|
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۹: |
خط ۹: |
|
| |
|
| == مقدمه == | | == مقدمه == |
| در نگاه [[شیعه]]، جمیع [[کمالات]] [[روحی]] و [[علمی]] [[انبیاء]] {{عم}} به [[حضرت رسول]] {{صل}} و از ایشان به [[اهل بیت]] {{ع}} رسیده است. همۀ [[معجزات انبیا]] و حتی بیشتر از آنها، برای [[پیامبر]] {{صل}} است. تمام این مراتب، درجات، [[کمالات]]، اسماء الهیه و [[اسم اعظم]] برای [[جانشین]] برحق و اوصیای آن حضرت است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref>.
| | [[مرجعیت دینی اهل بیت]] برای [[مسلمانان]] و حجّیت قول و فعل ایشان امری ثابت شده است که [[احادیث]] بسیاری از زبان [[پیامبر خدا]] {{صل}}، آنان را [[مرجع]] [[شناخت دین]] معرّفی کرده است. [[حکومت حق]] و ولایت بر مسلمین و [[امامت]] [[امّت]] نیز با آنان است و [[واقعۀ غدیر]]، تأکیدی بر این نکته بود، هرچند مغرضان [[دنیاطلب]]، مسیر حرکت [[دینی]] و [[ولایت]] و [[خلافت]] را [[تغییر]] دادند و [[اهل بیت]] را منزوی و خانهنشین کردند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پیوسته [[اهل بیت]] را در کنار [[قرآن]] مطرح میکرد و [[مسلمانان]] را به تمسّک به این دو سفارش میفرمود و توصیه میکرد از این دو ریسمان محکم و [[حجّت الهی]] جدا نشوند. آن حضرت، [[اهل بیت]] را همچون [[کشتی نوح]]، مثل باب حطّۀ [[بنی اسرائیل]]، مانند خانۀ [[خدا]]، همچون [[ستارگان]] [[آسمان]] معرفی کرده و از [[فضایل]] و جایگاه آنان در [[دنیا]] و [[قیامت]] و [[آخرت]]، نزد [[خدا]] و [[فرشتگان]] و [[پیامبران]]، بسیار [[ستایش]] کرده و به [[ولایت]] و [[محبت]] و [[اطاعت]] و [[مودت]] و یادکردن و [[زیارت]] ایشان سفارش فرموده است، [[شناخت]] آنان و [[حق اهل بیت]] و مراعات آن را لازم شمرده و آن را مایۀ قبولی اعمال و وسیلۀ [[نجات]] و [[سعادت]] در [[آخرت]] معرفی کرده است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، رجواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۰.</ref>. |
|
| |
|
| == معناشناسی ==
| | در نگاه [[شیعه]]، جمیع [[کمالات]] [[روحی]] و [[علمی]] [[انبیاء]] {{عم}} به [[حضرت رسول]] {{صل}} و از ایشان به [[اهل بیت]] {{ع}} رسیده است. همۀ معجزات انبیا و حتی بیشتر از آنها، برای [[پیامبر]] {{صل}} است. تمام این مراتب، درجات، [[کمالات]]، اسماء الهیه و [[اسم اعظم]] برای [[جانشین]] برحق و اوصیای آن حضرت است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref>. |
| {{اصلی|مرجعیت علمی}}
| |
| مرجعیت علمی بدینمعناست که [[ائمه]] {{ع}} به عنوان خلفای راستین [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، [[مفسر]] و [[مبیّن]] [[دین]] و بیانکنندۀ معارف و [[احکام الهی]] و حافظان و شارحان [[دین]] هستند<ref>ر.ک: [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سید محمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|مرجعیت علمی امامان]]، صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.</ref>. به عبارت دیگر مراد از مرجعیت علمی عبارت است از مورد رجوع قرار گرفتن افرادی به عنوان أعلم و صاحبنظر، در مسائلی همچون [[سنت]] نبوی، [[تفسیر]] قرآن، قضاوت، فرایض و... به گونهای که عموم [[مردم]] و دانشمندان به این برتریهای علمی اعتراف داشته باشند<ref>ر.ک: [[محسن رفیعی|رفیعی، محسن]]، [[معصومه شریفی|شریفی، معصومه]]، [[مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت (مقاله)|مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت]]؛ اندیشه تقریب؛ تابستان ۱۳۹۰؛ ص ۱۸.</ref>.
