شخصیت امام حسن مجتبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


== ابعاد سیره حسنی ==
== مناقب و فضائل امام ==
{{اصلی|فضائل امام حسن مجتبی}}
بنابر [[آیات قرآن کریم]] مانند [[آیه]] سؤال و [[آیه تطهیر]] و [[آیه اولی الامر]] و احادیث متواتر مانند [[حدیث ثقلین]]، [[افضلیت]] در [[علم]] و [[مرجعیت علمی اهل بیت]] {{عم}} از جمله [[امام حسن]] {{ع}} ثابت است و در مقام عمل نیز این [[منزلت]] مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر [[روایات]] تفسیری قریب به ۴۰ [[آیه]] [[قرآن]] درباره [[امام مجتبی]] آمده است<ref>ر.ک: الامام المجتبی {{ع}} مهجة قلب المصطفی، ص ۱۷.</ref>. جایگاه و مکانت علمی [[امام مجتبی]] در حدی است که [[امیرالمومنین]] {{ع}} برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده است. بنا بر [[نقل]] منابع [[عامه]]، آن حضرت در سن نوجوانی در [[مسجد]] [[مدینه]] می‌نشست و [[مردم]] دور او گرد آمده و سؤالات و مشکلات دینی آنان را حل می‌فرمود و [[برتری]] وی بر دیگران آشکار بود<ref>ر.ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص ۱۶۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۱.</ref>
 
== جنبه‌ها و ابعاد سیره امام ==
{{اصلی|سیره امام حسن مجتبی}}
=== [[سبک زندگی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سبک زندگی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره اخلاقی امام حسن مجتبی]] ===
=== سیره اخلاقی امام حسن مجتبی ===
=== [[سیره عبادی امام حسن مجتبی]] ===
{{اصلی|سیره اخلاقی امام حسن مجتبی}}
برخی از خصوصیات اخلاقی [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} عبارت است از:
# '''[[بردباری]] و گذشت‌:''' [[امام حسن مجتبی]]{{ع}}، به بردباری فوق العاده‌ای معروف بود و بزرگترین دلیل بر آن، [[صبر]] و [[شکیبایی]] آن بزرگوار بر پی‌آمدهای صلحش با معاویه بود که همواره با پدر ارجمندش [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در [[کشمکش]] و طی آن به ناحق بر مسند حکومت تکیه زده بود. [[امام حسن]]{{ع}} پس از ماجرای [[صلح]]، از ناحیه بهترین یاورانش آماج انواع سرزنش‌ها قرار گرفت و با گذشت و بردباری با آنان روبرو گردید و در [[راه خدا]] انواع [[جور]] و جفا از آنان دید ولی برای [[رضای خدا]] آنها را تحمل نمود.
# '''[[جود]] و بخشش‌:''' [[سخاوت]] واقعی این است که [[انسان]] [[بذل و بخشش]] را به انگیزه خیر و [[احسان]] را به انگیزه احسان انجام دهد و این صفت در [[برترین]] شکل و برجسته‌ترین مفاهیم آن در وجود [[مبارک]] [[ابو محمد]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} تبلور داشت به همین دلیل به کریم [[اهل بیت]] [[لقب]] گرفت. [[امام مجتبی]]{{ع}} تا آنجا برای مال و [[دارایی]] ارزشی قائل بود که گرسنه‌ای را [[سیر]] کند یا عریانی را بپوشاند یا به فریاد محرومی برسد و یا با آن، بدهی فرد بدهکاری را بپردازد.
# '''[[فروتنی]] و پارسایی‌:''' [[تواضع]] و فروتنی، دلیل کمال و ارج و عظمت [[نفس آدمی]] تلقی شده و بر بزرگی و عظمت [[انسان]] می‌افزاید، [[امام حسن]]{{ع}} در [[اخلاق]] نکو و پسندیده‌اش، از پدر و جدّ بزرگوارش [[پیروی]] می‌کرد و در این راستا [[تاریخ]]، موارد زیادی را ثبت نموده که به [[فضائل]] بلند [[اخلاقی]] آن حضرت اشاره دارد، از جمله: روزی [[امام مجتبی]]{{ع}} سوار بر مرکب بر جمعی [[تهیدست]] گزارش افتاد که روی [[زمین]] نشسته و پاره‌های نانی پیش روی خود نهاده و می‌خوردند. وقتی چشمشان به امام مجتبی افتاد عرضه داشتند: فرزند [[رسول خدا]]! بفرمایید از غذای ما تناول کنید، حضرت از مرکب فرود آمد و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ}}؛ [[خداوند]] [[متکبران]] را [[دوست]] ندارد و با آنان شروع به خوردن کرد تا همگی [[سیر]] شدند و به [[برکت]] [[وجود امام]]{{ع}} غذا هم‌چنان باقی بود، سپس امام‌ حسن{{ع}} آنان را به میهمانی خود فراخواند و از آنها [[پذیرایی]] نمود و [[لباس]] نو بر اندامشان پوشاند<ref>عوالم العلوم، ص۱۲۳ به نقل از مناقب، ج۳، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۴]]، ص۴۵ ـ ۵۰.</ref>
 
=== سیره عبادی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سیره عبادی امام حسن مجتبی}}
درباره سیره عبادی امام حسن مجتبی{{ع}} مواردی ذکر شده است که برخی از آنها عبارت است از:
# مفضّل از [[امام صادق]]{{ع}} از پدرش از جد بزرگوارش [[روایت]] کرده که فرمود: حسن بن علی بن ابی طالب پرستش‌گرترین، زاهدترین و [[برترین]] فرد دوران خویش به‌شمار می‌آمد، پیاده و گاهی پای برهنه به [[حج]] می‌رفت، هرگاه از مردن و [[قبر]] و [[قیامت]] و [[رستخیز]] و عبور از [[پل صراط]] یاد می‌کرد، می‌گریست و زمانی که حضور در پیشگاه [[خدای متعال]] را متذکر می‌شد فریادی برمی‌آورد و از [[بیم]] آن عرصه از هوش می‌رفت و هرگاه در پیشگاه خدای عز و جل به [[نماز]] می‌ایستاد بندبند اعضایش می‌لرزید و هر [[زمان]] از [[بهشت و دوزخ]] یاد می‌کرد از بیم، چون مارگزیده به خود می‌پیچید، از [[خداوند]] درخواست [[بهشت]] می‌کرد و از [[آتش دوزخ]] به او پناه می‌جست و هرگاه [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کرد و به جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} می‌رسید عرضه می‌داشت: {{متن حدیث|لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ}}. همواره در یاد و [[ذکر خدا]] دیده می‌شد. از همه راستگوتر و خوش‌بیان‌تر بود... .
# هروقت آن بزرگوار [[وضو]] می‌گرفت اعضای بدنش می‌لرزید و رخسارش به زردی می‌گرایید. چگونگی عارض شدن چنین حالتی بر او را از آن حضرت جویا شدند در پاسخ فرمود: بر آن‌کس در پیشگاه [[پروردگار]] [[عرش]] به‌ایستد رواست که رنگ چهره‌اش زرد و بندبند اعضایش به لرزه درآید<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۳۸.</ref>.
 
