ابوساسان رقاشی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌های وابسته}} +{{پایان مدخل‌ وابسته}}))
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = صحابه
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوساسان رقاشی در تراجم و رجال]] - [[ابوساسان رقاشی در تاریخ اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل =
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[ابوساسان رقاشی در تاریخ اسلامی]] - [[ابوساسان رقاشی در تراجم و رجال]] - [[ابوساسان رقاشی در حدیث]]
| پرسش مرتبط  =
}}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = ابوساسان رقاشی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی از بصره.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از بصره
| نام کامل = حضین بن منذر بن حارث بن وعلة
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = ابو ساسان
| لقب = [[حضین بن منذر رقاشی]]
| اهل =
| از قبیله = [[ربیعه]]
| از تیره =
| پدر = [[منذر بن حارث بن وعلة]]
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر =
| خواهر =
| برادر =
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[بصره]]
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] }}
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]]
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =
| علت شهرت =   
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = {{فهرست جعبه| [[المهاجر بن قنفذ القرشی]] | [[عثمان بن عفان]] | [[علی بن أبی طالب الهاشمی]] | [[عمار بن یاسر العنسی]] }}
| راویان از او = {{فهرست جعبه| [[الحسن البصری]] | [[قتادة بن دعامة السدوسی]] | [[ضرار بن مرة الکوفی]] | [[عبد الله بن فیروز الداناج]] | [[یحیی بن حضین الرقاشی]] }}
| آخرین راوی از او =  
}}


==مقدمه==
'''ابوساسان رقاشی''' از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و از اصفیای [[اصحاب]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[پرچم‌دار]] [[قبیله]] بکر [[بصری]] در [[جنگ صفین]] بود. او از شخصیت‌های مورد وثوق [[حضرت علی]] {{ع}} بود لذا پس از [[جنگ صفین]] از سوی آن حضرت والی [[اصطخر]] گردید.
در کتب صحابه‌شناسی و تراجم، از دو [[ابوساسان]] یاد شده است که یکی از آنها [[صحابی]] و دیگری [[تابعی]] است. ابوساسان صحابی، همان [[بریدة بن حصیب اسلمی]] است. که [[روایات]] [[شیعی]]، از او به عنوان یکی از هفت نفری یاد می‌کنند که پس از [[رسول خدا]]{{صل}} به [[ارتداد]] نگراییدند<ref>کشی، ص۷، ۸، ۱۱.</ref>.


اما نام و [[نسب]] ابوساسان تابعی، [[خضین بن منذر بن حارث بن وعله]] از بنورقاش تیره‌ای از بنوشیبان<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۱۸.</ref> و کنیه‌اش [[ابو محمد]] است<ref>زرکلی، ج۲، ص۲۶۳ کتبه وی را ابو الیقظان نیز نوشته است.</ref>. ابوساسان هر چند به ظاهر [[کنیه]] است، ولی تصریح شده که [[لقب]] اوست<ref>ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۹۰؛ مزی، ج۶، ص۵۵۵.</ref>. [[عسکری]]<ref>عسکری، ص۶۱۱.</ref> ادعا کرده نام ضین (با ضاد) به او و بعض نوادگانش اختصاص دارد. بنابراین، اطلاق [[حصین]] (با صاد) بر او، اشتباهی است که برخی مرتکب شده‌اند<ref>سیوطی، ج۱، ص۳۷؛ ر.ک: بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸۲.</ref>.
== مقدمه ==
حضین و به قولی حصین، [[فرزند]] [[منذر]] معروف به کنیه‌اش ابو ساسان از [[قبیله]] [[ربیعه]] [[بصره]] و از [[انصار]] [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} و نیز بود از اصفیای [[اصحاب]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[پرچم‌دار]] [[قبیله]] بکر [[بصری]] در [[جنگ صفین]] بود<ref>رجال طوسی، ص۳۹، ش۳۱ و وقعة صفین، ص۲۰۵.</ref> وی از [[راویان حدیث]] است و از [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} و نیز از، [[عثمان]] و از بعضی از [[مهاجرین]]، [[قنفذ]] و... [[نقل حدیث]] کرده است. و از شخصیت‌های مورد [[وثوق]] [[حضرت علی]] {{ع}} بود لذا پس از [[جنگ صفین]] از سوی آن [[حضرت]] [[والی]] [[اصطخر]] گردید<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۶۰.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۰۸.</ref>


