چه گرفتاری‌هایی در زمان غیبت دامن‌گیر شیعیان شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چه گرفتاری‌هایی در زمان غیبت دامن‌گیر شیعیان شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری
مدخل اصلیگرفتاری‌های زمان غیبت امام مهدی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

چه گرفتاری‌هایی در زمان غیبت دامن‌گیر شیعیان شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد بنی‌هاشمی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد بنی‌هاشمی، در کتاب «انتظار فرج» در این‌باره گفته است:

«اگر امام (ع) ظاهر و آشکار بودند، برای فرد فرد ما چه نعمت‌هایی فراهم بود که اکنون نیست؟ چه بهره‌های شخصی از وجود ایشان می‌توانستیم ببریم که در حال حاضر از آنها محروم هستیم؟ اگر هر یک از ما امکان دسترسی عادی و سهل به حضور امامان داشتیم، چه مشکلاتی دامنگیر ما نمی‌شد و چه سرگردانی‌ها و بلاتکلیفی‌هایی پیدا نمی‌کردیم؟ گاهی پیدا کردن یک حکم شرعی فقهی چنان مشکل می‌شود و آراء مختلف در یک مسئله آن قدر زیاد می‌گردد که افراد سست عقیده از اصل عمل به آن و یافتن وظیفه شرعی خویش منصرف شده، راه بی‌خیالی و لاابالی گری را پیش می‌گیرند و آنها که عقیده محکمتری دارند، جداً حیران و سرگردان می‌مانند. در صورتی که اگر یافتن امام (ع) و پرسیدن از ایشان برای آنها به راحتی میسر بود، به این گرفتاری‌ها دچار نمی‌شدند و از خود حضرت کسب تکلیف می‌کردند.

در مسائل اعتقادی، بلاتکلیفی بیشتر از احکام شرعی است و عموم انسان‌ها در برخورد با نظریه‌ها و مکاتب مختلف دینی – که هر کدام خود را حق می‌دانند و نظریات دیگر را رد می‌کنند – توانایی تجزیه و تحلیل صحیح ندارند و گرایش آنها به یک مکتب خاص نوعاً از روی اعتمادی است که به شخصیت‌های مقبول خود می‌کنند، یعنی از روی "رجال" به حق یا باطل بودن یک نظریه پی می‌برند، در حالی که باید عکس این مطلب باشد[۱].

"سخطتموه" در بسیاری از کتاب‌ها – از جمله "مفاتیح الجنان" - به اشتباه "اسخطتموه" آمده، است در حالی که در منابع موجود از این زیارت بدون استثنا "سخطتموه" ذکر شده. علاوه بر این که "اسخطتموه" ذکرشده. علاوه بر این که "اسخطتموه" یعنی "آن را ناخشنود ساختید" که هیچ مناسبتی با معنای عبارت زیارت ندارد.

به فرموده حضرت امیر (ع): «"إِنَّ دینَ اللهِ لا یعرَفُ بِالرِّجالِ بَل بِایةِ الحقِّ فَاعْرفِ الحقَّ تَعرِف أهلَهُ"»[۲]. متأسفانه اکثر مؤمنان شناخت دقیق و کافی نسبت به نوع مباحث اعتقادی ندارند تا بتوانند به این سفارش حکیمانه عمل کند، بلکه درست عکس آن را انجام می‌دهند و از طریق شخصیت‌های افراد به حقانیت چیزی معتقد می‌شوند. افراد متخصص هم چون مبانی مختلف و بعضاً متضادی در شناخت دین دارند، کمتر با گفتگو به تفاهم و وحدت نظر می‌رسند. گروه معدودی نیز که دارای مبانی مشترک اعتقادی هستند، در استنباط از ادلهقرآن و سنت – یا در برداشت‌های عقلی و نظری خود، اختلاف دارند.

