شام در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'سکنا گزید' به 'ساکن شد') |
(←پانویس) |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = شام | | موضوع مرتبط = شام | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = شام | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[شام در نهج البلاغه]] - [[شام در معارف مهدویت]] - [[شام در معارف و سیره حسینی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
سرزمین [[شام]] متشکل از کشورهای [[سوریه]]، [[لبنان]]، [[اردن]] و [[فلسطین]] کنونی، سابقهای طولانی حدود پنجهزار سال در [[تاریخ]] [[تمدن بشری]] دارد. در طول [[تاریخ]]، [[اقوام]] متعددی در آن نواحی ساکن شدهاند. [[شام]] در فاصله سالهای ۱۳ تا ۱۶ هجری بهدست [[سپاه اسلام]] [[فتح]] شد. [[شامیان]] از آن پس [[آیین اسلام]] را بهعنوان [[آیین]] رسمی برگزیدند. این سرزمین بهلحاظ موقعیت سوقالجشی از اهمیت بالایی برخوردار است. [[شام]]، محل اتصال سه قاره اروپا، آسیا و آفریقاست. | |||
ریشه لغوی [[شام]]، "ش أ م" است و بهصورت "الشَآم" و "الشَّأْم" هم تلفظ شده است. معنای آن هم "جانب چپ" است. وجه تسمیه "سرزمین [[شام]]" نیز قرار گرفتن آن در جانب چپ [[قبله]]، گفته شده است. | |||
[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] درباره "[[شام]]" و "[[شامیان]]" به مناسبتهای مختلف سخن گفتهاند. این مناسبتها عبارتاند از: | |||
# رد درخواست [[معاویه]] برای [[حکومت]] بیقید و شرط بر [[شام]]؛ | # رد درخواست [[معاویه]] برای [[حکومت]] بیقید و شرط بر [[شام]]؛ | ||
# بیان فریبخوردگی [[اهل شام]]؛ | # بیان فریبخوردگی [[اهل شام]]؛ | ||
# مذمت [[شامیان]] با اوصاف متعدد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، | # مذمت [[شامیان]] با اوصاف متعدد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۸۰.</ref>. | ||
== بقای [[نامشروع]] [[معاویه]] بر [[حکومت]] [[شام]] == | == بقای [[نامشروع]] [[معاویه]] بر [[حکومت]] [[شام]] == | ||
[[امام]] {{ع}} در پاسخ به نامهای که [[معاویه]] در آن، برای دومین بار، [[حکومت]] بیقید و شرط بر شما را طلب کرده است، میفرماید: و امّا اینکه از من [[شام]] را خواستی، پس من پیش از این، آن را از تو نگرفته و باز نداشته بودم تا امروز آن را به تو ببخشم<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا طَلَبُكَ إِلَيَّ الشَّامَ، فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ لِأُعْطِيَكَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُكَ أَمْسِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۱۷</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۸۰.</ref> | |||
== | == فریفتگی [[اهل شام]] == | ||
[[امام]] در خطبهای در مورد [[عمرو بن عاص]] میفرماید: میگوید به [[مردم]] [[شام]] [به] [[دروغ]]، که من مردی شوخ و بسیار بازیگوشم و به شوخی و بازی ممارست دارم؛ نادرست سخن گفته و به این گفتار گناهکار است<ref>{{متن حدیث|عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! يَزْعُمُ لااَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِىَّ دُعَابَةً، وَ أَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ، أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلا وَ نَطَقَ آثِماً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۴</ref>. نیز در نامهای به [[معاویه]] میفرماید: گروه بسیاری از [[مردم]] را تباه ساختی، ایشان را به [[گمراهی]] خود فریفتی و در موج دریای ([[نفاق]] و دورویی) خویش انداختی...<ref>{{متن حدیث|وَ أَرْدَيْتَ جِيلًا مِنَ النَّاسِ كَثِيراً، خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۲</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۸۰.</ref> | |||
