بعثت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = بعثت | | موضوع مرتبط = بعثت | ||
| عنوان مدخل = بعثت | | عنوان مدخل = بعثت | ||
| مداخل مرتبط = [[بعثت در کلام اسلامی]] - [[بعثت در تاریخ اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[بعثت در کلام اسلامی]] - [[بعثت در تاریخ اسلامی]] - [[بعثت در فقه سیاسی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
"بعثت" بدین معناست که [[خداوند]] کسانی را به [[پیامبری]] برمیانگیزد تا [[وحی الهی]] را به [[انسانها]] برسانند و [[هدایت]] آنان را به سوی کمال | "بعثت" بدین معناست که [[خداوند]] کسانی را به [[پیامبری]] برمیانگیزد تا [[وحی الهی]] را به [[انسانها]] برسانند و [[هدایت]] آنان را به سوی کمال شایسته انسانی در دست گیرند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۵۹.</ref>. | ||
== [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]] == | == [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]] == | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
# '''[[حکمت الهی]]:''' این [[برهان]] بر سه مقدمه [[استوار]] است: | # '''[[حکمت الهی]]:''' این [[برهان]] بر سه مقدمه [[استوار]] است: | ||
## [[هدف]] از [[خلقت]]، | ## [[هدف]] از [[خلقت]]، تکامل انسان (از راه [[افعال]] اختیاری) است. | ||
## | ## تکامل انسان بدون [[شناخت]] ممکن نیست. | ||
## شناختِ حاصل از [[عقل]] و [[حس]] کافی نیست. نتیجه این مقدمات عبارت است از اینکه راهی دیگر برای رسیدن به [[تکامل]] لازم است و آن، [[وحی]] و [[بعثت پیامبران]] است<ref>آموزش عقاید، ۷۷.</ref>. | ## شناختِ حاصل از [[عقل]] و [[حس]] کافی نیست. نتیجه این مقدمات عبارت است از اینکه راهی دیگر برای رسیدن به [[تکامل]] لازم است و آن، [[وحی]] و [[بعثت پیامبران]] است<ref>آموزش عقاید، ۷۷.</ref>. | ||
# ''' | # '''تعلیم الهی:''' این [[برهان]] دارای دو مقدمه است: | ||
## [[آگاهی]] حاصل از [[عقل]] و [[حس]] بسیار محدود است و نمیتوان به واسطه آن به [[اسرار]] و عوامل کمال و [[سعادت]] دست یافت. | ## [[آگاهی]] حاصل از [[عقل]] و [[حس]] بسیار محدود است و نمیتوان به واسطه آن به [[اسرار]] و عوامل کمال و [[سعادت]] دست یافت. | ||
## همین [[دانش]] و [[آگاهی]] محدود نیز در معرض اشتباه و [[خطا]] است. اندیشمندان و | ## همین [[دانش]] و [[آگاهی]] محدود نیز در معرض اشتباه و [[خطا]] است. اندیشمندان و دانشمندان همواره در بسیاری از مسائل در [[اختلاف]] بودهاند و این [[گواهی]] است بر خطاپذیری [[دانش]] بشری. از این رو، [[انسان]] برای [[نیل]] به [[هدف]] متعالی [[خلقت]]، [[نیازمند]] راه و راهنمای [[معصوم]] است و این تنها از گذر [[بعثت پیامبران]] و ارتباط با مبدأ [[جهان]] حاصل میشود<ref>درسهایی از علم کلام، ج۲، ص۱۲۰؛ الالهیات، ج۲، ص۳۱.</ref>. | ||
# ''' | # '''تربیت الهی:''' برای [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[انسان]]، تنها [[آگاهی]] ـ هر چند وحیانی ـ کافی نیست. [[تهذیب]] [[نفوس]] بیشتر بر [[رفتار]] مربی و [[راهبر]] انسانی [[استوار]] است. بدینسان، افزون بر [[آگاهی]] حاصل از [[وحی]]، مربی و الگوی انسانی لازم است تا در [[جان]] [[آدمیان]] نفوذ کند، اعتماد آنان را به خویش برانگیزد و راهشان نماید و چنین راهبری جز از گذر ارتباط با [[خداوند]] در دسترس نیست<ref>الالهیات، ج۲، ص۳۷؛ درسهایی از علم کلام، ج۲، ص۲۱۲.</ref>. | ||
# ''' | # '''زندگی اجتماعی:''' [[انسان]] به [[دلیل]] [[فطرت]] خویش، به صورت [[اجتماعی]] زیست میکند و زندگی اجتماعی [[نیازمند]] [[قوانین]] است تا غریزه [[خودخواهی]] و جلب منافع، اعضای [[جامعه]] را به [[نزاع]] و کشمکش نکشاند و زندگی اجتماعی را به چالش نیندازد. تنها قوانینی میتوانند [[نزاع]] و تزاحم منافع را از میان بردارند و [[سعادت]] و کمال [[انسانها]] را برآورند که نیازهای اصیل [[انسان]] را بشناسند و ویژگیهای فطری او را در نظر آورند. وضع این [[قوانین]] از [[توان]] بشری بیرون است؛ زیرا تنها [[خداوند متعال]] به تمام [[حقیقت]] [[انسان]] و [[اسرار]] و رمزهای [[آفرینش]] او [[آگاه]] است و [[قوانین الهی]] به دست [[پیامبران الهی]] {{ع}} به [[انسانها]] میرسند<ref>الهیات شفا، ص۴۴۱ ـ ۴۴۲؛ النجاة، ص ۳۰۸ ـ ۳۰۳.</ref>. | ||
# '''[[نظام تکوین]]:''' [[خداوند]] [[مهربان]] راه [[تکامل]] آفریدگان خویش را فرارویشان گشوده و وسایل آن را برایشان فراهم ساخته است و در [[نظام تکوین]]، هر آنچه [[انسان]] بدان [[نیازمند]] است، بدو عطا کرده است. با این حال، خردمندانه نیست که بپنداریم [[خداوند]]، [[نظام]] [[تشریع]] را نادیده انگاشته است و [[انسان]] را از [[نعمت]] وجود [[پیامبران]] {{ع}} [[محروم]] ساخته است<ref>الهیات شفا، ص۵۵۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۵۹-۱۶۱.</ref> | # '''[[نظام تکوین]]:''' [[خداوند]] [[مهربان]] راه [[تکامل]] آفریدگان خویش را فرارویشان گشوده و وسایل آن را برایشان فراهم ساخته است و در [[نظام تکوین]]، هر آنچه [[انسان]] بدان [[نیازمند]] است، بدو عطا کرده است. با این حال، خردمندانه نیست که بپنداریم [[خداوند]]، [[نظام]] [[تشریع]] را نادیده انگاشته است و [[انسان]] را از [[نعمت]] وجود [[پیامبران]] {{ع}} [[محروم]] ساخته است<ref>الهیات شفا، ص۵۵۷.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۵۹-۱۶۱.</ref> | ||
== دستاوردهای [[بعثت]] == | == دستاوردهای [[بعثت]] == | ||
# '''[[تعلیم]] آنچه برای [[انسان]] دستنایافتنی است:''' [[قرآن]] به صراحت از این [[حقیقت]] سخن میگوید: {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد؛ سوره بقره، آیه ۱۵۱.</ref>. راه یافتن [[انسان]] بدین | # '''[[تعلیم]] آنچه برای [[انسان]] دستنایافتنی است:''' [[قرآن]] به صراحت از این [[حقیقت]] سخن میگوید: {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد؛ سوره بقره، آیه ۱۵۱.</ref>. راه یافتن [[انسان]] بدین معارف، بی [[تعلیم]] [[پیامبران]] {{ع}} ناممکن است. حتی [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز بی تعلیم الهی به بسیاری از حقایق و معارف فراطبیعی راه ندارد: {{متن قرآن|وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref> و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است؛ سوره نساء، آیه۱۱۳.</ref>. | ||
# ''' | # '''تکامل عقل انسانی:''' بنابر [[روایات]]، از اهداف بنیادی [[پیامبران الهی]] {{ع}} به کمال رسانیدن [[عقل]] انسانی است. هر چه [[انسان]] از [[وحی الهی]] حظ بیشتر بَرَد، به کمال و تعالی نزدیکتر میشود و از این رو است که کمال عقل [[پیامبران]] {{ع}} از دیگر [[مؤمنان]] افزونتر است<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۳.</ref>. | ||
# '''به پا داشتن [[عدالت]]:''' بنابر [[نص]] صریح [[قرآن کریم]]، برپایی [[عدالت]] از مهمترین [[اهداف بعثت پیامبران]] {{ع}} است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref> ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه۲۵.</ref>. | # '''به پا داشتن [[عدالت]]:''' بنابر [[نص]] صریح [[قرآن کریم]]، برپایی [[عدالت]] از مهمترین [[اهداف بعثت پیامبران]] {{ع}} است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref> ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه۲۵.