ولادت امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسین | عنوان مدخل  = تولد امام حسین | مداخل مرتبط = [ولادت امام حسین در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسین | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ولادت امام حسین در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


'''[[امام حسین]] {{ع}}''' سوم [[ماه شعبان]] [[سال سوم هجری]] متولد شد. بعد از تولد [[رسول خدا]] {{صل}} او را در آغوش گرفت و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند و نام حسین را برای او [[انتخاب]] کرد.
'''[[امام حسین]] {{ع}}''' سوم [[ماه شعبان]] [[سال سوم هجری]] متولد شد. بعد از تولد [[رسول خدا]] {{صل}} او را در آغوش گرفت و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند و نام حسین را برای او [[انتخاب]] کرد.


== مقدمه ==
== [[تاریخ]] ولادت‌==
[[امام حسین]] {{ع}} [[روز]] سه شنبه، یا [[پنج شنبه]] پنجم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] ـ سالی که [[غزوه خندق]] رخ داد ـ متولد گردید و به روایتی، ولادت آن حضرت در [[سال سوم هجری]]، سوم [[ماه شعبان]] بوده است.
[[امام حسین]] {{ع}} [[روز]] سه شنبه، یا پنج شنبه پنجم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] ـ سالی که [[غزوه خندق]] رخ داد ـ متولد گردید و به روایتی، ولادت آن حضرت در [[سال سوم هجری]]، سوم [[ماه شعبان]] بوده است.
 
همین که [[رسول خدا]] {{صل}} از ولادت [[حسین]] آگاه شد، شتابان به [[خانه علی]] {{ع}} آمد و از [[اسماء]] فرزند خود را خواست. سپس او را در آغوش گرفت و [[غرق]] بوسه ساخت و این [[آداب]] را درباره [[حسین]] به انجام رسانید:


همین که [[رسول خدا]] {{صل}} از ولادت [[حسین]] آگاه شد، شتابان به خانه علی {{ع}} آمد و از اسماء فرزند خود را خواست. سپس او را در آغوش گرفت و غرق بوسه ساخت و این [[آداب]] را درباره [[حسین]] به انجام رسانید:
# در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند.
# در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند.
# برای او نام‏گذاری کرد و در [[روایات]] آمده: اولین کسانی که به نام‌‏های [[حسن]] و حسین نام‎گذاری شدند، [[فرزندان علی]] و زهرا {{عم}} هستند که [[خدا]] این نام‌ها را از [[مردم]] پوشیده نگه داشت، تا نونهالان [[علی]] و [[زهرا]] به این دو نام‌‏گذاری شوند.
# برای او نام‏گذاری کرد و در [[روایات]] آمده: اولین کسانی که به نام‌‏های [[حسن]] و حسین نام‎گذاری شدند، [[فرزندان علی]] و زهرا {{عم}} هستند که [[خدا]] این نام‌ها را از [[مردم]] پوشیده نگه داشت، تا نونهالان [[علی]] و [[زهرا]] به این دو نام‌‏گذاری شوند.
# در [[روز]] هفتم ولادت وی، [[پیامبر]] [[دستور]] داد قوچ بزرگی را خریداری و برای حسین [[عقیقه]] کردند و گوشت آن را میان [[فقیران]] تقسیم نمودند.
# در [[روز]] هفتم ولادت وی، [[پیامبر]] [[دستور]] داد قوچ بزرگی را خریداری و برای حسین عقیقه کردند و گوشت آن را میان [[فقیران]] تقسیم نمودند.
# آنگاه [[سر حسین]] را تراشیده و به [[میزان]] وزن آن، نقره [[صدقه]] دادند که با این [[مراسم]] کمکی شایسته‌ای به فقیران شد‌.
# آنگاه [[سر حسین]] را تراشیده و به [[میزان]] وزن آن، نقره [[صدقه]] دادند که با این مراسم کمکی شایسته‌ای به فقیران شد‌.
# در روز هفتم ولادت، حسین را [[ختنه]] کردند.
# در روز هفتم ولادت، حسین را [[ختنه]] کردند.
# [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[حفظ]] [[فرزندان]]، آنان را با این کلمات بیمه می‌فرمود و این [[دعا]] را می‌خواند: {{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ‏ اللَّهِ‏ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ}} و حسین را این چنین [[تعویذ]] فرمود<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص ۸۶.</ref>.
# [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[حفظ]] [[فرزندان]]، آنان را با این کلمات بیمه می‌فرمود و این [[دعا]] را می‌خواند: {{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ‏ اللَّهِ‏ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ}} و حسین را این چنین [[تعویذ]] فرمود<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص ۸۶؛ [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۶۵.</ref>.
 
