امانت در جامعهشناسی اسلامی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امانت | | موضوع مرتبط = امانت | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = امانت | ||
| مداخل مرتبط = [[امانت در لغت]] - [[امانت در قرآن]] - [[امانت در حدیث]] - [[امانت در فقه اسلامی]] - [[امانت در نهج البلاغه]] - [[امانت در معارف و سیره نبوی]] - [[امانت در معارف دعا و زیارات]] - [[امانت در معارف و سیره سجادی]] - [[امانت در معارف و سیره رضوی]] - [[امانت در جامعهشناسی اسلامی]] - [[امانت در فلسفه اسلامی]] - [[امانت در منابع اهل سنت]] - [[ | | مداخل مرتبط = [[امانت در لغت]] - [[امانت در قرآن]] - [[امانت در حدیث]] - [[امانت در فقه اسلامی]] - [[امانت در فقه سیاسی]] - [[امانت در نهج البلاغه]] - [[امانت در معارف و سیره نبوی]] - [[امانت در معارف دعا و زیارات]] - [[امانت در معارف و سیره سجادی]] - [[امانت در معارف و سیره رضوی]] - [[امانت در جامعهشناسی اسلامی]] - [[امانت در فلسفه اسلامی]] - [[امانت در منابع اهل سنت]] - [[امانت در سیره معصوم]] - [[امانت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
واژه “امن” در اصل برای [[آرامش]] خاطر و [[آرامش نفس]] و [[از بین رفتن ترس]] است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۹۰.</ref>. [[امانت]] ضد [[خیانت]] است و معنای آن سکون و آرامش [[قلب]] است و معنای دوم ماده “امن” [[تصدیق]] است<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۳۳.</ref>. امانت مصدر است و بر عین خارجی که [[امنیت]] بر آن تعلق گرفته دلالت دارد؛ مانند | واژه “امن” در اصل برای [[آرامش]] خاطر و [[آرامش نفس]] و [[از بین رفتن ترس]] است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۹۰.</ref>. [[امانت]] ضد [[خیانت]] است و معنای آن سکون و آرامش [[قلب]] است و معنای دوم ماده “امن” [[تصدیق]] است<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۳۳.</ref>. امانت مصدر است و بر عین خارجی که [[امنیت]] بر آن تعلق گرفته دلالت دارد؛ مانند ودیعه که مورد [[امن]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. هرچند امانت در اصل مصدر است، ولی بسیاری اوقات به چیزی که سپرده شده - [[مال]]، [[اسرار]] و غیر آن - نیز گفته شده و در [[آیه]] ۵۸ [[سوره نساء]] نیز مقصود همان است و کاربرد صیغه جمع در آیه، برای آن است که همه امانتهای رایج بین [[مردم]] را شامل شود<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۱.</ref>. | ||
امانتداری از ارزشهای [[اجتماعی]] است و ظاهراً از مصداقهای پایبندی به [[تعهد]] و قراردادهاست، زیرا [[عقد]] امانت بین امانتدهنده و گیرنده منعقد میشود و امانتگیرنده به [[حفظ]] و رد متعلق امانت هنگام [[لزوم]] [[متعهد]] میشود و خیانت در آن، مصداق [[نقض عهد]] میباشد؛ از اینرو، [[ارزش]] امانتداری از مستقلات [[عقلی]] است و نیازی به [[استدلال]] و [[تعبد]] ندارد و سفارشهای [[اسلام]] در این خصوص، [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] است<ref>ر. ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، ره توشه، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۸.</ref>. | |||
==آیات قرآنی مرتبط== | ایزوتسو در توضیح جایگاه ارزشی این آموزه در اسلام مینویسد: اسلام [[فضیلت]] [[وفا]] و امانت را که از ویژگیهای [[اعراب]] [[بدوی]] بود، به عنوان یکی از عناصر [[قانون]] [[اخلاقی]] خود پذیرفته و حتی بدان مقامی بسیار مهم بخشیده است. اسلام، تنها به [[پذیرفتن]] [[سهل]] و ساده این فضیلت [[قناعت]] نکرد، بلکه این [[سجیه]] کهن را در جهتی خاص [[تکامل]] بخشید، و در مجرای [[دین توحید]] به حرکت افکند. [[اسلامی]] کردن [[فضیلت]] [[وفا]] در دو راستای متمایز، اما کاملاً وابسته به یکدیگر صورت گرفت: یکی در قلمرو روابط اجتماعی معمولی و متعارف در میان خود گروندگان به [[دین اسلام]]، و دیگری در قلمرو خاص [[دینی]] که مربوط به روابط عمودی میان [[انسان]] و [[خدا]] میباشد<ref>ایزوتسو توشیهیکو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ص۱۰۸.</ref>. در [[بینش]] اسلامی [[جان]]، [[مال]]، ناموس و عرض [[مردم]] امانتهایی است که [[خداوند]] بیواسطه یا با واسطه به [[حاکم شرع]] و مدیر [[جامعه]] سپرده و او موظف به تمهید مقدمات لازم جهت [[پاسداری]] و [[حفظ]] این امانات است. [[مؤمنان]] نیز هر یک بسته به موقعیت، در این خصوص [[مأمور]] و مکلفاند. مصداقهای دیگری نیز همچون امکانات و سرمایههای طبیعی، استعدادهای [[انسانی]]، [[احکام الهی]]، موقعیتهای اجتماعی و [[سیاسی]]، [[سنتها]] و دستاوردهای [[ارزشمند]] پیشینیان، [[اسرار]] مردم و جامعه، [[اموال]] و ثروتهای عمومی و... برای [[امانت]] ذکر شده است. تردیدی نیست که رعایت این [[وظیفه]] انسانی تأثیر بسیار مهمی در تحکیم روابط [[انسانها]]، افزایش [[احساس]] [[تعهد]] و مسئولیت اجتماعی، تقویت اعتماد متقابل، [[همبستگی اجتماعی]] و ایجاد فضای مطبوع برای [[زندگی]] جمعی خواهد داشت و اگر امانت به معنای عام و در گستره فوق، مبنای عمل آگاهانه عموم و [[کارگزاران]] جامعه باشد، قطعاً آثار و نتیجههای فوقالعاده مهمی برای [[اجتماع بشری]] در سطح ملی و فراملی خواهد داشت<ref>برای آگاهی بیشتر از این آموزه متعالی، ر. ک: مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۷۳-۱۹۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۲۸.</ref> | ||
== آیات قرآنی مرتبط == | |||
# [[امانتداری]]؛ [[ویژگیهای پیامبران]]: {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ}}<ref>«من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷.</ref>. | # [[امانتداری]]؛ [[ویژگیهای پیامبران]]: {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ}}<ref>«من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷.</ref>. | ||
#برحذر داشتن مؤمنان از [[خیانت]] در امانات: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>. | # برحذر داشتن مؤمنان از [[خیانت]] در امانات: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>. | ||
#آیاتی نیز [[امانتداری]] را از جمله ویژگیهای | # آیاتی نیز [[امانتداری]] را از جمله ویژگیهای مؤمنان راستین<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ}} «و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.</ref> و بلکه همه کارکنان و [[کارگزاران]] و متولیان امور اجتماعی معرفی کرده است<ref>{{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ}} «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۲۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۰
مقدمه
واژه “امن” در اصل برای آرامش خاطر و آرامش نفس و از بین رفتن ترس است[۱]. امانت ضد خیانت است و معنای آن سکون و آرامش قلب است و معنای دوم ماده “امن” تصدیق است[۲]. امانت مصدر است و بر عین خارجی که امنیت بر آن تعلق گرفته دلالت دارد؛ مانند ودیعه که مورد امن است[۳]. هرچند امانت در اصل مصدر است، ولی بسیاری اوقات به چیزی که سپرده شده - مال، اسرار و غیر آن - نیز گفته شده و در آیه ۵۸ سوره نساء نیز مقصود همان است و کاربرد صیغه جمع در آیه، برای آن است که همه امانتهای رایج بین مردم را شامل شود[۴].
امانتداری از ارزشهای اجتماعی است و ظاهراً از مصداقهای پایبندی به تعهد و قراردادهاست، زیرا عقد امانت بین امانتدهنده و گیرنده منعقد میشود و امانتگیرنده به حفظ و رد متعلق امانت هنگام لزوم متعهد میشود و خیانت در آن، مصداق نقض عهد میباشد؛ از اینرو، ارزش امانتداری از مستقلات عقلی است و نیازی به استدلال و تعبد ندارد و سفارشهای اسلام در این خصوص، ارشاد به حکم عقل است[۵].
ایزوتسو در توضیح جایگاه ارزشی این آموزه در اسلام مینویسد: اسلام فضیلت وفا و امانت را که از ویژگیهای اعراب بدوی بود، به عنوان یکی از عناصر قانون اخلاقی خود پذیرفته و حتی بدان مقامی بسیار مهم بخشیده است. اسلام، تنها به پذیرفتن سهل و ساده این فضیلت قناعت نکرد، بلکه این سجیه کهن را در جهتی خاص تکامل بخشید، و در مجرای دین توحید به حرکت افکند. اسلامی کردن فضیلت وفا در دو راستای متمایز، اما کاملاً وابسته به یکدیگر صورت گرفت: یکی در قلمرو روابط اجتماعی معمولی و متعارف در میان خود گروندگان به دین اسلام، و دیگری در قلمرو خاص دینی که مربوط به روابط عمودی میان انسان و خدا میباشد[۶]. در بینش اسلامی جان، مال، ناموس و عرض مردم امانتهایی است که خداوند بیواسطه یا با واسطه به حاکم شرع و مدیر جامعه سپرده و او موظف به تمهید مقدمات لازم جهت پاسداری و حفظ این امانات است. مؤمنان نیز هر یک بسته به موقعیت، در این خصوص مأمور و مکلفاند. مصداقهای دیگری نیز همچون امکانات و سرمایههای طبیعی، استعدادهای انسانی، احکام الهی، موقعیتهای اجتماعی و سیاسی، سنتها و دستاوردهای ارزشمند پیشینیان، اسرار مردم و جامعه، اموال و ثروتهای عمومی و... برای امانت ذکر شده است. تردیدی نیست که رعایت این وظیفه انسانی تأثیر بسیار مهمی در تحکیم روابط انسانها، افزایش احساس تعهد و مسئولیت اجتماعی، تقویت اعتماد متقابل، همبستگی اجتماعی و ایجاد فضای مطبوع برای زندگی جمعی خواهد داشت و اگر امانت به معنای عام و در گستره فوق، مبنای عمل آگاهانه عموم و کارگزاران جامعه باشد، قطعاً آثار و نتیجههای فوقالعاده مهمی برای اجتماع بشری در سطح ملی و فراملی خواهد داشت[۷].[۸]
آیات قرآنی مرتبط
- امانتداری؛ ویژگیهای پیامبران: إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ [۹].
- برحذر داشتن مؤمنان از خیانت در امانات: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ [۱۰].
- آیاتی نیز امانتداری را از جمله ویژگیهای مؤمنان راستین[۱۱] و بلکه همه کارکنان و کارگزاران و متولیان امور اجتماعی معرفی کرده است[۱۲].[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۹۰.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۳۳.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۱.
- ↑ ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، ره توشه، ج۱، ص۱۸۶-۱۸۸.
- ↑ ایزوتسو توشیهیکو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ص۱۰۸.
- ↑ برای آگاهی بیشتر از این آموزه متعالی، ر. ک: مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۷۳-۱۹۵.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۲۸.
- ↑ «من برای شما پیامبری امینم» سوره شعراء، آیه ۱۰۷.
- ↑ «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
- ↑ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ «و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.
- ↑ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۲۸.