بحث:عصمت حضرت فاطمه در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اثبات قرآنی عصمت حضرت فاطمه

مهم‌ترین آیه‌ای که برای اثبات عصمت اهل بیت(ع) و حضرت زهرا(س) به آن تمسک شده، آیه ۳۳ سوره احزاب (آیه تطهیر) است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱]. حضرت علی(ع) در ماجرای فدک با مخاطب قرار دادن یکی از مخالفان و خواندن آیه تطهیر و گرفتن اقرار از وی مبنی بر نزول این آیه در شأن اهل‌بیت(ع)، از او پرسید: "اگر عده‌ای شهادت دهند که فاطمه(س) گناهی مرتکب شده است با او چگونه برخورد خواهی کرد؟"؛ وی پاسخ داد: "مانند زنان دیگر با او برخورد می‌کنم و بر او حد جاری می‌سازم". امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "اگر چنین کنی به سبب رد شهادت خداوند بر طهارت فاطمه(س) کافر خواهی شد". در این هنگام، شاهدان این گفتگو، سخن علی(ع) را تصدیق کردند[۲]. امیرالمؤمنین علی(ع) عصمت حضرت فاطمه(س) را در این ماجرا با استناد به آیه تطهیر، اثبات کرده و با استفاده از شهادت خداوند به پاکی اهل‌بیت(ع)، حضرت فاطمه(س) را از هر گناهی مبرّا و معصوم دانسته است.

مفسران شیعه[۳] و برخی علمای اهل سنت[۴]، با بهره‌گیری از تعابیر این آیه، آن را دال بر عصمت و پاک بودن اهل‌بیت(ع) از گناه می‌دانند. عمده‌ترین تعابیر مرتبط با عصمت در این آیه، که محل بحث مفسران بوده، "اهل‌بیت"، "اذهاب رجس" و "اراده خداوند" است. اندیشمندان با بهره‌گیری از روایات تبیین معانی و مصادیق این تعابیر، عصمت اهل‌بیت(ع)، از جمله حضرت فاطمه(س)، را با چند مقدمه ثابت نموده‌اند:

  1. اکثر قریب به اتفاق اصحاب پیامبر(ص)، تابعین، محدثان، مفسران اهل‌سنت و عموم مفسران شیعه بر آن‌اند که این آیه، شامل امام علی، حضرت فاطمه، و حسنین(ع) می‌شود[۵]. تنها بحث اختلافی، آن است که همسران پیامبر(ص) را نیز شامل می‌شود یا خیر. بر اساس گزارش‌های صحیح و فراوان در شأن نزول آیه[۶]، همسران پیامبر(ص) مشمول این آیه و فضیلت عصمت نیستند. در خصوص أم‌سلمه، که بافضیلت‌ترین همسران پیامبر(ص) بود، آورده‌اند که وقتی این آیه در خانه او نازل شد، وی درخواست کرد با علی، فاطمه و حسنین(ع) همراهی کند و تحت کساء قرار گیرد، اما پیامبر(ص) ضمن ستایش او، درخواستش را نپذیرفت و او را شایسته این موقعیت ندانست[۷]. در صحیح مسلم نیز، در روایتی از زید بن ارقم، نقل شده است که از او پرسیدند: "آیا همسران پیامبر(ص) مشمول این آیه هستند؟"؛ پاسخ داد: "نه! به خدا سوگند همسر مدتی با شوهرش همراه است، بعد شوهر او را طلاق می‌دهد و او نزد پدر و قومش برمی‌گردد؛ بلکه اهل‌بیت آن حضرت(ص)، نسب و خویشان او هستند که بعد از او، صدقه بر آنان حرام شد"[۸].
  2. رجس به معنای پلیدی و حالتی است که باعث پرهیز و تنفر از دارنده آن می‌گردد. از این واژه، هم برای آلودگی‌های ظاهری و جسمی و هم آلودگی‌های معنوی و باطنی استفاده می‌شود[۹]. از نظر قرآن، علاوه بر چیزهای نجس همچون مردار، خون و خوک[۱۰]، آلودگی‌های باطنی و معنوی[۱۱] نیز رجس به شمار می‌آیند. در قرآن، رجس بیشتر برای بیان آلودگی‌های باطنی و اعتقادی به کار رفته است[۱۲]. در آیه تطهیر، رجس امری نفسانی است و مقصود از آن، وابستگی قلب انسان به اعتقاد باطل یا عمل زشت است. إذهاب رجس، دور کردن هرگونه پلیدی از نفس است. بنابراین، اذهاب رجس مطابق است با عصمت الهی که صورت علمی نفسانی است که انسان را از عقیده باطل و عمل زشت حفظ می‌کند. "ال" در ﴿الرِّجْس برای جنس است و از آن معنای عموم فهمیده می‌شود، بنابراین این واژه همه پلیدی‌ها را دربرمی‌گیرد[۱۳]. افزون بر آنکه در آیه دو حصر آورده شده است: ﴿إِنَّمَا در صدر آیه، بر حصر اراده الهی در اذهاب رجس و تطهیر دلالت دارد؛ و ﴿أَهْلَ الْبَيْتِ بر حصر آن تطهیر در مخاطبان (﴿عَنْكُمُ)، یعنی اهل‌بیت(ع)، دلالت دارد[۱۴].
  3. عصاره نظر عالمان شیعی تا قرن ششم هجری درباره آیه تطهیر، به بیان طبرسی، چنین است: به باور پیروان مذهب اهل بیت(ع)، آیه تطهیر، ویژه پیامبر(ص) و امیرمؤمنان و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(ع) است؛ زیرا واژه ﴿إِنَّمَا مفید حصر و برای اثبات مطلب پس از خود است. اراده الهی در این آیه، خواست تشریعی خدا نیست،؛ چراکه چنین اراده‌ای شامل همه انسان‌ها می‌شود و خدا برای همه، درست‌اندیشی و شایسته‌کرداری را خواسته است و این خواست به اهل‌بیت(ع) اختصاص ندارد و چون این بیان برای ستایش و مدح آنان است، تردیدی نمی‌ماند که خواست و اراده خدا در آیه، خواست تکوینی است برای مصون داشتن آنان از هرگونه پلیدی و گناه و لغزش، و این موهبت، ویژه پیامبر(ص) و خاندان اوست که البته وجه اعطای آن، "شایستگی‌های اختیاری" آنان است[۱۵]. دیگر عالمان شیعه نیز این نظر را پذیرفته‌اند[۱۶].

