تجاوز در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تجاوز در لغت، گذشتن از حد، حق و عدل است[۱] و در اصطلاح، هر گونه زیر پاگذاشتن حق، تجاوز به حساب می‌آید و این حق، می‌تواند فردی، اجتماعی و بین المللی باشد. در منطق اسلام تجاوز، شایسته انسان نبوده و شخص متجاوز حرمتی ندارد[۲]. اسلام، سکوت در برابر تجاوز را جایز نشمرده و مقابله با آن را - حتّی در جایی که توسل به زور ممکن نباشد - به زبان و دل لازم می‌داند[۳]. یکی از مهم‌ترین اهداف انبیاء، نجات ملت‌های مورد تجاوز و تحت ستم بوده است و قرآن کریم، کوشش برای رهایی مردم مستضعف و محروم از تجاوز ستمگران را از وظایف اصلی جامعه اسلامی می‌داند[۴]. در تعالیم اسلامی، معاون و راضی به عمل تجاوز در حکم متجاوز است[۵].[۶]

تجاوز

«تجاوز»، از حد گذشتن تجاوز به معنای گذشتن از حد است. اگر گذشتن از حد نسبت به دیگران باشد، از آن به تعدی و ظلم تعبیر می‌شود. چنان که از تجاوز نسبت به افعال انسان در ارتباط با خودش افراط، اسراف و تبذیر یاد می‌شود. در منطق جهاد اسلامی کلیه اقدامات خصمانه و توسل بزور از قبیل محاصره، اشغال، اقدامات اجبارکننده و قهریه و برخی از خشونت‌های تلافی‎جویانه هر چند که به ظاهر با جنگ همراه نباشد، تجاوز محسوب شده و در اهداف جهاد جای می‌گیرد[۷]. همان گونه که جنگ تهدیدکننده صلح شناخته شده، تجاوز نیز به عنوان عامل تهدیدکننده امنیت به شمار آمده است، و برای تأمین صلح از راه کنترل جنگ، اصل حل مسالمت‌آمیز اختلاف‌های بین‌المللی جایگزین اصل قانونی بودن جنگ شده است و بر این اساس از زمان جامعه ملل، توسل به جنگ برای حل اختلاف‌های بین‌المللی ممنوع و جنگ غیر قانونی اعلام شد، و بنا بر اسناد بین‌المللی تدوین شده در فاصله دو جنگ با عنوان اقدامی تجاوز کارانه، مشخص و منع آن به یک مفهوم حقوقی الزام‎آور تبدیل شد و کاربرد زور به یک رکن مرکزی ملل متحد یعنی به شورای امنیت اختصاص داده شد. تجاوز به حریم حقوق دیگران همواره موجب دشمنی و به مخاطره افتادن امنیت بوده است. هنگامی که دولتی بر حریم قلمروی سرزمین و متملکات و سایر حقوق دولتی دیگر تجاوز می‌کند، با همین عمل، امنیت بین‌المللی نقض، و حرمت آن شکسته می‌شود و امنیت قلمروهای دیگر نیز به مخاطره می‌افتد.

اسلام با توجه به نقشی که ریشه‎کن نمودن تجاوز در تضمین امنیت و استمرار آن دارد، تجاوز را جز در مورد ستمکاران فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۸] گناهی بزرگ و مستوجب سخت‌ترین مجازات‌ها شمرده و مرتکب آن را ستمکار خوانده است وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۹]. بزرگترین خطر تجاوز، وقتی آشکار می‌شود که متجاوز به حال خود رها شود، تا خود بر تکرار آن تشویق شده و دیگران نیز راه او را بپیمایند. هر نوع زیر پا گذاشتن حقی، تجاوز است، و این حق می‌تواند فردی، اجتماعی و بین‌المللی باشد. نقض حقوق شناخته شده ملت‎ها تجاوز به آن‎هاست، و این حق می‌تواند از هر مقوله‌ای باشد و بارزترین آن تجاوز به حق حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشورهایی است که از این حقوق برخوردار هستند.