ابن عبدالبر و [[ابن اثیر]] یادی از او نکرده‌اند. [[ابن حجر]] نیز در بخش [[کنیه‌ها]] و در بخش سوم الاصابه (مخضرمین) به اختصار شرح حال او را آورده و گفته شرح حال وی در بخش نام‌ها گذشت<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۶۸.</ref>، ولی در بخش‌های پیشین، شرح حالی برای او یافت نشد، تصریح شده که وی در [[نبرد صفین]] [[جوان]] بوده<ref>منقری، ص۲۸۹ و ۴۸۵؛ تعابیر به کار رفته، غلام وقتی است.</ref> و آمدی سن وی را در [[صفین]] [[نوزده سال]] نوشته است <ref>الغارات، تعلیقات، ج۲، ص۷۹۰.</ref> بنابراین، [[درک]] [[دوره جاهلی]] برای وی ممکن نیست و در این زمینه، اطلاعات در ابوساسان صحابی و تابعی به هم آمیخته است.
== ابو ساسان و بازگشت به [[ولایت علی]] {{ع}} ==
وی از جمله [[یاران حضرت علی]] {{ع}} بود که از نظر [[ایمان]] و [[اعتقاد]] به [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] در مرتبه پس از [[سلمان]]، [[ابو ذر]]، [[مقداد]] و [[عمار]] به شمار آمده است.


شرح حال نگاران بر اینکه وی تابعی است [[اتفاق نظر]] دارند. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۳.</ref> او را در طبقه دوم [[تابعین]] [[اهل بصره]] آورده، اما مزی<ref>مزی، ج۶، ص۵۵۷.</ref> به [[اشتباه]] به نقل از طبقات، او را در طبقه سوم تابعین [[بصری]] دانسته است. تجلی و [[نسائی]] نیز او را تابعی و مورد [[اعتماد]] دانسته‌اند <ref>عجلی، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حجر، تهذیب، ج۲، ص۳۴۰.</ref>.
[[حارث بن مغیره]] می‌گوید: [[عبدالملک بن اعین]] [[خدمت]] [[امام صادق]] {{ع}} آمد و سؤالاتی کرد و جواب شنید تا این که در بین سؤال‌ها شنیدم که گفت: بنابراین همه [[مردم]]، پس از [[رحلت پیامبر]] هلاک شدند؟ [[امام]] فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]] آری، ای پسر اعین! همه [[مردم]] هلاک شدند». [[عبدالملک]] گفت: هر که در [[شرق]] و [[غرب]] بود، هلاک شد؟ [[امام]] فرمود: «بله، همه هلاک شدند، مگر سه نفر [[سلمان]]، [[ابو ذر]] و [[مقداد]]. سپس چهار نفر دیگر هم به آنان ملحق شدند: ابو ساسان، [[عمار]]، [[شتیره]] و [[ابو عمره]]، بنابراین آنان هفت نفر بودند که هلاک نشدند»<ref>رجال کشی، ص۶، ح۱۶ شرح حال سلمان و معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۲۶.</ref>.


او از [[سادات]] و بزرگان تیره خود بود و [[احنف بن قیس]] می‌گفت: پیش از اینکه موی بر صورت [[ابوساسان]] کاملا بروید، به [[سیادت]] [[دست]] یافت<ref>بلاذری، ج۱۲، ص۱۲۷.</ref>. ابوساسان نقل می‌کند چون [[شاهدان]] بر [[شرب خمر]] [[ولید بن عقبه]] [[شهادت]] دادند، [[امام علی]]{{ع}}، [[عبدالله بن جعفر]] را امر کرد بدو تازیانه زند و خود شمارش کرد تا به چهل رسید<ref>بلاذری، ج۶، ص۱۴۶؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص۸۲ و ۱۴۴؛ مسلم، ج۵، ص۱۲۶؛ ابن ماجه، ج۲، ص۸۵۸؛ ابوداود، سنن، ج۲، ص۳۵۹؛ بیهقی، ج۸، ص۳۱۶ و ۳۱۸؛ ذهبی، تاریخ خلفای راشدین، ص۶۶۷.</ref>.
البته در بعضی [[روایات]] به جای کلمه [[هلاکت]]، [[ارتداد]] آمده است که پس از [[رحلت پیامبر]] به غیر از پنج یا هفت نفر بقیه [[مردم]] [[مرتد]] شدند<ref>رجال کشی، ص۶، ح۱۶ شرح حال سلمان و معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۲۶ {{عربی|عن أبی بصیر قال قلت لأبی عبدالله: ارتد الناس إلا ثلاثة ابی ذر و سلمان و مقداد}}.</ref>.


