سیره خانوادگی پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
=== با فرزندان === | === با فرزندان === | ||
او با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوقالعاده مهربان بود و به آنها [[محبت]] میکرد؛ آنها را روی دامن خویش مینشاند، بر دوش خویش سوار میکرد. آنها را میبوسید و اینها همه بر خلاف خلق و خوی رایج آن [[زمان]] بود. روزی در حضور یکی از اشراف، [[امام حسن]] {{ع}} را میبوسید. آن مرد گفت: من دو پسر دارم و هنوز حتی یک بار هیچ کدام از آنها را نبوسیدهام. فرمود: کسی که [[مهربانی]] نکند [[رحمت خدا]] شامل حالش نمیشود<ref>مسند احمد، ج ۲، ص۲۲۸.</ref>. نسبت به فرزندان [[مسلمانان]] نیز مهربانی میکرد. آنها را روی زانوی خویش نشانده، دست محبت بر سر آنها میکشید. گاه [[مادران]]، [[کودکان]] خردسال خویش را به او میدادند که برای آنها [[دعا]] کند. اتفاق میافتاد که احیاناً آن کودکان روی جامهاش ادرار میکردند. مادران ناراحت و شرمنده میشدند و میخواستند مانع ادامه ادرار بچه شوند، آنها را از این کار به شدت منع میکرد و میگفت: مانع ادامه ادرار [[کودک]] نشوید، اینکه [[جامه]] من [[نجس]] بشود اهمیت ندارد، [[تطهیر]] میکنم<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>. | او با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوقالعاده مهربان بود و به آنها [[محبت]] میکرد؛ آنها را روی دامن خویش مینشاند، بر دوش خویش سوار میکرد. آنها را میبوسید و اینها همه بر خلاف خلق و خوی رایج آن [[زمان]] بود. روزی در حضور یکی از اشراف، [[امام حسن]] {{ع}} را میبوسید. آن مرد گفت: من دو پسر دارم و هنوز حتی یک بار هیچ کدام از آنها را نبوسیدهام. فرمود: کسی که [[مهربانی]] نکند [[رحمت خدا]] شامل حالش نمیشود<ref>مسند احمد، ج ۲، ص۲۲۸.</ref>. نسبت به فرزندان [[مسلمانان]] نیز مهربانی میکرد. آنها را روی زانوی خویش نشانده، دست محبت بر سر آنها میکشید. گاه [[مادران]]، [[کودکان]] خردسال خویش را به او میدادند که برای آنها [[دعا]] کند. اتفاق میافتاد که احیاناً آن کودکان روی جامهاش ادرار میکردند. مادران ناراحت و شرمنده میشدند و میخواستند مانع ادامه ادرار بچه شوند، آنها را از این کار به شدت منع میکرد و میگفت: مانع ادامه ادرار [[کودک]] نشوید، اینکه [[جامه]] من [[نجس]] بشود اهمیت ندارد، [[تطهیر]] میکنم<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>. | ||
==سیره خانوادگی پیامبر خاتم== | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} بخشی از وقت خویش را به همسرانش اختصاص میداد. چون به [[خانه]] میرفت، با آنان [[گفتگو]] میکرد و اُنس میگرفت و نیازهای [[روحی]] و [[عاطفی]] ایشان را برآورده میساخت. در کارهای خانه به همسرش [[یاری]] میرساند. خانه را جارو میزد و در درست کردن خمیر کمک میکرد<ref>ابن یدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۴۰۲.</ref>. رسول خدا{{صل}} درباره نوع [[غذا]] و کیفیت پخت و پز آن، بهانه نمیگرفت و از آنچه [[خدا]] [[حلال]] کرده بود، همراه [[خانواده]] و خدمتکاران میخورد. | |||
[[روابط]] رسول خدا{{صل}} با همسرانش به گونهای بود که آنان گاه به خود [[جرأت]] [[مشاجره]] با آن [[حضرت]] را میدادند<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ * إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}} «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است برای کسب خشنودی همسرانت حرام میداری؟ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * خداوند، برای شما گشودن سوگندهایتان را (با دادن کفّاره) اجازه داده است و خداوند سرور شماست و او دانای فرزانه است * و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را (به همسر دیگر) خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را (به همسران خود) گفت و در (گفتن) بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که (پیامبر) آن (همسر رازگشا) را از این (امر) باخبر ساخت (همسر) گفت: چه کسی تو را از این (رازگشایی من) آگاه کرد؟ (پیامبر) گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت * اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است)؛ چراکه به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۱-۴.</ref>. در برابر خردهگیریهایی که [[همسران رسول خدا]]{{صل}} به وی درباره استفاده از [[اموال]] میگرفتند، [[آیات]] ذیل نازل شد: «ای [[پیامبر]]! به همسرانت بگو: اگر خواهان [[زندگی دنیا]] و [[زینت]] آن هستند، بیایید تا مهرتان را بدهم و خوش و خرم شما را رها کنم و اگر خواستار [[خدا]] و فرستاده وی و سرای [[آخرت]] هستید، پس به [[راستی]] خدا برای [[نیکوکاران]] شما [[پاداش]] بزرگی آماده کرده است»<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا}} «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.</ref>. | |||
[[رفتار]] با [[عطوفت]] [[رسول خدا]]{{صل}} با [[همسران]]، برای برخی افراد توجیه پذیر نبود و این گروه، ریشه همه گرفتاریهای پیامبر از سوی همسرانش را، نوع برخوردهای خود [[حضرت]] میدانستند و [[معتقد]] بودند اگر همان گونه که آنان با زنانشان رفتار میکنند، پیامبر نیز با همسرانش رفتار میکرد، آنان [[جسور]] نمیشدند و [[جرأت]] نمیکردند روی حرف مردان حرفی بزنند. پیامبر این روشها را نمیپسندید و چون این سخنان بدو گفته میشد، تنها [[تبسم]] میکرد. | |||
با تمام تفاوتهای [[اخلاقی]] و قبیلهای که میان همسران رسول خدا{{صل}} بود، پیامبر به [[عدالت]] میانشان رفتار میکرد. مهریه همه آنان با یکدیگر برابر و به [[میزان]] پانصد درهم بود و تفاوت سن ایشان در این زمینه تأثیری نداشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۰؛ شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۴۸.</ref> رسول خدا{{صل}} در سفرها نیز برخی از همسران خویش را به قید قرعه همراه میبرد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۲۶؛ ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ج۱، ص۳۱۱.</ref>. | |||
[[تعداد همسران]]: درباره تعداد [[همسران رسول خدا]]{{صل}}، پرسشهایی به ویژه از سوی [[مستشرقان]] مطرح شده است که برای توضیح این مسئله باید به نکات ذیل توجه کرد: | |||
#[[چندهمسری]] در [[جامعه]] عصر [[رسول خدا]]{{صل}}، امری معمول و [[پسندیده]] بود و عاملی برای رفع [[مشکلات]] [[اجتماعی]] آنان به شمار میآمد. این کار افزون بر اینکه موجب تقویت و [[تحکیم]] [[مودت]] میان قبائل و [[جلوگیری از جنگ]] و [[خونریزی]] میشد، مشکل عدم [[تساوی]] میان تعداد افراد [[زن]] و مرد و بیسرپرست شدن [[زنان]] و [[یتیمان]] را که بر اثر [[جنگ]] و خونریزی پدید میآمد، حل میکرد. | |||
#رسول خدا{{صل}} در عنفوان [[جوانی]] و در ۲۵ سالگی با نخستین [[همسر]] خویش، [[خدیجه]]، [[ازدواج]] کرد<ref>درباره سن خدیجه و نیز ازدواج پیشین وی، دیدگاه مخالف وجود دارد. شواهدی ۲۸ ساله بودن خدیجه{{س}} هنگام ازدواج و نیز عدم ازدواج پیشین وی را تأیید میکند (بنگرید: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم{{صل}}، ج۲، ص۱۹۹، ۲۰۷).</ref>. آن [[حضرت]] مدت ۲۵ سال با خدیجه [[زندگی]] مشترک داشت و در این مدت همسر دیگری جز او [[اختیار]] نکرد؛ حال آنکه اگر رسول خدا{{صل}} در پی اغراض [[شهوانی]] بود، در این دوران باید به سراغ [[دختران]] و زنان دیگری میرفت. | |||
#ازدواجهای متعدد رسول خدا{{صل}} در دهه آخر [[عمر]] ایشان انجام گرفت، یعنی پس از پنجاه سالگی و هنگامی بود که مشغلههای بسیار داشت، بدین روی این ازدواجها برای تأمین برخی اهداف و [[مصالح]] [[سیاسی]] اجتماعی و [[دینی]] صورت گرفت. | |||
