وفاداری در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '-،' به '-'
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-')
 
خط ۸: خط ۸:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* [[وفاداری]]، ملکه‌ای است که موجب می‌‌شود [[روح]] و [[جان]] [[آدمی]] متوجه نعمت‌هایی شود، که [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - در [[اختیار]] او نهاده است؛ زان پس به نعمت‌هایی که هر یک از مخلوقات او در [[اختیار]] [[آدمی]] نهاده‌اند- خواه کوچک یا بزرگ، خواه آن [[صاحب]] [[نعمت]] در شمار بزرگان باشد، یا نه-، توجّه نموده آن را فراروی خود قرار دهد؛ از این‌رو، این ملکه [[انسان]] را از فراموشیِ [[نعمت]] و یا [[انکار]] آن باز می‌‌دارد. بدین ترتیب ملکه [[وفاداری]]، [[شکر زبانی]]، قلبی و جوارحی [[صاحب]] [[نعمت]] را در پی خواهد داشت؛ و نیز [[شناخت]] مرتبه او را به همراه خواهد آورد، گویی "[[وفادار]] بودن" از "شکرگذاری" و "[[شناخت]] [[مرتبت]]" [[صاحب]] [[نعمت]]، هرگز جدا نخواهد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۵.</ref>.
* [[وفاداری]]، ملکه‌ای است که موجب می‌‌شود [[روح]] و [[جان]] [[آدمی]] متوجه نعمت‌هایی شود، که [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - در [[اختیار]] او نهاده است؛ زان پس به نعمت‌هایی که هر یک از مخلوقات او در [[اختیار]] [[آدمی]] نهاده‌اند- خواه کوچک یا بزرگ، خواه آن [[صاحب]] [[نعمت]] در شمار بزرگان باشد، یا نه- توجّه نموده آن را فراروی خود قرار دهد؛ از این‌رو، این ملکه [[انسان]] را از فراموشیِ [[نعمت]] و یا [[انکار]] آن باز می‌‌دارد. بدین ترتیب ملکه [[وفاداری]]، [[شکر زبانی]]، قلبی و جوارحی [[صاحب]] [[نعمت]] را در پی خواهد داشت؛ و نیز [[شناخت]] مرتبه او را به همراه خواهد آورد، گویی "[[وفادار]] بودن" از "شکرگذاری" و "[[شناخت]] [[مرتبت]]" [[صاحب]] [[نعمت]]، هرگز جدا نخواهد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۵.</ref>.
* این [[فضیلت]] [[اخلاقی]]، در میان [[اهل دل]] [[برترین]] [[فضائل]] است؛ و نزد آنان و نیز به نزد [[حضرت حق]]، هیچ چیزی محبوب‌تر از آن نیست؛ امّا دریغ که این ملکه گوهری پربها است که بس نایاب است؛ [[حضرت حق]] خود به این گوهر گرانقدر در بسیاری از [[آیات قرآن]] اشاره کرده، به نایاب بودن آن در میان [[انسان‌ها]] تصریح فرموده است. به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا}}<ref>«و بی‌گمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹. و نیز سوره فرقان، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ}}<ref>«بی‌گمان انسان ناسپاسی آشکار است» سوره زخرف، آیه ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>؛{{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ}}<ref>«و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۵-۱۱۶.</ref>.
* این [[فضیلت]] [[اخلاقی]]، در میان [[اهل دل]] [[برترین]] [[فضائل]] است؛ و نزد آنان و نیز به نزد [[حضرت حق]]، هیچ چیزی محبوب‌تر از آن نیست؛ امّا دریغ که این ملکه گوهری پربها است که بس نایاب است؛ [[حضرت حق]] خود به این گوهر گرانقدر در بسیاری از [[آیات قرآن]] اشاره کرده، به نایاب بودن آن در میان [[انسان‌ها]] تصریح فرموده است. به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا}}<ref>«و بی‌گمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹. و نیز سوره فرقان، آیه ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ}}<ref>«بی‌گمان انسان ناسپاسی آشکار است» سوره زخرف، آیه ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ}}<ref>«بی‌گمان انسان ستمکاره‌ای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>؛{{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ}}<ref>«و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند» سوره انعام، آیه ۹۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۵-۱۱۶.</ref>.
* این [[آیات]]، از نمونه‌های بسیار دیگری نیز برخوردارند؛ ازاین‌رو می‌‌توان مفاد آن را به چند نکته مهم تقسیم نمود:
* این [[آیات]]، از نمونه‌های بسیار دیگری نیز برخوردارند؛ ازاین‌رو می‌‌توان مفاد آن را به چند نکته مهم تقسیم نمود:
خط ۱۵: خط ۱۵:
* نکته سوم: مبغوض بودن سویة مقابل آن - یعنی [[بی‌وفایی]] - به‌نزد [[حضرت حق]]، تا آنجا که گویا [[خداوند]] بر بی‌وفایان [[غضب]] کرده فرموده است: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>.
* نکته سوم: مبغوض بودن سویة مقابل آن - یعنی [[بی‌وفایی]] - به‌نزد [[حضرت حق]]، تا آنجا که گویا [[خداوند]] بر بی‌وفایان [[غضب]] کرده فرموده است: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>.
* [[انسان]] چون وفاداریِ کسی را ببیند و یا از آن اطّلاع یابد، خواه ناخواه در [[قلب]] خود [[شادمانی]] و شعفی خاص می‌‌یابد، که به وصف در نمی‌آید؛ گویا وفاداران را نوری ویژه احاطه کرده، که گذشته از آنان، به خود کلمه "وفاء" نیز سرایت نموده، ازاین‌رو است که [[انسان]] از شنیدن این کلمه احساس لذّت می‌‌کند، و حتّی از شنیدن حکایات مربوط به حیوانات [[وفاداری]] همچون سگ و هُدهُد، شادمان شده نسبت به آن حیوانات محبّتی در [[دل]] خود پیدا می‌‌نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۶.</ref>.
* [[انسان]] چون وفاداریِ کسی را ببیند و یا از آن اطّلاع یابد، خواه ناخواه در [[قلب]] خود [[شادمانی]] و شعفی خاص می‌‌یابد، که به وصف در نمی‌آید؛ گویا وفاداران را نوری ویژه احاطه کرده، که گذشته از آنان، به خود کلمه "وفاء" نیز سرایت نموده، ازاین‌رو است که [[انسان]] از شنیدن این کلمه احساس لذّت می‌‌کند، و حتّی از شنیدن حکایات مربوط به حیوانات [[وفاداری]] همچون سگ و هُدهُد، شادمان شده نسبت به آن حیوانات محبّتی در [[دل]] خود پیدا می‌‌نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۶.</ref>.
* [[علامه مجلسی]] و به [[نقل]] از [[جاحظ]] - در "کتاب الحیوان" -، [[نقل]] می‌‌نماید که هُدهُد [[وفادار]] و [[محبت]] ورز است؛ بدین‌گونه که چون هُدهُدی مذکّر [[همسر]] خود را گم کند، نه می‌‌خورد و نه می‌‌آشامد و نه ناله خود بر او را قطع می‌‌کند، تا سرانجام آن هدهد ماده به سوی او بازگردد؛ امّا اگر همسرش بازنگشت، هرگز با هدهد ماده دیگری به‌سر نخواهد برد، و تا پایان زندگیش بر او ناله خواهد کرد، و تنها چون مشرف بر [[مرگ]] شود اندکی [[غذا]] خواهد خورد، امّا تا به حالت [[مرگ]] درنیاید، به [[اختیار]] خود غذایی نخواهد خورد<ref>بحار الأنوار، ج۶۱، ص۲۸۸.</ref>.
