تجاوز: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[تجاوز در فقه سیاسی]] - [[تجاوز در جامعهشناسی اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== | == معناشناسی == | ||
تجاوز در لغت، گذشتن از حد، [[حق]] و [[عدل]] است<ref>لغتنامه دهخدا، ج۵، ص۶۴۴۰.</ref> و در اصطلاح، هر گونه زیر پاگذاشتن [[حق]]، تجاوز به حساب میآید و این [[حق]]، میتواند فردی، [[اجتماعی]] و بین المللی باشد. در [[منطق]] [[اسلام]] تجاوز، [[شایسته]] [[انسان]] نبوده و شخص [[متجاوز]] حرمتی ندارد<ref>{{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}} «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰؛ {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}} «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ وسایل الشیعه، ج۱۹، ص۲۲؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲ و ۱۵۳.</ref>. [[اسلام]]، [[سکوت]] در برابر تجاوز را جایز نشمرده و مقابله با آن را - حتّی در جایی که [[توسل]] به [[زور]] ممکن نباشد - به زبان و [[دل]] لازم میداند<ref>وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰۵.</ref>. یکی از مهمترین اهداف [[انبیاء]]، [[نجات]] ملتهای مورد تجاوز و تحت [[ستم]] بوده است و [[قرآن کریم]]، کوشش برای [[رهایی]] [[مردم]] [[مستضعف]] و [[محروم]] از تجاوز [[ستمگران]] را از [[وظایف]] اصلی [[جامعه اسلامی]] میداند<ref>{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. در [[تعالیم اسلامی]]، معاون و [[راضی]] به [[عمل]] تجاوز در [[حکم]] [[متجاوز]] است<ref>وسایل الشیعه، ج۶، ص۴۱.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵.</ref> | تجاوز در لغت، گذشتن از حد، [[حق]] و [[عدل]] است<ref>لغتنامه دهخدا، ج۵، ص۶۴۴۰.</ref> و در اصطلاح، هر گونه زیر پاگذاشتن [[حق]]، تجاوز به حساب میآید و این [[حق]]، میتواند فردی، [[اجتماعی]] و بین المللی باشد. در [[منطق]] [[اسلام]] تجاوز، [[شایسته]] [[انسان]] نبوده و شخص [[متجاوز]] حرمتی ندارد<ref>{{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}} «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰؛ {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}} «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ وسایل الشیعه، ج۱۹، ص۲۲؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲ و ۱۵۳.</ref>. [[اسلام]]، [[سکوت]] در برابر تجاوز را جایز نشمرده و مقابله با آن را - حتّی در جایی که [[توسل]] به [[زور]] ممکن نباشد - به زبان و [[دل]] لازم میداند<ref>وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰۵.</ref>. یکی از مهمترین اهداف [[انبیاء]]، [[نجات]] ملتهای مورد تجاوز و تحت [[ستم]] بوده است و [[قرآن کریم]]، کوشش برای [[رهایی]] [[مردم]] [[مستضعف]] و [[محروم]] از تجاوز [[ستمگران]] را از [[وظایف]] اصلی [[جامعه اسلامی]] میداند<ref>{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}} «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>. در [[تعالیم اسلامی]]، معاون و [[راضی]] به [[عمل]] تجاوز در [[حکم]] [[متجاوز]] است<ref>وسایل الشیعه، ج۶، ص۴۱.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص ۶۵.</ref> | ||
== | === نسبت با مفهوم ظلم === | ||
{{همچنین|ظلم}} | |||
==جستارهای وابسته== | |||
== اعتداء == | |||
در اصل لغت «اعتداء» که «عدو» باشد، معنای [[تعدی]] در امر وجود دارد، اینکه فرد در امری که سزاوار است تا به آن بسنده کند، از حد بگذراند و «تعدی»، [[ستم]] آشکار است<ref>خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۲۱۳.</ref>. راغب میگوید در «عدو»، [[تجاوز]] و ناهماهنگی است و {{عربی|اعْتِدَاء}} به معنای تجاوز از [[حق]] و حد است، مانند این قول [[خداوند]] که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ...}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود.».. سوره نساء، آیه ۱۴.</ref> | |||
و در آیهای دیگر بیان میدارد: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | |||
در همین حوزه معنایی آمده است: {{متن قرآن|بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ}}<ref>«بلکه گروهی تجاوزکارید» سوره شعراء، آیه ۱۶۶.</ref> | |||
و در این [[آیه]] که فرمود: {{متن قرآن|فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ}}<ref>«پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>. | |||
{{عربی|عدوان}} نیز در همین گستره معنایی است که امری [[ممنوع]] میباشد<ref>راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۵۳.</ref>: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>. | |||
پس به هر کدام از این معانی یا واژگان برگرفته از آن، که مراجعه میکنیم، میتوانیم نوعی از ناعدالتی و مرحلهای از [[تجاوز به حقوق دیگران]] را بیابیم که نمود بارز آن در [[امور سیاسی]]- [[اجتماعی]] است<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۵۷.</ref>. | |||
==تعریف [[عدوان]] ([[تجاوز]])== | |||
ابتدا باید محدوده موضوع [[احکام تکلیفی]] و وضعی مترتّب بر تجاوز و [[دفاع]] را مشخص کرد؛ زیرا [[مشروعیت]] و جواز یا [[وجوب دفاع]] در برابر تجاوز به روشن شدن دو مفهوم «تجاوز» و «دفاع» نیاز دارد و این مطلب، بُعد [[حکم تکلیفی]] مسئله است. | |||
همانطور که برداشته شدن [[مسئولیت]] از شخص مدافع در برابر [[متجاوز]] و [[حکم]] به هدر بودن [[خون]] متجاوز و نیز عدم [[ضمان]] و مسئولیت مدافع در برابر نقصِ عضو متجاوز، تخریب و از بین رفتن [[اموال]] وی، بر [[شناخت]] مفهوم تجاوز و دفاع متوقف است. | |||
همچنین، ثبوت ضمان، [[قصاص]] و دیه بر متجاوز در برابر ضرر، [[نقص]] یا خون مدافع، بعد [[حکم وضعی]] مسئله است. | |||
اکنون به تعریف و تبیین واژه «تجاوز» میپردازیم: | |||
عنوان «متجاوز» در تعریف [[فقیهان]] نیامده است و بیشتر از واژه «صیال» دراین باره استفاده شده است، نگارنده نیز در اثر حاضر از واژه تجاوز (عدوان) استفاده میکند؛ زیرا موضوع این کتاب، [[مقاومت]] و دفاع در برابر تجاوز است. | |||
همچنین از قید «[[نامشروع]]» برای عنوان استفاده نشده؛ زیرا بدیهی است که تجاوز، در هیچ شرایطی [[مشروع]] نخواهد بود. امّا فقیهانی که عنوان «صیال» را [[انتخاب]] کردهاند، قید «غیرمشروع» را هم برای آن در نظر گرفتهاند؛ زیرا مفهوم «صیال» چنان که پیشتر بیان گردید، [[برانگیخته شدن]] است که صورت مشروع هم دارد؛ مانند [[تنبیه]] [[شاگرد]] از سوی معلّم یا اجرای حدّ و [[تعزیر]] از سوی [[قاضی]] برای [[مجرم]] که در برابر اینگونه صیال و برانگیخته شدن، [[دفاع]] و مقاومت جایز نیست. | |||
نکته دیگر اینکه، [[حکم]] مشروعیت مقاومت با [[اختلاف]] حجم تجاوز تفاوتی نمیکند، چه این تجاوز کم باشد یا [[زیاد]][مقاومت، مشروع و جایز است]؛ زیرا [[دلایل]] جواز مقاومت در برابر تجاوز به [[جان]]، [[ناموس]] و [[مال]] [[انسان]] اطلاق دارد؛ مانند: [[حدیث شریف]] [[امیرمؤمنان]]: [[خداوند]] از شخصی که به [[خانه]] او (از روی [[ستم]]) وارد شوند و او مقابله و [[جنگ]] نکند، بیزار است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَمْقُتُ الرَّجُلَ يُدْخَلُ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ فَلَا يُقَاتِلُ}}؛ علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص۲۳۶. </ref>. | |||
مگر اینکه [[تجاوز]] و [[دشمنی]]، جزئی و بیارزش باشد آنچنانکه عاقلان به خطر انداختن [[جان]] مدافع و مهاجم را در آنگونه موارد [[زشت]] بشمارند؛ زیرا اطلاق [[دلایل]] اینگونه موارد را در بر نمیگیرد. | |||
همچنین اینکه [[متجاوز]]، مرد یا [[زن]]، کوچک یا بزرگ، برده یا [[آزاد]] باشد<ref>چنانکه تهاجم از سوی حیوان را نیز در بر میگیرد.</ref>، اثری در این باره ندارد و همه این اطلاقها دلایل جواز [[دفاع]] در برابر تجاوز همه آنها را در بر میگیرد. | |||
چنانکه تفاوتی وجود ندارد میان اینکه تجاوز، جنبه ایجابی داشته باشد؛ مانند ضربه زدن، کشتن و تجاوز جنسی یا جنبه سلبی؛ مانند جلوگیری از [[خوردن و آشامیدن]] و سلب [[آزادی]]؛ از اینرو، [شخصی که به او تجاوز شده] میتواند درِ [[زندان]] را بشکند و بیرون بیاید و اگر نتوانست، در صورت امکان و به شرطی که [[حبس]] شخص عمل تجاوزکارانه به شمار آید، [باید] با زندانبان [[مبارزه]] کند. | |||
همه این موارد از مصداقهای [[عدوان]] و تجاوز است و اطلاق دلایل[[دفاع]] و [[مقاومت]] همه آنها را در بر میگیرد، چنانکه به [[خواست خداوند]] روشن خواهد شد. | |||
نکته دیگر اینکه، تجاوز باید در حال وقوع یا در شُرف انجام باشد، وگرنه مقاومت و دفاع جایز نخواهد بود؛ زیرا مقصود از تجویز دفاع و مقاومت، از بین بردن تجاوز است؛ بنابراین، دفاع پیش از تجاوز، مجاز نیست. همچنین [[شتاب]] کردن برای دفاع در برابر تجاوزی که در [[آینده]] انجام خواهد شد، جایز نیست؛ زیرا موضوع [تجاوز] دیگر وجود ندارد؛ مگر اینکه دفاع بر اساس [[حکم]] [[حاکم شرع]] و برای دفع خطر از [[مسلمانان]] باشد. | |||
تجاوز در شُرفِ وقوع در حکم تجاوز در حالِ وقوع است؛ همانند کسی که برای ضربه زدن، [[شمشیر]] را از نیام خارج میکند یا [[سلاح]] خود را آماده میسازد یا تیر را برای [[آمادگی]] [[تیراندازی]] از محل نگهداریش برمیدارد، [زیرا] چنین شخصی به طور قطع به [[تیراندازی]] [[اقدام]] میکند؛ زیرا [[تجاوز]] نزدیک به انجام برخلاف تجاوزی که در [[آینده]] انجام خواهد شد، از دیدگاه عرف و [[عقل]]، در [[حکم]] تجاوز در حال وقوع است؛ بنابراین، [[انسان]] باید مقابله با تجاوز را آغاز کند؛ زیرا [[دفاع]] بر آغاز ضربه زدن و تیراندازی به سوی مهاجم متوقف است. | |||
از جمله شروط تجاوز آن است که نزد مدافع روشن و محرز باشد، وگرنه مدافع فقط با وجود [[توهّم]]، [[حق دفاع]] یا تیراندازی ندارد. | |||
[[ظنّ]] [[قوی]] به تجاوز نیز در حکم [[علم]] است؛ البته اگر این [[گمان]]، به اندازهای باشد که عرف و عقل آن را همچون علمِ به تجاوز به شمار آورند و [[آثار علم]] را ناشی از آن بدانند، در این هنگام [[دفاع از جان]] با تیراندازی و زدن جایز است؛ حال اگر پس از دفاع، مشخص شود که گمان او [[خطا]] بوده است، از بعد [[حکم وضعی]]، [[ضمان]] و دیه بر عهده مدافع است؛ هر چند از هنگام گمان به تجاوز، [[دفاع]] از بعد [[حکم تکلیفی]] بر وی لازم بوده است. | |||
بیتردید ملاک ثابت نشدن ضمان بر مدافع، وقوع [[جرم]] و تجاوز است؛ به این ترتیب اگر کسی با [[یقین]] به تجاوز، تیراندازی و زدن را آغاز کند، امّا پس از آن مشخّص شود که طرف مقابل قصد تجاوز نداشته، ضمان و دیه [[جنایت]] خطایی بر عهده مدافع خواهد بود. | |||
عکس این مسئله نیز درست است؛ به این معنا که اگر شخص مدافع از [[نیت]] طرف مقابل برای انجام تجاوز، [[آگاه]] نباشد و به ضرب و [[جرح]] او اقدام نماید، سپس مشخّص شود که فرد مقابل در شُرف انجام تجاوز بوده است، ضمان و دیه بر مدافع [[واجب]] نیست، هر چند او در عملش [[دفاع از خود]] بر [[خداوند متعال]] تجرّی کرده است؛ زیرا موضوعِ انتفای ضمان و دیه، تجاوز [[واقعی]] است، هر چند علم نیز طریقِ احراز موضوع [تجاوز] است.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت (کتاب)|پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت]]، ص 40-43.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[جنگ]] | |||
* [[بغی]] | |||
* [[قیام مسلحانه]] | |||
* [[دارالحرب]] | |||
* [[شورش]] | * [[شورش]] | ||
* [[محاربه]] | |||
* [[جهاد با اهل بغی]] | |||
* [[دارالبغی]] | * [[دارالبغی]] | ||
* [[خروج]] | * [[خروج]] | ||
* [[خارجی]] | * [[خارجی]] | ||
خط ۲۳: | خط ۷۲: | ||
* [[مارقین]] | * [[مارقین]] | ||
* [[فتنه]] | * [[فتنه]] | ||
* [[جهاد]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | |||
# [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده:1100622.jpg|22px]] [[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت (کتاب)|'''پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
{{ | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:اصطلاحات سیاسی]] | |||
{{ارزشهای اجتماعی}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۰
معناشناسی
تجاوز در لغت، گذشتن از حد، حق و عدل است[۱] و در اصطلاح، هر گونه زیر پاگذاشتن حق، تجاوز به حساب میآید و این حق، میتواند فردی، اجتماعی و بین المللی باشد. در منطق اسلام تجاوز، شایسته انسان نبوده و شخص متجاوز حرمتی ندارد[۲]. اسلام، سکوت در برابر تجاوز را جایز نشمرده و مقابله با آن را - حتّی در جایی که توسل به زور ممکن نباشد - به زبان و دل لازم میداند[۳]. یکی از مهمترین اهداف انبیاء، نجات ملتهای مورد تجاوز و تحت ستم بوده است و قرآن کریم، کوشش برای رهایی مردم مستضعف و محروم از تجاوز ستمگران را از وظایف اصلی جامعه اسلامی میداند[۴]. در تعالیم اسلامی، معاون و راضی به عمل تجاوز در حکم متجاوز است[۵].[۶]
نسبت با مفهوم ظلم
اعتداء
در اصل لغت «اعتداء» که «عدو» باشد، معنای تعدی در امر وجود دارد، اینکه فرد در امری که سزاوار است تا به آن بسنده کند، از حد بگذراند و «تعدی»، ستم آشکار است[۷]. راغب میگوید در «عدو»، تجاوز و ناهماهنگی است و اعْتِدَاء به معنای تجاوز از حق و حد است، مانند این قول خداوند که میفرماید: ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ...﴾[۸] و در آیهای دیگر بیان میدارد: ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۹]. در همین حوزه معنایی آمده است: ﴿بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ﴾[۱۰]
و در این آیه که فرمود: ﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ﴾[۱۱].
عدوان نیز در همین گستره معنایی است که امری ممنوع میباشد[۱۲]: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[۱۳].
پس به هر کدام از این معانی یا واژگان برگرفته از آن، که مراجعه میکنیم، میتوانیم نوعی از ناعدالتی و مرحلهای از تجاوز به حقوق دیگران را بیابیم که نمود بارز آن در امور سیاسی- اجتماعی است[۱۴].
تعریف عدوان (تجاوز)
ابتدا باید محدوده موضوع احکام تکلیفی و وضعی مترتّب بر تجاوز و دفاع را مشخص کرد؛ زیرا مشروعیت و جواز یا وجوب دفاع در برابر تجاوز به روشن شدن دو مفهوم «تجاوز» و «دفاع» نیاز دارد و این مطلب، بُعد حکم تکلیفی مسئله است.
همانطور که برداشته شدن مسئولیت از شخص مدافع در برابر متجاوز و حکم به هدر بودن خون متجاوز و نیز عدم ضمان و مسئولیت مدافع در برابر نقصِ عضو متجاوز، تخریب و از بین رفتن اموال وی، بر شناخت مفهوم تجاوز و دفاع متوقف است.
همچنین، ثبوت ضمان، قصاص و دیه بر متجاوز در برابر ضرر، نقص یا خون مدافع، بعد حکم وضعی مسئله است. اکنون به تعریف و تبیین واژه «تجاوز» میپردازیم:
عنوان «متجاوز» در تعریف فقیهان نیامده است و بیشتر از واژه «صیال» دراین باره استفاده شده است، نگارنده نیز در اثر حاضر از واژه تجاوز (عدوان) استفاده میکند؛ زیرا موضوع این کتاب، مقاومت و دفاع در برابر تجاوز است.
همچنین از قید «نامشروع» برای عنوان استفاده نشده؛ زیرا بدیهی است که تجاوز، در هیچ شرایطی مشروع نخواهد بود. امّا فقیهانی که عنوان «صیال» را انتخاب کردهاند، قید «غیرمشروع» را هم برای آن در نظر گرفتهاند؛ زیرا مفهوم «صیال» چنان که پیشتر بیان گردید، برانگیخته شدن است که صورت مشروع هم دارد؛ مانند تنبیه شاگرد از سوی معلّم یا اجرای حدّ و تعزیر از سوی قاضی برای مجرم که در برابر اینگونه صیال و برانگیخته شدن، دفاع و مقاومت جایز نیست.
نکته دیگر اینکه، حکم مشروعیت مقاومت با اختلاف حجم تجاوز تفاوتی نمیکند، چه این تجاوز کم باشد یا زیاد[مقاومت، مشروع و جایز است]؛ زیرا دلایل جواز مقاومت در برابر تجاوز به جان، ناموس و مال انسان اطلاق دارد؛ مانند: حدیث شریف امیرمؤمنان: خداوند از شخصی که به خانه او (از روی ستم) وارد شوند و او مقابله و جنگ نکند، بیزار است»[۱۵].
مگر اینکه تجاوز و دشمنی، جزئی و بیارزش باشد آنچنانکه عاقلان به خطر انداختن جان مدافع و مهاجم را در آنگونه موارد زشت بشمارند؛ زیرا اطلاق دلایل اینگونه موارد را در بر نمیگیرد.
همچنین اینکه متجاوز، مرد یا زن، کوچک یا بزرگ، برده یا آزاد باشد[۱۶]، اثری در این باره ندارد و همه این اطلاقها دلایل جواز دفاع در برابر تجاوز همه آنها را در بر میگیرد.
چنانکه تفاوتی وجود ندارد میان اینکه تجاوز، جنبه ایجابی داشته باشد؛ مانند ضربه زدن، کشتن و تجاوز جنسی یا جنبه سلبی؛ مانند جلوگیری از خوردن و آشامیدن و سلب آزادی؛ از اینرو، [شخصی که به او تجاوز شده] میتواند درِ زندان را بشکند و بیرون بیاید و اگر نتوانست، در صورت امکان و به شرطی که حبس شخص عمل تجاوزکارانه به شمار آید، [باید] با زندانبان مبارزه کند.
همه این موارد از مصداقهای عدوان و تجاوز است و اطلاق دلایلدفاع و مقاومت همه آنها را در بر میگیرد، چنانکه به خواست خداوند روشن خواهد شد.