| |
|
| |
|
| از آنجایی که [[اهل بیت]] {{ع}} دارای [[مقام عصمت]] هستند لذا محل [[رجوع]] [[علمی]] دیگران بوده و [[کلام]] آنان [[حجت]] است، زیرا تنها مجرای القاء کنندۀ [[علم]] و [[حیات]] از سوی [[خدا]]، [[امام]] است و بدون [[امام]]، [[قرآن]] یا هر کتاب یا [[علمی]] {{متن قرآن|لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}}<ref>«و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref> است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref>.
| | ===[[علم اهل بیت]]=== |
| | | ==== علم، لازمه امامت ==== |
| == علم، لازمه امامت == | | اصولاً [[امامت]] به مفهوم صحیح و مسئولیتهای آن، چه از دیدگاه [[عقل]] و چه از نظر نقلی، بدون [[علم]]، نه امکانپذیر است و نه قابل قبول و شایستۀ [[جامعه اسلامی]]. در جایی که [[قرآن]] و [[احادیث]]، احراز مسئولیتهای [[اجتماعی]] و هر نوع ارتقاء را مشروط به [[علم]] میداند و به برخورداری از [[علم]] تأکید میکند و [[جهل]] و [[جاهل]] را مورد نکوهش قرار میدهد، چگونه میتوان در [[لزوم]] داشتن [[علم]] و [[برتری]] [[علم امام]] در مقایسه با دیگران [[شک]] کرد و [[امامت]] بدون [[علم]] را قابل قبول دانست؟ |
| اصولاً [[امامت]] به مفهوم صحیح و مسئولیتهای آن، چه از دیدگاه [[عقل]] و چه از نظر نقلی، بدون [[علم]]، نه امکانپذیر است و نه قابل قبول و شایستۀ [[جامعه اسلامی]]. در جایی که [[قرآن]] و [[احادیث]]، احراز مسئولیتهای [[اجتماعی]] و هر نوع ارتقاء را مشروط به [[علم]] میداند و به برخورداری از [[علم]] تأکید میکند و [[جهل]] و [[جاهل]] را مورد [[نکوهش]] قرار میدهد، چگونه میتوان در [[لزوم]] داشتن [[علم]] و [[برتری]] [[علم امام]] در مقایسه با دیگران [[شک]] کرد و [[امامت]] بدون [[علم]] را قابل قبول دانست؟ | |
|
| |
|
| در این زمینه [[آیات]] فراوانی هست که ما به چند مورد آن بسنده میکنیم: | | در این زمینه [[آیات]] فراوانی هست که ما به چند مورد آن بسنده میکنیم: |
| # [[علم]]، موجب [[فضیلت]] و [[برتری]] و تقدم است: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.</ref> و [[اعلمیت]] از بارزترین و واضحترین مصادیق [[افضلیت]] است<ref>سید کمال جزایری، علم الإمام، ص۱۴۱.</ref>. | | # [[علم]]، موجب [[فضیلت]] و [[برتری]] و تقدم است: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.</ref> و [[اعلمیت]] از بارزترین و واضحترین مصادیق [[افضلیت]] است<ref>سید کمال جزایری، علم الإمام، ص۱۴۱.</ref>. |
| # ارتقاء و [[رفعت]] [[مقام]]، مشروط به [[علم]] است: {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ}}<ref>«خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>. | | # ارتقاء و رفعت مقام، مشروط به [[علم]] است: {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ}}<ref>«خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>. |
| # مِلاک ارجاع امور به [[پیامبر]] {{صل}} و [[اولوالامر]]، عالم بودن آنها است: {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>. | | # مِلاک ارجاع امور به [[پیامبر]] {{صل}} و [[اولوالامر]]، عالم بودن آنها است: {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ}}<ref>«و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>. |
| # [[امام]] بدون [[علم]] ناگزیر باید به عالم [[رجوع]] کند: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> که در این صورت بر [[امام]]، امامی دیگر خواهد بود. | | # [[امام]] بدون [[علم]] ناگزیر باید به عالم رجوع کند: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> که در این صورت بر [[امام]]، امامی دیگر خواهد بود. |
| # [[گزینش]] و [[اصطفاء الهی]] بر اساس [[علم]] است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref> «خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | | # [[گزینش]] و [[اصطفاء الهی]] بر اساس [[علم]] است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref> «خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. |
|
| |
|