او در شمار [[یاران امام علی]]{{ع}}<ref>طوسی، ص۶۲؛ ابوداود، سؤالات الإجری، ج۱، ص۴۳۷.</ref> و صاحب [[شرطه]] آن [[حضرت]] بود<ref>ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۹۸.</ref>. در [[جنگ جمل]]، از [[امیران]] [[لشکر امام علی]]{{ع}} بود و بر پیادگان [[قبیله]] [[عبد القیس]] [[فرماندهی]] داشت<ref>مفید، ص۳۲۰؛ ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۹۸؛ مزی، ج۶، ص۵۵۸؛ دو منبع اخیر این گزارش را از فتوی نقل کرده‌اند، اما این خبر در گزارش‌های مربوط به جمل در المعرفة و التاریخ بافت نمی‌شود، بلکه در اخبار جنگ صفین، از او به عنوان یکی از فرماندهان لشکر امام علی{{ع}} نام برده شده است؛ فوی، ج۳، ص۳۱۵.</ref>. او در [[جنگ صفین]] حضوری فعال داشت<ref>منقری، ص۳۰۵، ۳۰۹ و ۳۳۱.</ref> و افزون بر فرماندهی [[قبیله بکر بن وائل]]<ref>منقری، ص۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۴۶.</ref> [[پرچم]] لشکر امام علی{{ع}} به دست او بود. آن حضرت بدو فرمود: بدان که هرگز پرچمی گران‌قدرتر از این بر سر تو در اهتزاز نبوده است؛ زیرا این همان پرچم [[رسول]] خداست"<ref>منقری، ص۳۰۰.</ref>. او با پرچم خود نزدیک [[خیمه]] [[معاویه]] شد. امام علی{{ع}} با فریاد از او خواست پرچم را پیش برد و [[استقامت]] کند و در [[مدح]] وی شعری معروف سرود که متضمن نام او بود <ref>منقری، ص۲۸۹؛ ابن اعثم، ج۳، ص۲۸؛ مفید، ص۳۲۰؛ برخی این شعر را مربوط به جنگ جمل دانسته‌اند که در صفین امام علی{{ع}} دوباره بدان استشهاد کرده است؛ بلاذری، ج۳، ص۸۷. لحن بعضی نیز به گونه‌ای است که شعر را از امام ندانسته‌اند؛ دارقطنی، ج۲، ص۵۵۳.</ref>.
توضیح [[هلاکت]] و یا [[ارتداد]] [[مردم]] بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} در بعضی [[احادیث]] بیان شده است، که مراد از [[ارتداد]] و [[هلاکت]] [[کفر]] و شرکی که [[احکام]] خاص دارد و مهدورالدم است نمی‌باشد بلکه مراد از [[ارتداد]] این است که [[حق]] [[ولایت]] و [[خلافت]] [[بلافصل]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را [[انکار]] کردند و با این که از [[رسول خدا]] {{صل}} در [[غدیرخم]] شنیدند و در [[آیات]] و [[سخنان پیامبر]] {{صل}} در موارد دیگر متوجه شدند که [[خلافت بلافصل]] و [[ولایت امیر المؤمنین]] {{ع}} قطعی و حتمی است، اما همه پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} یا [[سکوت]] کردند و یا [[حق ولایت]] آن [[حضرت]] را فدای [[مصالح]] خیالی و یا مطامع [[دنیایی]] خود کردند و خود را از [[حق]]، دور نگاه داشتند پس هلاک شدند و [[مرتد]] گشتند<ref>توضیح ارتداد، در مقدمه همین اثر آمده است.</ref>.


در این [[جنگ]]، هنگامی که میان [[یاران امام علی]]{{ع}} بر سر ادامه جنگ [[اختلاف]] درگرفت، او [[اطاعت]] و [[آمادگی]] کامل خود را برای [[فرمانبرداری از امام]] در جنگ با [[صلح]] اعلام داشت<ref>منقری، ص۴۸۵.</ref>. آن هنگام هم که ابن حضرمی از سوی [[معاویه]] برای شوراندن [[مردم بصره]] آمد، [[ابوساسان]] با [[ابن زیاد]] که [[امارت بصره]] را از سوی [[امام علی]]{{ع}} داشت، اعلام [[همکاری]] کرد<ref>ثقفی، ج۲، ص۳۸۹.</ref>. امام علی{{ع}} نیز او را به [[ولایت]] [[اصطخر]] گماشت<ref>عسکری، ص۶۱۱.</ref>. او درباره [[صلح امام حسن]]{{ع}} و معاویه میگفت معاویه به هیچ یک از شروط صلح پایبند نماند، [[حجر]] و اصحابش را کشت، کار را به [[شورا]] نگذاشت و برای [[یزید]] [[بیعت]] گرفت و [[امام حسن]]{{ع}} را [[مسموم]] کرد<ref>بلاذری، ج۳، ص۲۹۰.</ref>.
اما ابو ساسان مانند برخی از [[موالیان]] [[راستین]] [[حضرت علی]] {{ع}} به زودی از [[اشتباه]] خود برگشتند و [[ولایت]] و [[امامت علی]] {{ع}} را از [[جان]] و [[دل]] پذیرا شدند.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>


مواضع ابوساسان پس از امام علی{{ع}} [[تغییر]] یافت و به [[خدمت]] معاویه و دیگر حمکرانان [[اموی]] درآمد و [[مقرب]] نزد آنان شد. ابوساسان با [[اهل عراق]] نزد معاویه می‌رفت و می‌کوشید نخستین فردی باشد که خدمت وی می‌رسد. معاویه نیز [[عقل]] و [[رأی]] او را می‌ستود. او نزد معاویه، [[قتل عثمان]] را موجب [[تفرقه]] و امام علی{{ع}} را فردی معرفی می‌کرد که [[شایستگی]] [[خلافت]] نداشت<ref>بلاذری، ج۵، ص۳۴ و ۱۲۷.</ref>.
== [[دلاوری]] ابو ساسان در [[صفین]] ==
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] و نیز دیگر [[جنگ‌ها]] بر اساس رسم آن زمان برای [[قبیله]] و طایفه‌ای [[فرمانده]] تعیین میکرد و [[پرچم]] آن گروه را به [[فرمانده]] آنها میداد و در آغاز [[جنگ صفین]] که اول ماه صفر ۳۷ [[هجری قمری]] بود [[حضرت علی]] {{ع}} [[عمار یاسر]] را به [[فرماندهی]] کل سواران و [[عبدالله بن بدیل]] را به [[فرماندهی]] کل پیاده [[نظام]] [[منصوب]] نمود و [[پرچم]] [[سپاه]] را به دست [[هاشم]] بن مر قال سپرد و برای گروه‌های [[بصری]] و [[یمنی]] و [[کوفی]] [[فرماندهان]] خاص قرار داد از جمله [[پرچم]] [[ربیعه]] - چه [[بصری]] و چه از [[کوفی]] [[ربیعه]] ۔ را به [[خالد بن معمر]] داد، اما [[شقیق بن ثور]] که از [[ربیعه]] [[کوفه]] بود با [[خالد بن معمر]] [[بصره]]، رقابت داشت لذا بر سر حمل [[پرچم]] گروه در میان خود به گفت وگو و [[مجادله]]. وی پرداختند ولی پس از [[مذاکره]] بسیار اتفاق کردند که [[پرچم]] را ابو ساسان سرخ حمل رنگ کند. [[قبیله]] را در آن موقع [[جوانی]] [[رشید]] و [[دلاوری]] شرافتمند بود و چون پیشروی [[پرچم]] کرد، هنگامی که به دست گرفت آن را به اهتزاز در آورد و شروع به خوشش آمد.<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۲۶ و وقعة صفین، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref>.