تجاوز در روابط بین‌المللی می‌تواند ابعاد گسترده‌ای داشته باشد که در هر مورد، نوعی نقض امنیت بین‌المللی را به همراه دارد. تجاوز، ضد ارزشی است که تجزیه‌پذیر نیست؛ زیرا ناامنی نشأت گرفته از آن ممکن است ملت‌هایی غیر از قربانی تجاوز را نیز دامنگیر شود، و زمینه را برای تجاوزهای دیگر و گسترش ناامنی فراهم آورد و حتی خود متجاوز را نیز قربانی بگیرد. بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل، توسل به زور برای دفاع از خود محدود به وقوع حمله مسلحانه شده است، اما به طور ضمنی حمله مسلحانه را به عنوان دفاع مشروع قبل از آنکه حمله‌ای صورت گرفته باشد، به بهانه پیشگیری از حمله ممنوع شمرده است، ولی مشکل بزرگ آن است که زمان وقوع حمله مسلحانه توسط شورای امنیت اعلام می‌شود و تا آن زمان ممکن است حوادث بسیاری اتفاق بیفتد که تشخیص آغازگر و در نهایت تعیین متجاوز را پیچیده و مشکل کند. سرانجام سازمان ملل متحد، طی قطعنامه‌ای در سال ۱۹۷۴ (م) تجاوز را پس از یک مقدمه کوتاه در زمینه نقش تعریف تجاوز در تقویت صلح و امنیت بین‌المللی که از مقاصد اساسی ملل متحد است، و نیز تأکید بر حل اختلافات از راه مسالمت‌آمیز و اشاره به حساس بودن شرایط برخاسته از وجود انواع سلاح‌های دارای قدرت انهدام گسترده، و تأیید مجدد بر وظیفه دولت‌ها در خودداری از کاربرد زور و محروم کردن ملت‌ها از حق تعیین سرنوشت، آزادی و استقلالشان، یا برای نقض تمامیت ارضی و همچنین تأکید بر خودداری دولت‌ها از اشغال نظامی سرزمین دولت دیگر، چنین تعریف کرد: ماده اول: تجاوز عبارت است از کاربرد نیروی مسلح، توسط یک دولت علیه حاکمیت، تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی دولتی دیگر، با کاربرد آن از دیگر راه‌های مغایر با منشور ملل متحد، آن چنان که در این تعریف آمده است[۱۰].[۱۱]

تجاوز و تهدید امنیت

اسلام با توجه به نقشی که ریشه کن کردن تجاوز در تضمین امنیت و استمرار آن دارد، تجاوز را جز در مورد ستمکاران فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۱۲] گناهی بزرگ و مستوجب سخت‌ترین مجازات‌ها شمرده و مرتکب آن را ستمکار خوانده است وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۳]. قرآن بازگشت تجاوز و آثار آن را به خود متجاوز می‌داند وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ[۱۴] و جزای متجاوز را تجاوز به مثل می‌شمارد فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ[۱۵]، در مقابله به مثل نیز تعدی از حد مجاز و تجاوز را محکوم کرده است وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا[۱۶]، و سرانجام تجاوزکاران را گرفتاری به بدترین کیفرها دانسته است و من یفعل وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا[۱۷]، و بالاخره هشدار داده است که خدا به حال تجاوزگران آگاه است إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ[۱۸]. تجاوز، گاه در پوشش عنوانی فریبنده انجام می‌شود. چنان که علی(ع) در مورد قرآن بر سر نیزه زدن شامیان، در صفین فرمود: «فَقُلْتُ لَكُمْ هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ‌»[۱۹]. تجاوز در منطق اسلام شایسته انسان نیست، بلکه یک خصلت حیوانی است که از غرائز سرکش حیوانات درنده سرچشمه می‌گیرد، «إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَيْرِهَا»[۲۰].

از دیدگاه اسلام متجاوز احترامی ندارد، و هرگاه مورد تجاوز قرار گرفته، علیه متجاوز دست به اقدام مشابه بزند، خون متجاوز احترامی نخواهد داشت «‌مَنْ بَدَأَ فَاعْتَدَى فَاعْتُدِيَ عَلَيْهِ فَلَا قَوَدَ لَهُ»[۲۱]. اسلام سکوت در برابر تجاوز را جائز نمی‌شمارد و مقابله با آن را حتی در جایی که با توسل به زور ممکن نباشد به زبان و یا به دل لازم می‌داند: «مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى‌»[۲۲]. برای ریشه‌کن کردن تجاوز راهی جز مجازات متجاوز نیست، و تنبیه متجاوز نه تنها او را از تکرار تجاوز باز می‌دارد، بلکه دیگران را هم وادار می‌کند که راه متجاوز را نپیمایند. همچنین بزرگ‌ترین خطر تجاوز وقتی آشکار می‌شود که متجاوز به حال خود رها شود، تا خود بر تکرار آن تشویق شود و دیگران نیز راه او را بپیمایند. هر نوع زیر پا گذاشتن حقی، تجاوز است، و این حق می‌تواند فردی، اجتماعی و بین‌المللی باشد. نقض حقوق شناخته شده ملت‌ها تجاوز به آنها است، و این حق می‌تواند از هر مقوله‌ای باشد و بارزترین آن تجاوز به حق حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشورهایی است که از این حقوق برخوردار هستند. تجاوز در روابط بین‌المللی، می‌تواند ابعاد گسترده‌ای داشته باشد که در هر مورد، نوعی نقض امنیت بین‌المللی را به همراه دارد. تجاوز، ضد ارزشی است که تجزیه‌پذیر نیست؛ زیرا ناامنی نشأت گرفته از آن ممکن است ملت‌هایی غیر از قربانی تجاوز را هم دامنگیر کند، و زمینه را برای تجاوزهای دیگر و گسترش ناامنی فراهم آورد و حتی خود متجاوز را نیز قربانی بگیرد. در قطعنامه تعریف تجاوز پس از یک مقدمه کوتاه در زمینه نقش تعریف تجاوز در تقویت صلح و امنیت بین‌المللی که از مقاصد اساسی ملل متحد است، و نیز تأکید بر حل اختلاف‌ها از راه مسالمت‌آمیز و اشاره به حساس بودن شرایط برخاسته از وجود انواع سلاح‌های دارای قدرت انهدام گسترده، و تأیید مجدد بر وظیفه دولت‌ها در خودداری از کاربرد زور و محروم کردن ملت‌ها از حق تعیین سرنوشت، آزادی و استقلالشان، یا برای نقض تمامیت ارضی و همچنین تأکید بر خودداری دولت‌ها از اشغال نظامی سرزمین دولت دیگر، تعریف زیر از تجاوز مورد قبول واقع شد:

ماده اول: تجاوز عبارت است از کاربرد نیروی مسلح توسط یک دولت علیه حاکمیت، تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی دولتی دیگر، یا کاربرد آن از دیگر راه‌های مغایر با منشور ملل متحد، آن چنان که در این تعریف آمده است. در این تعریف واژه دولت:

  1. بی‌توجه به مسائل شناسایی، یا این که دولتی عضو ملل متحد است یا نه، به کار برده شده است؛
  2. در صورت اقتضا مفهوم «گروه دولت‌ها» را در بر دارد.

ماده دوم: پیش‌دستی یک دولت در کاربرد نیروی مسلح مغایر با منشور، نشانه اولیه اقدامی تجاوزکارانه به شمار خواهد آمد، گرچه شورای امنیت طبق منشور می‌تواند نتیجه بگیرد که احراز وقوع تجاوز با توجه به دیگر شرایط مربوط از جمله کافی نبودن شدت اقدامات به عمل آمده یا نتایج آنها قابل توجیه نیست؛

ماده سوم: هر یک از اقدامات زیر، بدون توجه به اعلان جنگ، یا در نظر گرفتن و بر اساس مفاد ماده ۲، کیفیت اقدام تجاوزکارانه خواهند یافت؛

