امام حسین در حدیث
سیمای حضرت سیدالشهداء(ع) در احادیث پیامبر(ص)
۱. حسین، سیّد جوانان اهل بهشت: پیامبر(ص) مکرر حسن و حسین را به این صفت معرفی فرموده: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشتند. و در بعضی روایات این جمله نیز مذکور است: «وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا» و پدرشان از آنها بهتر است.
۲. حسین، محبوب پیامبر(ص): «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»، رسول خدا(ص)، حسن و حسین(ع) را بسیار دوست میداشت و نسبت به آنها فوقالعاده اظهار علاقه و عطوفت میکرد. روایات و تواریخ بر این اتفاق دارند که آن حضرت علی و فاطمه و حسنین(ع) را از تمام مردم و کسان و نزدیکان خود بیشتر دوست میداشت و دوستی آنها یک دوستی ساده پدر نسبت به فرزند نبود؛ بلکه ریشه آن بر علائق و مبانی عمیق و یگانگی روحی استوار، و رمز یک اتحاد و اتصال ناگسستنی معنوی و توافق کامل فکری بود که تعبیر فرمود: «أَنَّهُمْ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُمْ»؛ ایشان از من هستند، و من از ایشان، اشارهای به آن میباشد.
۳. حسین، ریحانه پیامبر(ص): حضرت علی(ع)، ابن عمر، ابوهریره، سعیدبن راشد و ابوبکره روایت کردهاند که پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ هُمَا رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا» حسین و حسین دو ریحانه من از دنیا هستند.
۴. حسین شبیهترین اهل بیت به پیامبر(ص): وقتی سر حسین بن علی(ع) را نزد عبیدالله بن زیاد آوردند سر مطهر را در طشتی قرار داد، و با شمشیر یا چوبدستی خود بر آن چشم و بینی نازنین میزد، و میگفت روئی به این زیبائی ندیدهام. انس بن مالک گفت: آگاه باش که او شبیه پیامبر(ص) بود.
۵. پیامبر(ص) حسین(ع) را میبوسید: یکی از مظاهر محبت و عاطفه پدر و مادر نسبت به فرزند بوسیدن او است. در [[جاهلیت] و پیش از ظهور آفتاب درخشان هدایت اسلام ارزش عاطفه و احساسات پاک انسانی مخصوصاً در عربها از میان رفته بود، رَحم، مهر، رأفت، رحمت و رقّت قلب را یک نوع ضعف نفس شمرده، و سخت دلی را افتخار میدانستند، پیامبر(ص) حسین را به آن بوسه شیرین و لذیذ میبوسید چون جانش گنجینه معانی و حقایق بزرگ بود، و آنگاه که میفرمود: «أَللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّي أُحِبُّهُ» خدایا او را دوست بدار چون من او را دوست میدارم. گویی در حالی که به حسین اشاره میکرد به مردم میفرمود: «أَنَا هُنَا» من اینجا هستم. (یعنی مرا پیش حسین بجوئید).
۶. پیامبر(ص) حسین را به دوش میگرفت: ابوسعید در «شرف النبوه» روایت نموده که پیامبر(ص) نشسته بود که حسن و حسین(ع) به سوی او آمدند چون پیامبر(ص) آنها را دید برای ایشان برخاست، و آمدنشان را دیر شمرد (یعنی فرمود دیر آمدید یا چرا دیر آمدید؟) پس از آنها استقبال کرد، و آنها را بر دوش خود گذارد و فرمود: «نِعْمَ الْمَطِيُّ مَطِيُّكُمَا وَ نِعْمَ الرَّاكِبَانِ أَنْتُمَا»؛ خوب مرکبی است مرکب شما، و خوب سوارهائی هستید شما.
۷. دوستی حسین(ع) واجب است: احادیث در وجوب دوستی و مودت حسین(ع) متواتر است که پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ أَحَبَّنِي فَلْيُحِبَّ هَذَيْنِ»، هر کس مرا دوست دارد باید این دو را (نیز) دوست بدارد.
۸. فضیلت دوستی حسین(ع) و نکوهش دشمنی با آن حضرت: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِي، وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِي»، هر کس حسن و حسین(ع) را دوست بدارد همانا مرا دوست داشته و هر کس آنها را دشمن بدارد پس البته مرا دشمن داشته است.