=== [[سیره خانوادگی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره خانوادگی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره تربیتی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره تربیتی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره اجتماعی امام حسن مجتبی]] ===
=== سیره اجتماعی امام حسن مجتبی ===
=== [[سیره علمی امام حسن مجتبی]] ===
{{اصلی|سیره اجتماعی امام حسن مجتبی}}
سیره [[اجتماعی]] امام مجتبی{{ع}} در [[مهربانی]] و احسان و نیکی به [[مستمندان]] و پناه دادن به پناه‌جویان، برای [[رهایی]] از چنگال [[ظلم و ستم]] و [[آزار]] و [[اذیت]] [[امویان]]، تجلّی یافت.
# '''مهربانی با مستمندان‌:''' [[امام حسن]]{{ع}} نسبت به [[فقرا]] و تهیدستان فوق العاده نیکی و احسان می‌نمود آن‌چه را داشت به آنان می‌بخشید و با نیکی و احسان خویش دلشان را سرشار از [[سرور]] و [[شادی]] می‌کرد، در مورد [[کرم]] و بخشش امام حسن{{ع}} آمده است که: [[نیازمندی]] بدو مراجعه کرد حضرت به او فرمود: نیاز خود را در نامه‌ای بنویس و به ما بده. آن شخص چنین کرد و حضرت دستور داد دو برابر آن‌چه را خواسته بود به او بدهند، یکی از حاضران عرضه داشت: ای پسر [[پیامبر]]! این نامه برای این فرد چه برکاتی به دنبال داشت؟ حضرت‌ به او پاسخ داد: [[برکت]] این نامه برای ما بیشتر است؛ چراکه او ما را شایسته انجام [[کار نیک]] دانست.
# '''پناهجویی به امام‌:''' [[امام حسن]]{{ع}} در [[مدینه]] مرکز [[رسالت]] جدش [[رسول خدا]]{{صل}}، برای پناه جویان به آن حضرت، دژی [[استوار]] و پناهگاهی شکست‌ناپذیر تلقی می‌شد. اوقات [[شریف]] خود را به برآوردن نیاز [[مردم]] و برداشتن [[ستم]] و [[ظلم]] و [[بیداد]] از آنان مصروف می‌داشت<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷.</ref>.
 
=== سیره علمی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سیره علمی امام حسن مجتبی}}
مرجعیت علمی و دینی [[امام مجتبی]]{{ع}} در [[تربیت]] جمع زیادی از دانشوران تجسّم یافت و با انحرافات دینی که [[دین]] و [[آیین الهی]] را دستخوش [[تغییر]] و [[دگرگونی]] ساخته بود، به [[مخالفت]] برخاست و از [[توطئه]] دگرگون ساختن [[سنت]] [[شریف]] [[نبی اکرم]]{{صل}} که معاویه از طریق فعال نمودن گردونه جعل [[روایات]] و جلوگیری از تدوین [[احادیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای آن طرح و برنامه ریخته بود، جلوگیری به عمل آورد.
 
[[امام حسن]]{{ع}} در [[مدینه]] دست به ایجاد مکتب بزرگ خویش زد و در نشر [[فرهنگ]] معارف اسلام در [[جامعه اسلامی]]، فوق العاده به تلاش پرداخت. بسیاری از دانشمندان بزرگ و محدثان و راویان برجسته، به این مکتب گرایش‌ یافتند و امام{{ع}} آنان را برای انجام [[رسالت]] [[اصلاح‌گرانه]] جاوید خود که [[عقل]] و [[خرد]] [[جامعه]] را تبلور می‌بخشید و از [[غفلت]] و بی‌روحی بیدار می‌ساخت، بهترین یار و یاور به شمار آورد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۴]]، ص ۲۲۴ و ص ۲۶۷ ـ ۲۸۶.</ref>.
 
=== [[سیره تبلیغی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره تبلیغی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره سیاسی امام حسن مجتبی]] ===
=== سیره سیاسی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سیره سیاسی امام حسن مجتبی}}
سیره سیاسی امام حسن مجتبی{{ع}} به دو بخش تقسیم می‌شود: قبل از امامت و بعد از امامت. مهم‌ترین حوادث [[سیاسی]] آن حضرت در دوران رسول خدا{{صل}}، [[خلفای سه‌گانه]] و همچنین در دوران [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} اصلی‌ترین مباحث در قسمت نخست خواهد بود. جایگاه ویژه آن حضرت در این سه دوره مهم و همچنین مطابقت و [[همراهی]] و همنوایی [[سیره]] امام مجتبی{{ع}} با [[سیره امام علی]]{{ع}} از مهم‌ترین نکات این بخش خواهد بود.
# '''سیره سیاسی امام حسن مجتبی(ع) قبل از [[امامت]]:''' [[امام حسن]]{{ع}} کمتر از هشت سال با [[رسول خدا]] بود، ولی در رویدادهای مهم آن عصر حضور داشت. [[رویداد مباهله]] که در [[سال ششم هجرت]] روی داد، یکی از حوادث مشهور عصر رسالت است.  از حوادث مهم دیگری که در دوران رسول خدا{{صل}} اتفاق افتاد، «[[بیعت رضوان]]» بود. حسنین{{عم}} تنها خردسالانی بودند که در آن حادثه با رسول خدا{{صل}} [[بیعت]] کردند<ref>{{متن حدیث|لَمْ يُبَايِعْ صَبِيّاً غَيْرَهُمَا}}؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۷؛ و ر.ک: قاضی نعمان، المناقب و المثالب، ص۲۸۳-۲۸۴.</ref>. حوادث مربوط به مشاجرات [[حضرت فاطمه]]{{س}} و دو [[خلیفه نخست]] و قرار گرفتن [[امام مجتبی]]{{ع}} در میان [[شهود]] مادرش برای [[اثبات]] [[فدک]]<ref>هدایت‌پناه، حضرت فاطمه{{س}} از منظر منابع اهل سنت، دانشنامه فاطمی، زیر نظر علی اکبر رشاد، ج۲، ص۴۵۲-۴۸۲.</ref> و بالأخره [[شهادت]] مادر، از حوادث مهمی است که امام حسن{{ع}} [[شاهد]] آن بود. در دوران امیرالمؤمنین علی{{ع}}، [[شاهد]] حضور پررنگ و تأثیرگذار [[امام حسن]]{{ع}} هستیم. حضور فعال در [[جنگ جمل]] و [[جنگ صفین]] و همچنین [[نبرد نهروان]] از این موارد است.
# '''سیره سیاسی امام حسن مجتبی{{ع}} در دوران [[خلافت]]:''' [[بیعت با امام حسن]]{{ع}}، اقدامات صورت گرفته پس از [[بیعت]] عمومی، خودداری معاویه از [[بیعت با امام]]{{ع}}، ناچار شدن [[امام]] به [[جنگ]] با معاویه، [[صلح]] امام و عوامل پذیرش صلح در این درس تبیین خواهد شد<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص ۸۹ ـ ۱۱۲.</ref>.
 
=== [[سیره اقتصادی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره اقتصادی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره فرهنگی امام حسن مجتبی]] ===
=== سیره فرهنگی امام حسن مجتبی ===
{{اصلی|سیره فرهنگی امام حسن مجتبی}}
دوران [[امام مجتبی]]{{ع}} به خصوص بعد از [[صلح]] تحمیلی و واگذاری [[خلافت]] به معاویه، علاوه بر آغاز دوران سخت [[سیاسی]] برای [[شیعه]]، از سخت‌ترین دوران فرهنگی شمار می‌رود. معاویه و [[حکومت امویان]] که خود را در عرصه سیاسی بی‌رقیب دیدند، در عرصه فرهنگی تلاش چند جانبه‌ای را طی صدور بخشنامه‌هایی برای از بین بردن و کم‌رنگ نمودن فرهنگ اسلامی و [[تشیع]] انجام دادند. نتیجه آن تلاش، گسترش [[فرهنگ]] [[اموی]]، [[مخالفت]] با [[سنت نبوی]] و [[علوی]]، بازگرداندان [[سنت‌ها]] و آداب و رسوم [[جاهلی]] از جمله [[نژادپرستی]] عربی و منع گسترش شفاهی و مکتوب حدیث نبوی بود. امام{{ع}} با [[تدریس]] و [[تفسیر]] و تربیت شاگردان با تأکید بر [[قرآن]] و [[سنت]]، سعی نمود تا در عرصه فرهنگ پایه‌گذار مکتبی باشد که به [[همت]] [[امام سجاد]]{{ع}} پی گرفته شد<ref>پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|تاریخ اسلام بخش اول ج۲]]، ص ۱۱۵.</ref>.
 
=== [[سیره مدیریتی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره مدیریتی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره نظامی امام حسن مجتبی]] ===
=== [[سیره نظامی امام حسن مجتبی]] ===
خط ۲۴: خط ۵۸:
== [[فصاحت و بلاغت امام حسن]] ==
== [[فصاحت و بلاغت امام حسن]] ==


==[[فضائل]] و جلوه‌هایی از [[شخصیت امام مجتبی]]{{ع}}‌==
== جستارهای وابسته ==
===عبادت‌===
{{مدخل وابسته}}
#مفضّل از [[امام صادق]]{{ع}} از پدرش از جد بزرگوارش [[روایت]] کرده که فرمود: حسن بن علی بن ابی طالب پرستشگرترین، [[زاهدترین]] و [[برترین]] فرد دوران خویش به‌شمار می‌آمد، پیاده و گاهی پای برهنه به [[حج]] می‌رفت، هرگاه از مردن و [[قبر]] و [[قیامت]] و [[رستخیز]] و عبور از [[پل صراط]] یاد می‌کرد، می‌گریست و زمانی که حضور در پیشگاه [[خدای متعال]] را متذکر می‌شد فریادی برمی‌آورد و از [[بیم]] آن عرصه از [[هوش]] می‌رفت و هرگاه در پیشگاه خدای عز و جل به [[نماز]] می‌ایستاد بندبند اعضایش می‌لرزید و هر [[زمان]] از [[بهشت و دوزخ]] یاد می‌کرد از بیم، چون مارگزیده به خود می‌پیچید، از [[خداوند]] درخواست [[بهشت]] می‌کرد و از [[آتش دوزخ]] به او [[پناه]] می‌جست و هرگاه [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کرد و به جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} می‌رسید عرضه می‌داشت: {{متن حدیث|لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ}}. همواره در یاد و [[ذکر خدا]] دیده می‌شد. از همه راستگوتر و خوش‌بیان‌تر بود...
* [[سبک زندگی امام حسن مجتبی]]
#هروقت آن [[بزرگوار]] [[وضو]] می‌گرفت اعضای بدنش می‌لرزید و رخسارش به زردی می‌گرایید. چگونگی عارض شدن چنین حالتی بر او را از آن حضرت جویا شدند در پاسخ فرمود: بر آن‌کس در پیشگاه [[پروردگار]] [[عرش]] به‌ایستد رواست که رنگ چهره‌اش زرد و بندبند اعضایش به لرزه درآید.
* [[سیره اخلاقی امام حسن مجتبی]]
# [[امام مجتبی]] هر زمان به در [[مسجد]] می‌رسید سر مبارکش را بالا می‌گرفت و به پیشگاه [[خدا]] عرضه می‌داشت: خدایا! میهمان تو به آستانت آمده. ای خدای [[نیکی]] بخش! گنهکاری به درگاهت رو آورده، ای [[کریم]]! با زیبایی‌های فضل و کرمت از [[گناهان]] زشتم درگذر<ref>مناقب، ج۳، ص۱۸۰؛ بحار، ج۴۳، ص۳۳۹.</ref>.
* [[سیره عبادی امام حسن مجتبی]]
#آن حضرت از [[نماز صبح]] که [[فراغت]] می‌یافت هرچند به انجام اموری می‌پرداخت ولی تا [[طلوع]] [[خورشید]]، سخن نمی‌گفت.
* [[سیره خانوادگی امام حسن مجتبی]]
#از [[امام محمد باقر]]{{ع}} روایت شده که فرمود: امام مجتبی{{ع}} فرمود: [[شرم]] دارم، خدا را دیدار کنم و پیاده به [[زیارت]] خانه‌اش نرفته باشم، از این‌رو، وی بیست بار پیاده از [[مدینه]] رهسپار [[مکه]] شد<ref>مناقب، ج۳، ص۱۸۰؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۳۹.</ref>.
* [[سیره تربیتی امام حسن مجتبی]]
#از [[علی بن جذعان]] منقول است که گفت: [[حسن بن علی]]{{ع}} دوبار، تمام [[اموال]] و سه‌بار نیمی از دارایی‌اش را در [[راه خدا]] بخشید به‌گونه‌ای که یک لنگه نعلین و [[کفش]] خود را به [[بینوا]] می‌داد و یک لنگه آن را نگاه می‌داشت<ref>مناقب، ج۳، ص۱۸۰؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۳۹.</ref>.
* [[سیره اجتماعی امام حسن مجتبی]]
دعاهای گوناگونی از [[امام مجتبی]]{{ع}} [[روایت]] شده که مجموعه‌ای از [[معارف]] و [[آداب]] [[نیایش]] با [[ذات مقدس باری تعالی]] و [[خشوع]] و [[کرنش]] در برابر عظمتش را در خود جای داده که به نمونه‌هایی از آن [[دعاها]] اشاره می‌کنیم: [[امام]]{{ع}} عرضه می‌دارد: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّكَ الْخَلَفُ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِكَ- وَ لَيْسَ فِي خَلْقِكَ خَلَفٌ مِنْكَ إِلَهِي مَنْ أَحْسَنَ فَبِرَحْمَتِكَ وَ مَنْ أَسَاءَ فَبِخَطِيئَتِهِ فَلَا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ رِفْدِكَ وَ مَعُونَتِكَ وَ لَا الَّذِي أَسَاءَ اسْتَبْدَلَ بِكَ وَ خَرَجَ مِنْ قُدْرَتِكَ إِلَهِي بِكَ عَرَفْتُكَ وَ بِكَ اهْتَدَيْتُ إِلَى أَمْرِكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ فَيَا مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لَا هَكَذَا غَيْرُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِي الْإِخْلَاصَ فِي عَمَلِي وَ السَّعَةَ فِي رِزْقِي اللَّهُمَّ اجْعَلْ خَيْرَ عُمُرِي آخِرَهُ وَ خَيْرَ عَمَلِي خَوَاتِمَهُ وَ خَيْرَ أَيَّامِي يَوْمَ أَلْقَاكَ إِلَهِي أَطَعْتُكَ وَ لَكَ الْمِنَّةُ عَلَيَّ فِي أَحَبِّ الْأَشْيَاءِ إِلَيْكَ الْإِيمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ وَ لَمْ أَعْصِكَ فِي أَبْغَضِ الْأَشْيَاءِ إِلَيْكَ الشِّرْكِ بِكَ وَ التَّكْذِيبِ بِرَسُولِكَ فَاغْفِرْ لِي مَا بَيْنَهُمَا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ}}<ref>مهج الدعوات، ص۱۴۴.</ref>؛ خدایا! از میان آفریدگانت تنها [[جانشین]] تویی و چون تو [[جانشینی]] میان آنان وجود ندارد. خدایا! آن کس که [[عمل نیک]] انجام داد با [[رحمت]] تو بدان [[توفیق]] یافت و آن‌کس که [[مرتکب گناه]] شد با خطای خودش بدان دست یازید. بنابراین، نه آن‌کس که [[کار نیک]] انجام داده از [[پشتیبانی]] و [[حمایت]] تو [[بی‌نیاز]] است و نه کسی که از او [[بدی]] سر زده دیگری را به جای تو برگزیده و از تحت قدرتت خارج گشته است. خدایا! به وسیله خودت تو را شناختم و به واسطه ذات مقدست به دستوراتت راه یافتم و اگر خود نبودی هیچ‌گاه تو را نمی‌شناختم. ای کسی که دارای این صفات هستی و دیگران از آن برخوردار نیستند بر [[محمد و خاندانش]] [[درود]] فرست و [[اخلاص]] در عمل و روزی فراوان برایم مقرر فرما. خدایا! پایان کارم را ختم به خیر گردان و بهترین روزهایم را [[روز]] دیدار با خودت قرار ده. خدایا! از تو [[فرمان]] بردم و به عطای محبوب‌ترین اشیاء نزد خود که [[ایمان]] به تو و [[تصدیق]] پیامبرت بود، بر من [[منّت]] نهادی و در تنفّرآمیزترین اشیاء که [[شرک]] به تو و [[تکذیب]] [[رسول]] گرامی‌ات بود از فرمانت [[سرپیچی]] نکردم. پس ای [[مهربان‌ترین]] مهربانان! گناهانی را که در این میان از من سرزده بر من ببخشای. [[ابن کثیر]] آورده: [[امام مجتبی]]{{ع}} هر شب که به خانه‌های همسرانش می‌رفت [[سوره]] [[مبارک]] [[کهف]] را با خود می‌برد و همواره در بستر خویش قبل از [[خوابیدن]]، [[تلاوت]] می‌نمود<ref>به البدایة و النهایه، ج۸، ص۴۲، چاپ دار احیاء التراث العربی ۱۴۰۸ مراجعه شود.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۳۸.</ref>
* [[سیره علمی امام حسن مجتبی]]
 
* [[سیره تبلیغی امام حسن مجتبی]]
===[[بردباری]] و گذشت‌===
* [[سیره سیاسی امام حسن مجتبی]]
[[امام حسن مجتبی]]{{ع}}، به بردباری فوق العاده‌ای معروف بود و بزرگترین دلیل بر آن، [[صبر]] و [[شکیبایی]] آن [[بزرگوار]] بر پی‌آمدهای صلحش با معاویه بود که همواره با پدر ارجمندش [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در [[کشمکش]] و طی آن به ناحق بر [[مسند حکومت]] تکیه زده بود. [[امام حسن]]{{ع}} پس از ماجرای [[صلح]]، از ناحیه بهترین یاورانش آماج انواع سرزنش‌ها قرار گرفت و با گذشت و بردباری با آنان روبرو گردید و در [[راه خدا]] انواع [[جور]] و [[جفا]] از آنان دید ولی برای [[رضای خدا]] آنها را [[تحمل]] نمود.
* [[سیره اقتصادی امام حسن مجتبی]]
نقل شده روزی [[مروان حکم]] برای [[مردم]] در حضور امام مجتبی از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} یاد کرد و به وی [[ناسزا]] گفت، این خبر به [[امام حسین]]{{ع}} رسید و نزد [[مروان]] آمد و گفت: فرزند [[زن]] کبود چشم! تو به علی [[ناسزا]] می‌گویی؟! و سپس [[خدمت]] برادرش حسن رسید و عرضه داشت: [[[برادر]]!] این [[انسان]] [[خبیث]] به پدرت [[دشنام]] می‌دهد و تو می‌شنوی و خاموش نشسته و به او اعتراض‌ نمی‌کنی؟!
* [[سیره فرهنگی امام حسن مجتبی]]
[[امام مجتبی]]{{ع}} در پاسخ [[برادر]] فرمود: به فردی که مسلط بر اوضاع است و هرچه بخواهد می‌گوید و هرکار بخواهد انجام می‌دهد، چه بگویم؟
* [[سیره مدیریتی امام حسن مجتبی]]
 
* [[سیره نظامی امام حسن مجتبی]]
منقول است روزی [[مروان حکم]] امام مجتبی{{ع}} را دشنام داد وقتی سخنش پایان یافت [[امام حسن]]{{ع}} فرمود:
* [[سیره قضایی امام حسن مجتبی]]
اگر آن‌چه را گفتی راست است [[خداوند]] [[پاداش]] راستگویی‌ات را بدهد، و اگر [[دروغ]] می‌گویی خداوند دروغت را [[کیفر]] دهد و [[کیفر الهی]] به مراتب سخت‌تر از بازخواست من است.
{{پایان مدخل وابسته}}
[[روایت]] شده روزی یکی از [[غلامان]] حضرت خیانتی انجام داد که سزاوار کیفر بود و حضرت دستور به [[تنبیه]] او داد.
[[غلام]] عرضه داشت. مولای من! [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ}}<ref>«و در گذرندگان از مردم‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>.
حضرت فرمود: «از تو گذشتم»
غلام عرض کرد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>.
 
[[امام]]{{ع}} در برابر خواسته غلام فرمود: «تو در [[راه خدا]] [[آزاد]] هستی و حقوقت را دو برابر قبل خواهم پرداخت»<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۵۲.</ref>.
مبرّد و ابن عایشه نقل کرده‌اند: مردی شامی حضرت را سواره دیدار کرد و به [[ناسزاگویی]] وی پرداخت. امام حسن{{ع}} او را پاسخ نداد و [[سکوت]] کرد وقتی ناسزاگویی آن مرد پایان یافت امام{{ع}} جلو آمد و بر او [[سلام]] کرد و لبخندی زد و فرمود:
ای پیرمرد! تصور می‌کنم غریبه هستی و گویی امر بر تو مشتبه شده، اگر بخواهی از تو [[راضی]] باشیم، راضی خواهیم شد، اگر چیزی بخواهی می‌دهیم، اگر [[راهنمایی]] خواسته باشی راهنمایی‌ات می‌کنیم، اگر مرکبی خواستی سوارت می‌گردانیم، اگر گرسنه‌ای، تو را [[سیر]] می‌گردانیم، اگر عریانی لباست می‌پوشانیم اگر [[نیازمندی]] بی‌نیازت خواهیم گرداند، اگر رانده شده‌ای پناهت می‌دهیم، اگر نیازی داری آن را برآورده خواهیم ساخت، اگر بار و بنه سفرت را به [[منزل]] ما بیاوری و تا هنگام رفتن، مهمان باشی برایت مناسب‌تر است؛ زیرا ما از [[خانه]] وسیع و [[جاه]] و [[مال]] فراوانی برخورداریم».
 
مرد با شنیدن سخنان حضرت به [[گریه]] افتاد و عرضه داشت: [[گواهی]] می‌دهم که شما [[جانشین خدا]] در [[زمین]] هستی و [[خداوند]] بهتر از هرکس می‌داند [[رسالت]] خویش را در چه خاندانی قرار دهد، تو و پدرت منفورترین [[آفریدگان]] [[خدا]] نزد من بودید، ولی اکنون محبوب‌ترین آفریدگانش پیش من هستید<ref>العوالم، ص۱۲۱، به نقل از مناقب، ج۳، ص۱۸۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۴۵.</ref>
 
===[[جود]] و بخشش‌===
[[سخاوت]] [[واقعی]] این است که [[انسان]] [[بذل و بخشش]] را به انگیزه خیر و [[احسان]] را به انگیزه احسان انجام دهد و این صفت در [[برترین]] شکل و برجسته‌ترین [[مفاهیم آن]] در وجود [[مبارک]] [[ابو محمد]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} تبلور داشت به همین دلیل به [[کریم]] [[اهل بیت]] [[لقب]] گرفت.
[[امام مجتبی]]{{ع}} تا آنجا برای مال و [[دارایی]] ارزشی قائل بود که گرسنه‌ای را [[سیر]] کند یا عریانی را بپوشاند یا به فریاد محرومی برسد و یا با آن، بدهی فرد بدهکاری را بپردازد. حضرت برای [[پذیرایی]] از [[مهمانان]] خود، دیگ‌های بزرگی برای پختن غذا [[تدارک]] دیده بود و درباره آن [[بزرگوار]] گفته‌اند: هیچ‌گاه در پاسخ‌ مستمندی «نه» نگفت.
به امام مجتبی{{ع}} گفته شد: چرا هیچ‌گاه [[فقیری]] را [[مأیوس]] برنمی‌گردانی؟
 
حضرت پاسخ داد:
من خود، دست نیاز بر درگاه خدا دارم و به الطافش امیدوارم، به همین دلیل [[شرم]] دارم از اینکه خود [[فقیر]] باشم و فقیری را مأیوس برگردانم، [[خدای بزرگ]] مرا [[عادت]] داده که نعمت‌های فراوانش را بر من ارزانی دارد و من نیز او را عادت داده‌ام نعمت‌هایش را به [[مردم]] ببخشم می‌ترسم اگر از عادتم دست بردارم خداوند نیز عادتش را از من باز دارد و از نعمت‌هایش محرومم گرداند<ref>حیاة الامام الحسن، ج۱، ص۳۱۶- ۳۱۷، به نقل از انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۹؛ طبقات کبری، ج۱، ص۲۳.</ref>.
روزی بر [[غلام]] سیاهی گذارش افتاد که قرص نانی مقابل خود نهاده و لقمه‌ای از آن را خود می‌خورد و لقمه‌ای را پیش سگی که نزدش بود می‌افکند، [[امام]]{{ع}} سبب این کار را از او پرسید، [[غلام]] عرضه داشت: [[شرم]] دارم که خود غذا بخورم و به این [[حیوان]] غذا نخورانم.
امام{{ع}} در این غلام صفت پسندیده‌ای دید از این‌رو، علاقه‌مند شد وی را بر این کار پسندیده‌اش، [[پاداش]] دهد لذا به او فرمود: همین‌جا باش تا نزدت بازگردم. حضرت نزد مولای وی آمد و غلام و [[باغی]] را که در آن کار می‌کرد از مولایش خریداری نمود و بدین وسیله غلام را [[آزاد]] و آن باغ را به ملکیت او درآورد<ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۸.</ref>.
[[روایت]] شده یکی از [[کنیزکان]] [[امام مجتبی]] دسته گلی به حضرت [[هدیه]] کرد، امام{{ع}} بدو فرمود: تو در [[راه خدا]] آزاد هستی. [[أنس]] او را به این کار [[نکوهش]] کرد، امام{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَدَّبَنَا اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن پاسخ دهید» سوره نساء، آیه ۸۶.</ref> وَ كَانَ أَحْسَنَ مِنْهَا إِعْتَاقُهَا}}<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۲۳؛ حیاة الامام الحسن، ج۱، ص۳۲۲ به نقل از خوارزمی.</ref>؛
 
ما [[تربیت]] یافتگان [[مکتب الهی]] هستیم، [[خداوند]] فرمود: هرگاه به شما [[تحیت]] گویند، پاسخ آن را بهتر از آن تحیت بدهید بنابراین، بهتر از دسته گلی که او هدیه کرد، [[آزادی]] اوست.
از جمله [[فضایل]] بلند [[اخلاقی]] آن بزرگ‌مرد این بود که هرگاه باغ و [[بستانی]] از کسی خریداری می‌کرد و سپس فروشنده‌اش به [[فقر]] و [[تنگدستی]] دچار می‌شد، حضرت باغ را با پولش به وی برمی‌گرداند.
روزی [[بینوایی]] نزدش آمد و از تهیدستی‌اش [[شکوه]] کرد، اتفاقا آن [[روز]] حضرت چیزی در [[اختیار]] نداشت و این امر بر او دشوار آمد و از برگرداندن او شرم داشت، رو به [[فقیر]] کرد و فرمود: تو را به موضوعی [[راهنمایی]] می‌کنم که از آن طریق نیازت برآورده شود، [[مرد]] [[بینوا]] عرضه داشت: فرزند [[رسول خدا]]! چه موضوعی؟
حضرت فرمود: دختر [[خلیفه]] از [[دنیا]] رفته و پدرش در [[غم]] او فوق‌العاده [[اندوهگین]] است و از هیچ‌کس [[تسلیت]] مناسبی نشنیده تو نزد خلیفه برو و با این کلمات به او تسلیت بگو وی نیاز تو را برآورده خواهد ساخت، عرضه داشت: آن کلمات را به من بیاموز تا آنها را به خاطر بسپارم.
حضرت فرمود: به او بگو: {{متن حدیث|الحمد للّه الذي سترها بجلوسك على قبرها و لم يهتكها بجلوسها على قبرك}}؛ خدای را [[سپاس]] که دخترت را مستور داشت و تو بر قبرش نشستی و حرمتش را هتک نکرد که او بر [[مزار]] تو بنشیند. [[مرد]] [[فقیر]] این کلمات را به خاطر سپرد و نزد خلیفه آمد و با همان عبارات به او تسلیت گفت و بدین وسیله [[حزن]] و [[اندوه]] خلیفه برطرف شد و دستور داد به او جایزه دهند و سپس از او پرسید: این کلمات از خودت بود؟ گفت: خیر، از [[سخنان امام]] حسن{{ع}} خلیفه گفت: راست گفتی، آن حضرت خاستگاه سخن شیوا و [[فصیح]] است و سپس [[فرمان]] داد تا جایزه دیگری نیز به او بدهند<ref>نور الابصار، ص۱۳۵- ۱۳۶.</ref>.
[[امام حسن مجتبی]]{{ع}} قبل از آن‌که [[محرومان]] و بینوایان، نیاز خود را ابراز کنند و لب به [[ستایش]] وی بگشایند نیاز آنها را برطرف می‌ساخت تا [[خواری]] و [[ذلّت]] [[پرسش]] بر آنان نمودار نشود<ref>نور الابصار، ص۳۲۵؛ حیاة الامام الحسن، ج۱، ص۳۲۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۴۷.</ref>
 
===[[فروتنی]] و پارسایی‌===
[[تواضع]] و فروتنی، دلیل کمال و [[ارج]] و [[عظمت]] [[نفس آدمی]] تلقی شده و بر بزرگی و عظمت [[انسان]] می‌افزاید، [[امام حسن]]{{ع}} در [[اخلاق]] نکو و پسندیده‌اش، از پدر و جدّ بزرگوارش [[پیروی]] می‌کرد و در این راستا [[تاریخ]]، موارد زیادی را ثبت نموده که به [[فضائل]] بلند [[اخلاقی]] آن حضرت اشاره دارد، از جمله:
# روزی [[امام مجتبی]]{{ع}} سوار بر مرکب بر جمعی [[تهیدست]] گزارش افتاد که روی [[زمین]] نشسته و پاره‌های نانی پیش روی خود نهاده و می‌خوردند. وقتی چشمشان به امام مجتبی افتاد عرضه داشتند: فرزند [[رسول خدا]]! بفرمایید از غذای ما تناول کنید، حضرت از مرکب فرود آمد و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ}}؛ [[خداوند]] [[متکبران]] را [[دوست]] ندارد و با آنان شروع به خوردن کرد تا همگی [[سیر]] شدند و به [[برکت]] [[وجود امام]]{{ع}} غذا هم‌چنان باقی بود، سپس امام‌ حسن{{ع}} آنان را به میهمانی خود فراخواند و از آنها [[پذیرایی]] نمود و [[لباس]] نو بر اندامشان پوشاند<ref>عوالم العلوم، ص۱۲۳ به نقل از مناقب، ج۳، ص۱۸۷.</ref>.
# روزی بر جمعی از [[کودکان]] که مشغول [[غذا خوردن]] بودند، گذشت. حضرت را برای خوردن غذا همراه خود [[دعوت]] کردند. [[امام]]{{ع}} دعوت آنها را [[اجابت]] کرد و پس از غذا خوردن، آنان را به [[منزل]] خویش دعوت کرد و مورد [[بذل و بخشش]] خود قرار داد و فرمود: دست فراتر، از آنهاست زیرا آنان غیر از آن‌چه به من خوراندند چیزی در [[اختیار]] نداشتند ولی آن‌چه را ما بدانان دادیم، در اختیار داشتیم<ref>حیاة الامام الحسن، ج۱، ص۳۱۳ به نقل از صبان در حاشیه نور الابصار، ص۱۶۶.</ref>.
 
[[امام مجتبی]]{{ع}} به یاد [[جهان]] [[آخرتی]] که [[خدا]] آن را برای [[بندگان]] [[پروا]] پیشه‌اش مهیا کرده بود، از [[لذایذ]] [[دنیوی]] و [[رزق]] و برق آن چشم پوشید. از جمله مواردی که نمودار [[زهد]] و [[پارسایی]] آن [[بزرگوار]] تلقی می‌شد می‌توان [[بی‌رغبتی]] وی به [[خلافت]] را نام برد که برای [[رضای خدا]] از آن گذشت. زمانی اهمیت این [[از خودگذشتگی]] برای ما روشن می‌شود که ملاحظه کنیم تا چه پایه معاویه در پی رسیدن به تاج و تخت تلاش می‌کرد و برای دست‌یابی به [[قدرت]]، از کاربرد تمام شیوه‌های ضد [[اخلاقی]] فرونگذارد، در صورتی که می‌بینیم [[امام حسن]]{{ع}} تنها برای جلوگیری از [[خونریزی]] [[مسلمانان]]، از خلافت کناره می‌گیرد.
از دیگر جلوه‌های زهد و پارسایی امام مجتبی{{ع}} ماجرای [[مدرک بن زیاد]] است. وی می‌گوید: روزی در باغ و بستان [[ابن عباس]] به سر می‌بردیم، ابن عباس به [[اتفاق]] امام حسن و [[امام حسین]]{{عم}} بدان‌جا آمدند و در آن باغ گشت و گذار کرده سپس بر لب جویباری نشستند. [[امام حسن]]{{ع}} به من فرمود: [[مدرک]]! غذایی هم برای خوردن داری؟ عرض کردم: آری؛ به سرعت رفتم و قرص نانی و مقداری نمک و دو دسته پیازچه [[خدمت]] حضرت آوردم و [[امام]] از آنها تناول کرد و سپس فرمود: مدرک! چه غذای مطبوعی بود؟ پس از آن‌که امام غذا میل کرد برای آنان بهترین انواع غذا را آوردند، امام حسن{{ع}} رو به مدرک کرد و بدو [[فرمان]] داد [[غلامان]] را فراخواند و برایشان غذا بیاورد، مدرک آنان را صدا زد و از آن غذا خوردند و امام حتی لقمه‌ای از آنها نخورد، مدرک به امام عرضه داشت: چرا شما از این غذا تناول نفرمودید؟ حضرت پاسخ داد: {{متن حدیث|إنّ ذاك الطعام احبّ عندي}}<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج۷، ص۲۱، چاپ دار الفکر.</ref>؛ غذایی را که قبلا برایم آوردی بیشتر [[دوست]] داشتم.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۵۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:151918.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۴''']]
# [[پرونده:151918.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۴''']]
# [[پرونده:IM010522.jpg|22px]] پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، [[تاریخ اسلام بخش اول ج۲ (کتاب)|'''تاریخ اسلام بخش اول ج۲''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۶

مناقب و فضائل امام

بنابر آیات قرآن کریم مانند آیه سؤال و آیه تطهیر و آیه اولی الامر و احادیث متواتر مانند حدیث ثقلین، افضلیت در علم و مرجعیت علمی اهل بیت (ع) از جمله امام حسن (ع) ثابت است و در مقام عمل نیز این منزلت مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر روایات تفسیری قریب به ۴۰ آیه قرآن درباره امام مجتبی آمده است[۱]. جایگاه و مکانت علمی امام مجتبی در حدی است که امیرالمومنین (ع) برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده است. بنا بر نقل منابع عامه، آن حضرت در سن نوجوانی در مسجد مدینه می‌نشست و مردم دور او گرد آمده و سؤالات و مشکلات دینی آنان را حل می‌فرمود و برتری وی بر دیگران آشکار بود[۲].[۳]

جنبه‌ها و ابعاد سیره امام

سبک زندگی امام حسن مجتبی

سیره اخلاقی امام حسن مجتبی

برخی از خصوصیات اخلاقی امام حسن مجتبی(ع) عبارت است از:

  1. بردباری و گذشت‌: امام حسن مجتبی(ع)، به بردباری فوق العاده‌ای معروف بود و بزرگترین دلیل بر آن، صبر و شکیبایی آن بزرگوار بر پی‌آمدهای صلحش با معاویه بود که همواره با پدر ارجمندش امیر مؤمنان(ع) در کشمکش و طی آن به ناحق بر مسند حکومت تکیه زده بود. امام حسن(ع) پس از ماجرای صلح، از ناحیه بهترین یاورانش آماج انواع سرزنش‌ها قرار گرفت و با گذشت و بردباری با آنان روبرو گردید و در راه خدا انواع جور و جفا از آنان دید ولی برای رضای خدا آنها را تحمل نمود.
  2. جود و بخشش‌: سخاوت واقعی این است که انسان بذل و بخشش را به انگیزه خیر و احسان را به انگیزه احسان انجام دهد و این صفت در برترین شکل و برجسته‌ترین مفاهیم آن در وجود مبارک ابو محمد امام حسن مجتبی(ع) تبلور داشت به همین دلیل به کریم اهل بیت لقب گرفت. امام مجتبی(ع) تا آنجا برای مال و دارایی ارزشی قائل بود که گرسنه‌ای را سیر کند یا عریانی را بپوشاند یا به فریاد محرومی برسد و یا با آن، بدهی فرد بدهکاری را بپردازد.
  3. فروتنی و پارسایی‌: تواضع و فروتنی، دلیل کمال و ارج و عظمت نفس آدمی تلقی شده و بر بزرگی و عظمت انسان می‌افزاید، امام حسن(ع) در اخلاق نکو و پسندیده‌اش، از پدر و جدّ بزرگوارش پیروی می‌کرد و در این راستا تاریخ، موارد زیادی را ثبت نموده که به فضائل بلند اخلاقی آن حضرت اشاره دارد، از جمله: روزی امام مجتبی(ع) سوار بر مرکب بر جمعی تهیدست گزارش افتاد که روی زمین نشسته و پاره‌های نانی پیش روی خود نهاده و می‌خوردند. وقتی چشمشان به امام مجتبی افتاد عرضه داشتند: فرزند رسول خدا! بفرمایید از غذای ما تناول کنید، حضرت از مرکب فرود آمد و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ»؛ خداوند متکبران را دوست ندارد و با آنان شروع به خوردن کرد تا همگی سیر شدند و به برکت وجود امام(ع) غذا هم‌چنان باقی بود، سپس امام‌ حسن(ع) آنان را به میهمانی خود فراخواند و از آنها پذیرایی نمود و لباس نو بر اندامشان پوشاند[۴].[۵]

سیره عبادی امام حسن مجتبی

درباره سیره عبادی امام حسن مجتبی(ع) مواردی ذکر شده است که برخی از آنها عبارت است از:

  1. مفضّل از امام صادق(ع) از پدرش از جد بزرگوارش روایت کرده که فرمود: حسن بن علی بن ابی طالب پرستش‌گرترین، زاهدترین و برترین فرد دوران خویش به‌شمار می‌آمد، پیاده و گاهی پای برهنه به حج می‌رفت، هرگاه از مردن و قبر و قیامت و رستخیز و عبور از پل صراط یاد می‌کرد، می‌گریست و زمانی که حضور در پیشگاه خدای متعال را متذکر می‌شد فریادی برمی‌آورد و از بیم آن عرصه از هوش می‌رفت و هرگاه در پیشگاه خدای عز و جل به نماز می‌ایستاد بندبند اعضایش می‌لرزید و هر زمان از بهشت و دوزخ یاد می‌کرد از بیم، چون مارگزیده به خود می‌پیچید، از خداوند درخواست بهشت می‌کرد و از آتش دوزخ به او پناه می‌جست و هرگاه قرآن تلاوت می‌کرد و به جمله ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا می‌رسید عرضه می‌داشت: «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ». همواره در یاد و ذکر خدا دیده می‌شد. از همه راستگوتر و خوش‌بیان‌تر بود... .
  2. هروقت آن بزرگوار وضو می‌گرفت اعضای بدنش می‌لرزید و رخسارش به زردی می‌گرایید. چگونگی عارض شدن چنین حالتی بر او را از آن حضرت جویا شدند در پاسخ فرمود: بر آن‌کس در پیشگاه پروردگار عرش به‌ایستد رواست که رنگ چهره‌اش زرد و بندبند اعضایش به لرزه درآید[۶].

سیره خانوادگی امام حسن مجتبی

سیره تربیتی امام حسن مجتبی

سیره اجتماعی امام حسن مجتبی

سیره اجتماعی امام مجتبی(ع) در مهربانی و احسان و نیکی به مستمندان و پناه دادن به پناه‌جویان، برای رهایی از چنگال ظلم و ستم و آزار و اذیت امویان، تجلّی یافت.

  1. مهربانی با مستمندان‌: امام حسن(ع) نسبت به فقرا و تهیدستان فوق العاده نیکی و احسان می‌نمود آن‌چه را داشت به آنان می‌بخشید و با نیکی و احسان خویش دلشان را سرشار از سرور و شادی می‌کرد، در مورد کرم و بخشش امام حسن(ع) آمده است که: نیازمندی بدو مراجعه کرد حضرت به او فرمود: نیاز خود را در نامه‌ای بنویس و به ما بده. آن شخص چنین کرد و حضرت دستور داد دو برابر آن‌چه را خواسته بود به او بدهند، یکی از حاضران عرضه داشت: ای پسر پیامبر! این نامه برای این فرد چه برکاتی به دنبال داشت؟ حضرت‌ به او پاسخ داد: برکت این نامه برای ما بیشتر است؛ چراکه او ما را شایسته انجام کار نیک دانست.
  2. پناهجویی به امام‌: امام حسن(ع) در مدینه مرکز رسالت جدش رسول خدا(ص)، برای پناه جویان به آن حضرت، دژی استوار و پناهگاهی شکست‌ناپذیر تلقی می‌شد. اوقات شریف خود را به برآوردن نیاز مردم و برداشتن ستم و ظلم و بیداد از آنان مصروف می‌داشت[۷].

سیره علمی امام حسن مجتبی

مرجعیت علمی و دینی امام مجتبی(ع) در تربیت جمع زیادی از دانشوران تجسّم یافت و با انحرافات دینی که دین و آیین الهی را دستخوش تغییر و دگرگونی ساخته بود، به مخالفت برخاست و از توطئه دگرگون ساختن سنت شریف نبی اکرم(ص) که معاویه از طریق فعال نمودن گردونه جعل روایات و جلوگیری از تدوین احادیث رسول خدا(ص) برای آن طرح و برنامه ریخته بود، جلوگیری به عمل آورد.

امام حسن(ع) در مدینه دست به ایجاد مکتب بزرگ خویش زد و در نشر فرهنگ معارف اسلام در جامعه اسلامی، فوق العاده به تلاش پرداخت. بسیاری از دانشمندان بزرگ و محدثان و راویان برجسته، به این مکتب گرایش‌ یافتند و امام(ع) آنان را برای انجام رسالت اصلاح‌گرانه جاوید خود که عقل و خرد جامعه را تبلور می‌بخشید و از غفلت و بی‌روحی بیدار می‌ساخت، بهترین یار و یاور به شمار آورد[۸].

سیره تبلیغی امام حسن مجتبی

سیره سیاسی امام حسن مجتبی

سیره سیاسی امام حسن مجتبی(ع) به دو بخش تقسیم می‌شود: قبل از امامت و بعد از امامت. مهم‌ترین حوادث سیاسی آن حضرت در دوران رسول خدا(ص)، خلفای سه‌گانه و همچنین در دوران خلافت امیرالمؤمنین(ع) اصلی‌ترین مباحث در قسمت نخست خواهد بود. جایگاه ویژه آن حضرت در این سه دوره مهم و همچنین مطابقت و همراهی و همنوایی سیره امام مجتبی(ع) با سیره امام علی(ع) از مهم‌ترین نکات این بخش خواهد بود.

  1. سیره سیاسی امام حسن مجتبی(ع) قبل از امامت: امام حسن(ع) کمتر از هشت سال با رسول خدا بود، ولی در رویدادهای مهم آن عصر حضور داشت. رویداد مباهله که در سال ششم هجرت روی داد، یکی از حوادث مشهور عصر رسالت است. از حوادث مهم دیگری که در دوران رسول خدا(ص) اتفاق افتاد، «بیعت رضوان» بود. حسنین(ع) تنها خردسالانی بودند که در آن حادثه با رسول خدا(ص) بیعت کردند[۹]. حوادث مربوط به مشاجرات حضرت فاطمه(س) و دو خلیفه نخست و قرار گرفتن امام مجتبی(ع) در میان شهود مادرش برای اثبات فدک[۱۰] و بالأخره شهادت مادر، از حوادث مهمی است که امام حسن(ع) شاهد آن بود. در دوران امیرالمؤمنین علی(ع)، شاهد حضور پررنگ و تأثیرگذار امام حسن(ع) هستیم. حضور فعال در جنگ جمل و جنگ صفین و همچنین نبرد نهروان از این موارد است.
  2. سیره سیاسی امام حسن مجتبی(ع) در دوران خلافت: بیعت با امام حسن(ع)، اقدامات صورت گرفته پس از بیعت عمومی، خودداری معاویه از بیعت با امام(ع)، ناچار شدن امام به جنگ با معاویه، صلح امام و عوامل پذیرش صلح در این درس تبیین خواهد شد[۱۱].

سیره اقتصادی امام حسن مجتبی

سیره فرهنگی امام حسن مجتبی

دوران امام مجتبی(ع) به خصوص بعد از صلح تحمیلی و واگذاری خلافت به معاویه، علاوه بر آغاز دوران سخت سیاسی برای شیعه، از سخت‌ترین دوران فرهنگی شمار می‌رود. معاویه و حکومت امویان که خود را در عرصه سیاسی بی‌رقیب دیدند، در عرصه فرهنگی تلاش چند جانبه‌ای را طی صدور بخشنامه‌هایی برای از بین بردن و کم‌رنگ نمودن فرهنگ اسلامی و تشیع انجام دادند. نتیجه آن تلاش، گسترش فرهنگ اموی، مخالفت با سنت نبوی و علوی، بازگرداندان سنت‌ها و آداب و رسوم جاهلی از جمله نژادپرستی عربی و منع گسترش شفاهی و مکتوب حدیث نبوی بود. امام(ع) با تدریس و تفسیر و تربیت شاگردان با تأکید بر قرآن و سنت، سعی نمود تا در عرصه فرهنگ پایه‌گذار مکتبی باشد که به همت امام سجاد(ع) پی گرفته شد[۱۲].

سیره مدیریتی امام حسن مجتبی

سیره نظامی امام حسن مجتبی

سیره قضایی امام حسن مجتبی

فصاحت و بلاغت امام حسن

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: الامام المجتبی (ع) مهجة قلب المصطفی، ص ۱۷.
  2. ر.ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص ۱۶۵.
  3. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۱.
  4. عوالم العلوم، ص۱۲۳ به نقل از مناقب، ج۳، ص۱۸۷.
  5. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۴، ص۴۵ ـ ۵۰.
  6. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۴، ص ۳۸.
  7. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۴، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷.
  8. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۴، ص ۲۲۴ و ص ۲۶۷ ـ ۲۸۶.
  9. «لَمْ يُبَايِعْ صَبِيّاً غَيْرَهُمَا»؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۸۷؛ و ر.ک: قاضی نعمان، المناقب و المثالب، ص۲۸۳-۲۸۴.
  10. هدایت‌پناه، حضرت فاطمه(س) از منظر منابع اهل سنت، دانشنامه فاطمی، زیر نظر علی اکبر رشاد، ج۲، ص۴۵۲-۴۸۲.
  11. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۸۹ ـ ۱۱۲.
  12. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۱۱۵.