آموزه‌های اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = اسلام
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آموزه‌های اسلام در قرآن]] - [[آموزه‌های اسلام در حدیث]] - [[آموزه‌های اسلام در کلام اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل =
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آموزه‌های اسلام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
}}


==[[توحید]] و [[معاد]]==  
== مقدمه ==
ترسیمی که [[قرآن]] از [[جهان هستی]] و [[نظام آفرینش]] می‌کند بسیار دقیق و حساب‌شده است؛ [[توحید]] را به [[کامل‌ترین]] شکل ارائه می‌دهد و [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]] و [[خلقت]] [[شب]] و روز و [[خورشید و ماه]] و نباتات و گیاهان و وجود [[انسان]]، هر یک را به‌عنوان آیت و نشانه‌ای از خدای واحد و یکتا برمی‌شمرد: {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref> و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.</ref>
آموزه‌های دین [[وحیانی]] سه بخش هستند:  
*و گاه از طریق [[عقل]] و [[خرد]] به [[استدلال]] بر [[توحید]] می‌پردازد و بر [[سیر]] آفاقی و انفسی تکیه می‌کند و در این راستا، [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]]، حیوانات و کوه‌ها و دریاها، [[ریزش باران]]، وزش [[نسیم]]، ریزه‌کاری‌های [[جسم]] و [[روح]] [[انسان]] را بازگو می‌کند: {{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}<ref>  و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است.و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۲۰ - ۲۱.</ref>
# نظری: [[عقاید]] یا [[باورها]] مانند [[خداوند]]، [[رستاخیز]] و... ؛
*و هنگام بیان [[صفات خدا]] عمیق و جالب‌ترین راه را برمی‌گزیند. یک جا می‌گوید: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ }}<ref> هیچ‌چیز همانند او نیست؛ سوره شوری، آیه:۱۱.</ref>
# عملی: [[شریعت]] و [[مناسک]] از قبیل مقررات [[عبادی]]، حقوقی و [[اجتماعی]]؛  
*در جای دیگر می‌گوید: "او خداوندی است که به جز او معبودی وجود ندارد. بر [[اسرار]] درون و برون، پنهان و آشکار، [[آگاه]] است. [[بخشنده]] و بخشایشگر است، [[سلطان]] و حکمروا است، از هر [[عیب]] و نقصی منزه است، ایمنی‌بخش و نگاهبان و مراقب و [[پیروز]] و [[قاهر]] و بلندمرتبه و با [[عظمت]] است، از این شریک‌ها که برای او ساخته‌اند منزه می‌باشد. او خداوندی است ایجادکننده، آفریننده، طراح صورت‌ها و صاحب نام و صفات [[نیک]]، تمامی موجودات [[زمین]] و [[آسمان]] [[تسبیح]] او می‌گویند، او شکست‌ناپذیر و [[حکیم]] است" <ref>سوره حشر، آیه:۲۳ - ۲۴.</ref>
# [[اخلاق]] که شامل [[فضائل]] و [[رذائل اخلاقی]] است<ref>کشاف اصطلاحات‌، ج۱، ص۷۵۹؛ شرح مواقف‌، ج۱، ص۳۸.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>
*در توصیف [[علم]] [[خداوند]] و ترسیم نامحدود بودنش زیباترین تعبیر را به کار برده می‌گوید: "اگر تمامی درختان روی [[زمین]] قلم شوند و دریا با هفت دریای دیگر مرکب گردد، بااین‌حال کلمات [[خدا]] پایان نمی‌گیرد"<ref> سوره کهف، آیه۱۰۹.</ref>.
* [[قرآن]] پیرامون احاطه [[خدا]] به همه‌چیز و حضورش در همه‌جا تعبیرات بلندی دارد که مخصوص خود [[قرآن]] است. از جمله: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید رو به‌سوی خداست؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref> او همه‌جا همراه شما و با شماست و آنچه را انجام دهید می‌بیند؛ سوره حدید، آیه:۴.</ref>
*هنگامی‌ که سخن از [[معاد]] و [[رستاخیز]] به میان می‌آورد در برابر تعجب و [[انکار]] [[مشرکان]] می‌گوید: "آنها گفتند: [[خدا]] چگونه استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند، بگو: همان کسی که روز اول آنها را آفرید به [[حیات]] نوین بازمی‌گرداند، و او بر همه‌چیز [[آگاه]] است. همان خدایی که از چوب درخت سبز [[آتش]] بیرون می‌فرستد و شما با آن [[آتش]] می‌افروزید همان خدایی که شعله [[آتش]] را در کنار [[آب]] قرار داده [[قادر]] است [[حیات]] را بعد از [[مرگ]] [[تجدید]] کند.! آیا کسی که آسمآنها و [[زمین]] را با آن‌همه [[عظمت]] [[آفریده]] است [[قادر]] نیست همانند آن را بیافریند، آری [[قادر]] است، او آفریننده داناست! قدرتش تا آن پایه است که هر چیزی را [[اراده]] کند، [[فرمان]] می‌دهد موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‌شود" <ref>سوره یس، آیه:۷۸ - ۸۲.</ref>.
* [[قرآن]] درباره [[ثبت]] [[اعمال آدمی]] با بیانی شیوا و دقیق می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: ۴- ۵.</ref>
*و گاه از [[شهادت]] [[دست]] و پا و پوست [[بدن]] سخن می‌گوید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref> امروز بر دهان آنها مُهر می‌نهیم و دست و پاهایشان با ما سخن می‌گویند؛ سوره یس، آیه:۶۵.</ref>
* [[ارزش]] [[معارف قرآن]] و [[عظمت]] محتوای آن و همچنین [[پاک]] بودن این [[معارف]] از [[خرافات]] هنگامی روشن می‌شود که در کنار [[تورات]] و [[انجیل]] کنونی قرار داده شود، و دو بحث از این دو باهم مقایسه گردد. نگرش [[تورات]] درباره [[آفرینش آدم]] را باید با [[قرآن]] سنجید، همچنین داستان [[انبیا|انبیای الهی]] در [[تورات]] با [[قرآن]] قابل‌مقایسه است. نیز باید دید که [[تورات]] و [[انجیل]] [[خدا]] را چگونه توصیف می‌کنند و [[قرآن]] چگونه توصیف می‌کند. در این صورت به‌روشنی فرق میان این دو آشکار خواهد شد.


==[[عدالت‌پروری]] و [[ظلم‌ستیزی]]==
[[اصول دین]] یا همان بخش نظری [[پایه‌های اعتقادی دین]] است در مقابل [[فروع دین]] که مربوط به عمل و [[تعبد]] در حوزه عمل و مسائل [[اخلاقی]] است. [[اعتقاد]] به اصول دین در [[اسلام]] باید از روی [[فکر]] و تحقیق و [[یقینی]] باشد بر خلاف [[مسیحیت]] که [[عقل]] و فکر در اصول دین جایی ندارد و فقط باید [[تسلیم]] بود<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۳۰.</ref>.
[[فطرت]] [[پاک]] همه [[انسان‌ها]] از [[ظلم و ستم]] بیزار است و [[مبارزه]] با [[ستمگران]] را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت [[عدالت‌گستری]] و [[ظلم‌ستیزی]] در سرلوحه [[دستورات]] و برنامه‌های [[پیامبران]] [[خدا]] قرار گرفته است.
* [[کتاب آسمانی]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] نیز هرگونه [[ستم]] و ستم‌پذیری را مردود می‌شمارد. [[قرآن مجید]] در این رابطه چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ}}<ref> نه ستم کنید و نه زیر بار ظلم بروید؛ سوره بقره، آیه:۲۷۹.</ref>
* [[مسلمان]] نه‌ تنها باید با [[ستمگران]] به [[مبارزه]] برخیزند، بلکه از هرگونه [[همکاری]] با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او [[ظالم]] است، از [[اسلام]] خارج شده است"<ref>{{عربی|"مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.</ref>
*همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "آنگاه که [[روز قیامت]] برپا شود ندادهنده‌ای فریاد می‌کند که [[ستمگران]] و [[یاران]] آنها کجایند؟ حتی کسی که برای آنها قلمی تراشیده باشد، یا در دوات آنها لیقه<ref>تکه نخ یا ابریشم به‌هم‌پیچیده که در دوات می‌گذارند و مرکب روی آن می‌ریزند (فرهنگ عمید).</ref> ریخته باشد از جمله ندا شوندگان خواهد بود. سپس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: آنها را در تابوتی از آهن جمع می‌کنند سپس همگی آنها را در [[جهنم]] می‌افکنند"<ref>{{عربی|" إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ نَادَى‏ مُنَادٍ أَيْنَ‏ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ‏ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ‏ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً أَوْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاتاً قَالَ فَيُجْمَعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.
*باید توجه داشت که تا [[حاکمیت]] گردنکشان و [[طاغوت‌ها]] بر جامعه‌ای باقی است امکان [[اجرای عدالت]] در آن [[جامعه]] وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب [[منافع]] [[نامشروع]] خود به هر صورت ممکن مانع [[گسترش عدالت]] در [[جامعه]] خواهند شد و در نتیجه، [[ظلم و ستم]] همچنان بر [[مردم]] [[مظلوم]] ادامه می‌یابد. لذا [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در جهت [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] با [[ستمگران]] زمان خود به [[مبارزه]] برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به [[اجرای عدالت]] شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که [[مصلحان]] آن درصدد برپائی [[عدالت]] هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند.


==[[مکارم اخلاقی]]==
== [[توحید]] و [[معاد]] ==  
[[انسان]] از دو بعد مادی و [[معنوی]] [[آفریده]] شده است و فرآیند [[تکامل]] وی باید به‌گونه‌ای باشد که هر دو جنبه وجودی او به [[رشد]] و [[تکامل]] لازم خود برسد.
ترسیمی که [[قرآن]] از [[جهان هستی]] و نظام آفرینش می‌کند بسیار دقیق و حساب‌شده است؛ [[توحید]] را به کامل‌ترین شکل ارائه می‌دهد و [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]] و [[خلقت]] شب و روز و [[خورشید و ماه]] و نباتات و گیاهان و وجود [[انسان]]، هر یک را به‌عنوان آیت و نشانه‌ای از خدای واحد و یکتا برمی‌شمرد: {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref> و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه۶۵.</ref>.
*هر [[مکتب]] [[اخلاقی]] که تنها به بخشی از وجود [[انسان]] توجه کرده و از بخشی دیگر [[غافل]] بماند جز نادیده گرفتن جنبه‌های طبیعی وجود [[انسان]] نتیجه‌ای به همراه ندارد و سرانجام یکی از دو بال [[انسان]] را قطع کرده و سنگینی را بر یک بال می‌افکند.
* [[اسلام]] نه‌ تنها به ارائه یک [[نظام اخلاقی]] هماهنگ پرداخته، بلکه اسوه‌های [[نیکو]] و [[جاودانی]] را عرضه داشته است که در [[تاریخ]] [[بشریت]]، نمونه و نشانی از آن به چشم نمی‌آید. [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[اسلام]] علاوه بر اوج و تعالی آن، از دو ویژگی هماهنگی درونی و کارآمدی [[عینی]] برخوردار است، به‌طوری‌که به‌سادگی به همه انسان‌های پاک‌فطرت قابل توصیه است.


