ایمان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = زمینه‌های معرفت | عنوان مدخل = ایمان | مداخل مرتبط = ایمان در لغت - ایمان در قرآن - ایمان در حدیث - ایمان در کلام اسلامی - ایمان در نهج البلاغه - ایمان در معارف دعا و زیارات - ایمان در اخلاق اسلامی - ایمان در...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵: خط ۱۵:


از واژگان مرتبط با کفر، [[شرک]] و [[الحاد]] و [[فسق]] است. فرق کفر با شرک از دیدگاه فقهی در این است که کفر [[انکار]] [[واجب تعالی]] و نبوت پیامبر اسلام{{صل}}<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۲.</ref> و شرک اعتقاد به دو یا چند واجب‌الوجود در [[نظام هستی]] است<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۱ (مقاله شرک).</ref>. الحاد به معنای [[منحرف]] شدن از [[حق]]<ref>طوسی، التبیان، ج۷، ص۳۰۷.</ref> و میل از اسلام به سوی کفر<ref>ابوالفتوح حسینی، ابن مخدوم، مفتاح الباب، ص۱۵۳.</ref> است. فرق [[کفر]] و [[فسق]] در این است که فسق اعم از کفر است؛ زیرا گاهی به [[کافر]] به سبب اخلال به [[حکم عقل]] و اقتضای [[فطرت]] [[فاسق]] گفته می‌شود؛ اما غالباً فاسق به شخصی گفته می‌شود که با وجود [[اقرار]] به [[حکم شرع]]، به همه [[احکام]] یا بعضی از آنها عمل نمی‌کند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳۶.</ref>.<ref>[[عزت‌الله مرادی|مرادی، عزت‌الله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۱۸.</ref>
از واژگان مرتبط با کفر، [[شرک]] و [[الحاد]] و [[فسق]] است. فرق کفر با شرک از دیدگاه فقهی در این است که کفر [[انکار]] [[واجب تعالی]] و نبوت پیامبر اسلام{{صل}}<ref>امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۲.</ref> و شرک اعتقاد به دو یا چند واجب‌الوجود در [[نظام هستی]] است<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۱ (مقاله شرک).</ref>. الحاد به معنای [[منحرف]] شدن از [[حق]]<ref>طوسی، التبیان، ج۷، ص۳۰۷.</ref> و میل از اسلام به سوی کفر<ref>ابوالفتوح حسینی، ابن مخدوم، مفتاح الباب، ص۱۵۳.</ref> است. فرق [[کفر]] و [[فسق]] در این است که فسق اعم از کفر است؛ زیرا گاهی به [[کافر]] به سبب اخلال به [[حکم عقل]] و اقتضای [[فطرت]] [[فاسق]] گفته می‌شود؛ اما غالباً فاسق به شخصی گفته می‌شود که با وجود [[اقرار]] به [[حکم شرع]]، به همه [[احکام]] یا بعضی از آنها عمل نمی‌کند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳۶.</ref>.<ref>[[عزت‌الله مرادی|مرادی، عزت‌الله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۱۸.</ref>
==پیشینه==
مسئله [[ایمان]] و کفر از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسائلی است که در [[ادیان الهی]] مطرح بوده و ادیان الهی بنابر آموزه‌ها و دستاورهای خود، [[انسان‌ها]] را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: گروهی ایمان آورده و در زمره [[مؤمنان]] درآمده‌اند و گروهی کفر ورزیده‌اند و در زمره [[کافران]] جای گرفته‌اند. در [[تورات]] و [[انجیل]] بر سخنان ناروا درباره [[خدا]] و صفات او نیز کفر گفته شده است<ref>کتاب مقدس، لاویان، ب۲۴، ص۱۰ - ۱۶؛ کتاب مکاشفه یوحنا، ب۱۶، ص۲۱.</ref>. [[قوم یهود]] برای ایمان سیزده اصل قائل‌اند که از جمله آنها [[باور]] به وجود [[حق‌تعالی]]، [[وحدانیت]] و [[جسم]] نداشتن اوست<ref>هیتلز، ج۱، ص۸۳.</ref>. همچنین معتقدند ایمان به [[دین یهود]] تنها برای کسانی که دارای [[مادری]] [[یهودی]] باشند، امکان‌پذیر است<ref>همان، ج۱، ص۹۶.</ref>.
ایمان در [[اسلام]] از مفاهیم محوری به شمار می‌رود<ref>بقره/ ۶؛ ممتحنه/ ۴؛ حجرات/ ۷.</ref> و در [[روایات]] به مباحث متعددی مانند [[درجات ایمان]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۲ – ۴۵.</ref> و خصوصیات [[مؤمن]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۲۶ – ۲۴۱.</ref> اشاره شده و در [[کتاب کافی]] بابی به ایمان و کفر اختصاص یافته است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲ – ۴۶۶.</ref>. [[قرآن کریم]] ایمان را [[محبوب]] مؤمنان و آراسته در قلب‌ها و کفر را ناخوشایند [[خداوند]] معرفی کرده<ref>حجرات/ ۷.</ref> و در [[آیات]] متعددی [[کفار]] را به قبول ایمان [[دعوت]] کرده<ref>بقره/ ۴۱؛ غافر/ ۱۰.</ref> و ایمان را [[برتر]] از اسلام دانسته که باید در [[قلب]] مستقر شود<ref>حجرات/ ۱۴.</ref>.
[[متکلمان]] با تحلیل ماهیت، جایگاه و رابطه ایمان و [[کفر]]<ref>ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۰ - ۱۷۲؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۲۶ - ۴۲۷؛ جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، ج۸، ص۳۲۶ – ۳۳۳.</ref> و با تقسیم [[کافر]] به قاصرو مقصر، احکامی برای هر یک بیان کرده‌اند<ref>خواجه نصیر، تلخیص المحصل، ص۴۰۰؛ جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، ج۸، ص۳۰۸.</ref>. [[خوارج]] نخستین فرقه‌ای بودند که به مسئله [[ایمان]] و تعیین مرز آن با کفر پرداختند. هرچند خوارج در آغاز با [[انگیزه]] [[سیاسی]] به این بحث دامن زدند، اما به تدریج و با آرام شدن [[بحران]] سیاسی در [[جامعه اسلامی]]، این بحث رنگ [[کلامی]] گرفت<ref>ایزوتسو، توشیهیکو، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص۳۴.</ref> و در برابر تندروی‌های خوارج، [[فرقه]] [[مرجئه]] ظهور کرد<ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۳۲ و ۱۶۱ - ۱۶۲؛ سبحانی، بحوث، ج۱، ص۵۷ - ۵۹.</ref>. اینان [[معتقد]] بودند ایمان تنها مبتنی بر قول است بدون عمل و [[معصیت]] نیز به ایمان آسیبی نمی‌رساند<ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۶۱ - ۱۶۲؛ جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، ج۸، ص۳۹۶.</ref>. این مباحث سبب شد [[متکلمان]] در مباحث خود به نظریه‌پردازی در این باب بپردازند و قلمرو بحث‌های کلامی در حوزه ایمان را گسترش دهند<ref>فخری، ماجد، سیر فلسفه در جهان اسلامی، ص۵۸ – ۶۳.</ref>. کتاب‌های بسیاری در این زمینه [[نگارش]] یافت، از جمله کتاب الایمان [[فضل بن شاذان]]، الایمان [[علامه حلی]]، حقائق الایمان [[شهید ثانی]]<ref>آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۵۱۰.</ref> و اصول الإیمان [[عبدالقاهر بغدادی]].
علمای [[اخلاق]] با [[تعریف ایمان]] و بیان ارکان آن<ref>خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اوصاف الاشراف، ص۹.</ref>، برای آن مراتبی ذکر کرده‌اند<ref>خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اوصاف الاشراف، ص۹ – ۱۱.</ref> و با استفاده از [[متون دینی]]، در کنار بحث از درمان [[رذایل اخلاقی]]، به برخی از اموری که ناسازگار با [[ایمان کامل]] است مانند [[دروغ]] و [[حسد]] اشاره کرده‌اند<ref>نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۳۳؛ شبّر، ص۱۴۹.</ref>. [[عارفان]] از [[ایمان]] و [[کفر]] بحث کرده‌اند<ref>ابن عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۵۱ - ۳۵۷ و ج۲، ص۵۹۲؛ نسفی، عزیزالدین، کتاب الانسان الکامل، ص۱۰۵.</ref> و غالباً ایمان را یک [[مقام]] دانسته‌اند<ref>بقلی شیرازی، روزبهان، مشرب الأرواح، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، ص۴۷.</ref> که در برابر مقام [[اسلام]] و [[احسان]] است<ref>قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، ص۹۶؛ فرغانی، سعید الدین، منتهی المدارک فی شرح تائیه، ج۲، ص۱۰۹.</ref>. [[فقها]] نیز در آثار خود به [[تعریف ایمان]] و کفر و فرق آن با اسلام<ref>شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج۵، ص۳۳۸ – ۳۳۹.</ref> و همچنین اقسام [[کافر]] و [[احکام]] آن پرداخته‌اند<ref>کاشف الغطاء، جعفربن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۴، ص۳۳۰ (: مقاله کافر).</ref>.
از دیدگاه [[اجتماعی]] ایمان نقش تعیین‌کننده‌ای در بهبود [[روابط اجتماعی]] دارد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، ص۴۹.</ref>. [[باور]] به [[خداوند]] و [[عالم غیب]] در [[زندگی]] [[انسان]] پایه و اساس [[جهان‌بینی اسلامی]] است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۲۰۹ - ۲۱۰.</ref>. در [[جهان]] امروز که [[ارزش‌های اخلاقی]] افول کرده، [[ایمان به خداوند]] که باید اساس [[فلسفه]] زندگی را تشکیل دهد، [[متزلزل]] شده و انسان به موجودی منفعت‌طلب و سودجو تبدیل شده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص۱۳۶.</ref>. ایمان در [[انقلاب اسلامی]] نیز نقش تعیین کننده‌ای در برپایی و ظهور آن داشته است<ref>نقوی حسینی، سید حسین، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص۲۱۶.</ref> و چنان که [[امام خمینی]] خاطرنشان کرده، خداوند با [[عنایات]] خاص خود ملّتی را که با [[روح]] و قوت ایمان به پا خاستند، [[پیروز]] کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۱۷۸؛ ج۷، ص۶۲ - ۶۳ و ج۱۹، ص۱۷۲، ۴۷۴.</ref>. امام خمینی در آثار خود به بیان [[حقیقت ایمان]]<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۵۵۳؛ حدیث جنود، ص۸۷.</ref> و کفر و رابطه این دو با اسلام<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۹۵ – ۹۶.</ref> پرداخته و [[اقسام کفر]] و ایمان و مراتب و آثار هریک از آنها را بیان کرده است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۹؛ تقریرات، ج۳، ص۳۴۲ - ۳۴۳؛ تفسیر حمد، ص۱۶۸؛ الطهاره، ج۳، ص۴۳۰ - ۴۳۷ و ۴۵۱.</ref>.<ref>[[عزت‌الله مرادی|مرادی، عزت‌الله]]، [[ایمان و کفر (مقاله)| مقاله «ایمان و کفر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۱۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۰

