|
|
(۱۹۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}} | | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = معجزات پیامبر خاتم| عنوان مدخل = اعجاز قرآن| مداخل مرتبط = [[اعجاز قرآن در قرآن]] - [[اعجاز قرآن در کلام اسلامی]] - [[اعجاز قرآن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} |
| {{علم معصوم}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اعجاز در قرآن]] | [[اعجاز در حدیث]] | [[اعجاز در کلام اسلامی]] | [[اعجاز در فلسفه اسلامی]] | [[اعجاز در عرفان اسلامی]] | [[اعجاز از دیدگاه بروندینی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اعجاز (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| '''اعجاز قرآن''' خارق العاده بودن قرآن و ناتوانی دیگران از آوردن مثل آن<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| | [[اعجاز]] به معنای [[ناتوان]] ساختن یا [[ناتوان]] یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته است و واژه معجزه به معنای ناتوان کننده است. [[معجزه]] عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است، از طرف مدعی [[نبوت]] و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن و [[قرآن]]، [[معجزه]] جاویدان [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است که مؤلفههای [[معجزه]] بودن مانند: [[تحدی]]؛ هماوردطلبی و ... را داراست. |
|
| |
|
| ==واژهشناسی لغوی== | | == معناشناسی == |
| *اعجاز مصدر باب افعال از ریشه "ع ـ ج ـ ز" به معنای ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته <ref>مفردات، ص۵۴۷؛ لسان العرب، ج۹، ص۵۸، «عجز».</ref> و در قرآن کریم به معنای نخست آمده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ }}﴾}}<ref> و شما به ستوه آورندهی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه:۱۳۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸]</ref>.
| | {{اصلی|معجزه}} |
| * واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از باب افعال به معنای ناتوانکننده است <ref> [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>.
| | === معنای لغوی === |
| * معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون است و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر میباشد. معجزه عملی است از طرف مدعی [[نبوت]] که دارای شرایط و خصوصیاتی است و نشانهای روشن و دلیلی آشکار بر صدق ادعای آورنده آن است<ref> [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>.
| | [[اعجاز]] مصدر [[باب]] [[افعال]] از ریشه "ع ـ ج ـ ز" به معنای [[ناتوان]] ساختن یا [[ناتوان]] یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته<ref>راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۴۷؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۵۸؛ مقائیس اللغة، ج۴، ص۲۳۲.</ref> و در [[قرآن کریم]] به معنای نخست آمده است: {{متن قرآن|وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ}}<ref>و شما به ستوه آورندهی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه۱۳۴.</ref>. واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از [[باب]] [[افعال]] به معنای ناتوان کننده است<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]] و [[غلام علی عزیزی|عزیزی، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>. |
| *اعجاز در لغت به معنای ناتوان گردانیدن است؛ یعنی فردی یا چیزی منشأ ضعف و ناتوانی انسان میگردد<ref>لسان العرب، ج۹، ص ۵۸.</ref>. و در اصطلاح متکلمان دو گونه تعریف برای معجزه یافت میشود: در برخی از تعریفها معجزه به [[نبوت]] اختصاص یافته است و اعجاز کار خارق العادهای است که مدعی [[نبوت]] برای اثبات راستگویی خود میآورد <ref>قواعد المرام، ص ۱۲۷و شرح المواقف، ج۸، ص ۲۲۳.</ref>، ولی در بیشتر تعریفها معجزه به [[نبوت]] اختصاص ندارد، بلکه هرگونه کار خارق العادهای را که برای اثبات ادعایی الهی انجام میشود، شامل میگردد <ref>رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص ۲۸۳؛ المنقذ من التقلید، ج۱، ص ۳۸۴، ارشاد الطالبین، ص ۳۰۶، البیان فی تفسیر القرآن، ص ۳۳ و ایضاح المراد، ص ۳۸۸.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *اعجاز و معجزه از اصطلاحات کلامی و به معنای امری خارق العاده همراه با تحدی و سالم از معارضه است که خداوند آن را به دست پیامبرش پدید میآورد تا نشان راستی رسالت وی باشد<ref>المحصل، ص۴۸۹؛ کشفالفوائد، ص۲۷۱؛ المواقف، ص۳۳۹.</ref> اصطلاح معجزه و اعجاز به این معنا در قرآن کریم بهکار نرفته؛ اما الفاظ دیگری آمده که بر معجزه حمل شده است؛ مانند: بینه و آیه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}﴾}}<ref> و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیر؛ سوره اعراف، آیه:۷۳.</ref>، برهان{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ }}﴾}}<ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه) ، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه:۳۲.</ref>، سلطان{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ }}﴾}}<ref> پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد (و به او رسالت میبخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند؛ سوره ابراهیم، آیه:۱۱.</ref>، بصیرت{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}﴾}}<ref> بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه:۱۰۴.</ref> و شئ مبین{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ }}﴾}}<ref> موسی گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ ؛ سوره شعراء، آیه:۳۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸]</ref>.
| |
| *اما اعجاز قرآن ترکیبی اضافی و بدین معناست که قرآن کریم معجزه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و دلیلی بر راستی رسالت وی از سوی خداونداست<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸]</ref>.
| |
| *[[پیامبر اسلام]]{{صل}} افزون بر داشتن معجزاتی شبیه آنچه پیامبران پیشین از آن برخوردار بودند<ref> المغنی، ص۴۰۷.</ref> از معجزه قرآن کریم نیز برخوردار بوده که اصلیترین معجزه آن حضرت است. راغب معجزات را به دو قسم حسی و عقلی تقسیم کرده و معتقد است که بیشتر معجزات عرضه شده بر امتهای پیشین، مانند ناقه صالح، طوفان نوح، عصای موسی و غیره حسی و بیشتر معجزات عرضه شده بر مخاطبان [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، مانند خبر دادن از [[غیب]] و آوردن حقایق علمی بدون آموختن از کسی عقلی بوده است. قرآن کریم با برخورداری از امتیازی خاص، معجزه و نشانهای معرفی شده که هر دو جنبه حسی و عقلی را در خود فراهم آوردهاست، با این ویژگی که تا پایان جهان باقی و در دسترس همه بشر قراردارد <ref>مقدمة جامع التفاسیر، ص۱۰۲ـ۱۰۳؛ الاتقان، ج۱، ص۲۵۲؛ التمهید، ج۴، ص۱۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸]</ref>.
| |
| *امتیاز دیگر این معجزه جاودان الهی آن است که در عین برخورداری از وصف اعجاز، کتاب تشریع و مشتمل بر معارف وحیانی است، ازاینرو خود شاهد صدق خویش است و در عین حال که مدعی وحیانی بودن است معارف موجود در آن نیز دلیل بر وحیانی و الهی بودن آن است <ref>مقدمه ابنخلدون، ص۹۵؛ التمهید، ج۴، ص۱۹ـ۲۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸]</ref>.
| |
| *بحث درباره اعجاز قرآن کریم به عنوان متنی مقدس که از سوی خداوند نازل شده و بشر را قدرت آفریدن متنی همانند آن نیست، به زمان نزول آن باز میگردد و در خود قرآن کریم در ضمن آیاتی موسوم به "آیات تحدّی" به آن تصریح شده است. به اعتقاد دانشمندان، هر امر خارقالعادهای معجزه نیست، بلکه زمانی معجزه است که: '''اولاً''' مدعی پیامبری، آن کار خارقالعاده را شاهد صدق ادعای خود معرفی کند. '''ثانیاً''' مخاطبانش را به هماوردی و معارضه فرا خواند. '''ثالثاً''' مخاطبان انگیزه معارضه داشته باشند. '''رابعاً''' از معارضه سالم بماند <ref>تفسیر قرطبی، ج۱، ص۵۰ـ۵۱.</ref>. این ۴ مورد را میتوان مبانی یا ارکان <ref>ر.ک: اعجازالقرآن، نصار، ص۲۸۶ـ۲۹۶؛ قرآنشناسی، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۴۱.</ref> اعجاز قرآن معرفی کرد. در قرآن کریم به آیاتی برمیخوریم که همه مخاطبان را دعوت کرده تا اگر در الهی بودن قرآن تردیدی دارند همانند آن یا ۱۰ سوره یا یک سوره مانند آن را بیاورند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید ؛ سوره بقره، آیه:۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}﴾}}<ref> بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد؛ سوره اسراء، آیه: ۸۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹]</ref>.
| |
| *قرآن خود به صراحت و قاطعیت بیان میکند که هرگز نمیتوانند سورهای همانند آن بیاورند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ }}﴾}}<ref> و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه:۲۴.</ref>، ازاینرو اعجاز قرآن پیوندی ناگسستنی با تحدّی دارد، بهگونهای که هرجا سخن از اعجاز باشد باید سخن از تحدّی و هماوردطلبی نیز به میان آید و لازم است تحدّی به همان وجهی باشد که درباره آن ادعای اعجاز شده است، افزون بر این، مقدار قرآنی که به عنوان معجزه مطرح است نیز از آیات تحدّی بهدست میآید<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹]</ref>.
| |
| *در آیات تحدّی از کسانی که قرآن کریم را ساخته پیامبر دانسته و میپنداشتند قرآن چیزی جز افسانه پیشینیان نیست و خود آنان نیز قادر بر آفرینش چنین متنی هستند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ }}﴾}}<ref> و اگر میخواستیم مانند آن میگفتیم؛ این (آیات) جز افسانههای پیشینیان نیست؛ سوره انفال، آیه:۳۱.</ref> خواسته شده تا سخنی همانند قرآن:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ }}﴾}}<ref> گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.</ref> یا ۱۰ سوره همانند آن: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ }}﴾}}<ref> بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید؛ سوره هود، آیه:۱۳.</ref> یا یک سوره همانند آن:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ }}﴾}}<ref> چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.</ref> بیاورند، بنابراین، حداقل مقدار اعجاز قرآن در سخنی کامل و جامع از قرآن یا یک سوره از آن است. مفسران در تفسیر "حدیث" و "سوره" در آیات پیشین بر یک نظر نیستند <ref>مناهل العرفان، ج۲، ص۲۱۴؛ اعجاز القرآن، نصار، ص۹۴ـ۱۰۶؛ قرآنشناسی، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref>؛ اما مسلّماً نه در قرآن کریم و نه در روایات، درباره یک آیه از قرآن تحدی نشده است، ازاینرو یک آیه از قرآن در صورتی که حدیث و سخنی کامل با پیامی مستقل و روشن نباشد به تنهایی برخوردار از وصف اعجاز نیست؛ اما همین آیه درکنار سایر آیات که سوره را شکل میدهد ـ حتی سورهای کوتاه مانند کوثر ـ معجزه است و به آن تحدّی شدهاست <ref>الاتقان، ج۲، ص۲۶۴ـ۲۶۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹]</ref>.
| |
| *سورههای قرآن از آغاز مشتمل بر وصف اعجاز و مایه اعجاب سخنوران عرب بوده؛ اما تحدّی قرآن در برابر مشرکان و معجزه خواندن آن پس از آن صورت گرفت که برخی ناباوران، الهی بودن این کتاب آسمانی را به دیده تردید یا انکار نگریستند و آن را ساخته شخص [[پیامبر]] معرفی کردند، بر همین اساس به باور برخی دانشمندان اسلامی معجزه از آن جهت برای [[پیامبر]] ضرورت دارد که موجب دفع یا رفع شبهه از ذهن مخاطب شده و زمینه هرگونه انکاری را از میان ببرد؛ اما برای عرضه دین حق که با فطرت بشری هماهنگ است نیازی به آن نیست <ref>التمهید، ج۴، ص۱۶.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰]</ref>.
| |
| *به هر حال نخستین موضعگیریها در برابر آیات قرآن به عصر نزول و دوران مکه باز میگردد که برخی سخن شناسان عرب را به خضوع در برابر آیات وحی وا داشت. در آن زمان تقریباً با تلاش قابل توجهی ازسوی مخاطبان در پاسخگویی به تحدّی قرآن کریم و آوردن سورهای همانند یکی از سورههای آن مواجه نمیشویم<ref>المغنی، ص۲۷۳.</ref> و آنچه انجام شده در مقام معارضه با قرآن نبوده است <ref>ر.ک: التمهید، ج۴، ص۲۱۸ـ۲۸۱؛ اعجاز القرآن، نصار، ص۱۱۲ـ۱۶۵.</ref>، چنان که از سوی مسلمانان نیز ـ به جز تأکید بر آیات تحدّی ـ هیچگونه بحث و استدلالی برای اثبات اعجاز قرآن گزارش نشده است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰]</ref>.
| |
| *برای نخستین بار در اواخر قرن نخست هجری شاهد ظهور اصطلاح معجزه هستیم؛ در روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} واژه معجزه در معنای مصطلح آن بهکار رفته است <ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۱؛ ج۲۱، ص۲۳۸ـ۲۳۹.</ref>، چنانکه همین اصطلاح در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} نیز دیده میشود که در آن به "اعجاز در نظم" اشاره شده است <ref>عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۲۸۶؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۱۱.</ref>؛ اما ظاهراً مجادلات کلامی در باب اعجاز قرآن و ظهور اصطلاح معجزه به قرن دوم هجری و پس از [[واصل بن عطا]] شیخ معتزله باز میگردد. این نظریه از واصل نقل شده است که اعجاز قرآن ذاتی آن نیست، بلکه به این است که خدا اندیشه مردم را از معارضه با آن باز گردانده است<ref>مباحث فی اعجاز القرآن، ص۴۰.</ref> این سخن بعدها مبنای نظریه نظّام معتزلی در قول به "صَرْفه" گردید که با وجود تفسیرهای متفاوت از صرفه تا مدتها در میان متکلمان به ویژه معتزلیان و دانشمندان شیعی، طرفدارانی داشت <ref>التمهید، ج۴، ص۱۳۸ـ۱۹۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰]</ref>.
| |
| *نظّام با رد اعجاز در نظم و تألیف قرآن و در کنار طرح نظریه صرفه که عامل اعجاز قرآن را در بیرون از متن قرآن معرفی میکند خبرهای غیبی موجود در قرآن را نیز جنبهای از اعجاز قرآن معرفی کردهاست <ref>مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۲۱.</ref> آنگونه که ابوالحسن اشعری از نظّام نقل میکند ظاهر نظریه اعجاز در نظم قرآن کم و بیش در عصر نظّام مطرح بوده و نظّام از مخالفان آن بوده است<ref> مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۳۲۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰]</ref>.
| |
| *سپس جاحظ به مخالفت با صرفه برخاست و با نگارش کتاب نظمالقرآن، به دفاع از نظریه اعجاز در نظم قرآن پرداخت. نظمالقرآن اکنون در دست نیست و تنها در برخی دیگر از آثار جاحظ <ref> مباحث فی اعجاز القرآن، ص۴۱.</ref> و آثار دانشمندان پس از وی از آن یاد شدهاست<ref> اعجازالقرآن، رافعی، ص۲۷؛ الکشاف، ج۱، ص۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۱]</ref>.
| |
| *در آغاز قرن چهارم، [[محمد بن زید واسطی]] در اثری به نام اعجاز القرآن که به دست ما نرسیده نظریه نظم قرآن جاحظ را پی گرفت؛ وی نخستین کسی بود که نام اعجاز القرآن را بر اثرش نهاد<ref> الفهرست، ص۳۰۳.</ref>. در همین قرن [[ابوهاشم جبایی]] فصاحت را معیار اعجاز قرآن معرفی و آن را به روانی واژگان و نیکویی معنا تفسیر کرد. او این نظریه را در برابر نظریه نظمالقرآن قرار داد و با نظریه نظم القرآن به شدت مخالفت کرد <ref>المغنی، ص۱۹۷.</ref>. [[ابوهاشم جبایی]] همچنین نبودِ ناسازگاری و اختلاف میان آیاتِ به تدریج نازل شده قرآن را، دلیل دیگری بر معجزه بودن آن به شمار آورد<ref> المغنی، ص۳۲۸.</ref>. بدین ترتیب این نظریه که برگرفته از آیه ۸۲ سوره نساء: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا }}﴾}}<ref> آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۸۲.</ref> است جنبه دیگری از اعجاز قرآن را پیش روی ما نهاد. در نیمه دوم قرن چهارم رمانی در رسالهاش، النکت فی اعجازالقرآن به بیان وجوه مختلف اعجاز قرآن پرداخته و در کنار وجوه پیشگفته به "اعجاز در بلاغت" قرآن نیز توجه کرده و در ضمن بررسی۱۰ صناعت ادبی موجود در قرآن به تبیین ویژگیهای بلاغی آن پرداخته است <ref>ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص۷۶.</ref> خطّابی دانشمند معاصر رمانی نیز با تأکید بر اعجاز در بلاغت قرآن، تأثیرگذاری آیات را بر جان مخاطبان وجه دیگری از اعجاز قرآن شمرد <ref>بیان اعجاز القرآن، ص۶۶ـ۶۷.</ref> که پس از وی عنوان "اعجاز تأثیری" به خودگرفت <ref>بیان اعجاز القرآن، ص۷۰ـ۷۲؛ مناهل العرفان، ج۲، ص۲۸۴ به بعد.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۱]</ref>.
| |
| *در آغاز قرن پنجم باقلانی معارف بلند قرآن کریم از پیامبری امّی را مورد توجه قرار داد و این جنبه را نیز به دیگر وجوه اعجاز قرآن افزود <ref>اعجاز القرآن، رافعی، ص۳۳.</ref>. سپس [[عبدالقاهر جرجانی]] با اینکه خود پیرو نظریه نظم قرآن بود؛ اما همه آنچه را بر فصاحت و بلاغت و نظم قرآن و بهطور کلی به جنبههای ادبی ـ هنری آن مرتبط میشد در دو کتاب دلائل الاعجاز و اسرارالبلاغه به بحث گذاشت و رسماً دو دانش معانی و بیان را پایهگذاری کرد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۱]</ref>.
| |
| *از آن پس بحث درباره اعجاز قرآن با وسعت بیشتری پی گرفته شد و مفسران به گردآوری وجوه گوناگون اعجاز قرآن و شرح و بسط آرای پیشینیان پرداختند و تقریباً تا قرن سیزدهم نظریه جدیدی در باب اعجاز قرآن دیده نمیشود <ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۰ـ۳۳؛ التسهیل، ج۱، ص۱۴؛ البرهان فی علومالقرآن، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۳۹.</ref>. [[سیوطی]] در معترک الاقران در رویکردی اغراقآمیز همه وجوه اعجاز قرآن را که پیش از وی مورد بحث قرار گرفته بود گرد آورد و تا ۳۵ وجه رساند؛ اما بسیاری از این وجوه همچون حسن تألیف، وجود مجاز، تشبیه و استعاره، کنایه و تعریض، ایجاز و اطناب، صنایع بدیعی، اشتمال بر جملههای خبری و انشایی، قَسَمها و ضربالمثلها به تنهایی نمیتواند معیار اعجاز قرآن تلقی شود، بلکه باید مجموعه این آرایههای ادبی را تحت عنوان "اعجاز بیانی" مورد بحث قرار داد، افزون بر این، برخی از وجوهی را که سیوطی معرفی کرده ربطی به اعجاز قرآن ندارد <ref>معترک الاقران، ج۱، ص۱۲، ۲۲ـ۲۳، ۴۳، ۵۸، ۶۶، ۷۳، ۸۳، ۱۰۳، ۱۶۳، ۳۵۷، ۳۶۶، ۳۸۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۲]</ref>.
| |
| *مطالعات در باب اعجاز قرآن در زمان معاصر فارغ از منازعات کلامی و بهطور گستردهتر مورد توجه قرار گرفته و یکی از مباحث زیربنایی و اصلی در حوزه علوم قرآنی قرار داده شده، با این تفاوت که قرآنپژوهان معاصر با بدیهی دانستن اصل اعجاز قرآن، به تحلیل و تبیین وجوه مختلف آن برآمدهاند. در المنار از ۷ وجه از وجوه اعجاز قرآن یاد شده است <ref>تفسیر المنار، ج۱، ص۱۹۸ـ۲۱۰.</ref>. در میان وجوه یاد شده "اعجاز در تشریعیات" قرآن کریم نیز در کنار "اعجاز در معارف"، مورد توجه قرار گرفته است. در همین زمان بلاغی از مفسران شیعی نیز در کنار وجوه مختلف اعجاز، اعجاز در تشریعیات قرآن را نام برده؛ اما از سوی برخی فقیهان شیعی که جایگاهی برای اندیشههای فلسفی در تبیین معارف وحیانی و قرآن کریم معتقد نبودند، اعجاز در معارف قرآن به معنای عامش که شامل تشریعیات قرآن نیز باشد، یگانه وجه اعجاز قرآن معرفی شده و حتی برخلاف نظر مشهور که آیات تحدّی را به جنبههای لفظی و بیانی قرآن کریم ناظر میدانستند، این دسته آیات را ناظر به جنبههای علمی و معارفی قرآن معرفی کردند <ref>ابوابالهدی، ص۳؛ بیانالفرقان، ج۲، ص۱۹۶ـ۱۹۷، ۱۹۹، ۲۰۶.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۲]</ref>.
| |
| *نیز رافعی در اعجاز القرآن و البلاغة النبویه با ارائه بحثی نسبتاً جامع، وجه دیگری از اعجاز را با عنوان "اعجاز در آهنگ و موسیقی" برخاسته از نظم الهی کلمات قرآن را مطرح کرد. گرچه اعجاز در نظم آهنگ میتواند زیرمجموعه اعجاز بیانی قرآن قرار گیرد<ref>علوم قرآنی، ص۳۷۴ـ۳۸۰.</ref>. و کم و بیش در گذشته در ضمن مباحث نظم قرآن و اعجاز در فصاحت، اشاراتی مبهم به آن شده است؛ اما رافعی بهطور روشن و گسترده، با تأکید بر موسیقی برآمده از نظم حاکم بر چینش الفاظ قرآن، در هنگام قرائت و تأثیر آن بر مخاطب، این وجه اعجاز قرآن را مطرح ساخت <ref>اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص۲۲۰ـ۲۳۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۳]</ref>.
| |
| *از سوی دیگر ابتدا [[رشید رضا]] <ref>تفسیر المنار، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۳.</ref> و سپس [[طنطاوی]] در جواهرالقرآن در رویکردی بیسابقه به کشفیات علوم تجربی در زمینههای مختلف و تطبیق آنها بر قرآن کریم، زمینه طرح "اعجاز علمی" آن را فراهم آوردند که با اقبال نسبتاً گستردهای از سوی دانشمندان اسلامی مواجه گردید و تألیفات فراوانی در این حوزه عرضه شد. در دهههای اخیر نظریه "نظم ریاضی" و "اعجاز عددی" نیز به دایره وجوه اعجاز قرآن افزوده شد. کاشف این نظریه، رشاد خلیفه پژوهشگر مصری با دکترای بیوشیمی بود که پس از سه سال کار مداوم با رایانه بر روی قرآن نظریه اعجاز عددی را عرضه کرد. وی نتیجه پژوهش خود را در دو کتاب معجزة القرآن الکریم و علیها تسعة عشر ارائه داد و نظم ریاضی موجود در قرآن را نشانه وحیانی بودن و عدم تحریف به زیادی یا نقصان قرآن دانست. شگفتی و فوقالعادگی نظم ریاضی بهکار رفته درباره تعداد و تکرار حروف و کلمات قرآن و نیز تکرار کلمات متناظر یا متضاد قابل انکار نیست؛ اما ادعاهای رشاد خلیفه نیز مبالغهآمیز و گاه خلاف واقع و تکلفآمیز مینماید، ازاینرو با اینکه پس از وی گروهی به بسط نظریه او روی آوردند، گروهی نیز به شدت به نقد آن پرداختند.
| |
| *نکته قابل توجه در بحث اعجاز قرآن در همه ابعادش به شخصیت آورنده آن مربوط میشود. به گواهی تاریخ، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به عنوان آورنده قرآن امّی بود <ref>السیر والمغازی، ص۱۲۱؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۵.</ref> و قرآن کریم نیز بر آن تأکید کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ }}﴾}}<ref> همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.</ref> وی تا پیش از پیامبری و نزول قرآن نه کتابی خوانده بوده و نه خط مینوشت:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ }}﴾}}<ref> و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند؛ سوره عنکبوت، آیه:۴۸.</ref> در محیطی دور از فرهنگ و شکوفایی علمی، با سپری کردن دوران یتیمی، فقر و گمگشتگی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى وَوَجَدَكَ عَائِلا فَأَغْنَى }}﴾}}<ref> آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟و تو را گمگشته یافت و راه نمود.و تو را نیازمند یافت و بینیاز کرد؛ سوره ضحی، آیه: ۶ - ۸.</ref> قرآن را بر بشر عرضه کرد. این همه در کنار ویژگیهای قرآن کریم همراه با آیات تحدّی، اعجاز قرآن را تردیدناپذیر ساخت. در همین راستا برخی مفسران با ارجاع ضمیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مِّثْلِهِ}}﴾}} به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَبْدِنَا}}﴾}} در آیه ۲۳ سوره بقره:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید ؛ سوره بقره، آیه:۲۳.</ref> معتقدند قرآن به این وجه نیز تحدّی کرده است و بر اعجاز آن با توجه به ویژگیهای آورندهاش تأکید کردهاند <ref>جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۲۴۰؛ التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۱۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/60.htm#f6 دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۴]</ref>.
| |
| *از اعجاز، علاوه بر علم کلام در علوم القرآن و کتابهای تفسیر قرآن نیز بحث میشود و در علم کلام هم در [[نبوت]] عامه و هم در [[نبوت]] خاصه مطرح گردیده است. در [[نبوت]] خاصه درباره معجزات [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بحث میشود که مهمترین آنها قرآن کریم است. درباره اعجاز قرآن علاوه بر بحثهایی که در کتابهای کلامی و تفسیری شده کتابهای جداگانهای نیز تألیف گردیده است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *اولین کسی که درباره اعجاز قرآن دست به تألیف زده، [[ابو عبیده معمر بن مثنی]] بوده، با این حال قدیمیترین اثری که در این زمینه به دست ما رسیده، رساله بیان اعجاز القرآن نوشته، [[ابو سلیمان محمد بن محمد بن ابراهیم بُستی]] میباشد <ref>علوم قرآنی، ص ۳۴۳.</ref>. از آن زمان تاکنون دانشمندان بزرگی از همه فرقهها چه در کتابهای کلامی و تفسیری و چه به صورت مستقل، مطالب ارزشمندی درباره اعجاز قرآن نوشتهاند که کتابهای الموضح عن جهة اعجاز القرآن از [[سید مرتضی]]، دلائل الاعجاز از [[عبدالقاهر جرجانی]]، الطراز فی أسرار البلاغة وحقائق الاعجاز از [[یحیی بن حمزه علوی زیدی]] و در دوره معاصرالمعجزة الخالدة تألیف [[هبة اللّه شهرستانی]]، اعجاز القرآن، نوشته [[مصطفی صادق الرافعی]] از زمره آنها میباشند<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *اگر چه معجزه بودن قرآن کریم مورد اجماع تمامی مذاهب اسلامیاست، ولی در ابعاد معجزه بودن آن وجوه متفاوتی بیان شده که میتوان آنها را در هشت وجه خلاصه کرد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>:
| |
| *'''وجه اوّل: اعجاز عام در تمامی ابعاد''' عدهای معتقدند که تمامی سورههای قرآن حتی کوچکترین سورهاش در تمامی وجوه و ابعاد معجزه است و برای اثبات آن چنین استدلال میکنند که: اگر تحدیهای قرآن عام نبوده و تنها در خصوص بلاغت و فصاحت یا عظمت اسلوب آن بود، باید فقط عربهای خالص دوره جاهلیت مخاطب آن بودند در حالی که انس و جن طرف مقابل تحدی هستند<ref>سوره اسراء، آیه:۸۸.</ref> و این که خداوند نفرموده کتابو فصیح همانند قرآن بیاورید و یا کتابو مشتمل بر چنین معارفی بیاورید، میفهماند که قرآن از هر جهت که ممکن باشد، برتر است نه از یک یا دو جهت <ref>المیزان، ج۱، ص ۶۱ و ۵۹.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''وجه دوم: اعجاز بیانی''' اعجاز بیانی قرآن از معروفترین وجوه اعجاز قرآن و مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اسلامیاست. هر چند از آن جهت که ارکان و بخشهای عمده این وجه در سه بعد فصاحت الفاظ، بلاغت معانی و نظم و اسلوب مضامین تبیین میشود، اقوال نیز متعدد میباشد: برخی تحدی قرآن را فقط در بعد فصاحت و بلاغت خلاصه میکنند <ref>کشف المراد، ص ۳۵۷، تلخیص المحصل، ص ۳۵۱.</ref> بعضی معتقدند تحدی قرآن منحصر در فصاحت بیش از حد و نظم مخصوص و سبک و اسلوب بدیع آن است <ref>الاقتصاد، ص ۱۷۲ و ۱۷۳ و تفسیر المحرّر الوجیز، ج۱، ص ۳۸ و ۳۹.</ref> و برخی نیز میگویند: وجوه اعجاز قرآن سه چیز است: فصاحت در الفاظ، بلاغت در معانی، زیبایی در نظم <ref>دلائل الاعجاز، ص ۴۹ و ۵۰، الطراز، ج۲، ص ۴۱۱ ۴۰۹.</ref> عدهای نیز وجه اعجاز قرآن را فقط نظم و هماهنگی الفاظ و آیات و سبک و اسلوب جدید آن میدانند <ref>مقدمه جامع التفاسیر، ص ۱۰۹ ۱۰۴ و تمهید الأوائل و تلخیص الدلائل، ص ۱۷۷.</ref> به هر صورت اعجاز بیانی قرآن سه رکن دارد بدین شرح<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>:
| |
| *'''الف) اعجاز قرآن در فصاحت:''' در علم معانی کلمهای فصیح است که روان و مستعمل بوده و از حسن و زیبایی برخوردار باشد و کلام فصیح عبارتی است که واژگان آن علاوه بر فصاحت هماهنگی و تناسب کامل با یکدیگر داشته و از هرگونه پیچیدگی مصون باشد <ref>شرح المختصر، ص ۱۳و ۲۶.</ref> این معنا از فصاحت به اعتراف تمامی علمای ادب و فصحای عرب در آیات قرآنی مشهود است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''ب) اعجاز قرآن در بلاغت:''' دانشمندان علم معانی معتقدند؛ کلام بلیغ سخنی است که افزون بر فصاحت، تناسب کاملی با مقتضای حال داشته باشد<ref>شرح المختصر، ص ۲۷.</ref> یکی از شرایط بلاغت کلام آن است که کلام شامل معانی بلند و عمیق باشد <ref>قرآن در قرآن، ص ۱۳۴ و ۱۳۵.</ref>. قرآن کریم به اعتراف تمامی بُلغای سرشناس عرب از نظر رسایی و گویایی و دقت تعابیر در فهماندن مقصود و بلاغت در حدّ اعلی قرار گرفته است و از دسترس بشر عادی به دور است <ref>الالهیات، ج۳، ص ۲۷۶ و ۳۰۶، التمهید فی القرآن، ج۵، ص ۹۱۳۰، الطراز فی اسرار البلاغة وحقائق الاعجاز، ج۳.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''ج) اسلوب نو و سبکی بدیع:''' انواع متداول کلام در میان فصحای عرب عبارت بود از: شعر، سجع و نثر هر یک از این سه شیوه محاسن و معایب خاص خود را دارند، اما قرآن سبک و شیوه جدیدی ارائه میکند که ظرافت شعر، آزادی مطلق نثر و حسن و لطافت سجع را داراست، بی آن که در تنگنای قافیه و وزن دچار گردد یا پراکندهگویی کرده تکلف به خود راه دهد. همین امر موجب حیرت ادبای عرب گردیده است و بسیاری از علما این سبک قرآن را از برجسته ترین ابعاد اعجاز ادبی و بیانی قرآن دانستهاند <ref>علوم قرآنی ص ۳۵۷ و ۳۵۸. مقدمه جامع التفاسیر، ص ۱۰۶ و ۱۰۸، وحی و نبوت، ص ۸۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''وجه سوم: هماهنگی و عدم تناقض''' قرآن با آن که در مدت بیست و سه سال و به تدریج بر [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نازل شده و از جامعیت برخوردار بوده و در مورد مطالب گوناگون سخن گفته، کمترین نشانهای از تناقض و اختلاف در نظم و هماهنگی آن مشاهده نمیشود و این دلالت بر اعجاز قرآن دارد، زیرا اگر از سوی غیر خدا بود در آن ناهماهنگی پیدا میشد<ref>سوره نساء، آیه:۸۲.</ref> و حال که چنین اختلافی نیست پس از سوی خدا نازل شده است. دلیل این مطلب آن است که اوّلاً: انسان همانند سایر موجودات این عالم در معرض تغییر و تکامل تدریجی است. ثانیاً: هیچ انسانی یافت نمیشود که جامع تمام علوم گردد، ثالثاً: انسان تحت تأثیر شرایط گوناگون محیط زندگی خویش قرار میگیرد. با توجه به این مقدمات حال اگر انسانی که در خلال بیست و سه سال از عمر پر تلاطم خود و شرایط متنوع، گفتههایش هم از لحاظ اسلوب و نظم و هم از نظر معارف و محتوا جامع، یکسان و هماهنگ باشد میتوان نتیجه گرفت که چنین کلامی، کلام الهی بوده و معجزه است <ref>المیزان، ج۱، ص ۶۶، آلاء الرحمان، ص ۴۲ ۴۳ و قرآن در قرآن، ص ۱۳۸ و۱۴۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *برخی اشکال کردهاند که وجود ناسخ و منسوخ در میان آیات قرآن بهترین دلیل بر وجود تناقض در قرآن است. پاسخ این است که وجود ناسخ و منسوخ طبق اصول محاوره تناقض به شمار نمیآید <ref>قرآن شناسی، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.</ref> هم چنان که وجود خاص و عام و مطلق و مقید در یک کلام و متن تناقض نیست<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''وجه چهارم: اخبار غیبی''': [[غیب]] در مقابل شهادت قرار دارد و مقصود از آن بخشی از حقایق عالم هستی است که از حوزه ادراک متعارف بشری خارج است. قرآن کریم از حقایق غیبی فراوانی خبر داده است و علاوه بر تبیین برخی مطالب غیبی پیرامون خداوند متعال و صفات جمال و جلال او، فرشتگان و اجنه، برزخ و عالم آخرت و بهشت و جهنم و... از حوادثی اعم از گذشته، حال و آینده خبر داده است <ref>الاقتصاد، ص ۱۷۲، شرح المقاصد، ج۵، ص ۳۶ و ارشاد الطالبین، ص ۳۰۸.</ref> به طور کلی اخبار غیبی که در قرآن آمده سه گونه است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>:
| |
| *الف) وقایعی که در گذشته رخ دادهاند مانند سرگذشت [[انبیا]] و امتهای گذشته از قبیل طوفان نوح<ref>سوره نوح، آیات: ۵ ـ ۱۲؛ سوره هود، آیات:۲۵ـ ۴۹.</ref>؛ ماجرای [[حضرت مریم]]{{س}} و [[حضرت عیسی]]{{ع}}<ref>سوره آل عمران، آیات:۳۵ـ ۶۲؛ سوره نساء، آیه:۱۷۷؛ سوره مريم، آیات:۱۶ـ ۳۵.</ref> و....<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| ب) خبر از حاضر: یعنی خبر دادن از حوادث و وقایعی که در زمان [[پیامبر]]{{صل}} در شرف واقع شدن بودهاند، مانند خبرهای غیبی قرآن از دسیسههای منافقان و دشمنان اسلام<ref>سوره توبه، آیه:۱۰۷ - ۱۱۰ و سوره مجادله، آیه:۸.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| ج) خبر از حوادث آینده: یعنی خبر دادن از حوادثی که پس از نزول آیات در زمان آینده رخ میدادند که میتوان به مواردی چون خبر پیروزی روم بر فارس <ref>سوره روم، آیه:۱۴.</ref> خبر بازگشت پیروزمندانه [[پیامبر]]{{صل}} به مکه<ref>سوره فتح، آیه:۲۷ و سوره قصص، آیه:۸۵.</ref> وعده الهی درباره حفظ و صیانت قرآن از تحریف<ref>سوره فجر، آیه:۹.</ref> و دیگر موارد، اشاره کرد. همه این اخبار به ویژه خبر از حوادث آینده نشان از الهی بودن قرآن دارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''وجه پنجم: اعجاز علمی:''' یکی دیگر از ابعاد اعجاز قرآن، طرح آن دسته از مسائل علمیاست که در عصر نزول، هیج یک از تمدن های بشری از آن آگاهی نداشتند. در اشارات علمیقرآن، پرده از مسائل و اسراری برداشته که تنها پس از گذشت قرن ها و در سایه علوم تجربی، مورد تصدیق دانشمندان قرار گرفته است به گونه ای که نه قابل انکار است، نه معلول تصادف و نه نتیجه اطلاعات زمان نزول قرآن و این خود بهترین دلیل بر الهی و معجزه بودن قرآن است <ref>الالهیات، ج۳، ص ۴۱۸و ۴۱۹،و التمهید، ج۶، ص ۶ ۷.</ref> به عنوان مثال به مواردی از قبیل: اصل جاذبه عمومی<ref>سوره رعد، آیه:۲.</ref> کروی بودن زمین <ref>سوره اعراف، آیه:۱۳۷.</ref> منشأ پیدایش جنین زوجیت در گیاهان و همه موجودات<ref>سوره لقمان، آیه:۷، سوره یس، آیه:۳۶؛ الالهیات، ج۳، ص ۴۱۸- ۴۳۳؛ البیان، ص ۷۰ -۷۶.</ref>، میتوان اشاره کرد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''وجه ششم: اعجاز تشریعی:''' قرآن کریم از لحاظ تشریع و قانونگذاری بینظیر است و با پیشرفت زمان، باز جواب گوی نیازهای بشری میباشد. تمام قوانین متکی بر مقتضیات فطرت بوده و تضادی با سنن خلقت آدمی ندارد <ref>الالهیات، ج۳، ص ۳۹۸ ۴۰۶ و وحی و نبوت، ص ۳۳۵.</ref> این کتاب ملاک وضع قوانین خود را مصالح و مفاسد واقعی قرار داده است و در حالی که به خواستههای معنوی آدمی احترام میگذارد و او را تشویق به رعایت مسائل عبادی و اخلاقی میکند به خواستههای دنیوی او نیز توجه داشته و برنامه ارائه میدهد. از این رو اسلام دین متعادل و وسطی است<ref>سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref> و در هیچ موردی افراط و تفریط را برنمیتابد <ref>الالهیات، ج۳، ص ۳۹۸- ۴۱۲.</ref> حاصل آن که هر انسان منصفی با دیدن احکامیبا این امتیازها که در آن زمان و جامعه جهالت زده عصر بعثت، آورده شده حکم به این بعد از اعجاز قرآن میکند و وضع مقررات آن را خارج از حیطه توانایی انسانی درس نخوانده میداند<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''وجه هفتم: اعجاز معنوی:''' قرآن کریم علاوه بر زیباییهای ادبی و نگارشی، دارای معانی و معارف بسیار وسیع و عمیق است <ref>بیان السعاده، ج۱، ص ۳۹- ۴۵؛ المیزان ج۱، ص ۲۳۳- ۲۳۴.</ref> این گستردگی باعث شد که [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در نهج البلاغه از قرآن به دریای ژرفی تعبیر کند که هیچ گاه از آب تهی نمیشود، گرچه همه عالمان از آب آن بهره ببرند <ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خ۱۹۸.</ref> نمونههایی از اعجاز قرآن در زمینه معارف الهی را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>:
| |
| *'''توحید:''' قرآن در ارائه راههای خداشناسی همه راههای آفاقی و انفسی را به روی مخاطبان باز میگذارد<ref>سوره فصلت:۵۳.</ref> و نشان میدهد که علم، قدرت، اراده و تصرف خداوند در هستی در تمام موجودات هیچ منافاتی با نظم علّی و معلولی و اراده و اختیار انسان ندارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''انسانشناسی:''' توجه به ساحتهای گوناگون جسم و روح و عقل انسان، توجه به مبدأ و منتهی و مسیر و برنامههای مراحل سیر انسان و این که از کجا آمده، به کجا میرود و در کجاست مورد توجه قرآن است مراحل پیدایش انسان در قرآن توصیف گشته<ref>سوره مؤمنون، آیه:۱۴.</ref> و به عنوان خلیفه خدا در زمین معرفی میشود<ref>سوره بقره، آیه:۳۰.</ref> این انسان بر سرشت الهی خلق شده و دارای دو وجهه ملکی و ملکوتی است<ref>سوره انسان، آیه:۳.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''نبوت:''' در نگرش قرآن انبیای الهی معصوم و برگزیده هستند<ref>سوره آل عمران، آیه:۳۳، سوره انعام ، آیه:۸۴ و ۸۷.</ref> و برای هدایت انسانها و سعادت آنها فرستاده شدهاند<ref>سوره حدید، آیه:۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''معاد:''' تصویر حیات ابدی و معادشناسی در قرآن یک برجستگی ویژهای دارد و قریب یک سوم آیات قرآن به این موضوع اختصاص یافته و در پرتو بقای روح انسان، صحنههای حیات برزخی و رستاخیز نهایی به شکل اعجابانگیز مطرح شده است <ref>البیان فی تفسییر القرآن، ص ۵۰ و ۵۵، ایضاح المراد فی شرح کشف المراد، ص ۴۷۵و ۴۷۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''وجه هشتم: امی بودن آورنده قرآن:''' [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فردی امّی "درس ناخوانده" بود که در تمام عمر در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچ قلمی به دست نگرفت و خطی ننوشت، سالهای متمادی در بین مردم زندگی کرد در حالی که احدی از معاصرینش یک بیت شعر از او نشنیدند. چنین شخصیتی ناگهان در سن چهل سالگی کتابوآورد که هم الفاظش و هم معانیاش شگفتآور است و تمامی ادباء، شعرا و علما از هماوردی آن درماندند <ref>المیزان، ج۱، ص ۶۳.</ref> این همه نشان از الهی و معجزه بودن قرآن کریم دارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
|
| |
|
| ==نظریه صرفه== | | === معنای اصطلاحی === |
| *در مقابل اندیشه اعجاز ادبی قرآن، برخی متکلمین رأی دیگری ارائه کردند که به نظریه صرفه معروف است. این نظریه برای نخستین بار در قرن سوم توسط [[ابو اسحاق نظّام]]، پیشوای معتزلیان و [[عیسی بن صبیح مزدار]] ملقب به راهب معتزله مطرح شد. پس از آنها گروهی دیگر از متکلمان [[اهل سنت]] و امامیه آن را پذیرفتند <ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۷۸، اوائل المقالات، ص ۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص ۱۵۷.</ref> قائلین به نظریه صرفه معتقدند که هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسانها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری میکند و نمیگذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود چنان که خداوند فرموده است: کسانی که ناروا راه خودخواهی و استکبار را در پهنای زمین برگزیدند از هرگونه گزند و آسیب رسانی به آیات خویش باز میداریم<ref> سوره اعراف، آیه:۱۴۶؛ الالهیات، ج۳، ص ۳۳۸.</ref> با این همه در تبیین نظریه صرفه سه تفسیر مختلف ارائه شده است<ref>الطراز، ج۳، ص ۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص ۱۳۲.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>:
| | [[معجزه]] عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است. [[معجزه]] عملی است از طرف مدعی [[نبوت]] و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن<ref> [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>. |
| *۱. خداوند انگیزه کسانی که در صدد معارضه با قرآن برمیآیند را از بین میبرد و همت انجام این کار را از آنها باز میستاند<ref>شرح المواقف، ص ۲۴۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *۲. خداوند پس از بعثت [[پیامبر]]{{صل}} مردم را از علومی که برای معارضه با قرآن لازم بود، محروم ساخته است و این امر به دو صورت تحقق یافته است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>:
| |
| *الف) محو ساختن علوم موجود بشری که برای مبارزه با قرآن به کار میآید<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *ب) حاصل نشدن علوم لازم برای مبارزه با قرآن در نزد بشر <ref>اعجاز القرآن، ص ۱۴۴، قواعد المرام، ص ۱۳۲و شرح المواقف، ج۸، ص ۲۴۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *۳. خداوند کسانی که انگیزه و دانش لازم را برای معارضه با قرآن دارند به قهر و جبر از این کار باز میدارد <ref>الذخیره، ص ۳۷۸ و مناهج الیقین ص ۴۲۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| ===نقد نظریه صرفه===
| |
| *بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است که به چند مورد اشاره میشود<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>:
| |
| #نظریه صرفه با آیات تحدّی<ref>سوره هود، آیه:۱۳- ۱۴؛ سوره یونس، آیه:۳۸- ۳۹.</ref> منافات دارد، زیرا ظهور این آیات آن است که خود قرآن با تمام ویژگی های منحصر به فردش ذاتاً معجزه است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| #بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و نزول قرآن به طریق خارق العاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم میآید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان میدهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد<ref>البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| ==دلایل اثبات اعجاز بیانی قرآن==
| |
| *'''دلیل اوّل:''' بهترین شاهد اعجاز بیانی قرآن، عدم توانایی مخالفان از آوردن مثل برای قرآن آن هم بعد از تحدی از سوی خداوند متعال، میباشد. قرآن کریم همواره از مدعیان و کسانی که در معجزه بودن قرآن شک دارند خواسته که مانند و شبیه آن را بیاورند<ref>سوره طور، آیه:۳۲و ۳۴.</ref> اگر نتوانستند ده سوره مانند آن بیاورند<ref>سوره هود، آیه:۱۳.</ref> و باز اگر نتوانستند حداقل یک سوره شبیه آن بیاورند <ref>سوره یونس، آیه:۳۸، سوره بقره، آیه:۲۳- ۲۴.</ref> با این همه شواهد تاریخی نشان میدهد که هیچ کس تاکنون نتوانسته به این مبارزه طلبی قرآن جواب مثبت دهد. البته افرادی با انگیزههای گوناگون دست به معادلسازی با قرآن زدهاند که تنها موجب سرشکستگی آنها شده است <ref>سیره ابن هشام، ج۴، ص ۲۴۷و ۲۲۳، تاریخ طبری، ج۲، ص ۵۰۸ و ۵۰۴ و ۴۹۶ و ۴۸۶ و ۴۶۳ و اعجاز القرآن، ص ۱۷۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''دلیل دوم:''' دلیل دیگر بر اعجاز ادبی قرآن اعتراف شعرا و فصحای بزرگ عرب اعم از مخالف و موافق است به عنوان مثال [[لبید بن مغیره مخزومی]] که در میان مشرکان به امیر سخن معروف بود بعد از شنیدن آیات قرآن گفت: به خدا قسم این سخنان نه شعر و سحر است ونه هذیان گویی دیوانگان بلکه این گفتهها از کلام الهی است<ref>سوره تفسیر طبری، ج۲، ص ۹۸، تفسیر المنار، ج۱، ص ۱۹۹.</ref> هم چنین در این مورد میتوان به اعترافات [[عتبة بن ربیعه]] از بزرگان قریش <ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص ۳۱۴ و ۳۱۳.</ref> و [[نصر بن حارث کلده]] از سران عرب <ref>الدر المنثور، ج۳، ص ۱۸۰.</ref> و دیگر بزرگان عرب و هم چنین دانشمندان غیر عرب که با زبان عربی آشنایی دارند، اشاره کرد <ref>تفسیر نمونه، ج۱، ص ۱۳۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''دلیل سوم:''' دلیل دیگر عدم جای گزینی کلمات و واژههای قرآنی است. انتخاب کلمات به کار رفته در جملههای قرآن، کاملاً حساب شده است به گونهای که نمیتوان کلمهای را جا به جا کرد یا واژهای را جای گزین واژهای نمود که تمام ویژگیهای واژه اصلی را ایفا کند <ref>مقدمة تفسیر المحرر الوجیز، ج۱، ص ۳۸ و ۳۹، دلائل الاعجاز، ص ۵۰ و ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص ۲۹.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''برخی اشکال کردهاند:''' درک معجزه بودن قرآن به دلیل فصاحت و بلاغت مختص گروه خاصی مانند ادبای عرب میباشد در حالی که از شرایط اثبات اعجاز این است که جمیع افراد بشر آن را درک و از آوردن آن عاجز باشند. در جواب گفته شده برای اثبات معجزه بودن چیزی، درک همه افراد در تمام زمان ها و مکان ها شرط نیست و الاّ هیچ معجزه ای از انبیای گذشته ثابت نمیشد؛ علاوه بر آن، اذعان به فصاحت و بلاغت و نظم و اسلوب جدید قرآن هم به نقل متواتر و هم به نص قطعی از طرف ادیبان و سخن دانان مشهور عرب حتی معاندین، ثابت شده است و همین اذعان ها معجزه بودن قرآن را ثابت میکند و دیگران نیز از دو راه میتوانند به معجزه ادبی بودن قرآن پی ببرند: اوّل این که با تلاش و کسب علم معانی و بیان لغت عرب، راه شناخت کلام فصیح و بلیغ را به دست آورند یا راه دوم را در پیش گرفته به متخصص رجوع کرده و به اذعان آنان درباره معجزه ادبی بودن قرآن اعتماد کنند<ref>البیان، ص ۸۲ و المیزان، ج۱، ص ۶۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *'''برخی دیگر گفتهاند:''' هر کس که به لغت عرب آگاهی داشته باشد، میتواند کلماتی هم چون کلمات قرآن بیاورد با میسر شدن این امر، آوردن مثل قرآن نیز ممکن خواهد بود و وقتی بتوان سوره کوچکی هم چون کوثر آورد، معجزه بودن قرآن از لحاظ فصاحت و بلاغت از بین میرود<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *پاسخ این است که هیچ ملازمه ای بین امکان بیان یک واژه و آوردن یک سوره وجود ندارد، هم چنان که بیان یک واژه مستلزم این نیست که شخص توانایی سرودن شعر را دارد این مطلب شبیه آن است که گفته شود چون شخصی توانایی کار گذاشتن یک آجر را دارد، میتواند ساختمانی بلند و مستحکم بسازد <ref>باقلانی، التمهید، ص ۱۷۷و الطراز، ج۳، ص ۴۱۱ و ۴۱۲.</ref> در ضمن اگر چنین امکانی بود تا حال سورهای و لو شبیه سوره کوثر، آورده میشد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
| *برخی اشکال کردهاند که احتمالاً عربهای عصر [[پیامبر]]{{صل}} با قرآن معارضه کرده و مثل آن را آوردهاند، اما در طول زمان از بین رفته و به دست ما نرسیده است. پاسخ این است اگر چنین اتفاقی افتاده بود مخالفین اسلام و قرآن آن را مطرح و نقل میکردند کسانی که جنگهای بزرگ علیه اسلام به راه انداختند، توانایی حفظ و معرفی چنین آثاری را نیز دارا بودند، پس نبود چنین اثری نشان میدهد که کسی توانایی معارضه با قرآن را نداشته است<ref>الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، ص ۱۶۸، الخرائج والجرائح، ص ۹۷۳ و ۹۷۴، شرح الاصول الخمسة، ص ۵۸۷ و ۵۸۸ و شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۷ و ۲۸.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/54، [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.]</ref>.
| |
|
| |
|
| ==قراین نشانههای اعجاز قرآن کریم== | | == شرایط معجزه == |
| *[[پیامبر اسلام]]{{صل}} از نخستین روز اظهار دعوتش، با دشمنان سرسخت و کینهتوزی مواجه شد که هیچگونه تلاش و کوششی برای مبارزه با این آیین الهی، کوتاهی نکردند و پس از نومید شدن از تأثیر تهدیدات و تطمیعات، کمر به قتل آن حضرت بستند که با تدبیر الهی، این توطئه نیز با هجرت نیز بقیه عمر شریف [[پیامبر]] در جنگهای متعدد با مشرکان و همدستان یهودی آنان سپری گردید<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| | شرایط و خصوصیات معجزه عبارتاند از: |
| *از آن پس، دشمنان اسلام همواره به دنبال راههای گوناگون برای از بین بردن اسلام بودهاند. یکی از این شیوهها تلاش برای آوردن کلامی مثل قرآن بوده است تا از این راه ادعای تحدی قرآن را درهم شکنند. اولین تلاش در این زمینه شاید به دست مسیلمه کذاب، که در زمان [[پیامبر]] ادعای [[پیامبری]] نمود و در نهایت مورد تمسخر دیگران شد، صورت گرفت. او سعی کرد یک سوره مثل قرآن بیاورد و آن سوره این بود: {{عربی|اندازه=150%|" الفیل و ما الفیل و ما أدراک ما الفیل له خرطومٌ طویل"}}<ref>ر ک: تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۴۲۶.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| | # هیچ [[انسانی]] حتی نوابغ، به اتکای [[قدرت بشری]] [[توانایی]] بر انجام آن نداشته باشد. |
| *در عصر حاضر که قدرتهای بزرگ دنیا، اسلام را بزرگترین دشمن برای سلطه ظالمانه خودشان شناخته و کمر به مبارزه جدی با آن بستهاند و همه گونه امکانات مالی و علمی و سیاسی و تبلیغاتی را در اختیار دارند، طبیعی است که با تمام توان بکوشند تا کتابی مشابه قرآن بنگارند و آن را بهوسیله رسانههای گروهی و وسایل تبلیغات جهانی عرضه نمایند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| | # آورنده [[معجزه]] باید دیگران را به مقابله [[دعوت]] کند "[[تحدی]]" و در این میدان مغلوب دیگران نشود. |
| *در همین راستا، اخیراً گروهی از مسیحیان در آمریکا در معارضه با قرآن، کتاب با نام "الفرقان الحق" نوشتهاند. این جریان از سال ۱۹۹۹ با انتشار سورهای جعلی شبیه سورههای قرآن کریم در اینترنت آغاز شد و به تألیف این کتاب انجامید که به تقلید از شیوه و اسلوب قرآن کریم و با استفاده از کلمات و آیات آن جعل و با رسمالخط قرآنی عرضه شد. به نظر میرسد فراهم آورندگان این کتاب هنوز در مرحله آزمایش هستند و شرایط فعلی را برای مورد گسترده و توزیع بیمحابای آن در کشورهای اسلامی مناسب نمیبینند. اما این اثر در کتابخانهای بزرگ و مشهور دنیای عرب، باشگاههای تفریحی و ورزشی و مراکز آموزشی و فنی به شکل گستردهای تبلیغ و توزیع شده است. با اندک مطالعه و بررسی در وجوه اعجاز قرآن کریم و تطبیق عبارات چنین نوشتههای بشری با آیات آسمانی قرآن کریم قابلمقایسه نیست و این تلاشها هرگز به نتیجه نمیرسد<ref>ر ک: نقد کتاب «الفرقان الحق» با تأکید بر وجوه اعجاز قرآن.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| | # همراه با ادعای [[نبوت]] باشد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>. |
| *بنابراین، هر فرد عاقل و جویای حقیقت با توجه به این نکات، یقین خواهد کرد که قرآن کریم کتابی استثنایی و غیرقابل تقلید است و هیچ فرد یا گروهی با هیچ آموزش و تمرینی نمیتواند مانند آن را بیاورد. به این ترتیب، قرآن کریم همه ویژگیهای یک [[معجزه]] خارقالعاده بودن، الهی و غیرقابل تقلید بودن، و بهعنوان دلیلی بر صحت [[نبوت]] ارائه شدن را داراست و ازاینروی، بهترین دلیل بر صدق دعوت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و حقانیت دین مقدس اسلام میباشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *آری، از بزرگترین نعمتهای الهی بر جامعه انسانی همین است که این کتاب شریف را بهگونهای نازل فرموده که همواره بهصورت [[معجزه]]ای جاویدان باقی بماند و دلیل صدق و حقانیتش را با خودش داشته باشد. دلیلی که درک دلالت آن، نیازی به تحصیل و تخصص ندارد و برای هر فردی قابلفهم و پذیرش است<ref>آموزش عقاید، ص۲۶۲.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==وجوه اعجاز قرآن کریم==
| | اگر کسی به [[راستی]] توانست امور [[خارقالعاده]] را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، [[یقین]] پیدا میشود که او پشتوانهای [[الهی]] دارد و از طرف خداست<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص ۴۷ تا ۶۲.</ref>. |
| *دانشمندان اسلامی برای قرآن کریم، وجوه اعجاز فراوانی ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>:
| |
| #'''فصاحت و بلاغت:''' نخستین وجه اعجاز قرآن کریم، شیوایی "فصاحت" و رسایی "بلاغت" آن است. یعنی خدای متعال برای بیان مقاصد خود در هر مقامی شیواترین و زیباترین الفاظ، و سنجیدهتری و خوشآهنگترین ترکیباتی را به کار گرفته که به بهترین و رساترین وجهی معانی موردنظر را به مخاطبین میفهماند. و گزینش چنین الفاظ و ترکیبات متناسب و هماهنگ با معانی بلند و دقیق، برای کسی میسر است که احاطه کافی بر همه ویژگیهای الفاظ و دقایق معانی و ارتباط متقابل آنها داشته باشد و بتواند با در نظر گرفتن همگی اطراف و ابعاد معانی موردنظر و رعایت مقتضیات حال و مقام، بهترین الفاظ و عبارات را انتخاب کند. چنین احاطه علمی بدون [[وحی]] و [[الهام|الهام الهی]] برای هیچ انسانی فراهم نمیشود<ref>آموزش عقاید، ص۲۶۳.</ref>. عربهای عصر [[رسالت]]، استادان فن سخن بودند که با قریحه خدادادی آگاه شدند که سخن [[پیامبر]] از سنخ کلام بشر نیست و ازاینرو، بسیاری از آنان با شنیدن کلام الهی، به [[رسالت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] ایمان آوردند. برای نمونه هنگامیکه ولید بن مغیره از [[رسول]] گرامی درخواست کرد که بخشی از قرآن خود را بخواند و [[پیامبر]] از سوره "فصلت" آیاتی را بر او خواند وقتی به این آیه رسید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ}}﴾}}<ref> شما را بیم میدهم از صاعقهای مانند صاعقه عاد و ثمود؛ سوره فصلت، آیه: ۱۳.</ref>. ناگهان موهای او بر بدنش راست شد و برخاست به درون خانه خود رفت، وقتی قریش از انزوای او پرسیدند، وی در پاسخ گفت: از [[پیامبر|محمد]]{{صل}}، سخنی محکم شنیدم که پوست بدن انسان را میلرزاند، تازگی دارد و شبیه کلام انس و جن نیست <ref>اعلام الوری، ص۴۱؛ نگ به: اصول عقائد اسلامی، ص۶۳.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| #'''اعجاز قرآن از نظر خبرهای غیبی:''' دومین وجه اعجاز قرآن، خبرهای غیبی آن است. در قرآن مجید، قریب به سی گزارش غیبی وارد شده است که غالب آنها محقق شدهاند. قرآن کریم از یک سلسله حوادثی گزارش میدهد که هرگز کوچکترین نشانههایی بر چنین حوادث وجود نداشته و چهبسا قراینی برخلاف آن حادثه گواهی میداده است. بهعنوان نمونه، میتوان به خبر پیروزی رومیان بر ایرانیان در سوره روم اشاره کرد که چند سال قبل از وقوع آن، قرآن به آن خبر داده است. همچنین خبر پیروزی سپاه اسلام بر مشرکان در روز بدر که سپاه اسلام با کشتن ۷۰ نفر و اسیر گرفتن ۷۰ نفر دیگر بر سپاه دشمن پیروز شد، از جمله اخبار غیبی قرآن کریم به شمار میآید<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| #'''اعجاز قرآن ازنظر قانونگذاری:''' وجه دیگر اعجاز قرآن قوانین آن است. در این بررسی باید توجه داشت که یک فرد درس ناخوانده چنان قوانینی در مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آورده است، که با آفرینش انسان و مصالح او کاملاً تطبیق میکند. بهعنوانمثال، او نظام رباخواری را که یک نظام ظالمانه است تحریم کرده و این در حالی است که عصر حاضر مفاسد آن را با چشم خود میبیند که چگونه گروهی با اندوخته خود بر هستی گروهی دیگر چوب تاراج میزنند. احکام اسلام در باب سامان بخشی به نظام خانواده از احکام ازدواج گرفته تا تحریم زنا و سایر روابط ناسالم، یکی از مترقیترین قوانین اسلام است که امروزه با فروپاشی خانواده و بحران اخلاق جنسی در غرب اهمیت اعجازگونه آن را میتوان نشان داد. همچنین اسلام شراب و قمار را حرام کرده و از نجاسات و پلیدیها جلوگیری نموده است که همگی ریشه در مصلحت جامعه و فرد داشته است و همچنین است دیگر قوانین آن. این بیان میرساند که پیامبر، این قوانین را که با همه شرایط زمانی و مکانی و با کلیه تمدنهای انسانی سازگار است از مقامی دیگر گرفته است وگرنه نمیتوانست دارای چنین هماهنگی و استواری باشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| #'''اعجاز قرآن ازنظر علوم طبیعی:''' هرچند قرآن یک کتاب علوم طبیعی یا طب، روانشناسی و علوم ریاضی نیست. بلکه قرآن کتاب هدایت و انسانسازی است، و آنچه را در این راه ضروری باشد فروگذار نمیکند، ولی قرآن گاه برای رسیدن به این هدف اشاراتی به پارهای از مسائل علوم طبیعی و اسرار آفرینش و شگفتیهای جهان هستی دارد؛ مخصوصاً در بحثهای توحیدی، پرده از روی اسراری از جهان آفرینش برداشته، و مسائلی را فاش کرده که در آن عصر و در آن محیط، برای دانشمندان هم ناشناخته بود. اینگونه بیانات قرآن، مجموعهای را تشکیل میدهد که آن را "معجزات علمی قرآن" مینامند. به پارهای از این معجزات اشاره میکنیم<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>:
| |
| *قرآن و قانون جاذبه: قرآن مجید بیش از هزار سال قبل از کشف قانون جاذبه توسط نیوتون، این واقعیت را بیان کرده بود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا }}﴾}}<ref> خدا آن کس است که آسمآنها (کرات آسمانی) را با ستونهای نامرئی برافراشت؛ سوره رعد آیه:۲.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *در حدیثی که ذیل همین آیه از [[امام رضا|امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}} نقل شده چنین میخوانیم:"آیا خدا نمیگوید بدون ستونی که آن را مشاهده کنید؟ راوی میگوید: عرض کردم، آری، فرمود: بنابراین ستونی وجود دارد اما شما آن را نمیبینید"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَ لَيْسَ يَقُولُ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها قُلْتُ بَلَى فَقَالَ فَثَمَّ عَمَدٌ وَ لَكِنْ لَا تَرَوْنَهَا"}}؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۲۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *آیا تعبیری روشنتر و سادهتر در افق ادبیات عربی برای بیان نیروی جاذبه در سطح توده مردم از "ستون نامرئی" پیدا میشود؟<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *کشف حرکت زمین به دور خود و خورشید: معروف است اولین کسی که حرکت زمین را به دور خود کشف کرد، گالیله ایتالیایی بود که تقریباً چهار قرن قبل میزیست، و تا پیش از آن دانشمندان جهان نسبت به هیئت بطلمیوس و فرضیه آن وفادار بودند که میگفت: زمین مرکز جهان است و تمام کرات دیگر به دور آن میچرخند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *ولی هنگامیکه به آیات قرآن مراجعه میکنیم، میبینیم که در قرآن، حرکت زمین بهروشنی آمده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ}}﴾}}<ref> کوهها را میبینی و چنین میپنداری که آنها ساکن و جامدند در حالی که همچون ابر در حرکت میباشند، این آفرینش خداوندی است که هر چیزی را از روی اسلوب صحیح ساخته، او به اعمالی که شما انجام میدهید آگاه است؛ سوره نمل آیه:۸۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *آیه فوق با صراحت از حرکت کوهها سخن میگوید در حالی که ما همه آنها را ساکن میپنداریم، و تشبیه حرکت آن به حرت ابرها، هم اشاره به سرعت است و هم نرمش و آرامش و بی سروصدا بودن و اگر میبینیم به جای حرکت زمین تعبیر به حرکت کوهها میکند برای این است که عظمت مطلب آشکار شود؛ زیرا مسلم است کوهها بدون زمینهای اطراف خود حرکتی ندارند و حرکت آنها عین حرکت زمین است<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *اکنون فکر کنید در عصر و زمانی که تمام محافل علمی جهان و مردم عادی نظریه سکون زمین و حرکت خورشید و تمامی کواکب آسمان را به دور آن به رسمیت شناخته بودند، خبر دادن از حرکت زمین با این صراحت یک [[معجزه]] علمی محسوب نمیشود؟ آنهم از ناحیه کسی که مطلقاً درسی نخوانده، و اصولاً از محیطی برخاسته که در آنجا نظام آموزشی وجود نداشته و ازنظر علم و فرهنگ از عقبافتادهترین محیطها محسوب میشده است<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
| *شایان توجه است که تطبیق برخی آیات قرآن کریم با پارهای از دستاوردهای علوم بشری به معنای تأیید همه نظریههای علمی نیست؛ زیرا این نظریهها ممکن است در فرآیند رشد علمی دستخوش تغییر یا تکامل شوند. بنابراین به دلیل عدم کفایت نظریههای علوم بشری، نمیتوان به تبیین آیات قرآن بر اساس این نظریهها پرداخت. بایسته است دانشمندان مسلمان با پژوهش دقیق در مضامین قرآن کریم، بهصورت مستقل در کشف دانشهای نهفته در این [[کتاب آسمانی]] تلاش کنند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| | == [[قرآن]]، [[معجزه]] جاویدان == |
| | [[پیامبر اسلام]] {{صل}} علاوه بر داشتن معجزاتی شبیه آنچه [[پیامبران پیشین]] از آن برخوردار بودند<ref> المغنی، ص۴۰۷.</ref> از [[معجزه]] [[قرآن کریم]] نیز برخوردار بوده که اصلیترین [[معجزه]] آن حضرت است. |
|
| |
|
| | [[معجزات]] به دو قسم [[حسی]] و [[عقلی]] تقسیم میشوند و بیشتر [[معجزات]] عرضه شده بر [[امتهای پیشین]]، مانند [[ناقه صالح]]، [[طوفان نوح]]، [[عصای موسی]] و غیره، [[حسی]] و بیشتر [[معجزات]] عرضه شده بر مخاطبان [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، مانند خبر دادن از [[غیب]] و آوردن حقایق [[علمی]] بدون [[آموختن]] از کسی، [[عقلی]] بوده است. [[قرآن کریم]] با برخورداری از امتیازی خاص، [[معجزه]] و نشانهای معرفی شده که هر دو جنبه [[حسی]] و [[عقلی]] را در خود فراهم آورده است، با این ویژگی که تا [[پایان جهان]] باقی و در دسترس همه [[بشر]] قراردارد<ref>راغب اصفهانی</ref>.<ref>مقدمة جامع التفاسیر، ص۱۰۲ـ۱۰۳؛ الاتقان، ج۱، ص۲۵۲؛ التمهید، ج۴، ص۱۸.</ref> |
|
| |
|
| | امتیاز دیگر این [[معجزه]] جاودان [[الهی]] آن است که در عین برخورداری از وصف [[اعجاز]]، کتاب [[تشریع]] و مشتمل بر [[معارف]] [[وحیانی]] است، ازاینرو خود [[شاهد]] [[صدق]] خویش است و در عین حال که مدعی [[وحیانی]] بودن است [[معارف]] موجود در آن نیز [[دلیل]] بر [[وحیانی]] و [[الهی]] بودن آن است<ref>مقدمه ابنخلدون، ص۹۵؛ التمهید، ج۴، ص۱۹ـ۲۰.</ref><ref>[[سید محمود دشتی]]، [[غلام علی عزیزیکیا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]]، ج ۳، ص ۵۵۸.</ref> |
|
| |
|
| | [[قرآن کریم]] [[سند]] جاودانه درستیِ ادعای [[پیامبری]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] است. این [[کتاب آسمانی]] [[برتر]] از سایر [[معجزات]] [[انبیا]]ست؛ زیرا از یک طرف با [[روح]] و [[اندیشه]] ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانه و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای [[نزول]] تاکنون همه را [[دعوت]] به [[مبارزه]] و هماوردی و به اصطلاح "[[تحدی]]" کرده است و تا عصر حاضر همه از آوردن نمونهای از آن عاجز ماندهاند. این [[دعوت]] به [[مبارزه]]، در چند مورد صریحاً در [[قرآن]] آمده است از جمله: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref>بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمیتوانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.</ref> |
|
| |
|
| ==معجزه بودن قرآن== | | == اهمیت بحث از اعجاز == |
| * قرآن کریم، تنها کتاب آسمانی است که با صراحت و قاطعیّت تمام، اعلام کرده هیچکس توان آوردن کتابی همانند آن را ندارد و حتی اگر همه آدمیان و جنّیان با یکدیگر همکاری کنند قدرت چنین کاری را نخواهند داشت.<ref>ر. ک: سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref> و نه تنها قدرت برآوردن کتاب کاملی مثل کل قرآن را ندارند بلکه قدرت برآوردن ده سوره<ref>ر. ک: سوره هود، آیه ۱۳.</ref> و حتی یک سوره یک سطری را هم نخواهند داشت.<ref>ر. ک: سوره یونس، آیه ۳۸.</ref>
| | در زمینهٔ [[شناخت قرآن]]، هیچ مبحثی از نظر اهمیت و نقشی که ایفا میکند بهپای مبحث اعجاز قرآن نمیرسد، [[دلیل]] مدعا روشن است؛ زیرا تمام مطالعات بیرونی و درونی [[قرآن]] از آن جهت [[ارزش]] و اعتبار مییابد که این کتاب را "کلامالله" میشناسیم. برای [[فهم]] [[کلام الهی]] و رسیدن به مراد [[خداوند]] نسبت به آنچه در قالب [[آیات]] و سور آمده، ناگزیریم دانشهای مصطلح [[علوم قرآنی]] را دنبال کنیم و از رهگذر [[تفسیر ترتیبی]] و موضوعی [[اسرار]] آن را بازکاوی نماییم. اما اگر قرار باشد بدون [[استمداد]] از اصل [[اعجاز]]، انتساب [[قرآن]] به [[خداوند]] مورد مناقشه قرار گیرد، دیگر تمام کوششها و کنکاشهای [[قرآنی]] تا حد بازشناسی [[هدفها]] و راهنماییهای یک کتاب عادی [[بشر]] تنزیل مییابد. درست نظیر آنکه هر محدثی برای آنکه بر اساس قواعد [[فقهالحدیث]] به دنبال بازکاوی مدلولهای یک [[حدیث]] باشد، نخست و پیش از هر چیز میبایست استناد [[حدیث]] به [[معصوم]] را [[اثبات]] کند. از سویی دیگر [[اثبات]] [[رسالت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} آنهم رسالتی که دارای دو صفت مهم [[جاودانگی]] و جهانی است درگرو [[اثبات]] [[معجزه]] آن یعنی [[قرآن]] است. بنابراین پیش از هر مبحثی در مباحث [[شناخت قرآن]]، شاید ضروری باشد که از اعجاز قرآن [[گفتوگو]] شود؛ زیرا از این رهگذر آسمانی و کلامالله بودن [[قرآن]] [[اثبات]] میشود و با [[اثبات]] آن، نوبت به مباحث دیگر نظیر [[تاریخ قرآن]] و... میرسد. ما در اینجا مفهوم [[معجزه]] و [[وجوه اعجاز قرآن]] را موردبررسی قرار میدهیم<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص ۴۷ تا ۶۲.</ref>. |
| * سپس با بیشترین تأکیدات، همگان را مورد "تحدی" قرار داده و به معارضه طلبیده و عدم قدرت ایشان را بر چنین کاری، دلیل بر خدایی بودن این کتاب و رسالت [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} دانسته است<ref>ر. ک: سوره بقره، آیه ۲۳، ۲۴.</ref><ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۱.</ref>.
| |
| * پس جای شکی نیست این کتاب شریف، ادّعای معجزه بودن خودش را دارد و آورنده این کتاب، آن را به عنوان معجزهای جاودانی و برهانی قاطع بر پیامبری خودش، به همه جهانیان و برای همیشه، عرضه داشته است. و هم اکنون بعد از گذشتن چهارده قرن، این ندای الهی هر صبح و شام به وسیله فرستندههای دوست و دشمن، به گوش جهانیان میرسد و حجت را بر ایشان تمام میکنند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۱.</ref>.
| |
| *از سوی دیگر میدانیم [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از نخستین روز اظهار دعوتش، با دشمنان سرسخت و کینهتوزی مواجه شد که از هیچگونه تلاش و کوششی برای مبارزه با این آیین الهی، کوتاهی نکردند و پس از نومید شدن از تأثیر تهدیدات و تطمیعات، کمر به قتل آن حضرت بستند که با تدبیر الهی، این توطئه هم از هجرت شبانه و مخفیانه آن بزرگوار به سوی مدینه، خنثی شد. و بعد از هجرت هم بقیه عمر شریفش را در جنگهای متعدّد با مشرکان و همدستان یهودی آنان سپری کرد. و از هنگام رحلت آن حضرت تا امروز هم همواره منافقین داخلی و دشمنان خارجی درصدد خاموش کردن این نور الهی بوده و هستند و از هیچ کاری در این راه فروگذار نکرده و نمیکنند و اگر آوردن کتابی مانند قرآن کریم، امکان میداشت هرگز از آن، صرف نظر نمیکردند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۲.</ref>.
| |
| *در این عصر هم که همه دولتهای بزرگ دنیا اسلام را بزرگترین دشمن برای سلطه ظالمانه خودشان شناخته و کمر مبارزه جدّی با آن بستهاند و همه گونه امکانات مالی و علمی و سیاسی و تبلیغاتی را در اختیار دارند اگر میتوانستند اقدام به تهیه یک سطر مشابه یکی از سورههای کوچک قرآن میکردند و آن را به وسیله رسانههای گروهی و وسایل تبلیغات جهانی عرضه میداشتند. زیرا این کار، سادهترین و کمهزینهترین و مؤثرترین راه برای مبارزه با اسلام و جلوگیری از گسترش آن است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۲.</ref>.
| |
| * بنابراین، هر فرد عاقلی که جویای حقیقت باشد با توجه به این نکات، یقین خواهد کرد قرآن کریم، کتابی استثنائی و غیرقابل تقلید است و هیچ فرد یا گروهی با هیچ آموزش و تمرینی نمیتواند مانند آنرا بیاورد. یعنی همه ویژگیهای یک معجزه (خارقالعاده بودن، الهی و غیرقابل تقلید بودن، و به عنوان دلیلی بر صحّت نبوّت ارائه شدن) را داراست. و از این روی، بهترین دلیل قاطع بر صدق دعوت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و حقّانیت دین مقدس اسلام میباشد. و از بزرگترین نعمتهای الهی بر جامعه انسانی همین است که این کتاب شریف را به گونهای نازل فرموده که همواره به صورت معجزهای جاویدان باقی بماند و دلیل صدق و صحّتش را با خودش داشته باشد. دلیلی که درک دلالت آن نیازی به تحصیل و تخصص ندارد و برای هر فردی قابل فهم و پذیرش است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۲.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==جهات اعجاز قرآن== | | == مؤلفههای [[معجزه]] بودن [[قرآن]] == |
| ===نخست: فصاحت و بلاغت قرآن===
| | # '''[[تحدی قرآن]]:''' فراخوان مبارزطلبی [[قرآن]]، از طریق [[دوست]] و [[دشمن]]، به گوش همه جهانیان رسیده و کسی به این ندا، پاسخ نگفته است. |
| * نخستین وجه اعجاز قرآن کریم، شیوایی "فصاحت" و رسایی "بلاغت" آن است. یعنی خدای متعال برای بیان مقاصد خود در هر مقامی شیواترین و زیباترین الفاظ، و سنجیدهترین و خوش آهنگ ترین ترکیباتی را بکار گرفته که به بهترین و رساترین وجهی معانی مورد نظر را به مخاطبین میفهماند. و گزینش چنین الفاظ و ترکیبات متناسب و هماهنگ با معانی بلند و دقیق، برای کسی میسر است که احاطه کافی بر همه ویژگیهای الفاظ و دقایق معانی و روابط متقابل آنها داشته باشد و بتواند با در نظر گرفتن همگی اطراف و ابعاد معانی مورد نظر و رعایت مقتضیات حال و مقام، بهترین الفاظ و عبارات را انتخاب کند. و چنین احاطه علمی بدون [[وحی]] و [[الهام]] الهی برای هیچ انسانی فراهم نمیشود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۳.</ref>.
| | # '''تلاش مخالفان برای هماوردی با قرآن:''' مخالفان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] با جدی گرفتن مسئله، درصدد بررسی [[قرآن]] و همانند آوری برای آن برآمدند و با به کارگیری تمام توان [[علمی]] و [[اقتصادی]] خویش به ستیزه در برابر آن پرداختند. |
| * زیبایی آهنگ جذاب و ملکوتی قرآن برای همگان، و شیوایی و رسایی آن برای آشنایان به زبان عربی و فنون فصاحت و بلاغت، قابل درک است اما تشخیص معجزه بودن فصاحت و بلاغت، قابل درک است اما تشخیص معجزه بودن فصاحت و بلاغت آن از کسانی ساخته است که مهارت و تخصص در فنون مختلف سخنوری داشته باشد و آن را با دیگر سخنان فصیح و بلیغ، مقایسه کنند و توان خودشان را در برابر آن بیازمایند و این، کاری بود که از شعراء و چکامه سرایان عرب برمیآمد، زیرا بزرگترین هنر اعراب، سخن سرایی بود که در عصر نزول قرآن، به اوج شکوفایی رسیده بود و نمونههایی از بهترین اشعار را پس از نقد ادبی بعنوان بهترین و ارزشمندترین دستاوردهای هنری، گزینش و معرّفی میکردند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۳.</ref>.
| | # '''ناکامی همانندآوران:''' کتابهای [[تاریخ]] و [[علوم قرآن]]، تلاش افراد متعددی را گزارش کرده است که درصدد همانند آوری برای [[قرآن]] برآمدهاند اما نمونههایی ارائه دادهاند که تنها باعث رسواییشان شده. از سوی دیگر، اگر نمونههای دیگری وجود میداشت، به [[دلیل]] اهمیت مسئله و با وجود [[دشمنان]] قسمخورده و... حتماً در دسترس ما قرار میگرفت. |
| * اساساً حکمت و عنایت الهی، اقتضاء دارد که معجزه هر پیامبری متناسب با علم و هنر رایج در آن زمان باشد تا امتیاز و برتری اعجازآمیز آنرا بر آثار بشری، به خوبی درک کنند چنانکه [[امام هادی]]{{ع}} در پاسخ [[ابن سکیّت]] که پرسید: "چرا خدای متعال، معجزه [[حضرت موسی]]{{ع}} را ید بیضاء و اژدها کردن عصا، و [[معجزه]] [حضرت عیسی]]{{ع}} را شفاء دادن بیماران، و معجزه [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را قرآن کریم قرار داد؟ فرمود: هنر رایج [[حضرت موسی]]{{ع}} سحر و جادو بود از اینروی، خدای متعال معجزه آن حضرت را شبیه کارهای آنان قرار داد تا عجز و ناتوانی خودشان را از آوردن مانند آن دریابند. و هنر رایج زمان [[حضرت عیسی]]{{ع}} فنّ پزشکی بود از اینروی، خدای متعال معجزه آن حضرت را شفاء دادن بیماران علاج ناپذیر، قرار داد تا جهت اعجاز آن را بخوبی درک کنند. اما هنر رایج در زمان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} سخنوری و چکامه سرایی بود از این جهت، خدای متعال قرآن کریم را با زیباترین اسلوب، نازل فرمود تا برتری اعجازآمیز آنرا باز شناسند<ref>ر. ک: اصول کافی، ج ۱، ص ۲۴.</ref><ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۴.</ref>.
| |
| * بزرگترین سخنشناسان آن عصر، مانند [[ولید بن مغیره مخزومی]] و [[عتبة بن ربیعه]] و [[طفیل بن عمرو]]، به نهایت فصاحت و بلاغت قرآن و برتری آن بر شیواترین سخنان بشری، گواهی دادند<ref>ر . ک: اعلام الوری، ص ۲۷، ۲۸ و ص ۴۹. و سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۲۹۳، و ص ۴۱۰.</ref> و در حدود یک قرن بعد، کسانی امثال [[ابن ابی العوجاء]] و [[ابن مقفّع]] و [[ابوشاکر دیصانی]] و [[عبدالملک بصری]]، تصمیم گرفتند که توان خود را در معارضه با قرآن بیازمایند و یک سال تمام، نیروی خود را بر سر این کار گذاشتند ولی کوچکترین کاری از پیش نبردند و سرانجام، همگی در برابر عظمت این کتاب الهی، زانوی عجز و حیرت به زمین زدند و هنگامی که در مسجدالحرام جلسهای برای بازرسی کارهای یکسالهشان تشکیل داده بودند [[امام صادق]]{{ع}} از کنار ایشان عبور کرد و این آیه شریفه را تلاوت فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}﴾}}<ref> بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.</ref><ref>ر. ک: اصول کافی، ج ۱، ص ۲۴.</ref><ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۴.</ref>.
| |
| ===دوم: اُمّی بودن آورنده===
| |
| * قرآن کریم، کتابی است که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از معارف و علوم و احکام و قوانین فردی و اجتماعی است و بررسی کامل هر دسته از آنها نیازمند به گروههای متخصصی است که در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش علمی درباره آنها بپردازند و تدریجاً رازهای نهفته آنرا کشف کنند و به حقایق بیشتری دست یابند هر چند کشف همه حقایق و اسرار آن، جز بهوسیله کسانی که دارای علم الهی و تأیید خدایی باشند میسّر نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۵.</ref>.
| |
| * این مجموعههای گوناگون که شامل ژرفترین و بلندترین معارف، و والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی، و عادلانه ترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزائی، و حکیمانه ترین مناسک عبادی و احکام فردی و اجتماعی، و سودمندترین مواعظ و اندرزها، و آموزنده ترین نکات تاریخی، و سازنده ترین شیوههای تعلیم و تربیت، و در یک جمله: حاوی همه اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است با اسلوبی بدیع و بی سابقه، در هم آمیخته شده، به گونهای که همه قشرهای جامعه بتوانند به فراخور استعدادشان از آن، بهرهمند شوند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۵.</ref>.
| |
| * فراهم آوردن همه این معارف و حقایق در چنین مجموعه ای، فراتر از توان انسانهای عادی است. ولی آنچه بر شگفتی آن میافزاید این است که این کتاب عظیم بوسیله یک فرد درس نخوانده و تعلیم ندیده که هرگز قلمی بر کاغذ نیاورده و در محیطی دور از تمدن و فرهنگ، پرورش یافته بود عرضه شد. و عجیبتر آنکه در زندگی چهل ساله قبل از بعثتش نمونهای از این سخنان، از وی شنیده نشده بود و در دوران رسالتش هم آنچه را بعنوان [[وحی]] الهی، ارائه میکرد اسلوب ویژه و هماهنگ و موزونی داشت که کاملا آنرا از دیگر سخنانش متمایز میساخت و تفاوت آشکاری میان این کتاب با سایر سخنان وی مشهود و محسوس بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۵.</ref>.
| |
| * قرآن کریم با اشاره به این نکات میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}﴾}}<ref> و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند؛ سوره عنکبوت، آیه:۴۸.</ref><ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۵.</ref>.
| |
| * و در جای دیگر میفرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}﴾}}<ref> بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref> یعنی: اگر خدا خواسته بود این کتاب را بر شما تلاوت نمیکردم و شما را از آن، آگاه نمیساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونهای از این سخنان از من نشیدند مگر نمیفهمید؟! و به احتمال قوی، آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ}}﴾}} نیز اشاره به همین جهت اعجاز است یعنی احتمال قوی دارد که ضمیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مِّثْلِهِ}}﴾}} به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَبْدِنَا}}﴾}} برگردد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۵.</ref>.
| |
| * حاصل آنکه: اگر به فرض محال، امکان داشته باشد که صدها گروه دانشمند و متخصص با همکاری و همیاری یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد درس نخوانده، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۶.</ref>.
| |
| * بنابراین، ظهور چنین کتابی با این ویژگیها از فرد تحصیل نکرده ای، مبیّن جهت دیگری از جهات اعجاز آن میباشد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۶.</ref>.
| |
| ===سوم: هماهنگی و عدم اختلاف===
| |
| * قرآن کریم، کتابی است که در طول بیست و سه سال رسالت پیامبر اکرم{{صل}} که دورانی بحرانی و پرماجرا و توأم با فراز و نشیبها و حوادث تلخ و شیرین فراوان بود نازل گردید ولی این دگرگونیهای عجیب، تأثیری در انسجام مطالب و شیوه اعجازآمیز آن نگذاشت. و همین هماهنگی و یکنواختی آن از نظر شکل و محتوی، جهت دیگری از جهات اعجاز بشمار میرود که مانند دو جهت دیگر، در خود قرآن به آن، اشاره شده است در آنجا که میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا}}﴾}}<ref>ر. ک: سوره نساء، آیه ۸۲.</ref><ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۶.</ref>.
| |
| * توضیح آنکه: هر انسانی دست کم، دستخوش دو نوع دگرگونی قرار میگیرد: یکی آنکه تدریجاً بر معلومات و مهارتهایش افزوده میشود و افزایش دانشها و توانشها در سخنانش انعکاس مییابد و طبعاً در فاصله زمانی بیست ساله، تفاوت و اختلاف چشمگیری بین گفتارهایشان نمایان میگردد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۶.</ref>.
| |
| * دو دیگر، آنکه حوادث گوناگون زندگی، موجب پیدایش حالات روانی و احساسات و عواطف مختلفی از قبیل بیم و امید غم و شادی و هیجان و آرامش میشود و اختلاف این حالات، تأثیر بسزایی در اندیشه و گفتار و کردار شخص میگذارد و طبعاً با شدت یافتن این دگرگونیها، سخنان وی هم دچار اختلاف شدیدی میگردد. و در حقیقت تغییرات گفتار، تابعی از تغییرات حالات روانی است که آنها هم به نوبه خود، تابع اوضاع و احوال طبیعی و اجتماعی میباشد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۶.</ref>.
| |
| * اکنون اگر فرض کنیم که قرآن کریم، دستبافت شخص [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بهعنوان یک انسان محکوم دگرگونیهای یاد شده، باشد با توجه به شرایط بسیار متغیر زندگی آن حضرت، میبایست از نظر شکل و محتوی، دارای اختلافات فراوانی باشد در صورتی که اثری از چنین اختلافات، در آن مشاهده نمیشود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۷.</ref>.
| |
| * پس نتیجه میگیریم که هماهنگی و عدم اختلاف در مضامین قرآن و در سطح بلاغت اعجازآمیز آن، نشانه دیگری از صدور این کتاب شریف، از منبع علم ثابت و نامتناهی خدای متعال است که حاکم بر طبیعت و نه محکوم پدیدههای دگرگون شونده آن میباشد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص:۲۶۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==مؤلفههای [[معجزه]] بودن قرآن==
| | مخالفان [[قرآن]]، [[اهل]] [[فصاحت]] و [[بلاغت]] بودند و بیشترین [[انگیزه]] را برای همانند آوری داشتند. [[قرآن]] [[آداب و رسوم]] آنان را [[نادرست]] و [[خرافی]] قلمداد میکرد و درعینحال در [[آیات]] [[تحدی]]، هر نکتهای را برای [[ترغیب]] آنان استفاده میکرد که اگر در مقابل کوششی صورت نگیرد باید انگیزههایش را جستوجو کرد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۴۲ ـ ۱۴۴.</ref>. |
| #'''تحدی قرآن:''' فراخوان مبارز طلبی قرآن، از طریق دوست و دشمن، به گوش همه جهانیان رسیده و کسی به این ندا، پاسخ نگفته است.
| |
| #'''تلاش مخالفان برای هماوردی با قرآن:''' مخالفان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] با جدی گرفتن مسئله، درصدد بررسی قرآن و همانند آوری برای آن برآمدند و با به کارگیری تمام توان علمی و اقتصادی خویش به ستیزه در برابر آن پرداختند.
| |
| #'''ناکامی همانند آوران:''' کتابهای تاریخ و علوم قرآن، تلاش افراد متعددی را گزارش کرده است که درصدد همانند آوری برای قرآن برآمدهاند اما نمونههایی ارائه دادهاند که تنها باعث رسواییشان شده. از سوی دیگر، اگر نمونههای دیگری وجود میداشت، به دلیل اهمیت مسئله و با وجود دشمنان قسمخورده و ... حتماً در دسترس ما قرار میگرفت<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۴۲.</ref>.
| |
| *مخالفان قرآن، اهل فصاحت و بلاغت بودند و بیشترین انگیزه را برای همانند آوری داشتند. قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست و خرافی قلمداد میکرد و درعینحال در آیات تحدی، هر نکتهای را برای ترغیب آنان استفاده میکرد که اگر در مقابل کوششی صورت نگیرد باید انگیزههایش را جستوجو کرد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۴۴.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==مراد از سوره در آیات تحدی== | | == راههای تشخیص اعجاز قرآن == |
| *مراد از سوره در آیات تحدی همین سوره اصطلاحی است؟ [[علامه طباطبائی]] معتقد است: مراد از کلمه "سوره" بخشی از سخن است که برای هدفی خاص ایراد شده است و "سور" به معنای دیوار است. مقصود از "سوره"، بخشی از آیات بههم پیوسته و دارای نظم خاص است که میتواند شامل حتی یک آیه هم بشود. بنابراین، بخشی از معارف را که با حصاری محدود شده باشد، "سوره" گویند. یکی از شواهد این تلقی از کلمه "سوره"، آیه ۳۴ سوره شریفه طور است که به جای کلمه "سوره" از کلمه "حدیث" استفاده شده که شامل یک آیه کامل هم میشود. در نتیجه، آیات تحدی، علاوه بر سورههای مصطلح، شامل آیات با ویژگیهای مذکور نیز میشود<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۴۴ - ۱۴۵.</ref>.
| | # تشخیص مستقیم که برای یک عربزبان یا فرد متخصص مقدور است. |
| | # تشخیص غیرمستقیم؛ از آنجا که اولاً، [[انگیزه]] مقابله با [[قرآن]] بسیار بوده و ثانیاً، [[خداوند]] آوردن حتی سورهای همانند [[قرآن]] را کافی دانسته و ثالثاً، [[خدای متعال]] فرمود: همه جهانیان "[[جن]] و [[انس]]" [[یاری]] یکدیگر کنند و رابعاً، کتابی به این [[عظمت]] توسط فردی [[درس نخوانده]] عرضه شده، تشخیص [[معجزه]] بودن آن برای افراد عادی غیر متخصص نیز، [[یقینی]] خواهد بود<ref>ر. ک. [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۹۴.</ref>. |
|
| |
|
| ==ابعاد وجوه اعجاز قرآن== | | == [[اثبات اعجاز قرآن]] == |
| *چه ویژگیای در قرآن وجود دارد که کسی نمیتواند مثلش را بیاورد؟ زیرا قرآن در وجوه مختلفی مثل فصاحت و بلاغت و معارف و عدم تناقض، خارقالعاده است .
| | {{اصلی|اثبات اعجاز قرآن}} |
| ۱. '''فصاحت و بلاغت در متن قرآن:'''فصاحت در اصطلاح اهل ادب به معنای شیوایی کلمات و گوشنواز بودن آهنگ آنهاست و بلاغت به معنای گویایی است به طوری که بیان آن معنا با توجه به مقتضیات حال و شرایط زمانی و مکانی به بهتر از آن وجود میسر نباشد. خدای متعال، کلمات قرآن را به شیواترین و خوشآهنگ ترکیبات به کار گرفته و به بهترین وجه مقصود خود را رسانده است. سرّ آنکه کسی نمیتواند مثل قرآن بیاورد این است که خدای متعال، هم هدفش را بهتر از همه میشناسد و هم حال بندگانش را بهتر از همه میداند و هم احاطهاش به ترکیبات لفظ از همه بیشتر است<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۴۵ - ۱۴۶.</ref>.
| |
| *[[پیامبر اعظم اسلام]]{{صل}}، به هنگام نماز شب، آیات شریف قرآن را با صوتی دلنشین تلاوت میکردند. سران مخالفان اسلام، در سیاسی شب، مخفیانه برای شنیدن قرآن میآمدند. در یکی از این شبها سپیدهدم به یکدیگر برخورد کردند و یکدیگر را از عاقبت این کار بیم دادند و سرزنش کردند.
| |
| *'''شبهه:''' ازآنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قویتر است، چگونه میتوان فرض کرد که انسان از فعل و معلول خویش ضعیفتر باشد؟
| |
| *'''پاسخ:''' ممکن است شخصی، تسلط بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید.
| |
| *'''اعجاز در فصاحت و بلاغت سه جهت دارد:''' ۱. احاطه به لغات. ۲. قدرت بیان. ۳. قدرت فکر و لطافت ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به مهارت و ذوق خاصی در فن سخنرانی و بلاغت است. لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر شمشیر ساخته خودش که در دست مردی شجاعتر است، عاجز بماند؛ پس خدای متعال هم میتواند انسانها را با همان زبانی ناتوان سازد که از سوی خودشان وضع شده<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>.
| |
| ۲. '''معارفی بیمانند از فردی درس نخوانده:''' صدور معارف فرا عادی از فردی بدون پیشینه علمی و آموزشی، وجه دیگری برای اعجاز قرآن است. که در آیه ۴۸ سوره عنکبوت آمده است که اگر [[پیامبر]] پیش از این، از قدرت بیان چنین کلماتی برخوردار بود، اهل باطل در اعجاز قرآن تردید میکردند. همچنین بر اساس آیه ۱۶ سوره یونس خداوند به [[پیامبر]] میفرماید به مردم بگو: ... شاهد الهی بودن این سخنان آن است که من یک عمر میان شما زندگی کردم، ولی هرگز از این کلمات بر زبانم جاری نشده است. ملازمه امی بودن [[پیامبر]] و [[معجزه]] بودن قرآن ازآنروست که از سویی قرآن دارای علوم و احکام و قوانینی است که با دیگر کتب بشری قابل مقایسه نیست.
| |
| *از سوی دیگر این کتاب بزرگ، به وسیله فردی درس نخوانده، در محیطی دور از تمدن ارائه شده و در طول ۴۰ سال حتی یکبار چنین جملاتی از [[پیامبر خاتم|نبی مکرم]] شنیده نشده، اما در رأس چهل سالگی ناگهان کتابی آورد که فحول و عقلای قومش از آوردن چون آن عاجز ماندند.
| |
| *بنابراین آوردن کتابی با این ویژگی از سوی فردیامی با آن خصوصیات و سوابق، خارج از توان بشر بوده<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۴۹ - ۱۵۰.</ref>.
| |
| ۳. '''عدم اختلاف در قرآن:''' یکی دیگر از وجود اعجاز قرآن کریم پیراستگی از اختلاف و تناقض است که در آیه ۸۲ سوره نساء اشاره شده است. چه ویژگیای در قرآن است که عدم وجود اختلاف، کاشف از الهی بودن آن است؟
| |
| *'''این اعجاز، مبتنی بر سه مقدمه است:'''
| |
| *الف. آیات قرآن از جهت محتوا و سطح بلاغت هماهنگی کامل دارند.
| |
| *ب. بین بشری بودن قرآن و راه یافتن اختلاف در آن، ملازمه وجود دارد.
| |
| *ج. با تدبر در قرآن میتوان هماهنگی آیاتش را کشف کرد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۵۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==شرایط و عوامل زمینهساز اختلاف== | | == [[وجوه اعجاز قرآن]] == |
| '''۱. ویژگیهای انسان:''' انسان دارای تکامل تدریجی است و این تکامل تدریجی، تفاوت محسوسی را در دستاوردهای فکری و علمی انسان به دنبال دارد.
| | {{اصلی|جهت اعجاز قرآن}} |
| *تأثیرپذیری و خطاپذیری انسان ازجمله عوامل پیدایش اختلاف در آثار اوست. به دلیل همین خطاپذیری، پس از پی بردن به خطا، گفته پیشین خود را نقص میکند.
| | جهت [[اعجاز]] [[قرآن]] به معنای جنبه ای است که قرآن از آن جهت دارای [[معجزه]] است. ابعاد مختلفی برای معجزه بودن قرآن بیان شده است مانند: اعجاز از لحاظ [[فصاحت]] و [[بلاغت]]؛ از نظر [[خبرهای غیبی]]؛ اعجاز قرآن ازنظر [[قانونگذاری]]؛ از نظر [[علوم طبیعی]]؛ از نظر [[معارف الهی]]؛ از نظر [[هماهنگی]] درونی و از لحاظ [[امی بودن پیامبر خاتم]]<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۳؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص۹۵-۹۷؛ [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد جواد]]، [[اعجاز قرآن - بهدار (مقاله)|مقاله «اعجاز قرآن»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۳۲۴-۳۳۰.</ref>. |
| *از سوی دیگر انسانها ازنظر استعداد متفاوتاند لذا آثارشان در زمینههای مختلف از جهت قوت و ضعف متفاوت است.
| |
| هر فردی، برخی کمالات را دارا میشود و در برخی از آنها به اوج میرسد و این محدودیت هم، موجب تفاوت آثار متعدد یک انسان میشود.
| |
| *انسان مانند تمام موجودات عالم، محکوم به تحول و تکامل است و نمیتوان داستانهایی برای همه شئون بشری عرضه کند که با تکامل بشر، متحول نشود.
| |
| *خلاصه: تکامل تدریجی، خطا و تأثیرپذیری، تفاوت استعدادها و محدودیت انسان، سبب پیدایش ناهماهنگی در آثار اوست<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>.
| |
| '''۲. ویژگیهای قرآن:''' شرایط و مدتزمان نزول قرآن و برخی ویژگیهای آن بهگونهای است که با عوامل اختلاف آفرین در آثار انسانی تطابق دارد. [[پیامبر]] در طی ۲۳ سال نزول قرآن، در شرایط و اوضاع و احوال فردی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بسیار گوناگونی قرار داشت که زمینه تأثیرپذیری و اختلاف در اندیشههای [[پیامبر]] را فراهم میآورد اما هیچ ناهماهنگی در قرآن به چشم نمیخورد و اگر هست تأمل و دقت رنگ میبازد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص:۱۵۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| | == [[علوم قرآن]] == |
| | {{اصلی|علوم قرآن}} |
|
| |
|
| | [[علوم قرآن]] دارای دو کاربرد است: علوم قرآن اضافی به معنای علومی که در [[خدمت]] [[قرآن]] باشند یا مستند به آن و علوم قرآن اسمی یا [[علمی]] که عبارت از مجموعه مباحثی است که در درباره قرآن شکل گرفته است. برخی از موضوعاتی که در علوم قرآن بحث میشود عبارت است از: اسامی و صفات قرآن؛ اعجاز قرآن؛ [[تاریخ قرآن]]؛ [[فضایل قرآن]] و...<ref>[[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۷۵۱-۷۵۲.</ref>. |
|
| |
|
| ==منابع== | | == جستارهای وابسته == |
| * [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی ]]و [[غلام علی عزیزیکیا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]؛ | | {{مدخل وابسته}} |
| * [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)''']]؛ | | * [[ارضای خواص به قرآن]] |
| * [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید''']]. | | * [[ارضای عاطفی به قرآن]] |
| *[[پرونده:33456.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|'''راه و راهنماشناسی''']]. | | * [[ارضای عقل به قرآن]] |
| *[[پرونده:136851.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|'''آموزش عقاید''']] | | * [[ارضای عوام به قرآن]] |
| *[[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|'''انسانشناسی''']] | | * [[اعجاز آسانحفظی قرآن]] |
| | * [[اعجاز آسانفهمی قرآن]] |
| | * [[اعجاز تأثیری قرآن]] |
| | * [[اعجاز تصویری قرآن]] |
| | * [[اعجاز تناسب آیات]] |
| | * [[اعجاز تناسب سوره ها]] |
| | * [[اعجاز جامعیت قرآن]] |
| | * [[اعجاز جاودانگی قرآن]] |
| | * [[اعجاز صوتی قرآن]] |
| | * [[اعجاز عدم تحریف قرآن]] |
| | * [[اعجاز محتوایی قرآن]]: |
| | ** [[اعجاز اخلاقی قرآن]] |
| | ** [[اعجاز استدلالی قرآن]] |
| | ** [[اعجاز تشریعی قرآن]] |
| | ** [[اعجاز جدلی قرآن]] |
| | ** [[اعجاز عددی قرآن]] |
| | * [[اعجاز نزولی قرآن]] |
| | * [[بلاغت قرآن]]: |
| | ** [[اعجاز بدایع قرآن]] |
| | ** [[اعجاز بیانی قرآن]]: |
| | *** [[اعجاز نظم قرآن]] |
| | *** [[الهی بودن الفاظ قرآن]] |
| | *** [[تاخیر ما اصله التقدیم]] |
| | *** [[فصاحت قرآن]]: |
| | **** [[فصاحت لفظی]] |
| | **** [[فصاحت معنوی]] |
| | *** [[نقض عادات ادبی]] |
| | * [[ترتیب قرآن]]: |
| | ** [[ترتیب آیات]]: |
| | *** [[ترتیب تدوین آیات]] |
| | *** [[ترتیب تلاوت آیات]] |
| | ** [[ترتیب سوره ها]]: |
| | *** [[ترتیب تدوین سوره ها]] |
| | *** [[ترتیب تلاوت سوره ها]] |
| | ** [[ترتیب فعلی قرآن]] |
| | ** [[ترتیب نزول قرآن]]: |
| | *** [[ترتیب نزول آیات]] |
| | *** [[ترتیب نزول سوره ها]] |
| | * [[رفع نیاز بشری به قرآن]] |
| | * [[هدایت قرآن]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == منابع == |
| {{یادآوری پانویس}} | | {{منابع}} |
| {{پانویس2}} | | # [[پرونده:33456.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|'''راه و راهنماشناسی''']] |
| | # [[پرونده:136851.jpg|22px]] [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|'''آموزش عقاید''']] |
| | # [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید محمود دشتی]]، [[غلام علی عزیزیکیا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']] |
| | # [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']] |
| | # [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|'''انسانشناسی''']] |
| | # [[پرونده:1368991.jpg|22px]] [[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|'''قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲''']] |
| | # [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی''']] |
| | # [[پرونده:440259451.jpg|20px]] [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد جواد]]، [[اعجاز قرآن - بهدار (مقاله)|مقاله «اعجاز قرآن»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] |
| | # [[پرونده:1233456.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی''']] |
| | # [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگنامه علوم قرآنی''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:اعجاز]] | | {{قرآن کریم}} |
| | |
| | [[رده:علوم قرآنی]] |