یأس در معارف مهدویت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[یأس]]''' است. "'''[[یأس]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = یأس
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[یأس]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[یأس در قرآن]] - [[یأس در حدیث]] - [[یأس در نهج البلاغه]] - [[یأس در معارف دعا و زیارات]] - [[یأس در عرفان اسلامی]] - [[یأس در اخلاق اسلامی]] - [[یأس در معارف مهدویت]] - [[یأس در روان‌شناسی اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[یأس در قرآن]] - [[یأس در حدیث]] - [[یأس در نهج البلاغه]] - [[یأس در معارف دعا و زیارات]] - [[یأس در عرفان اسلامی]] - [[یأس در اخلاق اسلامی]] - [[یأس در معارف مهدویت]] - [[یأس در روان‌شناسی اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = یأس (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[یأس (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==گناه کبیره بودن یأس==
== گناه کبیره بودن یأس ==
در [[احادیث]] وقتی [[گناهان کبیره]] را بر شمرده‌اند، بعد از "[[شرک]] به [[خدا]]" که بزرگ‌ترین [[گناه]] است، "[[یأس]] از [[رحمت خدا]]" را دومین [[گناه]] بزرگ محسوب کرده‌اند. از [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} منقول است که فرمودند:"بزرگ‌ترین [[گناه کبیره]] [[شرک]] به خداست... و پس از آن [[ناامیدی]] از رحت [[خدا]]؛ زیرا [[خدای عزوجل]] می‌فرماید: {{متن قرآن| وَ لا تَيْأَسُوا...}}"<ref>{{متن حدیث|أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ ... وَ بَعْدَهُ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُول‏ {{متن قرآن| وَ لا تَيْأَسُوا...}}}}؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.</ref>.
در [[احادیث]] وقتی [[گناهان کبیره]] را بر شمرده‌اند، بعد از "[[شرک]] به [[خدا]]" که بزرگ‌ترین [[گناه]] است، "[[یأس]] از [[رحمت خدا]]" را دومین [[گناه]] بزرگ محسوب کرده‌اند. از [[حضرت موسی بن جعفر]] {{ع}} منقول است که فرمودند:"بزرگ‌ترین [[گناه کبیره]] [[شرک]] به خداست... و پس از آن [[ناامیدی]] از رحت [[خدا]]؛ زیرا [[خدای عزوجل]] می‌فرماید: {{متن قرآن| وَ لا تَيْأَسُوا...}}"<ref>{{متن حدیث|أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ ... وَ بَعْدَهُ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُول‏ {{متن قرآن| وَ لا تَيْأَسُوا...}}}}؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.</ref>.


[[انسان]] اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، [[مصیبت]] و [[سختی]] [[دنیوی]] باشد و چه گرفتاری [[معنوی]] و [[روحی]] که بر اثر [[ابتلا]] به [[معاصی]] برایش حاصل می‌شود، نباید از کمک [[خداوند]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] شود. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمودند: "بزرگ‌ترین گرفتاری، [[ناامید]] شدن است"<ref>{{متن حدیث|أَعْظَمُ الْبَلَاءِ انْقِطَاعُ الرَّجَاء}}؛ غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.</ref>. پس هر قدر گرفتاری [[انسان]] شدید باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، از آن شدیدتر و سخت‌تر است.
[[انسان]] اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، [[مصیبت]] و [[سختی]] [[دنیوی]] باشد و چه گرفتاری [[معنوی]] و [[روحی]] که بر اثر [[ابتلا]] به [[معاصی]] برایش حاصل می‌شود، نباید از کمک [[خداوند]] و [[رحمت]] او [[ناامید]] شود. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} فرمودند: "بزرگ‌ترین گرفتاری، [[ناامید]] شدن است"<ref>{{متن حدیث|أَعْظَمُ الْبَلَاءِ انْقِطَاعُ الرَّجَاء}}؛ غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.</ref>. پس هر قدر گرفتاری [[انسان]] شدید باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[خداوند]]، از آن شدیدتر و سخت‌تر است.


