فتوا در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خلاء' به 'خلأ')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳: خط ۳:
| عنوان مدخل  = فتوا
| عنوان مدخل  = فتوا
| مداخل مرتبط = [[فتوا در قرآن]] - [[فتوا در فقه سیاسی]] - [[فتوا در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[فتوا در قرآن]] - [[فتوا در فقه سیاسی]] - [[فتوا در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==[[تمرکز در فتوا]] و [[فقه پویا]]==
==تمرکز در فتوا و فقه پویا==
[[مرجع]] کل یا مرجع [[اعلم]] یا مرجع مبسوط الید، پدیده‌ای است که با شیخ [[مرتضی انصاری]] در [[حوزه نجف]] به ظهور در آمد و با [[رهبری]] [[میرزای شیرازی]] در [[جنبش]] تنباکو نهادینه شد. این پدیده همزمان کارکردهای مثبت و منفی داشته است. کار کرد مثبت آن ایجاد [[وحدت]] و [[انسجام]] و [[اقتدار]] در [[جامعه]] و در [[روحانیت]] و [[خلق]] ظرفیت بسیج‌گری بوده است. وجه مشروعیت‌بخش [[مرجعیت]] چه در صورت تمرکز و [[وحدت‌گرایی]] و چه در صورت پراکندگی‌اش این بود که مرجعیت (چنانکه پیشتر در کتاب روحانیت و [[قدرت]] به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است) یکی از طبیعی‌ترین نهادهای [[دموکراتیک]] بود که با انتخابی طبیعی در طول [[زمان]] و بر مبنای کسب صلاحیت و [[عمل صالح]] و [[دانش]] صورت می‌گرفت.
[[مرجع]] کل یا مرجع [[اعلم]] یا مرجع مبسوط الید، پدیده‌ای است که با شیخ [[مرتضی انصاری]] در [[حوزه نجف]] به ظهور در آمد و با [[رهبری]] [[میرزای شیرازی]] در [[جنبش]] تنباکو نهادینه شد. این پدیده همزمان کارکردهای مثبت و منفی داشته است. کار کرد مثبت آن ایجاد [[وحدت]] و [[انسجام]] و [[اقتدار]] در [[جامعه]] و در [[روحانیت]] و [[خلق]] ظرفیت بسیج‌گری بوده است. وجه مشروعیت‌بخش [[مرجعیت]] چه در صورت تمرکز و [[وحدت‌گرایی]] و چه در صورت پراکندگی‌اش این بود که مرجعیت (چنانکه پیشتر در کتاب روحانیت و [[قدرت]] به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است) یکی از طبیعی‌ترین نهادهای [[دموکراتیک]] بود که با انتخابی طبیعی در طول [[زمان]] و بر مبنای کسب صلاحیت و [[عمل صالح]] و [[دانش]] صورت می‌گرفت.
اما از کارکردهای منفی مرجعیت کل این بود که با [[رحلت]] مرجع، خلأ مرجعیت پدید آمده و تا مدّتی [[سرگردانی]] میان مقلدان حادث می‌شد. در دوره [[جمهوری اسلامی]] یک‌بار در پی رحلت آیت‌اللّه خمینی و یک‌بار در پی رحلت آیت‌اللّه اراکی در فضای رسمی به طور نسبی چنین مشکلی بروز کرد؛ زیرا در فضای غیر رسمی، [[مراجع]] [[مقتدر]] و با نفوذی حضور داشتند که ساخت [[سیاسی]]، حضور رسمی آنان را برنمی‌تابید.
اما از کارکردهای منفی مرجعیت کل این بود که با [[رحلت]] مرجع، خلأ مرجعیت پدید آمده و تا مدّتی [[سرگردانی]] میان مقلدان حادث می‌شد. در دوره [[جمهوری اسلامی]] یک‌بار در پی رحلت آیت‌اللّه خمینی و یک‌بار در پی رحلت آیت‌اللّه اراکی در فضای رسمی به طور نسبی چنین مشکلی بروز کرد؛ زیرا در فضای غیر رسمی، [[مراجع]] [[مقتدر]] و با نفوذی حضور داشتند که ساخت [[سیاسی]]، حضور رسمی آنان را برنمی‌تابید.