== [[تاریخ]] ولادت‌==
بیشتر [[تاریخ‌نگاران]] بر این تأکید دارند که وجود [[مقدس]] [[امام حسین]] {{ع}} سوم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] در [[مدینه]] دیده به [[جهان]] گشود<ref>تاریخ ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ مقاتل الطالبین، ص۷۸؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹؛ اسد الغابه، ج۲، ص۱۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۸.</ref> و برخی از آنان، ولادت باشکوه آن حضرت را [[سال سوم هجری]] دانسته‌اند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۴۳۶؛ استیعاب چاپ شده در حاشیه الاصابة، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۵.</ref>


== رؤیای امّ ایمن‌==
== رؤیای امّ ایمن‌==
{{همچنین|ام ایمن}}
{{همچنین|ام ایمن}}
رسول خدا {{صل}} رؤیای جناب [[امّ ایمن]] را ـ که در [[خواب]] دیده بود پاره‌ای از [[بدن]] [[پیامبر]] در خانه‌اش افتاده و در پی آن وحشت‌زده شده بود ـ به ولادت‌ امام حسین تعبیر فرمود که در خردسالی برای شیر دادن وارد [[خانه]] او خواهد شد.
رسول خدا {{صل}} رؤیای جناب [[امّ ایمن]] را ـ که در [[خواب]] دیده بود پاره‌ای از بدن [[پیامبر]] در خانه‌اش افتاده و در پی آن وحشت‌زده شده بود ـ به ولادت‌ امام حسین تعبیر فرمود که در خردسالی برای شیر دادن وارد [[خانه]] او خواهد شد.


از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: [[همسایگان]] امّ ایمن نزد رسول خدا شرفیاب شده و به او عرضه داشتند: ای رسول خدا! امّ ایمن شب گذشته از شدت [[گریه]] نخوابید و تا صبح همواره می‌گریست، [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی را نزد [[ام ایمن]] فرستاد. وی [[خدمت]] پیامبر رسید، حضرت ماجرا را از او جویا شد و بدو فرمود: ام ایمن! [[خدا]] چشمت را نگریاند، همسایگانت نزد من آمده و به من اطلاع دادند که شما دیشب را تمام گریه می‌کرده‌ای. خدا چشمت را نگریاند، سبب گریه‌ات چه بوده؟ عرض کرد: ای رسول خدا! رؤیایی بس بزرگ و ترسناک دیدم، از این‌رو، دیشب را پیوسته گریستم.
از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: [[همسایگان]] امّ ایمن نزد رسول خدا شرفیاب شده و به او عرضه داشتند: ای رسول خدا! امّ ایمن شب گذشته از شدت [[گریه]] نخوابید و تا صبح همواره می‌گریست، [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی را نزد [[ام ایمن]] فرستاد. وی خدمت پیامبر رسید، حضرت ماجرا را از او جویا شد و بدو فرمود: ام ایمن! [[خدا]] چشمت را نگریاند، همسایگانت نزد من آمده و به من اطلاع دادند که شما دیشب را تمام گریه می‌کرده‌ای. خدا چشمت را نگریاند، سبب گریه‌ات چه بوده؟ عرض کرد: ای رسول خدا! رؤیایی بس بزرگ و ترسناک دیدم، از این‌رو، دیشب را پیوسته گریستم.


رسول خدا {{صل}} فرمود: ماجرای خوابت را برای رسول خدا بازگو کن که خدا و رسولش از تعبیر آن آگاه‌ترند.
رسول خدا {{صل}} فرمود: ماجرای خوابت را برای رسول خدا بازگو کن که خدا و رسولش از تعبیر آن آگاه‌ترند. [[امّ ایمن]] عرضه داشت: بیان آن برایم دشوار است. [[رسول خدا]] {{صل}} به او فرمود: [[رؤیا]] همان‌گونه که دیده می‌شود، نیست. بنابراین آن را برای [[پیامبر خدا]] بازگو نما. [[امّ ایمن]] عرض کرد: دیشب در [[خواب]] دیدم گویی بخشی از اعضای بدن [[شریف]] شما در [[خانه]] من افتاده است.
[[امّ ایمن]] عرضه داشت: بیان آن برایم دشوار است. [[رسول خدا]] {{صل}} به او فرمود: [[رؤیا]] همان‌گونه که دیده می‌شود، نیست. بنابراین آن را برای [[پیامبر خدا]] بازگو نما. [[امّ ایمن]] عرض کرد: دیشب در [[خواب]] دیدم گویی بخشی از اعضای [[بدن]] [[شریف]] شما در [[خانه]] من افتاده است.


[[نبی اکرم]] {{صل}} بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از [[فاطمه]] متولد می‌شود و [[تربیت]] و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۶.</ref>
[[نبی اکرم]] {{صل}} بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از [[فاطمه]] متولد می‌شود و [[تربیت]] و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۶۶.</ref>


== [[خجسته]] نوزاد ==
== [[خجسته]] نوزاد ==
بانوی [[بانوان]] [[جهان]]، [[فاطمه زهرا]] {{عم}} [[کودک]] گرانمایه خود را به [[دنیا]] آورد و این خبر به رسول خدا {{صل}} مژده داده شد، حضرت شتابان به [[خانه علی]] و زهرا {{عم}} آمد و به [[اسماء بنت عمیس]] فرمود: [[اسماء]] فرزندم را بیاور.
بانوی [[بانوان]] [[جهان]]، [[فاطمه زهرا]] {{عم}} کودک گرانمایه خود را به [[دنیا]] آورد و این خبر به رسول خدا {{صل}} مژده داده شد، حضرت شتابان به خانه علی و زهرا {{عم}} آمد و به [[اسماء بنت عمیس]] فرمود: اسماء فرزندم را بیاور. اسماء نوزاد را که در پارچه سفیدی پیچیده شده بود نزد رسول خدا {{صل}} برد، حضرت شادمان گشت و او را به سینه چسباند و در گوش راستش [[اذان]] و در گوش چپ وی اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریست. اسماء عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت، چرا [[گریه]] می‌کنید؟ رسول خدا {{صل}} فرمود: برای این عزیز فرزندم گریه می‌کنم.
اسماء نوزاد را که در پارچه سفیدی پیچیده شده بود نزد رسول خدا {{صل}} برد، حضرت شادمان گشت و او را به سینه چسباند و در گوش راستش [[اذان]] و در گوش چپ وی اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریست. اسماء عرضه داشت: [[پدر]] و مادرم فدایت، چرا [[گریه]] می‌کنید؟ رسول خدا {{صل}} فرمود: برای این [[عزیز]] فرزندم گریه می‌کنم.


اسماء عرض کرد: ای رسول خدا! این کودک هم‌اکنون متولد شده، گریه چرا؟ فرمود: اسماء فرزندم [[حسین]] پس از من به دست گروهی [[سرکش]] به [[شهادت]] می‌رسد که [[خداوند]] [[شفاعت]] من را نصیب آنان نمی‌گرداند<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۲۷.</ref>.
اسماء عرض کرد: ای رسول خدا! این کودک هم‌اکنون متولد شده، گریه چرا؟ فرمود: اسماء فرزندم [[حسین]] پس از من به دست گروهی [[سرکش]] به [[شهادت]] می‌رسد که [[خداوند]] [[شفاعت]] من را نصیب آنان نمی‌گرداند<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۲۷.</ref>.
خط ۳۷: خط ۳۱:
سپس [[رسول اکرم]] {{صل}}، رو به [[علی]] کرد و فرمود: فرزندم را چه نام نهاده‌ای؟ [[امام علی]] {{ع}} عرضه داشت: ای رسول خدا، هیچ‌گاه قبل از شما برایش نامی [[انتخاب]] نمی‌کنم.
سپس [[رسول اکرم]] {{صل}}، رو به [[علی]] کرد و فرمود: فرزندم را چه نام نهاده‌ای؟ [[امام علی]] {{ع}} عرضه داشت: ای رسول خدا، هیچ‌گاه قبل از شما برایش نامی [[انتخاب]] نمی‌کنم.