این مطلب در روایاتی که در تفسیر و تبیین این آیه آمده، تأیید گردیده است. از ابوحمراء نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آیه تطهیر، چند ماه هر صبح بر در منزل امام علی و فاطمه(ع) می‌ایستاد و به آنان درود می‌فرستاد و آنان را با این آیه مخاطب می‌ساخت و به نماز دعوت می‌کرد[۱۷]. همین مطلب در روایت دیگری از حضرت علی(ع) نیز آمده[۱۸] و این مضمون در کتاب‌های دیگر نیز نقل شده است[۱۹]. در حدیث دیگری پیامبر اکرم(ص) پس از استشهاد به این آیه، تصریح کرده است که من و اهل‌بیتم از گناهان پاکیم[۲۰]. حضرت علی(ع) نیز با تمسک به این آیه، فرموده است که خداوند ما اهل‌بیت(ع) را از پلیدی‌های پنهان و پیدا پاک کرده است، پس ما راه حق را می‌پوییم[۲۱]. شبیه این معنا در روایات دیگری از اهل‌بیت(ع) نیز نقل شده است[۲۲]. افزون بر این، بسیاری از اصحاب پیامبر(ص) –از جمله ابوسعید خدری[۲۳] و عبدالله بن عباس[۲۴]- تصریح کرده‌اند این آیه در شأن آن پنج تن نازل شده و بنابراین، حضرت فاطمه(س) نیز مشمول این آیه است.[۲۵]

در بیانات قرآنی، اموری دیگر، همچون هدایت و ضلالت هم به اراده خدا نسبت داده شده است[۲۶]، اما این به معنای اجبار بر هدایت و ضلالت نیست، به‌طوری‌که از آدمیان در انتخاب سرنوشت خویش، اراده و اختیار سلب شود[۲۷]. قائلان به امکان عصمت و فضیلت بودن آن، با تبیین صحیح ماهیت عصمت و نیز بیان رابطه عصمت با اختیار انسان، جبری بودن آن را نفی نموده‌اند. متکلمان شیعه، که عصمت را لطف الهی دانسته‌اند، برآن‌اند که انسان‌ها با داشتن قدرت و اختیار، به انجام دادن گناه یا ترک واجبات تمایل ندارند[۲۸]. به نظر فلاسفه اسلامی هم، عصمت با اختیار منافاتی ندارد. آنان منشأ عصمت معصومان(ع) را توان بالای قوه عاقله ایشان دانسته‌اند، به گونه‌ای که دیگر قوای نفسانی در انقیاد و اطاعت آن قوه است[۲۹]. برخی از عصمت به ملکه یا ملکه علمی تعبیر کرده‌اند. به گفته علامه طباطبائی، این ملکه، محبت الهی را در پی دارد که انسان را وامی‌دارد فقط آنچه را که خدا می‌خواهد اراده کند و از معصیت اجتناب نماید، هرچند که قدرت انجام دادن آن را دارد. بنابراین، عصمت قدرت بالای علمی است که فقط باعث تقویت اراده می‌شود، ولی اختیار انسان را از بین نمی‌برد[۳۰]. بنابراین، تطهیر اهل‌بیت(ع)، مجهز نمودن آنان به نیروی ادراک حق، در اعتقاد و عمل است[۳۱].