==[[توسعه فرهنگ]] و [[دانش]]==
و گاه از طریق [[عقل]] و [[خرد]] به [[استدلال]] بر [[توحید]] می‌پردازد و بر [[سیر]] آفاقی و انفسی تکیه می‌کند و در این راستا، [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]]، حیوانات و کوه‌ها و دریاها، ریزش باران، وزش [[نسیم]]، ریزه‌کاری‌های جسم و [[روح]] [[انسان]] را بازگو می‌کند: {{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}<ref> و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است. و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟؛ سوره ذاریات، آیه ۲۰ - ۲۱.</ref>.
پیش‌تر [[گذشت]] که [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در سرزمینی برانگیخته شد که کمترین آثار [[علم]] و [[فرهنگ]] را با خود داشت و اثری از شخصیت‌های [[علمی]] و نهادهای [[آموزشی]] پیدا نبود. اما [[قرآن کریم]] با [[شعار]] [[علم]] و [[معرفت]] آغاز کرد و نخستین [[پیام الهی]] را با خواندن و [[آموختن]] همراه ساخت{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ  اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}}<ref> بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید.آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید.بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است.همان که با قلم آموزش داد؛ سوره علق، آیه: ۱- ۴.</ref>  
*آری، [[مکتب اسلام]] دانشوری را جایگاهی والا بخشید، چنان‌که به قلم و [[نگارش]] قسم یاد می‌کند و [[دانشمندان]] و دانش‌پژوهان را در ردیف [[مجاهدان]] می‌نشاند و قلم آنان را بر [[خون]] [[شهیدان]] [[برتری]] می‌دهد{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref> نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند؛ سوره قلم، آیه:۱.</ref>.
* [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[روز قیامت]] [[خداوند]] همه [[مردم]] را در یک بیابان هموار جمع می‌کند و ترازوهای [[عدل و داد]] را می‌گذارد، در این هنگام [[خون]] [[شهیدان]] را با مداد [[علما]] وزن می‌کنند و مداد [[علماء]] بر [[خون]] [[شهیدان]] سنگینی می‌کند"<ref>{{عربی|" إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ‏ الْمَوَازِينُ‏ فَتُوزَنُ‏ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۹.</ref>. بر اساس همین [[بینش]] و برنامه بود که [[جامعه]] [[جاهلی]] در زمان اندکی به چنان [[منزلت]] [[علمی]] دست‌یافت که نه‌ تنها سرآمد فرهنگ‌های بشری گردید، بلکه دیری نگذشت که دیگران را [[نیازمند]] و [[دنباله‌روی]] خود ساخت.
*نکته جالب در این خصوص آن است که دانش‌پروری در [[اسلام]] بر یادگیری صرف [[استوار]] نیست، بلکه بر پایه [[خردورزی]]، آزاداندیشی و نقد منصفانه بنا شده است. البته این بحث خود [[نیازمند]] بحث مستقل و مفصلی است.


==[[جامعه سازی]] و [[تأسیس تمدن]]==
و هنگام بیان [[صفات خدا]] عمیق و جالب‌ترین راه را برمی‌گزیند. یک جا می‌گوید: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>هیچ‌چیز همانند او نیست؛ سوره شوری، آیه۱۱.</ref>. در جای دیگر می‌گوید: "او خداوندی است که به جز او معبودی وجود ندارد. بر [[اسرار]] درون و برون، پنهان و آشکار، [[آگاه]] است. [[بخشنده]] و بخشایشگر است، [[سلطان]] و حکمروا است، از هر [[عیب]] و نقصی منزه است، ایمنی‌بخش و نگاهبان و مراقب و [[پیروز]] و قاهر و بلندمرتبه و با عظمت است، از این شریک‌ها که برای او ساخته‌اند منزه می‌باشد. او خداوندی است ایجادکننده، آفریننده، طراح صورت‌ها و صاحب نام و صفات [[نیک]]، تمامی موجودات [[زمین]] و [[آسمان]] [[تسبیح]] او می‌گویند، او شکست‌ناپذیر و [[حکیم]] است"<ref>سوره حشر، آیه۲۳ - ۲۴.</ref>.
[[مکتب]] آسمانی [[اسلام]] تنها به ارائه برنامه و توسعه [[دانش]] بسنده نمی‌کند، بلکه در [[مقام عمل]] نیز به تحقق اصول و [[ارزش‌های الهی]] [[همت]] گمارد. از ویژگی‌های برجسته حرکت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یکی همین [[عمل‌گرایی]] و [[اصرار]] بر ثمربخش بودن آموزه‌های [[مکتب]] است. بسیاری از شخصیت‌های غیرمسلمان با بررسی زندگانی [[پیامبر اسلام]] به این نکته اعتراف کرده‌اند که حضور همزمان [[عقیده]] و عمل یا [[اندیشه]] و [[اقدام]]، یکی از خصوصیات ویژه آن [[حضرت]] به شمار می‌رود که در دیگر [[رهبران]] کمتر دیده می‌شود.
 