#در میان [[همسران پیامبر]]{{صل}}، بنابر [[منابع اهل سنت]]، جز [[عایشه]] که دوشیزه بود، دیگران پیش از ازدواج با آن حضرت، شوهر کرده و [[بیوه]] بودند<ref>برخی شواهد حاکی از ازدواج پیشین عائشه است. بنگرید: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم{{صل}}، ج۱۳، ص۱۱۲.</ref>. | |||
#رسول خدا{{صل}} تنها از خدیجه و [[ماریه قبطیه]] صاحب فرزند شد و هیچ یک از [[همسران]] دیگر وی، با اینکه بعضاً از شوهران سابقشان فرزندانی داشتند، از [[رسول خدا]]{{صل}} صاحب فرزند نشدند. | |||
#رسول خدا{{صل}} با اینکه در [[مدینه]] میزیست، اما هیچ زنی از [[انصار]] نگرفت. [[تاریخ نگاران]] درباره تعداد [[زنان پیامبر]] آمارهای گوناگونی به دست دادهاند. [[ابن اسحاق]] تعداد آنان را سیزده<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۹۳.</ref>، [[ابن سعد]] چهارده<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۷۶.</ref> و [[بیهقی]] پانزده نفر دانستهاند<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ج۷، ص۲۸۸.</ref>. سبب [[اختلاف]] آن است که برخی از این افراد پیش از [[ازدواج با پیامبر]] از آن [[حضرت]] جدا شدند و برخی از ایشان مانند [[ماریه قبطیه]]، در شمار [[کنیزان]] آن حضرت بودند. اما مشهور آن است که [[همسران رسول خدا]]{{صل}} یازده تن بودند که نُه تن از ایشان هنگام [[رحلت]] آن بزرگوار زنده بودند<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ج۷، ص۲۸۹.</ref>. از همسران رسول خدا{{صل}}، [[حضرت خدیجه]]{{س}} و [[زینب دختر خزیمه]] در [[زمان حیات پیامبر]] از [[دنیا]] رفتند. نام این [[زنان]] بر اساس اطلاعات کتاب الطبقات الکبری به شرح ذیل است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲ به بعد.</ref>: ۱. [[خدیجه دختر خویلد]]؛ ۲. [[سوده]] دختر زَمعه؛ ۳. [[عایشه دختر ابوبکر]]؛ ۴. حَفصه [[دختر عمر]]؛ ۵. زینب دختر خزیمه؛ ۶. اُم [[سلمه]] دختر [[ابوامیه مخزومی]]؛ ۷. [[زینب]] دختر جَحش؛ ۸. اُم [[حبیبه]] [[دختر ابوسفیان]]؛ ۹. جُوَیریه دختر [[حارث]]؛ ۱۰. [[صفیه]] دختر حُیَی؛ ۱۱. مَیمونه دختر حارث. رسول خدا{{صل}} به جز زنان یاد شده، دو [[کنیز]] نیز به نامهای ماریه قبطیه و [[ریحانه دختر زید]] داشت که با آنان همچون همسران [[آزاد]] [[رفتار]] میکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۰۵.</ref>. | |||
[[فلسفه]] ازدواجها: درباره فلسفه ازدواجها وجوهی گفته شده است؛ از جمله اینکه این ازدواجها، از روی [[شفقت]] و [[دلسوزی]] آن حضرت درباره زنان [[بیوه]] و بییاور شدن آنان بود. به خصوص [[ازدواج]] وی با زنان بیوه [[مهاجر]]، میتوانست [[مشکلات]] تعدادی از ایشان، که همسران خود را در [[جنگها]] یا حوادث دیگر از دست داده بودند و در [[مدینه]] تیره و طایفهای نداشتند، حل کند. [[رسول خدا]]{{صل}} با این [[رفتار]]، عملاً [[انصار]] را [[تشویق]] میکرد تا سر پرستی [[زنان]] [[بیوه]] [[مهاجر]] را بر عهده گیرند. | |||
برخی ازدواجها مانند [[ازدواج]] با [[ام حبیبه دختر ابوسفیان]]، افزون بر [[حمایت]] از [[زن]] آسیب دیده به سبب [[ارتداد]] و درگذشت همسرش در [[حبشه]]، برای پیوند دادن و نرم کردن دلهای [[مخالفان]] خویش، مانند [[ابوسفیان]] [[رهبر]] [[قریش]] بود. | |||
ازدواج آن [[حضرت]] با [[زینب دختر جحش]] که [[همسر]] پسر خوانده خود بود، به [[دستور الهی]] و برای ابطال [[سنت]] غلطی بود که ازدواج با همسر پسر خوانده را ممنوع میدانست. این ازدواج نیز بر اساس [[وحی الهی]] صورت گرفت<ref>[[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]] ص۲۲۰.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۸
از سیرههای خانوادگی پیامبر اسلام (ص) چگونگی رفتار ایشان با همسران و فرزندان بیان شده است، که با همسران مهربان بود و اشکالات آنها را نادیده میگرفت و به فرزندان فوقالعاده محبت میورزید.
