کارکرد علم غیب معصوم در اسوه و مقتدا بودن چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
خط ۲۰: خط ۲۰:
[[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمود جزائری|جزائری]]]]
[[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمود جزائری|جزائری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«با نگاهی به معنای لغوی "اسوه" و "[[امام]]" که معنای حداقلی اصطلاحی را در بر دارد، نزدیکی و ارتباط زیاد این دو لفظ مشخص می‌گردد: "اُسوه" در لغت مترادف با "قدوه" و به معنای سرمشق، الگو، پیشوا و مقتدا می‌باشد ‌<ref>معجم المقاییس اللغة، ج‏۱، ص:۱۰۶؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۸۷؛ [[ابونصر جوهری]]، الصحاح، ج۶، ص۲۲۶۸.</ref> و "امام" نیز به معنای پیشوا و مقتدا است.‌<ref>[[محمد ابن منظور]]، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.</ref> بنابراین از دریچه لغت، هر امامی اسوه کسانی است که او را مقدم داشته و به او اقتدا نموده‌اند. و هر اسوه‌ای نوعی امامت بر الگوپذیرانش دارد. و از این رو هر چند اسوه بودن رکن امامت است اما مختص ائمه معصوم نیست؛ چنانچه قرآن، علاوه بر [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، همراهان حضرت ابراهیم در اظهار برائت از مشرکان و معبودهای آنان را نیز اسوه نیکوی مسلمانان می‌داند.<ref>احزاب، آیه۲۱؛ ممتحنه، آیه ۴ و ۶.</ref> از سوی دیگر با توجه به آنکه انسان به مقتضای فطرت خویش، کمال مطلق‌خواه و در‌ نتیجه، الگوطلب و الگوپذیر است، حکمت و لطف خدا اقتضاء می‌کند که انسان‌هایی به دور از هر گونه بدی و عیب را به عنوان الگوهای عملی، برای بشر قرار دهد؛ تا تحت تأثیر آنها و با تأسی به ایشان به سوی هدف خلقت خود پیش روند. بنابراین اسوه بودن از شئون هدایت‌گری [[معصومان]]{{عم}} است و طبیعی است که اگر نقص و عیبی در این الگوها از جهت علمی یا عملی باشد امر هدایت با مشکل مواجه خواهد شد. امیرالمومنین{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "پیروى کردن از (رفتار) رسول خدا{{صل}} براى تو کافى است... پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که راه و رسم او الگویى است براى الگوطلبان، و مایه فخر و بزرگى است براى کسى که خواهان بزرگوارى باشد، و محبوب‏‌ترین بنده نزد خدا کسى است که از پیامبرش پیروى کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد"<ref>[[محمد شریف الرضی]]، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۲۲۸.</ref> در اینجا تأسی کردن به پیامبر{{صل}} را معلق بر دو وصف "اطیب و اطهر" نموده که اشاره به عصمت آن حضرت دارد. و تعلیق حکم بر وصف، مشعر به علیت آن وصف برای حکم است؛ بدین‌رو، تعلیق لزوم تأسّی به پیامبر{{صل}} بر این دو وصف‌ در کلام علی{{ع}} مشعر به علت بودن این دو وصف برای لزوم تأسی به رسول خدا{{صل}} است. سر مطلب هم در آن است که اگر ائمه{{عم}} معصوم نباشند نمی‌توانند از همه جوانب هدایت‌گر بشر باشند، بلکه در مورد نقص و عیبشان پیروی از آنها موجب گمراهی می‌شود. و با توجه به آنکه در بخش‌های پیش، سخن از ارتباط عمیق عصمت و علم غیب به میان آوردیم ثابت می‌شود که بدون علم غیب، الگوی کامل بودن اهل بیت{{عم}} مخدوش می‌گردد؛ چرا که عصمتشان بدون علم غیب مخدوش است. اما از بُعد دیگر به دلیل آنکه لازمه حجیت ائمه{{عم}} بر تمام خلق، <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج‏۱، ص۲۰۲، باب۲۱؛ محمد ابن بابویه، الخصال، ج۲، ص۶۳۹؛ محمد ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج۳ ص۵۷۵؛ [[محمد طوسى]]، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۸۳۷؛ اربلى، على، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏۲، ص۵۲۸، الفصل الثالث.</ref> اسوه بودن ایشان برای همگان است؛ - چرا که حجیت بدان معناست که دیگران باید گفتار و فعل امام را الگوی خویش قرار دهند- اولا باید امامان{{عم}} علم به همه لغات داشته باشند تا بتوانند با آنها ارتباط پیدا کرده و اوامر و نواهی خدا و معارف را به آنها منتقل کنند و ثانیا مستلزم علم این حجج الهی به وجود و مکان و احتیاجات هر موجودی است»<ref>[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۸۰_۸۲.</ref>.
::::::«با نگاهی به معنای لغوی "اسوه" و "[[امام]]" که معنای حداقلی اصطلاحی را در بر دارد، نزدیکی و ارتباط زیاد این دو لفظ مشخص می‌گردد: "اُسوه" در لغت مترادف با "قدوه" و به معنای سرمشق، الگو، پیشوا و مقتدا می‌باشد ‌<ref>معجم المقاییس اللغة، ج‏۱، ص۱۰۶؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۸۷؛ [[ابونصر جوهری]]، الصحاح، ج۶، ص۲۲۶۸.</ref> و "امام" نیز به معنای پیشوا و مقتدا است.‌<ref>[[محمد ابن منظور]]، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.</ref> بنابراین از دریچه لغت، هر امامی اسوه کسانی است که او را مقدم داشته و به او اقتدا نموده‌اند. و هر اسوه‌ای نوعی امامت بر الگوپذیرانش دارد. و از این رو هر چند اسوه بودن رکن امامت است اما مختص ائمه معصوم نیست؛ چنانچه قرآن، علاوه بر [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، همراهان حضرت ابراهیم در اظهار برائت از مشرکان و معبودهای آنان را نیز اسوه نیکوی مسلمانان می‌داند.<ref>احزاب، آیه۲۱؛ ممتحنه، آیه ۴ و ۶.</ref> از سوی دیگر با توجه به آنکه انسان به مقتضای فطرت خویش، کمال مطلق‌خواه و در‌ نتیجه، الگوطلب و الگوپذیر است، حکمت و لطف خدا اقتضاء می‌کند که انسان‌هایی به دور از هر گونه بدی و عیب را به عنوان الگوهای عملی، برای بشر قرار دهد؛ تا تحت تأثیر آنها و با تأسی به ایشان به سوی هدف خلقت خود پیش روند. بنابراین اسوه بودن از شئون هدایت‌گری [[معصومان]]{{عم}} است و طبیعی است که اگر نقص و عیبی در این الگوها از جهت علمی یا عملی باشد امر هدایت با مشکل مواجه خواهد شد. امیرالمومنین{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "پیروى کردن از (رفتار) رسول خدا{{صل}} براى تو کافى است... پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که راه و رسم او الگویى است براى الگوطلبان، و مایه فخر و بزرگى است براى کسى که خواهان بزرگوارى باشد، و محبوب‏‌ترین بنده نزد خدا کسى است که از پیامبرش پیروى کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد"<ref>[[محمد شریف الرضی]]، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۲۲۸.</ref> در اینجا تأسی کردن به پیامبر{{صل}} را معلق بر دو وصف "اطیب و اطهر" نموده که اشاره به عصمت آن حضرت دارد. و تعلیق حکم بر وصف، مشعر به علیت آن وصف برای حکم است؛ بدین‌رو، تعلیق لزوم تأسّی به پیامبر{{صل}} بر این دو وصف‌ در کلام علی{{ع}} مشعر به علت بودن این دو وصف برای لزوم تأسی به رسول خدا{{صل}} است. سر مطلب هم در آن است که اگر ائمه{{عم}} معصوم نباشند نمی‌توانند از همه جوانب هدایت‌گر بشر باشند، بلکه در مورد نقص و عیبشان پیروی از آنها موجب گمراهی می‌شود. و با توجه به آنکه در بخش‌های پیش، سخن از ارتباط عمیق عصمت و علم غیب به میان آوردیم ثابت می‌شود که بدون علم غیب، الگوی کامل بودن اهل بیت{{عم}} مخدوش می‌گردد؛ چرا که عصمتشان بدون علم غیب مخدوش است. اما از بُعد دیگر به دلیل آنکه لازمه حجیت ائمه{{عم}} بر تمام خلق، <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج‏۱، ص۲۰۲، باب۲۱؛ محمد ابن بابویه، الخصال، ج۲، ص۶۳۹؛ محمد ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج۳ ص۵۷۵؛ [[محمد طوسى]]، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۸۳۷؛ اربلى، على، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏۲، ص۵۲۸، الفصل الثالث.</ref> اسوه بودن ایشان برای همگان است؛ - چرا که حجیت بدان معناست که دیگران باید گفتار و فعل امام را الگوی خویش قرار دهند- اولا باید امامان{{عم}} علم به همه لغات داشته باشند تا بتوانند با آنها ارتباط پیدا کرده و اوامر و نواهی خدا و معارف را به آنها منتقل کنند و ثانیا مستلزم علم این حجج الهی به وجود و مکان و احتیاجات هر موجودی است»<ref>[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۸۰_۸۲.</ref>.


==پرسش‌های مصداقی همطراز==
==پرسش‌های مصداقی همطراز==

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۳۳

الگو:پرسش غیرنهایی

کارکرد علم غیب معصوم در اسوه و مقتدا بودن چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

کارکرد علم غیب معصوم در اسوه و مقتدا بودن چیست؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «کارکردهای علم غیب در مناصب معصومان چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

جزائری
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود جزائری در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان» در این‌باره گفته‌ است:
«با نگاهی به معنای لغوی "اسوه" و "امام" که معنای حداقلی اصطلاحی را در بر دارد، نزدیکی و ارتباط زیاد این دو لفظ مشخص می‌گردد: "اُسوه" در لغت مترادف با "قدوه" و به معنای سرمشق، الگو، پیشوا و مقتدا می‌باشد ‌[۱] و "امام" نیز به معنای پیشوا و مقتدا است.‌[۲] بنابراین از دریچه لغت، هر امامی اسوه کسانی است که او را مقدم داشته و به او اقتدا نموده‌اند. و هر اسوه‌ای نوعی امامت بر الگوپذیرانش دارد. و از این رو هر چند اسوه بودن رکن امامت است اما مختص ائمه معصوم نیست؛ چنانچه قرآن، علاوه بر رسول گرامی اسلام(ص) و حضرت ابراهیم(ع)، همراهان حضرت ابراهیم در اظهار برائت از مشرکان و معبودهای آنان را نیز اسوه نیکوی مسلمانان می‌داند.[۳] از سوی دیگر با توجه به آنکه انسان به مقتضای فطرت خویش، کمال مطلق‌خواه و در‌ نتیجه، الگوطلب و الگوپذیر است، حکمت و لطف خدا اقتضاء می‌کند که انسان‌هایی به دور از هر گونه بدی و عیب را به عنوان الگوهای عملی، برای بشر قرار دهد؛ تا تحت تأثیر آنها و با تأسی به ایشان به سوی هدف خلقت خود پیش روند. بنابراین اسوه بودن از شئون هدایت‌گری معصومان(ع) است و طبیعی است که اگر نقص و عیبی در این الگوها از جهت علمی یا عملی باشد امر هدایت با مشکل مواجه خواهد شد. امیرالمومنین(ع) در این زمینه می‌فرماید: "پیروى کردن از (رفتار) رسول خدا(ص) براى تو کافى است... پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن، که راه و رسم او الگویى است براى الگوطلبان، و مایه فخر و بزرگى است براى کسى که خواهان بزرگوارى باشد، و محبوب‏‌ترین بنده نزد خدا کسى است که از پیامبرش پیروى کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد"[۴] در اینجا تأسی کردن به پیامبر(ص) را معلق بر دو وصف "اطیب و اطهر" نموده که اشاره به عصمت آن حضرت دارد. و تعلیق حکم بر وصف، مشعر به علیت آن وصف برای حکم است؛ بدین‌رو، تعلیق لزوم تأسّی به پیامبر(ص) بر این دو وصف‌ در کلام علی(ع) مشعر به علت بودن این دو وصف برای لزوم تأسی به رسول خدا(ص) است. سر مطلب هم در آن است که اگر ائمه(ع) معصوم نباشند نمی‌توانند از همه جوانب هدایت‌گر بشر باشند، بلکه در مورد نقص و عیبشان پیروی از آنها موجب گمراهی می‌شود. و با توجه به آنکه در بخش‌های پیش، سخن از ارتباط عمیق عصمت و علم غیب به میان آوردیم ثابت می‌شود که بدون علم غیب، الگوی کامل بودن اهل بیت(ع) مخدوش می‌گردد؛ چرا که عصمتشان بدون علم غیب مخدوش است. اما از بُعد دیگر به دلیل آنکه لازمه حجیت ائمه(ع) بر تمام خلق، [۵] اسوه بودن ایشان برای همگان است؛ - چرا که حجیت بدان معناست که دیگران باید گفتار و فعل امام را الگوی خویش قرار دهند- اولا باید امامان(ع) علم به همه لغات داشته باشند تا بتوانند با آنها ارتباط پیدا کرده و اوامر و نواهی خدا و معارف را به آنها منتقل کنند و ثانیا مستلزم علم این حجج الهی به وجود و مکان و احتیاجات هر موجودی است»[۶].

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته


منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. معجم المقاییس اللغة، ج‏۱، ص۱۰۶؛ قاموس قرآن، ج۱، ص۸۷؛ ابونصر جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۲۶۸.
  2. محمد ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴؛ راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.
  3. احزاب، آیه۲۱؛ ممتحنه، آیه ۴ و ۶.
  4. محمد شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۲۲۸.
  5. کمال الدین و تمام النعمة، ج‏۱، ص۲۰۲، باب۲۱؛ محمد ابن بابویه، الخصال، ج۲، ص۶۳۹؛ محمد ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج۳ ص۵۷۵؛ محمد طوسى، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۸۳۷؛ اربلى، على، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏۲، ص۵۲۸، الفصل الثالث.
  6. کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان، ص۸۰_۸۲.