*آری، در میان بزرگان بشری شخصیتی را نمی‌یابیم که هم در عرصه [[معرفتی]] و هم در عرصه [[اقدام]] [[عینی]] و [[اجتماعی]] به‌طور همزمان و هماهنگ در اوج باشد. سخنان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در صحنه [[معرفت]] و [[سلوک]] [[روحانی]] او در میدان [[معنوی]] چنان است که [[گمان]] نمی‌رود که او همان کسی است که در سخت‌ترین شرایط [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] در شدیدترین [[جنگ‌ها]] بسان یک [[رهبر]] دوراندیش و پیکارجو نقش‌آفرینی می‌کند.
در توصیف [[علم]] [[خداوند]] و ترسیم نامحدود بودنش زیباترین تعبیر را به کار برده می‌گوید: "اگر تمامی درختان روی [[زمین]] قلم شوند و دریا با هفت دریای دیگر مرکب گردد، بااین‌حال کلمات [[خدا]] پایان نمی‌گیرد"<ref> سوره کهف، آیه۱۰۹.</ref>.
* [[جامعیت]] [[شخصیت]] ایشان را با نگاهی به [[روحیه]] و [[رفتار]] آن [[حضرت]] که در [[قرآن]] به [[زیبایی]] گزارش شده است، می‌توان دریافت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با همین [[منطق]] نظری و عملی، به‌تدریج با استفاده از گروهی اندک از [[یاران]]، هسته [[مقاومت]] خویش را سامان داد و سپس با [[هجرت]] به سرزمینی مناسب، [[جامعه]] [[مدنی]] موردنظر خود را شکل داد و گام‌به‌گام با [[فتح]] سرزمین‌های [[جدید]]، زمینه‌های [[جدید]]، زمینه‌های شکل‌گیری [[امت اسلامی]] را در برابر جریان‌های بزرگ بشری فراهم ساخت. این حرکت نه‌تنها در عصر خود زمینه‌های تأسیس [[تمدن اسلامی]] را فراهم ساخت، بلکه الگویی برای آیندگان به ارمغان گذاشت.
 
*به همین ترتیب، می‌توان ابعاد دیگری از [[مکتب اسلام]] را به نمایش گذاشت و سرّ ماندگاری و [[سرافرازی]] آن را بر سایر مکاتب به‌خوبی توضیح داد.
[[قرآن]] پیرامون احاطه [[خدا]] به همه‌چیز و حضورش در همه‌جا تعبیرات بلندی دارد که مخصوص خود [[قرآن]] است. از جمله: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید رو به‌سوی خداست؛ سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref> او همه‌جا همراه شما و با شماست و آنچه را انجام دهید می‌بیند؛ سوره حدید، آیه۴.</ref>.
<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.</ref>.
 
هنگامی‌ که سخن از [[معاد]] و [[رستاخیز]] به میان می‌آورد در برابر تعجب و [[انکار]] [[مشرکان]] می‌گوید: "آنها گفتند: [[خدا]] چگونه استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند، بگو: همان کسی که روز اول آنها را آفرید به [[حیات]] نوین بازمی‌گرداند، و او بر همه‌چیز [[آگاه]] است. همان خدایی که از چوب درخت سبز [[آتش]] بیرون می‌فرستد و شما با آن [[آتش]] می‌افروزید همان خدایی که شعله [[آتش]] را در کنار [[آب]] قرار داده قادر است [[حیات]] را بعد از [[مرگ]] تجدید کند. ! آیا کسی که آسمآنها و [[زمین]] را با آن‌همه عظمت [[آفریده]] است قادر نیست همانند آن را بیافریند، آری قادر است، او آفریننده داناست! قدرتش تا آن پایه است که هر چیزی را [[اراده]] کند، [[فرمان]] می‌دهد موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‌شود" <ref>سوره یس، آیه۷۸ - ۸۲.</ref>.
 
[[قرآن]] درباره [[ثبت]] اعمال آدمی با بیانی شیوا و دقیق می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۴- ۵.</ref> و گاه از [[شهادت]] دست و پا و پوست بدن سخن می‌گوید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref> امروز بر دهان آنها مُهر می‌نهیم و دست و پاهایشان با ما سخن می‌گویند؛ سوره یس، آیه۶۵.</ref>.
 
[[ارزش]] [[معارف قرآن]] و عظمت محتوای آن و همچنین [[پاک]] بودن این معارف از [[خرافات]] هنگامی روشن می‌شود که در کنار [[تورات]] و [[انجیل]] کنونی قرار داده شود، و دو بحث از این دو باهم مقایسه گردد. نگرش [[تورات]] درباره [[آفرینش آدم]] را باید با [[قرآن]] سنجید، همچنین داستان [[انبیا|انبیای الهی]] در [[تورات]] با [[قرآن]] قابل‌مقایسه است. نیز باید دید که [[تورات]] و [[انجیل]] [[خدا]] را چگونه توصیف می‌کنند و [[قرآن]] چگونه توصیف می‌کند. در این صورت به‌روشنی فرق میان این دو آشکار خواهد شد.
 
== عدالت‌پروری و [[ظلم‌ستیزی]] ==
[[فطرت]] [[پاک]] همه [[انسان‌ها]] از [[ظلم و ستم]] بیزار است و [[مبارزه]] با [[ستمگران]] را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت عدالت‌گستری و [[ظلم‌ستیزی]] در سرلوحه [[دستورات]] و برنامه‌های [[پیامبران]] [[خدا]] قرار گرفته است.
 
[[کتاب آسمانی]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] نیز هرگونه [[ستم]] و ستم‌پذیری را مردود می‌شمارد. [[قرآن مجید]] در این رابطه چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ}}<ref> نه ستم کنید و نه زیر بار ظلم بروید؛ سوره بقره، آیه۲۷۹.</ref>.
 
[[مسلمان]] نه‌ تنها باید با [[ستمگران]] به [[مبارزه]] برخیزند، بلکه از هرگونه [[همکاری]] با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او [[ظالم]] است، از [[اسلام]] خارج شده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.</ref>.
 
همچنین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: "آنگاه که [[روز قیامت]] برپا شود ندادهنده‌ای فریاد می‌کند که [[ستمگران]] و [[یاران]] آنها کجایند؟ حتی کسی که برای آنها قلمی تراشیده باشد، یا در دوات آنها لیقه<ref>تکه نخ یا ابریشم به‌هم‌پیچیده که در دوات می‌گذارند و مرکب روی آن می‌ریزند (فرهنگ عمید).</ref> ریخته باشد از جمله ندا شوندگان خواهد بود. سپس [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: آنها را در تابوتی از آهن جمع می‌کنند سپس همگی آنها را در [[جهنم]] می‌افکنند"<ref>{{متن حدیث|إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ نَادَى‏ مُنَادٍ أَيْنَ‏ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ‏ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ‏ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً أَوْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاتاً قَالَ فَيُجْمَعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.
 
باید توجه داشت که تا [[حاکمیت]] گردنکشان و [[طاغوت‌ها]] بر جامعه‌ای باقی است امکان اجرای عدالت در آن [[جامعه]] وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب منافع [[نامشروع]] خود به هر صورت ممکن مانع گسترش عدالت در [[جامعه]] خواهند شد و در نتیجه، [[ظلم و ستم]] همچنان بر [[مردم]] [[مظلوم]] ادامه می‌یابد. لذا [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در جهت اجرای عدالت در [[جامعه]] با [[ستمگران]] زمان خود به [[مبارزه]] برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به اجرای عدالت شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که [[مصلحان]] آن درصدد برپائی [[عدالت]] هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند.
 
== [[مکارم اخلاقی]] ==
[[انسان]] از دو بعد مادی و معنوی [[آفریده]] شده است و فرآیند [[تکامل]] وی باید به‌گونه‌ای باشد که هر دو جنبه وجودی او به [[رشد]] و [[تکامل]] لازم خود برسد.
 
هر [[مکتب]] [[اخلاقی]] که تنها به بخشی از وجود [[انسان]] توجه کرده و از بخشی دیگر [[غافل]] بماند جز نادیده گرفتن جنبه‌های طبیعی وجود [[انسان]] نتیجه‌ای به همراه ندارد و سرانجام یکی از دو بال [[انسان]] را قطع کرده و سنگینی را بر یک بال می‌افکند.
 
[[اسلام]] نه‌ تنها به ارائه یک [[نظام اخلاقی]] هماهنگ پرداخته، بلکه اسوه‌های [[نیکو]] و [[جاودانی]] را عرضه داشته است که در [[تاریخ]] [[بشریت]]، نمونه و نشانی از آن به چشم نمی‌آید. [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[اسلام]] علاوه بر اوج و تعالی آن، از دو ویژگی هماهنگی درونی و کارآمدی عینی برخوردار است، به‌طوری‌که به‌سادگی به همه انسان‌های پاک‌فطرت قابل توصیه است.
 
== توسعه فرهنگ و [[دانش]] ==
[[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در سرزمینی برانگیخته شد که کمترین آثار [[علم]] و [[فرهنگ]] را با خود داشت و اثری از شخصیت‌های [[علمی]] و نهادهای [[آموزشی]] پیدا نبود. اما [[قرآن کریم]] با [[شعار]] [[علم]] و [[معرفت]] آغاز کرد و نخستین [[پیام الهی]] را با خواندن و [[آموختن]] همراه ساخت{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}}<ref> بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید. آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است. همان که با قلم آموزش داد؛ سوره علق، آیه ۱- ۴.</ref>.
 
آری، [[مکتب اسلام]] دانشوری را جایگاهی والا بخشید، چنان‌که به قلم و نگارش قسم یاد می‌کند و دانشمندان و دانش‌پژوهان را در ردیف [[مجاهدان]] می‌نشاند و قلم آنان را بر [[خون]] [[شهیدان]] [[برتری]] می‌دهد{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref> نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند؛ سوره قلم، آیه۱.</ref>.
 
[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "[[روز قیامت]] [[خداوند]] همه [[مردم]] را در یک بیابان هموار جمع می‌کند و ترازوهای [[عدل و داد]] را می‌گذارد، در این هنگام [[خون]] [[شهیدان]] را با مداد [[علما]] وزن می‌کنند و مداد [[علماء]] بر [[خون]] [[شهیدان]] سنگینی می‌کند"<ref>{{متن حدیث|إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ‏ الْمَوَازِينُ‏ فَتُوزَنُ‏ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۹.</ref>. بر اساس همین [[بینش]] و برنامه بود که [[جامعه]] [[جاهلی]] در زمان اندکی به چنان [[منزلت]] [[علمی]] دست‌یافت که نه‌ تنها سرآمد فرهنگ‌های بشری گردید، بلکه دیری نگذشت که دیگران را [[نیازمند]] و [[دنباله‌روی]] خود ساخت.
 
نکته جالب در این خصوص آن است که دانش‌پروری در [[اسلام]] بر یادگیری صرف [[استوار]] نیست، بلکه بر پایه [[خردورزی]]، آزاداندیشی و نقد منصفانه بنا شده است. البته این بحث خود [[نیازمند]] بحث مستقل و مفصلی است.
 
== جامعه سازی و تأسیس تمدن ==
[[مکتب]] آسمانی [[اسلام]] تنها به ارائه برنامه و توسعه [[دانش]] بسنده نمی‌کند، بلکه در مقام عمل نیز به تحقق اصول و [[ارزش‌های الهی]] [[همت]] گمارد. از ویژگی‌های برجسته حرکت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} یکی همین [[عمل‌گرایی]] و اصرار بر ثمربخش بودن آموزه‌های [[مکتب]] است. بسیاری از شخصیت‌های غیرمسلمان با بررسی زندگانی [[پیامبر اسلام]] به این نکته اعتراف کرده‌اند که حضور همزمان [[عقیده]] و عمل یا [[اندیشه]] و [[اقدام]]، یکی از خصوصیات ویژه آن حضرت به شمار می‌رود که در دیگر [[رهبران]] کمتر دیده می‌شود.
 
آری، در میان بزرگان بشری شخصیتی را نمی‌یابیم که هم در عرصه [[معرفتی]] و هم در عرصه [[اقدام]] عینی و [[اجتماعی]] به‌طور همزمان و هماهنگ در اوج باشد. سخنان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در صحنه [[معرفت]] و [[سلوک]] [[روحانی]] او در میدان معنوی چنان است که [[گمان]] نمی‌رود که او همان کسی است که در سخت‌ترین شرایط [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] در شدیدترین [[جنگ‌ها]] بسان یک [[رهبر]] دوراندیش و پیکارجو نقش‌آفرینی می‌کند.
 
[[جامعیت]] [[شخصیت]] ایشان را با نگاهی به روحیه و [[رفتار]] آن حضرت که در [[قرآن]] به [[زیبایی]] گزارش شده است، می‌توان دریافت. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با همین منطق نظری و عملی، به‌تدریج با استفاده از گروهی اندک از [[یاران]]، هسته [[مقاومت]] خویش را سامان داد و سپس با [[هجرت]] به سرزمینی مناسب، [[جامعه]] مدنی موردنظر خود را شکل داد و گام‌به‌گام با [[فتح]] سرزمین‌های [[جدید]]، زمینه‌های [[جدید]]، زمینه‌های شکل‌گیری [[امت اسلامی]] را در برابر جریان‌های بزرگ بشری فراهم ساخت. این حرکت نه‌تنها در عصر خود زمینه‌های تأسیس [[تمدن اسلامی]] را فراهم ساخت، بلکه الگویی برای آیندگان به ارمغان گذاشت.
 
به همین ترتیب، می‌توان ابعاد دیگری از [[مکتب اسلام]] را به نمایش گذاشت و سرّ ماندگاری و سرافرازی آن را بر سایر مکاتب به‌خوبی توضیح داد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۹: خط ۷۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:آموزه‌های اسلام]]
[[رده:اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۶

مقدمه

آموزه‌های دین وحیانی سه بخش هستند:

  1. نظری: عقاید یا باورها مانند خداوند، رستاخیز و... ؛
  2. عملی: شریعت و مناسک از قبیل مقررات عبادی، حقوقی و اجتماعی؛
  3. اخلاق که شامل فضائل و رذائل اخلاقی است[۱].[۲]

اصول دین یا همان بخش نظری پایه‌های اعتقادی دین است در مقابل فروع دین که مربوط به عمل و تعبد در حوزه عمل و مسائل اخلاقی است. اعتقاد به اصول دین در اسلام باید از روی فکر و تحقیق و یقینی باشد بر خلاف مسیحیت که عقل و فکر در اصول دین جایی ندارد و فقط باید تسلیم بود[۳].

توحید و معاد

ترسیمی که قرآن از جهان هستی و نظام آفرینش می‌کند بسیار دقیق و حساب‌شده است؛ توحید را به کامل‌ترین شکل ارائه می‌دهد و اسرار آفرینش زمین و آسمان و خلقت شب و روز و خورشید و ماه و نباتات و گیاهان و وجود انسان، هر یک را به‌عنوان آیت و نشانه‌ای از خدای واحد و یکتا برمی‌شمرد: ﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ[۴].

و گاه از طریق عقل و خرد به استدلال بر توحید می‌پردازد و بر سیر آفاقی و انفسی تکیه می‌کند و در این راستا، اسرار آفرینش زمین و آسمان، حیوانات و کوه‌ها و دریاها، ریزش باران، وزش نسیم، ریزه‌کاری‌های جسم و روح انسان را بازگو می‌کند: ﴿وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ[۵].

و هنگام بیان صفات خدا عمیق و جالب‌ترین راه را برمی‌گزیند. یک جا می‌گوید: ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ[۶]. در جای دیگر می‌گوید: "او خداوندی است که به جز او معبودی وجود ندارد. بر اسرار درون و برون، پنهان و آشکار، آگاه است. بخشنده و بخشایشگر است، سلطان و حکمروا است، از هر عیب و نقصی منزه است، ایمنی‌بخش و نگاهبان و مراقب و پیروز و قاهر و بلندمرتبه و با عظمت است، از این شریک‌ها که برای او ساخته‌اند منزه می‌باشد. او خداوندی است ایجادکننده، آفریننده، طراح صورت‌ها و صاحب نام و صفات نیک، تمامی موجودات زمین و آسمان تسبیح او می‌گویند، او شکست‌ناپذیر و حکیم است"[۷].

در توصیف علم خداوند و ترسیم نامحدود بودنش زیباترین تعبیر را به کار برده می‌گوید: "اگر تمامی درختان روی زمین قلم شوند و دریا با هفت دریای دیگر مرکب گردد، بااین‌حال کلمات خدا پایان نمی‌گیرد"[۸].

قرآن پیرامون احاطه خدا به همه‌چیز و حضورش در همه‌جا تعبیرات بلندی دارد که مخصوص خود قرآن است. از جمله: ﴿وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۹]؛ ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۰].

هنگامی‌ که سخن از معاد و رستاخیز به میان می‌آورد در برابر تعجب و انکار مشرکان می‌گوید: "آنها گفتند: خدا چگونه استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند، بگو: همان کسی که روز اول آنها را آفرید به حیات نوین بازمی‌گرداند، و او بر همه‌چیز آگاه است. همان خدایی که از چوب درخت سبز آتش بیرون می‌فرستد و شما با آن آتش می‌افروزید همان خدایی که شعله آتش را در کنار آب قرار داده قادر است حیات را بعد از مرگ تجدید کند. ! آیا کسی که آسمآنها و زمین را با آن‌همه عظمت آفریده است قادر نیست همانند آن را بیافریند، آری قادر است، او آفریننده داناست! قدرتش تا آن پایه است که هر چیزی را اراده کند، فرمان می‌دهد موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‌شود" [۱۱].

قرآن درباره ثبت اعمال آدمی با بیانی شیوا و دقیق می‌فرماید: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا[۱۲] و گاه از شهادت دست و پا و پوست بدن سخن می‌گوید: ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۱۳].

ارزش معارف قرآن و عظمت محتوای آن و همچنین پاک بودن این معارف از خرافات هنگامی روشن می‌شود که در کنار تورات و انجیل کنونی قرار داده شود، و دو بحث از این دو باهم مقایسه گردد. نگرش تورات درباره آفرینش آدم را باید با قرآن سنجید، همچنین داستان انبیای الهی در تورات با قرآن قابل‌مقایسه است. نیز باید دید که تورات و انجیل خدا را چگونه توصیف می‌کنند و قرآن چگونه توصیف می‌کند. در این صورت به‌روشنی فرق میان این دو آشکار خواهد شد.

عدالت‌پروری و ظلم‌ستیزی

فطرت پاک همه انسان‌ها از ظلم و ستم بیزار است و مبارزه با ستمگران را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت عدالت‌گستری و ظلم‌ستیزی در سرلوحه دستورات و برنامه‌های پیامبران خدا قرار گرفته است.

کتاب آسمانی پیامبر مکرم اسلام نیز هرگونه ستم و ستم‌پذیری را مردود می‌شمارد. قرآن مجید در این رابطه چنین می‌فرماید: ﴿لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ[۱۴].

مسلمان نه‌ تنها باید با ستمگران به مبارزه برخیزند، بلکه از هرگونه همکاری با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه رسول اکرم (ص) می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او ظالم است، از اسلام خارج شده است"[۱۵].

همچنین پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: "آنگاه که روز قیامت برپا شود ندادهنده‌ای فریاد می‌کند که ستمگران و یاران آنها کجایند؟ حتی کسی که برای آنها قلمی تراشیده باشد، یا در دوات آنها لیقه[۱۶] ریخته باشد از جمله ندا شوندگان خواهد بود. سپس پیامبر اکرم (ص) فرمود: آنها را در تابوتی از آهن جمع می‌کنند سپس همگی آنها را در جهنم می‌افکنند"[۱۷].

باید توجه داشت که تا حاکمیت گردنکشان و طاغوت‌ها بر جامعه‌ای باقی است امکان اجرای عدالت در آن جامعه وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب منافع نامشروع خود به هر صورت ممکن مانع گسترش عدالت در جامعه خواهند شد و در نتیجه، ظلم و ستم همچنان بر مردم مظلوم ادامه می‌یابد. لذا پیامبر اسلام در جهت اجرای عدالت در جامعه با ستمگران زمان خود به مبارزه برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به اجرای عدالت شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که مصلحان آن درصدد برپائی عدالت هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند.

مکارم اخلاقی

انسان از دو بعد مادی و معنوی آفریده شده است و فرآیند تکامل وی باید به‌گونه‌ای باشد که هر دو جنبه وجودی او به رشد و تکامل لازم خود برسد.

هر مکتب اخلاقی که تنها به بخشی از وجود انسان توجه کرده و از بخشی دیگر غافل بماند جز نادیده گرفتن جنبه‌های طبیعی وجود انسان نتیجه‌ای به همراه ندارد و سرانجام یکی از دو بال انسان را قطع کرده و سنگینی را بر یک بال می‌افکند.

اسلام نه‌ تنها به ارائه یک نظام اخلاقی هماهنگ پرداخته، بلکه اسوه‌های نیکو و جاودانی را عرضه داشته است که در تاریخ بشریت، نمونه و نشانی از آن به چشم نمی‌آید. ارزش‌های اخلاقی در اسلام علاوه بر اوج و تعالی آن، از دو ویژگی هماهنگی درونی و کارآمدی عینی برخوردار است، به‌طوری‌که به‌سادگی به همه انسان‌های پاک‌فطرت قابل توصیه است.

توسعه فرهنگ و دانش

پیامبر اسلام در سرزمینی برانگیخته شد که کمترین آثار علم و فرهنگ را با خود داشت و اثری از شخصیت‌های علمی و نهادهای آموزشی پیدا نبود. اما قرآن کریم با شعار علم و معرفت آغاز کرد و نخستین پیام الهی را با خواندن و آموختن همراه ساخت﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ[۱۸].

