بیعت عقبه دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{مدخل‌ وابسته}} +{{مدخل وابسته}}))
برچسب: واگردانی دستی
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[بیعت]]''' است. "'''[[بیعت عقبه دوم]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = بیعت
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[بیعت عقبه دوم در قرآن]] - [[بیعت عقبه دوم در حدیث]] - [[بیعت عقبه دوم در نهج البلاغه]] - [[بیعت عقبه دوم در تاریخ اسلامی]] - [[بیعت عقبه دوم در سیره پیامبر خاتم]]</div>
| عنوان مدخل = [[بیعت عقبه دوم]]
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[بیعت عقبه دوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[بیعت عقبه دوم در قرآن]] - [[بیعت عقبه دوم در تاریخ اسلامی]] - [[بیعت عقبه دوم در سیره پیامبر خاتم]]
| پرسش مرتبط  =
}}


'''بیعت عقبه دوم'''، یک سال پس از [[بیعت عقبه اول]] در سال سیزدهم [[بعثت]]، روی داد و هفتاد مرد و دو [[زن]] از تیره‌های مختلف دو قبیلۀ [[اوس]] و [[خزرج]]، به [[مکه]] آمدند و در ایام تشریق با [[رسول خدا]]{{صل}} در [[عقبه]] بیعت کردند. این بیعت که به "بیعة الحرب" هم مشهور شد زمینۀ [[هجرت]] حضرت را به یثرب فراهم کرد.
'''بیعت عقبه دوم'''، یک سال پس از [[بیعت عقبه اول]] در سال سیزدهم [[بعثت]]، روی داد و هفتاد مرد و دو [[زن]] از تیره‌های مختلف دو قبیلۀ [[اوس]] و [[خزرج]]، به [[مکه]] آمدند و در ایام تشریق با [[رسول خدا]] {{صل}} در [[عقبه]] بیعت کردند. این بیعت که به "بیعة الحرب" هم مشهور شد زمینۀ [[هجرت]] حضرت را به یثرب فراهم کرد.