در اینجا، [[فرشته وحی]] [[الهی]] که حامل نام نوزاد بود، بر رسول اکرم [[حبیب خدا]] نازل گشت و رسول خدا {{صل}} پس از دریافت [[فرمان الهی]] در نامگذاری نوزاد خجسته‌اش، رو به امام علی کرد و فرمود: او را حسین بنام. [[روز]] هفتم ولادت نوزاد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شتابان رهسپار [[خانه]] [[زهرا]] شد و برای نواده دلبندش [[حسین]] گوسفندی [[عقیقه]] کرد و [[دستور]] داد سر او را تراشیدند و به وزن موهایش نقره [[صدقه]] دادند و [[فرمان]] به [[ختنه]] کردن او صادر نمود<ref>عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۷.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} نظیر این [[مراسم]] را برای برادرش [[حسن]] نیز برگزار نمود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۷.</ref>.
در اینجا، فرشته وحی [[الهی]] که حامل نام نوزاد بود، بر رسول اکرم حبیب خدا نازل گشت و رسول خدا {{صل}} پس از دریافت [[فرمان الهی]] در نامگذاری نوزاد خجسته‌اش، رو به امام علی کرد و فرمود: او را حسین بنام. [[روز]] هفتم ولادت نوزاد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شتابان رهسپار [[خانه]] [[زهرا]] شد و برای نواده دلبندش [[حسین]] گوسفندی عقیقه کرد و [[دستور]] داد سر او را تراشیدند و به وزن موهایش نقره [[صدقه]] دادند و [[فرمان]] به [[ختنه]] کردن او صادر نمود<ref>عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۷.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} نظیر این مراسم را برای برادرش [[حسن]] نیز برگزار نمود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]]، ص۶۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۵۵: خط ۴۹:
** [[فرزندان امام حسین]]
** [[فرزندان امام حسین]]
** [[همسران فرزندان امام حسین]]
** [[همسران فرزندان امام حسین]]
* [[سرگذشت تاریخی امام حسین]] ([[سرگذشت زندگی امام حسین]])
* [[سرگذشت زندگی امام حسین]]
* [[عصر امام حسین]]
* [[عصر امام حسین]]
* [[شرایط سیاسی و اجتماعی عصر امام حسین]]
* [[شرایط سیاسی و اجتماعی عصر امام حسین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۷

امام حسین (ع) سوم ماه شعبان سال سوم هجری متولد شد. بعد از تولد رسول خدا (ص) او را در آغوش گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و نام حسین را برای او انتخاب کرد.

تاریخ ولادت‌

امام حسین (ع) روز سه شنبه، یا پنج شنبه پنجم شعبان سال چهارم هجری ـ سالی که غزوه خندق رخ داد ـ متولد گردید و به روایتی، ولادت آن حضرت در سال سوم هجری، سوم ماه شعبان بوده است.

همین که رسول خدا (ص) از ولادت حسین آگاه شد، شتابان به خانه علی (ع) آمد و از اسماء فرزند خود را خواست. سپس او را در آغوش گرفت و غرق بوسه ساخت و این آداب را درباره حسین به انجام رسانید:

  1. در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند.
  2. برای او نام‏گذاری کرد و در روایات آمده: اولین کسانی که به نام‌‏های حسن و حسین نام‎گذاری شدند، فرزندان علی و زهرا (ع) هستند که خدا این نام‌ها را از مردم پوشیده نگه داشت، تا نونهالان علی و زهرا به این دو نام‌‏گذاری شوند.
  3. در روز هفتم ولادت وی، پیامبر دستور داد قوچ بزرگی را خریداری و برای حسین عقیقه کردند و گوشت آن را میان فقیران تقسیم نمودند.
  4. آنگاه سر حسین را تراشیده و به میزان وزن آن، نقره صدقه دادند که با این مراسم کمکی شایسته‌ای به فقیران شد‌.
  5. در روز هفتم ولادت، حسین را ختنه کردند.
  6. رسول خدا (ص) برای حفظ فرزندان، آنان را با این کلمات بیمه می‌فرمود و این دعا را می‌خواند: «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ‏ اللَّهِ‏ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ» و حسین را این چنین تعویذ فرمود[۱].

