آیه امانت: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[آیه امانت در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه امانت در حدیث]] - [[آیه امانت در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار | |||
| نام آیه = آیه امانت | |||
| نام تصویر = آیه ۷۲ سوره احزاب.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| متن آیه = | |||
| معنی آیه = ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم ... | |||
| شماره آیه = ۷۲ | |||
| نام سوره = احزاب | |||
| شماره جزء = ۲۲ | |||
| نامهای دیگر = | |||
| شأن نزول = | |||
| مصداق آیه = | |||
| دلالت آیه = {{فهرست جعبه |عرضه امانت الهی که یا تکلیف الهی است، یا اطاعت از معصومین و یا ولایت ایشان| ستمکار و جاهل بودن انسان}} | |||
| نتایج آیه = | |||
}} | |||
متن | == مقدمه == | ||
{{اصلی|امانت در لغت}} | |||
عرضه" در لغت به معنای ارائه و آشکار ساختن آمده است<ref>جوهری مینویسد: {{عربی|"وعرضت الشيء فأغرض، أي أظهرته فظهر، وقوله تعالی:}} {{متن قرآن|وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا}}؛ {{عربی|"قال الفراء: أبرزناها حتى نظر إليها الكفار. وأعرضت هي، أي استبانت وظهرت"}}؛ الصحاح، ج۳، ص۱۰۸۴؛ [[راغب اصفهانی]] آورده است: {{عربی|"عرضت الشيء على البيع، وعلى فلان، ولفلان نحو:}} {{متن قرآن|ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ}}، {{متن قرآن|وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا}}، {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ}}، {{متن قرآن|وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا}}، {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ}}، {{عربی|"وعرضت الجند"}}؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۰.</ref>. | |||
در ارتباط با عرضه بر [[آسمانها]] و [[زمین]] دو دیدگاه وجود دارد: | |||
# برخی بر این باورند که "عرضه" در این [[آیه]] به معنای مجازی آن است و [[آیه]] به نوعی بیان حال و استعداد [[آسمان]] و [[زمین]] و کوهها است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۵۰.</ref>. [[طبرسی]] مینویسد: {{عربی|"أن معنى العرض و الإباء ليس هو ما يفهم بظاهر الكلام بل المراد تعظيم شأن الأمانة لا مخاطبة الجماد والعرب تقول سألت الربع و خاطبت الدار فامتنعت عن الجواب وإنما هو إخبار عن الحال عبر عنه بذکر الجواب والسؤال"}}<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸ ص۵۸۶.</ref> و منظور [[آیه]] این است که اگر عرضه میکردیم و شعور داشتند ـ به خاطر عظمت [[امانت]] و [[سختی]] حمل آن ـ نمیپذیرفتند و هراسان میشدند. پس برخلاف آنچه از ظاهر [[آیه]] استفاده میشود، مخاطبهای میان [[خداوند]] و جمادات نبوده است. | |||
# برخی دیگر معتقدند "عرضه" در این [[آیه]] به معنای [[حقیقی]] آن به کار رفته و چون در دیدگاه [[قرآن]]، همه هستی دارای شعور است، مخاطبه میان [[خداوند]] و موجودات عالم هیچ بُعدی ندارد. این [[آیه]] نیز از نوعی مخاطبه [[حقیقی]] میان [[خداوند]] و [[آسمان]] و [[زمین]] حکایت میکند، البته به لسان متناسب با آنها<ref> تسنیم، ج۳، ص۱۱۴؛ فتوحات المکیه، ج۲، ص۷۷.</ref>. | |||
#برخی بر این باورند که "عرضه" در این [[آیه]] به معنای مجازی آن است و [[آیه]] به نوعی بیان حال و استعداد [[آسمان]] و [[زمین]] و کوهها است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۵۰.</ref>. [[طبرسی]] مینویسد: {{عربی|"أن معنى العرض و الإباء ليس هو ما يفهم بظاهر الكلام بل المراد تعظيم شأن الأمانة لا مخاطبة الجماد والعرب تقول سألت الربع و خاطبت الدار فامتنعت عن الجواب وإنما هو إخبار عن الحال عبر عنه بذکر الجواب والسؤال"}}<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸ ص۵۸۶.</ref> | |||
#برخی دیگر معتقدند | |||