مقدمه
از جمله سیرههای خانوادگی پیامبر اسلام (ص) چگونگی رفتار ایشان با همسران و فرزندان بیان شده است:
با همسران
رسول خدا (ص) بخشی از وقت خویش را به همسرانش اختصاص میداد. چون به خانه میرفت، با آنان گفتگو میکرد و اُنس میگرفت و نیازهای روحی و عاطفی ایشان را برآورده میساخت. در کارهای خانه به همسرش یاری میرساند. خانه را جارو میزد و با خدمتکار خویش، آرد خمیر میکرد[۱]. رسول خدا (ص) درباره نوع غذا و کیفیت پخت و پز آن، بهانه نمیگرفت و از آنچه خدا حلال کرده بود، همراه خانواده و خدمتکاران میخورد.
روابط رسول خدا (ص) با همسرانش به گونهای بود که آنان گاه به خود جرأت مشاجره با آن حضرت را میدادند. در برابر خُردهگیریهایی که همسران رسول خدا (ص) به وی درباره استفاده از اموال میگرفتند، آیات زیر نازل شد: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴾[۲].
برخورد همسران رسول خدا (ص) با وی و تحت فشار قرار دادن آن حضرت به گونهای بود که پیامبر یک ماه از آنها کنارهگیری کرد و در موردی دیگر، رسول خدا (ص) برای جلب رضایت برخی از همسران، آنچه حلال بود بر خود حرام نمود[۳]. همچنین در اختلافی که میان رسول خدا (ص) و همسرش حفصه پیش آمد، بنا شد در این زمینه، عمر که پدر حفصه بود قضاوت کند. جسارت حفصه در این مجلس به گونهای بود که عمر به او گفت: اگر محضر پیامبر نبود، به قدری او را میزد که جان دهد[۴].
رفتار با عطوفت رسول خدا (ص) با همسران، برای برخی افراد قابل توجیه نبود؛ چنان که افرادی چون عمر، ریشه همه گرفتاریهای پیامبر از سوی همسرانش را، نوع برخوردهای خود حضرت میدانستند و معتقد بودند اگر همانطور که آنان با زنانشان رفتار میکنند، پیامبر نیز رفتار میکرد، زنان جسور نمیشدند و جرئت نمیکردند روی حرف مردان حرفی بزنند. پیامبر این روشها را نمیپسندید و چون این سخنان بدو گفته میشد، تنها تبسم میکرد. رقابت میان همسران رسول خدا (ص) مشهود بود؛ چنان که برخی همسران از عنایت پیامبر به ماریه قبطیه نگران بودند و به آزار و اذیت وی پرداختند که رسول خدا (ص) وی را به مکانی بیرون از مدینه برد[۵]. این رقابتها چنان بود که ام حبیبه هنگام مرگ با اشاره به آن، از عایشه و ام سلمه که در آن هنگام زنده بودند، طلب بخشش کرد[۶].
با تمام تفاوتهای اخلاقی و قبیلهای که میان همسران رسول خدا (ص) بود، پیامبر با زنانش در عرصههای گوناگون عدالت را رعایت میکرد. مهریه همه آنان برابر و به میزان پانصد درهم بود و تفاوت سن ایشان در این زمینه تأثیری نداشت[۷]. رسول خدا (ص) در سفرها نیز برخی از همسران خویش را به قید قرعه به همراه میبرد[۸].
در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچگونه خشونتی نمیکرد و این برخلاف خلق و خوی مکیان بود. بدزبانی برخی از همسران خویش را تحمل میکرد تا آنجا که دیگران از این همه تحمل رنج میبردند. به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید میکرد و میگفت: همه مردم دارای خصلتهای نیک و بد هستند؛ مرد نباید تنها جنبههای ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند؛ چه، هرگاه از یک خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودی اوست و این دو را باید با هم به حساب آورد[۹].
با فرزندان
او با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوقالعاده مهربان بود و به آنها محبت میکرد؛ آنها را روی دامن خویش مینشاند، بر دوش خویش سوار میکرد. آنها را میبوسید و اینها همه بر خلاف خلق و خوی رایج آن زمان بود. روزی در حضور یکی از اشراف، امام حسن (ع) را میبوسید. آن مرد گفت: من دو پسر دارم و هنوز حتی یک بار هیچ کدام از آنها را نبوسیدهام. فرمود: کسی که مهربانی نکند رحمت خدا شامل حالش نمیشود[۱۰]. نسبت به فرزندان مسلمانان نیز مهربانی میکرد. آنها را روی زانوی خویش نشانده، دست محبت بر سر آنها میکشید. گاه مادران، کودکان خردسال خویش را به او میدادند که برای آنها دعا کند. اتفاق میافتاد که احیاناً آن کودکان روی جامهاش ادرار میکردند. مادران ناراحت و شرمنده میشدند و میخواستند مانع ادامه ادرار بچه شوند، آنها را از این کار به شدت منع میکرد و میگفت: مانع ادامه ادرار کودک نشوید، اینکه جامه من نجس بشود اهمیت ندارد، تطهیر میکنم[۱۱].
سیره خانوادگی پیامبر خاتم
رسول خدا(ص) بخشی از وقت خویش را به همسرانش اختصاص میداد. چون به خانه میرفت، با آنان گفتگو میکرد و اُنس میگرفت و نیازهای روحی و عاطفی ایشان را برآورده میساخت. در کارهای خانه به همسرش یاری میرساند. خانه را جارو میزد و در درست کردن خمیر کمک میکرد[۱۲]. رسول خدا(ص) درباره نوع غذا و کیفیت پخت و پز آن، بهانه نمیگرفت و از آنچه خدا حلال کرده بود، همراه خانواده و خدمتکاران میخورد.
روابط رسول خدا(ص) با همسرانش به گونهای بود که آنان گاه به خود جرأت مشاجره با آن حضرت را میدادند[۱۳]. در برابر خردهگیریهایی که همسران رسول خدا(ص) به وی درباره استفاده از اموال میگرفتند، آیات ذیل نازل شد: «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آن هستند، بیایید تا مهرتان را بدهم و خوش و خرم شما را رها کنم و اگر خواستار خدا و فرستاده وی و سرای آخرت هستید، پس به راستی خدا برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی آماده کرده است»[۱۴].
رفتار با عطوفت رسول خدا(ص) با همسران، برای برخی افراد توجیه پذیر نبود و این گروه، ریشه همه گرفتاریهای پیامبر از سوی همسرانش را، نوع برخوردهای خود حضرت میدانستند و معتقد بودند اگر همان گونه که آنان با زنانشان رفتار میکنند، پیامبر نیز با همسرانش رفتار میکرد، آنان جسور نمیشدند و جرأت نمیکردند روی حرف مردان حرفی بزنند. پیامبر این روشها را نمیپسندید و چون این سخنان بدو گفته میشد، تنها تبسم میکرد. با تمام تفاوتهای اخلاقی و قبیلهای که میان همسران رسول خدا(ص) بود، پیامبر به عدالت میانشان رفتار میکرد. مهریه همه آنان با یکدیگر برابر و به میزان پانصد درهم بود و تفاوت سن ایشان در این زمینه تأثیری نداشت[۱۵] رسول خدا(ص) در سفرها نیز برخی از همسران خویش را به قید قرعه همراه میبرد[۱۶].