اگر کسی امیدش به دستگیری [[پروردگار]] باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمی‌رود، باب [[فرج]] و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حساب‌های معمولی [[امید]] آن می‌رفت، باز نشده باشد. هر [[قدر]] [[اعتماد]] به "[[توحید]]" در [[انسان]] قویتر باشد، امیدش به دستگیری [[خداوند]] در [[گرفتاری‌ها]] بیشتر و ناامیدی‌اش از [[رحمت الهی]] کمتر است. این امر در مورد همه [[گرفتاری‌ها]]، چه مادی و چه [[معنوی]]، [[صدق]] می‌کند<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
اگر کسی امیدش به دستگیری [[پروردگار]] باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمی‌رود، باب [[فرج]] و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حساب‌های معمولی [[امید]] آن می‌رفت، باز نشده باشد. هر [[قدر]] [[اعتماد]] به "[[توحید]]" در [[انسان]] قویتر باشد، امیدش به دستگیری [[خداوند]] در [[گرفتاری‌ها]] بیشتر و ناامیدی‌اش از [[رحمت الهی]] کمتر است. این امر در مورد همه [[گرفتاری‌ها]]، چه مادی و چه [[معنوی]]، [[صدق]] می‌کند<ref>ر. ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.


==معناشناسی یأس از ظهور==
== معناشناسی یأس از ظهور ==
یکی از راه‌های [[شناخت]] یک شی‌ء، [[شناخت]] ضد آن است، تا آنجا که گفته‌اند: {{عربی|"انما تُعرف الاشیاء باضدادها"}}. این قاعده در مورد "[[انتظار]]" هم [[صدق]] می‌کند، به طوری که برای [[شناخت]] [[انتظار]] از ضد آن کمک می‌گیرند. مثلاً [[یأس]] به معنای [[ناامیدی]]، [[نقطه مقابل انتظار]] است که [[امید]] در آن موج می‌زند. اگر [[انتظار]] به معنای "[[انتظار ظهور]]" باشد، ضد آن "[[یأس از ظهور]]" است که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری از اوقات [[انتظار]] به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته است که در این صورت ضد آن [[یأس]] از [[امداد]] و کمک [[الهی]] است. چنین یأسی از بزرگترین [[گناهان کبیره]] به شمار آمده است<ref>ر.ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.  
یکی از راه‌های [[شناخت]] یک شی‌ء، [[شناخت]] ضد آن است، تا آنجا که گفته‌اند: {{عربی|"انما تُعرف الاشیاء باضدادها"}}. این قاعده در مورد "[[انتظار]]" هم [[صدق]] می‌کند، به طوری که برای [[شناخت]] [[انتظار]] از ضد آن کمک می‌گیرند. مثلاً [[یأس]] به معنای [[ناامیدی]]، [[نقطه مقابل انتظار]] است که [[امید]] در آن موج می‌زند. اگر [[انتظار]] به معنای "[[انتظار ظهور]]" باشد، ضد آن "[[یأس از ظهور]]" است که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری از اوقات [[انتظار]] به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته است که در این صورت ضد آن [[یأس]] از [[امداد]] و کمک [[الهی]] است. چنین یأسی از بزرگترین [[گناهان کبیره]] به شمار آمده است<ref>ر. ک. [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۵-۴۰.</ref>.  


==[[روایات]] و [[یأس از ظهور]]==
== [[روایات]] و [[یأس از ظهور]] ==
چیزی که همواره ائمۀ ما در [[دوران غیبت]] از گرفتار شدن ما بدان می‌‌ترسیدند، یأس و [[ناامیدی]] شیعیانشان است، به خاطر همین، همیشه ما را از آن بر حذر داشته‌اند و پیشاپیش آن را به ما گوشزد کرده‌اند. شاید بتوان یکی از فلسفه‌های [[انتظار]] و تعیین نکردن وقت قطعی [[ظهور]] را نیز همین دانست، یعنی [[شیعه]] [[حقیقی]] هر لحظه [[انتظار]] می‌‌کشد و در هر زمانی توقع پیدایش [[حکومت عدل]] جهان‌گستر را ممکن می‌‌داند و خود را دچار [[ناامیدی]] نمی‌کند و به تبع آن گرفتار سردرگمی‌ها و کج‌روی‌ها نمی‌شود. از این روست که در بسیاری از [[روایات]] تأکید شده صبح و [[شام]] توقع [[ظهور]] را داشته باشید و از تعیین وقتی مخصوص برای آن پرهیز کنید و [[وقت‌گذاران]] را [[دروغگو]] بدانید و همیشه [[امامان]]{{ع}}، [[وقت‌گذاران ظهور]] را [[تکذیب]] کرده‌اند و فقط به دادن [[نشانه‌ها]] و علامت‌هایی بسنده کرده‌اند، زیرا با توجه به امکان تغییر [[زمان ظهور]] در [[مشیت الهی]]، ممکن است این تغییرات در روحیۀ [[شیعیان]] ایجاد [[ناامیدی]] و [[دل]] سردی کند.
چیزی که همواره ائمۀ ما در [[دوران غیبت]] از گرفتار شدن ما بدان می‌‌ترسیدند، یأس و [[ناامیدی]] شیعیانشان است، به خاطر همین، همیشه ما را از آن بر حذر داشته‌اند و پیشاپیش آن را به ما گوشزد کرده‌اند. شاید بتوان یکی از فلسفه‌های [[انتظار]] و تعیین نکردن وقت قطعی [[ظهور]] را نیز همین دانست، یعنی [[شیعه]] [[حقیقی]] هر لحظه [[انتظار]] می‌‌کشد و در هر زمانی توقع پیدایش [[حکومت عدل]] جهان‌گستر را ممکن می‌‌داند و خود را دچار [[ناامیدی]] نمی‌کند و به تبع آن گرفتار سردرگمی‌ها و کج‌روی‌ها نمی‌شود. از این روست که در بسیاری از [[روایات]] تأکید شده صبح و [[شام]] توقع [[ظهور]] را داشته باشید و از تعیین وقتی مخصوص برای آن پرهیز کنید و [[وقت‌گذاران]] را [[دروغگو]] بدانید و همیشه [[امامان]] {{ع}}، [[وقت‌گذاران ظهور]] را [[تکذیب]] کرده‌اند و فقط به دادن [[نشانه‌ها]] و علامت‌هایی بسنده کرده‌اند، زیرا با توجه به امکان تغییر [[زمان ظهور]] در [[مشیت الهی]]، ممکن است این تغییرات در روحیۀ [[شیعیان]] ایجاد [[ناامیدی]] و [[دل]] سردی کند.


برخی نیز با [[تعیین وقت]]، خود و دیگران را تا سررسید آن مدت از [[انتظار]] دور می‌‌دارند و [[ناامیدی]] را تا قبل از آن وقت تعیین شده در روحیۀ آنان می‌‌رویانند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "امر [[ظهور امام زمان]]{{ع}} واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[غربال]] شوید و [[امتحان]] شوید و (خوب و بد) از یکدیگر جدا شوید، به [[خدا]] [[قسم ]] [[ظهور]] به وقوع نمی‌پیوندد مگر زمانی که (عده‌ای از شما) [[ناامید]] شده باشید"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَد}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی: ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: "[[مردم]] از فرط [[ناامیدی]] می‌‌گویند: [[مهدی]] دیگر مُرد و در بیابان‌ها هلاک شد و از بین رفت"<ref>{{متن حدیث| ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْقَائِمُ فَقَالَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَسْتَدِرِ الْفَلَكُ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَك‏}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۱۵۷.</ref>.
برخی نیز با [[تعیین وقت]]، خود و دیگران را تا سررسید آن مدت از [[انتظار]] دور می‌‌دارند و [[ناامیدی]] را تا قبل از آن وقت تعیین شده در روحیۀ آنان می‌‌رویانند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "امر [[ظهور امام زمان]] {{ع}} واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[غربال]] شوید و [[امتحان]] شوید و (خوب و بد) از یکدیگر جدا شوید، به [[خدا]] [[قسم]] [[ظهور]] به وقوع نمی‌پیوندد مگر زمانی که (عده‌ای از شما) [[ناامید]] شده باشید"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَد}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی: ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: "[[مردم]] از فرط [[ناامیدی]] می‌‌گویند: [[مهدی]] دیگر مُرد و در بیابان‌ها هلاک شد و از بین رفت"<ref>{{متن حدیث| ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْقَائِمُ فَقَالَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَسْتَدِرِ الْفَلَكُ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَك‏}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۱۵۷.</ref>.


از این روست که در [[روایات]] بسیاری آمده است [[انتظار]] آمدن آن حضرت را بکشید زیرا [[خداوند]] برای آمدن ایشان [[وعده]] داده است و [[خداوند]] وعدۀ خود را نمی‌شکند و اگر حتی یک روز بیشر از زندگانی [[دنیا]] باقی نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی می‌‌کند که آن جناب تشریف آورده و وعدۀ [[خداوند]] به دست ایشان محقق شود. با توجه به این [[روایات]] متوجه می‌‌شویم [[اهل بیت]]{{ع}} هیچ گونه مجال برای ورود [[ناامیدی]] قرار نداده‌اند و هرگونه [[یأس]] در مورد [[ظهور امام زمان]]{{ع}} را برای ما جایز ندانسته‌اند<ref>ر.ک. [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.
از این روست که در [[روایات]] بسیاری آمده است [[انتظار]] آمدن آن حضرت را بکشید زیرا [[خداوند]] برای آمدن ایشان [[وعده]] داده است و [[خداوند]] وعدۀ خود را نمی‌شکند و اگر حتی یک روز بیشر از زندگانی [[دنیا]] باقی نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را به قدری طولانی می‌‌کند که آن جناب تشریف آورده و وعدۀ [[خداوند]] به دست ایشان محقق شود. با توجه به این [[روایات]] متوجه می‌‌شویم [[اهل بیت]] {{ع}} هیچ گونه مجال برای ورود [[ناامیدی]] قرار نداده‌اند و هرگونه [[یأس]] در مورد [[ظهور امام زمان]] {{ع}} را برای ما جایز ندانسته‌اند<ref>ر. ک. [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۵۸۱.</ref>.


==انواع [[ناامیدی]] در [[انتظار فرج]]==
== انواع [[ناامیدی]] در [[انتظار فرج]] ==
در مسئلۀ [[انتظار]]، [[ناامیدی]] بر چند گونه است:
در مسئلۀ [[انتظار]]، [[ناامیدی]] بر چند گونه است:
#[[یأس]] و [[ناامیدی]] از اصل [[ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}}: به طور کلی و بدون [[شبهه]] همگی در [[حرام]] بودن آن اتفاق نظر دارند، زیرا که [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} از ضروریات [[مذهب امامیه]] است، بلکه احتمال می‌رود از ضروریات [[دین اسلام]] باشد.
# [[یأس]] و [[ناامیدی]] از اصل [[ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}}: به طور کلی و بدون [[شبهه]] همگی در [[حرام]] بودن آن اتفاق نظر دارند، زیرا که [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت قائم]] {{ع}} از ضروریات [[مذهب امامیه]] است، بلکه احتمال می‌رود از ضروریات [[دین اسلام]] باشد.
#[[ناامیدی]] از [[ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} در مدت معین برحسب پندارها و حدس‌ها: اینکه مثلاً گفته شود: حضرت تا پنجاه سال دیگر [[ظهور]] نخواهد کرد. لازمۀ این [[پندار]] آن است که در آن مدت [[منتظر]] نباشد؛ حال آنکه از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر [[صبح و شام]] [[منتظر]] باشیم، ظاهر می‌شود این گونه [[ناامیدی]] هم [[حرام]] است.
# [[ناامیدی]] از [[ظهور]] [[حضرت قائم]] {{ع}} در مدت معین برحسب پندارها و حدس‌ها: اینکه مثلاً گفته شود: حضرت تا پنجاه سال دیگر [[ظهور]] نخواهد کرد. لازمۀ این [[پندار]] آن است که در آن مدت [[منتظر]] نباشد؛ حال آنکه از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر [[صبح و شام]] [[منتظر]] باشیم، ظاهر می‌شود این گونه [[ناامیدی]] هم [[حرام]] است.
#[[ناامید]] بودن از نزدیکی زمان [[فرج]] و [[ظهور]] آن [[حضرت]]{{ع}}: یعنی اینکه احتمال نزدیک بودن آن نفی شود. چنانکه بعضی از اهل زمان ما [[عقاید]] و باورهای خود را بر [[حدس]] و [[گمان]] و تخمین بنا می‌کنند. با توجه به اینکه در [[روایات]] [[نقل]] شده است و بدین جهت [[وقت ظهور]] بر [[مؤمنین]] مخفی مانده تا در تمامی زمان‌ها و سال‌ها منتظرش باشند. [[حرام]] بودن این گونه [[ناامیدی]] نیز مشخص است<ref>ر.ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.
# [[ناامید]] بودن از نزدیکی زمان [[فرج]] و [[ظهور]] آن [[حضرت]] {{ع}}: یعنی اینکه احتمال نزدیک بودن آن نفی شود. چنانکه بعضی از اهل زمان ما [[عقاید]] و باورهای خود را بر [[حدس]] و [[گمان]] و تخمین بنا می‌کنند. با توجه به اینکه در [[روایات]] [[نقل]] شده است و بدین جهت [[وقت ظهور]] بر [[مؤمنین]] مخفی مانده تا در تمامی زمان‌ها و سال‌ها منتظرش باشند. [[حرام]] بودن این گونه [[ناامیدی]] نیز مشخص است<ref>ر. ک. [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۹-۱۰۱.</ref>.


==نتیجه گیری==
== نتیجه گیری ==
نتیجه اینکه؛ [[انتظار]]، ضد [[یأس]] است و "[[انتظار فرج]]" دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری‌هایش هر قدر هم سخت و شدید باشد، از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] و [[مأیوس]] نباشد. همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] است.
نتیجه اینکه؛ [[انتظار]]، ضد [[یأس]] است و "[[انتظار فرج]]" دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری‌هایش هر قدر هم سخت و شدید باشد، از [[رحمت]] و دستگیری [[خداوند]] [[ناامید]] و [[مأیوس]] نباشد. همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] است.


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
* [[نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)]]
* [[نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:678657.jpg|22px]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|'''تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌''']]
# [[پرونده:678657.jpg|22px]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|'''تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌''']]
خط ۴۴: خط ۴۴:
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{انتظار افقی}}
{{انتظار ظهور امام مهدی}}
[[رده:مدخل]]
 
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:نقطه مقابل انتظار]]
[[رده:یأس]]
[[رده:یأس]]
[[رده:مدخل فرهنگنامه آخرالزمان]]
[[رده:مدخل فرهنگنامه آخرالزمان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۰

گناه کبیره بودن یأس

در احادیث وقتی گناهان کبیره را بر شمرده‌اند، بعد از "شرک به خدا" که بزرگ‌ترین گناه است، "یأس از رحمت خدا" را دومین گناه بزرگ محسوب کرده‌اند. از حضرت موسی بن جعفر (ع) منقول است که فرمودند:"بزرگ‌ترین گناه کبیره شرک به خداست... و پس از آن ناامیدی از رحت خدا؛ زیرا خدای عزوجل می‌فرماید: ﴿ وَ لا تَيْأَسُوا..."[۱].

انسان اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، مصیبت و سختی دنیوی باشد و چه گرفتاری معنوی و روحی که بر اثر ابتلا به معاصی برایش حاصل می‌شود، نباید از کمک خداوند و رحمت او ناامید شود. امیر مؤمنان (ع) فرمودند: "بزرگ‌ترین گرفتاری، ناامید شدن است"[۲]. پس هر قدر گرفتاری انسان شدید باشد، ناامیدی از رحمت خداوند، از آن شدیدتر و سخت‌تر است.

اگر کسی امیدش به دستگیری پروردگار باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمی‌رود، باب فرج و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حساب‌های معمولی امید آن می‌رفت، باز نشده باشد. هر قدر اعتماد به "توحید" در انسان قویتر باشد، امیدش به دستگیری خداوند در گرفتاری‌ها بیشتر و ناامیدی‌اش از رحمت الهی کمتر است. این امر در مورد همه گرفتاری‌ها، چه مادی و چه معنوی، صدق می‌کند[۳].

معناشناسی یأس از ظهور

یکی از راه‌های شناخت یک شی‌ء، شناخت ضد آن است، تا آنجا که گفته‌اند: "انما تُعرف الاشیاء باضدادها". این قاعده در مورد "انتظار" هم صدق می‌کند، به طوری که برای شناخت انتظار از ضد آن کمک می‌گیرند. مثلاً یأس به معنای ناامیدی، نقطه مقابل انتظار است که امید در آن موج می‌زند. اگر انتظار به معنای "انتظار ظهور" باشد، ضد آن "یأس از ظهور" است که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری از اوقات انتظار به معنای "انتظار فرج" به کار رفته است که در این صورت ضد آن یأس از امداد و کمک الهی است. چنین یأسی از بزرگترین گناهان کبیره به شمار آمده است[۴].

روایات و یأس از ظهور

چیزی که همواره ائمۀ ما در دوران غیبت از گرفتار شدن ما بدان می‌‌ترسیدند، یأس و ناامیدی شیعیانشان است، به خاطر همین، همیشه ما را از آن بر حذر داشته‌اند و پیشاپیش آن را به ما گوشزد کرده‌اند. شاید بتوان یکی از فلسفه‌های انتظار و تعیین نکردن وقت قطعی ظهور را نیز همین دانست، یعنی شیعه حقیقی هر لحظه انتظار می‌‌کشد و در هر زمانی توقع پیدایش حکومت عدل جهان‌گستر را ممکن می‌‌داند و خود را دچار ناامیدی نمی‌کند و به تبع آن گرفتار سردرگمی‌ها و کج‌روی‌ها نمی‌شود. از این روست که در بسیاری از روایات تأکید شده صبح و شام توقع ظهور را داشته باشید و از تعیین وقتی مخصوص برای آن پرهیز کنید و وقت‌گذاران را دروغگو بدانید و همیشه امامان (ع)، وقت‌گذاران ظهور را تکذیب کرده‌اند و فقط به دادن نشانه‌ها و علامت‌هایی بسنده کرده‌اند، زیرا با توجه به امکان تغییر زمان ظهور در مشیت الهی، ممکن است این تغییرات در روحیۀ شیعیان ایجاد ناامیدی و دل سردی کند.

برخی نیز با تعیین وقت، خود و دیگران را تا سررسید آن مدت از انتظار دور می‌‌دارند و ناامیدی را تا قبل از آن وقت تعیین شده در روحیۀ آنان می‌‌رویانند. امام صادق (ع) فرمود: "امر ظهور امام زمان (ع) واقع نخواهد شد مگر زمانی که غربال شوید و امتحان شوید و (خوب و بد) از یکدیگر جدا شوید، به خدا قسم ظهور به وقوع نمی‌پیوندد مگر زمانی که (عده‌ای از شما) ناامید شده باشید"[۵]. در حدیث دیگری آمده است: "مردم از فرط ناامیدی می‌‌گویند: مهدی دیگر مُرد و در بیابان‌ها هلاک شد و از بین رفت"[۶].

از این روست که در روایات بسیاری آمده است انتظار آمدن آن حضرت را بکشید زیرا خداوند برای آمدن ایشان وعده داده است و خداوند وعدۀ خود را نمی‌شکند و اگر حتی یک روز بیشر از زندگانی دنیا باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی می‌‌کند که آن جناب تشریف آورده و وعدۀ خداوند به دست ایشان محقق شود. با توجه به این روایات متوجه می‌‌شویم اهل بیت (ع) هیچ گونه مجال برای ورود ناامیدی قرار نداده‌اند و هرگونه یأس در مورد ظهور امام زمان (ع) را برای ما جایز ندانسته‌اند[۷].

انواع ناامیدی در انتظار فرج

در مسئلۀ انتظار، ناامیدی بر چند گونه است:

  1. یأس و ناامیدی از اصل ظهور حضرت قائم (ع): به طور کلی و بدون شبهه همگی در حرام بودن آن اتفاق نظر دارند، زیرا که ظهور و قیام حضرت قائم (ع) از ضروریات مذهب امامیه است، بلکه احتمال می‌رود از ضروریات دین اسلام باشد.
  2. ناامیدی از ظهور حضرت قائم (ع) در مدت معین برحسب پندارها و حدس‌ها: اینکه مثلاً گفته شود: حضرت تا پنجاه سال دیگر ظهور نخواهد کرد. لازمۀ این پندار آن است که در آن مدت منتظر نباشد؛ حال آنکه از بررسی احادیثی که امر می‌کند در هر صبح و شام منتظر باشیم، ظاهر می‌شود این گونه ناامیدی هم حرام است.
  3. ناامید بودن از نزدیکی زمان فرج و ظهور آن حضرت (ع): یعنی اینکه احتمال نزدیک بودن آن نفی شود. چنانکه بعضی از اهل زمان ما عقاید و باورهای خود را بر حدس و گمان و تخمین بنا می‌کنند. با توجه به اینکه در روایات نقل شده است و بدین جهت وقت ظهور بر مؤمنین مخفی مانده تا در تمامی زمان‌ها و سال‌ها منتظرش باشند. حرام بودن این گونه ناامیدی نیز مشخص است[۸].

نتیجه گیری

نتیجه اینکه؛ انتظار، ضد یأس است و "انتظار فرج" دقیقاً به این معناست که انسان در گرفتاری‌هایش هر قدر هم سخت و شدید باشد، از رحمت و دستگیری خداوند ناامید و مأیوس نباشد. همین انتظار است که بالاترین عبادت خداوند است.

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ الشِّرْكُ بِاللَّهِ ... وَ بَعْدَهُ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُول‏ ﴿ وَ لا تَيْأَسُوا...»؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.
  2. «أَعْظَمُ الْبَلَاءِ انْقِطَاعُ الرَّجَاء»؛ غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.
  3. ر. ک. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۳۵-۴۰.
  4. ر. ک. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۳۵-۴۰.
  5. «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَحَّصُوا وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَد»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی: ج ۱، ص ۳۷۰.
  6. « ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْقَائِمُ فَقَالَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَسْتَدِرِ الْفَلَكُ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَك‏»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ص ۱۵۷.
  7. ر. ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص ۵۸۱.
  8. ر. ک. موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌، ص ۹۹-۱۰۱.