این مشکل را البته باید به نحو ساختاری حل کرد. بدون [[شک]] در جامعه‌ای که طی سده‌ها شخصیت‌محوری و [[فردگرایی]] و ساختارهای سنتی [[قائم]] به فرد، [[سیطره]] داشته است، راه حل‌های تازه و ساختی به آسانی به نتیجه نمی‌رسند. گرچه [[نفوذ]] روحانیت همواره به عنوان قطبی در برابر [[قطب]] سیاسی مانع [[استبداد]] یکپارچه در [[ایران]] شده و به همین دلیل [[تاریخ]] ایران مسیری همچون اروپای قرون وسطی و بعد از آن (عصر [[روشنگری]]) را نپیمود، اما یک شباهت سبب [[پایداری]] ویژگی فردگرایی می‌شد. همان‌طور که ساخت سیاسی قائم به شخص بود، قطب مذهبی نیز شخصیت‌محور بود، با این تفاوت که جایگاه او غیر موروثی و اکتسابی بود.
این مشکل را البته باید به نحو ساختاری حل کرد. بدون [[شک]] در جامعه‌ای که طی سده‌ها شخصیت‌محوری و [[فردگرایی]] و ساختارهای سنتی [[قائم]] به فرد، [[سیطره]] داشته است، راه حل‌های تازه و ساختی به آسانی به نتیجه نمی‌رسند. گرچه [[نفوذ]] روحانیت همواره به عنوان قطبی در برابر [[قطب]] سیاسی مانع [[استبداد]] یکپارچه در [[ایران]] شده و به همین دلیل [[تاریخ]] ایران مسیری همچون اروپای قرون وسطی و بعد از آن (عصر [[روشنگری]]) را نپیمود، اما یک شباهت سبب [[پایداری]] ویژگی فردگرایی می‌شد. همان‌طور که ساخت سیاسی قائم به شخص بود، قطب مذهبی نیز شخصیت‌محور بود، با این تفاوت که جایگاه او غیر موروثی و اکتسابی بود.
پس از [[رحلت]] [[آیت‌اللّه بروجردی]]، خلأ [[مرجعیت]] و [[مشکلات]] ناشی از آن رخ نمود. به ویژه «[[تضعیف]] [[اقتدار]] [[قطب]] مذهبی در برابر [[قدرت سیاسی]]» و همچنین «[[سرگردانی]] [[مردم]] در [[تقلید]]» و «دورافتادگی روزافزون [[مراجع]] از [[مسائل مستحدثه]] و پاسخ‌های درخور به مسائل و فرزند [[زمان]] خویشتن‌بودن». در چنین شرایطی آیت‌اللّه [[مطهری]] با استناد به [[رأی]] عده‌ای دیگر از [[اقطاب]] حوزه [[نظریه]] مرجعیت شورایی یا شورای [[فتوا]] را مطرح کرد. این دیدگاه پس از چهل سال هنوز راه‌گشاست و می‌تواند به عنوان نسخه‌ای پیشگیرانه مدّ نظر قرار گیرد.
پس از [[رحلت]] [[آیت‌اللّه بروجردی]]، خلأ [[مرجعیت]] و [[مشکلات]] ناشی از آن رخ نمود. به ویژه «[[تضعیف]] [[اقتدار]] [[قطب]] مذهبی در برابر [[قدرت سیاسی]]» و همچنین «[[سرگردانی]] [[مردم]] در [[تقلید]]» و «دورافتادگی روزافزون [[مراجع]] از [[مسائل مستحدثه]] و پاسخ‌های درخور به مسائل و فرزند [[زمان]] خویشتن‌بودن». در چنین شرایطی آیت‌اللّه [[مطهری]] با استناد به [[رأی]] عده‌ای دیگر از [[اقطاب]] حوزه [[نظریه]] مرجعیت شورایی یا شورای [[فتوا]] را مطرح کرد. این دیدگاه پس از چهل سال هنوز راه‌گشاست و می‌تواند به عنوان نسخه‌ای پیشگیرانه مدّ نظر قرار گیرد.


خط ۱۷: خط ۲۰:


[[آیت‌اللّه مطهری]]: «این پیشنهاد بسیار پیشنهاد خوبی است و من اضافه می‌کنم که احتیاج به [[تقسیم کار]] در [[فقه]] و به وجود آمدن رشته‌های تخصصی در [[فقاهت]] از صد سال پیش به این طرف [[ضرورت]] پیدا کرده و در وضع موجود یا باید [[فقهاء]] این [[زمان]] جلو [[رشد]] و [[تکامل]] فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد [[تسلیم]] شوند.