==مقدمه==
== مقدمه ==
یک سال پس از [[بیعت عقبه اول]] در ایام [[حج]] سال سیزدهم [[بعثت]]، هفتاد مرد و دو [[زن]] از تیره‌های مختلف دو قبیلۀ [[اوس]] و [[خزرج]]، به [[مکه]] آمدند و پس از ملاقات‌هایی‌ با [[پیامبر]]{{صل}} و انجام [[مناسک]] [[حج]]، در ایام تشریق با [[رسول خدا]]{{صل}} در [[عقبه]] بیعت کردند. در این بیعت، مسئلۀ [[دفاع]] و [[جهاد]] مطرح شد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۴۲؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۴۲؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۴۳ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref>. لذا این بیعت به عقبۀ دوم یا "بیعة الحرب" مشهور شد و زمینۀ [[هجرت]] حضرت را به یثرب فراهم کرد<ref>ر.ک: [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۶؛ [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸؛ [[حمید رضا مطهری‌فر|مطهری‌فر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ [[حمید رضا مطهری‌فر|مطهری‌فر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
در سال سیزدهم بعثت، هنگام موسم [[حج]]، در حالی که اسلام در یثرب منتشر شده بود، مسلمانان همراه با پانصد نفر از [[حجاج]] کاروان اوس و خزرج که [[مشرک]] بودند، برای حج و دیدار با رسول خدا {{صل}} حرکت کردند. آنان چون به [[مکه]] رسیدند، [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} آمدند و آن حضرت با آنان در ایام تشریق در [[منی]] [[وعده]] دیدار گذاشت و به آنان فرمود به گونه‌ای حاضر شوند که کسی متوجه‌شان نشود. آنها در موعد مقرر آمدند و دیدند [[عباس]]، عموی رسول خدا {{صل}} که هنوز [[مسلمان]] نشده بود نیز حضور دارد<ref>البته برخی درباره حضور عباس تردید کرده‌اند، ر.ک: جعفری مرتضی، الصحیح، ج۳، ص۳۱۹-۳۲۱.</ref>. در این دیدار نخست عباس سخن گفت که درباره برادرزاده‌اش، رسول خدا {{صل}} به [[اهل]] یثرب سفارش‌هایی کرد و آنان را از اینکه رسول خدا {{صل}} را تنها بگذارند و از ایشان [[حمایت]] نکنند، برحذر داشت. سپس رسول خدا {{صل}} پس از [[تلاوت قرآن]] و [[دعوت]] به [[خداوند]] و [[تشویق]] به اسلام، فرمود: "من با شما [[بیعت]] می‌کنم بر اساس آنکه همچنان که از [[خانواده]] و [[فرزندان]] خود [[دفاع]] می‌کنید، از من نیز دفاع کنید". پس از آنکه [[انصار]] این شرط را پذیرفتند و به طور کامل اظهار [[وفاداری]] کردند. در این بیعت، مسئلۀ [[دفاع]] و [[جهاد]] مطرح شد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۴۲؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۴۲؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۴۳ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref>. لذا این بیعت به عقبۀ دوم یا "بیعة الحرب" مشهور شد، چنان که آن را "[[عقبة]] الاخیره" یا "عقبة الآخره" هم خوانده‌اند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۹۷؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱.</ref> و زمینۀ [[هجرت]] حضرت را به یثرب فراهم کرد<ref>ر.ک: [[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳-۵۴؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۶؛ [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸؛ [[حمید رضا مطهری‌فر|مطهری‌فر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ [[حمید رضا مطهری‌فر|مطهری‌فر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==مفاد [[بیعت]]==
بیشتر منابع، تعداد شرکت کنندگان در بیعت عقبه دوم را ۷۳ مرد و دو [[زن]] آورده‌اند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۹۷.</ref>. اما هفتاد تن<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۷.</ref> یا هفتاد مرد و دو زن<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۹۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۸.</ref> نیز گفته شده است. [[ابن جوزی]]<ref>ابن جوزی، المنتظم، ج۳، ص۴۲-۳۹.</ref> با آنکه تعداد شرکت کنندگان در [[عقبه دوم]] را ۷۲ نفر دانسته، ولی نام ۹۱ تن را آورده است که احتمال مشترک بودن یا [[اشتباه]] در برخی نام‌ها وجود دارد، نیز می‌توان احتمال داد که "تسعون" به "سبعون" تصحیف شده و در [[حقیقت]] همان نود صحیح باشد، اما به هر حال این تعداد با دیگر منابع که هفتاد گفته‌اند، سازگار نیست. [[زمان]] وقوع دیدارهای رسول خدا {{صل}} با [[انصار]] و بیعت‌های [[عقبه]]، در منابع مشخص نشده است، اما با توجه به آنکه رسول خدا {{صل}} حدود دو ماه پس از بیعت عقبه دوم به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد و نیز بیشتر منابع، مدت زمان [[دعوت]] رسول خدا {{صل}} را در [[مکه]] سیزده سال<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۴؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۱۹۹؛ حاکم، المستدرک، ج۳، ص۲.</ref> آورده‌اند، باید زمان بیعت عقبه دوم را در موسم [[حج]] سال آخر حضور آن حضرت در مکه، یعنی [[سال سیزدهم بعثت]] دانست و چون [[عقبه اول]] [[سال]] قبل از آن بوده است، پس در سال دوازدهم [[بعثت]] و [[دیدار]] با [[اهل]] یثرب نیز چون یک سال قبل از آن بوده، در سال یازدهم بعثت روی داده است. شرکت در [[بیعت عقبه]]، برای شرکت کنندگان در آن [[افتخار]] و در برخی موارد امتیاز به شمار آمد؛ به طوری که آنان را با عنوان "عَقَبیون"<ref>بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۹۳؛ ابن اعثم، ج۲، ص۵۰۶؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۳۳۳؛ ابن العربی، احکام القرآن، ج۲، ص۵۷۰.</ref> و "[[اجماع]] [[أهل]] اثر"<ref>ابوالقاسم کوفی، ج۲، ص۶۹.</ref> شناخته و از بسیاری از آنان با تعبیر "عَقَبی" یاد کرده‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: واقدی، ج۳، ص۱۰۰۹؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۸۶، ۲۸۸ و ۲۹۰؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۳۹، ۳۶۰ و ۳۶۴.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳-۵۴.</ref>
 
== مفاد [[بیعت]] ==
مفاد [[بیعت]]، بیانگر نقش فعال [[مسلمانان]] و هماهنگی‌های از پیش صورت گرفته بود و آیۀ {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«و نعمت خداوند را به یاد آورید و (نیز) پیمانی را که استوار با شما بسته است هنگامی که گفتید: شنیدیم و گردن نهادیم؛ و از خداوند پروا کنید بی‌گمان خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره مائده، آیه ۷.</ref> به مفاد این [[بیعت]] اشاره دارد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۳۱۹؛ روح المعانی، مج ۴، ج۶، ص۱۲۱.</ref> که عبارت‌اند از:
مفاد [[بیعت]]، بیانگر نقش فعال [[مسلمانان]] و هماهنگی‌های از پیش صورت گرفته بود و آیۀ {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«و نعمت خداوند را به یاد آورید و (نیز) پیمانی را که استوار با شما بسته است هنگامی که گفتید: شنیدیم و گردن نهادیم؛ و از خداوند پروا کنید بی‌گمان خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره مائده، آیه ۷.</ref> به مفاد این [[بیعت]] اشاره دارد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۳۱۹؛ روح المعانی، مج ۴، ج۶، ص۱۲۱.</ref> که عبارت‌اند از:
# [[اطاعت از رسول خدا]]{{صل}} در [[راحتی]] و [[سختی]]؛
# [[اطاعت از رسول خدا]] {{صل}} در [[راحتی]] و [[سختی]]؛
# [[انفاق]] در [[تنگدستی]] و [[ثروت]]؛
# [[انفاق]] در [[تنگدستی]] و [[ثروت]]؛
# [[امر به معروف و نهی از منکر]]؛
# [[امر به معروف و نهی از منکر]]؛
#گفتار[[حق]] و [[نهراسیدن از سرزنش]] دیگران؛
# گفتار[[حق]] و [[نهراسیدن از سرزنش]] دیگران؛
# [[دفاع]] از [[پیامبر]]{{صل}} هنگام [[هجرت]] به یثرب، همچون [[دفاع]] از [[زنان]] و فرزندانشان<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲.</ref>.
# [[دفاع]] از [[پیامبر]] {{صل}} هنگام [[هجرت]] به یثرب، همچون [[دفاع]] از [[زنان]] و فرزندانشان<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲.</ref>.
 
