ربیع بن زیاد حارثی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==آوردن [[خراج]] نزد [[خلیفه]] و [[مشورت]] با [[امام علی]]{{ع}}== | ==آوردن [[خراج]] نزد [[خلیفه]] و [[مشورت]] با [[امام علی]]{{ع}}== | ||
==[[عیادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[ربیع]]== | ==[[عیادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[ربیع]]== |
نسخهٔ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۵
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- ربیع فرزند زیاد[۱] از طایفه بنی حارث بن عب و کنیهاش ابو عبدالرحمان برادر عاصم بن زیاد است. او بصری و از جمله کسانی است که پیامبر خدا(ع) درک نمود[۲] و در زمره یاران صدیق و ارادتمندان مخلص امیرالمؤمنین(ع) گردید.
- ربیع با وجود تواضع و فروتنی، مردی شجاع و دلاور بود لذا ابوموسی اشعری در سال ۱۷ هجری در زمان حکومت عمر بن خطاب او را به سرپرستی لشکری به مناذر[۳] فرستاد و او آنجا را فتح کرد و برادرش مهاجر بن زیاد در آن جنگ کشته شد. بعد از استقرار حکومت معاویه، وی به استانداری سیستان منصوب شد در آنجا هم بر مغولها و افغانستان غالب شد و آنجا را فتح نمود. وقتی مغیره از دنیا رفت و زیاد حاکم کوفه و بصره گردید، ربیع از سیستان معزول و به استانداری خراسان منصوب گردید[۴].
- او نزد عمر نفوذ کلمه داشت و توجه او را به سوی خود جلب کرد. ربیع با اینکه دارای قدرت و شوکت بود، اما مردی با گذشت بود. روزی شخصی نزد او آمد و گفت: ای ابو عبدالرحمان، فلانی غیبت تو را میکرد و در آرزوی نابودی تو بود! ربیع در پاسخ گفت: "به خدا سوگند، کینه و دشمنی کسی را دارم که به او دستور داده غیبت مرا بکند". مرد گفت: چه کسی به او گفته است؟ ربیع گفت: شیطان که دشمن خداست او را فریفته تا گناه و نافرمانی خدا کند و خواسته من هم همین است که بر شیطان خشم گیرم و او را مکافات نمایم.
- ربیع در پایان گفت: "به خدا قسم چیزی که او (شیطان) دوست دارد به او نمیدهم، خداوند ما و او را بیامرزد"[۵].[۶]
ربیع و نفوذ در مدیریت خلیفه دوم
آوردن خراج نزد خلیفه و مشورت با امام علی(ع)
عیادت امیرمؤمنان(ع) از ربیع
- هنگامی که مردم با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کردند و حضرت به خلافت ظاهری دست یافت، گاه و بیگاه به دیدار دوستان و یاران باوفایش میرفتند و با آنها ملاقات میکردند و اگر لازم بود تذکراتی به آنان میدادند، از جمله این ملاقاتها که بسیار هم جالب و آموزنده است، عیادت آن حضرت با ربیع بن زیاد حارثی است[۷].
- عبد الله بن خشاب میگوید: پیشانی ربیع بن زیاد در اثر اصابت تیری مجروح بود و هرساله محل جراحت عفونت میکرد و با درد شدیدی همراه بود. روزی حضرت علی(ع) به عیادت او تشریف بردند و حال او را پرسیدند، ربیع گفت: ای امیرالمؤمنان خودم را در شرایطی از درد و ناراحتی مییابم که اگر بهبودیم فقط با از رفتن نور چشمم امکان پذیر باشد، حاضرم نابینا شوم و این درد آرام بگیرد.
- امام(ع) در مقام دلداری و پاداش اخروی به او فرمود: "تو که حاضری هر دو چشمت برای مداوای زخمت کور شود، بگو ببینم ارزش و بهای این دو چشمت چقدراست؟"[۸]. عرض کرد: حاضر بودم همه دنیا را فدا کنم تا کور نشوم.
- حضرت فرمود: "به ناچار خداوند به همین مقدار به تو پاداش خواهد داد، چرا که خدای متعال همواره به اندازه درد و بلا پاداش میدهد، بلکه چندین برابرآن در پیش گاه خداوند است"[۹]؛
- امام(ع) در این ملاقات یک درس اخلاقی و ایمانی به همه یاران خود میدهد که در برابر مصائب و دردها و ناملایمات شکیبا باشند تا از پاداش معنوی آن محروم نگردند. و در همین مجلس بود که ربیع گفت: ای امیرالمؤمنین، آیا اجازه میفرمایید از برادرم عاصم بن زیاد شکایت کنم؟ حضرت فرمود: "مگر چه شده؟" گفت برادرم، عبای پشمینه پوشیده و جامه نرم را کنار گذاشته و بدین گونه زن خویش را افسرده و فرزندان خود را اندوهگین ساخته است؟ حضرت عاصم بن زیاد را فراخواند و او را ملامت کرد و به او دستور داد دست از کنارهگیری و ترک دنیا بردارد.[۱۰]
ربیع و تقاضای مرگ
- از آنجا که ربیع دارای شخصیت ذاتی و مردی سیاستمدار بود، بعد از شهادت امیرمؤمنان علی(ع) حاکم خراسان و مورد احترام و اکرام معاویه بود. اما او هرگز حاضر به تملقگویی و چاپلوسی از معاویه نبود و حاضر هم نمیشد به مقام مقدس امیر مؤمنان علی(ع) توهین نماید.
از اینرو کمترین نامه و مکاتبهای با معاویه نداشت و تنها به موارد ضروری که ناچار میشد برای دفع مفسده و یا جلب منفعتی نامه به زیاد بن ابیه و یا به معاویه مینوشت تا آنکه روزی زیاد بن ابیه نامهای از طرف معاویه برای ربیع نوشت تا اموال را به نفع معاویه حفظ نماید، ولی ربیع مقابل دستور او ایستادگی کرد و اطاعت ننمود و گفت این اموال از بیت المال است نه از آن معاویه، و سپس از خدا تقاضای مرگ کرد.
- روایت است که ربیع از آن مجلس بیرون نرفته بود که خداوند دعایش را مستجاب کرد و از دنیا رفت[۱۱].
- وفات این شیعه راستین امیرالمؤمنین(ع) در سال ۵۱ هجری درست در همان سالی که حجر بن عدی به شهادت رسید، او نیز از دنیا رفت[۱۲].[۱۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ربیع بن زیاد غیر از خواجه ربیع است که شرح آن در صفحات قبل گذشت.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۱۶۴.
- ↑ مناذر، از بلاد عربی و پایتخت آن شهر «حیره» محل سکونت قبیله «بنو لحم» بوده است
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۱۶۴.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۵۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۵۱۷-۵۱۸.
- ↑ در شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۵، این داستان ملاقات امام(ع) را با ربیع در مدینه آورده که ربیع چشم درد شدید داشت تا آخر داستان که که در همین متن آمده، و سپس ربیع مسئله برادرش عاصم را که ترک دنیا کرده بود مطرح کرد و حضرت عاصم را خواست و ملامت کرد تا آخر داستان. اما در نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹ شخصی را که امام(ع) و ملاقات کرده به نام علا بوده نه ربیع، و در بصره بوده نه در مدینه، و نه در خانه وسیع و مجلل بوده نه چشم درد، و علاموضوع برادرش عاصم را که ترک دنیا کرده مطرح نموده است و امام(ع) و او را خواست و ملاقات کرد به نظر مؤلف قول سید رضی در خطبه ۲۰۹ که مربوط به علاست مناسبتر است چون، ملاقات حضرت با ربیع در روزهای اول خلافت حضرت و در مدینه بوده وبی تردید، هنوز زندگانی علی(ع) برای مردم در اوایل خلافت شکل نگرفته بوده، تا عاصم از آن حضرت الگو بردارد و زندگی را بر خود سخت کند، بنابراین با یک فاصله زمانی که زندگی ساده علی(ع) شکل گرفت و همه فهمیدند و عاصم از آن الگو گرفت با دستان علا دربصره مناسب است نه با داستان ربیع در مدینه، به علاوه مطرح کردن کنارهگیری عاصم مناسب با آن خانه مجلل است نه با چشم درد. لذا به نظر مولف داستان عاصم ارتباطی با ربیع بن زیاد در مدینه ندارد و نساخ به اشتباه داستان عاصم که ترک دنیا کرده را به اشتباه در شرح حال ربیع آوردهاند بلکه عاصم برادر علاء بوده و مناسب علاء میباشد و نام او علاء بوده نه ربیع و ظاهرا در شرح ابن ابی الحدید اشتباهی رخ داده است.
- ↑ «مَا قِيمَةُ بَصَرِكَ عِنْدَكَ؟»
- ↑ «جَرَمَ لَيُعْطِيَنَّكَ اَللَّهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُعْطِي عَلَى قَدْرِ اَلْأَلَمِ وَ اَلْمُصِيبَةِ وَ عِنْدَهُ تَضْعِيفٌ كَثِيرٌ »؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۵۲۲-۵۲۴.
- ↑ ر.ک: عقد الفرید، ج۲، ص۳۷۳؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۳۶؛ اصول کافی، ج۱، ص۴۱۰ و نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۱۶۴ و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۵۲۴.