</ref>. | ||
# '''رهایی از تاریکیها:''' راه یافتن به [[نور]] [[هدایت]] و رهایی از تاریکیهای [[ضلالت]] [[هدف]] بنیادی بعثت است که [[قرآن]] نیز بر آن اشارت برده است: {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری؛ سوره ابراهیم، آیه۱.</ref>. | # '''رهایی از تاریکیها:''' راه یافتن به [[نور]] [[هدایت]] و رهایی از تاریکیهای [[ضلالت]] [[هدف]] بنیادی بعثت است که [[قرآن]] نیز بر آن اشارت برده است: {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری؛ سوره ابراهیم، آیه۱.</ref>. | ||
# '''[[بندگی خدا]] و سرباز زدن از [[حکومت]] [[طاغوت]]:''' این نیز از دستاوردهای بس مهم بعثت است: {{متن قرآن| وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه۳۶.</ref> و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز از آن یاد کردهاند<ref>بحار الانوار، ج۴، ص۲۸۷.</ref>. | # '''[[بندگی خدا]] و سرباز زدن از [[حکومت]] [[طاغوت]]:''' این نیز از دستاوردهای بس مهم بعثت است: {{متن قرآن| وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه۳۶.</ref> و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز از آن یاد کردهاند<ref>بحار الانوار، ج۴، ص۲۸۷.</ref>. | ||
# '''[[قضاوت]] میان [[مردم]]:''' از دیدگاه [[قرآنی]] هر کسی را نمیرسد که میان [[مردم]] [[قضاوت]] کند و بر کرسی [[قضا]] بنشیند. [[قرآن کریم]] در این باره فرموده است، [[خداوند]] [[پیامبران]] را برانگیخت تا [[مردم]] را [[بشارت]] و [[انذار]] دهند و بر آنان کتاب نازل کرد تا میان [[مردم]] [[داوری]] کنند و [[اختلافات]] آنان را از میان بَرَند{{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref>مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه۲۱۳.</ref>. | # '''[[قضاوت]] میان [[مردم]]:''' از دیدگاه [[قرآنی]] هر کسی را نمیرسد که میان [[مردم]] [[قضاوت]] کند و بر کرسی [[قضا]] بنشیند. [[قرآن کریم]] در این باره فرموده است، [[خداوند]] [[پیامبران]] را برانگیخت تا [[مردم]] را [[بشارت]] و [[انذار]] دهند و بر آنان کتاب نازل کرد تا میان [[مردم]] [[داوری]] کنند و [[اختلافات]] آنان را از میان بَرَند{{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}}<ref>مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه۲۱۳.</ref>. | ||
# ''' | # '''ترویج [[ارزشهای اخلاقی]]:''' بخشی بزرگ از کوششهای [[پیامبران]] {{ع}} نظر به [[اصلاح]] [[خُلق و خوی]] [[مردمان]] دارد و [[ارزشهای اخلاقی]] را [[هدف]] گرفته است؛ چونان که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرموده است: "جز این نیست که من برای به کمال رسانیدن [[مکارم اخلاق]] برانگیخته شدم"<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۶۱.</ref> | ||
== فلسفه بعثت == | == فلسفه بعثت == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[خطبه]] ۱۴۷ [[نهج البلاغه]] نیز [[فلسفه بعثت]] را رهانیدن [[انسانها]] از [[پرستش]] [[بتها]] و [[پیروی]] از [[شیطان]] ذکر کرده است: "پس [[خداوند]]، [[محمد]] {{صل}} را به [[حق]] برانگیخت تا بندگانش را از [[پرستش]] [[بتها]] برون آورد و به [[عبادت]] او در آورد و از [[پیروی]] [[شیطان]] برهاند و به [[اطاعت خدا]] کشاند؛ به واسطه [[قرآنی]] که [[قوانین]] و راهنماییهایش را روشن و [[استوار]] فرمود"<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً {{صل}} بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ}}؛ نهج البلاغه، ص۲۰۴.</ref>. | [[خطبه]] ۱۴۷ [[نهج البلاغه]] نیز [[فلسفه بعثت]] را رهانیدن [[انسانها]] از [[پرستش]] [[بتها]] و [[پیروی]] از [[شیطان]] ذکر کرده است: "پس [[خداوند]]، [[محمد]] {{صل}} را به [[حق]] برانگیخت تا بندگانش را از [[پرستش]] [[بتها]] برون آورد و به [[عبادت]] او در آورد و از [[پیروی]] [[شیطان]] برهاند و به [[اطاعت خدا]] کشاند؛ به واسطه [[قرآنی]] که [[قوانین]] و راهنماییهایش را روشن و [[استوار]] فرمود"<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً {{صل}} بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ}}؛ نهج البلاغه، ص۲۰۴.</ref>. | ||
از دیگر [[فلسفههای بعثت]] که در [[نهجالبلاغه]] به آنها اشاره شده است [[هدایت مردم]] از [[گمراهی]] است. [[حضرت علی]] {{ع}} میفرماید: "[[خداوند سبحان]]، [[محمّد]]، [[پیامبر]] {{صل}} [[خدا]] را فرستاد... آنان را از [[گمراهی]] رهانید و ننگ [[جهالت]] را از آنان زُدود"<ref>{{متن حدیث|بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً {{صل}} رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}... فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ}}؛ نهج البلاغه، ص۴۴.</ref><ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، | از دیگر [[فلسفههای بعثت]] که در [[نهجالبلاغه]] به آنها اشاره شده است [[هدایت مردم]] از [[گمراهی]] است. [[حضرت علی]] {{ع}} میفرماید: "[[خداوند سبحان]]، [[محمّد]]، [[پیامبر]] {{صل}} [[خدا]] را فرستاد... آنان را از [[گمراهی]] رهانید و ننگ [[جهالت]] را از آنان زُدود"<ref>{{متن حدیث|بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً {{صل}} رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}... فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ}}؛ نهج البلاغه، ص۴۴.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۸۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:فلسفه نبوت]] | ||
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۷
بعثت به معنای این است که خداوند کسانی را به پیامبری برمیانگیزد تا وحی الهی را به انسانها برسانند و هدایت آنان را به سوی کمال شایسته انسانی در دست گیرند. لزوم بعثت انبیاء مبتنی از ادله عقلی است مانند اینکه لازمه حکمت الهی از خلقت انسان ارسال رسل است. از دستاوردهای بعثت میتوان به تعلیم آنچه برای انسان دستنایافتنی است؛ تکامل عقل انسان؛ به پا داشتن عدالت و... اشاره کرد.
مقدمه
"بعثت" بدین معناست که خداوند کسانی را به پیامبری برمیانگیزد تا وحی الهی را به انسانها برسانند و هدایت آنان را به سوی کمال شایسته انسانی در دست گیرند[۱].
لزوم بعثت پیامبران
تنها از راه برهانهای عقلی میتوان لزوم بعثت پیامبران را اثبات کرد. به کار گرفتن دلایل نقلی در این باره به "دَور" میانجامد و راه به جایی نمیبرد. لذا مهمترین دلایل عقلی لزوم بعثت بیان میشود:
- حکمت الهی: این برهان بر سه مقدمه استوار است:
- تعلیم الهی: این برهان دارای دو مقدمه است:
- آگاهی حاصل از عقل و حس بسیار محدود است و نمیتوان به واسطه آن به اسرار و عوامل کمال و سعادت دست یافت.
- همین دانش و آگاهی محدود نیز در معرض اشتباه و خطا است. اندیشمندان و دانشمندان همواره در بسیاری از مسائل در اختلاف بودهاند و این گواهی است بر خطاپذیری دانش بشری. از این رو، انسان برای نیل به هدف متعالی خلقت، نیازمند راه و راهنمای معصوم است و این تنها از گذر بعثت پیامبران و ارتباط با مبدأ جهان حاصل میشود[۳].
- تربیت الهی: برای تربیت و تهذیب انسان، تنها آگاهی ـ هر چند وحیانی ـ کافی نیست. تهذیب نفوس بیشتر بر رفتار مربی و راهبر انسانی استوار است. بدینسان، افزون بر آگاهی حاصل از وحی، مربی و الگوی انسانی لازم است تا در جان آدمیان نفوذ کند، اعتماد آنان را به خویش برانگیزد و راهشان نماید و چنین راهبری جز از گذر ارتباط با خداوند در دسترس نیست[۴].