[[مسلمانان]] با این [[بیعت]]، پیمان‌هایشان با [[یهود]] را قطع کردند و از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند پس از [[پیروزی]]، آنها را ترک نکند و [[رسول خدا]] {{صل}} نیز ‌فرمود: من از شما هستم و شما از من، با هر که شما بجنگید می‌جنگم و با هر که [[صلح]] کنید [[صلح]] می‌کنم"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۹۹.</ref><ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۳۰؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷؛ [[حمید رضا مطهری‌فر|مطهری‌فر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]].</ref>


[[مسلمانان]] با این [[بیعت]]، پیمان‌هایشان با [[یهود]] را قطع کردند و از [[پیامبر]]{{صل}} خواستند که پس از [[پیروزی]]، آنها را ترک نکند و [[رسول خدا]]{{صل}} نیز ‌فرمود: من از شما هستم و شما از من، با هر که شما بجنگید می‌جنگم و با هر که [[صلح]] کنید [[صلح]] می‌کنم"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۹۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۳۰؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷؛ [[حمید رضا مطهری‌فر|مطهری‌فر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]].</ref>
== نتایج [[بیعت]] ==
نتیجه بیعت عقبه دوم، [[وفاداری]]، ایجاد [[انضباط]] و [[تشکل]] [[سیاسی]] و در نهایت [[حکومت نبوی]] {{صل}} بود. لذا پس از [[بیعت]]، بنا به درخواست [[پیامبر]] {{صل}}، آنها از بین خود دوازده نفر ـ نُه تن آنان از [[خزرج]] و سه نفر از [[اوس]] ـ را به عنوان [[نقیب]] (برای تکفل امور) [[انتخاب]] کردند و [[رسول خدا]] {{صل}} به آنان فرمود: "شما همچون [[حواریون حضرت عیسی]] {{ع}}، کفیل قوم خود هستید و من نیز کفیل قوم خود هستم"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۲.</ref>. هنگام [[بیعت]] [[خزرجیان]]، [[عباس بن عبادة بن نضله انصاری]] از خزرجیان اعتراف گرفت که آنان باید با هرکس که با رسول خدا {{صل}} در [[جنگ]] باشد، بجنگد و اگر با پیش آمدن [[مصیبت]] یا از دست دادن بزرگانشان، رسول خدا {{صل}} را [[تسلیم]] می‌کنند، بدانند که نتیجه آن [[خواری]] [[دنیا]] و [[آخرت]] است و اگر به [[پیمان]] خود با آن حضرت [[وفادار]] باشند، [[خیر]] دنیا و آخرت برای آنان خواهد بود آنها نیز بر این اساس با آن حضرت دست بیعت دادند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۸۹-۸۱؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱ و ۱۷۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۰-۳۶۴؛ و به اختصار، یعقوبی، ج۲، ص۳۸؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۷۷؛ و با تغییراتی اندک، بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۵۵-۴۴۲.</ref>.


==نتایج [[بیعت]]==
در پی تقویت جبهۀ [[مسلمانان]]، [[آیات]] [[جهاد]] با [[کفار]] نیز پس از بیعت دوم عقبه نازل شد: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷؛ [[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳-۵۴.</ref>
نتیجه بیعت عقبه دوم، [[وفاداری]]، ایجاد [[انضباط]] و [[تشکل]] [[سیاسی]] و در نهایت [[حکومت نبوی]]{{صل}} بود. لذا پس از [[بیعت]]، بنا به درخواست [[پیامبر]]{{صل}}، آنها از بین خود دوازده نفر ـ نُه تن آنان از [[خزرج]] و سه نفر از [[اوس]] ـ را به عنوان [[نقیب]] (برای تکفل امور) [[انتخاب]] کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۲.</ref> و در پی تقویت جبهۀ [[مسلمانان]]، [[آیات]] [[جهاد]] با [[کفار]] نیز پس از بیعت دوم عقبه نازل شد: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۷.</ref>