تعداد همسران: درباره تعداد همسران رسول خدا(ص)، پرسشهایی به ویژه از سوی مستشرقان مطرح شده است که برای توضیح این مسئله باید به نکات ذیل توجه کرد:
- چندهمسری در جامعه عصر رسول خدا(ص)، امری معمول و پسندیده بود و عاملی برای رفع مشکلات اجتماعی آنان به شمار میآمد. این کار افزون بر اینکه موجب تقویت و تحکیم مودت میان قبائل و جلوگیری از جنگ و خونریزی میشد، مشکل عدم تساوی میان تعداد افراد زن و مرد و بیسرپرست شدن زنان و یتیمان را که بر اثر جنگ و خونریزی پدید میآمد، حل میکرد.
- رسول خدا(ص) در عنفوان جوانی و در ۲۵ سالگی با نخستین همسر خویش، خدیجه، ازدواج کرد[۱۷]. آن حضرت مدت ۲۵ سال با خدیجه زندگی مشترک داشت و در این مدت همسر دیگری جز او اختیار نکرد؛ حال آنکه اگر رسول خدا(ص) در پی اغراض شهوانی بود، در این دوران باید به سراغ دختران و زنان دیگری میرفت.
- ازدواجهای متعدد رسول خدا(ص) در دهه آخر عمر ایشان انجام گرفت، یعنی پس از پنجاه سالگی و هنگامی بود که مشغلههای بسیار داشت، بدین روی این ازدواجها برای تأمین برخی اهداف و مصالح سیاسی اجتماعی و دینی صورت گرفت.
- در میان همسران پیامبر(ص)، بنابر منابع اهل سنت، جز عایشه که دوشیزه بود، دیگران پیش از ازدواج با آن حضرت، شوهر کرده و بیوه بودند[۱۸].
- رسول خدا(ص) تنها از خدیجه و ماریه قبطیه صاحب فرزند شد و هیچ یک از همسران دیگر وی، با اینکه بعضاً از شوهران سابقشان فرزندانی داشتند، از رسول خدا(ص) صاحب فرزند نشدند.
- رسول خدا(ص) با اینکه در مدینه میزیست، اما هیچ زنی از انصار نگرفت. تاریخ نگاران درباره تعداد زنان پیامبر آمارهای گوناگونی به دست دادهاند. ابن اسحاق تعداد آنان را سیزده[۱۹]، ابن سعد چهارده[۲۰] و بیهقی پانزده نفر دانستهاند[۲۱]. سبب اختلاف آن است که برخی از این افراد پیش از ازدواج با پیامبر از آن حضرت جدا شدند و برخی از ایشان مانند ماریه قبطیه، در شمار کنیزان آن حضرت بودند. اما مشهور آن است که همسران رسول خدا(ص) یازده تن بودند که نُه تن از ایشان هنگام رحلت آن بزرگوار زنده بودند[۲۲]. از همسران رسول خدا(ص)، حضرت خدیجه(س) و زینب دختر خزیمه در زمان حیات پیامبر از دنیا رفتند. نام این زنان بر اساس اطلاعات کتاب الطبقات الکبری به شرح ذیل است[۲۳]: ۱. خدیجه دختر خویلد؛ ۲. سوده دختر زَمعه؛ ۳. عایشه دختر ابوبکر؛ ۴. حَفصه دختر عمر؛ ۵. زینب دختر خزیمه؛ ۶. اُم سلمه دختر ابوامیه مخزومی؛ ۷. زینب دختر جَحش؛ ۸. اُم حبیبه دختر ابوسفیان؛ ۹. جُوَیریه دختر حارث؛ ۱۰. صفیه دختر حُیَی؛ ۱۱. مَیمونه دختر حارث. رسول خدا(ص) به جز زنان یاد شده، دو کنیز نیز به نامهای ماریه قبطیه و ریحانه دختر زید داشت که با آنان همچون همسران آزاد رفتار میکرد[۲۴].
