آل محمد: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = اهل بیت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[آل محمد در معارف و سیره رضوی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''آل محمد'''{{صل}} [[آل]] هرکس به ذریّه و | '''آل محمد''' {{صل}} [[آل]] هرکس به ذریّه و نسل و [[فرزندان]] او گفته مىشود. [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} نیز ذرّیه و [[عترت]] آن حضرت است. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[آل]] به [[فرزندان]] و [[خاندان]] یک شخص گفته میشود. | [[آل]] به [[فرزندان]] و [[خاندان]] یک شخص گفته میشود. آل محمد، یعنی [[عترت]] و [[خاندان]] او که به آنان "[[اهل بیت]]" نیز گفته میشود. شامل [[پیامبر]] {{صل}}، [[حضرت علی]]، [[حضرت زهرا]] و یازده [[امام]] از نسل آن حضرت میگردد. | ||
[[محبت]]، [[مودّت]]، [[احترام]]، یاد کرد، [[زیارت]] و [[پیروی]] از آل محمد {{صل}} مورد سفارش [[دین]] است. در درودی که بر [[رسول خدا]] {{صل}} به صورتِ "[[صلوات]]" فرستاده میشود، لازم است بر آل محمد هم [[درود]] فرستاد. [[خاندان پیامبر]]، داناترین افراد به [[دین خدا]] و نزدیکترین [[مردم]] به [[حضرت محمد]] {{صل}} و شایستهترین افراد برای [[تبعیت]] و الگوگیریاند و "[[حبّ]] آل محمد" مایه [[نجات]] و [[رستگاری]] و قبولی اعمال است و [[پیروان اهل بیت]] در خط مستقیم اسلاماند و [[گمراه]] نمیشوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۵.</ref>. | |||
[[ | == آل محمد چه کسانی هستند؟ == | ||
[[امام صادق]] {{ع}} ذریّۀ [[محمّد]] را [[آل]] او دانسته و [[امامان]] را [[اهل]] او شمرده است.<ref>معانى الأخبار، ص ۹۴ ح ۱،۲ و ۳.</ref>[[آل]]، دربارۀ کسانى بهکار برده مىشود که مخصوص و متّصل به یک شخصاند، یا از روى [[قرابت]] و خویشاوندى، یا از روى [[موالات]]. [[آل پیامبر]]، [[خویشاوندان]] اویند. هرآل نبى، [[امت]] نبى هست، امّا هرامّت نبى، [[آل]] او نیست.<ref>مفردات، راغب اصفهانى.</ref> "به گروه، [[خاندان]] و [[فرزندان]] هرکس [[آل]] او گفته مىشود"<ref>{{عربی|آل الرّجل، اهله و عیاله و اتباعه}}؛ معجم الألفاظ و الأعلام القرآنيه، محمّد اسماعيل ابراهيم.</ref>. | |||
در [[قرآن]] نیز آل موسى، [[آل فرعون]]، [[آل ابراهیم]]، [[آل داوود]]، [[آل یعقوب]] و... بهکار رفته است. وقتى [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} گفته مىشود، [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر]] و [[خاندان]] آن حضرت مورد نظر است که از آنان به [[اهل بیت]] {{عم}} هم تعبیر شده است. [[آل]] [[محمّد]] و [[عترت]] و [[اهل بیت]]، شامل [[همسران]] آن حضرت نمىشود. وقتى [[آیۀ تطهیر]] دربارۀ [[اهل بیت]] {{عم}} نازل شد، [[امّ سلمه]] [[همسر]] [[پیامبر]] پرسید: آیا من از [[اهل]] تو نیستم؟ فرمود: تو به سوى نیکى و خیرى، لکن [[اهل بیت]] {{عم}} من اینان [[امام علی|على]]، [[حضرت زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] {{عم}} هستند.<ref>كافى، ج ۱ ص ۲۸۷.</ref> وقتى [[پیامبر]] دربارۀ [[اهل بیت]] خویش سفارش مىکرد، پرسیدند: [[اهل بیت]] تو کیانند؟ فرمود: [[اهل بیت]] من [[امام علی|على]] و دو نوادهام و نه [[امام]] از [[فرزندان]] [[امام حسین|حسین]] {{عم}}اند، [[امامان]] [[امین]] و [[معصوم]]، اینان [[اهل بیت]] و [[عترت]] منند، از گوشت و [[خون]] من<ref>{{متن حدیث|َ عَلِيٌّ وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ أَلَا إِنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي.}}؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۱.</ref>. | |||
[[ | |||
[[امامان]] [[شیعه]]، پیوسته تأکید داشتند که آل محمد را مطرح کنند و بر آنان [[درود]] بفرستند. این نوعى خط سیاسى در مقابل شیوۀ [[امویان]] و [[عباسیان]] نیز بهشمار مىرفت که تلاش بر محو نام این [[خاندان]] داشتند. [[صلوات]] بر [[پیامبر]] و [[آل]] [[محمّد]]، ازاینرو مورد تأکید است. اینکه [[پیامبر]] فرمود: هرکس بر من [[صلوات]] بفرستد ولى بر [[آل]] من نفرستد، بوى [[بهشت]] به مشامش نمىرسد،<ref>وسائل الشيعه، ج ۴ ص ۱۲۱۹، نيز به مدخل صلوات در همين كتاب مراجعه شود.</ref> براى توجّه دادن به این مسیر نورانى و [[صراط]] حقّى است که منتهى به [[خدا]] مىشود. [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}}، اساس [[اسلام]] را [[حبّ]] [[اهل بیت]] دانسته است: <ref>{{متن حدیث|أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ}}؛ وسائل الشيعه، ج ۱۱ ص ۱۴۱.</ref> و از معارف دینى هرچه از این [[خانه]] و [[خاندان]] بیرون نیامده باشد، قابل [[اطمینان]] نیست و به تعبیر [[امام باقر]] {{ع}} [[مکتب]] غیر [[آل]] [[محمّد]] [[باطل]] و [[بیراهه]] است<ref>{{متن حدیث|كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِل}}؛ وسائل الشيعه، ج ۸ ص ۵۰..</ref>. | |||
[[ | در [[قرآن]] از [[آل یاسین]] یاد شده و [[خدا]] بر آنان [[درود]] فرستاده است. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: مقصود [[خدا]] [[آل]] [[محمّد]] است<ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۱۶۷.</ref>. [[ائمه]]، [[خلافت]] را خاصّ [[آل]] [[محمّد]] مىدانستند و دیگران را [[غاصب]] مىشمردند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: در جایگاهى نشستند که [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}}، از آنان به آن جایگاه سزاوارترند<ref>{{متن حدیث|جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ مُحَمَّدٍ أَحَقَّ بِهِ مِنْهُمْ}}؛ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۳۱۰.</ref>. | ||
[[امام باقر]] {{ع}} نیز دربارۀ مرجعیّت دینى [[خاندان پیامبر]] فرمود: "[[خداوند]]، [[آل]] [[محمّد]] را درهایى قرار داد که از آنها به سوى [[خدا]] باید رفت"<ref>{{متن حدیث|جَعَلَ اللَّهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْأَبْوَابَ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا }}؛ بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۳۶ح۵.</ref> در غدیریّۀ مهم و دلنشین ناشى صغیر [[شناخت حق]] به وسیلۀ [[آل]] [[محمّد]] بیان شده است<ref>{{عربی|بآل محمد عرف الصواب و في أبياتهم نزل الكتاب}}؛ تمام قصيده را در «الغدير» ج ۴ ص ۲۵ بخوانيد.</ref>. | |||
[[امام | در [[غدیر خم]]، با معرفى [[امام علی|على]] {{ع}} به [[امامت]] [[مسلمین]]، سوق دادن [[امّت]] به سوى خاندانى بود که پایگاه نزول [[قرآن]] و مهبط [[وحى]] بودند. اگر [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}}، محوریّت مىیافتند و [[مردم]] در امور [[دین]] و [[دنیا]] و در مسائل اخلاقى و سیاسى به [[اهل بیت]] {{عم}} روى مىآوردند، از سرچشمۀ [[اسلام]] سیراب مىشدند و گرفتار بیراههها نمىگشتند. [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} از نگاه دیگر همۀ کسانىاند که [[موالات]] این دودمان را پذیرفتهاند و در [[فکر]] و [[عقیده]] و [[سلوک]] و مواضع، تابع عترتاند. همچنانکه که {{متن حدیث|سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت}} بود، هرکس [[اهل]] [[تقوا]] و [[حبّ]] [[اهل بیت]] باشد، از این [[خاندان]] و از [[آل]] [[محمّد]] است. | ||
[[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ}}<ref>اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرمود: {{متن حدیث|مَنِ اتَّقَى مِنْكُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت}}<ref>اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۸ به نقل از تفسير عيّاشى.</ref>. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} نیز فرمود: "[[آل]] [[محمد]] {{صل}} هرکسى است که پرواپیشه باشد"<ref>{{متن حدیث| آلُ مُحَمَّدٍ كُلُّ تَقِي"}}؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى.</ref>. این پیوند، پیوندى روحى، فکرى، معنوى و مکتبى است. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: هرکس [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} را [[دوست]] بدارد و با آنان تولّى داشته باشد و ایشان را بر همۀ [[مردم]] مقدّم بدارد، به خاطر قرابتى که نسبت به [[پیامبر]] دارند، او از [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} است، به خاطر منزلتى که نزد آل محمد دارد، نه آنکه عینا از آنان باشد، بلکه به خاطر تولّى و پیروى که نسبت به آنان دارد، از آنان شمرده مىشود و این [[حکم خدا]] در [[قرآن]] است که: {{متن قرآن|وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ}}<ref>سوره مائده آیه۵۱.</ref> و {{متن قرآن|فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي}}<ref>سوره ابراهیم آیه۳۶.</ref> <ref>بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۳۵ ح ۷۳.</ref> هم خطّى و همفکرى و همراهى با هرگروه، [[انسان]] را جزو آنان مىسازد. هرکس که در [[اندیشه]] و عمل، محمّدى و علوى و محمّدى و علوى و [[اهل بیت|اهل بیتى]] باشد، [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵.</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هرکس [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} را [[دوست]] بدارد و با آنان تولّى داشته باشد و ایشان را بر همۀ [[مردم]] مقدّم بدارد، به خاطر قرابتى که نسبت به [[پیامبر]] دارند، او از [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} است، به خاطر منزلتى که نزد آل محمد دارد، نه آنکه عینا از آنان باشد، بلکه به خاطر تولّى و پیروى که نسبت به آنان دارد، از آنان شمرده مىشود و این [[حکم خدا]] در [[قرآن]] است که: {{متن قرآن|وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ}}<ref>سوره مائده آیه۵۱</ref> و {{متن قرآن|فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي}}<ref>سوره ابراهیم آیه۳۶</ref> <ref>بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۳۵ ح ۷۳</ref> هم خطّى و همفکرى و همراهى با هرگروه، [[انسان]] را جزو آنان مىسازد. هرکس که در [[اندیشه]] و عمل، محمّدى و علوى و محمّدى و علوى و [[اهل بیت|اهل بیتى]] باشد، [[آل]] [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} است | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | |||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۴۳: | خط ۴۱: | ||
{{فضائل اهل بیت}} | {{فضائل اهل بیت}} | ||
[[رده: | [[رده:اهل بیت]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۲
آل محمد (ص) آل هرکس به ذریّه و نسل و فرزندان او گفته مىشود. آل محمد (ص) نیز ذرّیه و عترت آن حضرت است.
مقدمه
آل به فرزندان و خاندان یک شخص گفته میشود. آل محمد، یعنی عترت و خاندان او که به آنان "اهل بیت" نیز گفته میشود. شامل پیامبر (ص)، حضرت علی، حضرت زهرا و یازده امام از نسل آن حضرت میگردد.
محبت، مودّت، احترام، یاد کرد، زیارت و پیروی از آل محمد (ص) مورد سفارش دین است. در درودی که بر رسول خدا (ص) به صورتِ "صلوات" فرستاده میشود، لازم است بر آل محمد هم درود فرستاد. خاندان پیامبر، داناترین افراد به دین خدا و نزدیکترین مردم به حضرت محمد (ص) و شایستهترین افراد برای تبعیت و الگوگیریاند و "حبّ آل محمد" مایه نجات و رستگاری و قبولی اعمال است و پیروان اهل بیت در خط مستقیم اسلاماند و گمراه نمیشوند[۱].
آل محمد چه کسانی هستند؟
امام صادق (ع) ذریّۀ محمّد را آل او دانسته و امامان را اهل او شمرده است.[۲]آل، دربارۀ کسانى بهکار برده مىشود که مخصوص و متّصل به یک شخصاند، یا از روى قرابت و خویشاوندى، یا از روى موالات. آل پیامبر، خویشاوندان اویند. هرآل نبى، امت نبى هست، امّا هرامّت نبى، آل او نیست.[۳] "به گروه، خاندان و فرزندان هرکس آل او گفته مىشود"[۴].
در قرآن نیز آل موسى، آل فرعون، آل ابراهیم، آل داوود، آل یعقوب و... بهکار رفته است. وقتى آل محمد (ص) گفته مىشود، عترت پاک پیامبر و خاندان آن حضرت مورد نظر است که از آنان به اهل بیت (ع) هم تعبیر شده است. آل محمّد و عترت و اهل بیت، شامل همسران آن حضرت نمىشود. وقتى آیۀ تطهیر دربارۀ اهل بیت (ع) نازل شد، امّ سلمه همسر پیامبر پرسید: آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمود: تو به سوى نیکى و خیرى، لکن اهل بیت (ع) من اینان على، فاطمه، حسن و حسین (ع) هستند.[۵] وقتى پیامبر دربارۀ اهل بیت خویش سفارش مىکرد، پرسیدند: اهل بیت تو کیانند؟ فرمود: اهل بیت من على و دو نوادهام و نه امام از فرزندان حسین (ع)اند، امامان امین و معصوم، اینان اهل بیت و عترت منند، از گوشت و خون من[۶].
امامان شیعه، پیوسته تأکید داشتند که آل محمد را مطرح کنند و بر آنان درود بفرستند. این نوعى خط سیاسى در مقابل شیوۀ امویان و عباسیان نیز بهشمار مىرفت که تلاش بر محو نام این خاندان داشتند. صلوات بر پیامبر و آل محمّد، ازاینرو مورد تأکید است. اینکه پیامبر فرمود: هرکس بر من صلوات بفرستد ولى بر آل من نفرستد، بوى بهشت به مشامش نمىرسد،[۷] براى توجّه دادن به این مسیر نورانى و صراط حقّى است که منتهى به خدا مىشود. پیامبر اسلام (ص)، اساس اسلام را حبّ اهل بیت دانسته است: [۸] و از معارف دینى هرچه از این خانه و خاندان بیرون نیامده باشد، قابل اطمینان نیست و به تعبیر امام باقر (ع) مکتب غیر آل محمّد باطل و بیراهه است[۹].
در قرآن از آل یاسین یاد شده و خدا بر آنان درود فرستاده است. امام رضا (ع) فرمود: مقصود خدا آل محمّد است[۱۰]. ائمه، خلافت را خاصّ آل محمّد مىدانستند و دیگران را غاصب مىشمردند. امام صادق (ع) فرمود: در جایگاهى نشستند که آل محمد (ص)، از آنان به آن جایگاه سزاوارترند[۱۱].
امام باقر (ع) نیز دربارۀ مرجعیّت دینى خاندان پیامبر فرمود: "خداوند، آل محمّد را درهایى قرار داد که از آنها به سوى خدا باید رفت"[۱۲] در غدیریّۀ مهم و دلنشین ناشى صغیر شناخت حق به وسیلۀ آل محمّد بیان شده است[۱۳].
در غدیر خم، با معرفى على (ع) به امامت مسلمین، سوق دادن امّت به سوى خاندانى بود که پایگاه نزول قرآن و مهبط وحى بودند. اگر آل محمد (ص)، محوریّت مىیافتند و مردم در امور دین و دنیا و در مسائل اخلاقى و سیاسى به اهل بیت (ع) روى مىآوردند، از سرچشمۀ اسلام سیراب مىشدند و گرفتار بیراههها نمىگشتند. آل محمد (ص) از نگاه دیگر همۀ کسانىاند که موالات این دودمان را پذیرفتهاند و در فکر و عقیده و سلوک و مواضع، تابع عترتاند. همچنانکه که «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت» بود، هرکس اهل تقوا و حبّ اهل بیت باشد، از این خاندان و از آل محمّد است.
حضرت باقر (ع) فرمود: «مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ»[۱۴]. امام صادق (ع) نیز فرمود: «مَنِ اتَّقَى مِنْكُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت»[۱۵]. پیامبر خدا (ص) نیز فرمود: "آل محمد (ص) هرکسى است که پرواپیشه باشد"[۱۶]. این پیوند، پیوندى روحى، فکرى، معنوى و مکتبى است.
امام صادق (ع) فرمود: هرکس آل محمد (ص) را دوست بدارد و با آنان تولّى داشته باشد و ایشان را بر همۀ مردم مقدّم بدارد، به خاطر قرابتى که نسبت به پیامبر دارند، او از آل محمد (ص) است، به خاطر منزلتى که نزد آل محمد دارد، نه آنکه عینا از آنان باشد، بلکه به خاطر تولّى و پیروى که نسبت به آنان دارد، از آنان شمرده مىشود و این حکم خدا در قرآن است که: ﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ﴾[۱۷] و ﴿فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي﴾[۱۸] [۱۹] هم خطّى و همفکرى و همراهى با هرگروه، انسان را جزو آنان مىسازد. هرکس که در اندیشه و عمل، محمّدى و علوى و محمّدى و علوى و اهل بیتى باشد، آل محمد (ص) است[۲۰].
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۵.
- ↑ معانى الأخبار، ص ۹۴ ح ۱،۲ و ۳.
- ↑ مفردات، راغب اصفهانى.
- ↑ آل الرّجل، اهله و عیاله و اتباعه؛ معجم الألفاظ و الأعلام القرآنيه، محمّد اسماعيل ابراهيم.
- ↑ كافى، ج ۱ ص ۲۸۷.
- ↑ «َ عَلِيٌّ وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ أَلَا إِنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي.»؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۱.
- ↑ وسائل الشيعه، ج ۴ ص ۱۲۱۹، نيز به مدخل صلوات در همين كتاب مراجعه شود.
- ↑ «أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ وسائل الشيعه، ج ۱۱ ص ۱۴۱.
- ↑ «كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِل»؛ وسائل الشيعه، ج ۸ ص ۵۰..
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۱۶۷.
- ↑ «جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ مُحَمَّدٍ أَحَقَّ بِهِ مِنْهُمْ»؛ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۳۱۰.
- ↑ «جَعَلَ اللَّهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْأَبْوَابَ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا »؛ بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۳۶ح۵.
- ↑ بآل محمد عرف الصواب و في أبياتهم نزل الكتاب؛ تمام قصيده را در «الغدير» ج ۴ ص ۲۵ بخوانيد.
- ↑ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى.
- ↑ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۸ به نقل از تفسير عيّاشى.
- ↑ « آلُ مُحَمَّدٍ كُلُّ تَقِي"»؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى.
- ↑ سوره مائده آیه۵۱.
- ↑ سوره ابراهیم آیه۳۶.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۳۵ ح ۷۳.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.