[[قرآن کریم]] برای همه هستی [[حیات]] و شعور و [[ادراک]] قایل است. در [[قرآن]]، [[سخن]] از [[تحمید]] و [[تسبیح]] و [[تسلیم]] و [[سجود]] همه موجودات است و در این [[آیه]] نیز هم صدر آن بر نوعی مخاطبه میان [[خداوند]] و [[آسمان]] و [[زمین]] دلالت دارد و هم ذیل [[آیه]] که سخن از اباء و اشفاق از حمل [[امانت]]، دلیلی بر شعور موجودات عالم و تأییدی برای قول اخیر است. | |||
از سویی عرضه امانت بر [[آسمان]] و [[زمین]] و کوهها در [[لباس]] [[تکوین]] نبود؛ زیرا از یک سو، در امور [[تکوینی]] اِبا کردن و سرباززدن امکان ندارد و از سویی وحدت سیاق اقتضا میکند که عرضه امانت بر [[آسمانها]] و [[زمین]] و کوهها همانند عرضه آن بر [[انسان]]، غیر [[تکوینی]] باشد، در نتیجه، حتماً با نوعی [[اختیار]] همراه است. [[اختیار]] در [[تکلیف]]، هنگامی معنا دارد که [[مکلف]] دارای شعور و [[ادراک]] باشد<ref>ادب فنای مقربان، ج۴، ص۳۳۵.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۴۲-۴۴.</ref> | |||
== | == مصداقشناسی امانت== | ||
بحث محوری و مهم در [[تفسیر]] این [[آیه]]، تبیین [[حقیقت]] و مصداق [[امانت]] است. مفسّران [[شیعه]] و [[سنّی]] در بیان ماهیت [[امانت]]، احتمالات زیادی بیان کردهاند، که برخی از آنها از روایات [[اهل بیت]] {{عم}} گرفته شده است. | |||
در اینجا، به چند دیدگاه اشاره میکنیم: | |||
# '''[[امانت]]، همان تکلیف الهی است:''' [[ابوحیان اندلسی]] و ابن کثیر معتقدند که مقصود از [[امانت]] در این [[آیه شریفه]]، [[تکلیف]] است<ref>البحر المحیط فی التفسیر، ج۸، ص۵۰۹؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۴۳۵؛ {{عربی|والأمانة: الظاهر أنها كل ما يؤتمن عليه من أمر و نهي و شأن دين و دنيا. والشرع كله أمانه، وهذا قول الجمهور}}؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج۸ ص۵۰۹.</ref>. | |||
# '''[[امانت]]، [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] خداست:''' [[آلوسی]] و [[زمخشری]] بر این باورند که مقصود از [[امانت]] در این [[آیه شریف]]، [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] خداست. [[آلوسی]] مینویسد: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا}} {{عربی|"لما بين جل شأنه عظم شأن طاعة الله تعالى و رسوله {{صل}} "}}<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۲۷۰؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ۵۶۴.</ref>. [[زمخشری]] در [[تفسیر]] خود میآورد: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ}} {{عربی|"وهو يريد بالأمانة الطاعة"}}<ref>الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۶۴.</ref>. | |||
# '''[[امانت]]، همان قابلیت [[تکامل]] نامحدود است:''' در [[تفسیر]] نمونه آمده است: [[امانت الهی]] همان قابلیت [[تکامل]] نامحدود، آمیخته با [[اراده]] و [[اختیار]] و رسیدن به مقام است کامل و [[بنده]] خاص [[خدا]] و [[پذیرش ولایت]] الهیه است <ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص ۴۵۳. </ref> | |||
# '''[[امانت]]، همان [[ولایت الهی]] است:''' [[علامه طباطبایی]] مینویسد: {{عربی|ويستفاد من قوله:}} {{متن قرآن|لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ}}<ref>«تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب فرماید» سوره احزاب، آیه ۷۳.</ref> {{عربی|إلخ، أنه أمر يترتب على حمله النفاق والشرك والإيمان، فينقسم حاملوه باختلاف كيفية حملهم إلى منافق ومشرك ومؤمن. فهو لا محالة أمر مرتبء بالدين يحصل بالتلبس به وعدم التلبس به النفاق والشرك والإيمان}}<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref>. | |||
و اما اینکه این [[امانت]] چیست؟ از جمله {{متن قرآن|لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ}}<ref>«تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب فرماید» سوره احزاب، آیه ۷۳.</ref> برمیآید که [[امانت]] یاد شده چیزی است که [[نفاق]] و [[شرک]] و [[ایمان]] هر سه بر حمل آن [[امانت]] مترتب میشود، در نتیجه حاملان آن [[امانت]] به سه طائفه تقسیم میشوند، چون کیفیت حمل آنان مختلف است. | |||
از اینجا میفهمیم که ناگریز، [[امانت]] امری مربوط به [[دین حق]] است، که دارنده آن متصف به [[ایمان]] و فاقد آن متصف به [[شرک]] است. آن کس که ادعای آن را میکند، ولی در واقع فاقد آن است، متصف به [[نفاق]] میشود. | |||
==منابع== | [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا}} قَالَ الْوَلَايَةُ أَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا كُفْراً بِهَا وَ عِنَاداً}}<ref>بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد {{صل}}، ج۱، ص۷۶.</ref>. | ||
[[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} قَالَ هِيَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۳.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۴۷-۵۰؛ [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص ۴۵۹.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسشهای وابسته}} | |||
# [[منظور از عرضه امانت در آیه امانت چیست؟ (پرسش)]] | |||
# [[مصادیق امانت در آیه امانت چیست؟ (پرسش)]] | |||
# [[واکنش موجودات نسبت به عرضه امانت چه بود؟ (پرسش)]] | |||
# [[آیه امانت چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)]] | |||
{{پایان پرسشهای وابسته}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']] | |||
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{فضائل اهل بیت}} | {{فضائل اهل بیت}} | ||
[[رده:آیات نامدار]] | [[رده:آیات نامدار]] | ||
[[رده:آیات امامت]] | [[رده:آیات امامت]] | ||
[[رده:مقالههای اولویت سه]] | [[رده:مقالههای اولویت سه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۶
مقدمه
عرضه" در لغت به معنای ارائه و آشکار ساختن آمده است[۱].
در ارتباط با عرضه بر آسمانها و زمین دو دیدگاه وجود دارد:
- برخی بر این باورند که "عرضه" در این آیه به معنای مجازی آن است و آیه به نوعی بیان حال و استعداد آسمان و زمین و کوهها است[۲]. طبرسی مینویسد: "أن معنى العرض و الإباء ليس هو ما يفهم بظاهر الكلام بل المراد تعظيم شأن الأمانة لا مخاطبة الجماد والعرب تقول سألت الربع و خاطبت الدار فامتنعت عن الجواب وإنما هو إخبار عن الحال عبر عنه بذکر الجواب والسؤال"[۳] و منظور آیه این است که اگر عرضه میکردیم و شعور داشتند ـ به خاطر عظمت امانت و سختی حمل آن ـ نمیپذیرفتند و هراسان میشدند. پس برخلاف آنچه از ظاهر آیه استفاده میشود، مخاطبهای میان خداوند و جمادات نبوده است.
- برخی دیگر معتقدند "عرضه" در این آیه به معنای حقیقی آن به کار رفته و چون در دیدگاه قرآن، همه هستی دارای شعور است، مخاطبه میان خداوند و موجودات عالم هیچ بُعدی ندارد. این آیه نیز از نوعی مخاطبه حقیقی میان خداوند و آسمان و زمین حکایت میکند، البته به لسان متناسب با آنها[۴].
قرآن کریم برای همه هستی حیات و شعور و ادراک قایل است. در قرآن، سخن از تحمید و تسبیح و تسلیم و سجود همه موجودات است و در این آیه نیز هم صدر آن بر نوعی مخاطبه میان خداوند و آسمان و زمین دلالت دارد و هم ذیل آیه که سخن از اباء و اشفاق از حمل امانت، دلیلی بر شعور موجودات عالم و تأییدی برای قول اخیر است.
از سویی عرضه امانت بر آسمان و زمین و کوهها در لباس تکوین نبود؛ زیرا از یک سو، در امور تکوینی اِبا کردن و سرباززدن امکان ندارد و از سویی وحدت سیاق اقتضا میکند که عرضه امانت بر آسمانها و زمین و کوهها همانند عرضه آن بر انسان، غیر تکوینی باشد، در نتیجه، حتماً با نوعی اختیار همراه است. اختیار در تکلیف، هنگامی معنا دارد که مکلف دارای شعور و ادراک باشد[۵].[۶]
مصداقشناسی امانت
بحث محوری و مهم در تفسیر این آیه، تبیین حقیقت و مصداق امانت است. مفسّران شیعه و سنّی در بیان ماهیت امانت، احتمالات زیادی بیان کردهاند، که برخی از آنها از روایات اهل بیت (ع) گرفته شده است.