* [[علامه مجلسی]] و به [[نقل]] از [[جاحظ]] - در "کتاب الحیوان" - [[نقل]] می‌‌نماید که هُدهُد [[وفادار]] و [[محبت]] ورز است؛ بدین‌گونه که چون هُدهُدی مذکّر [[همسر]] خود را گم کند، نه می‌‌خورد و نه می‌‌آشامد و نه ناله خود بر او را قطع می‌‌کند، تا سرانجام آن هدهد ماده به سوی او بازگردد؛ امّا اگر همسرش بازنگشت، هرگز با هدهد ماده دیگری به‌سر نخواهد برد، و تا پایان زندگیش بر او ناله خواهد کرد، و تنها چون مشرف بر [[مرگ]] شود اندکی [[غذا]] خواهد خورد، امّا تا به حالت [[مرگ]] درنیاید، به [[اختیار]] خود غذایی نخواهد خورد<ref>بحار الأنوار، ج۶۱، ص۲۸۸.</ref>.
* وفای سگ نیز در میان [[مردمان]]، سخت مشهور است. مشهور چنان است که سگ خود را در معرض [[هلاکت]] قرار می‌‌دهد، تا [[صاحب]] خود، [[مال]] و [[خانواده]] او را حفظ نماید، هرچند [[صاحب]] او [[وفاداری]] ننماید و سگی دیگر را نیز به [[خدمت]] گیرد، و یا او را از [[خدمت]] خود براند. از این‌رو، [[گرسنگی]] نزد [[صاحب]] خود را بر سیری نزد دیگران ترجیح می‌‌نهد، و پرداختن به کار خویش نزد صاحبش را بیشتر از استراحت نزد دیگر کسان [[دوست]] می‌‌دارد. این مطلب، در میان روستاییان و چوپانان بارها به اثبات رسیده؛ و آنان حکایاتی بسیار در زمینه [[وفاداری]] این حیوان [[نقل]] کرده‌اند.
* وفای سگ نیز در میان [[مردمان]]، سخت مشهور است. مشهور چنان است که سگ خود را در معرض [[هلاکت]] قرار می‌‌دهد، تا [[صاحب]] خود، [[مال]] و [[خانواده]] او را حفظ نماید، هرچند [[صاحب]] او [[وفاداری]] ننماید و سگی دیگر را نیز به [[خدمت]] گیرد، و یا او را از [[خدمت]] خود براند. از این‌رو، [[گرسنگی]] نزد [[صاحب]] خود را بر سیری نزد دیگران ترجیح می‌‌نهد، و پرداختن به کار خویش نزد صاحبش را بیشتر از استراحت نزد دیگر کسان [[دوست]] می‌‌دارد. این مطلب، در میان روستاییان و چوپانان بارها به اثبات رسیده؛ و آنان حکایاتی بسیار در زمینه [[وفاداری]] این حیوان [[نقل]] کرده‌اند.
* در این صورت، وای بر [[انسان]] که [[خداوند]] او را گرامی داشت، و تمامی نعمت‌های آشکار و پوشیده خود را در [[اختیار]] او نهاد، امّا او چون به مصیبتی -که خود با دست خویش، برای خود فراهم کرده است- [[مبتلا]] شود، به [[حضرت حق]] [[کافر]] می‌گردد؛ کفری زبانی، عملی، و حتّی [[عقیدتی]]. ازاین‌رو نمی‌باید از سخن [[حضرت حق]] که فرمود: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>، به تعجّب شد، چه وفای [[انسان]] از وفای سگ نیز گه گاه کمتر است!.
* در این صورت، وای بر [[انسان]] که [[خداوند]] او را گرامی داشت، و تمامی نعمت‌های آشکار و پوشیده خود را در [[اختیار]] او نهاد، امّا او چون به مصیبتی -که خود با دست خویش، برای خود فراهم کرده است- [[مبتلا]] شود، به [[حضرت حق]] [[کافر]] می‌گردد؛ کفری زبانی، عملی، و حتّی [[عقیدتی]]. ازاین‌رو نمی‌باید از سخن [[حضرت حق]] که فرمود: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref>، به تعجّب شد، چه وفای [[انسان]] از وفای سگ نیز گه گاه کمتر است!.