آری، مکتب اسلام دانشوری را جایگاهی والا بخشید، چنان‌که به قلم و نگارش قسم یاد می‌کند و دانشمندان و دانش‌پژوهان را در ردیف مجاهدان می‌نشاند و قلم آنان را بر خون شهیدان برتری می‌دهد﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ[۱۹].

امام صادق (ع) می‌فرمایند: "روز قیامت خداوند همه مردم را در یک بیابان هموار جمع می‌کند و ترازوهای عدل و داد را می‌گذارد، در این هنگام خون شهیدان را با مداد علما وزن می‌کنند و مداد علماء بر خون شهیدان سنگینی می‌کند"[۲۰]. بر اساس همین بینش و برنامه بود که جامعه جاهلی در زمان اندکی به چنان منزلت علمی دست‌یافت که نه‌ تنها سرآمد فرهنگ‌های بشری گردید، بلکه دیری نگذشت که دیگران را نیازمند و دنباله‌روی خود ساخت.

نکته جالب در این خصوص آن است که دانش‌پروری در اسلام بر یادگیری صرف استوار نیست، بلکه بر پایه خردورزی، آزاداندیشی و نقد منصفانه بنا شده است. البته این بحث خود نیازمند بحث مستقل و مفصلی است.

جامعه سازی و تأسیس تمدن

مکتب آسمانی اسلام تنها به ارائه برنامه و توسعه دانش بسنده نمی‌کند، بلکه در مقام عمل نیز به تحقق اصول و ارزش‌های الهی همت گمارد. از ویژگی‌های برجسته حرکت پیامبر اکرم (ص) یکی همین عمل‌گرایی و اصرار بر ثمربخش بودن آموزه‌های مکتب است. بسیاری از شخصیت‌های غیرمسلمان با بررسی زندگانی پیامبر اسلام به این نکته اعتراف کرده‌اند که حضور همزمان عقیده و عمل یا اندیشه و اقدام، یکی از خصوصیات ویژه آن حضرت به شمار می‌رود که در دیگر رهبران کمتر دیده می‌شود.

آری، در میان بزرگان بشری شخصیتی را نمی‌یابیم که هم در عرصه معرفتی و هم در عرصه اقدام عینی و اجتماعی به‌طور همزمان و هماهنگ در اوج باشد. سخنان پیامبر اسلام در صحنه معرفت و سلوک روحانی او در میدان معنوی چنان است که گمان نمی‌رود که او همان کسی است که در سخت‌ترین شرایط اجتماعی و اقتصادی در شدیدترین جنگ‌ها بسان یک رهبر دوراندیش و پیکارجو نقش‌آفرینی می‌کند.

جامعیت شخصیت ایشان را با نگاهی به روحیه و رفتار آن حضرت که در قرآن به زیبایی گزارش شده است، می‌توان دریافت. پیامبر اکرم (ص) با همین منطق نظری و عملی، به‌تدریج با استفاده از گروهی اندک از یاران، هسته مقاومت خویش را سامان داد و سپس با هجرت به سرزمینی مناسب، جامعه مدنی موردنظر خود را شکل داد و گام‌به‌گام با فتح سرزمین‌های جدید، زمینه‌های جدید، زمینه‌های شکل‌گیری امت اسلامی را در برابر جریان‌های بزرگ بشری فراهم ساخت. این حرکت نه‌تنها در عصر خود زمینه‌های تأسیس تمدن اسلامی را فراهم ساخت، بلکه الگویی برای آیندگان به ارمغان گذاشت.

به همین ترتیب، می‌توان ابعاد دیگری از مکتب اسلام را به نمایش گذاشت و سرّ ماندگاری و سرافرازی آن را بر سایر مکاتب به‌خوبی توضیح داد[۲۱].

منابع

پانویس

  1. کشاف اصطلاحات‌، ج۱، ص۷۵۹؛ شرح مواقف‌، ج۱، ص۳۸.
  2. جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، ص۲۴۷-۲۴۸.
  3. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۰.
  4. و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه۶۵.
  5. و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است. و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟؛ سوره ذاریات، آیه ۲۰ - ۲۱.
  6. هیچ‌چیز همانند او نیست؛ سوره شوری، آیه۱۱.
  7. سوره حشر، آیه۲۳ - ۲۴.
  8. سوره کهف، آیه۱۰۹.
  9. مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید رو به‌سوی خداست؛ سوره بقره، آیه ۱۱۵.
  10. او همه‌جا همراه شما و با شماست و آنچه را انجام دهید می‌بیند؛ سوره حدید، آیه۴.
  11. سوره یس، آیه۷۸ - ۸۲.
  12. در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۴- ۵.
  13. امروز بر دهان آنها مُهر می‌نهیم و دست و پاهایشان با ما سخن می‌گویند؛ سوره یس، آیه۶۵.
  14. نه ستم کنید و نه زیر بار ظلم بروید؛ سوره بقره، آیه۲۷۹.
  15. «مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.
  16. تکه نخ یا ابریشم به‌هم‌پیچیده که در دوات می‌گذارند و مرکب روی آن می‌ریزند (فرهنگ عمید).
  17. «إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ نَادَى‏ مُنَادٍ أَيْنَ‏ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ‏ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ‏ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً أَوْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاتاً قَالَ فَيُجْمَعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۸۶.
  18. بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید. آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است. همان که با قلم آموزش داد؛ سوره علق، آیه ۱- ۴.
  19. نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند؛ سوره قلم، آیه۱.
  20. «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ‏ الْمَوَازِينُ‏ فَتُوزَنُ‏ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۹.
  21. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.