آل زیاد در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'بعنوان' به 'بهعنوان') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = مخالفان امام حسین | |||
| عنوان مدخل = [[مخالفان امام حسین]] | |||
| مداخل مرتبط = [[آل زیاد در حدیث]] - [[آل زیاد در کلام اسلامی]] - [[آل زیاد در معارف و سیره حسینی]] | |||
| پرسش مرتبط = مخالفان امام حسین (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*از جمله گروهی که به [[اسلام]] ضربه بسیار زدهاند و در [[زیارت عاشورا]] مورد لعنتاند، [[آل]] زیادند {{متن حدیث|العن...وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ | * از جمله گروهی که به [[اسلام]] ضربه بسیار زدهاند و در [[زیارت عاشورا]] مورد لعنتاند، [[آل]] زیادند {{متن حدیث|العن...وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ}} [[نسل]] [[ناپاک]] زیاد، دستشان به [[خون]] [[عترت]] [[پیامبر]] آمیخته است. [[عبید االله بن زیاد]] که [[والی کوفه]] و [[بصره]] بود و [[امام حسین]] را در [[کربلا]] کشت، [[فرزند]] همین زیاد است. [[مادر]] زیاد، [[سمیه]] نام داشت، از [[زنان]] زناکار [[صاحب پرچم]]. زیاد از طریق آمیزش [[نامشروع]] و [[زنا]] توسط [[غلام]] [[سمیه]] به نام [[عبید ثقفی]] به دنیاآمد. زیاد را [[زیاد بن عبید]] میگفتند. از [[بدعتهای معاویه]]، آن بود که بر خلاف [[حکم]] [[پیامبر]]، این [[زنا]] زاده را به دودمان [[بنی امیه]] ملحق ساخت و از آن پس او را زیاد بن [[ابی سفیان]] میگفتند.<ref>الغدیر، ج ۱۰،ص ۲۱۸.</ref> این موضوع که به مسأله استلحاق معروف است، در سال ۴۴ [[هجری]] انجام گرفت و مورد [[اعتراض]] بسیاری از بزرگان از جمله [[امام حسین|سید الشهدا]] بود که در نامهاش به [[معاویه]]، این کار را در ردیف کشتن [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق]]، آورده<ref>معادن الحکمه، محمد بن فیض کاشانی، ج ۲، ص ۳۵ چاپ جامعه مدرسین، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۱۲</ref> و او را [[نکوهش]] کرده است. پس از انقراض [[امویان]]، [[مردم]] زیاد را به اسم مادرش [[سمیه]] یا به نام پدری ناشناخته، [[زیاد بن ابیه]] زیاد، پسر پدرش میخواندند.<ref>الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۱۸</ref> [[امام حسین]] {{ع}} [[روز عاشورا]] در یکی از خطبههایش جمله {{متن حدیث|أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی...}} دارد، که اشاره به ناپاکزادگی [[ابن زیاد]] و پدرش زیاد است که هر دو نسبی [[پست]] و [[آلوده]] داشتند و عبید االله هم از [[کنیز]] [[زنا]] کاری به نام مرجانه به [[دنیا]] آمده بود و به [[ابن مرجانه]] مشهور بود. [[حاکمیت]] یافتن کسی چون پسر زیاد، فاجعهای بود که [[عزت]] و [[کرامت]] [[مسلمین]] و [[عرب]] را نابود کرد. [[زید بن ارقم]] وقتی در [[کوفه]] [[شاهد]] آن بود که [[ابن زیاد]] بر لبهای سر بریده [[امام حسین|ابا عبد الله]] {{ع}} میزند، [[گریه]] کنان و با [[اعتراض]] برخاست و از مجلس بیرون آمد و میگفت: ای [[جماعت]] [[عرب]]! از این پس برده شدهاید. پسر [[فاطمه]] را کشته و پسر مرجانه را به [[امارت]] پذیرفتهاید...<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷</ref> در همان ایام، آل زیاد بهعنوان گروهی [[فاسد]] و [[شیطانی]] به شمار میرفتند. آل زیاد، طبق [[روایات]]، دلهایی [[مسخ]] شده، دودمانی ننگین و مورد [[خشم]] بودند و [[روز عاشورا]] را به خاطر کشته شدن [[امام حسین|حسین بن علی]]، [[مبارک]] دانسته و به [[شادمانی]] [[روزه]] میگرفتند<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۹۵</ref> نیز آل زیاد نام سلسلهای از خلفاست که از [[نسل]] [[زیاد بن ابیه]] بودند و ازسال ۲۰۴ تا ۴۰۹ [[هجری]] بر [[یمن]] [[حکومت]] کردند. آغاز حکومتشان از زمان [[هارون الرشید]] بود و ماموریتشان سرکوبی [[علویان]] آن دیار<ref>ر. ک. دائرة المعارف تشیع، ج ۱</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۱.</ref> | ||
== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | * [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
{{مخالفان امام حسین}} | {{مخالفان امام حسین}} | ||
[[رده:آل زیاد در معارف و سیره حسینی]] | [[رده:آل زیاد در معارف و سیره حسینی]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | [[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۸
مقدمه
- از جمله گروهی که به اسلام ضربه بسیار زدهاند و در زیارت عاشورا مورد لعنتاند، آل زیادند «العن...وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ» نسل ناپاک زیاد، دستشان به خون عترت پیامبر آمیخته است. عبید االله بن زیاد که والی کوفه و بصره بود و امام حسین را در کربلا کشت، فرزند همین زیاد است. مادر زیاد، سمیه نام داشت، از زنان زناکار صاحب پرچم. زیاد از طریق آمیزش نامشروع و زنا توسط غلام سمیه به نام عبید ثقفی به دنیاآمد. زیاد را زیاد بن عبید میگفتند. از بدعتهای معاویه، آن بود که بر خلاف حکم پیامبر، این زنا زاده را به دودمان بنی امیه ملحق ساخت و از آن پس او را زیاد بن ابی سفیان میگفتند.[۱] این موضوع که به مسأله استلحاق معروف است، در سال ۴۴ هجری انجام گرفت و مورد اعتراض بسیاری از بزرگان از جمله سید الشهدا بود که در نامهاش به معاویه، این کار را در ردیف کشتن حجر بن عدی و عمرو بن حمق، آورده[۲] و او را نکوهش کرده است. پس از انقراض امویان، مردم زیاد را به اسم مادرش سمیه یا به نام پدری ناشناخته، زیاد بن ابیه زیاد، پسر پدرش میخواندند.[۳] امام حسین (ع) روز عاشورا در یکی از خطبههایش جمله «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی...» دارد، که اشاره به ناپاکزادگی ابن زیاد و پدرش زیاد است که هر دو نسبی پست و آلوده داشتند و عبید االله هم از کنیز زنا کاری به نام مرجانه به دنیا آمده بود و به ابن مرجانه مشهور بود. حاکمیت یافتن کسی چون پسر زیاد، فاجعهای بود که عزت و کرامت مسلمین و عرب را نابود کرد. زید بن ارقم وقتی در کوفه شاهد آن بود که ابن زیاد بر لبهای سر بریده ابا عبد الله (ع) میزند، گریه کنان و با اعتراض برخاست و از مجلس بیرون آمد و میگفت: ای جماعت عرب! از این پس برده شدهاید. پسر فاطمه را کشته و پسر مرجانه را به امارت پذیرفتهاید...[۴] در همان ایام، آل زیاد بهعنوان گروهی فاسد و شیطانی به شمار میرفتند. آل زیاد، طبق روایات، دلهایی مسخ شده، دودمانی ننگین و مورد خشم بودند و روز عاشورا را به خاطر کشته شدن حسین بن علی، مبارک دانسته و به شادمانی روزه میگرفتند[۵] نیز آل زیاد نام سلسلهای از خلفاست که از نسل زیاد بن ابیه بودند و ازسال ۲۰۴ تا ۴۰۹ هجری بر یمن حکومت کردند. آغاز حکومتشان از زمان هارون الرشید بود و ماموریتشان سرکوبی علویان آن دیار[۶][۷]
منابع
پانویس
- ↑ الغدیر، ج ۱۰،ص ۲۱۸.
- ↑ معادن الحکمه، محمد بن فیض کاشانی، ج ۲، ص ۳۵ چاپ جامعه مدرسین، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۱۲
- ↑ الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۱۸
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۹۵
- ↑ ر. ک. دائرة المعارف تشیع، ج ۱
- ↑ ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۱.