==عکس‌العمل [[مشرکان]] [[مکه]]==
== عکس‌العمل [[مشرکان]] [[مکه]] ==
پس از انعقاد [[پیمان]]، صدایی بلند از بالای کوه [[عقبه]] برخاست که خبر از این [[اجتماع]] و محتوای [[بیعت]] می‌داد که به فرموده [[پیامبر]]{{صل}}، [[ندای شیطان]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۷-۴۴۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>. [[مشرکان]] نیز که مشکوک شده بودند از فردای همان [[شب]]، با پرسش‌هایی از یثربیان درصدد کسب اطلاعات برآمدند و زمانی به [[یقین]] رسیدند که کاروان [[اهل]] یثرب از [[مکه]] خارج شده بود<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۳۲.</ref>.
پس از انعقاد [[پیمان]]، صدایی بلند از بالای کوه [[عقبه]] برخاست که خبر از این [[اجتماع]] و محتوای [[بیعت]] می‌داد که به فرموده [[پیامبر]] {{صل}}، [[ندای شیطان]] بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۷-۴۴۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>. [[مشرکان]] نیز که مشکوک شده بودند از فردای همان [[شب]]، با پرسش‌هایی از یثربیان درصدد کسب اطلاعات برآمدند و زمانی به [[یقین]] رسیدند که کاروان [[اهل]] یثرب از [[مکه]] خارج شده بود<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه دوم (مقاله)|پیمان عقبه دوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۳۲.</ref>. البته جز بر دو نفر دست نیافتند؛ یکی [[سعد بن عباده]] و دیگری [[منذر بن عمرو]] که منذر بن عمرو فرار کرد و سعد گرفتار شد. سعد را به [[مکه]] بردند که با [[پناه دادن]] [[جبیر بن مطعم]] به او، از دست قریش [[نجات]] یافت<ref>ابن هشام، ج۲، ص۹۳-۹۰؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۵ و ۳۶۷.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۵۳-۵۴.</ref>


== بیعت کنندگان عقبه دوم==
== بیعت کنندگان عقبه دوم ==
[[بیعت کنندگان]] در بیعت عقبه دوم 75 نفر بودند. دو تن از آنها از [[زنان]]، یازده تن از [[قبیله اوس]] و بقیه از [[قبیله خزرج]] بودند:
[[بیعت کنندگان]] در بیعت عقبه دوم ۷۵ نفر بودند. دو تن از آنها از [[زنان]]، یازده تن از [[قبیله اوس]] و بقیه از [[قبیله خزرج]] بودند:
{{فهرست اثر}}
{{فهرست اثر}}
# [[ابوبرده هانی بن نیار]]
# [[ابوبرده هانی بن نیار]]
خط ۱۰۴: خط ۱۱۰:
# [[یزید بن منذر]]
# [[یزید بن منذر]]
{{پایان فهرست اثر}}
{{پایان فهرست اثر}}
==[[خشک‌سالی]] و دعای [[پیغمبر]]{{صل}}==
فشارهای سخت و توان‌فرسایی که در آن روزهای غم‌انگیز بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وارد می‌شد، موضع‌گیری منفی [[قبیله ثقیف]] و [[گستاخی]] [[قریش]] در [[آزار]] و اذیّت [[رسول خدا]]{{صل}}، [[پیامبر]] [[رحمت]] را چنان در تنگنا قرار داد که لب به [[نفرین]] گشود. خشک‌سالی سخت و سهمگینی [[مردم]] [[مکّه]] را در تنگنا قرار داد.
چنان که به خوردن گوشت سگ و مردار، [[خون]] و پوست خشکیده، استخوان‌های سوخته و گوشت [[مردگان]] زیر [[خاک]] روی آوردند و [[مادران]]، [[فرزندان]] و گوشه خود را برای [[سدّ]] [[جوع]] توان فرسا خوردند.
با آمدن [[سال یازدهم]]، [[ابو سفیان]] به پیامبر{{صل}} [[پناه]] آورد و گفت: ای [[محمّد]]؛ تو خود بر [[پیوندهای خویشاوندی]] تأکید نموده‌ای. [[قوم]] و [[قبیله]] تو از [[گرسنگی]] هلاک شدند. اینک برایشان [[دعا]] کن. پس رسول خدا{{صل}} دعا فرمود. با دعای آن [[حضرت]]، [[عذاب]] و [[رنج]] طاقت‌فرسای مردم برطرف شد. [[خداوند]] فرمود:
{{متن قرآن|إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ}}<ref>«ما اندکی عذاب را (از شما) می‌گردانیم (اما) بی‌گمان شما (به آیین خود) باز می‌گردید. ترجمه قرآن ۵۱۵» سوره دخان، آیه ۱۵.</ref>.
ما این عذاب را اندکی از شما برمی‌داریم (ولی) شما در [[حقیقت]] باز از سر می‌گیرید.
آمدن ابوسفیان به نزد پیامبر{{صل}} تأکید بر این مطلب است که [[مشرکان]]، به [[حقّانیت]] [[آیین]] حضرت [[اعتقاد]] داشتند، امّا از روی [[استکبار]]، [[برتری‌طلبی]]، [[سرکشی]] و [[حفظ]] امتیازهای ظالمه خویش [[انکار]] می‌کردند.
از سوی دیگر پاسخ مثبت پیامبر{{صل}} به درخواست ابوسفیان فقط به خاطر پیوندهای خویشاوندی نبود،؛ چراکه پیوند [[حقیقی]] همه [[انسان‌ها]]، [[اسلام]] است و بر همین اساس همگان با هم [[برادر]] می‌شوند. رسول خدا{{صل}} می‌خواست دلیل دیگری بر حقّانیت آیین خویش در [[اختیار]] او قرار دهد و [[حجّت]] را بر وی و [[مردم قریش]] که [[شاهد]] ماجرا بودند، تمام کند. از سوی دیگر به کسانی که [[مصالح]] [[دنیایی]] چندانی ندارند، [[فرصت]] دهد تا به دور از جوّ ساختگی و فضای متلاطم و کاذب [[جامعه]]، در این باره [[اندیشه]] کنند.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۰۸.</ref>.
==[[دعوت]] قبایل‌==
رسول خدا{{صل}} [[فرصت]] را در موسم [[حج]] [[غنیمت]] می‌شمرد و [[آیین]] خود را به تک‌تک [[قبایل]] عرضه می‌کرد تا با [[پذیرش اسلام]]، در زمینه نشر و [[تأیید]] و [[حمایت]] و [[یاری]] آن بکوشند. هرگاه می‌شنید، مسافری صاحب نام و [[شرف]]، وارد [[مکّه]] شده است، به هر طریقی به سراغ او می‌رفت و او را به [[اسلام]] [[دعوت]] می‌کرد. عمویش [[ابو لهب]] همواره به دنبالش روان بود و از مخاطبان وی می‌خواست که به سخنانش گوش ندهند و از او [[پیروی]] نکنند. چنان که برادرزاده‌اش را به [[جنون]] و [[جادو]]، و [[شعر]] و [[شاعری]] متهم می‌کرد.
در اغلب اوقات [[مردم]] سخنان [[قریش]] را می‌پذیرفتند: به خاطر [[ترس]] از [[نفوذ]] و [[قدرت]] قریش یا [[حفظ]] [[مصالح]] و پیوندهای [[اقتصادی]] خود در مکّه خصوصا در موسم حج و بازار عکّاظ. چنان که اقدامات تخریبی ابو لهب در این میان بیشترین تأثیر را داشت. چه او [[عموی پیامبر]]{{صل}} بود و از همگان بیشتر او را می‌شناخت.
البته این تلاش‌های [[رسول خدا]]{{صل}} چندان بی‌تأثیر هم نبود، بلکه در [[آینده]] خصوصا پس از [[فتح مکّه]] نقش مهمّی در [[گسترش اسلام]] داشت. مورّخان تصریح کرده‌اند که [[مردم عرب]] [[منتظر]] اسلام قریش بودند؛ زیرا آنها [[امام]] مردم، [[اهل]] [[حرم]] و [[فرزندان]] [[اسماعیل]] بودند و احدی منکر این امتیازات نبود. آن‌گاه که مکّه [[فتح]] شد و قریش دست‌های خود را به نشانه [[تسلیم]] در مقابل آیین [[محمّد]]{{صل}} بالا برد، مردم عرب گروه گروه به آیین [[مسلمانی]] درآمدند<ref>بنگرید: الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۸۶- ۲۸۷.</ref>.
گاهی اوقات که [[پیامبر]]{{صل}} قبائل را به اسلام دعوت می‌کرد، با زشت‌ترین واژه‌ها او را رد می‌کردند و می‌گفتند: [[خانواده]] و خویشاوندانت ترا بهتر می‌شناسند که از تو پیروی نکرده‌اند<ref>سیره حلبی، ج۲، ص۳.</ref>. این نشان می‌دهد که فقط ترس از قریش مانع ورود دیگران به اسلام نبوده است، بلکه عوامل دیگری هم در این میان دخالت داشته است. از سوی دیگر [[جنبش]] [[تبلیغی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و دعوت قبایل به اسلام و مسافرت‌های متعدد [[حضرت]] نشان‌گر [[ضعف]] و بی‌اعتباری این [[منطق]] است که می‌گوید: بر صاحب [[دعوت]] است که در [[خانه]] خویش بنشیند تا [[مردم]] به سراغ او بیایند.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۰۹.</ref>.
==دعوت [[فرزندان]] عامر بن صعصعه‌==
یکی از حوادثی که در خلال دعوت [[قبایل]] روی داد، گفتگویی است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با فرزندان [[عامر بن صعصعه]] داشت. بدین ترتیب که:
[[رسول خدا]]{{صل}} نزد فرزندان عامر رفت و آنان را به [[توحید]] دعوت و [[نبوّت]] خویش را بر آنان عرضه داشت. مردی از میان آنان به نام: [[بیحرة بن فراس]] به‌ اطرافیان گفت: به [[خدا]] قسم؛ اگر می‌توانستم این [[جوان]] [[قریش]] را در [[اختیار]] داشته باشم، [[عرب]] را به کمک او می‌خوردم! سپس به [[پیامبر]]{{صل}} چنین گفت: اگر با تو [[بیعت]] کنیم و به [[یاری]] تو برخیزیم و [[خداوند]] ترا بر دشمنانت [[پیروز]] گرداند، آیا این کار پس از تو، ما را خواهد بود؟ پیامبر{{صل}} در پاسخ او فرمود: این کار در اختیار خداوند است، آن را هرکجا بخواهد، قرار می‌دهد. بیحره گفت: آیا به خاطر تو گلوهایمان را [[هدف]] تیر عرب قرار دهیم و آن‌گاه که خداوند ترا پیروز گرداند، کار [[مال]] دیگران باشد؟ برو که ما را به کار تو حاجتی نیست.
بدین ترتیب فرزندان عامر از [[پذیرش اسلام]] [[سرپیچی]] کردند و آنگاه که مردم به مناطق خود بازگشتند، نزد شیخ [[قبیله]] رفتند. پیر از آنان درباره حوادثی که در موسم [[حج]] روی داده بود، پرسید. گفتند: [[جوانی]] از قریش، یکی از [[بنی عبد المطلب]]، نزد ما آمد که [[گمان]] می‌برد، پیامبر است، از ما می‌خواست که او را [[حمایت]] کنیم و با او بپا خیزیم و او را با خود به [[سرزمین]] خویش بیاوریم.
پیر دست خود را بر سر زد و گفت: ای فرزندان عامر؛ آیا می‌توان [[تلافی]] کرد؟ آیا می‌شود، آنچه را از دست داده‌ایم، دوباره به دست آوریم؟ [[سوگند]] به آنکه [[جان]] فلانی در دست اوست، هرگز [[خاندان]] [[اسماعیل]] به [[دروغ]] مدّعی نبوّت نشده‌اند. ادّعای او قطعا [[حقّ]] است. [[عقل]] شما کجا بود؟!<ref>بنگرید: سیره ابن هشام، ج۲، ص۶۶؛ الثقات، ج۱، ص۸۹- ۹۱؛ الروض الانف، ج۱، ص۱۸۰؛ حیاة الصحابة، ج۱، ص۷۸- ۷۹؛ دلائل النبوه (ابو نعیم)، ص۱۰۰؛ حیاة محمّد، ص۱۵۲؛ بهجة المحافل، ج۱، ص۱۲۸.</ref>چنین حادثه‌ای میان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[قبیله کنده]] هم پیش آمد<ref>البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۴۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۱۰.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۳۸: خط ۱۱۵:
* [[بیعت]]
* [[بیعت]]
* [[بیعت عقبه اول]]
* [[بیعت عقبه اول]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۵۰: خط ۱۲۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{پیامبر خاتم افقی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:پیمان‌نامه‌های پیامبر خاتم]]
[[رده:پیمان‌نامه‌های پیامبر خاتم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۸

بیعت عقبه دوم، یک سال پس از بیعت عقبه اول در سال سیزدهم بعثت، روی داد و هفتاد مرد و دو زن از تیره‌های مختلف دو قبیلۀ اوس و خزرج، به مکه آمدند و در ایام تشریق با رسول خدا (ص) در عقبه بیعت کردند. این بیعت که به "بیعة الحرب" هم مشهور شد زمینۀ هجرت حضرت را به یثرب فراهم کرد.

مقدمه

در سال سیزدهم بعثت، هنگام موسم حج، در حالی که اسلام در یثرب منتشر شده بود، مسلمانان همراه با پانصد نفر از حجاج کاروان اوس و خزرج که مشرک بودند، برای حج و دیدار با رسول خدا (ص) حرکت کردند. آنان چون به مکه رسیدند، خدمت رسول خدا (ص) آمدند و آن حضرت با آنان در ایام تشریق در منی وعده دیدار گذاشت و به آنان فرمود به گونه‌ای حاضر شوند که کسی متوجه‌شان نشود. آنها در موعد مقرر آمدند و دیدند عباس، عموی رسول خدا (ص) که هنوز مسلمان نشده بود نیز حضور دارد[۱]. در این دیدار نخست عباس سخن گفت که درباره برادرزاده‌اش، رسول خدا (ص) به اهل یثرب سفارش‌هایی کرد و آنان را از اینکه رسول خدا (ص) را تنها بگذارند و از ایشان حمایت نکنند، برحذر داشت. سپس رسول خدا (ص) پس از تلاوت قرآن و دعوت به خداوند و تشویق به اسلام، فرمود: "من با شما بیعت می‌کنم بر اساس آنکه همچنان که از خانواده و فرزندان خود دفاع می‌کنید، از من نیز دفاع کنید". پس از آنکه انصار این شرط را پذیرفتند و به طور کامل اظهار وفاداری کردند. در این بیعت، مسئلۀ دفاع و جهاد مطرح شد[۲]. لذا این بیعت به عقبۀ دوم یا "بیعة الحرب" مشهور شد، چنان که آن را "عقبة الاخیره" یا "عقبة الآخره" هم خوانده‌اند[۳] و زمینۀ هجرت حضرت را به یثرب فراهم کرد[۴].

بیشتر منابع، تعداد شرکت کنندگان در بیعت عقبه دوم را ۷۳ مرد و دو زن آورده‌اند[۵]. اما هفتاد تن[۶] یا هفتاد مرد و دو زن[۷] نیز گفته شده است. ابن جوزی[۸] با آنکه تعداد شرکت کنندگان در عقبه دوم را ۷۲ نفر دانسته، ولی نام ۹۱ تن را آورده است که احتمال مشترک بودن یا اشتباه در برخی نام‌ها وجود دارد، نیز می‌توان احتمال داد که "تسعون" به "سبعون" تصحیف شده و در حقیقت همان نود صحیح باشد، اما به هر حال این تعداد با دیگر منابع که هفتاد گفته‌اند، سازگار نیست. زمان وقوع دیدارهای رسول خدا (ص) با انصار و بیعت‌های عقبه، در منابع مشخص نشده است، اما با توجه به آنکه رسول خدا (ص) حدود دو ماه پس از بیعت عقبه دوم به مدینه هجرت کرد و نیز بیشتر منابع، مدت زمان دعوت رسول خدا (ص) را در مکه سیزده سال[۹] آورده‌اند، باید زمان بیعت عقبه دوم را در موسم حج سال آخر حضور آن حضرت در مکه، یعنی سال سیزدهم بعثت دانست و چون عقبه اول سال قبل از آن بوده است، پس در سال دوازدهم بعثت و دیدار با اهل یثرب نیز چون یک سال قبل از آن بوده، در سال یازدهم بعثت روی داده است. شرکت در بیعت عقبه، برای شرکت کنندگان در آن افتخار و در برخی موارد امتیاز به شمار آمد؛ به طوری که آنان را با عنوان "عَقَبیون"[۱۰] و "اجماع أهل اثر"[۱۱] شناخته و از بسیاری از آنان با تعبیر "عَقَبی" یاد کرده‌اند[۱۲].[۱۳]

مفاد بیعت

مفاد بیعت، بیانگر نقش فعال مسلمانان و هماهنگی‌های از پیش صورت گرفته بود و آیۀ ﴿وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۱۴] به مفاد این بیعت اشاره دارد[۱۵] که عبارت‌اند از:

  1. اطاعت از رسول خدا (ص) در راحتی و سختی؛
  2. انفاق در تنگدستی و ثروت؛
  3. امر به معروف و نهی از منکر؛
  4. گفتارحق و نهراسیدن از سرزنش دیگران؛
  5. دفاع از پیامبر (ص) هنگام هجرت به یثرب، همچون دفاع از زنان و فرزندانشان[۱۶].

مسلمانان با این بیعت، پیمان‌هایشان با یهود را قطع کردند و از پیامبر (ص) خواستند پس از پیروزی، آنها را ترک نکند و رسول خدا (ص) نیز ‌فرمود: من از شما هستم و شما از من، با هر که شما بجنگید می‌جنگم و با هر که صلح کنید صلح می‌کنم"[۱۷][۱۸]

نتایج بیعت

نتیجه بیعت عقبه دوم، وفاداری، ایجاد انضباط و تشکل سیاسی و در نهایت حکومت نبوی (ص) بود. لذا پس از بیعت، بنا به درخواست پیامبر (ص)، آنها از بین خود دوازده نفر ـ نُه تن آنان از خزرج و سه نفر از اوس ـ را به عنوان نقیب (برای تکفل امور) انتخاب کردند و رسول خدا (ص) به آنان فرمود: "شما همچون حواریون حضرت عیسی (ع)، کفیل قوم خود هستید و من نیز کفیل قوم خود هستم"[۱۹]. هنگام بیعت خزرجیان، عباس بن عبادة بن نضله انصاری از خزرجیان اعتراف گرفت که آنان باید با هرکس که با رسول خدا (ص) در جنگ باشد، بجنگد و اگر با پیش آمدن مصیبت یا از دست دادن بزرگانشان، رسول خدا (ص) را تسلیم می‌کنند، بدانند که نتیجه آن خواری دنیا و آخرت است و اگر به پیمان خود با آن حضرت وفادار باشند، خیر دنیا و آخرت برای آنان خواهد بود آنها نیز بر این اساس با آن حضرت دست بیعت دادند[۲۰].

در پی تقویت جبهۀ مسلمانان، آیات جهاد با کفار نیز پس از بیعت دوم عقبه نازل شد: ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ[۲۱].[۲۲]

عکس‌العمل مشرکان مکه

پس از انعقاد پیمان، صدایی بلند از بالای کوه عقبه برخاست که خبر از این اجتماع و محتوای بیعت می‌داد که به فرموده پیامبر (ص)، ندای شیطان بود[۲۳]. مشرکان نیز که مشکوک شده بودند از فردای همان شب، با پرسش‌هایی از یثربیان درصدد کسب اطلاعات برآمدند و زمانی به یقین رسیدند که کاروان اهل یثرب از مکه خارج شده بود[۲۴]. البته جز بر دو نفر دست نیافتند؛ یکی سعد بن عباده و دیگری منذر بن عمرو که منذر بن عمرو فرار کرد و سعد گرفتار شد. سعد را به مکه بردند که با پناه دادن جبیر بن مطعم به او، از دست قریش نجات یافت[۲۵].[۲۶]

بیعت کنندگان عقبه دوم

بیعت کنندگان در بیعت عقبه دوم ۷۵ نفر بودند. دو تن از آنها از زنان، یازده تن از قبیله اوس و بقیه از قبیله خزرج بودند:

  1. ابوبرده هانی بن نیار
  2. ابوایوب خالد بن زید
  3. ابوالهیثم بن تیهان
  4. ابوامامة اسعد بن زراره
  5. ابوطلحه زید بن سهل
  6. اسید بن خضیر
  7. ام عماره نسیبه دخترکعب
  8. ام منیع اسماء بنت عمرو
  9. اوس بن ثابت
  10. براء بن معرور
  11. بشر بن براء
  12. بشیر بن سعد
  13. ثابت بن جذع بن عدی
  14. ثعلبة بن غنمة
  15. جابر بن عبدالله بن عمرو
  16. جبار بن صخر
  17. حارث بن قیس
  18. خارجة بن زید
  19. خالد بن عمرو
  20. خالد بن قیس
  21. خدیج بن سلامه
  22. خلاد بن سوید
  23. ذکوان بن عبد قیس
  24. رافع بن مالک
  25. رفاعة بن عبدالمنذر
  26. رفاعه بن عمرو
  27. زیاد بن لبید
  28. سعد بن خیثمه
  29. سعد بن ربیع
  30. سعد بن عباده
  31. سلمة بن سلامة
  32. سلیم بن عمرو
  33. سنان بن صیفی
  34. سهل بن عتیک
  35. صیفی بن سواد
  36. ضحاک بن حارثه
  37. طفیل بن مالک
  38. طفیل بن نعمان
  39. ظهیر بن رافع
  40. عبادة بن قیس
  41. عباده بن صامت
  42. عباس بن عباده
  43. عبدالله بن انیس
  44. عبدالله بن جبیر انصاری
  45. عبدالله بن رواحه انصاری
  46. عبدالله بن زید مناة
  47. عبدالله بن عمرو بن حرام
  48. عبس بن عامر
  49. عقبة بن عمرو
  50. عقبه بن وهب
  51. عمارة بن حزم
  52. عمرو بن حارث
  53. عمرو بن غزیه
  54. عمرو بن غنمة
  55. عمیر بن حارث
  56. عوف بن حارث
  57. عویم بن ساعدة
  58. فروة بن عمرو
  59. قطبة بن عامر
  60. قیس بن ابی صعصة
  61. کعب بن عمرو
  62. کعب بن مالک
  63. مسعود بن یزید
  64. معاذ بن جبل خزرجی
  65. معاذ بن حارث
  66. معاذ بن عمرو بن جموح
  67. معقل بن منذر
  68. معن بن عدی
  69. معوذ بن حارث
  70. منذر بن عمرو
  71. نهیر بن هیثم
  72. یزید بن ثعلبه
  73. یزید بن خذام
  74. یزید بن عامر
  75. یزید بن منذر

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. البته برخی درباره حضور عباس تردید کرده‌اند، ر.ک: جعفری مرتضی، الصحیح، ج۳، ص۳۱۹-۳۲۱.
  2. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۴۲؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۴۲؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۴۳ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۹۱.
  3. ابن هشام، ج۲، ص۹۷؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱.
  4. ر.ک: خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۳-۵۴؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۶؛ شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸؛ مطهری‌فر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ مطهری‌فر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۶.
  5. ابن هشام، ج۲، ص۹۷.
  6. ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۷.
  7. ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۹۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۸.
  8. ابن جوزی، المنتظم، ج۳، ص۴۲-۳۹.
  9. ابن سعد، ج۱، ص۱۷۴؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۱۹۹؛ حاکم، المستدرک، ج۳، ص۲.
  10. بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۹۳؛ ابن اعثم، ج۲، ص۵۰۶؛ ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۳۳۳؛ ابن العربی، احکام القرآن، ج۲، ص۵۷۰.
  11. ابوالقاسم کوفی، ج۲، ص۶۹.
  12. برای نمونه، ر.ک: واقدی، ج۳، ص۱۰۰۹؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۸۶، ۲۸۸ و ۲۹۰؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۳۹، ۳۶۰ و ۳۶۴.
  13. خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۳-۵۴.
  14. «و نعمت خداوند را به یاد آورید و (نیز) پیمانی را که استوار با شما بسته است هنگامی که گفتید: شنیدیم و گردن نهادیم؛ و از خداوند پروا کنید بی‌گمان خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره مائده، آیه ۷.
  15. مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۳۱۹؛ روح المعانی، مج ۴، ج۶، ص۱۲۱.
  16. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲.
  17. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۹۹.
  18. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۳۰؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷؛ مطهری‌فر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم.
  19. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۲.
  20. ابن هشام، ج۲، ص۸۹-۸۱؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱ و ۱۷۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۰-۳۶۴؛ و به اختصار، یعقوبی، ج۲، ص۳۸؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۷۷؛ و با تغییراتی اندک، بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۵۵-۴۴۲.
  21. «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  22. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷؛ خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۳-۵۴.
  23. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۷-۴۴۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۶۴-۳۶۵.
  24. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۳۲.
  25. ابن هشام، ج۲، ص۹۳-۹۰؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۵ و ۳۶۷.
  26. خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۳-۵۴.