۹. نظر نمودن به آقای جوانان اهل بهشت: از جابر انصاری روایت کردهاند که گفت: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ: مَنْ أُحِبُّ (أَوْ وَ مَنْ سَرَّهُ) أَنْ يَنْظُرَ إِلَى سَيِّدِ شَبَابِ الْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا»، هر کس دوست میدارد یا شادمان میشود که به سید جوانان اهل بهشت نگاه کند به حسین(ع) نگاه کند.
۱۰. دوستان حسین(ع) اهل بهشتند: از پیامبر(ص) در فضایل حسنین(ع) روایت شده که در پایان آن میفرماید: «خدایا تو میدانی که حسن و حسین و عمو و عمه ایشان در بهشتند، هر کس آنها را دوست دارد در بهشت است و هر کس آنها را دشمن بدارد در آتش است».
۱۱. درجه وسیله: پیامبر(ص) فرمود: «فِي الْجَنَّةِ دَرَجَةً تُدْعَى الْوَسِيلَةَ فَإِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ فَسَلُوا إِلَی الْوَسِيلَةِ قَالُوا: یَا رَسُولُ اللهُ مَنْ يَسْكُنُ مَعَكَ فِیهَا؟ قَالَ: عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ». فرمود: در بهشت درجهای است که وسیله خوانده میشود پس هر گاه از خدا سؤال کردید پس وسیله را برای من سؤال کنید. گفتند یا رسول الله چه کسی با تو در آن درجه ساکن میگردد؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین
۱۲. حسین(ع) با پیامبر(ص) در یک مکان: رسول خدا(ص) فرمود: «أَنَا وَ عَلِيٌّ و فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي قُبَّةِ تَحْتَ الْعَرْشِ»؛ من، علی، فاطمه حسن و حسین در یک قبه در زیر عرش هستیم.
١٣. یاری حسین(ع) از واجبات است: پیامبر(ص) در حالی که حسین(ع) در دامانش بود میفرمود: «إن ابني هذا يقتل في أرض يقال لها العراق فمن أدركه فلينصره»؛ به درستی که این پسرم در زمینی که به آن عراق گفته میشود کشته میشود. پس هر کس او را درک کند باید پاریش کند.
۱۴. اول کسی که وارد بهشت میشود: از حضرت علی(ع) روایت کردهاند که پیامبر(ص) به او فرمود: «إِنَّ أَوَّلَ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَنَا وَ أَنْتَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ قَالَ یَا عَلِیٌّ: فَمُحِبُّونَا؟ قَالَ: مِنْ وَرَائِكُمْ»، اول کسی که داخل بهشت میشود، من، تو، فاطمه، حسن و حسین هستیم. حضرت علی(ع) عرض کرد پس دوستان ما؟ پیامبر(ص) فرمود: به دنبال سر شما وارد میشوند.
۱۵. حضرت قائم آل محمد از فرزندان حسین(ع) است: حذیقه از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ کَإسْمِي فَقَالَ سَلْمَانُ: مِنْ أَيّ وُلْدِكَ يَا رَسُول اللّهِ؟ قَالَ(ص): مِنْ ولدي هذا و هذا ضرب بيده على الحسين»، اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز خدا آن روز را طولانی سازد تا مردی از فرزندانم را برانگیزد که هم نام من است. آنگاه سلمان عرض کرد: از کدام فرزندان توست یا رسول الله؟ فرمود: از این فرزندم! و دستش را بر حسین(ع) زد.
۱۶. حضرت قائم نهمین فرزند حسین(ع) است: از سلمان روایت است که گفت: وارد شدم بر پیامبر(ص) در حالی که حسین(ع) بر زانوی مرحمت او بود. پیامبر به او روی میکرد و دهان او را میبوسید، و میفرمود: تو آقا، پسر آقا و پدر آقایانی، تو امام، پسر امام، پدر امامانی، تو حجت، پسر حجت، و پدر حجتهای نهگانهای که از صُلب تو هستند نهمین ایشان قائم آنها است.
۱۷. شاخه و میوه درخت نبوت: از جابر روایت کردهاند که گفت: پیامبر(ص) در عرفات بود و علی روبهروی آن حضرت بود. پیامبر اشاره فرمود به من و علی، خدمت او رفتیم پس فرمود: یا علی! نزدیک من بیا، علی نزدیک رفت، فرمود: دستت را در دست من بگذار! پس فرمود: «یا علی! من و تو از یک درختیم من اصل و ریشه آن، و تو فرع آن؛ و حسن و حسین شاخههای آن، هر کس به یکی از شاخههای آن متعلق گردد خدا او را داخل بهشت نماید». «یا علی! اگر امت من روزه بگیرند به قدری که مثل کمانها خمیده شوند و نماز بخوانند به قدری که مثل میخها خشک و بیحرکت گردند و تو را دشمن بدارند خداوند آنها را به رو در آتش اندازد»
۱۸. ودیعه پیامبر(ص): شبراوی و سبط ابن الجوزی نقل کردهاند که وقتی زید بن ارقم به ابن زیاد اعتراض کرد و گفت: من در زمانی طولانی میدیدم پیامبر(ص) میان این دو لب را میبوسید، زید گریست، و ابن زیاد با او درشتی کرد، و او را به کشتن تهدید نمود و گفت: اگر پیر خرفتی نبودی گردنت را میزدم. زید برگشت و به ابن زیاد گفت: حدیثی برای تو بگویم که خشم تو از آن بیشتر شود: دیدم پیامبر(ص) حسن را بر ران راستش نشانده بود، و حسین را بر ران چپ. پس دست خود را بر سر آنها گذارد، و گفت: «اللهم إني أستودعهما إياك و صالح المؤمنين»، خدایا من این دو و صالح المؤمنین (علی) را نزد تو ودیعه و سپرده گذاردم. پس ودیعه رسول خدا(ص) در نزد تو چگونه است ای پسر زیاد؟ ابن زیاد در خشم شد، و تصمیم به قتل زید گرفت. و نیز سیوطی و مناوی از طبرانی این دعا، را از پیامبر(ص) روایت کردهاند.
۱۹. دعای پیامبر(ص): طبرانی از واثله روایت دارد که پیامبر(ص) اینگونه در حق علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) دعا کرد: «وَ رِضْوَانَكَ عَلَيَ وَ عَلَيْهِمْ» یعنی: «عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً»، خوشنودیت را بر من و بر آنها.
۲۰. اشتقاق نام حسین(ع) از نام خدای تعالی: سلمان فارسی در ضمن حدیثی روایت میکند که پیامبر(ص) فرمود: خداوند از برای ما نامهائی از نامهای خودش مشتق ساخت پس خداوند عزوجل محمود است، و من محمدم، و خداوند اعلی است، و برادرم علی است و خداوند فاطر است، و دخترم فاطمه است، و خداوند محسن است و دو پسرم حسن و حسین میباشند.
۲۱. ارث حسنین از پیامبر(ص): حسن و حسین(ع) وارث کمالات علمی، روحی، اخلاقی، و جسمی پیامبر(ص) بودند. مردم در سیما و رفتار و روش آنها پیامبر را میدیدند، و عظمت و روحانیت او را تماشا میکردند. چنانکه مکرر گفته شد وجود پیامبر(ص) نسبت به حسنین(ع) کانون مهر، اشفاق، نوازش، لطف و رحمت پدرانه بود. آنها را دوست میداشت و میبوئید و میبوسید، و زبانشان را میمکید، بر دوش مبارک خویش سوارشان میکرد. شخصاً از آنها پرستاری میفرمود. آنها را پسر خود میخواند. از گریه آنها ناراحت میشد. آنها را روی سینه خود میخوابانید. از شنیدن اسمشان لذت میبرد. در کوچه، در خانه، در مسجد، در حضور صحابه و مردم در هنگام سخنرانی، خطبه و در حال نماز، حسنین(ع) مشمول مراحم مخصوص پیامبر بودند. بر حسب روایات متعدد که در کتابهای معتبر نقل شده فاطمه زهرا(س) در مرض موت پدرش، حسن و حسین(ع) را نزد آن حضرت آورد، و عرض کرد: یا رسول الله این دو پسران تو هستند آنها را به بخشش و عطائی مخصوص فرما، یا به آنها چیزی به ارث عطا کن! پیامبر(ص) فرمود: به حسن عظمت و بردباری میبخشم، و به حسین جود و مهربانی[۱]