رؤیای امّ ایمن‌

رسول خدا (ص) رؤیای جناب امّ ایمن را ـ که در خواب دیده بود پاره‌ای از بدن پیامبر در خانه‌اش افتاده و در پی آن وحشت‌زده شده بود ـ به ولادت‌ امام حسین تعبیر فرمود که در خردسالی برای شیر دادن وارد خانه او خواهد شد.

از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: همسایگان امّ ایمن نزد رسول خدا شرفیاب شده و به او عرضه داشتند: ای رسول خدا! امّ ایمن شب گذشته از شدت گریه نخوابید و تا صبح همواره می‌گریست، رسول اکرم (ص) کسی را نزد ام ایمن فرستاد. وی خدمت پیامبر رسید، حضرت ماجرا را از او جویا شد و بدو فرمود: ام ایمن! خدا چشمت را نگریاند، همسایگانت نزد من آمده و به من اطلاع دادند که شما دیشب را تمام گریه می‌کرده‌ای. خدا چشمت را نگریاند، سبب گریه‌ات چه بوده؟ عرض کرد: ای رسول خدا! رؤیایی بس بزرگ و ترسناک دیدم، از این‌رو، دیشب را پیوسته گریستم.

رسول خدا (ص) فرمود: ماجرای خوابت را برای رسول خدا بازگو کن که خدا و رسولش از تعبیر آن آگاه‌ترند. امّ ایمن عرضه داشت: بیان آن برایم دشوار است. رسول خدا (ص) به او فرمود: رؤیا همان‌گونه که دیده می‌شود، نیست. بنابراین آن را برای پیامبر خدا بازگو نما. امّ ایمن عرض کرد: دیشب در خواب دیدم گویی بخشی از اعضای بدن شریف شما در خانه من افتاده است.

نبی اکرم (ص) بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از فاطمه متولد می‌شود و تربیت و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست[۲].[۳]

خجسته نوزاد

بانوی بانوان جهان، فاطمه زهرا (ع) کودک گرانمایه خود را به دنیا آورد و این خبر به رسول خدا (ص) مژده داده شد، حضرت شتابان به خانه علی و زهرا (ع) آمد و به اسماء بنت عمیس فرمود: اسماء فرزندم را بیاور. اسماء نوزاد را که در پارچه سفیدی پیچیده شده بود نزد رسول خدا (ص) برد، حضرت شادمان گشت و او را به سینه چسباند و در گوش راستش اذان و در گوش چپ وی اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریست. اسماء عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت، چرا گریه می‌کنید؟ رسول خدا (ص) فرمود: برای این عزیز فرزندم گریه می‌کنم.

اسماء عرض کرد: ای رسول خدا! این کودک هم‌اکنون متولد شده، گریه چرا؟ فرمود: اسماء فرزندم حسین پس از من به دست گروهی سرکش به شهادت می‌رسد که خداوند شفاعت من را نصیب آنان نمی‌گرداند[۴].

سپس رسول اکرم (ص)، رو به علی کرد و فرمود: فرزندم را چه نام نهاده‌ای؟ امام علی (ع) عرضه داشت: ای رسول خدا، هیچ‌گاه قبل از شما برایش نامی انتخاب نمی‌کنم.

در اینجا، فرشته وحی الهی که حامل نام نوزاد بود، بر رسول اکرم حبیب خدا نازل گشت و رسول خدا (ص) پس از دریافت فرمان الهی در نامگذاری نوزاد خجسته‌اش، رو به امام علی کرد و فرمود: او را حسین بنام. روز هفتم ولادت نوزاد، پیامبر اکرم (ص) شتابان رهسپار خانه زهرا شد و برای نواده دلبندش حسین گوسفندی عقیقه کرد و دستور داد سر او را تراشیدند و به وزن موهایش نقره صدقه دادند و فرمان به ختنه کردن او صادر نمود[۵]. رسول اکرم (ص) نظیر این مراسم را برای برادرش حسن نیز برگزار نمود[۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نگارش، هادی، مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱، ص ۸۶؛ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۶۵.
  2. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.
  3. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۶۶.
  4. اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۲۷.
  5. عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۷.
  6. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵، ص۶۷.