فلسفه ازدواجها: درباره فلسفه ازدواجها وجوهی گفته شده است؛ از جمله اینکه این ازدواجها، از روی شفقت و دلسوزی آن حضرت درباره زنان بیوه و بییاور شدن آنان بود. به خصوص ازدواج وی با زنان بیوه مهاجر، میتوانست مشکلات تعدادی از ایشان، که همسران خود را در جنگها یا حوادث دیگر از دست داده بودند و در مدینه تیره و طایفهای نداشتند، حل کند. رسول خدا(ص) با این رفتار، عملاً انصار را تشویق میکرد تا سر پرستی زنان بیوه مهاجر را بر عهده گیرند.
برخی ازدواجها مانند ازدواج با ام حبیبه دختر ابوسفیان، افزون بر حمایت از زن آسیب دیده به سبب ارتداد و درگذشت همسرش در حبشه، برای پیوند دادن و نرم کردن دلهای مخالفان خویش، مانند ابوسفیان رهبر قریش بود.
ازدواج آن حضرت با زینب دختر جحش که همسر پسر خوانده خود بود، به دستور الهی و برای ابطال سنت غلطی بود که ازدواج با همسر پسر خوانده را ممنوع میدانست. این ازدواج نیز بر اساس وحی الهی صورت گرفت[۲۵].
جستارهای وابسته
- سبک زندگی پیامبر خاتم
- سیره اخلاقی پیامبر خاتم
- سیره عبادی پیامبر خاتم (سیره معنوی پیامبر خاتم)
- سیره خانوادگی پیامبر خاتم
- سیره تربیتی پیامبر خاتم
- سیره اجتماعی پیامبر خاتم
- سیره علمی پیامبر خاتم
- سیره تبلیغی پیامبر خاتم
- سیره سیاسی پیامبر خاتم
- سیره اقتصادی پیامبر خاتم
- سیره فرهنگی پیامبر خاتم
- سیره مدیریتی پیامبر خاتم
- سیره نظامی پیامبر خاتم
- سیره قضایی پیامبر خاتم
منابع
پانویس
- ↑ ابن سیدالناس، ج۲، ص۴۰۲.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
- ↑ ر. ک: سوره تحریم، آیه۱-۴.
- ↑ طبرسی، مجمع، ج۸، ص۵۵۵؛ حلبی، ج۳، ص۴۴۴؛ مجلسی، ج۲۲، ص۱۷۴.
- ↑ زبیر بن بکار، ص۵۷.
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۸۰.
- ↑ ر. ک: ابن سعد، ج۸، ص۱۲۸؛ بلاذری، ج۲، ص۱۰۰؛ شامی، ج۹، ص۴۸.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۵-۷۶.
- ↑ مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۴.
- ↑ مسند احمد، ج ۲، ص۲۲۸.
- ↑ پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، صفحه ۴۵ تا ۷۳.
- ↑ ابن یدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۴۰۲.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ * إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ﴾ «ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است برای کسب خشنودی همسرانت حرام میداری؟ و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * خداوند، برای شما گشودن سوگندهایتان را (با دادن کفّاره) اجازه داده است و خداوند سرور شماست و او دانای فرزانه است * و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را (به همسر دیگر) خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را (به همسران خود) گفت و در (گفتن) بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که (پیامبر) آن (همسر رازگشا) را از این (امر) باخبر ساخت (همسر) گفت: چه کسی تو را از این (رازگشایی من) آگاه کرد؟ (پیامبر) گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت * اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است)؛ چراکه به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان ویاند» سوره تحریم، آیه ۱-۴.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴾ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۰؛ شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۴۸.
- ↑ واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۲۶؛ ابن شبه، تاریخ المدینه المنوره، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ درباره سن خدیجه و نیز ازدواج پیشین وی، دیدگاه مخالف وجود دارد. شواهدی ۲۸ ساله بودن خدیجه(س) هنگام ازدواج و نیز عدم ازدواج پیشین وی را تأیید میکند (بنگرید: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم(ص)، ج۲، ص۱۹۹، ۲۰۷).
- ↑ برخی شواهد حاکی از ازدواج پیشین عائشه است. بنگرید: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم(ص)، ج۱۳، ص۱۱۲.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۹۳.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۷۶.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوه، ج۷، ص۲۸۸.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوه، ج۷، ص۲۸۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲ به بعد.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۰۵.
- ↑ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص۲۲۰.