| با [[تأمل]] در این [[آیات]] درمییابیم که [[امامت]] [[جاهل]] بر عالِم و عالم بر عالمتر، امری مردود و غیر قابل قبول است. در [[احادیث]] نیز تأکید فراوانی بر شرط [[علم]] در قبول مسئولیتهای [[اجتماعی]]، دیده میشود که [[دلیل]] بر [[اولویت]] اشتراط [[علم]] در [[امامت]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هیچگاه [[طایفه]] و امتی، امور خود را به دست مردی نسپرده است که در آن [[طایفه]] و گروه داناتر و [[اعلم]] از او بودهاند، مگر آنکه پیوسته امور آن [[امت]] رو به خرابی و [[تباهی]] میگذارد، تا زمانی که از این کردار برگردند و زمام امور خود را به دست [[اعلم امت]] بدهند"<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۶۰ و ۵۶۶.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref> | | با [[تأمل]] در این [[آیات]] درمییابیم که [[امامت]] [[جاهل]] بر عالِم و عالم بر عالمتر، امری مردود و غیر قابل قبول است. در [[احادیث]] نیز تأکید فراوانی بر شرط [[علم]] در قبول مسئولیتهای [[اجتماعی]]، دیده میشود که [[دلیل]] بر اولویت اشتراط [[علم]] در [[امامت]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هیچگاه طایفه و امتی، امور خود را به دست مردی نسپرده است که در آن طایفه و گروه داناتر و [[اعلم]] از او بودهاند، مگر آنکه پیوسته امور آن [[امت]] رو به خرابی و [[تباهی]] میگذارد، تا زمانی که از این کردار برگردند و زمام امور خود را به دست اعلم امت بدهند"<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۶۰ و ۵۶۶.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref> |
| | |
| == ادله مرجعیت علمی اهل بیت {{عم}} ==
| |
| === دلایل قرآنی ===
| |
| ==== آیه وراثت ====
| |
| {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>. [[مقام]] [[وراثت]] در [[قرآن]] با توجه به [[آیات]] مختلف بیان شده: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref> «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد * در حالی که برخی از فرزندزادگان برخی دیگرند و خداوند شنوایی داناست» سوره آل عمران، آیه ۳۳-۳۴.</ref>؛ و نیز {{متن قرآن|يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری میکنند» سوره نحل، آیه ۵۹.</ref>؛ {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ}}<ref>«پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای کشتناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوهها روزی فرما باشد که سپاس گزارند» سوره ابراهیم، آیه ۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بیگمان نزدیکترین مردم به ابراهیم همانانند که از وی پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان؛ و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref>؛ {{متن قرآن|فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ}}<ref>«و پروردگارش را بخواند که: اینان قومی گناهکارند» سوره دخان، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا}}<ref>«آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند» سوره مریم، آیه ۵۸.</ref> و در برخی از [[آیات]] اشاره شده به اینکه [[مقام]] [[وراثت]]، بعد از [[پیامبر]] {{صل}} به [[اهل بیت]] {{عم}} میرسد. منظور از [[وراثت]] [[ارث]] بردن برخی از [[کمالات]] [[پیامبر]] خصوصاً [[علم]] است.
| |
| | |
| منظور از [[وراثت]]، در [[آیه]] ۳۲ فاطر، [[وراثت]] [[اموال]] نیست، بلکه طبق [[نص قرآنی]] [[وراثت]] کتاب است، کتابی که مشتمل بر [[اسرار]]، [[معارف]] و [[قوانین]] [[زندگی]] بشری است. اما منظور [[خداوند]] از کتاب در این [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا...}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم.».. سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> چیست؟ [[علامه طباطبایی]] میفرماید: "مراد از ـ [[کتاب]] ـ در [[آیه]] مورد بحث ـ به طوری که از سیاق برمیآید ـ [[قرآن کریم]] است و غیر از این هم نمیتواند باشد، برای اینکه در [[آیه]] قبلی بدان تصریح کرده، فرمود: {{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ}}<ref>«و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است» سوره فاطر، آیه ۳۱.</ref>؛ بنابراین "الف و لام" در الکتاب الف و لام [[عهد]] خواهد بود، (و معنای الکتاب همان کتاب خواهد بود)، نه الف و لام جنس (به معنای همه کتابها)"<ref>المیزان، سید محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۶۲.</ref>. اکثر [[مفسران اهل سنت]] نیز {{متن قرآن| الْكِتَابَ}} را به معنای [[قرآن]] میگیرند<ref>روح المعانی، ج۱۱، ص۳۶۶؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۳۴۷؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۸۴.</ref>.
| |
| | |
| واژه "اصطفا" از ماده "صفو" است، اصل صفو [[خلوص]] شیء از آمیختگی است و لذا به سنگ صاف و [[خالص]]، [[صفا]] گفته میشود"<ref>المفردات، ص۴۸۷.</ref>. [[علامه طباطبایی]] میگوید: "کلمه [[اصطفاء]] از ماده صفو گرفته شده که معنایش قریب به معنای [[اختیار]] است، با این تفاوت که [[اختیار]] به معنای [[انتخاب]] یک چیز از بین چند چیز است که [[بهترین]] آنهاست و [[اصطفاء]] نیز [[انتخاب]] یکی از چند چیز است، اما یکی که از بین همه صفوه و [[خالص]] باشد"<ref>المیزان، ج۱۷، ص۶۲.</ref>. یعنی کتاب را به [[بندگان]] برجسته و [[برگزیده]] که آنها را میان جمیع [[بندگان]] خود [[اختیار]] و [[انتخاب]] کردیم.
| |
| | |
| [[علما]] و [[مفسرین]] در [[آیه]] مذکور [[اختلاف]] دارند که منظور [[خداوند]] از [[بندگان]] [[برگزیده]] چه کسانی هستند؟ برخی گفتهاند: مقصود [[پیامبران]] هستند که به [[پیامبری]] و نازل کردن کتابشان [[برگزیده]] است، برخی گفتهاند ایشان برگزیدگان داخل در قول [[خدا]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref> است که [[بنی اسرائیل]] را [[اراده]] کرده. برخی نیز گفتهاند ایشان [[امت محمد]] {{صل}} هستند که نظر اکثر [[مفسران]] [[عامه]] است<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۲۵۱-۲۵۲؛ طبری، جامع البیان، ج۲۲، ص۸۸؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۴، ص۳۴۷- ۳۴۸؛ الکشاف، ج۳، ص۶۱۲؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴۸۴؛ روح المعانی، ج۱۱، ص۳۶۶.</ref>.
| |
| | |
| از [[حضرت باقر]] و [[حضرت صادق]] {{عم}} [[روایت]] شده که فرمودند: "آن [[آیه]] مخصوص ما خاندان است، مخصوص [[اهل بیت]] {{ع}} و [[ذریه رسول خدا]] {{صل}} از [[فرزندان فاطمه]] {{س}} و ما را قصد نموده است و این نزدیکترین اقوال و گفتههاست، برای آنکه ایشان [[شایستهترین]] و سزاوارترین مردمند که توصیف باصطفاء و [[اجتباء]] و [[برگزیدگی]] و [[وارث علم]] [[پیغمبران]] شوند، زیرا ایشان [[متعبد]] و پایبند به [[حفظ قرآن]] و بیان حقایق آن بوده و [[عارف]] به حقایق و [[محکمات]] و [[متشابهات]] آن هستند"<ref>ر. ک: المیزان، ج۱۷، ص۴۵؛ مجمع البیان، مترجمان، ج۲۰، ص۳۳۵.</ref>. شواهدی از [[اهل سنت]] نیز مؤید این معناست به عنوان مثال:
| |
| # [[عبدالله بن برید]] [[نقل]] کرد که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "برای هر [[پیامبری]] [[وصی]] و وارثی است و به درستی [[وصی]] و [[وارث]] من [[علی بن ابی طالب]] است"<ref>ابن مغازلی شافعی، مناقب، ص۱۹۲؛ إربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۳۹ و شبیه این حدیث در مستدرک حاکم نیسابوری، کتاب معرفة الصحابه، جزء سوم، ص۱۳۶، ح۴۶۳۵.</ref>.
| |
| # [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] [[آیه مباهله]] میگوید: [[علی]] نفس [[رسول خدا]] بوده است و لازمهاش آن است که چون [[رسول خدا]] از جمیع [[انبیا]] [[افضل]] و اشرف بوده است [[علی]] نیز باید از [[رسول خدا]] گذشته از [[بقیه انبیا]] [[افضل]] و اشرف باشد، میگوید که [[رسول خدا]] فرمود: "هرکس بخواهد [[آدم]] را، در علمش و [[نوح]] را در طاعتش و [[ابراهیم]] را در خلتش و [[موسی]] را در هیبتش و [[عیسی]] را در [[برگزیدگی]] و خلوصش ببیند باید [[علی بن ابیطالب]] را ببیند"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ وَ نُوحاً فِي طَاعَتِهِ وَ إِبْرَاهِيمَ فِي خَلَّتِهِ وَ مُوسَى فِي قُرْبَتِهِ وَ عِيسَى فِي صَفْوَتِهِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}؛ روایتی شبیه به این در مقتل الحسین، ص۷۶، ح۲۵، خوارزمی از علمای اهل سنت نیز دیده میشود.</ref>. سپس گوید: این [[حدیث]] دلالت دارد تمام کمالاتی که در آن [[پیمبران]] جدا جدا و متفرق بوده، در [[علی بن ابیطالب]] جمع شده است و این دلالت دارد بر آنکه [[علی]] از تمام [[پیمبران]] [[افضل]] است؛ اما [[شیعیان]] از قدیم الأیام تا این زمان به [[آیه مباهله]] [[استدلال]] میکنند که [[علی]] از همه [[اصحاب رسول خدا]] [[افضل]] است، چون [[آیه]] دلالت دارد که [[علی]] {{ع}} مثل نفس [[محمد]] {{صل}} است مگر در آنچه که [[دلیل]]، تخصیص زده است، و نفس [[محمد]] از جمیع [[اصحاب]] [[افضل]] بوده است پس [[واجب]] است که [[علی]] از همه [[اصحاب]] [[افضل]] باشد<ref>فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ذیل آیه مباهله، ج۷، ص۸۶.</ref>. در [[روایات اهل سنت]] نیز این معنا ([[علی]] نفس [[پیامبر]] است) [[تأیید]] شده است. مثل [[روایت]] [[عایشه]] از [[رسول خدا]] که فرمود: "[[علی]] نفس من است"<ref>إحقاق الحق، ج۱۵، ص۴۴۹، قندوزی، ینابیع الموده، ج۴، ص۲۲۴ از راوی دیگری نقل شده است.</ref>.
| |
| | |
| ==== آیه علمالکتاب ====
| |
| در [[سوره]] [[مبارکه]] نمل در داستان [[حضرت سلیمان]] میخوانیم که [[سلیمان]] بعد از [[دعوت]] از [[ملکه سبا]]، به [[کارگزاران]] گفت: "کدام یک از شما میتواند تخت [[پادشاهی]] او را نزد من پیش از آمدن خودش بیاورد. دیوی از اجنه گفت: من آن را پیش از آنکه تو از جایگاهت برخیزی نزد تو حاضر میکنم و بر آن توانا و امینم. ولی {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ...}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref><ref>ر. ک: ترجمه مجمع البیان، ج۱۸، ص۱۱۳؛ ترجمه المیزان، ج۱۵، ص۵۱۷؛ تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۷۰.</ref>. در [[آیه شریفه]] [[سوره نمل]] میان کلمه "[[علم]]" و "کتاب"، حرف "مِن" تبعیضیه فاصله شده است که نشان میدهد آن فرد فقط بخشی از الکتاب را میدانست، ولی در [[سوره رعد]] میان کلمه "[[علم]]" و "[[کتاب]]" چیزی فاصله نشده است: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> و این نشان میدهد آن فرد به همه [[کتاب]] [[آگاهی]] دارد.
| |
|
| |
|
| کسی که [[خداوند]] [[شهادت]] او را بر [[رسالت پیامبر]] برابر [[شهادت]] خود قرار داده، باید با توجه به جمله {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} عالمترین فرد [[امت]] پس از [[پیامبر]] باشد و او کسی جز [[امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب]] و [[امامان معصوم]] {{عم}} نیست.
| | == جستارهای وابسته == |
| | | {{مدخل وابسته}} |
| [[ابوسعید خدری]] میگوید: از [[پیامبر خدا]] پرسیدم: منظور از {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} کیست؟ فرمود: "برادرم [[علی بن ابیطالب]] است"<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۰۰؛ حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۵۲۳؛ البرهان، ج۳، ص۲۷۵؛ المیزان، ج۱۱، ص۵۳۱؛ ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، ج۶، ص۴۰۲؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف والبیان، ج۵، ص۳۰۳؛ روح المعانی، ج۷، ص۱۶۶.</ref>. همچنین [[امیرمؤمنان]] {{ع}} فرمود: "منم آن کسی که همه [[دانش]] کتاب نزد اوست"<ref>بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۱۶.</ref>.
| | * [[مرجعیت علمی]] |
| | | * [[مرجعیت علمی امام]] |
| [[اهل بیت]] {{عم}}، [[آگاه]] به [[اسم اعظم]] [[حق]]، آشنای به همه زبانها، [[آگاه]] از گذشته و [[آینده]]، عالم به [[کتابهای آسمانی]] و بینای به آنچه بوده و خواهد بود، هستند.
| | * [[مرجعیت علمی پیامبر]] |
| | | {{پایان مدخل وابسته}} |
| ==== شاهد بودن اهل بیت {{ع}} ==== | |
| در [[قرآن کریم]] آیاتی {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا * وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم * و فراخواننده به خداوند به اذن وی، و چراغی فروزان» سوره احزاب، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ما تو را گواه و نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم» سوره فتح، آیه ۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref> «و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آوردهاند، نزد پروردگار خویش همان راستگویان و شهیدانند؛ آنان راست پاداش و فروغشان؛ و آن کسان که کافر شدند و آیات ما را دروغ شمردند دوزخیاند» سوره حدید، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}} <ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> داریم که [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] ایشان در [[دنیا]] ناظر بر [[اعمال]] همه [[بندگان]] هستند و در [[آخرت]] نیز [[شهادت]] خواهند داد، لازمه این [[شاهد]] بودن ایشان، داشتن [[علم]] است و از طرف دیگر [[باور قلبی]] نسبت به آن، آثار مثبتی زیادی در [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] ما دارد.
| |
| | |
| اما مهمترین [[آیه]] در مورد [[شاهد بودن اهل بیت]] {{عم}} بر [[اعمال انسانها]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref> است.
| |
| | |
| راغب اصفهانی در مفردات میگوید: "الشهادَة: [[سخن گفتن]]، که از روی [[علم]] و [[آگاهی]] که از [[مشاهده]] و [[بصیرت]] یا دیدن با حواس و چشم حاصل شده است صادر شود"<ref>مفردات، ص۴۶۵-۴۶۶؛ ترجمه مفردات، ج۲، ص۳۵۲. واژه شهید به معنی کشته شده در راه خدا در قرآن نیامده، بلکه فقط تعبیر {{متن قرآن|قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ}} بکار رفته و واژه $شهید% در روایات بسیار به کار رفته است. ر. ک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۴۶۸.</ref>. [[مجاهد]] میگوید: این [[آیه]] [[تهدید]] است<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱۰، ص۱۶ و همچنین طبری، جامع البیان، ج۱۱، ص۱۶؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۷۵.</ref>. منظور از [[مؤمنان]] در این [[آیه]] [[اهل بیت]] هستند<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۶۶- ۱۷۲.</ref>.
| |
| | |
| === دلایل روایی ===
| |
| #"[[کلینی]]" و "[[صفار]]" با اسناد خود از ضریس کنانی [[روایت]] کردهاند که ضریس کناسی میگوید: "من خدمت [[امام صادق]] {{ع}} بودم و [[ابوبصیر]] هم نزد آن حضرت بود [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[داود]] [[علم]] [[پیغمبران]] را به [[ارث]] برد و [[سلیمان]] از [[داود]] [[ارث]] برد و [[محمد]] {{صل}} از [[سلیمان]] [[ارث]] برد و ما از [[محمد]] {{صل}} [[ارث]] بریم و [[صحف]] [[ابراهیم]] و [[الواح موسی]] نزد ما است، [[ابوبصیر]] گفت: [[علم کامل]] همین است. فرمود: ای ابا محمد، [[علم کامل]] این نیست. [[علم کامل]] آنست که در هر [[شب]] و هر روز، و [[ساعت]] به [[ساعت]] پدید آید..."<ref>الکافی، ج۱، ص۲۲۵؛ أصول الکافی، ترجمه مصطفوی، ج۱، ص۳۲۷؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۲۵.</ref>.
| |
| # درباره [[حضرت امیر]] آمده است که [[حضرت رسول]] {{صل}} فرمودند: "من [[شهر]] علمم و [[علی]] دروازه آن، هر کس [[علم]] طلب کند از دروازه [[شهر علم]] وارد شود"<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۰۴؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۳؛ إبن شهرآشوب، مناقب، ج۲، ۳۴، تحف العقول، ۴۳۰؛ الإرشاد، ج۱، ص۳۳.</ref>. یعنی تنها راه ورودی به [[معارف]] [[ناب]] [[نبوی]] از طریق [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. در زمان زنده بودن من [[علی]] {{ع}} درب ورود شما به [[معارف]] [[ناب]] است بنابراین میتوان گفت به طریق اولی در زمان [[رحلت]] آن حضرت، [[علی]] {{ع}} [[باب علم پیامبر]] خواهد بود. جالب اینکه این [[روایت]] در مجامع [[حدیثی]] [[اهل سنت]] نیز [[نقل]] شده است<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۷؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۵۵؛ السیوطی، الجامع الصغیر، ص۴۵، ح۵۷۴۱؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۴۸.</ref> پس بر همه لازم است طبق این [[حدیث]] [[علوم]] [[نبوی]] را از این [[خاندان]] اخذ نمایند حتی اگر قائل به [[امامت]] آنها نباشند.
| |
| # [[عبدالرحمن بن کثیر]] میگوید از [[حضرت صادق]] {{ع}} شنیدم میفرمود: "ما [[فرمانروایان]] [[فرمان خدا]] و [[گنجینههای علم]] [[خدا]] و مخزن [[وحی]] او و [[اهل دین]] [[خدا]] هستیم، [[خدا]] شناخت [[کتاب خدا]] بر ما نازل شده، به واسطه ما [[خدا]] [[پرستش]] شد، اگر ما نبودیم نمیشد ما [[وارث پیامبر]] [[خدا]] و [[عترت]] او هستیم"<ref>بصائرالدرجات، ج۱، ص۶۱.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۷۳- ۱۷۴.</ref>
| |
| # [[امام باقر]] {{ع}} به [[سلمة بن کهیل]] و [[حکم]] بن [[عتیبه]] فرمود: "به [[شرق]] و [[غرب]] بروید، هیچ [[دانش]] [[درستی]] نمییابید جز آنکه از ما [[خاندان]] برآمده است"<ref>{{متن حدیث|شرقّا و غربّا، فلا تجدان علما صحیحا إلاّ شیئا خرج من عندنا أهل البیت}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱ ص ۳۹۹.</ref>.
| |
| # همچنین حضرت در اصالت و [[ارزش]] و اعتبار [[علوم]] [[آل]] [[محمّد]] و غیرقابل [[اعتماد]] بودن [[علوم]] دیگران، فرمود: "هردانشی که از این خانه و خاندان بیرون نیامده باشد، باطل است"<ref>{{متن حدیث|کلّ ما لم یخرج من هذا البیت فهو باطل}}؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۱۸۶.</ref>.
| |
| # [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "اگر علم درست میخواهی از اهل بیت فراگیر"<ref>{{متن حدیث|اذا أردت العلم الصّحیح فخذ من أهل البیت...}}؛ بحارالأنوار، ج ۲۶ ص ۱۵۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۳۸.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۷۴: |
خط ۳۹: |
| # [[پرونده:11126.gif|22px]] [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سید محمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|'''مرجعیت علمی امامان''']] | | # [[پرونده:11126.gif|22px]] [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی، سید محمد جعفر]]، [[مرجعیت علمی امامان (مقاله)|'''مرجعیت علمی امامان''']] |
| # [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']] | | # [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']] |
| # [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] | | # [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] |
| # [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']]
| |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
خط ۸۱: |
خط ۴۵: |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] |
| | [[رده:مرجعیت علمی]] |
| [[رده:اهل بیت]] | | [[رده:اهل بیت]] |
| [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
| |
| [[رده:مرجعیت معصوم]]
| |