مقدمه

ایمان و کفر، تصدیق به وجود خداوند یگانه و پیامبر اسلام(ص) و انکار یکی از این دو. ایمان از ریشه «أمن» به معنای تصدیق و پذیرفتن[۱]، اطمینان و آرامش در نفس[۲] و اظهار خضوع[۳] است و کفر به معنای پوشاندن شیء است[۴]. در تعریف کلامی و فقهیِ ایمان اختلاف وجود دارد. برخی آن را تصدیق قلبی دانسته‌اند[۵] و برخی نیز آن را تصدیق و اقرار زبانی به وجود خداوند و پیامبران(ع) و آنچه بر آنان نازل شده، تعریف کرده‌اند[۶]؛ اما ایمان به معنای اخلاقی و معرفتی آن، کمال و حقیقت ایمان است که به همراه خوف از گناه و ورع است. از این رو شخص با ارتکاب بعضی از گناهان، از این قسم از ایمان خارج می‌شود[۷]. در اصطلاح خاص گاهی ایمان در منابع شیعی، به معنای اعتقاد به خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع) و سایر ائمه(ع) به کار می‌رود[۸].

امام خمینی ایمان در معنای فقهی آن را مترادف با اسلام می‌داند که تصدیق قلبی به خداوند و پیامبر اسلام(ص) است[۹] و در معنای اخلاقی آن را علمی می‌داند که به مرتبه قلب و وجدان رسیده و همراه با اطمینان، انقیاد و خضوع باشد[۱۰]. در برابر ایمان، کفر است که در اصطلاح کلامی و فقهی، انکار الوهیت یا وحدانیت خداوند یا نبوت پیامبر اسلام(ص) است[۱۱]. امام خمینی نیز کفر را در اصطلاح کلامی و فقهی، انکار خداوند یا توحید یا نبوت پیامبر اسلام(ص) می‌داند[۱۲].

ازجمله واژگان مرتبط با ایمان، اعتقاد و اسلام است. فرق اعتقاد با ایمان در این است که اعتقاد، مجرد تصدیق جازم بر یک امر است[۱۳]؛ اما برخی در ایمان علاوه براعتقاد، اقرار به زبان و عمل به آن را نیز لازم می‌دانند[۱۴]. به باور امام خمینی ایمان واقعی که به همراه خشوع و انقیاد است، برتر از اعتقاد است و اعتقاد، نوعی ادراک عقلی است و در ایمان باید این ادراک، با مجاهدت به قلب برسد[۱۵]. اسلام اعم از ایمان بوده و به معنای شهادت به الوهیت و وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اسلام(ص) است[۱۶].

از واژگان مرتبط با کفر، شرک و الحاد و فسق است. فرق کفر با شرک از دیدگاه فقهی در این است که کفر انکار واجب تعالی و نبوت پیامبر اسلام(ص)[۱۷] و شرک اعتقاد به دو یا چند واجب‌الوجود در نظام هستی است[۱۸]. الحاد به معنای منحرف شدن از حق[۱۹] و میل از اسلام به سوی کفر[۲۰] است. فرق کفر و فسق در این است که فسق اعم از کفر است؛ زیرا گاهی به کافر به سبب اخلال به حکم عقل و اقتضای فطرت فاسق گفته می‌شود؛ اما غالباً فاسق به شخصی گفته می‌شود که با وجود اقرار به حکم شرع، به همه احکام یا بعضی از آنها عمل نمی‌کند[۲۱].[۲۲]

پیشینه

مسئله ایمان و کفر از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسائلی است که در ادیان الهی مطرح بوده و ادیان الهی بنابر آموزه‌ها و دستاورهای خود، انسان‌ها را به دو دسته تقسیم کرده‌اند: گروهی ایمان آورده و در زمره مؤمنان درآمده‌اند و گروهی کفر ورزیده‌اند و در زمره کافران جای گرفته‌اند. در تورات و انجیل بر سخنان ناروا درباره خدا و صفات او نیز کفر گفته شده است[۲۳]. قوم یهود برای ایمان سیزده اصل قائل‌اند که از جمله آنها باور به وجود حق‌تعالی، وحدانیت و جسم نداشتن اوست[۲۴]. همچنین معتقدند ایمان به دین یهود تنها برای کسانی که دارای مادری یهودی باشند، امکان‌پذیر است[۲۵].

ایمان در اسلام از مفاهیم محوری به شمار می‌رود[۲۶] و در روایات به مباحث متعددی مانند درجات ایمان[۲۷] و خصوصیات مؤمن[۲۸] اشاره شده و در کتاب کافی بابی به ایمان و کفر اختصاص یافته است[۲۹]. قرآن کریم ایمان را محبوب مؤمنان و آراسته در قلب‌ها و کفر را ناخوشایند خداوند معرفی کرده[۳۰] و در آیات متعددی کفار را به قبول ایمان دعوت کرده[۳۱] و ایمان را برتر از اسلام دانسته که باید در قلب مستقر شود[۳۲].