خط ۲۳: خط ۲۳:
* این [[فضیلت]] نیز همچون دیگر [[فضائل اخلاقی]]، از مراتبی چند برخوردار است:
* این [[فضیلت]] نیز همچون دیگر [[فضائل اخلاقی]]، از مراتبی چند برخوردار است:
=== مرتبه شدید ===
=== مرتبه شدید ===
* [[وفاداری]] کسی همچون [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نسبت به [[حضرت حق]]، بلکه نسبت به مخلوقات او - هرچند در شمار [[دشمنان]] ایشان باشند-، بالاترین مراتب این [[فضیلت]] است. [[قرآن کریم]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}<ref>«طا، ها * ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۲.</ref>. در خبر است که ایشان، آن چنان به [[عبادت]] [[حضرت حق]] پرداختند، که دو پای مبارکشان ورم کرد<ref>تفسیر صافی، ج۲، ص۳۴. </ref>؛ [[آیه]] پیشین نیز در همین هنگام نازل شد. و چون بر ایشان [[اعتراض]] شد که "چرا این‌گونه، به [[عبادت]] [[حق]] می‌‌پردازند"، فرمودند: "آیا [[بنده]] شاکر [[پروردگار]] نباشم؟!"<ref>{{متن حدیث|أَ فَلَا أَكُونُ‌ عَبْداً شَكُوراً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۸.</ref>.
* [[وفاداری]] کسی همچون [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نسبت به [[حضرت حق]]، بلکه نسبت به مخلوقات او - هرچند در شمار [[دشمنان]] ایشان باشند- بالاترین مراتب این [[فضیلت]] است. [[قرآن کریم]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}<ref>«طا، ها * ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۲.</ref>. در خبر است که ایشان، آن چنان به [[عبادت]] [[حضرت حق]] پرداختند، که دو پای مبارکشان ورم کرد<ref>تفسیر صافی، ج۲، ص۳۴. </ref>؛ [[آیه]] پیشین نیز در همین هنگام نازل شد. و چون بر ایشان [[اعتراض]] شد که "چرا این‌گونه، به [[عبادت]] [[حق]] می‌‌پردازند"، فرمودند: "آیا [[بنده]] شاکر [[پروردگار]] نباشم؟!"<ref>{{متن حدیث|أَ فَلَا أَكُونُ‌ عَبْداً شَكُوراً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۸.</ref>.
* نیز [[حضرت حق]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمی‌آورند به هلاکت افکنی» سوره شعراء، آیه ۳.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.</ref>
* نیز [[حضرت حق]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«مبادا خود را از اینکه (مشرکان) ایمان نمی‌آورند به هلاکت افکنی» سوره شعراء، آیه ۳.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.</ref>
* طُرفه آنکه این صفت، در [[حضرت حق]] بسیار شدیدتر از آن در وجود [[مبارک]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است؛ و تفاوت این صفت در آندو، به اندازه تفاوت میان دو وجود [[واجب]] و ممکن است!.
* طُرفه آنکه این صفت، در [[حضرت حق]] بسیار شدیدتر از آن در وجود [[مبارک]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است؛ و تفاوت این صفت در آندو، به اندازه تفاوت میان دو وجود [[واجب]] و ممکن است!.
* [[اخلاص]] و ووفاداری [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} نسبت به [[خداوند متعال]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[مردمان]] تحت [[حکومت]] ایشان، وحتی دشمنانشان نیز سخت مشهور است، و در کتب تواریخ و سیر مذکور؛ تا آنجا که [[معاویه]] نیز با تمامی دشمنی‌اش که نسبت به ایشان داشت، [[وفاداری]] ایشان را یاد و به آن [[اقرار]] می‌کرد!.
* [[اخلاص]] و ووفاداری [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} نسبت به [[خداوند متعال]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[مردمان]] تحت [[حکومت]] ایشان، وحتی دشمنانشان نیز سخت مشهور است، و در کتب تواریخ و سیر مذکور؛ تا آنجا که [[معاویه]] نیز با تمامی دشمنی‌اش که نسبت به ایشان داشت، [[وفاداری]] ایشان را یاد و به آن [[اقرار]] می‌کرد!.
* قرار گرفتن ایشان در بستر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در هنگامه شب [[هجرت]] - که چکاچک شمشیرها، قلب‌های بغض‌آلود و خطر بی‌پایان، آن بستر را محاصره کرده بود-، از نشانه‌های همین [[وفاداری]] ایشان نسبت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۹.</ref>.
* قرار گرفتن ایشان در بستر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در هنگامه شب [[هجرت]] - که چکاچک شمشیرها، قلب‌های بغض‌آلود و خطر بی‌پایان، آن بستر را محاصره کرده بود- از نشانه‌های همین [[وفاداری]] ایشان نسبت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۹.</ref>.
* و [[نزول]] این [[آیه]] [[مبارک]]، که [[ارزش]] عمل ایشان را به نمایش درآورد: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ }}<ref> و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است؛ سوره بقره، آیه:۲۰۷.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} در این رابطه می‌فرمایند: "این [[آیه]] به هنگامی که [[کفار]] [[قریش]] در طلب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بودند و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} برجایگاه [[خواب]] [[پیامبر]] خُفت، درباره ایشان نازل شد"<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} حِينَ بَذَلَ نَفْسَهُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ص لَيْلَةَ اضْطَجَعَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} لَمَّا طَلَبَتْهُ كُفَّارُ قُرَيْش‏}}؛ تفسیر برهان، ج۱، ص۲۰۶.</ref>.
* و [[نزول]] این [[آیه]] [[مبارک]]، که [[ارزش]] عمل ایشان را به نمایش درآورد: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ }}<ref> و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است؛ سوره بقره، آیه:۲۰۷.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} در این رابطه می‌فرمایند: "این [[آیه]] به هنگامی که [[کفار]] [[قریش]] در طلب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بودند و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} برجایگاه [[خواب]] [[پیامبر]] خُفت، درباره ایشان نازل شد"<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} حِينَ بَذَلَ نَفْسَهُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ص لَيْلَةَ اضْطَجَعَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} لَمَّا طَلَبَتْهُ كُفَّارُ قُرَيْش‏}}؛ تفسیر برهان، ج۱، ص۲۰۶.</ref>.
* هرچند این عمل ایشان در مقابل [[وفاداری]] آن وجود [[مبارک]] نسبت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اندکی از بسیار و نَمی از بحار است، با این حال این [[آیه]] نشان می‌دهد که [[وفاداری]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، به گونه‌ای است که [[جان]] خود را در کف [[اخلاص]] نهاده تقدیم [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌کند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۹.</ref>.
* هرچند این عمل ایشان در مقابل [[وفاداری]] آن وجود [[مبارک]] نسبت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اندکی از بسیار و نَمی از بحار است، با این حال این [[آیه]] نشان می‌دهد که [[وفاداری]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، به گونه‌ای است که [[جان]] خود را در کف [[اخلاص]] نهاده تقدیم [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌کند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۱۹.</ref>.
* [[وفاداری]] [[ابراهیم خلیل]] {{ع}} نیز در [[قرآن کریم]] یاد شده است. او به واسطه همین [[وفاداری]] است که پس از آنکه در امتحانات بسیار و دشوار به موفقیّت رسید، به مرتبه [[امامت]] نائل آمد؛ [[خداوند متعال]] نیز او را [[وفادار]] / وفاکار خواند، و به رتبه او در این صفت برجسته اشاره فرمود: {{متن قرآن|وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى}}<ref>«و (از صحیفه‌های) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بی‌کم و کاست به جای آورد؟» سوره نجم، آیه ۳۷.</ref>. لفظ به‌کار رفته در این [[آیه شریفه]]، از نظر قواعد صرف زبان [[عربی]]، نشان از [[رسوخ]] او در این ملکه دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۰.</ref>.
* [[وفاداری]] [[ابراهیم خلیل]] {{ع}} نیز در [[قرآن کریم]] یاد شده است. او به واسطه همین [[وفاداری]] است که پس از آنکه در امتحانات بسیار و دشوار به موفقیّت رسید، به مرتبه [[امامت]] نائل آمد؛ [[خداوند متعال]] نیز او را [[وفادار]] / وفاکار خواند، و به رتبه او در این صفت برجسته اشاره فرمود: {{متن قرآن|وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى}}<ref>«و (از صحیفه‌های) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بی‌کم و کاست به جای آورد؟» سوره نجم، آیه ۳۷.</ref>. لفظ به‌کار رفته در این [[آیه شریفه]]، از نظر قواعد صرف زبان [[عربی]]، نشان از [[رسوخ]] او در این ملکه دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۰.</ref>.
* کوتاه سخن آن که [[اخلاص]] [[پیامبران]] {{عم}} -و به‌ویژه خاتم آنان-، و نیز [[اخلاص]] [[اوصیاء]] - و به‌ویژه معصومانشان - در این [[فضیلت]]، [[برترین]] مراتب وفا است، که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن دست یابد و یا به مرزهای آن نزدیک شود. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶-۱۴۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۰.</ref>.
* کوتاه سخن آن که [[اخلاص]] [[پیامبران]] {{عم}} -و به‌ویژه خاتم آنان- و نیز [[اخلاص]] [[اوصیاء]] - و به‌ویژه معصومانشان - در این [[فضیلت]]، [[برترین]] مراتب وفا است، که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن دست یابد و یا به مرزهای آن نزدیک شود. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ * وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان توده‌های انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست می‌دارد * و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاری‌ها که در کار خویش کرده‌ایم در گذر و گام‌های ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶-۱۴۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۰.</ref>.
=== مرتبه متوسّط ===
=== مرتبه متوسّط ===
* مرتبه متوسّط این صفت، وفاء غیرتمندان و عفیفان نسبت به [[مردم]]، [[نزدیکان]] و [[خانواده]] خود می‌‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۰.</ref>.
* مرتبه متوسّط این صفت، وفاء غیرتمندان و عفیفان نسبت به [[مردم]]، [[نزدیکان]] و [[خانواده]] خود می‌‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۰.</ref>.
=== مرتبه ضعیف ===
=== مرتبه ضعیف ===
* مرتبه ضعیف و پایین این صفت - که همه [[مسلمانان]]، بلکه همه [[انسان‌ها]] به ناگزیر باید بدان متّصف شوند-، همان وفای معمول در میان [[مردم]] است؛ که اگر در کسی نباشد، می‌‌توان او را بی‌وفا خواند؛ و پر واضح است که بی‌وفایان از [[اسلام]] - و بلکه انسانیّت! - سخت به‌دورند.
* مرتبه ضعیف و پایین این صفت - که همه [[مسلمانان]]، بلکه همه [[انسان‌ها]] به ناگزیر باید بدان متّصف شوند- همان وفای معمول در میان [[مردم]] است؛ که اگر در کسی نباشد، می‌‌توان او را بی‌وفا خواند؛ و پر واضح است که بی‌وفایان از [[اسلام]] - و بلکه انسانیّت! - سخت به‌دورند.
* کوتاه سخن آنکه وفاء، [[شناخت]] [[نعمت]] و سپاس‌گزاری از [[صاحب]] آن است. این سپاس‌گزاری می‌‌تواند شامل زبان، [[قلب]]، و یا دیگر اندام‌ها شود؛ و در این زمینه تفاوتی میان [[خداوند متعال]]، و یا [[بندگان]] او نیست. نیز فراموش نکردن [[نعمت]]، و [[عصیان]] ننمودن در برابر نعمت‌های [[حضرت حق]]، در شمار دیگر اجزاء [[وفاداری]] است؛ صد افسوس که این [[رذیلت]] در [[جان]] بسیاری از [[مردم]] ریشه دوانیده آنان را از دیدن [[نعمت‌های الهی]] باز می‌‌دارد، ازاین‌رو آنان بی‌وفایانی هستند که [[نعمت]] [[صاحب]] [[نعمت]] را [[انکار]]، و به [[معاصی]] او روی می‌‌کنند. از این‌رو، این [[آیه شریفه]] در [[حقّ]] آنان [[صادق]] می‌‌آید: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۲.</ref>.
* کوتاه سخن آنکه وفاء، [[شناخت]] [[نعمت]] و سپاس‌گزاری از [[صاحب]] آن است. این سپاس‌گزاری می‌‌تواند شامل زبان، [[قلب]]، و یا دیگر اندام‌ها شود؛ و در این زمینه تفاوتی میان [[خداوند متعال]]، و یا [[بندگان]] او نیست. نیز فراموش نکردن [[نعمت]]، و [[عصیان]] ننمودن در برابر نعمت‌های [[حضرت حق]]، در شمار دیگر اجزاء [[وفاداری]] است؛ صد افسوس که این [[رذیلت]] در [[جان]] بسیاری از [[مردم]] ریشه دوانیده آنان را از دیدن [[نعمت‌های الهی]] باز می‌‌دارد، ازاین‌رو آنان بی‌وفایانی هستند که [[نعمت]] [[صاحب]] [[نعمت]] را [[انکار]]، و به [[معاصی]] او روی می‌‌کنند. از این‌رو، این [[آیه شریفه]] در [[حقّ]] آنان [[صادق]] می‌‌آید: {{متن قرآن|قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ}}<ref>«مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۲.</ref>.
* [[امام رضا]] {{ع}} می‌‌فرمایند: "هرکس که [[بنده]] [[صاحب]] [[نعمت]] را [[سپاس]] نگوید، [[خداوند متعال]] را نیز [[شکر]] نخواهد کرد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ‌ لَمْ‌ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ‌ مِنَ‌ الْمَخْلُوقِينَ‌ لَمْ‌ يَشْكُرِ اللَّهَ‌ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۴۲.</ref>.
* [[امام رضا]] {{ع}} می‌‌فرمایند: "هرکس که [[بنده]] [[صاحب]] [[نعمت]] را [[سپاس]] نگوید، [[خداوند متعال]] را نیز [[شکر]] نخواهد کرد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ‌ لَمْ‌ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ‌ مِنَ‌ الْمَخْلُوقِينَ‌ لَمْ‌ يَشْكُرِ اللَّهَ‌ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۴۲.</ref>.
خط ۴۵: خط ۴۵:
# وفاء [[خواص]]؛
# وفاء [[خواص]]؛
# وفاء عوام.
# وفاء عوام.
* هرکس در پی آن است که با [[سلوک]] منازل انسانیّت، به [[اخلاق الهی]] زینت یافته به بالاترین مدارج [[سلوک]] نائل شود، به ناگزیر باید از وفاء عوام بیاغازد، و چنان در آن پایمردی کند که ریشه این [[فضیلت]] در [[جان]] او ملکه گردد؛ آن گاه به مراتب بعدی دست یازد، تا سرانجام به مراتب بالای [[وفاداری]] -که در شمار [[اخلاق الهی]] است-، دست یابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۳.</ref>.
* هرکس در پی آن است که با [[سلوک]] منازل انسانیّت، به [[اخلاق الهی]] زینت یافته به بالاترین مدارج [[سلوک]] نائل شود، به ناگزیر باید از وفاء عوام بیاغازد، و چنان در آن پایمردی کند که ریشه این [[فضیلت]] در [[جان]] او ملکه گردد؛ آن گاه به مراتب بعدی دست یازد، تا سرانجام به مراتب بالای [[وفاداری]] -که در شمار [[اخلاق الهی]] است- دست یابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۲۳.</ref>.


== تقسیمی دیگر برای [[وفاداری]] ==
== تقسیمی دیگر برای [[وفاداری]] ==
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش