اسرافیل در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از [[فرشتگان مقرب]] [[درگاه الهی]] و متکفل انجام دستهای از [[کارها]] همچون دیگر [[فرشتگان]]. طبق روایتی از [[امام رضا]]{{ع}}، او نخستین فرشتهای است که سخن [[حق]] [[متعال]] را از روی [[لوح]] و قلم میخواند و به دیگر فرشتگان از جمله [[جبرئیل]] [[ابلاغ]] میکند. از جمله این [[روایتها]] میتوان به [[حدیث مشهور]] {{متن حدیث| وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۶؛ معانی الأخبار، ص۳۷۱؛ الأمالی، طوسی، ص۳۵۳.</ref> اشاره کرد. چنان که [[منابع روایی]] در بیان | از [[فرشتگان مقرب]] [[درگاه الهی]] و متکفل انجام دستهای از [[کارها]] همچون دیگر [[فرشتگان]]. طبق روایتی از [[امام رضا]] {{ع}}، او نخستین فرشتهای است که سخن [[حق]] [[متعال]] را از روی [[لوح]] و قلم میخواند و به دیگر فرشتگان از جمله [[جبرئیل]] [[ابلاغ]] میکند. از جمله این [[روایتها]] میتوان به [[حدیث مشهور]] {{متن حدیث| وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۶؛ معانی الأخبار، ص۳۷۱؛ الأمالی، طوسی، ص۳۵۳.</ref> اشاره کرد. چنان که [[منابع روایی]] در بیان سلسله [[سند]] برخی [[احادیث]] قدسی نشان میدهند، گویی وی نخستین کسی بوده است که این سخنان را از [[خداوند متعال]] دریافت کرده است. برخی روایتهای منقول از امام رضا {{ع}} نیز این گونه است. ایشان در بیان سلسله [[روایی]] خود نخستین کسی را که خبری را از [[خداوند]] دریافت کرده، [[اسرافیل]] میداند<ref>الأمالی، صدوق، ص۲۲۲؛ بحار الأنوار، ج۶۵، ص۸.</ref>. او واسط میان [[ملکوت]] و زمینیان و نیز دیگر فرشتگان یا میان [[لوح محفوظ]] و مراتب ادنی است و بدین جهت وی را «[[ملک]] اللوح» گفتهاند<ref>جواهر التفسیر، ص۲۰۳، ۲۶۷؛ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا، ج۶، ص۲۷۹.</ref>. مطابق این کارکرد، هرگاه خداوند [[اراده]] انجام امری را داشته باشد، وی را از این امر مطلع میسازد<ref>البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۶۲؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۴۱۵.</ref>. | ||
علاوه بر این، اسرافیل [[وظیفه]] دیگری نیز به دوش دارد که در برخی [[سخنان امام رضا]]{{ع}} به آن اشاره شده است؛ دمیدن در [[صور]]<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. اینکه در [[قیامت]] نفخ صور واقع میشود، مطلبی است که در ده [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}} «و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}} «و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}} «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد میآوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ}} «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}} «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷ و....</ref>. [[مفسران]] بر پایه [[احادیث]] [[معصومان]]، ذیل این [[آیات]] نفخ [[صور]] را به وی نسبت دادهاند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۶؛ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۳، ص۴۳.</ref>. گفتهاند نفخ صور چندین بار توسط [[اسرافیل]] واقع میشود. برخی این واقعه را سه بار دانسته و آن را با نامهای «نفخه فزع»، «نفخه صعق» و «نفخة [[قیام]]» خواندهاند. نفخه اولی همان نفخه [[وحشت]] و فزع است. پس از آن نیز با دمیدن در صور، جهانیان میمیرند و در بار آخر که موضع آن [[قیامت]] است همه جهانیان بر میخیزند تا برای حساب و [[جزا]] در پیشگاه [[الهی]] حاضر شوند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۶.</ref>. برخی گزارشها نیز دفعات این واقعه را دو<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۴.</ref> یا چهار بار دانستهاند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۹۳.</ref>. سومین [[وظیفه]] [[اسرافیل]] حمل [[عرش الهی]] است که باز در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} نیز بدان اشاره شده است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. البته چنان که از بیان [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}} «و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان)اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند» سوره حاقه، آیه ۱۷.