به باور برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت معلول علم و اراده معصوم است؛ بنابراین، عصمت معصومان(ع) بدین معنی نیست که قدرت انجام دادن گناه از آنان سلب شده است و اختیاری ندارند، بلکه از نظر شناخت، چنان توانمند هستند که زشتی هر بدی را می‌بینند و از نظر اراده، چنان قدرتی دارند که مغلوب جاذبه‌های شیطانی و خلاف واقع نمی‌شوند[۳۲]. البته این تحلیل‌ها فقط عصمت به مفهوم دوری از گناه و معصیت را تبیین می‌کنند و شامل عصمت از سهو و نسیان نمی‌شوند؛ زیرا سهو و نسیان در ذات خویش همراه با ناآگاهی و فراموشی غیراختیاری است و با آگاهی اختیاری جمع نمی‌شود. درباره اسباب پدید آمدن عصمت از سهو و نسیان می‌توان گفت: علم الهی به ویژگی‌های معصومان(ع) و پرهیز اختیاری آنان از گناه، سبب افزوده شدن موهبت و تفضل الهی بر آنان می‌گردد و به ایشان مصونیت از خطا (در همه امور) و سهو و نسیان را عطا می‌کند. این مرحله از عصمت، تجلی لطف بی‌انتهای الهی است که برآمده از ویژگی‌ها و شخصیت خاص معصومان(ع) در دستیابی به مراحل والای معرفت، عبودیت و اطاعت است.[۳۳]

پانویس

  1. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  2. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تحقیق: محمدباقر خرسان، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹-۵۶۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۲-۳۱۳.
  4. ر.ک: سورآبادی، عتیق بن محمد، تفسیر سورآبادی، تحقیق: سعیدی سیرجانی، ج۳، ص۱۹۶۷.
  5. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ۵۵۹-۵۶۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱-۳۱۲؛ ر.ک: زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر، ج۲۲، ص۱۱.
  6. واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق: کمال بسیونی زغلول، ۳۶۸-۳۶۹؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹-۵۶۰؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۶-۳۱۹.
  7. ر.ک: حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف مرعشلی، ج۲، ص۴۱۶.
  8. ر.ک: مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۳؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی سلفی، ج۵، ص۱۸۳.
  9. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۶، ص۹۴-۹۵.
  10. ر.ک: ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ... «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است.».. سوره انعام، آیه ۱۴۵.
  11. ر.ک: ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته می‌دارد گویی به آسمان فرا می‌رود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند، برمی‌گمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی می‌افزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵.
  12. ر.ک: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰؛ ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته می‌دارد گویی به آسمان فرا می‌رود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند، برمی‌گمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ ﴿سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام می‌دادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی می‌افزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵؛ ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمی‌ورزند برقرار می‌دارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰؛ ﴿...فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ «...پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.
  13. ر.ک: طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۲.
  14. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۰۹.
  15. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰.
  16. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۳-۲۳۵؛ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۱-۳۱۳.
  17. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۵، ص۶۶.
  18. مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۳۱۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۸۹؛ طبری، محمد بن ابی‌القاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، تحقیق: جواد قیومی، ص۴۰۴.
  19. ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: سهیل زکار، ج۲، ص۱۰۴؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: موسوی جزائری، ج۲، ص۶۷؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، تحقیق: صدقی جمیل عطار، ج۲۲، ص۹؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  20. ابن مردویه اصفهانی، احمد بن موسی، مناقب علی بن ابی طالب(ع)، تحقیق: عبدالرزاق محمد حسین، ص۳۰۵؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۱۲-۱۳؛ ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، تحقیق: علی شیری، ج۲، ص۳۱۶؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۹۹.
  21. حسینی استرآبادی، سید شرف‌الدین علی، تأویل الآیات الظاهرة، ج۲، ص۴۵۸.
  22. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، تحقیق: صدقی جمیل عطار، ج۲۲، ص۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۶۲.
  23. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، تحقیق: صدقی جمیل عطار، ج۲۲، ص۹؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۹۸.
  24. احمد بن حنبل، شیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۱؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف مرعشلی، ج۳، ص۱۳۳.
  25. کافی و شفیعیان حیدری، مقاله «عصمت فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۲ ص ۷۳.
  26. ر.ک: ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌کرد امّا هر که را بخواهد بیراه وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و بی‌گمان از آنچه انجام می‌داده‌اید از شما خواهند پرسید» سوره نحل، آیه ۹۳.
  27. یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان(ع)، ص۴۷.
  28. سید مرتضی، علی بن حسین، رسائل الشریف المرتضی، تحقیق: سید احمد حسینی - سید مهدی رجائی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶؛ خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، تلخیص المحصل (نقد المحصل)، ۳۶۹؛ فاضل مقداد، ۳۰۱-۳۰۲.
  29. لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تحقیق: زین العابدین قربانی، ص۳۷۹؛ ر.ک: نراقی، محمدمهدی، انیس الموحدین، ص۹۹؛ حسینی تهرانی، سید محمدحسین، امام‌شناسی، ج۱، ص۷۹.
  30. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۱۶۲-۱۶۳.
  31. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۳.
  32. مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راهنما‌شناسی، ص۱۵۷.
  33. کافی و شفیعیان حیدری، مقاله «عصمت فاطمه»، دانشنامه فاطمی ج۲ ص ۷۸.