ابوساسان با ابن زیاد همکاری و اموالی دریافت کرد<ref>بلاذری، ج۶، ص۳۱.</ref>؛ چنان که با [[حجاج]] [[روابط]] نزدیکی داشت و در گفتار ملاحظه حال وی را می‌کرد<ref>بلاذری، ج۷، ص۲۹۳ و ج۸، ص۲۸۴.</ref>. وی در [[فتوحات]] دوره [[اموی]] شرکت داشت. همراه [[احنف بن قیس]] به [[فتح]] بلخ و خوارزم رفت و به او [[مشورت]] می‌داد<ref>بلاذری، ج۱۲، ص۳۳۲.</ref>. در [[خراسان]] همراه [[قتیبة بن مسلم]] بود<ref>ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۹۴.</ref> و در فتح [[سمرقند]] شرکت داشت که گاه وی را می‌ستود و گاه به [[سرزنش]] او می‌پرداخت<ref>بلاذری، ج۸، ص۲۸۹؛ ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۹۴.</ref>.
در [[نقل]] دیگری [[نصر بن مزاحم]] می‌گوید: ابو ساسان گفت: هنگامی به [[خدا]] که پیش [[حضرت علی]] {{ع}} در [[صفین]] پرچمی را به من سپرد، فرمود: «ای حضین به [[نام خدا]] پیش برو، و بدان که بر سر تو پرچمی مثل این [[پرچم]] سایه نیفکنده است؛ زیرا این [[پرچم]] [[رسول الله]] {{صل}} است»<ref>وقعة صفین، ص۳۰۰.</ref>.


[[ابو ساسان]] [[شادمانی]] [[دنیا]] را به خانه‌ای بزرگ، همسری [[زیبا]] و مرکبی آماده کنار [[منزل]] می‌دانست <ref>ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۹۹؛ مزی، ج۶، ص۵۵۸.</ref>. او از [[امام علی]]{{ع}}، [[عثمان]] و [[ابوموسی اشعری]] [[روایت]] نقل کرده است<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۱۲۸؛ ابن ابی حاتم، ج۳، ص۳۱۲؛ ابن ماکولا، ج۲، ص۴۸۱.</ref>. مسلم<ref>مسلم، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، [[ابوداود]]<ref>سنن، ج۱، ص۱۲.</ref>، [[نسائی]]<ref>نسائی، ج۱، ص۳۷.</ref> و [[ابن ماجه]]<ref>ابن ماجه، ج۱، ص۱۲۶.</ref> روایاتی از او آورده‌اند.
به نظر می‌رسد، ابو ساسان در دو نوبت [[پرچم‌دار]] [[قبیله]] [[ربیعه]] شده است: یکی از طرف سران [[قبیله]] [[ربیعه]] [[بصره]] و [[ربیعه]] [[کوفه]]، و مرتبه دوم از طرف [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref>


وی تا اوایل [[خلافت]] [[سلیمان بن عبدالملک]]<ref>ص۹۶-۹۹.</ref> زنده بود. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۲۴۹.</ref> مرگش را پیش از سال ۱۰۰ و در اوایل خلافت سلیمان بن عبدالملک می‌نویسد. [[ابن حبان]] درگذشت او را در جایی سال ۷۷<ref>الثقات، ج۴، ص۱۹۱.</ref> و در جای دیگر سال ۹۹<ref>مشاهیر، ص۱۵۷.</ref> گزارش می‌کند که [[تاریخ]] اول، تصحیف و از موارد تبدیل تسع و تسعون به سبع و سبعین است. [[ذهبی]]<ref>کاشف، ج۱، ص۳۴۰.</ref> نیز [[مرگ]] او را سال ۹۷ نوشته است که همسو با نظر خلیفة بن خیاط است.
== ابو ساسان [[تسلیم]] خواست [[علی]] {{ع}} در [[حکمیت]] ==
پس از آنکه [[معاویه]] و یارانش، در موقعی که [[شکست]] قطعی خود را در [[جنگ صفین]] [[احساس]] کرده و قرآنها را بر سر نیزه‌ها کردند و پیشنهاد [[حکمت]] دادند. سران قبیله‌های [[عراق]] هر کدام نظری دادند که [[حضرت علی]] {{ع}} به [[جنگ]] خاتمه داد و [[صلح]] کند و به [[حکمیت]] [[قرآن]] تن درهد و یا آنکه به [[جنگ]] ادامه دهد، حضین (ابو ساسان) از جمله کسانی بود که در حمیات از نظر [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} که ادامه [[جنگ]] بود، برخاست، درباره [[فضایل امام علی]] {{ع}} سخنانی بس شیوا بیان کرد<ref>وقعة صفین، ص۴۸۵.</ref>.


فرزندش [[یحیی بن ابوساسان رقاشی|یحیی]] که منزلتی نزد [[امویان]] داشت، به دست [[ابو مسلم خراسانی]]، [[داعی]] [[عباسیان]] به [[قتل]] رسید<ref>ابن ناصر الدین، ج۳، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوساسان رقاشی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۲۴-۳۲۵.</ref>
اما سخنان [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و ابو ساسان و دیگر [[یاران]] با اخلاصش اثر نکرد و با [[اصرار]] [[اشعث بن قیس]] و [[قاریان]] [[قرآن]] و هیاهوی دو چهره‌ها و افراد [[نادان]] در [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} کار به [[حکمیت]] کشید، و آنچه نباید بشود، شد.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref>
 
== ابو ساسان پس از [[شهادت امیرمؤمنان]] {{ع}} ==
وی پس از [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[سبط]] اکبر، [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} [[حمایت]] کرد و او را چون [[حضرت امیر]] {{ع}} [[حمایت]] نمود و از [[رفتار]] [[ناپسند]] کج‌روی‌های [[معاویه]] شدیدا [[انتقاد]] می‌نمود<ref>شرح بن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۷.</ref>. اما این که چرا ابو ساسان [[حضرت]] [[اباعبدالله الحسین]] {{ع}} را [[یاری]] نکرد و با کاروان [[حسینی]] به [[کربلا]] نیامد با این که تا سال ۹۷ زنده بوده است؟ [[تاریخ]] از آن ساکت است و به نظر مؤلف، ابو ساسان چون در [[بصره]] ساکن بود لذا از حرکت کاروان [[حسینی]] یا بی‌خبر بوده و این بی‌خبری سبب شده که [[امام]] و [[حجت خدا]] را [[یاری]] ننماید و یا آنکه شرایط حرکت به سوی آن [[حضرت]] برایش فراهم نبوده است، والله العالم.
 
او سرانجام به سال ۹۷ یا ۱۰۰ [[هجری]] با دلی پر از [[ایمان]] به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[خاندان]] [[اهل بیت پیامبر]] {{ع}} درگذشت<ref>ر. ک: تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۶۰ و قاموس الرجال، ج۳، ص۵۶۹.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۱۱.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[یحیی بن ابوساسان رقاشی]] (فرزند)
* [[ربیعه]] (قبیله)
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
* [[منذر بن حارث بن وعلة]] (پدر)
* [[یحیی بن حضین رقاشی]] (فرزند)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوساسان رقاشی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۲: خط ۱۰۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{صحابه}}
{{شرطة‌الخمیس}}


[[رده:ابوساسان رقاشی]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:کارگزاران حکومت امام علی]]
[[رده:ربیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۲

ابوساسان رقاشی
تصویر قدیمی از بصره
نام کاملحضین بن منذر بن حارث بن وعلة
جنسیتمرد
کنیهابو ساسان
لقبحضین بن منذر رقاشی
از قبیلهربیعه
پدرمنذر بن حارث بن وعلة
محل زندگیبصره
از اصحاب
حضور در جنگجنگ صفین
مشخصات حدیثی
مشایخ او
راویان از او

ابوساسان رقاشی از اصحاب رسول خدا (ص) و از اصفیای اصحاب امیر مؤمنان (ع) و پرچم‌دار قبیله بکر بصری در جنگ صفین بود. او از شخصیت‌های مورد وثوق حضرت علی (ع) بود لذا پس از جنگ صفین از سوی آن حضرت والی اصطخر گردید.

مقدمه

حضین و به قولی حصین، فرزند منذر معروف به کنیه‌اش ابو ساسان از قبیله ربیعه بصره و از انصار اصحاب رسول خدا (ص) و نیز بود از اصفیای اصحاب امیر مؤمنان (ع) و پرچم‌دار قبیله بکر بصری در جنگ صفین بود[۱] وی از راویان حدیث است و از امیرمؤمنان علی (ع) و نیز از، عثمان و از بعضی از مهاجرین، قنفذ و... نقل حدیث کرده است. و از شخصیت‌های مورد وثوق حضرت علی (ع) بود لذا پس از جنگ صفین از سوی آن حضرت والی اصطخر گردید[۲][۳]

ابو ساسان و بازگشت به ولایت علی (ع)

وی از جمله یاران حضرت علی (ع) بود که از نظر ایمان و اعتقاد به ولایت امیرالمؤمنین در مرتبه پس از سلمان، ابو ذر، مقداد و عمار به شمار آمده است.

حارث بن مغیره می‌گوید: عبدالملک بن اعین خدمت امام صادق (ع) آمد و سؤالاتی کرد و جواب شنید تا این که در بین سؤال‌ها شنیدم که گفت: بنابراین همه مردم، پس از رحلت پیامبر هلاک شدند؟ امام فرمود: «به خدا سوگند آری، ای پسر اعین! همه مردم هلاک شدند». عبدالملک گفت: هر که در شرق و غرب بود، هلاک شد؟ امام فرمود: «بله، همه هلاک شدند، مگر سه نفر سلمان، ابو ذر و مقداد. سپس چهار نفر دیگر هم به آنان ملحق شدند: ابو ساسان، عمار، شتیره و ابو عمره، بنابراین آنان هفت نفر بودند که هلاک نشدند»[۴].

البته در بعضی روایات به جای کلمه هلاکت، ارتداد آمده است که پس از رحلت پیامبر به غیر از پنج یا هفت نفر بقیه مردم مرتد شدند[۵].

توضیح هلاکت و یا ارتداد مردم بعد از رسول خدا (ص) در بعضی احادیث بیان شده است، که مراد از ارتداد و هلاکت کفر و شرکی که احکام خاص دارد و مهدورالدم است نمی‌باشد بلکه مراد از ارتداد این است که حق ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین (ع) را انکار کردند و با این که از رسول خدا (ص) در غدیرخم شنیدند و در آیات و سخنان پیامبر (ص) در موارد دیگر متوجه شدند که خلافت بلافصل و ولایت امیر المؤمنین (ع) قطعی و حتمی است، اما همه پس از رحلت پیامبر (ص) یا سکوت کردند و یا حق ولایت آن حضرت را فدای مصالح خیالی و یا مطامع دنیایی خود کردند و خود را از حق، دور نگاه داشتند پس هلاک شدند و مرتد گشتند[۶].

اما ابو ساسان مانند برخی از موالیان راستین حضرت علی (ع) به زودی از اشتباه خود برگشتند و ولایت و امامت علی (ع) را از جان و دل پذیرا شدند.[۷]

دلاوری ابو ساسان در صفین

امیرالمؤمنین (ع) در جنگ صفین و نیز دیگر جنگ‌ها بر اساس رسم آن زمان برای قبیله و طایفه‌ای فرمانده تعیین میکرد و پرچم آن گروه را به فرمانده آنها میداد و در آغاز جنگ صفین که اول ماه صفر ۳۷ هجری قمری بود حضرت علی (ع) عمار یاسر را به فرماندهی کل سواران و عبدالله بن بدیل را به فرماندهی کل پیاده نظام منصوب نمود و پرچم سپاه را به دست هاشم بن مر قال سپرد و برای گروه‌های بصری و یمنی و کوفی فرماندهان خاص قرار داد از جمله پرچم ربیعه - چه بصری و چه از کوفی ربیعه ۔ را به خالد بن معمر داد، اما شقیق بن ثور که از ربیعه کوفه بود با خالد بن معمر بصره، رقابت داشت لذا بر سر حمل پرچم گروه در میان خود به گفت وگو و مجادله. وی پرداختند ولی پس از مذاکره بسیار اتفاق کردند که پرچم را ابو ساسان سرخ حمل رنگ کند. قبیله را در آن موقع جوانی رشید و دلاوری شرافتمند بود و چون پیشروی پرچم کرد، هنگامی که به دست گرفت آن را به اهتزاز در آورد و شروع به خوشش آمد.[۸].

در نقل دیگری نصر بن مزاحم می‌گوید: ابو ساسان گفت: هنگامی به خدا که پیش حضرت علی (ع) در صفین پرچمی را به من سپرد، فرمود: «ای حضین به نام خدا پیش برو، و بدان که بر سر تو پرچمی مثل این پرچم سایه نیفکنده است؛ زیرا این پرچم رسول الله (ص) است»[۹].

به نظر می‌رسد، ابو ساسان در دو نوبت پرچم‌دار قبیله ربیعه شده است: یکی از طرف سران قبیله ربیعه بصره و ربیعه کوفه، و مرتبه دوم از طرف امیرالمؤمنین (ع).[۱۰]

ابو ساسان تسلیم خواست علی (ع) در حکمیت

پس از آنکه معاویه و یارانش، در موقعی که شکست قطعی خود را در جنگ صفین احساس کرده و قرآنها را بر سر نیزه‌ها کردند و پیشنهاد حکمت دادند. سران قبیله‌های عراق هر کدام نظری دادند که حضرت علی (ع) به جنگ خاتمه داد و صلح کند و به حکمیت قرآن تن درهد و یا آنکه به جنگ ادامه دهد، حضین (ابو ساسان) از جمله کسانی بود که در حمیات از نظر امیرالمؤمنین (ع) که ادامه جنگ بود، برخاست، درباره فضایل امام علی (ع) سخنانی بس شیوا بیان کرد[۱۱].

اما سخنان امیرمؤمنان (ع) و ابو ساسان و دیگر یاران با اخلاصش اثر نکرد و با اصرار اشعث بن قیس و قاریان قرآن و هیاهوی دو چهره‌ها و افراد نادان در سپاه حضرت علی (ع) کار به حکمیت کشید، و آنچه نباید بشود، شد.[۱۲]

ابو ساسان پس از شهادت امیرمؤمنان (ع)

وی پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) از امامت و پیشوایی سبط اکبر، امام حسن مجتبی (ع) حمایت کرد و او را چون حضرت امیر (ع) حمایت نمود و از رفتار ناپسند کج‌روی‌های معاویه شدیدا انتقاد می‌نمود[۱۳]. اما این که چرا ابو ساسان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را یاری نکرد و با کاروان حسینی به کربلا نیامد با این که تا سال ۹۷ زنده بوده است؟ تاریخ از آن ساکت است و به نظر مؤلف، ابو ساسان چون در بصره ساکن بود لذا از حرکت کاروان حسینی یا بی‌خبر بوده و این بی‌خبری سبب شده که امام و حجت خدا را یاری ننماید و یا آنکه شرایط حرکت به سوی آن حضرت برایش فراهم نبوده است، والله العالم.

او سرانجام به سال ۹۷ یا ۱۰۰ هجری با دلی پر از ایمان به امیرالمؤمنین (ع) و خاندان اهل بیت پیامبر (ع) درگذشت[۱۴][۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. رجال طوسی، ص۳۹، ش۳۱ و وقعة صفین، ص۲۰۵.
  2. تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۶۰.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۰۸.
  4. رجال کشی، ص۶، ح۱۶ شرح حال سلمان و معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۲۶.
  5. رجال کشی، ص۶، ح۱۶ شرح حال سلمان و معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۲۶ عن أبی بصیر قال قلت لأبی عبدالله: ارتد الناس إلا ثلاثة ابی ذر و سلمان و مقداد.
  6. توضیح ارتداد، در مقدمه همین اثر آمده است.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.
  8. شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۲۶ و وقعة صفین، ص۲۸۹ و ۲۹۰.
  9. وقعة صفین، ص۳۰۰.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.
  11. وقعة صفین، ص۴۸۵.
  12. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۱.
  13. شرح بن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۷.
  14. ر. ک: تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۶۰ و قاموس الرجال، ج۳، ص۵۶۹.
  15. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۱۱.