متکلمان با تحلیل ماهیت، جایگاه و رابطه ایمان و کفر[۳۳] و با تقسیم کافر به قاصرو مقصر، احکامی برای هر یک بیان کرده‌اند[۳۴]. خوارج نخستین فرقه‌ای بودند که به مسئله ایمان و تعیین مرز آن با کفر پرداختند. هرچند خوارج در آغاز با انگیزه سیاسی به این بحث دامن زدند، اما به تدریج و با آرام شدن بحران سیاسی در جامعه اسلامی، این بحث رنگ کلامی گرفت[۳۵] و در برابر تندروی‌های خوارج، فرقه مرجئه ظهور کرد[۳۶]. اینان معتقد بودند ایمان تنها مبتنی بر قول است بدون عمل و معصیت نیز به ایمان آسیبی نمی‌رساند[۳۷]. این مباحث سبب شد متکلمان در مباحث خود به نظریه‌پردازی در این باب بپردازند و قلمرو بحث‌های کلامی در حوزه ایمان را گسترش دهند[۳۸]. کتاب‌های بسیاری در این زمینه نگارش یافت، از جمله کتاب الایمان فضل بن شاذان، الایمان علامه حلی، حقائق الایمان شهید ثانی[۳۹] و اصول الإیمان عبدالقاهر بغدادی.

علمای اخلاق با تعریف ایمان و بیان ارکان آن[۴۰]، برای آن مراتبی ذکر کرده‌اند[۴۱] و با استفاده از متون دینی، در کنار بحث از درمان رذایل اخلاقی، به برخی از اموری که ناسازگار با ایمان کامل است مانند دروغ و حسد اشاره کرده‌اند[۴۲]. عارفان از ایمان و کفر بحث کرده‌اند[۴۳] و غالباً ایمان را یک مقام دانسته‌اند[۴۴] که در برابر مقام اسلام و احسان است[۴۵]. فقها نیز در آثار خود به تعریف ایمان و کفر و فرق آن با اسلام[۴۶] و همچنین اقسام کافر و احکام آن پرداخته‌اند[۴۷].

از دیدگاه اجتماعی ایمان نقش تعیین‌کننده‌ای در بهبود روابط اجتماعی دارد[۴۸]. باور به خداوند و عالم غیب در زندگی انسان پایه و اساس جهان‌بینی اسلامی است[۴۹]. در جهان امروز که ارزش‌های اخلاقی افول کرده، ایمان به خداوند که باید اساس فلسفه زندگی را تشکیل دهد، متزلزل شده و انسان به موجودی منفعت‌طلب و سودجو تبدیل شده است[۵۰]. ایمان در انقلاب اسلامی نیز نقش تعیین کننده‌ای در برپایی و ظهور آن داشته است[۵۱] و چنان که امام خمینی خاطرنشان کرده، خداوند با عنایات خاص خود ملّتی را که با روح و قوت ایمان به پا خاستند، پیروز کرد[۵۲]. امام خمینی در آثار خود به بیان حقیقت ایمان[۵۳] و کفر و رابطه این دو با اسلام[۵۴] پرداخته و اقسام کفر و ایمان و مراتب و آثار هریک از آنها را بیان کرده است[۵۵].[۵۶]

