ابوالعاص بن ربیع: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==ابوالعاص همسر زینب دختر پیامبر اکرم{{صل}}== *ابوالعاص بن ربیع پسر ها...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==[[ابوالعاص]] [[ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = ابوالعاص بن ربیع | مداخل مرتبط = [[ابوالعاص بن ربیع در تاریخ اسلامی]] - [[ابوالعاص بن ربیع در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = ابوالعاص بن ربیع | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر قدیمی مکه.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی مکه | |||
| نام کامل = لقیط بن ربیع بن عبدالعزی بن عبد شمس | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = مرد | |||
| کنیه = | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[قریش]] | |||
| از تیره = | |||
| پدر = | |||
| مادر = [[هاله بنت خویلد]] | |||
| همسر = [[زینب دختر پیامبر خاتم]] | |||
| پسر = | |||
| دختر = | |||
| خواهر = | |||
| برادر = [[عمرو بن ربیع]] | |||
| خویشاوندان = [[حضرت خدیجه]] (خاله) | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[مکه]] | [[مدینه]] }} | |||
| تاریخ درگذشت = [[۱۲ هجری]] | |||
| محل درگذشت = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = [[امام علی]] | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = [[جنگ بدر]] | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
== [[ابوالعاص]] [[همسر]] [[زینب دختر پیامبر اکرم]] {{صل}} == | |||
ابوالعاص بن ربیع پسر [[هاله خواهر حضرت خدیجه]] {{س}} است که قبل از [[بعثت]] با [[زینب]] دختر [[رسول خدا]] {{صل}} [[ازدواج]] کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷.</ref>. درباره اینکه چرا [[زینب]] که [[مسلمان]] بود، با [[ابوالعاص]] [[کافر]] [[ازدواج]] کرد، گفته شده در آن زمان، هنوز [[آیه تحریم]] [[زن]] [[مسلمان]] برای مرد [[کافر]] نازل نشده بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۱. </ref>. | |||
[[ابوالعاص]] بعد از [[مسلمان]] شدن [[زینب]]، همچنان بر [[کفر]] خویش باقی بود. او از معدود مردان تاجر و ثروتمند و [[امانتدار]] [[مکه]] بود. بزرگان [[قریش]] [[بعد از ظهور]] [[اسلام]] از او خواستند تا [[زینب]] را [[طلاق]] دهد؛ ولی او قبول نکرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷. </ref>.<ref>ر. ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[زینب بنت رسول خدا (مقاله)|زینب بنت رسول خدا]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱. </ref> | |||
== [[اسارت]] و [[آزادی]] [[ابوالعاص]] == | |||
[[ابوالعاص]] همراه [[مشرکان]] و سران [[قریش]] در [[جنگ بدر]]، علیه [[مسلمانان]] شرکت کرد. در این [[جنگ]] به وسیله «[[عبدالله بن جبیر]]»[[اسیر]] شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پس از تمام شدن [[جنگ]]، برای [[آزادی]] [[اسیران]] فدیه تعیین کرد؛ از اینرو [[مردم]] [[مکه]]، کسانی را برای پرداخت فدیه و [[آزاد]] کردن [[اسیران]] خود به [[مکه]] فرستادند. از جمله این افراد، «عمرو بن [[ربیع]]» [[برادر]] [[ابو العاص]] بود. [[زینب دختر پیامبر اکرم]] {{صل}} که آن زمان در [[مکه]] بود، گردنبندی که یادگار مادرش [[خدیجه]] بود به عنوان فدیه برای [[آزادی]] [[ابوالعاص]] فرستاد. همین که [[رسول اکرم]] {{صل}} آن گردنبند را دید، [[شناخت]] و به [[مسلمانان]] فرمود: «اگر [[صلاح]] میدانید این [[اسیر]] را [[آزاد]] کنید و کالای او را هم برایش پس بفرستید»<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۳۳-۱۳۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۶. </ref>. [[مسلمانان]] نیز او را [[آزاد]] کردند و گردنبند را هم به [[زینب]] باز گرداندند. [[پیامبر]] {{صل}} از [[ابوالعاص]] [[تعهد]] گرفت که [[زینب]] را برای آمدن به [[مدینه]] [[آزاد]] بگذارد. [[ابوالعاص]] نیز این [[تعهد]] را پذیرفت و به آن عمل کرد و پس از بازگشت به [[مکه]]، [[زینب]] را نزد [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۳. </ref>.<ref>ر. ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[زینب بنت رسول خدا (مقاله)|زینب بنت رسول خدا]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۱-۴۰۲. </ref> | |||
== مصادره کالاهای تجاری [[قریش]] == | |||
* پس از آنکه [[ابوالعاص]]، [[همسر]] خود [[زینب]] را به [[مکه]] روانه کرد. همراه کاروانی برای [[تجارت]] به «[[شام]]» رفت. [[مردم]] [[مکه]]، [[اموال]] تجاری فراوانی به جهت [[امانتداری]] و درستکاری [[ابوالعاص]] به او سپرده بودند، تا برایشان [[تجارت]] کند. هنگامی که [[ابوالعاص]] از [[شام]] به سوی [[مکه]] حرکت میکرد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از این امر باخبر شد و [[زید بن حارثه]] را همراه ۱۷۰ سوار برای [[دستگیری]] آنها اعزام کرد. [[زید]] در [[جمادی الاولی]] [[سال ششم هجرت]] در ساحل دریای سرخ و در مسیر کاروانهای [[مکه]] به [[مدینه]] که منطقه «عیص» نامیده میشود، با کاروان [[قریش]] طرف شد. [[زید]]، [[اموال]] کاروان را [[تصرف]] و گروهی از اهل کاروان را دستگیر کرد؛ ولی [[ابوالعاص]] به [[مکه]] فرار کرد و پس از مدتی، برای بازپسگیری [[اموال]] به [[مدینه]] [[سفر]] کرد و نیمههای شب، مخفیانه وارد [[شهر]] شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۷-۶۵۸. </ref>. او [[سحرگاه]] به در [[خانه]] [[زینب]] دختر [[رسول اکرم]] {{صل}} رفت و از او [[پناه]] خواست. وی نیز او را [[پناه]] داد. [[زینب]] بر در [[خانه]] خود ایستاد و با صدای بلند گفت: «من [[ابوالعاص]] را [[پناه]] دادم». [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مردم]] فرمود: «ای [[مردم]]! آیا شما هم آنچه را من شنیدم، شنیدید؟» گفتند: «بله ای [[رسول خدا]]». سپس فرمود: «من هم هر که را که [[زینب]] [[پناه]] داد، [[پناه]] دادم»<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۸-۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵. </ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}}، ضبط کنندگان [[اموال]] [[ابوالعاص]] را خواست و به آنان فرمود: «شما نسبت [[ابوالعاص]] و وصلت او را با من میدانید. از طرفی شما [[مالی]] را به دست آوردهاید که کسی را در آن حقی نیست و در آن [[خشنودی]] ماست. اگر نخواهید حقی است که [[خدا]] به شما داده و کسی نمیتواند شما را به پرداخت آن مجبور کند. شما از همه کس به [[تصرف]] آن [[اموال]] مستحقتر و شایستهتر هستید». [[مسلمانان]]، همه اموالی را که از او گرفته بودند، به او پس دادند. [[ابوالعاص]] نیز تمامی [[اموال]] را به [[مکه]] آورد و به صاحبانشان تحویل داد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۲-۱۷۰۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۸. </ref>.<ref>ر. ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[زینب بنت رسول خدا (مقاله)|زینب بنت رسول خدا]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۲-۴۰۳.</ref> | |||
== [[اسلام]] ابوالعاص == | |||
* [[ابوالعاص]] پس از آنکه [[اموال]] [[مردم]] را پس داد، در مقابل [[مردم]] ایستاد و گفت: «اکنون من [[گواهی]] میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست و [[گواهی]] میدهم که [[محمد]] {{صل}} [[بنده]] و [[پیامبر]] او است. به [[خدا]] [[سوگند]]! اینکه من تا در [[مدینه]] و پیش [[محمد]] {{صل}} بودم، [[مسلمان]] نشدم، برای آن بود که مبادا شما [[خیال]] کنید، به آن وسیله میخواهم [[اموال]] شما را بخورم و [[اسلام]] را وسیله این کار قرار دهم و از اینرو [[صبر]] کردم تا تمامی [[اموال]] را به شما رد کنم و آن گاه [[مسلمان]] شوم»<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۳.</ref>. | |||
* [[ابوالعاص]] در [[محرم]] [[سال هفتم هجری]] در حالی که [[مسلمان]] شده بود، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و به حضور [[رسول اکرم]] {{صل}} رسید<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز [[زینب]] را با همان [[عقد]] اول به او بازگردانید. [[ابوالعاص]] در [[ذیحجه]] [[سال دوازدهم هجری]] درگذشت<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۴. </ref>.<ref>ر. ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[زینب بنت رسول خدا (مقاله)|زینب بنت رسول خدا]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۳. </ref> | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[قریش]] (قبیله) | |||
* [[زینب دختر پیامبر خاتم]] (همسر) | |||
* [[هاله بنت خویلد]] (مادر) | |||
* [[عمرو بن ربیع]] (برادر) | |||
* [[حضرت خدیجه]] (خاله) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[زینب بنت رسول خدا (مقاله)|زینب بنت رسول خدا]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:اصحاب امام علی]] | |||
[[رده:اعلام]] | |||
{{صحابه مهاجر به مدینه}} | |||
[[رده:قریش]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۸
ابوالعاص بن ربیع | |
---|---|
نام کامل | لقیط بن ربیع بن عبدالعزی بن عبد شمس |
جنسیت | مرد |
از قبیله | قریش |
مادر | هاله بنت خویلد |
همسر | زینب دختر پیامبر خاتم |
برادر | عمرو بن ربیع |
خویشاوندان | حضرت خدیجه (خاله) |
محل زندگی | |
درگذشت | ۱۲ هجری |
از اصحاب | امام علی |
حضور در جنگ | جنگ بدر |
ابوالعاص همسر زینب دختر پیامبر اکرم (ص)
ابوالعاص بن ربیع پسر هاله خواهر حضرت خدیجه (س) است که قبل از بعثت با زینب دختر رسول خدا (ص) ازدواج کرد[۱]. درباره اینکه چرا زینب که مسلمان بود، با ابوالعاص کافر ازدواج کرد، گفته شده در آن زمان، هنوز آیه تحریم زن مسلمان برای مرد کافر نازل نشده بود[۲]. ابوالعاص بعد از مسلمان شدن زینب، همچنان بر کفر خویش باقی بود. او از معدود مردان تاجر و ثروتمند و امانتدار مکه بود. بزرگان قریش بعد از ظهور اسلام از او خواستند تا زینب را طلاق دهد؛ ولی او قبول نکرد[۳].[۴]
اسارت و آزادی ابوالعاص
ابوالعاص همراه مشرکان و سران قریش در جنگ بدر، علیه مسلمانان شرکت کرد. در این جنگ به وسیله «عبدالله بن جبیر»اسیر شد. پیامبر اکرم (ص) پس از تمام شدن جنگ، برای آزادی اسیران فدیه تعیین کرد؛ از اینرو مردم مکه، کسانی را برای پرداخت فدیه و آزاد کردن اسیران خود به مکه فرستادند. از جمله این افراد، «عمرو بن ربیع» برادر ابو العاص بود. زینب دختر پیامبر اکرم (ص) که آن زمان در مکه بود، گردنبندی که یادگار مادرش خدیجه بود به عنوان فدیه برای آزادی ابوالعاص فرستاد. همین که رسول اکرم (ص) آن گردنبند را دید، شناخت و به مسلمانان فرمود: «اگر صلاح میدانید این اسیر را آزاد کنید و کالای او را هم برایش پس بفرستید»[۵]. مسلمانان نیز او را آزاد کردند و گردنبند را هم به زینب باز گرداندند. پیامبر (ص) از ابوالعاص تعهد گرفت که زینب را برای آمدن به مدینه آزاد بگذارد. ابوالعاص نیز این تعهد را پذیرفت و به آن عمل کرد و پس از بازگشت به مکه، زینب را نزد رسول خدا (ص) فرستاد[۶].[۷]
مصادره کالاهای تجاری قریش
- پس از آنکه ابوالعاص، همسر خود زینب را به مکه روانه کرد. همراه کاروانی برای تجارت به «شام» رفت. مردم مکه، اموال تجاری فراوانی به جهت امانتداری و درستکاری ابوالعاص به او سپرده بودند، تا برایشان تجارت کند. هنگامی که ابوالعاص از شام به سوی مکه حرکت میکرد، پیامبر اکرم (ص) از این امر باخبر شد و زید بن حارثه را همراه ۱۷۰ سوار برای دستگیری آنها اعزام کرد. زید در جمادی الاولی سال ششم هجرت در ساحل دریای سرخ و در مسیر کاروانهای مکه به مدینه که منطقه «عیص» نامیده میشود، با کاروان قریش طرف شد. زید، اموال کاروان را تصرف و گروهی از اهل کاروان را دستگیر کرد؛ ولی ابوالعاص به مکه فرار کرد و پس از مدتی، برای بازپسگیری اموال به مدینه سفر کرد و نیمههای شب، مخفیانه وارد شهر شد[۸]. او سحرگاه به در خانه زینب دختر رسول اکرم (ص) رفت و از او پناه خواست. وی نیز او را پناه داد. زینب بر در خانه خود ایستاد و با صدای بلند گفت: «من ابوالعاص را پناه دادم». پیامبر اکرم (ص) به مردم فرمود: «ای مردم! آیا شما هم آنچه را من شنیدم، شنیدید؟» گفتند: «بله ای رسول خدا». سپس فرمود: «من هم هر که را که زینب پناه داد، پناه دادم»[۹]. رسول اکرم (ص)، ضبط کنندگان اموال ابوالعاص را خواست و به آنان فرمود: «شما نسبت ابوالعاص و وصلت او را با من میدانید. از طرفی شما مالی را به دست آوردهاید که کسی را در آن حقی نیست و در آن خشنودی ماست. اگر نخواهید حقی است که خدا به شما داده و کسی نمیتواند شما را به پرداخت آن مجبور کند. شما از همه کس به تصرف آن اموال مستحقتر و شایستهتر هستید». مسلمانان، همه اموالی را که از او گرفته بودند، به او پس دادند. ابوالعاص نیز تمامی اموال را به مکه آورد و به صاحبانشان تحویل داد[۱۰].[۱۱]
اسلام ابوالعاص
- ابوالعاص پس از آنکه اموال مردم را پس داد، در مقابل مردم ایستاد و گفت: «اکنون من گواهی میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست و گواهی میدهم که محمد (ص) بنده و پیامبر او است. به خدا سوگند! اینکه من تا در مدینه و پیش محمد (ص) بودم، مسلمان نشدم، برای آن بود که مبادا شما خیال کنید، به آن وسیله میخواهم اموال شما را بخورم و اسلام را وسیله این کار قرار دهم و از اینرو صبر کردم تا تمامی اموال را به شما رد کنم و آن گاه مسلمان شوم»[۱۲].
- ابوالعاص در محرم سال هفتم هجری در حالی که مسلمان شده بود، به مدینه هجرت کرد و به حضور رسول اکرم (ص) رسید[۱۳]. پیامبر اکرم (ص) نیز زینب را با همان عقد اول به او بازگردانید. ابوالعاص در ذیحجه سال دوازدهم هجری درگذشت[۱۴].[۱۵]
جستارهای وابسته
- قریش (قبیله)
- زینب دختر پیامبر خاتم (همسر)
- هاله بنت خویلد (مادر)
- عمرو بن ربیع (برادر)
- حضرت خدیجه (خاله)
منابع
پانویس
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۱.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷.
- ↑ ر. ک: محمدزاده، حبیب، زینب بنت رسول خدا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۳۳-۱۳۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۶.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۳.
- ↑ ر. ک: محمدزاده، حبیب، زینب بنت رسول خدا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۰۱-۴۰۲.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۷-۶۵۸.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۸-۹۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۲-۱۷۰۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۸.
- ↑ ر. ک: محمدزاده، حبیب، زینب بنت رسول خدا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۰۲-۴۰۳.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۵۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۳.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۷.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۷۰۴.
- ↑ ر. ک: محمدزاده، حبیب، زینب بنت رسول خدا، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۰۳.