- زندگی اجتماعی: انسان به دلیل فطرت خویش، به صورت اجتماعی زیست میکند و زندگی اجتماعی نیازمند قوانین است تا غریزه خودخواهی و جلب منافع، اعضای جامعه را به نزاع و کشمکش نکشاند و زندگی اجتماعی را به چالش نیندازد. تنها قوانینی میتوانند نزاع و تزاحم منافع را از میان بردارند و سعادت و کمال انسانها را برآورند که نیازهای اصیل انسان را بشناسند و ویژگیهای فطری او را در نظر آورند. وضع این قوانین از توان بشری بیرون است؛ زیرا تنها خداوند متعال به تمام حقیقت انسان و اسرار و رمزهای آفرینش او آگاه است و قوانین الهی به دست پیامبران الهی (ع) به انسانها میرسند[۵].
- نظام تکوین: خداوند مهربان راه تکامل آفریدگان خویش را فرارویشان گشوده و وسایل آن را برایشان فراهم ساخته است و در نظام تکوین، هر آنچه انسان بدان نیازمند است، بدو عطا کرده است. با این حال، خردمندانه نیست که بپنداریم خداوند، نظام تشریع را نادیده انگاشته است و انسان را از نعمت وجود پیامبران (ع) محروم ساخته است[۶].[۷]
دستاوردهای بعثت
- تعلیم آنچه برای انسان دستنایافتنی است: قرآن به صراحت از این حقیقت سخن میگوید: ﴿وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[۸]. راه یافتن انسان بدین معارف، بی تعلیم پیامبران (ع) ناممکن است. حتی پیامبر اسلام (ص) نیز بی تعلیم الهی به بسیاری از حقایق و معارف فراطبیعی راه ندارد: ﴿وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾[۹].
- تکامل عقل انسانی: بنابر روایات، از اهداف بنیادی پیامبران الهی (ع) به کمال رسانیدن عقل انسانی است. هر چه انسان از وحی الهی حظ بیشتر بَرَد، به کمال و تعالی نزدیکتر میشود و از این رو است که کمال عقل پیامبران (ع) از دیگر مؤمنان افزونتر است[۱۰].
- به پا داشتن عدالت: بنابر نص صریح قرآن کریم، برپایی عدالت از مهمترین اهداف بعثت پیامبران (ع) است: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۱۱].
- رهایی از تاریکیها: راه یافتن به نور هدایت و رهایی از تاریکیهای ضلالت هدف بنیادی بعثت است که قرآن نیز بر آن اشارت برده است: ﴿الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۱۲].
- بندگی خدا و سرباز زدن از حکومت طاغوت: این نیز از دستاوردهای بس مهم بعثت است: ﴿ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۱۳] و روایات بزرگان معصوم (ع) نیز از آن یاد کردهاند[۱۴].
- قضاوت میان مردم: از دیدگاه قرآنی هر کسی را نمیرسد که میان مردم قضاوت کند و بر کرسی قضا بنشیند. قرآن کریم در این باره فرموده است، خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و انذار دهند و بر آنان کتاب نازل کرد تا میان مردم داوری کنند و اختلافات آنان را از میان بَرَند﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۱۵].
- ترویج ارزشهای اخلاقی: بخشی بزرگ از کوششهای پیامبران (ع) نظر به اصلاح خُلق و خوی مردمان دارد و ارزشهای اخلاقی را هدف گرفته است؛ چونان که پیامبر اسلام (ص) فرموده است: "جز این نیست که من برای به کمال رسانیدن مکارم اخلاق برانگیخته شدم"[۱۶][۱۷]
فلسفه بعثت
درباره فلسفه بعثت در آیات و روایات به موارد متعددی اشاره شده است که برخی از آنها بیان میشود. در سوره جمعه آمده است: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۸]. خداوند در این آیه، فلسفه بعثت را تزکیه و تعلیم برای رهانیدن از گمراهی دانسته است.
در برخی از روایات نیز رسول خدا (ص) به فلسفه بعثت اشاره کرده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»[۱۹]؛ حضرت در این حدیث، فلسفه بعثت را تکمیل مکارم اخلاقی ذکر کرده است. در حدیثی دیگر نیز میفرماید: "همانا من فرستاده خدایم، شما را دعوت میکنم. پرستش خدای تنها و رها کردن پرستش بتهایی که سود نمیدهند، زیانی ندارند، نمیآفریند و روزی نمیدهند و زنده نمیکنند و نمیمیرانند"[۲۰]. حضرت در این روایت، فلسفه بعثت را دعوت به توحید و ترک عبادت بتها میداند. اولین سخن رسول خدا (ص) با کسانی که آنها را به دین اسلام دعوت میکرد، سخن از توحید بود: «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا»[۲۱].
خطبه ۱۴۷ نهج البلاغه نیز فلسفه بعثت را رهانیدن انسانها از پرستش بتها و پیروی از شیطان ذکر کرده است: "پس خداوند، محمد (ص) را به حق برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بتها برون آورد و به عبادت او در آورد و از پیروی شیطان برهاند و به اطاعت خدا کشاند؛ به واسطه قرآنی که قوانین و راهنماییهایش را روشن و استوار فرمود"[۲۲].
از دیگر فلسفههای بعثت که در نهجالبلاغه به آنها اشاره شده است هدایت مردم از گمراهی است. حضرت علی (ع) میفرماید: "خداوند سبحان، محمّد، پیامبر (ص) خدا را فرستاد... آنان را از گمراهی رهانید و ننگ جهالت را از آنان زُدود"[۲۳].[۲۴]
جستارهای وابسته
- اتصال نبوتها
- اثبات نبوت
- اجتبای نبوت
- احادیث نبوت
- احکام نبوت
- ادعای نبوت
- امامت
- انقطاع نبوت
- اهداف نبوت
- آیات نبوت
- بقای نبوت
- پیامبر (نبی)
- تجدید نبوت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- تکثر نبوت
- حقیقت نبوت
- ختم نبوت
- خصایص نبوت
- درجه نبوت
- رسالت
- شأن پیامبر
- شؤون نبوت
- ضرورت نبوت
- ضروریات نبوت
- فعل پیامبر
- بعثت
- فلسفه بعثت
- وجوب بعثت
- قدم نبوت
- کارکردهای نبوت
- کثرت پیامبر
- کمال نبوت
- مدعی نبوت
- معجزه
- مقام نبوت
- مقامهای پیامبر
- نبوت از دیدگاه بروندینی
- نبوت برادران یوسف پیامبر
- نبوت تبلیغی
- نبوت تشريعى
- نبوت خاصه
- نبوت زن
- نبوت عامه
- نبوت مشترکه
- نبوت مطلق
- نبوت مقید
- نبوغ عقلی
- وحی
- ولایت
- ويژگی پیامبر
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۱۵۹.
- ↑ آموزش عقاید، ۷۷.
- ↑ درسهایی از علم کلام، ج۲، ص۱۲۰؛ الالهیات، ج۲، ص۳۱.
- ↑ الالهیات، ج۲، ص۳۷؛ درسهایی از علم کلام، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ الهیات شفا، ص۴۴۱ ـ ۴۴۲؛ النجاة، ص ۳۰۸ ـ ۳۰۳.
- ↑ الهیات شفا، ص۵۵۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۱۵۹-۱۶۱.
- ↑ و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد؛ سوره بقره، آیه ۱۵۱.
- ↑ و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است؛ سوره نساء، آیه۱۱۳.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۱۳.
- ↑ ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه۲۵.
- ↑ الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری؛ سوره ابراهیم، آیه۱.
- ↑ و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه۳۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۴، ص۲۸۷.
- ↑ مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه۲۱۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۶۱.
- ↑ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ شیخ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸؛ محدث نوری، المستدرک علی الوسیله، ج۱۱، ص۱۸۷؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۹۸.
- ↑ «إنی رسول الله أدعوکم إلی عبادة الله وحده و ترک عبادة الأصنام التی لا تنفع و لا تضر و لا تخلق و لا ترزق و لاتحیی و لاتمیت»؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۹۰.
- ↑ «فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (ص) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ بِقُرْآنٍ قَدْ بَيَّنَهُ وَ أَحْكَمَهُ»؛ نهج البلاغه، ص۲۰۴.
- ↑ «بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً (ص) رَسُولَ اللَّهِ (ص)... فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ»؛ نهج البلاغه، ص۴۴.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، بعثت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۱۸۹.