  1. تهاجم، یا حمله نیروهای مسلح یک دولت به سرزمین دولتی دیگر، یا هر گونه اشغال نظامی، هر چند موقت، ناشی از چنان تهاجم یا حمله‌ای، یا هر گونه ضمیمه‌سازی سرزمین یک دولت یا قسمتی از آن با استفاده از زور؛
  2. بمباران سرزمین یک دولت توسط نیروی مسلح دولتی دیگر، یا کاربرد هر نوع سلاح توسط یک دولت علیه سرزمین دولتی دیگر؛
  3. محاصره بنادر با سواحل یک دولت توسط نیروهای مسلح دولتی دیگر؛
  4. حمله نیروهای مسلح یک دولت به نیروهای زمینی، دریائی یا هوائی، یا ناوگان‌های هوایی و دریایی دولتی دیگر؛
  5. استفاده یک دولت از نیروهای مسلح مغایر با شرایط مورد توافق با دولتی دیگر که در سرزمین آن مستقر شده‌اند؛ یا ادامه حضور آن نیروها در این سرزمین پس از پایان مدت مورد توافق؛
  6. اجازه یک دولت برای استفاده از سرزمینش، که در اختیار دولتی دیگر قرار داده، به منظور انجام اقدامی تجاوزکارانه علیه دولتی ثالث؛
  7. اعزام دسته‌ها، گروه‌ها، نیروهای نامنظم یا مزدوران مسلح توسط یا از جانب یک دولت به منظور انجام عملیات مسلحانه علیه دولتی دیگر با آن چنان شدتی که در زمره اقدامات فهرست شده بالا قرار گیرند، یا درگیر شدن قابل ملاحظه دولت مزبور در آن عملیات؛

ماده چهارم: اقدامات بر شمرده بالا در بر گیرنده همه موارد نیستند و شورای امنیت می‌تواند اقدامات دیگری احراز کند که طبق مفاد منشور، تجاوز به شمار می‌رود.

ماده پنجم:

  1. هیچ ملاحظه‌ای، با ماهیت سیاسی، اقتصادی، نظامی و غیره، نمی‌تواند توجیه‌کننده تجاوز باشد؛
  2. جنگ تجاوزکارانه، جنایتی علیه صلح بین‌المللی است. تجاوز موجب مسئولیت بین‌المللی می‌شود؛
  3. هیچ گونه تصرف ارضی یا امتیاز ویژه ناشی از تجاوز، قانونی شناخته نشده و نخواهد شد؛

ماده ششم: در این تعریف هیچ نکته‌ای نباید چنان تفسیر شود که دامنه منشور از جمله مقررات مربوط به کاربرد قانونی زور را گسترش دهد یا محدود کند؛

ماده هفتم: به حق ملت‌ها، به‌ویژه ملت‌های زیر سلطه رژیم‌های استعماری نژادپرست یا دیگر شکل‌های تسلط بیگانه، که به زور از حق تعیین سرنوشت، آزادی و استقلال، ناشی از منشور، محروم شده‌اند و اعلامیه اصول حقوق بین‌الملل مربوط به روابط دوستانه و همکاری میان ملت‌ها بر اساس منشور ملل متحد، به آن اشاره کرده است، و نیز به حق این ملت‌ها برای مبارزه در راه رسیدن به آن هدف‌ها، و درخواست و دریافت پشتیبانی بر اساس اصول منشور ملل متحد مطابق با اعلامیه بالا، هیچ نکته‌ای در این تعریف و به‌ویژه ماده سوم، نباید لطمه‌ای وارد آورد.

ماده هشتم: مقررات بالا در تفسیر و اجرا پیوند دارند و هر یک از آنها باید در چارچوب دیگر مقررات تفسیر شود[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۵، ص۶۴۴۰.
  2. وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰؛ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ وسایل الشیعه، ج۱۹، ص۲۲؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲ و ۱۵۳.
  3. وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰۵.
  4. وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  5. وسایل الشیعه، ج۶، ص۴۱.
  6. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۶۵.
  7. فقه سیاسی، ج۵، ص۲۴۸.
  8. «پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  9. «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  10. فقه سیاسی، ج۷، ص۷۴۶-۷۴۸.
  11. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۷۷.
  12. «پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  13. «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  14. «و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱.
  15. «پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  16. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  17. «و هر کس به تجاوز و ستم آن را انجام دهد او را در آتشی (دردناک) درخواهیم آورد» سوره نساء، آیه ۳۰.
  18. «به راستی پروردگار تو خود به (حال) تجاوزکاران داناتر است» سوره انعام، آیه ۱۱۹.
  19. نهج البلاغه، خ ۱۲۲.
  20. نهج البلاغه، خ ۱۴۰۳.
  21. وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۲۲.
  22. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰۵.
  23. فقه سیاسی، ج۳، ص۳۸۰-۳۸۲ و ۳۸۹-۳۸۷.
  24. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۷۸.