نکته دیگر اینکه، تجاوز باید در حال وقوع یا در شُرف انجام باشد، وگرنه مقاومت و دفاع جایز نخواهد بود؛ زیرا مقصود از تجویز دفاع و مقاومت، از بین بردن تجاوز است؛ بنابراین، دفاع پیش از تجاوز، مجاز نیست. همچنین شتاب کردن برای دفاع در برابر تجاوزی که در آینده انجام خواهد شد، جایز نیست؛ زیرا موضوع [تجاوز] دیگر وجود ندارد؛ مگر اینکه دفاع بر اساس حکم حاکم شرع و برای دفع خطر از مسلمانان باشد.
تجاوز در شُرفِ وقوع در حکم تجاوز در حالِ وقوع است؛ همانند کسی که برای ضربه زدن، شمشیر را از نیام خارج میکند یا سلاح خود را آماده میسازد یا تیر را برای آمادگی تیراندازی از محل نگهداریش برمیدارد، [زیرا] چنین شخصی به طور قطع به تیراندازی اقدام میکند؛ زیرا تجاوز نزدیک به انجام برخلاف تجاوزی که در آینده انجام خواهد شد، از دیدگاه عرف و عقل، در حکم تجاوز در حال وقوع است؛ بنابراین، انسان باید مقابله با تجاوز را آغاز کند؛ زیرا دفاع بر آغاز ضربه زدن و تیراندازی به سوی مهاجم متوقف است.
از جمله شروط تجاوز آن است که نزد مدافع روشن و محرز باشد، وگرنه مدافع فقط با وجود توهّم، حق دفاع یا تیراندازی ندارد.
ظنّ قوی به تجاوز نیز در حکم علم است؛ البته اگر این گمان، به اندازهای باشد که عرف و عقل آن را همچون علمِ به تجاوز به شمار آورند و آثار علم را ناشی از آن بدانند، در این هنگام دفاع از جان با تیراندازی و زدن جایز است؛ حال اگر پس از دفاع، مشخص شود که گمان او خطا بوده است، از بعد حکم وضعی، ضمان و دیه بر عهده مدافع است؛ هر چند از هنگام گمان به تجاوز، دفاع از بعد حکم تکلیفی بر وی لازم بوده است.
بیتردید ملاک ثابت نشدن ضمان بر مدافع، وقوع جرم و تجاوز است؛ به این ترتیب اگر کسی با یقین به تجاوز، تیراندازی و زدن را آغاز کند، امّا پس از آن مشخّص شود که طرف مقابل قصد تجاوز نداشته، ضمان و دیه جنایت خطایی بر عهده مدافع خواهد بود.
عکس این مسئله نیز درست است؛ به این معنا که اگر شخص مدافع از نیت طرف مقابل برای انجام تجاوز، آگاه نباشد و به ضرب و جرح او اقدام نماید، سپس مشخّص شود که فرد مقابل در شُرف انجام تجاوز بوده است، ضمان و دیه بر مدافع واجب نیست، هر چند او در عملش دفاع از خود بر خداوند متعال تجرّی کرده است؛ زیرا موضوعِ انتفای ضمان و دیه، تجاوز واقعی است، هر چند علم نیز طریقِ احراز موضوع [تجاوز] است.[۱۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۵، ص۶۴۴۰.
- ↑ ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰؛ ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ وسایل الشیعه، ج۱۹، ص۲۲؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲ و ۱۵۳.
- ↑ وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰۵.
- ↑ ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا﴾ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
- ↑ وسایل الشیعه، ج۶، ص۴۱.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۶۵.
- ↑ خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۲۱۳.
- ↑ «و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود.».. سوره نساء، آیه ۱۴.
- ↑ «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ «بلکه گروهی تجاوزکارید» سوره شعراء، آیه ۱۶۶.
- ↑ «پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۵۳.
- ↑ «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۵۷.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَمْقُتُ الرَّجُلَ يُدْخَلُ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ فَلَا يُقَاتِلُ»؛ علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص۲۳۶.
- ↑ چنانکه تهاجم از سوی حیوان را نیز در بر میگیرد.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، پژوهشی تطبیقی در فقه مقاومت، ص 40-43.