[[آیت‌اللّه مطهری]]: «این پیشنهاد بسیار پیشنهاد خوبی است و من اضافه می‌کنم که احتیاج به [[تقسیم کار]] در [[فقه]] و به وجود آمدن رشته‌های تخصصی در [[فقاهت]] از صد سال پیش به این طرف [[ضرورت]] پیدا کرده و در وضع موجود یا باید [[فقهاء]] این [[زمان]] جلو [[رشد]] و [[تکامل]] فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد [[تسلیم]] شوند.
تکامل هزارساله فقه: زمانی بود که فقه بسیار محدود بود، وقتی به کتب فقیهه قبل از [[شیخ طوسی]] مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم چقدر کوچک و محدود بوده است، شیخ طوسی با [[نوشتن]] کتابی به نام «مبسوط» فقه را وارد مرحله جدیدی کرد و [[توسعه]] داد، و همچنین دوره به دوره در اثر مساعی [[علما]] و [[فقها]] و وارد شدن مسائل جدید و تحقیقات جدید بر حجم فقه افزوده شد.
تکامل هزارساله فقه: زمانی بود که فقه بسیار محدود بود، وقتی به کتب فقیهه قبل از [[شیخ طوسی]] مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم چقدر کوچک و محدود بوده است، شیخ طوسی با [[نوشتن]] کتابی به نام «مبسوط» فقه را وارد مرحله جدیدی کرد و [[توسعه]] داد، و همچنین دوره به دوره در اثر مساعی [[علما]] و [[فقها]] و وارد شدن مسائل جدید و تحقیقات جدید بر حجم فقه افزوده شد.


شورای [[فقهی]]: پیشنهاد دیگری هم داریم که عرض می‌کنم و معتقدم این مطالب هر اندازه گفته شود بهتر است و آن اینکه در [[دنیا]] در عین اینکه رشته‌های تخصصی در همه [[علم‌ها]] پیدا شده و موجب پیشرفت‌ها و ترقیات محیر العقول شده یک امر دیگر نیز عملی شده که آن هم به نوبه خود یک عامل مهمی برای [[ترقی]] و [[پیشرفت]] بوده و هست، و آن موضوع [[همکاری]] و [[همفکری]] بین [[دانشمندان]] طراز اول و صاحب‌نظران هر رشته است، در دنیای امروز دیگر [[فکر]] فرد و عمل فرد [[ارزش]] ندارد، از [[تک‌روی]] کاری ساخته نیست، علما و دانشمندان هر رشته، دائماً مشغول تبادل نظر با یکدیگرند، محصول فکر و [[اندیشه]] خود را در [[اختیار]] سایر [[اهل]] نظر قرار می‌دهند، حتی علمای قاره‌ای با علما [[قاره]] دیگر همفکری و همکاری می‌کنند. در نتیجه این همکاری‌های و همفکری‌ها و تبادل‌نظرها بین طراز اول‌ها اگر نظریه مفید و صحیحی پیدا شود زودتر بطلانش روشن می‌شود و محو می‌شود، دیگر سال‌ها [[شاگردان]] آن صاحب‌نظر در [[اشتباه]] باقی نمی‌مانند.
شورای [[فقهی]]: پیشنهاد دیگری هم داریم که عرض می‌کنم و معتقدم این مطالب هر اندازه گفته شود بهتر است و آن اینکه در [[دنیا]] در عین اینکه رشته‌های تخصصی در همه [[علم‌ها]] پیدا شده و موجب پیشرفت‌ها و ترقیات محیر العقول شده یک امر دیگر نیز عملی شده که آن هم به نوبه خود یک عامل مهمی برای [[ترقی]] و [[پیشرفت]] بوده و هست، و آن موضوع [[همکاری]] و [[همفکری]] بین [[دانشمندان]] طراز اول و صاحب‌نظران هر رشته است، در دنیای امروز دیگر [[فکر]] فرد و عمل فرد [[ارزش]] ندارد، از [[تک‌روی]] کاری ساخته نیست، علما و دانشمندان هر رشته، دائماً مشغول تبادل نظر با یکدیگرند، محصول فکر و [[اندیشه]] خود را در [[اختیار]] سایر [[اهل]] نظر قرار می‌دهند، حتی علمای قاره‌ای با علما [[قاره]] دیگر همفکری و همکاری می‌کنند. در نتیجه این همکاری‌های و همفکری‌ها و تبادل‌نظرها بین طراز اول‌ها اگر نظریه مفید و صحیحی پیدا شود زودتر بطلانش روشن می‌شود و محو می‌شود، دیگر سال‌ها [[شاگردان]] آن صاحب‌نظر در [[اشتباه]] باقی نمی‌مانند.
متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم کار و [[تخصّص]] پیدا شده، نه همکاری و نه [[همفکری]] و [[بدیهی]] است که با این وضع [[انتظار]] [[ترقّی]] و [[حل مشکلات]] نمی‌توان داشت».
متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم کار و [[تخصّص]] پیدا شده، نه همکاری و نه [[همفکری]] و [[بدیهی]] است که با این وضع [[انتظار]] [[ترقّی]] و [[حل مشکلات]] نمی‌توان داشت».


خط ۲۵: خط ۳۰:


آیت‌اللّه طالقانی: سه مدل را مورد بحث قرار می‌دهد. ۱- تمرکز مطلق در [[فتوا]] و [[امور اداری]] [[دین]] در یک یا چند فرد و مرکز؛ ۲- نبودن هیچ‌گونه مرکزیتی؛ ۳- [[تمرکز در فتوا]] و امور اداری در هیات [[اجتماع]] و شورا. او در ذیل بند اول به [[نقد]] [[دلایل]] تقلید از اعلم می‌پردازد و زیان‌های تمرکز در فتوا و تمرکز در اخذ [[وجوهات]] را برمی‌شمارد و می‌افزاید: بنابر آنچه که گفته شد تمرکز در فتوا و اداره، نه دلیل [[فقهی]] دارد و نه [[مصلحت]] دین، و نه [[جامعه]] [[مسلمانان]] است.
آیت‌اللّه طالقانی: سه مدل را مورد بحث قرار می‌دهد. ۱- تمرکز مطلق در [[فتوا]] و [[امور اداری]] [[دین]] در یک یا چند فرد و مرکز؛ ۲- نبودن هیچ‌گونه مرکزیتی؛ ۳- [[تمرکز در فتوا]] و امور اداری در هیات [[اجتماع]] و شورا. او در ذیل بند اول به [[نقد]] [[دلایل]] تقلید از اعلم می‌پردازد و زیان‌های تمرکز در فتوا و تمرکز در اخذ [[وجوهات]] را برمی‌شمارد و می‌افزاید: بنابر آنچه که گفته شد تمرکز در فتوا و اداره، نه دلیل [[فقهی]] دارد و نه [[مصلحت]] دین، و نه [[جامعه]] [[مسلمانان]] است.
صورت دوم که نبودن هرگونه مرکزیت، به هر صورت که باشد، نیز (با این‌همه وسائل [[ارتباط]]) [[صلاح]] نیست؛ زیرا عدم ارتباط [[مراجع دین]] و [[اختلاف]] سلیقه و محیط و اختلاف در جواب مراجعین، موجب تحیّر و پراکندگی [[مسلمانان]] و عدم تفاهم و [[تعاون]] [[رهبران]] می‌گردد. چه بسا حوادثی برای [[مجتمع اسلامی]] مسلمانان پیش می‌آید که نظر یک با چند تن، مشخص [[تکلیف]] نیست و تا وقت نگذشته باید همه [[مراجع دینی]] با هم [[تصمیم]] قاطعی بگیرند، که با دوری و ناهمانگی و عدم تفاهم و [[وحدت]] نظر اخذ چنین تصمیمی دشوار است... اکنون باید هر چندی یک‌بار، مراجع دین و [[اهل]] نظر و تشخیص، جمع شده تا مسائل و [[حوادث واقعه]] را مورد [[شور]] قرار دهند و پس از استخراج [[رأی]] از این [[شورا]] نتیجه و تکلیف [[قطعی]] [[عامه]] مسلمانان را اعلام کنند. پس از شروع [[زمان غیبت کبری]]، شور در [[فتوا]] و [[استنباط]] مسائل به صورت بحث و طرح [[فقیه]] با [[علما]] و [[شاگردان]] محضر خود عمل می‌شده و [[احترام]] و استناد به نظر [[اکثریت]] و [[اجماع]] پیوسته [[سیره]] [[فقها]] در بیان فتوا بوده، بنابر این شور و استناد به نظر اکثریت مطلب تازه‌ای نیست، تنها این شور یا تبادل نظر با مجتهدین بزرگ که در هر ناحیه و بلدی به سر می‌برند می‌بایستی تکمیل گردد و این مطلب منافی با [[زعامت]] و [[مرجعیت]] یک [[فرد صالح]] مقتدرتر از دیگران نیز نمی‌باشد، بلکه از لحاظ [[اجتماعی]] بیشتر به صلاح بوده و تمرکز و وحدت رأی و [[فکر]] بیشتری فراهم می‌نماید.