به هر حال حداکثر دارایی ما در زمان غیبت امام (ع)، علاوه بر عقل که در حد بدیهیات و مستقلات عقلیه حجیت قطعی و ضروری دارد – ادله نقلی و متون کتاب و سنت است که در معرض تفسیرها و برداشت‌های مختلف و گاه متعارض قرار می‌گیرند و چیزی بیش از سیاهی روی سپیدی نیستند، تعبیری که رسول خاتم (ص) در وصیت خود به امیر مؤمنان (ع) برای مؤمنان آخر الزمان به کار برده‌اند: «"يَا عَلِيُّ وَ اِعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ اَلنَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا اَلنَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ اَلْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ"»[۳]. ایمان از طریق سیاهی روی سپیدی، براساس اعتماد و اتکال بر قرآن و احادیث اهل بیت (ع) می‌باشد که تنها مرجع صحیح برای دینداری است. چنین ایمانی به دلیل سختی و دشواری اش، ارزش و قیمت زیادی دارد و درست به همین دلیل بسیار کمیاب است، تا آن حد که خود حضرت رسول (ص) آن گاه که با وصی خود حضرت امیر (ع) سخن از زمان غیبت امام دوازدهم (ع) مطرح کردند، فرمودند: «"إِنَّ الثَّابِتِينَ عَلى القَولِ بهِ فِي زَمانِ غَيبَتِه لَأعزُّ مِنَ الكِبْريتِ الأحْمَر"»[۴]. گوگرد سرخ مثلی است برای چیزهای بسیار کمیاب. در زمان غیبت امام عصر (ع) دینداران صرفاً با تکیه بر سیاهی‌های روی سیپدی (یعنی نوشته‌ها) باید ایمان خود را حفظ کنند و لذا تعداد ایشان بسیار بسیار اندک خواهد بود و ثابت قدمان بر عقیده به امام غایب از گوگرد سرخ کمتریافت می‌شوند.

همه اینها از عوارض و لوازم غیبت امام (ع) می‌باشد که دامنگیر امت ایشان شده و متأسفانه عمق این بلا و گرفتاری برای بسیاری از شیعیان هنوز ناشناخته مانده است. محرومیت از ظهور امام (ع) در اجتماع و طولانی شدن این درد، کم کم مسئله را برای بسیاری از مردم حتی دوستان و شیعیان حضرتش – عادی ساخته و چنان به آن خو گرفته‌اند که ناخودآگاه می‌پندارند گویی باید همیشه چنین باشد و کمتر احساس خلأ از حضور علنی امام عصر (ع) برای ایشان پیدا می‌شود»[۵].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. البته در مورد اهل بیت عصمت و طهارت چنین نیست. چون ایشان معیار حق و باطل هستند و خشنودی آنها نشانه حقانیت و ناخشنودیشان نشانه بطلان می‌باشد. این حقیقت در زیارت حضرت مهدی (ع) چنین آمده است: "فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا". حق آن چیزی است که شا از آن خشنودید. و باطل عبارت است از آن چه مورد ناخشنودی شماست. احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۳۱۷؛ بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۸۲.
  2. «همانا دین خدا نه از طریق شخصیت‌ها بلکه با نشانه حق شناخته می‌شود. پس حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی» امالی طوسی، ص ۶۲۵.
  3. «ای علی، بدان که شگفت‌انگیزترین ایمان‌ها در مردم و بزرگ‌ترین یقین‌ها در ایشان، از آن گروهی است در آخر الزمان که پیامبر (ص) را درک نکرده‌اند و امام (ع) هم از دیدگانشان پوشیده است و ایمان آنها به واسطه سیاهی روی سیپدی است» کمال الدین، باب ۲۵، ح ۸.
  4. «همانا ثابت قدم‌ها بر اعتقاد به او (حضرت قائم (ع)) در زمان غیبتش از گوگرد سرخ کمیاب‌تر هستند» کمال الدین، باب ۳۱، ح ۷.
  5. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۵۴-۵۷.