انحصارطلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۵: خط ۳۵:
=== دوم: [[انحصار سیاسی]]===
=== دوم: [[انحصار سیاسی]]===
یکی از جلوه‌های انحصارزدایی در [[حکومت اسلامی]] [[تساوی حقوق]] در اسلام، میان بالاترین فرد حکومت با [[شهروندان]] عادی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانی‌فر|رضوانی‌فر، اسماعیل]]، [[انحصار‌طلبی - رضوانی‌فر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref>
یکی از جلوه‌های انحصارزدایی در [[حکومت اسلامی]] [[تساوی حقوق]] در اسلام، میان بالاترین فرد حکومت با [[شهروندان]] عادی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[اسماعیل رضوانی‌فر|رضوانی‌فر، اسماعیل]]، [[انحصار‌طلبی - رضوانی‌فر (مقاله)| مقاله «انحصارطلبی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۵۶.</ref>
==[[توتالتیر]] (Totalitarian)==
در لغت به معنای فراگیر و تمامیت‌خواه است. این [[صنعت]] برای رژیم‌هایی به کار می‌رود که دارای مشخصات زیر باشند: [[نظارت]] [[دولت]] بر همه جنبه‌های فعالیت [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]]؛ انحصار [[قدرت سیاسی]] در دست یک [[حزب]] [[حاکم]] و حذف هرگونه نظارت آزادانه [[جامعه]] بر دولت؛ [[توسل]] به [[ترور]] برای سرکوبی هرگونه [[مخالفت]] و [[نارضایتی]]؛ [[تسلط]] یک فرد یا یک گروه بر حزب و دولت؛ تلاش برای شکل دادن به جامعه بر اساس [[ایدئولوژی]] حزبی؛ [[بسیج]] همه نیروهای جامعه در راه هدف‌های حزب و دولت؛ و ازمیان‌بردن آزادی‌های فرد<ref>دانشنامه سیاسی، ص۲۶۰.</ref>. مهم‌ترین [[خصلت]] جنبش‌های توتالیتر این است که به سرعت فراموش می‌شوند و به آسانی می‌توان چیز دیگری به جای آنها برقرار کرد. [[رهبران]] جنبش‌های توتالیتر در مشخصاتی چون ناکامی در [[زندگی]] شغلی و اجتماعی، [[گمراهی]] و [[بدبختی]] در [[زندگی شخصی]] با [[اوباش]] اشتراک دارند<ref>توتالیتاریسم، ص۷۰.</ref>.
[[حکومت توتالیتر]] با [[ارعاب]] تام چنان [[انسان‌ها]] را به هم می‌فشارد تا حد فاصل میان آنها و تکثّرها از بین برود و [[انسان]] واحدی پدید آید<ref>توتالیتاریسم، ص۳۱۸.</ref>. در دولت توتالیتر دخالت‌های دولت در [[امور جامعه]] محدود به هیچ‌حد قانونی نیست و دولت با یکسان کردن [[آموزش]]، نظارت بر فعالیت‌های ادبی و [[هنری]] و در دست گرفتن تمام [[رسانه‌ها]] و مجراهای خبری و نظارت بر آنها، همه نیروی جامعه را در [[خدمت]] خود می‌گیرد و [[هدایت]] می‌کند. این دولت وجود گروه‌ها یا افرادی را که نخواهند به رهنمودهایش گردن نهند یا در جهت اهدافش [[وظیفه]] معینی بر عهده نداشته باشند، [[تحمل]] نمی‌کند. [[منشأ دولت]] توتالیتر را باید نظریه‌هایی دانست که دولت را همچون یک اورگانیسم با جامعه یکی می‌انگارند و دولت را همچون جانی در تن جامعه و [[مظهر]] [[قدرت]] و [[توانمندی]] آن می‌شمارند. نازیسم [[آلمان]] و [[فاشیسم]] ایتالیا نمونه‌های خوبی از نظام‌های توتالیترند<ref>دانشنامه سیاسی، ص۲۴۱.</ref>. در واقع تمامیت‌خواهی و تام‌گرایی (Totalitarianism) را می‌توان شکلی [[دیکتاتوری]] از [[حکومت متمرکز]] دانست که همه جنبه‌های دولت و [[رفتار]] خصوصی را تنظیم می‌کند. اگر چه اصطلاح توتالیتر در اصل برای مشخص کردن رژیم‌های فاشیستی و [[کمونیستی]] در نظر گرفته شد، امّا بیشتر با ویژگی‌های [[اتحاد]] شوروی همراه شد<ref>فرهنگ سیاسی آکسفورد، ص۸۲۲.</ref>.
[[هدف]] [[نظام]] توتالیتر «[[تحمیل]] یک شیوه واحد [[تفکر]] و عمل، به [[انسان‌ها]] از طریق تعقیب تا آنجا که همه افراد در یک پیکره واحد کاملاً متجانس و یکپارچه جذب، حل و ادغام می‌شوند و بدین شیوه یکسان [[فکر]] کرده و عمل می‌کنند»<ref>نظام‌های بزرگ سیاست جنایی، ص۷۷.</ref>. [[سیاست]] توتالیتر یک مجموعه [[قوانین]] را جایگزین مجموعه دیگر نمی‌کند، یک نوع جدید [[قانونمندی]] ایجاد نمی‌کند، آن [[عدالت]] [[دنیوی]] را نوید می‌دهد، چون مدعی است که [[مظهر]] [[قانون]] را از خود نوع [[بشر]] درست می‌کند و «یکسان کردن [[انسان]] و قانون» به وسیله [[ترور]] که «گوهر [[سلطه]] اقتدارگرایی فراگیر است» محقّق خواهد شد. چون هدف نهایی نه [[خوشبختی]] انسان‌ها است و نه [[مصلحت]] یک انسان، بلکه ساختن نوع بشر است؛ به این دلیل است که به نام یک قانون عالی [[طبیعت]] یا به نام [[تاریخ]]، فرد برای نوع و «اعضا» به نفع «کل» [[فدا]] می‌شوند<ref>نظام‌های بزرگ سیاست جنایی، ص۷۵ – ۷۹.</ref>. در یک نظام توتالیتر به دلیل [[قدرت]] تام [[دولت]]، هیچ چیزی علیه دولت و هیچ چیزی خارج از دولت وجود ندارد و دولت تمام [[زندگی]] [[جامعه]] را احاطه، [[سازماندهی]]، کنترل و [[هدایت]] می‌کند.
حکومت‌های [[قدرت‌طلب]] که [[توتالتیر]] هم نامیده می‌شوند، به طور معمول مبتنی بر تفکر جمعی و اصالت جمع هستند، [[تمایلات]] فردی را تابع تمایلات جمعی می‌دانند و هدفشان در هم شکستن هر نوع مقاومتی است که در برابر مقتضیات جمعی به عمل می‌آید<ref>درآمدی بر فقه سیاسی، ص۲۷۸؛ فقه سیاسی، ج۱، ص۹۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۶۰.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==

نسخهٔ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۸

انحصارطلبی به معنای در تنگنا قرار دادن است که برخی می‌خواهند امتیاز امکانات موجود را در اختیار خود داشته باشند. انحصارطلبی می‌تواند در ابعادی همچون اقتصادی و یا سیاسی باشد. گرایش به انحصارطلبی در امور مختلفی مانند قدرت، کمال و علم، ناشی از گرایش فطری انسان به کمال مطلق است. نمونه مبارزه با انحصارطلبی حضور مردم در انتخابات است.

معناشناسی

«انحصار» به معنای در تنگنا افتادن، و محدود بودن[۱] و محدود کردن ساخت، توزیع یا فروش چیزی به دولت، مؤسسه یا شرکتی[۲] است. انحصارطلبی چیزی را تنها برای خود خواستن معنا شده و انحصارطلب کسی است که می‌خواهد امتیاز و امکانات موجود را به تنهایی در اختیار داشته باشد[۳]. انحصارطلبی، اگرچه در اصل واژه‌ای اقتصادی و محصول نظام سرمایه‌داری است[۴] منتها در معنای گسترده‌اش به هرنوع سرپیچی از حدود اخلاقی و قانونی گفته می‌شود که حریم آزادی دیگران را مختل می‌سازد و امتیازاتی بیش از حد ضرور یا شایسته به فرد یا گروهی خاص می‌دهد[۵].

استبداد و توتالیتاریسم با انحصارطلبی نزدیکی معنایی دارند. استبداد یک ساخت سیاسی است که حدود سنتی و قانونی برای حکومت ندارد و از دامنه قدرت خودسرانه گسترده‌ای برخوردار است[۶]. در نظام توتالیتر (فراگیر) نیز قدرت سیاسی در انحصار یک حزب حاکم است و دولت بر همه جوانب فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی نظارت دارد و نظارت آزادانه جامعه را بر خود نمی‌پذیرد[۷].[۸]

پیشینه

تمام ادیان و مکتب‌هایی که در تاریخ بشر از روز نخست تاکنون ظهور و بروز پیدا کرده‌اند، مدعی انحصار حقانیت در خود و نفی دیگر مکتب‌ها بوده‌اند[۹]. در دوران باستان نوع حکومت در تمدن‌های آشور، بابل، مصر، ایران و غیره استبدادی بوده است و تنها یونان و روم از این قاعده کلی، برکنار بودند[۱۰].

با وجود پیشینه قرن‌ها حاکمیت سلاطین و پادشاهان بر ایرانیان (پیش و پس از ظهور اسلام)، وقوع انقلاب مشروطه تلاشی کم‌نظیر در جهت توقف روند انحصارطلبی حکومتی در ایران بود؛ اما نافرجام ماندن آن منجر به ظهور حکومت رضاشاه پهلوی شد که با محمدرضا پهلوی ادامه یافت[۱۱].

نمودهای انحصارطلبی در منابع دینی

با بررسی آیات قرآن کریم در موضوع انحصارطلبی، به مصادیقی از انحصارطلبی نکوهیده و نیکو می‌توان دست یافت. برخی از نمودهای انحصارطلبی نکوهیده در قرآن از این قرار است:

  1. تلاش برادران یوسف(ع) برای برخورداری انحصاری از محبت حضرت یعقوب(ع) با از میان برداشتن برادر خود[۱۲]؛
  2. ادعای شایستگی و استحقاق اشراف بنی‌اسرائیل در دوران حضرت طالوت(ع) برای در اختیار گرفتن حکومت[۱۳]؛
  3. اعتقاد یهودیان و مسیحیان به حقانیت انحصاری آیین خود[۱۴] و برتری و محبوبیت نزد خداوند و خود را فرزند خدا خواندن[۱۵]و اعتقاد به تعلق انحصاری بهشت به آنان[۱۶].

قرآن کریم ریشه انحصارطلبی را خوی حسادت[۱۷] خودبرتربینی و تکبر و ادعای برخورداری انحصاری از عقل، اندیشه و اعتبار اجتماعی[۱۸]معرفی کرده است. انحصارگرایی ستایش شده به معنای مطلق‌گرایی و اعتقاد به حق مطلق و لزوم گرایش و توجه به آن نیز در آیاتی از قرآن آمده است: ۱. تنها خدا را بندگی و پرستش کردن و از او کمک جستن[۱۹]؛ ۲. حق مطلق بودن دین اسلام[۲۰].[۲۱]

ابعاد انحصارطلبی

انحصارطلبی ابعادی دارد که بُعد فطری و شخصیتی انحصارطلبی از جمله مسائل مورد توجه است. از سویی گرایش به انحصارطلبی در امور مختلفی مانند قدرت، کمال و علم، ناشی از گرایش فطری انسان به کمال مطلق که تنها در خداوند متجلی است[۲۲] و از سوی دیگر، منشأ استبداد و انحصارطلبی خودخواهی و منیّت است که اگر فرد نتواند این روحیه را در درون خود کنترل کند، مانند هیتلر و رضاخان پهلوی به دیکتاتوری و قبضه قدرت و ثروت روی خواهد آورد[۲۳]؛ از این رو انحصارطلبی به دو نوع مثبت مانند منحصر دانستن حقانیت اسلام و ... و منفی تقسیم می‌گردد که انحصارطلبی منفی و فاسد، انحصارطلب با دید مادی به همه چیز نگاه می‌کند و در صدد بهره‌برداری به نفع خویش است[۲۴]. انحصارطلبی منفی می‌تواند حداقل در دو بعد اقتصادی و سیاسی نمود داشته است:

نخست: انحصار اقتصادی

اسلام برای مبارزه با فساد، تبعیض و انحصارطلبی در ساختار حکومت خود، به طور ریشه‌ای برخورد می‌کند تا فرصت و امکانات را برای کوخ نشینان که نقش‌آفرینان اصلی انقلاب و جامعه بودند فراهم گردد[۲۵].

دوم: انحصار سیاسی

یکی از جلوه‌های انحصارزدایی در حکومت اسلامی تساوی حقوق در اسلام، میان بالاترین فرد حکومت با شهروندان عادی است[۲۶].[۲۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج۲، ص۲۹۸۹.
  2. معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۷۰.
  3. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج۱، ص۵۹۹.
  4. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۰، ص۵۰۰.
  5. ساروخانی، باقر، درآمدی بر دائرة المعارف علوم اجتماعی، ج۱، ص۵۰۶.
  6. آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ص۲۵.
  7. آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ۲۴۰.
  8. رضوانی‌فر، اسماعیل، مقاله «انحصارطلبی»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۵۵.
  9. بنکدار، حسین، انحصارطلب کیست، ص۷۷.
  10. آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ص۲۵.
  11. رضوانی‌فر، اسماعیل، مقاله «انحصارطلبی»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۵۶.
  12. یوسف، ۸-۹.
  13. بقره، ۲۴۶ – ۲۴۷.
  14. بقره، ۱۱۳.
  15. مائده، ۱۸.
  16. بقره، ۱۱۱.
  17. یوسف، ۸.
  18. بقره، ۱۳؛ هود، ۲۷؛ زخرف، ۵۲.
  19. فاتحه، ۵.
  20. آل عمران، ۱۹ و ۸۵.
  21. رضوانی‌فر، اسماعیل، مقاله «انحصارطلبی»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۵۶.
  22. امام خمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۲۰۵- ۲۰۶.
  23. امام خمینی، صحیفه، ج۱۱، ص۳۸۰-۳۸۱ و ج۱۴، ص۹۲-۹۳، ۱۷۲.
  24. امام خمینی، صحیفه، ج۱۵، ص۲۰۱.
  25. امام خمینی، صحیفه، ج۱۹، ص۱۵۰-۱۵۲ و ج۲۱، ص۱۵۹.
  26. امام خمینی، صحیفه، ج۴، ص۱۹۸.
  27. رضوانی‌فر، اسماعیل، مقاله «انحصارطلبی»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۵۶.