== وصف حال [[اهل شام]] == | == وصف حال [[اهل شام]] == | ||
در [[خطبهها]] و نامههای متعدد، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} اوصافی را برای [[اهل شام]] ذکر فرمودهاند. البته باید توجه داشت که در غالب موارد، مراد حضرت از "[[اهل شام]]"، [[لشکریان]] [[معاویه]] در [[نبرد]] با حضرتاند. برخی از این اوصاف، عبارتاند از: [[دشمن]]<ref>{{متن حدیث|عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۴ و {{متن حدیث|جِهَادِ الْعَدُوِّ}}؛ نامه ۴۲</ref>؛ [[اهل بغی]]<ref>{{متن حدیث|أَهْلِ الْبَغْيِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷</ref>؛ [[ستمگر]]<ref>{{متن حدیثپ|إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۲</ref>؛ [[سنگدل]] رذل<ref>{{متن حدیث|تَحُوزُكُمُ الْجُفَاةُ الطَّغَامُ}}؛ نهج البلاغه، خطبههای ۱۰۷ و {{متن حدیث|جُفَاةٌ طَغَامٌ}}؛ ۲۳۸</ref>؛ [[عرب]] بادیهنشین<ref>{{متن حدیث|أَعْرَابُ أَهْلِ الشَّامِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۷</ref>؛ زیردست [[پست]]؛ دارای اصل و [[نسب]] نامعلوم؛ [[نادان]] و سزاوار [[آموزش]] و [[تربیت]]<ref>{{متن حدیث|جُفَاةٌ طَغَامٌ وَ عَبِيدٌ أَقْزَامٌ، جُمِعُوا مِنْ كُلِّ أَوْبٍ وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ، مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ وَ يُؤَدَّبَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸</ref>؛ کوردل؛ کر و کور؛ جوینده [[حق]] از [[باطل]]؛ معصیتکننده [[خالق]] با [[اطاعت]] مخلوق<ref>{{متن حدیث|أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ، الْعُمْيِ الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ، الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ، الَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ يُطِيعُونَ الْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۳</ref>؛ حریص بر [[دنیا]]<ref>{{متن حدیث|كُنْتُمْ مِمَّنْ دَخَلَ فِي الدِّينِ إِمَّا رَغْبَةً وَ إِمَّا رَهْبَةً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۱۳</ref>؛ سرعتگیرنده بهسوی [[باطل]]؛ [[مطیع]] [[حاکم]] معصیتکار<ref>{{متن حدیث|وَ لَكِنْ لِإِسْرَاعِهِمْ إِلَى [بَاطِلِهِمْ] بَاطِلِ صَاحِبِهِمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۴۸۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۳۰: | خط ۳۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:شام]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] | ||
[[رده: مدخل]] | [[رده:مدخل]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۰
مقدمه
سرزمین شام متشکل از کشورهای سوریه، لبنان، اردن و فلسطین کنونی، سابقهای طولانی حدود پنجهزار سال در تاریخ تمدن بشری دارد. در طول تاریخ، اقوام متعددی در آن نواحی ساکن شدهاند. شام در فاصله سالهای ۱۳ تا ۱۶ هجری بهدست سپاه اسلام فتح شد. شامیان از آن پس آیین اسلام را بهعنوان آیین رسمی برگزیدند. این سرزمین بهلحاظ موقعیت سوقالجشی از اهمیت بالایی برخوردار است. شام، محل اتصال سه قاره اروپا، آسیا و آفریقاست.
ریشه لغوی شام، "ش أ م" است و بهصورت "الشَآم" و "الشَّأْم" هم تلفظ شده است. معنای آن هم "جانب چپ" است. وجه تسمیه "سرزمین شام" نیز قرار گرفتن آن در جانب چپ قبله، گفته شده است.
امام علی (ع) در نهج البلاغه درباره "شام" و "شامیان" به مناسبتهای مختلف سخن گفتهاند. این مناسبتها عبارتاند از:
- رد درخواست معاویه برای حکومت بیقید و شرط بر شام؛
- بیان فریبخوردگی اهل شام؛
- مذمت شامیان با اوصاف متعدد[۱].
بقای نامشروع معاویه بر حکومت شام
امام (ع) در پاسخ به نامهای که معاویه در آن، برای دومین بار، حکومت بیقید و شرط بر شما را طلب کرده است، میفرماید: و امّا اینکه از من شام را خواستی، پس من پیش از این، آن را از تو نگرفته و باز نداشته بودم تا امروز آن را به تو ببخشم[۲].[۳]
فریفتگی اهل شام
امام در خطبهای در مورد عمرو بن عاص میفرماید: میگوید به مردم شام [به] دروغ، که من مردی شوخ و بسیار بازیگوشم و به شوخی و بازی ممارست دارم؛ نادرست سخن گفته و به این گفتار گناهکار است[۴]. نیز در نامهای به معاویه میفرماید: گروه بسیاری از مردم را تباه ساختی، ایشان را به گمراهی خود فریفتی و در موج دریای (نفاق و دورویی) خویش انداختی...[۵].[۶]
وصف حال اهل شام
در خطبهها و نامههای متعدد، امیرالمؤمنین (ع) اوصافی را برای اهل شام ذکر فرمودهاند. البته باید توجه داشت که در غالب موارد، مراد حضرت از "اهل شام"، لشکریان معاویه در نبرد با حضرتاند. برخی از این اوصاف، عبارتاند از: دشمن[۷]؛ اهل بغی[۸]؛ ستمگر[۹]؛ سنگدل رذل[۱۰]؛ عرب بادیهنشین[۱۱]؛ زیردست پست؛ دارای اصل و نسب نامعلوم؛ نادان و سزاوار آموزش و تربیت[۱۲]؛ کوردل؛ کر و کور؛ جوینده حق از باطل؛ معصیتکننده خالق با اطاعت مخلوق[۱۳]؛ حریص بر دنیا[۱۴]؛ سرعتگیرنده بهسوی باطل؛ مطیع حاکم معصیتکار[۱۵].[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۸۰.
- ↑ «وَ أَمَّا طَلَبُكَ إِلَيَّ الشَّامَ، فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ لِأُعْطِيَكَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُكَ أَمْسِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۱۷
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۸۰.
- ↑ «عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! يَزْعُمُ لااَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِىَّ دُعَابَةً، وَ أَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ، أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلا وَ نَطَقَ آثِماً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۴
- ↑ «وَ أَرْدَيْتَ جِيلًا مِنَ النَّاسِ كَثِيراً، خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۲
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۸۰.
- ↑ «عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۴ و «جِهَادِ الْعَدُوِّ»؛ نامه ۴۲
- ↑ «أَهْلِ الْبَغْيِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷
- ↑ الگو:متن حدیثپ؛ نهج البلاغه، نامه ۴۲
- ↑ «تَحُوزُكُمُ الْجُفَاةُ الطَّغَامُ»؛ نهج البلاغه، خطبههای ۱۰۷ و «جُفَاةٌ طَغَامٌ»؛ ۲۳۸
- ↑ «أَعْرَابُ أَهْلِ الشَّامِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۷
- ↑ «جُفَاةٌ طَغَامٌ وَ عَبِيدٌ أَقْزَامٌ، جُمِعُوا مِنْ كُلِّ أَوْبٍ وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ، مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ وَ يُؤَدَّبَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸
- ↑ «أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ، الْعُمْيِ الْقُلُوبِ، الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ، الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ، الَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ يُطِيعُونَ الْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۳
- ↑ «كُنْتُمْ مِمَّنْ دَخَلَ فِي الدِّينِ إِمَّا رَغْبَةً وَ إِمَّا رَهْبَةً»؛ نهج البلاغه، نامه ۱۳
- ↑ «وَ لَكِنْ لِإِسْرَاعِهِمْ إِلَى [بَاطِلِهِمْ] بَاطِلِ صَاحِبِهِمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۴۸۱.