در اینجا، به چند دیدگاه اشاره میکنیم:
- امانت، همان تکلیف الهی است: ابوحیان اندلسی و ابن کثیر معتقدند که مقصود از امانت در این آیه شریفه، تکلیف است[۷].
- امانت، اطاعت از خدا و رسول خداست: آلوسی و زمخشری بر این باورند که مقصود از امانت در این آیه شریف، اطاعت از خدا و رسول خداست. آلوسی مینویسد: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾ "لما بين جل شأنه عظم شأن طاعة الله تعالى و رسوله (ص) "[۸]. زمخشری در تفسیر خود میآورد: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾ "وهو يريد بالأمانة الطاعة"[۹].
- امانت، همان قابلیت تکامل نامحدود است: در تفسیر نمونه آمده است: امانت الهی همان قابلیت تکامل نامحدود، آمیخته با اراده و اختیار و رسیدن به مقام است کامل و بنده خاص خدا و پذیرش ولایت الهیه است [۱۰]
- امانت، همان ولایت الهی است: علامه طباطبایی مینویسد: ويستفاد من قوله: ﴿لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ﴾[۱۱] إلخ، أنه أمر يترتب على حمله النفاق والشرك والإيمان، فينقسم حاملوه باختلاف كيفية حملهم إلى منافق ومشرك ومؤمن. فهو لا محالة أمر مرتبء بالدين يحصل بالتلبس به وعدم التلبس به النفاق والشرك والإيمان[۱۲].
و اما اینکه این امانت چیست؟ از جمله ﴿لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ﴾[۱۳] برمیآید که امانت یاد شده چیزی است که نفاق و شرک و ایمان هر سه بر حمل آن امانت مترتب میشود، در نتیجه حاملان آن امانت به سه طائفه تقسیم میشوند، چون کیفیت حمل آنان مختلف است.
از اینجا میفهمیم که ناگریز، امانت امری مربوط به دین حق است، که دارنده آن متصف به ایمان و فاقد آن متصف به شرک است. آن کس که ادعای آن را میکند، ولی در واقع فاقد آن است، متصف به نفاق میشود.
امام باقر (ع) میفرماید: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾ قَالَ الْوَلَايَةُ أَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا كُفْراً بِهَا وَ عِنَاداً»[۱۴].
امام صادق (ع) میفرماید: «فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾ قَالَ هِيَ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ»[۱۵].[۱۶]
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ جوهری مینویسد: "وعرضت الشيء فأغرض، أي أظهرته فظهر، وقوله تعالی: ﴿وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا﴾؛ "قال الفراء: أبرزناها حتى نظر إليها الكفار. وأعرضت هي، أي استبانت وظهرت"؛ الصحاح، ج۳، ص۱۰۸۴؛ راغب اصفهانی آورده است: "عرضت الشيء على البيع، وعلى فلان، ولفلان نحو: ﴿ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ﴾، ﴿وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا﴾، ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾، ﴿وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا﴾، ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ﴾، "وعرضت الجند"؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۰.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۵۰.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸ ص۵۸۶.
- ↑ تسنیم، ج۳، ص۱۱۴؛ فتوحات المکیه، ج۲، ص۷۷.
- ↑ ادب فنای مقربان، ج۴، ص۳۳۵.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۴۲-۴۴.
- ↑ البحر المحیط فی التفسیر، ج۸، ص۵۰۹؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۶، ص۴۳۵؛ والأمانة: الظاهر أنها كل ما يؤتمن عليه من أمر و نهي و شأن دين و دنيا. والشرع كله أمانه، وهذا قول الجمهور؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج۸ ص۵۰۹.
- ↑ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۱، ص۲۷۰؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ۵۶۴.
- ↑ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۶۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۷، ص ۴۵۳.
- ↑ «تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب فرماید» سوره احزاب، آیه ۷۳.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۴۸.
- ↑ «تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب فرماید» سوره احزاب، آیه ۷۳.
- ↑ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، ج۱، ص۷۶.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۴۷-۵۰؛ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۴۵۹.