منابع

پانویس

  1. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۵، ص۲۰۷۱؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۶، ص۲۰۴.
  2. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۰.
  3. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۳.
  4. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۹۱؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۷۱۴.
  5. سید مرتضی، علم الهدی، علی بن حسین، الذخیرة فی علم الکلام، ص۵۳۶ - ۵۳۷؛ شهید ثانی، المقاصد العلیة فی شرح الرسالة الالفیه، ص۳۴.
  6. قاضی عبدالجبار همدانی، ابوالحسن و قوام الدین مانکدیم، شرح الأصول الخمسه، ص۴۷۸ - ۴۷۹؛ بغدادی، عبدالقاهر، اصول الإیمان، ص۱۹۸ – ۱۹۹.
  7. مکی، ابوطالب محمد بن علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون السود، ج۲، ص۲۲۱؛ غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، ج۱۲، ص۲۶.
  8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۸ - ۲۰؛ مرعشی شوشتری، سیدقاضی نورالله، الصوارم المهرقة فی نقد الصواعق المحرقه، ص۲۹۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶۵، ص۲۴۳.
  9. امام خمینی، مکاسب، ج۱، ص۳۷۷؛ الطهاره، ج۳، ص۴۳۵ - ۴۳۷ و ۴۴۷ – ۴۴۸.
  10. امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۸.
  11. مجلسی، مرآة العقول، ج۷، ص۱۲۶ - ۱۳۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۶، ص۲۹۵.
  12. امام خمینی، کشف اسرار، ص۲۰۰؛ الطهاره، ج۳، ص۴۵۹.
  13. فاضل مقداد، الاعتماد، ص۴۲ – ۴۳.
  14. طوسی، الاقتصاد، ص۲۲۷ - ۲۲۸؛ بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره، ج۶، ص۱۶.
  15. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴؛ صحیفه، ج۱۱، ص۳۸۲ (: ادامه مقاله).
  16. ادامه مقاله.
  17. امام خمینی، الطهاره، ج۳، ص۴۴۲.
  18. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۱ (مقاله شرک).
  19. طوسی، التبیان، ج۷، ص۳۰۷.
  20. ابوالفتوح حسینی، ابن مخدوم، مفتاح الباب، ص۱۵۳.
  21. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳۶.
  22. مرادی، عزت‌الله، مقاله «ایمان و کفر»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۱۸.
  23. کتاب مقدس، لاویان، ب۲۴، ص۱۰ - ۱۶؛ کتاب مکاشفه یوحنا، ب۱۶، ص۲۱.
  24. هیتلز، ج۱، ص۸۳.
  25. همان، ج۱، ص۹۶.
  26. بقره/ ۶؛ ممتحنه/ ۴؛ حجرات/ ۷.
  27. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۲ – ۴۵.
  28. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۲۶ – ۲۴۱.
  29. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲ – ۴۶۶.
  30. حجرات/ ۷.
  31. بقره/ ۴۱؛ غافر/ ۱۰.
  32. حجرات/ ۱۴.
  33. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۰ - ۱۷۲؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۲۶ - ۴۲۷؛ جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، ج۸، ص۳۲۶ – ۳۳۳.
  34. خواجه نصیر، تلخیص المحصل، ص۴۰۰؛ جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، ج۸، ص۳۰۸.
  35. ایزوتسو، توشیهیکو، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص۳۴.
  36. شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۳۲ و ۱۶۱ - ۱۶۲؛ سبحانی، بحوث، ج۱، ص۵۷ - ۵۹.
  37. شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۶۱ - ۱۶۲؛ جرجانی، سید شریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، ج۸، ص۳۹۶.
  38. فخری، ماجد، سیر فلسفه در جهان اسلامی، ص۵۸ – ۶۳.
  39. آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۲، ص۵۱۰.
  40. خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اوصاف الاشراف، ص۹.
  41. خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد، اوصاف الاشراف، ص۹ – ۱۱.
  42. نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۳۳؛ شبّر، ص۱۴۹.
  43. ابن عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۳۵۱ - ۳۵۷ و ج۲، ص۵۹۲؛ نسفی، عزیزالدین، کتاب الانسان الکامل، ص۱۰۵.
  44. بقلی شیرازی، روزبهان، مشرب الأرواح، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، ص۴۷.
  45. قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، ص۹۶؛ فرغانی، سعید الدین، منتهی المدارک فی شرح تائیه، ج۲، ص۱۰۹.
  46. شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج۵، ص۳۳۸ – ۳۳۹.
  47. کاشف الغطاء، جعفربن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۴، ص۳۳۰ (: مقاله کافر).
  48. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، ص۴۹.
  49. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۲۰۹ - ۲۱۰.
  50. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص۱۳۶.
  51. نقوی حسینی، سید حسین، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص۲۱۶.
  52. امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۱۷۸؛ ج۷، ص۶۲ - ۶۳ و ج۱۹، ص۱۷۲، ۴۷۴.
  53. امام خمینی، چهل حدیث، ص۵۵۳؛ حدیث جنود، ص۸۷.
  54. امام خمینی، حدیث جنود، ص۹۵ – ۹۶.
  55. امام خمینی، حدیث جنود، ص۸۹؛ تقریرات، ج۳، ص۳۴۲ - ۳۴۳؛ تفسیر حمد، ص۱۶۸؛ الطهاره، ج۳، ص۴۳۰ - ۴۳۷ و ۴۵۱.
  56. مرادی، عزت‌الله، مقاله «ایمان و کفر»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۵۱۹.