</ref> به دست میآید، وی یکی از هشت حامل عرش الهی است. البته [[حدیثی]] از [[ابوذر]] منقول است که بر اساس آن اسرافیل خود را [[سرور]] هشت [[فرشته]] حامل [[عرش]] میداند و به دلیل چنین امری و نیز به دلیل [[توانایی]] بر نفخ [[صور]]، بر [[جبرئیل]] [[تفاخر]] مینماید<ref>إرشاد القلوب، ج۲، ص۴۰۳- ۴۰۴.</ref>. | علاوه بر این، اسرافیل [[وظیفه]] دیگری نیز به دوش دارد که در برخی [[سخنان امام رضا]] {{ع}} به آن اشاره شده است؛ دمیدن در [[صور]]<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. اینکه در [[قیامت]] نفخ صور واقع میشود، مطلبی است که در ده [[آیه]] از [[قرآن]] به [[صراحت]] بیان شده است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ}} «و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ {{متن قرآن|وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا}} «و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا}} «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد میآوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ}} «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ}} «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷ و....</ref>. [[مفسران]] بر پایه [[احادیث]] [[معصومان]]، ذیل این [[آیات]] نفخ [[صور]] را به وی نسبت دادهاند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۶؛ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۳، ص۴۳.</ref>. گفتهاند نفخ صور چندین بار توسط [[اسرافیل]] واقع میشود. برخی این واقعه را سه بار دانسته و آن را با نامهای «نفخه فزع»، «نفخه صعق» و «نفخة [[قیام]]» خواندهاند. نفخه اولی همان نفخه [[وحشت]] و فزع است. پس از آن نیز با دمیدن در صور، جهانیان میمیرند و در بار آخر که موضع آن [[قیامت]] است همه جهانیان بر میخیزند تا برای حساب و [[جزا]] در پیشگاه [[الهی]] حاضر شوند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۶.</ref>. برخی گزارشها نیز دفعات این واقعه را دو<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۴.</ref> یا چهار بار دانستهاند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۹۳.</ref>. سومین [[وظیفه]] [[اسرافیل]] حمل [[عرش الهی]] است که باز در [[سخنان امام رضا]] {{ع}} نیز بدان اشاره شده است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. البته چنان که از بیان [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}} «و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان)اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند» سوره حاقه، آیه ۱۷.</ref> به دست میآید، وی یکی از هشت حامل عرش الهی است. البته [[حدیثی]] از [[ابوذر]] منقول است که بر اساس آن اسرافیل خود را [[سرور]] هشت [[فرشته]] حامل [[عرش]] میداند و به دلیل چنین امری و نیز به دلیل [[توانایی]] بر نفخ [[صور]]، بر [[جبرئیل]] [[تفاخر]] مینماید<ref>إرشاد القلوب، ج۲، ص۴۰۳- ۴۰۴.</ref>. | ||
نام اسرافیل در قرآن کریم ذکر نشده است، اما [[مفسران]] [[کلام الهی]] با [[تأسی]] به [[کلام]] [[معصومان]]{{عم}} ذیل برخی از [[آیات]] به بحث پیرامون وی پرداختهاند. این نام به اشکال دیگری از جمله اسرافین<ref>صحاح اللغة، ج۴، ص۱۳۷۳.</ref>، سرافین و سرافیل نیز آمده است<ref>المحیط فی اللغة، ج۸، ص۴۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۰۸.</ref>. درباره اصل این واژه و ریشه لغوی آن در میان منابع [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بیشتر اهل لغت آن را واژهای [[اعجمی]]<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸؛ صحاح اللغة. ج۴، ص۱۳۷۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۰.</ref> و معنای آن را «[[بنده | نام اسرافیل در قرآن کریم ذکر نشده است، اما [[مفسران]] [[کلام الهی]] با [[تأسی]] به [[کلام]] [[معصومان]] {{عم}} ذیل برخی از [[آیات]] به بحث پیرامون وی پرداختهاند. این نام به اشکال دیگری از جمله اسرافین<ref>صحاح اللغة، ج۴، ص۱۳۷۳.</ref>، سرافین و سرافیل نیز آمده است<ref>المحیط فی اللغة، ج۸، ص۴۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۰۸.</ref>. درباره اصل این واژه و ریشه لغوی آن در میان منابع [[اختلاف]] نظر وجود دارد. بیشتر اهل لغت آن را واژهای [[اعجمی]]<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸؛ صحاح اللغة. ج۴، ص۱۳۷۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۰.</ref> و معنای آن را «[[بنده خدا]]» دانستهاند<ref>مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۵.</ref>. در روایتهای معصومان {{عم}}، اسرافیل با نامهایی چون «[[عبدالله]]»<ref>الفضائل، شاذان، ص۳۴.</ref>، «عبیدالله»<ref>معانی الأخبار، ص۴۹.</ref> و «[[عبدالرحمان]]» معرفی شده است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۱.</ref>. برخی منابع نیز وی را عبدالخالق گفتهاند<ref>عجائب المخلوقات. طوسی، ص۲۴.</ref>. از [[امام سجاد]] {{ع}} نیز منقول است که هر اسم مرکبی که بخش دومش «ئیل» باشد، مانند جبرئیل، [[میکائیل]]، اسرافیل و... ، به نحوی بیانگر [[بندگی]] [[خداوند]] است<ref>ریاض السالکین، ج۲، ص۲۱.</ref>. برخی دیگر نیز محتمل دانستهاند که اصل این واژه لغت [[عبری]] «سرافیم» باشد که با واقع شدن تغییراتی در آن به این صورت در آمده است<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸.</ref>. این کلمه بر اساس [[عهد عتیق]] نام مجموعهای از [[فرشتگان]] است که جایگاهشان، بالای [[کرسی]] [[خداوند]] است و دارای شش بالاند و دائماً در حال [[تقدیس]] خداوندند<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱:۶-۷؛ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷-۹۸.</ref>. قائلان این نظریه برای توجیه دیدگاه خود این نظریه را مطرح کردهاند که احتمالاً در گذشته، [[اعراب]] و از جمله [[مسیحیان]] [[عرب]]، «الف و الام» را بر «سراف» افزودهاند و «میم» را نیز به «لام» [[تغییر]] دادهاند تا به [[سیاق]] [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آید<ref>المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۸.</ref>. | ||
[[اسرافیل]] از برخی فرشتگان بزرگ [[الهی]] چون جبرئیل و میکائیل نیز [[برتر]] است و بر ایشان [[سیادت]] دارد، به گونهای که وی را «[[سید]] الملائکه» نیز نامیدهاند<ref>شرح الأخبار، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. مطابق برخی گزارشها، وی نزدیکترین [[فرشته]] به خداوند است<ref>البدء و التاریخ، ج۲، ص۲۱۳.</ref> و فرشتگان دیگر مراتب قربشان پس از وی است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۳.</ref>. برخی منابع در بیان فاصله مراتب اسرافیل و دیگر [[فرشتگان مقرب]] مطالب قابل توجهی گفتهاند. مؤلف کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات میگوید که جایگاه جبرئیل [[سدرة المنتهی]] است و [[مقام]] اسرافیل در زیر [[عرش الهی]] و جبرئیل چون به بالا نگرد اسرافیل را مانند ستارهای میبیند از شدت دوری<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۸.</ref>. در عین حال، او همچون دیگر فرشتگان در مقایسه با [[رسول خدا]]{{صل}} مرتبه فرو تری دارد. مطابق روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} که از پدرانش از [[پیامبر]]{{صل}} نقل فرموده، [[حضرت محمد]]{{صل}} مقامی برتر از وی و [[سرور]] [[مخلوقات]] الهی است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۶۱.</ref>. از برخی دیگر از روایتهای منقول از آن [[حضرت]] به دست میآید که پیامبر{{صل}} این [[برتری]] را پس از خود، متعلق به [[علی]]{{ع}} و [[ائمه]] بعد از علی{{ع}} دانسته و فرموده است: فرشتگان [[خادمان]] ما و دوستدارانمان هستند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. | [[اسرافیل]] از برخی فرشتگان بزرگ [[الهی]] چون جبرئیل و میکائیل نیز [[برتر]] است و بر ایشان [[سیادت]] دارد، به گونهای که وی را «[[سید]] الملائکه» نیز نامیدهاند<ref>شرح الأخبار، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. مطابق برخی گزارشها، وی نزدیکترین [[فرشته]] به خداوند است<ref>البدء و التاریخ، ج۲، ص۲۱۳.</ref> و فرشتگان دیگر مراتب قربشان پس از وی است<ref>الدر المنثور، ج۱، ص۹۳.</ref>. برخی منابع در بیان فاصله مراتب اسرافیل و دیگر [[فرشتگان مقرب]] مطالب قابل توجهی گفتهاند. مؤلف کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات میگوید که جایگاه جبرئیل [[سدرة المنتهی]] است و [[مقام]] اسرافیل در زیر [[عرش الهی]] و جبرئیل چون به بالا نگرد اسرافیل را مانند ستارهای میبیند از شدت دوری<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۸.</ref>. در عین حال، او همچون دیگر فرشتگان در مقایسه با [[رسول خدا]] {{صل}} مرتبه فرو تری دارد. مطابق روایتی از [[امام رضا]] {{ع}} که از پدرانش از [[پیامبر]] {{صل}} نقل فرموده، [[حضرت محمد]] {{صل}} مقامی برتر از وی و [[سرور]] [[مخلوقات]] الهی است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۶۱.</ref>. از برخی دیگر از روایتهای منقول از آن [[حضرت]] به دست میآید که پیامبر {{صل}} این [[برتری]] را پس از خود، متعلق به [[علی]] {{ع}} و [[ائمه]] بعد از علی {{ع}} دانسته و فرموده است: فرشتگان [[خادمان]] ما و دوستدارانمان هستند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. | ||
گذشته از نقش و کارکردی که در [[منابع اسلامی]] برای اسرافیل ذکر شده، درباره [[عظمت]] و [[شگفتی]] او نیز مطالب فراوانی دیده میشود که بیشتر از سنخ به تصویر کشیدن و ملموس کردن امور غیر محسوس است. گفتهاند بزرگی وی به گونهای است که سرش در [[عرش]] و پاهایش در زیر [[زمین]] هفتم است<ref>عجائب المخلوقات، قزوینی، ص۵۷.</ref>. همچنین نقل کردهاند که هر حرفی از [[کلام الهی]] در [[لوح محفوظ]] چنان بزرگ است که برداشتن آن از جمیع [[فرشتگان]] ساخته نیست، اما [[اسرافیل]] به [[عنایت الهی]] [[قادر]] به برداشتن آن است<ref>جواهر التفسیر، ص۲۶۷.</ref>. به تعبیر [[اهل عرفان]]، اسرافیل در [[مقام]] [[بندگی]] [[حق]] [[متعال]]، خویش را بسیار حقیر میداند و از [[شرم]] خود را با بال میپوشاند از این امر به «حیای اجلال» تعبیر کردهاند<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۱، ص۱۲۸؛ روح الأرواح، ص۳۹.</ref>. بر اساس منابع، اسرافیل در مواردی خاص به زمین [[نزول]] کرده و برخی امور را به انجام رسانیده است. از جمله این موارد میتوان به [[بشارت]] [[تولد]] فرزند به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[عذاب]] [[قوم لوط]] اشاره کرد که وی با برخی از ملائک [[مقرب]] [[الهی]] این امور را به انجام رسانید<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۵۳، ۱۵۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۲۸؛ مواهب علیه، ص۴۸۸.</ref>. در [[زمان]] [[حضرت یونس]]{{ع}} نیز اسرافیل به زمین آمد و عذاب را به [[امر الهی]] از ایشان باز گرداند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۳۴؛ قصص الأنبیاء، راوندی، ص۲۵۲.</ref>. برخی گزارشها حکایت از آن دارند که وی به هنگام برخاستن [[پیامبر]]{{صل}} از [[مدفن]] خود بر [[قبر]] ایشان حاضر میشود<ref>شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۲، ص۵۲۳.</ref> و برخی از [[همراهی]] وی با [[امام عصر]]{{ع}} و [[یاری رساندن]] به ایشان سخن میگویند<ref>الاختصاص، ص۲۰۹.</ref>. به نقل از [[ذوالقرنین]] آمده که او در صورت مردی [[جوان]]، سپیدروی و خوبروی با [[لباس]] سفید جلوهگر شده است<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۳۴۷.</ref>. اسرافیل فرشتهای است که دارای چهار بال است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. او را به صدایی خوش | گذشته از نقش و کارکردی که در [[منابع اسلامی]] برای اسرافیل ذکر شده، درباره [[عظمت]] و [[شگفتی]] او نیز مطالب فراوانی دیده میشود که بیشتر از سنخ به تصویر کشیدن و ملموس کردن امور غیر محسوس است. گفتهاند بزرگی وی به گونهای است که سرش در [[عرش]] و پاهایش در زیر [[زمین]] هفتم است<ref>عجائب المخلوقات، قزوینی، ص۵۷.</ref>. همچنین نقل کردهاند که هر حرفی از [[کلام الهی]] در [[لوح محفوظ]] چنان بزرگ است که برداشتن آن از جمیع [[فرشتگان]] ساخته نیست، اما [[اسرافیل]] به [[عنایت الهی]] [[قادر]] به برداشتن آن است<ref>جواهر التفسیر، ص۲۶۷.</ref>. به تعبیر [[اهل عرفان]]، اسرافیل در [[مقام]] [[بندگی]] [[حق]] [[متعال]]، خویش را بسیار حقیر میداند و از [[شرم]] خود را با بال میپوشاند از این امر به «حیای اجلال» تعبیر کردهاند<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۱، ص۱۲۸؛ روح الأرواح، ص۳۹.</ref>. بر اساس منابع، اسرافیل در مواردی خاص به زمین [[نزول]] کرده و برخی امور را به انجام رسانیده است. از جمله این موارد میتوان به [[بشارت]] [[تولد]] فرزند به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و [[عذاب]] [[قوم لوط]] اشاره کرد که وی با برخی از ملائک [[مقرب]] [[الهی]] این امور را به انجام رسانید<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۵۳، ۱۵۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۲۸؛ مواهب علیه، ص۴۸۸.</ref>. در [[زمان]] [[حضرت یونس]] {{ع}} نیز اسرافیل به زمین آمد و عذاب را به [[امر الهی]] از ایشان باز گرداند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۳۴؛ قصص الأنبیاء، راوندی، ص۲۵۲.</ref>. برخی گزارشها حکایت از آن دارند که وی به هنگام برخاستن [[پیامبر]] {{صل}} از [[مدفن]] خود بر [[قبر]] ایشان حاضر میشود<ref>شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۲، ص۵۲۳.</ref> و برخی از [[همراهی]] وی با [[امام عصر]] {{ع}} و [[یاری رساندن]] به ایشان سخن میگویند<ref>الاختصاص، ص۲۰۹.</ref>. به نقل از [[ذوالقرنین]] آمده که او در صورت مردی [[جوان]]، سپیدروی و خوبروی با [[لباس]] سفید جلوهگر شده است<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۳۴۷.</ref>. اسرافیل فرشتهای است که دارای چهار بال است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۳۸.</ref>. او را به صدایی خوش وصف کردهاند<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref> و گفتهاند که بر اساس [[آیه]] ۴۴ [[سوره اعراف]]/۷ [[مؤذن]] [[رستاخیز]] است، اما [[امام رضا]] {{ع}} فرموده که مراد از [[مؤذن]] در [[آیه]] مذکور، [[امام علی]] {{ع}} است<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۱؛ منهج الصادقین، ج۴، ص۳۳.</ref>. | ||
آوردهاند که [[اسرافیل]] برای [[اهل بهشت]] [[قرآن]]<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۷، ص۴۴۰.</ref> یا نغماتی را میخواند که ایشان بدان شادکام میگردند<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref>. برخی منابع حکایت کردهاند که اسرافیل نخستین فرشتهای بود که بر [[آدم]] [[سجده]] کرد و به [[برتری]] وی نسبت به خود [[اذعان]] کرد و این کار مورد پسند [[خداوند]] قرار گرفت<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۴.</ref>. با اینکه بر اساس منقولات مذکور، [[مقام]] برخی از [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] از اسرافیل [[برتر]] است، اما این [[فرشته]]، مورد [[تعظیم]] و [[تکریم]] ایشان است و به ویژه در [[اذکار]] و [[ادعیه]] نام وی را مکرر به بزرگی و [[عظمت]] یاد کردهاند<ref>الأشعثیات، ص۳۲۱؛ جمال الأسبوع، ص۲۰۲؛ البلد الأمین و الدرع الحصین، ص۴۱۷.</ref>. حتی [[امام رضا]]{{ع}} در حرزی که همواره همراه خویش داشت و آن را ابزار مهمی برای دفع [[شرور]] برخی [[شیاطین]] میدانست، نام اسرافیل را نوشته بود و بدان [[تبرک]] میجست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳۸.</ref>. [[امام]] در ادعیه خویش نیز به این فرشته [[درود]] میفرستاد<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۱۰۹؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. | آوردهاند که [[اسرافیل]] برای [[اهل بهشت]] [[قرآن]]<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۷، ص۴۴۰.</ref> یا نغماتی را میخواند که ایشان بدان شادکام میگردند<ref>روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.</ref>. برخی منابع حکایت کردهاند که اسرافیل نخستین فرشتهای بود که بر [[آدم]] [[سجده]] کرد و به [[برتری]] وی نسبت به خود [[اذعان]] کرد و این کار مورد پسند [[خداوند]] قرار گرفت<ref>عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۴.</ref>. با اینکه بر اساس منقولات مذکور، [[مقام]] برخی از [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] از اسرافیل [[برتر]] است، اما این [[فرشته]]، مورد [[تعظیم]] و [[تکریم]] ایشان است و به ویژه در [[اذکار]] و [[ادعیه]] نام وی را مکرر به بزرگی و [[عظمت]] یاد کردهاند<ref>الأشعثیات، ص۳۲۱؛ جمال الأسبوع، ص۲۰۲؛ البلد الأمین و الدرع الحصین، ص۴۱۷.</ref>. حتی [[امام رضا]] {{ع}} در حرزی که همواره همراه خویش داشت و آن را ابزار مهمی برای دفع [[شرور]] برخی [[شیاطین]] میدانست، نام اسرافیل را نوشته بود و بدان [[تبرک]] میجست<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۳۸.</ref>. [[امام]] در ادعیه خویش نیز به این فرشته [[درود]] میفرستاد<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۱۰۹؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.</ref>. | ||
درباره پایان [[حیات]] اسرافیل، برخی [[روایتها]] حاکی از آن است که وی پس از [[مرگ]] همه [[انسانها]]، به دست خداوند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۲۵۳.</ref> یا توسط [[عزرائیل]] [[قبض روح]] میگردد<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۳۶.</ref> و به عنوان نخستین فرشته در [[قیامت]] زنده میگردد و در [[صور]] میدمد<ref>قصص الأنبیاء راوندی، ص۲۴۰.</ref> و دیگر موجودات را نیز به عرصه قیامت [[دعوت]] میکند<ref>مواهب علیه، ص۹۱۷.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسرافیل - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسرافیل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۱۱.</ref> | درباره پایان [[حیات]] اسرافیل، برخی [[روایتها]] حاکی از آن است که وی پس از [[مرگ]] همه [[انسانها]]، به دست خداوند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۲۵۳.</ref> یا توسط [[عزرائیل]] [[قبض روح]] میگردد<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۳۶.</ref> و به عنوان نخستین فرشته در [[قیامت]] زنده میگردد و در [[صور]] میدمد<ref>قصص الأنبیاء راوندی، ص۲۴۰.</ref> و دیگر موجودات را نیز به عرصه قیامت [[دعوت]] میکند<ref>مواهب علیه، ص۹۱۷.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسرافیل - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسرافیل»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۱۱.</ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۴
مقدمه
از فرشتگان مقرب درگاه الهی و متکفل انجام دستهای از کارها همچون دیگر فرشتگان. طبق روایتی از امام رضا (ع)، او نخستین فرشتهای است که سخن حق متعال را از روی لوح و قلم میخواند و به دیگر فرشتگان از جمله جبرئیل ابلاغ میکند. از جمله این روایتها میتوان به حدیث مشهور « وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»[۱] اشاره کرد. چنان که منابع روایی در بیان سلسله سند برخی احادیث قدسی نشان میدهند، گویی وی نخستین کسی بوده است که این سخنان را از خداوند متعال دریافت کرده است. برخی روایتهای منقول از امام رضا (ع) نیز این گونه است. ایشان در بیان سلسله روایی خود نخستین کسی را که خبری را از خداوند دریافت کرده، اسرافیل میداند[۲]. او واسط میان ملکوت و زمینیان و نیز دیگر فرشتگان یا میان لوح محفوظ و مراتب ادنی است و بدین جهت وی را «ملک اللوح» گفتهاند[۳]. مطابق این کارکرد، هرگاه خداوند اراده انجام امری را داشته باشد، وی را از این امر مطلع میسازد[۴].
علاوه بر این، اسرافیل وظیفه دیگری نیز به دوش دارد که در برخی سخنان امام رضا (ع) به آن اشاره شده است؛ دمیدن در صور[۵]. اینکه در قیامت نفخ صور واقع میشود، مطلبی است که در ده آیه از قرآن به صراحت بیان شده است[۶]. مفسران بر پایه احادیث معصومان، ذیل این آیات نفخ صور را به وی نسبت دادهاند[۷]. گفتهاند نفخ صور چندین بار توسط اسرافیل واقع میشود. برخی این واقعه را سه بار دانسته و آن را با نامهای «نفخه فزع»، «نفخه صعق» و «نفخة قیام» خواندهاند. نفخه اولی همان نفخه وحشت و فزع است. پس از آن نیز با دمیدن در صور، جهانیان میمیرند و در بار آخر که موضع آن قیامت است همه جهانیان بر میخیزند تا برای حساب و جزا در پیشگاه الهی حاضر شوند[۸]. برخی گزارشها نیز دفعات این واقعه را دو[۹] یا چهار بار دانستهاند[۱۰]. سومین وظیفه اسرافیل حمل عرش الهی است که باز در سخنان امام رضا (ع) نیز بدان اشاره شده است[۱۱]. البته چنان که از بیان قرآن کریم[۱۲] به دست میآید، وی یکی از هشت حامل عرش الهی است. البته حدیثی از ابوذر منقول است که بر اساس آن اسرافیل خود را سرور هشت فرشته حامل عرش میداند و به دلیل چنین امری و نیز به دلیل توانایی بر نفخ صور، بر جبرئیل تفاخر مینماید[۱۳].
نام اسرافیل در قرآن کریم ذکر نشده است، اما مفسران کلام الهی با تأسی به کلام معصومان (ع) ذیل برخی از آیات به بحث پیرامون وی پرداختهاند. این نام به اشکال دیگری از جمله اسرافین[۱۴]، سرافین و سرافیل نیز آمده است[۱۵]. درباره اصل این واژه و ریشه لغوی آن در میان منابع اختلاف نظر وجود دارد. بیشتر اهل لغت آن را واژهای اعجمی[۱۶] و معنای آن را «بنده خدا» دانستهاند[۱۷]. در روایتهای معصومان (ع)، اسرافیل با نامهایی چون «عبدالله»[۱۸]، «عبیدالله»[۱۹] و «عبدالرحمان» معرفی شده است[۲۰]. برخی منابع نیز وی را عبدالخالق گفتهاند[۲۱]. از امام سجاد (ع) نیز منقول است که هر اسم مرکبی که بخش دومش «ئیل» باشد، مانند جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و... ، به نحوی بیانگر بندگی خداوند است[۲۲]. برخی دیگر نیز محتمل دانستهاند که اصل این واژه لغت عبری «سرافیم» باشد که با واقع شدن تغییراتی در آن به این صورت در آمده است[۲۳]. این کلمه بر اساس عهد عتیق نام مجموعهای از فرشتگان است که جایگاهشان، بالای کرسی خداوند است و دارای شش بالاند و دائماً در حال تقدیس خداوندند[۲۴]. قائلان این نظریه برای توجیه دیدگاه خود این نظریه را مطرح کردهاند که احتمالاً در گذشته، اعراب و از جمله مسیحیان عرب، «الف و الام» را بر «سراف» افزودهاند و «میم» را نیز به «لام» تغییر دادهاند تا به سیاق جبرئیل و میکائیل در آید[۲۵].
اسرافیل از برخی فرشتگان بزرگ الهی چون جبرئیل و میکائیل نیز برتر است و بر ایشان سیادت دارد، به گونهای که وی را «سید الملائکه» نیز نامیدهاند[۲۶]. مطابق برخی گزارشها، وی نزدیکترین فرشته به خداوند است[۲۷] و فرشتگان دیگر مراتب قربشان پس از وی است[۲۸]. برخی منابع در بیان فاصله مراتب اسرافیل و دیگر فرشتگان مقرب مطالب قابل توجهی گفتهاند. مؤلف کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات میگوید که جایگاه جبرئیل سدرة المنتهی است و مقام اسرافیل در زیر عرش الهی و جبرئیل چون به بالا نگرد اسرافیل را مانند ستارهای میبیند از شدت دوری[۲۹]. در عین حال، او همچون دیگر فرشتگان در مقایسه با رسول خدا (ص) مرتبه فرو تری دارد. مطابق روایتی از امام رضا (ع) که از پدرانش از پیامبر (ص) نقل فرموده، حضرت محمد (ص) مقامی برتر از وی و سرور مخلوقات الهی است[۳۰]. از برخی دیگر از روایتهای منقول از آن حضرت به دست میآید که پیامبر (ص) این برتری را پس از خود، متعلق به علی (ع) و ائمه بعد از علی (ع) دانسته و فرموده است: فرشتگان خادمان ما و دوستدارانمان هستند[۳۱].
گذشته از نقش و کارکردی که در منابع اسلامی برای اسرافیل ذکر شده، درباره عظمت و شگفتی او نیز مطالب فراوانی دیده میشود که بیشتر از سنخ به تصویر کشیدن و ملموس کردن امور غیر محسوس است. گفتهاند بزرگی وی به گونهای است که سرش در عرش و پاهایش در زیر زمین هفتم است[۳۲]. همچنین نقل کردهاند که هر حرفی از کلام الهی در لوح محفوظ چنان بزرگ است که برداشتن آن از جمیع فرشتگان ساخته نیست، اما اسرافیل به عنایت الهی قادر به برداشتن آن است[۳۳]. به تعبیر اهل عرفان، اسرافیل در مقام بندگی حق متعال، خویش را بسیار حقیر میداند و از شرم خود را با بال میپوشاند از این امر به «حیای اجلال» تعبیر کردهاند[۳۴]. بر اساس منابع، اسرافیل در مواردی خاص به زمین نزول کرده و برخی امور را به انجام رسانیده است. از جمله این موارد میتوان به بشارت تولد فرزند به حضرت ابراهیم (ع) و عذاب قوم لوط اشاره کرد که وی با برخی از ملائک مقرب الهی این امور را به انجام رسانید[۳۵]. در زمان حضرت یونس (ع) نیز اسرافیل به زمین آمد و عذاب را به امر الهی از ایشان باز گرداند[۳۶]. برخی گزارشها حکایت از آن دارند که وی به هنگام برخاستن پیامبر (ص) از مدفن خود بر قبر ایشان حاضر میشود[۳۷] و برخی از همراهی وی با امام عصر (ع) و یاری رساندن به ایشان سخن میگویند[۳۸]. به نقل از ذوالقرنین آمده که او در صورت مردی جوان، سپیدروی و خوبروی با لباس سفید جلوهگر شده است[۳۹]. اسرافیل فرشتهای است که دارای چهار بال است[۴۰]. او را به صدایی خوش وصف کردهاند[۴۱] و گفتهاند که بر اساس آیه ۴۴ سوره اعراف/۷ مؤذن رستاخیز است، اما امام رضا (ع) فرموده که مراد از مؤذن در آیه مذکور، امام علی (ع) است[۴۲].
آوردهاند که اسرافیل برای اهل بهشت قرآن[۴۳] یا نغماتی را میخواند که ایشان بدان شادکام میگردند[۴۴]. برخی منابع حکایت کردهاند که اسرافیل نخستین فرشتهای بود که بر آدم سجده کرد و به برتری وی نسبت به خود اذعان کرد و این کار مورد پسند خداوند قرار گرفت[۴۵]. با اینکه بر اساس منقولات مذکور، مقام برخی از انبیا و اولیای الهی از اسرافیل برتر است، اما این فرشته، مورد تعظیم و تکریم ایشان است و به ویژه در اذکار و ادعیه نام وی را مکرر به بزرگی و عظمت یاد کردهاند[۴۶]. حتی امام رضا (ع) در حرزی که همواره همراه خویش داشت و آن را ابزار مهمی برای دفع شرور برخی شیاطین میدانست، نام اسرافیل را نوشته بود و بدان تبرک میجست[۴۷]. امام در ادعیه خویش نیز به این فرشته درود میفرستاد[۴۸].
درباره پایان حیات اسرافیل، برخی روایتها حاکی از آن است که وی پس از مرگ همه انسانها، به دست خداوند[۴۹] یا توسط عزرائیل قبض روح میگردد[۵۰] و به عنوان نخستین فرشته در قیامت زنده میگردد و در صور میدمد[۵۱] و دیگر موجودات را نیز به عرصه قیامت دعوت میکند[۵۲][۵۳]
منابع
پانویس
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۳۶؛ معانی الأخبار، ص۳۷۱؛ الأمالی، طوسی، ص۳۵۳.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص۲۲۲؛ بحار الأنوار، ج۶۵، ص۸.
- ↑ جواهر التفسیر، ص۲۰۳، ۲۶۷؛ تفسیر القرآن الکریم، ملاصدرا، ج۶، ص۲۷۹.
- ↑ البدء و التاریخ، ج۱، ص۱۶۲؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.
- ↑ ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ﴾ «و اوست آن کس که آسمانها و زمین را به درستی آفرید و روزی که فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود، گفتار او راستین است و روزی که در «صور» دمند فرمانفرمایی از آن اوست؛ دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳؛ ﴿وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا﴾ «و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۹؛ ﴿يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا﴾ «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد میآوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲؛ ﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ﴾ «پس چون در صور دمند (دیگر) در آن روز میان آنان نه پیوندی است و نه از یکدیگر پرس و جو میکنند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۱؛ ﴿وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ﴾ «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است میهراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی میآیند» سوره نمل، آیه ۸۷ و....
- ↑ تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۳، ص۴۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۶؛ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۳، ص۴۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۷۶۶.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۷۴.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۲۹۳.
- ↑ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.
- ↑ ﴿وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ﴾ «و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان)اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند» سوره حاقه، آیه ۱۷.
- ↑ إرشاد القلوب، ج۲، ص۴۰۳- ۴۰۴.
- ↑ صحاح اللغة، ج۴، ص۱۳۷۳.
- ↑ المحیط فی اللغة، ج۸، ص۴۳۳؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۰۸.
- ↑ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸؛ صحاح اللغة. ج۴، ص۱۳۷۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۱۰.
- ↑ مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۵.
- ↑ الفضائل، شاذان، ص۳۴.
- ↑ معانی الأخبار، ص۴۹.
- ↑ الدر المنثور، ج۱، ص۹۱.
- ↑ عجائب المخلوقات. طوسی، ص۲۴.
- ↑ ریاض السالکین، ج۲، ص۲۱.
- ↑ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷- ۹۸.
- ↑ کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۱:۶-۷؛ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۷-۹۸.
- ↑ المعرب من الکلام الأعجمی، ص۹۸.
- ↑ شرح الأخبار، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ البدء و التاریخ، ج۲، ص۲۱۳.
- ↑ الدر المنثور، ج۱، ص۹۳.
- ↑ عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ص۲۶۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ عجائب المخلوقات، قزوینی، ص۵۷.
- ↑ جواهر التفسیر، ص۲۶۷.
- ↑ کشف الأسرار، میبدی، ج۱، ص۱۲۸؛ روح الأرواح، ص۳۹.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۵۳، ۱۵۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۲۸؛ مواهب علیه، ص۴۸۸.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۱۳۴؛ قصص الأنبیاء، راوندی، ص۲۵۲.
- ↑ شرح التعرف لمذهب التصوف، ج۲، ص۵۲۳.
- ↑ الاختصاص، ص۲۰۹.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۳۴۷.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۳۳۸.
- ↑ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۱؛ منهج الصادقین، ج۴، ص۳۳.
- ↑ کشف الأسرار، میبدی، ج۷، ص۴۴۰.
- ↑ روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۲۴۷.
- ↑ عجائب المخلوقات، طوسی، ص۲۴.
- ↑ الأشعثیات، ص۳۲۱؛ جمال الأسبوع، ص۲۰۲؛ البلد الأمین و الدرع الحصین، ص۴۱۷.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۳۸.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص۱۰۹؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۸.
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۲۵۳.
- ↑ کشف الأسرار، میبدی، ج۸، ص۴۳۶.
- ↑ قصص الأنبیاء راوندی، ص۲۴۰.
- ↑ مواهب علیه، ص۹۱۷.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اسرافیل»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۱۱.