صورت دوم که نبودن هرگونه مرکزیت، به هر صورت که باشد، نیز (با این‌همه وسائل [[ارتباط]]) [[صلاح]] نیست؛ زیرا عدم ارتباط [[مراجع دین]] و [[اختلاف]] سلیقه و محیط و اختلاف در جواب مراجعین، موجب تحیّر و پراکندگی [[مسلمانان]] و عدم تفاهم و [[تعاون]] [[رهبران]] می‌گردد. چه بسا حوادثی برای [[مجتمع اسلامی]] مسلمانان پیش می‌آید که نظر یک با چند تن، مشخص [[تکلیف]] نیست و تا وقت نگذشته باید همه [[مراجع دینی]] با هم [[تصمیم]] قاطعی بگیرند، که با دوری و ناهمانگی و عدم تفاهم و [[وحدت]] نظر اخذ چنین تصمیمی دشوار است... اکنون باید هر چندی یک‌بار، مراجع دین و [[اهل]] نظر و تشخیص، جمع شده تا مسائل و [[حوادث واقعه]] را مورد [[شور]] قرار دهند و پس از استخراج [[رأی]] از این [[شورا]] نتیجه و تکلیف [[قطعی]] [[عامه]] مسلمانان را اعلام کنند. پس از شروع [[زمان غیبت کبری]]، شور در [[فتوا]] و [[استنباط]] مسائل به صورت بحث و طرح [[فقیه]] با [[علما]] و [[شاگردان]] محضر خود عمل می‌شده و [[احترام]] و استناد به نظر [[اکثریت]] و [[اجماع]] پیوسته [[سیره]] [[فقها]] در بیان فتوا بوده، بنابر این شور و استناد به نظر اکثریت مطلب تازه‌ای نیست، تنها این شور یا تبادل نظر با مجتهدین بزرگ که در هر ناحیه و بلدی به سر می‌برند می‌بایستی تکمیل گردد و این مطلب منافی با [[زعامت]] و [[مرجعیت]] یک [[فرد صالح]] مقتدرتر از دیگران نیز نمی‌باشد، بلکه از لحاظ [[اجتماعی]] بیشتر به صلاح بوده و تمرکز و وحدت رأی و [[فکر]] بیشتری فراهم می‌نماید.
هرگز مرجعیت و [[تمرکز در فتوا]] را نمی‌توان به عنوان عامل بازدارنده از تجدّدطلبی [[فقه اجتهادی]] مطرح نمود و آن را همسو با [[حصر]] [[اجتهاد]] در [[مذاهب چهارگانه اهل سنّت]] به شمار آورد.
هرگز مرجعیت و [[تمرکز در فتوا]] را نمی‌توان به عنوان عامل بازدارنده از تجدّدطلبی [[فقه اجتهادی]] مطرح نمود و آن را همسو با [[حصر]] [[اجتهاد]] در [[مذاهب چهارگانه اهل سنّت]] به شمار آورد.
به نظر می‌رسد احیای مرجعیت به عنوان بعدی از [[امامت]] در [[عصر غیبت]]، خود دست آورد نوین از یک فرع [[فقهی]] ([[تقلید]] [[اعلم]]) بود که زمینه را برای احیای سایر ابعاد فقهی امامت هموار کرده<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۵۱.</ref>
به نظر می‌رسد احیای مرجعیت به عنوان بعدی از [[امامت]] در [[عصر غیبت]]، خود دست آورد نوین از یک فرع [[فقهی]] ([[تقلید]] [[اعلم]]) بود که زمینه را برای احیای سایر ابعاد فقهی امامت هموار کرده<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۵۵۱.</ref>


خط ۳۶: خط ۴۴:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش