تقوا در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[تقوا]] از جمله مفاهیم اصلی [[نهج البلاغه]] به‌شمار می‌رود که به‌تنهایی حدود پنجاه مرتبه در [[نهج البلاغه]] به‌کار رفته است و [[امام]] یکی از خطبه‌های مفصل خود را به توصیف صفات [[پرهیزکاران]] و [[تقواپیشگان]] اختصاص داده‌اند. [[تقوا]]، ایجاد حالت و انگیزه‌ای معنوی در [[انسان]] است که به مقتضای آن، [[انسان]]، بدون حضور نیروی بیرونی، از انجام [[اعمال]] خلاف [[عقل]] و [[شرع]] پرهیز می‌کند و هرگز گرد [[گناه]] و امور [[پست]] و پلید نمی‌گردد و [[گناه]] را دور از [[شأن]] و شخصیت خود می‌داند. مفهوم [[تقوا]] در [[نهج البلاغه]] به دو‌گونه بیان شده است:
*[[تقوا]] از جمله مفاهیم اصلی [[نهج البلاغه]] به‌شمار می‌رود که به‌تنهایی حدود پنجاه مرتبه در [[نهج البلاغه]] به‌کار رفته است و [[امام]] یکی از خطبه‌های مفصل خود را به توصیف صفات [[پرهیزکاران]] و [[تقواپیشگان]] اختصاص داده‌اند. [[تقوا]]، ایجاد حالت و انگیزه‌ای معنوی در [[انسان]] است که به مقتضای آن، [[انسان]]، بدون حضور نیروی بیرونی، از انجام [[اعمال]] خلاف [[عقل]] و [[شرع]] پرهیز می‌کند و هرگز گرد [[گناه]] و امور [[پست]] و پلید نمی‌گردد و [[گناه]] را دور از [[شأن]] و شخصیت خود می‌داند. مفهوم [[تقوا]] در [[نهج البلاغه]] به دو‌گونه بیان شده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 204.</ref>:
#[[تقوا]] به‌مثابه "حرز" یعنی [[پناهگاه]] و "جُنّة" یعنی سپر در وجود [[آدمی]]. [[امام]]{{ع}} فرمود: ای [[بندگان خدا]] شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم... بی‌شک [[تقوا]]، امروز سپر و [[پناهگاه]] شما و فردا (ی [[قیامت]]) راه [[بهشت]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱</ref>. روشن است که [[پناهگاه]] و سپر برای حفظ و حراست [[انسان]] است و او را از خطر حفظ می‌کند. این [[پناهگاه]] و سپر کنایه از نیرو و حالت خاصّ بازدارنده و نگه‌دارنده‌ای است که با انگیزه [[الهی]] و معنوی [[آدمی]] را از فرو افتادن در [[گناه]] بازمی‌دارد. [[تقوا]] نه‌تنها در [[دنیا]] منشأ حفظ و حراست [[انسان]] متقی است که در [[آخرت]] نیز، راهی به‌سوی [[بهشت]] و [[سعادت]] به‌روی او می‌گشاید.
#[[تقوا]] به‌مثابه "حرز" یعنی [[پناهگاه]] و "جُنّة" یعنی سپر در وجود [[آدمی]]. [[امام]]{{ع}} فرمود: ای [[بندگان خدا]] شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم... بی‌شک [[تقوا]]، امروز سپر و [[پناهگاه]] شما و فردا (ی [[قیامت]]) راه [[بهشت]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱</ref>. روشن است که [[پناهگاه]] و سپر برای حفظ و حراست [[انسان]] است و او را از خطر حفظ می‌کند. این [[پناهگاه]] و سپر کنایه از نیرو و حالت خاصّ بازدارنده و نگه‌دارنده‌ای است که با انگیزه [[الهی]] و معنوی [[آدمی]] را از فرو افتادن در [[گناه]] بازمی‌دارد. [[تقوا]] نه‌تنها در [[دنیا]] منشأ حفظ و حراست [[انسان]] متقی است که در [[آخرت]] نیز، راهی به‌سوی [[بهشت]] و [[سعادت]] به‌روی او می‌گشاید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 204- 205.</ref>.
#[[تقوا]] به‌مثابه "زمام" یعنی جلودار و "قوام" یعنی موجب برپایی و [[استواری]] [[انسان]]. [[بندگان خدا]]، شما را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم که آن "جلودار" و "موجب برپایی" شماست. پس به [[عهد]] آن [[وفادار]] بمانید و به حقایق آن چنگ زنید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵</ref>. بدیهی است دو تعبیر "زمام" و "قوام" برخاسته از [[روح]] بلند و تربیت‌یافته‌ای است که به انسان‌ [[قدرت]] [[مقاومت]] و [[استواری]] در برابر [[هوا و هوس]] و [[شیطان]] را می‌بخشد.
#[[تقوا]] به‌مثابه "زمام" یعنی جلودار و "قوام" یعنی موجب برپایی و [[استواری]] [[انسان]]. [[بندگان خدا]]، شما را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم که آن "جلودار" و "موجب برپایی" شماست. پس به [[عهد]] آن [[وفادار]] بمانید و به حقایق آن چنگ زنید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵</ref>. بدیهی است دو تعبیر "زمام" و "قوام" برخاسته از [[روح]] بلند و تربیت‌یافته‌ای است که به انسان‌ [[قدرت]] [[مقاومت]] و [[استواری]] در برابر [[هوا و هوس]] و [[شیطان]] را می‌بخشد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 205.</ref>.
==مفهوم لغوی [[تقوا]]==
==مفهوم لغوی [[تقوا]]==
"[[تقوا]]" در لغت، به‌معنای نگه‌داشتن، حفظ کردن و بازداشتن است، یعنی [[انسان]] خودش را از [[بدی]] و خطر و ضرر حفظ و [[مراقبت]] کند. گرچه [[تقوا]] به‌معنای دیگر از قبیل [[پرهیزکاری]]، [[ترس]] و [[اطاعت از خدا]] هم آمده، ولی این تعبیرها معنای کنایی و از لوازم تقواست. [[تقوا]] ضامن ورود [[آدمی]] به [[حوزه]] [[اطاعت]] [[الهی]] است.
"[[تقوا]]" در لغت، به‌معنای نگه‌داشتن، حفظ کردن و بازداشتن است، یعنی [[انسان]] خودش را از [[بدی]] و خطر و ضرر حفظ و [[مراقبت]] کند. گرچه [[تقوا]] به‌معنای دیگر از قبیل [[پرهیزکاری]]، [[ترس]] و [[اطاعت از خدا]] هم آمده، ولی این تعبیرها معنای کنایی و از لوازم تقواست. [[تقوا]] ضامن ورود [[آدمی]] به [[حوزه]] [[اطاعت]] [[الهی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 205.</ref>.
[[تقوا]] برای همگان [[حفاظت]] از شخصیت همانند حفظ و حراست از جسم بر همگان امری [[واجب]] و ضروری است و همه [[انسان‌ها]] باید برای حفظ شخصیت و [[انسانیت]] خود [[تلاش]] کنند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: ای کسانی‌که [[ایمان]] آورده‌اید، خود و [[خانواده]] خود را از [[آتش]] دور نگه دارید<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ }}؛ سوره تحریم، آیه ۶.</ref>. در منظر [[امام]]{{ع}} [[انسان‌ها]] ارزشی والا دارند. این [[ارزش]] مربوط به جسم و [[امور مادی]] نیست، بلکه مربوط به گوهر وجودشان یعنی [[روح]] آنهاست که در پرتو تقو شکل می‌گیرد و باید از آن [[مراقبت]] کرد: به‌هوش باشید که [[ارزش]] شما تنها [[بهشت]] است، پس خود را جز بدان مفروشید<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶</ref>. در [[جامعه]] همه افراد باید اهل [[تقوا]] باشند. [[تقوا]] یکی از ارکان و اصول دست‌یابی به [[هدف]] [[زندگی]] و [[کمال انسانی]] و [[تهذیب]] و [[کرامات]] [[اخلاقی]] است.
==[[تقوا]] برای همگان==
*[[حفاظت]] از شخصیت همانند حفظ و حراست از جسم بر همگان امری [[واجب]] و ضروری است و همه [[انسان‌ها]] باید برای حفظ شخصیت و [[انسانیت]] خود [[تلاش]] کنند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: ای کسانی‌که [[ایمان]] آورده‌اید، خود و [[خانواده]] خود را از [[آتش]] دور نگه دارید<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ }}؛ سوره تحریم، آیه ۶.</ref>. در منظر [[امام]]{{ع}} [[انسان‌ها]] ارزشی والا دارند. این [[ارزش]] مربوط به جسم و [[امور مادی]] نیست، بلکه مربوط به گوهر وجودشان یعنی [[روح]] آنهاست که در پرتو تقو شکل می‌گیرد و باید از آن [[مراقبت]] کرد: به‌هوش باشید که [[ارزش]] شما تنها [[بهشت]] است، پس خود را جز بدان مفروشید<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶</ref>. در [[جامعه]] همه افراد باید اهل [[تقوا]] باشند. [[تقوا]] یکی از ارکان و اصول دست‌یابی به [[هدف]] [[زندگی]] و [[کمال انسانی]] و [[تهذیب]] و [[کرامات]] [[اخلاقی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 205.</ref>.
==[[تقوا]]، ضرورتی برای زندگی==
==[[تقوا]]، ضرورتی برای زندگی==
*[[تقوا]]، امری ورای [[زندگی]] و تنها در راستای پیشرفت‌های معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی [[زندگی]] کمک‌رسان [[آدمی]] است و [[انسان]] در سایه [[تقوا]] می‌تواند بسیاری از موانع فراروی خود را بردارد. [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] مواردی را مطرح می‌کند که در سایه حفظ [[تقوا]] راه [[هدایت]] بر [[انسان‌ها]] می‌گشاید و آنان‌را از خطرات محفوظ و مصون نگاه می‌دارد: بدانید که هرکس [[تقوای الهی]] پیشه کند، [[خداوند]] برای او راه نجاتی از [[فتنه‌ها]] و نوری در تاریکی‌ها قرار می‌دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳</ref>. در فرازی دیگر فرمود: [[بندگان خدا]]، بدانید که [[پرهیزکاران]] هم در [[دنیا]] بهره‌ور می‌شوند و هم در [[آخرت]]. پس با اهل [[دنیا]] در دنیاشان شریکید، اما اهل [[دنیا]] در [[آخرت]] آنان سهمی ندارند. آنان در [[دنیا]] به [[بهترین]] وجه [[زندگی]] کنند و از [[بهترین]] چیزی که بهترین‌ها از آن بهره‌مند می‌شوند، دست یابند<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷</ref>. درهمین راستا باید دانست آنچه [[زندگی]] را شیرین و آرام‌بخش و سعادت‌آفرین می‌کند، پیوند امور و معیشت با [[تقوا]] و یاد خداست. درصورتی که این پیوند در [[زندگی]] [[انسان]] شکل و سامان نگیرد، او به دردسر و مشکل خواهد افتاد. [[امام]]{{ع}} می‌فرماید: اگر درهای [[آسمان]] و [[زمین]] بر بنده‌ای بسته شود اما او [[تقوای الهی]] پیشه کند، [[خداوند]] حتماً برای او راه نجاتی مقرّر فرماید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰</ref>.
*[[تقوا]]، امری ورای [[زندگی]] و تنها در راستای پیشرفت‌های معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی [[زندگی]] کمک‌رسان [[آدمی]] است و [[انسان]] در سایه [[تقوا]] می‌تواند بسیاری از موانع فراروی خود را بردارد. [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] مواردی را مطرح می‌کند که در سایه حفظ [[تقوا]] راه [[هدایت]] بر [[انسان‌ها]] می‌گشاید و آنان‌را از خطرات محفوظ و مصون نگاه می‌دارد: بدانید که هرکس [[تقوای الهی]] پیشه کند، [[خداوند]] برای او راه نجاتی از [[فتنه‌ها]] و نوری در تاریکی‌ها قرار می‌دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳</ref>. در فرازی دیگر فرمود: [[بندگان خدا]]، بدانید که [[پرهیزکاران]] هم در [[دنیا]] بهره‌ور می‌شوند و هم در [[آخرت]]. پس با اهل [[دنیا]] در دنیاشان شریکید، اما اهل [[دنیا]] در [[آخرت]] آنان سهمی ندارند. آنان در [[دنیا]] به [[بهترین]] وجه [[زندگی]] کنند و از [[بهترین]] چیزی که بهترین‌ها از آن بهره‌مند می‌شوند، دست یابند<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷</ref>. درهمین راستا باید دانست آنچه [[زندگی]] را شیرین و آرام‌بخش و سعادت‌آفرین می‌کند، پیوند امور و معیشت با [[تقوا]] و یاد خداست. درصورتی که این پیوند در [[زندگی]] [[انسان]] شکل و سامان نگیرد، او به دردسر و مشکل خواهد افتاد. [[امام]]{{ع}} می‌فرماید: اگر درهای [[آسمان]] و [[زمین]] بر بنده‌ای بسته شود اما او [[تقوای الهی]] پیشه کند، [[خداوند]] حتماً برای او راه نجاتی مقرّر فرماید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 205-206.</ref>.
*در هر صورت آنها که می‌خواهند [[بهترین]] و عالی‌ترین [[زندگی]] را داشته باشند باید به ریسمان [[تقوای الهی]] چنگ زنند: ای [[بندگان خدا]] شما را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم که آن جلودار و موجب برپایی شماست، پس خود را با پیوندهای [[استوار]] آن نگاه دارید... تا شما را به [[زندگی]] خوش و گسترده و [[آرامش]] و [[آسایش]] برساند و به اقامتگاه‌های فراخ کشاند و به پناهگاه‌های [[استوار]]...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵</ref>. آنچه آشکارا از این فراز دریافت می‌شود، آن‌که در سایه رعایت [[تقوا]]، [[انسان]] افزون بر ثمرات معنوی و [[سعادت اخروی]]، ثمرات [[نیک]] آن‌را در [[دنیا]] نیز به‌وضوح دریافت می‌کند. [[تقوا]] جسم و [[جان]] [[آدمی]] را همپای هم پیش می‌برد و آنچه را موجب خوش‌بختی [[آدمی]] است، فراهم می‌آورد. از این‌رو در فرازی دیگر فرمود: امّا بعد، شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم... که [[تقوا]] داروی درد قلب‌ها، رفع کننده کوردلی و دل‌مردگی، شفادهنده [[بیماری]] تن‌های شما، زداینده [[فساد]] قلبی، پاک‌کننده زنگار روانی، برطرف سازنده تیرگی دیده‌ها، امنیت‌بخش اضطراب‌ها و فروغ تاریکی‌های شماست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹</ref>. کوتاه سخن آن‌که رابطه با [[خداوند]] و فرمان‌بری فرمان‌های او ([[تقوا]]) [[نظام]] [[زندگی]] و معیشت را سامان می‌بخشد و مشکلات را به فرصت‌ها تبدیل خواهد کرد، زیرا: [[تقوا]] کلید و رمز موفقیت است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰</ref>. در فرازی دیگر فرمود: آن‌که [[تقوا]] پیشه کند و آن‌را جان‌مایه [[زندگی]] سازد، [[سختی‌ها]] از او دور شوند گرچه بدو نزدیک شده باشند و تلخی‌ها بر او شیرین و امواج [[بلا]] و ناکامی از او مرتفع شوند. [[گشایش]] در کار او پدید آید و دشواری‌ها آسان شوند و [[باران]] [[کرامت]] و [[سعادت]] پس از خشک‌سالی، سیل‌آسا فرو ریزد و [[رحمت]] دوباره فرارسد و چشمه‌های [[نعمت]] پس از خشکی روان شوند و نم‌نم [[باران]] به تنداب پربرکت بدل شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹</ref>.
*در هر صورت آنها که می‌خواهند [[بهترین]] و عالی‌ترین [[زندگی]] را داشته باشند باید به ریسمان [[تقوای الهی]] چنگ زنند: ای [[بندگان خدا]] شما را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم که آن جلودار و موجب برپایی شماست، پس خود را با پیوندهای [[استوار]] آن نگاه دارید... تا شما را به [[زندگی]] خوش و گسترده و [[آرامش]] و [[آسایش]] برساند و به اقامتگاه‌های فراخ کشاند و به پناهگاه‌های [[استوار]]...<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵</ref>. آنچه آشکارا از این فراز دریافت می‌شود، آن‌که در سایه رعایت [[تقوا]]، [[انسان]] افزون بر ثمرات معنوی و [[سعادت اخروی]]، ثمرات [[نیک]] آن‌را در [[دنیا]] نیز به‌وضوح دریافت می‌کند. [[تقوا]] جسم و [[جان]] [[آدمی]] را همپای هم پیش می‌برد و آنچه را موجب خوش‌بختی [[آدمی]] است، فراهم می‌آورد. از این‌رو در فرازی دیگر فرمود: امّا بعد، شمایان را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم... که [[تقوا]] داروی درد قلب‌ها، رفع کننده کوردلی و دل‌مردگی، شفادهنده [[بیماری]] تن‌های شما، زداینده [[فساد]] قلبی، پاک‌کننده زنگار روانی، برطرف سازنده تیرگی دیده‌ها، امنیت‌بخش اضطراب‌ها و فروغ تاریکی‌های شماست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹</ref>. کوتاه سخن آن‌که رابطه با [[خداوند]] و فرمان‌بری فرمان‌های او ([[تقوا]]) [[نظام]] [[زندگی]] و معیشت را سامان می‌بخشد و مشکلات را به فرصت‌ها تبدیل خواهد کرد، زیرا: [[تقوا]] کلید و رمز موفقیت است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰</ref>. در فرازی دیگر فرمود: آن‌که [[تقوا]] پیشه کند و آن‌را جان‌مایه [[زندگی]] سازد، [[سختی‌ها]] از او دور شوند گرچه بدو نزدیک شده باشند و تلخی‌ها بر او شیرین و امواج [[بلا]] و ناکامی از او مرتفع شوند. [[گشایش]] در کار او پدید آید و دشواری‌ها آسان شوند و [[باران]] [[کرامت]] و [[سعادت]] پس از خشک‌سالی، سیل‌آسا فرو ریزد و [[رحمت]] دوباره فرارسد و چشمه‌های [[نعمت]] پس از خشکی روان شوند و نم‌نم [[باران]] به تنداب پربرکت بدل شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 206-207.</ref>.
==برخی ویژگی‌های و نشانه‌های پرواپیشگان==
==برخی ویژگی‌های و نشانه‌های پرواپیشگان==
*[[امام]]{{ع}} در جای‌جای [[نهج البلاغه]] صفات [[متقین]] را برشمرده‌اند، ولی [[جامع‌ترین]] و [[کامل‌ترین]] آنها در [[خطبه]] همام آمده است که بخش‌هایی از آن اشاره می‌شود:
*[[امام]]{{ع}} در جای‌جای [[نهج البلاغه]] صفات [[متقین]] را برشمرده‌اند، ولی [[جامع‌ترین]] و [[کامل‌ترین]] آنها در [[خطبه]] همام آمده است که بخش‌هایی از آن اشاره می‌شود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>:
#افراد با [[تقوا]] در [[دین‌داری]] و پای‌بند بودن به دستورهای [[دینی]] نیرومندند و به هیچ‌روی نمی‌توان آنها را از [[راه خدا]] بازداشت و هیچ جاذبه‌ای قادر به تغییر مسیر آنان نیست.
#افراد با [[تقوا]] در [[دین‌داری]] و پای‌بند بودن به دستورهای [[دینی]] نیرومندند و به هیچ‌روی نمی‌توان آنها را از [[راه خدا]] بازداشت و هیچ جاذبه‌ای قادر به تغییر مسیر آنان نیست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#آنان در عین حال نرم‌خو و سازگار و دوراندیش‌اند و در مسائل [[زندگی]] یک‌دنده و لجباز نیستند.
#آنان در عین حال نرم‌خو و سازگار و دوراندیش‌اند و در مسائل [[زندگی]] یک‌دنده و لجباز نیستند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#همواره با ایمانی [[استوار]] و یقینی محکم به استقبال [[کارها]] و [[مسئولیت‌ها]] می‌روند.
#همواره با ایمانی [[استوار]] و یقینی محکم به استقبال [[کارها]] و [[مسئولیت‌ها]] می‌روند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#در [[فراگیری دانش]] حریص‌اند و [[دانش]] را با [[حلم]] و [[بردباری]] درمی‌آمیزند و [[علم]] و [[اخلاق]] را چون دو بال پرواز در [[آسمان]] [[انسانیت]] به پرواز درمی‌آورند.
#در [[فراگیری دانش]] حریص‌اند و [[دانش]] را با [[حلم]] و [[بردباری]] درمی‌آمیزند و [[علم]] و [[اخلاق]] را چون دو بال پرواز در [[آسمان]] [[انسانیت]] به پرواز درمی‌آورند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#در [[زندگی]] و [[امور اقتصادی]] و [[مالی]] [[مراقبت]] ویژه دارند و از [[اسراف]] و تبذیر می‌پرهیزند و راه [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را در پیش می‌گیرند.
#در [[زندگی]] و [[امور اقتصادی]] و [[مالی]] [[مراقبت]] ویژه دارند و از [[اسراف]] و تبذیر می‌پرهیزند و راه [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را در پیش می‌گیرند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#هنگام [[تلاش]] برای [[زندگی]] و تنظیم معیشت از [[عبادت]] و [[راز]] و [[نیاز]] با [[خدا]] نمی‌کاهند و عبادتشان را در کمال [[خضوع]] و [[خشوع]] انجام می‌دهند.
#هنگام [[تلاش]] برای [[زندگی]] و تنظیم معیشت از [[عبادت]] و [[راز]] و [[نیاز]] با [[خدا]] نمی‌کاهند و عبادتشان را در کمال [[خضوع]] و [[خشوع]] انجام می‌دهند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#در هنگام [[تنگ‌دستی]] و [[سختی]]، آبروی خود را حفظ می‌کنند و با حفظ شخصیت خویش با [[صبر]] و [[پایداری]] و [[تدبیر]] و [[قناعت]] بر مشکلات فائق می‌آیند.
#در هنگام [[تنگ‌دستی]] و [[سختی]]، آبروی خود را حفظ می‌کنند و با حفظ شخصیت خویش با [[صبر]] و [[پایداری]] و [[تدبیر]] و [[قناعت]] بر مشکلات فائق می‌آیند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#همواره درصدد تحصیل [[مال]] از راه حلال‌اند و همین راه صحیح [[زندگی]] و کسب درآمد، [[نشاط]] آنان را در [[هدایت]] و [[سعادت]] فراهم می‌آورد.
#همواره درصدد تحصیل [[مال]] از راه حلال‌اند و همین راه صحیح [[زندگی]] و کسب درآمد، [[نشاط]] آنان را در [[هدایت]] و [[سعادت]] فراهم می‌آورد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#در گیرودار مسیر [[زندگی]]، از بزرگ‌ترین خطر [[مالی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]] که همان طمع‌ورزی است به‌شدت پرهیز می‌کنند.
#در گیرودار مسیر [[زندگی]]، از بزرگ‌ترین خطر [[مالی]] و [[اقتصادی]] و [[اخلاقی]] که همان طمع‌ورزی است به‌شدت پرهیز می‌کنند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>
#از آنجا که شخصیت [[آدمی]] در زیر زبانش نهفته است<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۱۴۸</ref>، [[پرهیزکاران]] نیز گفتاری بهنجار دارند و هر سخنی را به زبان نمی‌آورند.
#از آنجا که شخصیت [[آدمی]] در زیر زبانش نهفته است<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۱۴۸</ref>، [[پرهیزکاران]] نیز گفتاری بهنجار دارند و هر سخنی را به زبان نمی‌آورند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>.
#در پوشش و لباسشان اصل [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را رعایت می‌کنند؛ نه [[اسیر]] مدها و مارک‌های فاخر و گران‌قیمت می‌شوند و نه نسبت به پوشش و [[لباس]] خود بی‌توجه‌اند.
#در پوشش و لباسشان اصل [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را رعایت می‌کنند؛ نه [[اسیر]] مدها و مارک‌های فاخر و گران‌قیمت می‌شوند و نه نسبت به پوشش و [[لباس]] خود بی‌توجه‌اند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 207.</ref>.
#روش و منش آنان در [[برخورد با مردم]] متواضعانه است. هرگز در برابر [[مردم]] [[تکبر]] نمی‌ورزند و خود را [[برتر]] از دیگران نمی‌پندارند، زیرا هیچ حسب و نسبی بالاتر و [[برتر]] از [[تواضع]] نیست<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹</ref>.
#روش و منش آنان در [[برخورد با مردم]] متواضعانه است. هرگز در برابر [[مردم]] [[تکبر]] نمی‌ورزند و خود را [[برتر]] از دیگران نمی‌پندارند، زیرا هیچ حسب و نسبی بالاتر و [[برتر]] از [[تواضع]] نیست<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#دیدگانشان را از آنچه [[خداوند]] بر آن [[حرام]] کرده است، می‌پوشانند.
#دیدگانشان را از آنچه [[خداوند]] بر آن [[حرام]] کرده است، می‌پوشانند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#گوش‌هایشان را صرف دریافت [[دانش]] سودمند می‌کنند و از شنیدن سخنان بیهوده می‌پرهیزند.
#گوش‌هایشان را صرف دریافت [[دانش]] سودمند می‌کنند و از شنیدن سخنان بیهوده می‌پرهیزند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#شب هنگام به [[نماز]] می‌ایستند و [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن]] را با همه وجود [[تلاوت]] می‌کنند.
#شب هنگام به [[نماز]] می‌ایستند و [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن]] را با همه وجود [[تلاوت]] می‌کنند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#در روز [[پرچم‌دار]] [[علم]] و حلم‌اند و [[نیکوکار]] و پارسا.
#در روز [[پرچم‌دار]] [[علم]] و حلم‌اند و [[نیکوکار]] و پارسا<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#در راه [[خدمت]] و [[عبادت]] به کم بسنده نکنند و همواره در [[فکر]] [[تلاش]] و انجام خدمات و [[عبادات]] بیشتر و بزرگ‌ترند.
#در راه [[خدمت]] و [[عبادت]] به کم بسنده نکنند و همواره در [[فکر]] [[تلاش]] و انجام خدمات و [[عبادات]] بیشتر و بزرگ‌ترند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#در هنگام [[رنج]] و [[سختی]] افرادی [[صابر]] و [[شکیبا]] هستند، زیرا می‌دانند که در اثر [[صبر]] نوبت [[ظفر]] آید، هر چند زمان به درازا کشد<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۱۴۵</ref>.
#در هنگام [[رنج]] و [[سختی]] افرادی [[صابر]] و [[شکیبا]] هستند، زیرا می‌دانند که در اثر [[صبر]] نوبت [[ظفر]] آید، هر چند زمان به درازا کشد<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۱۴۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#کارهایشان در [[دنیا]] [[پاک]] و [[بی‌آلایش]] و مخلصانه است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۲</ref>.
#کارهایشان در [[دنیا]] [[پاک]] و [[بی‌آلایش]] و مخلصانه است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#همه [[اعمال]] آنان خیر و نیکوست.
#همه [[اعمال]] آنان خیر و نیکوست<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#گفتارشان با [[کردار]] در هم آمیخته و آنچه را انجام نمی‌دهند بر زبان نمی‌آورند.  
#گفتارشان با [[کردار]] در هم آمیخته و آنچه را انجام نمی‌دهند بر زبان نمی‌آورند.  
#در [[فراگیری دانش]] به‌شدت تلاشگرند، ولی [[علم]] خود را در [[حوزه]] [[اخلاق]] به‌پیش می‌برند و به‌کار می‌گیرند <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴</ref>.
#در [[فراگیری دانش]] به‌شدت تلاشگرند، ولی [[علم]] خود را در [[حوزه]] [[اخلاق]] به‌پیش می‌برند و به‌کار می‌گیرند <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴</ref>.
#در بهتر انجام دادن [[کارها]] دقت دارند و در [[اصلاح]] لغزش‌هایشان می‌کوشند.
#در بهتر انجام دادن [[کارها]] دقت دارند و در [[اصلاح]] لغزش‌هایشان می‌کوشند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#[[زندگی]] و معیشتی همراه با [[قناعت]] دارند، زیرا [[قناعت]] توانگر کند مرد را.
#[[زندگی]] و معیشتی همراه با [[قناعت]] دارند، زیرا [[قناعت]] توانگر کند مرد را<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#از [[پرخوری]] و [[شکمبارگی]] پرهیز می‌کنند.
#از [[پرخوری]] و [[شکمبارگی]] پرهیز می‌کنند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#شب و روز آنان با سه برنامه سپری می‌شود: بخشی به [[راز]] و [[نیاز]] با [[خدا]]، بخش دیگر به تأمین معاش و بخش سوم با بهره‌برداریِ [[نیکو]] از لذّت‌های [[حلال]].
#شب و روز آنان با سه برنامه سپری می‌شود: بخشی به [[راز]] و [[نیاز]] با [[خدا]]، بخش دیگر به تأمین معاش و بخش سوم با بهره‌برداریِ [[نیکو]] از لذّت‌های [[حلال]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#آنان [[خشم]] خود را فرو می‌برند و [[اسیر]] [[غضب]] نمی‌شوند، زیرا نزد [[امام]]{{ع}} جرعه‌ای خوش‌تر و نیک‌فرجام‌تر از فروخوردن [[خشم]] نیست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. [[غضب]] خارج از [[حوزه]] [[عقل]] و [[شرع]] است و [[امام]] از آن به [[لشکر]] [[شیطان]] تعبیر می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۹</ref>.
#آنان [[خشم]] خود را فرو می‌برند و [[اسیر]] [[غضب]] نمی‌شوند، زیرا نزد [[امام]]{{ع}} جرعه‌ای خوش‌تر و نیک‌فرجام‌تر از فروخوردن [[خشم]] نیست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. [[غضب]] خارج از [[حوزه]] [[عقل]] و [[شرع]] است و [[امام]] از آن به [[لشکر]] [[شیطان]] تعبیر می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#از آنان جز خیر و [[نیکی]] [[انتظار]] نمی‌رود.
#از آنان جز خیر و [[نیکی]] [[انتظار]] نمی‌رود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#برای توشه [[روز قیامت]]، خود را به زحمت می‌افکنند تا [[مردم]] در راحتی و [[آسایش]] قرار گیرند. این همان مفهوم [[ایثار]] و [[از خودگذشتگی]] است. [[پرهیزکاران]] اهل ایثارند.
#برای توشه [[روز قیامت]]، خود را به زحمت می‌افکنند تا [[مردم]] در راحتی و [[آسایش]] قرار گیرند. این همان مفهوم [[ایثار]] و [[از خودگذشتگی]] است. [[پرهیزکاران]] اهل ایثارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 208.</ref>.
#عفو و گذشت، [[خصلت]] [[پرهیزکاران]] و اهل تقواست، زیرا همان‌گونه که آنان از [[خداوند]] توقع دارند کریمانه با آنان برخورد کند، خویشتن را نیز به برخورد کریمانه با خلق [[خدا]] موظف می‌دانند.
#عفو و گذشت، [[خصلت]] [[پرهیزکاران]] و اهل تقواست، زیرا همان‌گونه که آنان از [[خداوند]] توقع دارند کریمانه با آنان برخورد کند، خویشتن را نیز به برخورد کریمانه با خلق [[خدا]] موظف می‌دانند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 209.</ref>.
#آنان هرگز سخن به [[ناسزا]] نمی‌گشایند و با [[مردمان]] با [[نرمی]] و [[مدارا]] سخن می‌گویند، زیرا [[تقوا]] در صورتی سودمند است که [[آدمی]] لگام زبان را در [[اختیار]] داشته باشند و آن را مهار کند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref>.
#آنان هرگز سخن به [[ناسزا]] نمی‌گشایند و با [[مردمان]] با [[نرمی]] و [[مدارا]] سخن می‌گویند، زیرا [[تقوا]] در صورتی سودمند است که [[آدمی]] لگام زبان را در [[اختیار]] داشته باشند و آن را مهار کند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 209.</ref>.
*آنچه گفته آمد برخی از صفات [[پرهیزکاران]] بود. در مجموع، آنچه از [[سخنان امام]]{{ع}} به‌دست می‌آید، [[گواه]] بر این است که رعایت [[تقوا]] جسم و [[جان]] و [[دنیا]] و [[آخرت]] [[انسان]] را سامان می‌بخشد و [[سعادت دنیوی]] و اخروی او را ضمانت می‌کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 204- 209.</ref>.
*آنچه گفته آمد برخی از صفات [[پرهیزکاران]] بود. در مجموع، آنچه از [[سخنان امام]]{{ع}} به‌دست می‌آید، [[گواه]] بر این است که رعایت [[تقوا]] جسم و [[جان]] و [[دنیا]] و [[آخرت]] [[انسان]] را سامان می‌بخشد و [[سعادت دنیوی]] و اخروی او را ضمانت می‌کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 209.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۳۹

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث تقوا است. "تقوا" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تقوا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. تقوا به‌مثابه "حرز" یعنی پناهگاه و "جُنّة" یعنی سپر در وجود آدمی. امام(ع) فرمود: ای بندگان خدا شمایان را به تقوای الهی سفارش می‌کنم... بی‌شک تقوا، امروز سپر و پناهگاه شما و فردا (ی قیامت) راه بهشت است[۲]. روشن است که پناهگاه و سپر برای حفظ و حراست انسان است و او را از خطر حفظ می‌کند. این پناهگاه و سپر کنایه از نیرو و حالت خاصّ بازدارنده و نگه‌دارنده‌ای است که با انگیزه الهی و معنوی آدمی را از فرو افتادن در گناه بازمی‌دارد. تقوا نه‌تنها در دنیا منشأ حفظ و حراست انسان متقی است که در آخرت نیز، راهی به‌سوی بهشت و سعادت به‌روی او می‌گشاید[۳].
  2. تقوا به‌مثابه "زمام" یعنی جلودار و "قوام" یعنی موجب برپایی و استواری انسان. بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم که آن "جلودار" و "موجب برپایی" شماست. پس به عهد آن وفادار بمانید و به حقایق آن چنگ زنید[۴]. بدیهی است دو تعبیر "زمام" و "قوام" برخاسته از روح بلند و تربیت‌یافته‌ای است که به انسان‌ قدرت مقاومت و استواری در برابر هوا و هوس و شیطان را می‌بخشد[۵].

مفهوم لغوی تقوا

"تقوا" در لغت، به‌معنای نگه‌داشتن، حفظ کردن و بازداشتن است، یعنی انسان خودش را از بدی و خطر و ضرر حفظ و مراقبت کند. گرچه تقوا به‌معنای دیگر از قبیل پرهیزکاری، ترس و اطاعت از خدا هم آمده، ولی این تعبیرها معنای کنایی و از لوازم تقواست. تقوا ضامن ورود آدمی به حوزه اطاعت الهی است[۶].

تقوا برای همگان

تقوا، ضرورتی برای زندگی

  • تقوا، امری ورای زندگی و تنها در راستای پیشرفت‌های معنوی نیست، بلکه در مسیر عادی زندگی کمک‌رسان آدمی است و انسان در سایه تقوا می‌تواند بسیاری از موانع فراروی خود را بردارد. امام علی(ع) در نهج البلاغه مواردی را مطرح می‌کند که در سایه حفظ تقوا راه هدایت بر انسان‌ها می‌گشاید و آنان‌را از خطرات محفوظ و مصون نگاه می‌دارد: بدانید که هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند برای او راه نجاتی از فتنه‌ها و نوری در تاریکی‌ها قرار می‌دهد[۱۰]. در فرازی دیگر فرمود: بندگان خدا، بدانید که پرهیزکاران هم در دنیا بهره‌ور می‌شوند و هم در آخرت. پس با اهل دنیا در دنیاشان شریکید، اما اهل دنیا در آخرت آنان سهمی ندارند. آنان در دنیا به بهترین وجه زندگی کنند و از بهترین چیزی که بهترین‌ها از آن بهره‌مند می‌شوند، دست یابند[۱۱]. درهمین راستا باید دانست آنچه زندگی را شیرین و آرام‌بخش و سعادت‌آفرین می‌کند، پیوند امور و معیشت با تقوا و یاد خداست. درصورتی که این پیوند در زندگی انسان شکل و سامان نگیرد، او به دردسر و مشکل خواهد افتاد. امام(ع) می‌فرماید: اگر درهای آسمان و زمین بر بنده‌ای بسته شود اما او تقوای الهی پیشه کند، خداوند حتماً برای او راه نجاتی مقرّر فرماید[۱۲][۱۳].
  • در هر صورت آنها که می‌خواهند بهترین و عالی‌ترین زندگی را داشته باشند باید به ریسمان تقوای الهی چنگ زنند: ای بندگان خدا شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم که آن جلودار و موجب برپایی شماست، پس خود را با پیوندهای استوار آن نگاه دارید... تا شما را به زندگی خوش و گسترده و آرامش و آسایش برساند و به اقامتگاه‌های فراخ کشاند و به پناهگاه‌های استوار...[۱۴]. آنچه آشکارا از این فراز دریافت می‌شود، آن‌که در سایه رعایت تقوا، انسان افزون بر ثمرات معنوی و سعادت اخروی، ثمرات نیک آن‌را در دنیا نیز به‌وضوح دریافت می‌کند. تقوا جسم و جان آدمی را همپای هم پیش می‌برد و آنچه را موجب خوش‌بختی آدمی است، فراهم می‌آورد. از این‌رو در فرازی دیگر فرمود: امّا بعد، شمایان را به تقوای الهی سفارش می‌کنم... که تقوا داروی درد قلب‌ها، رفع کننده کوردلی و دل‌مردگی، شفادهنده بیماری تن‌های شما، زداینده فساد قلبی، پاک‌کننده زنگار روانی، برطرف سازنده تیرگی دیده‌ها، امنیت‌بخش اضطراب‌ها و فروغ تاریکی‌های شماست[۱۵]. کوتاه سخن آن‌که رابطه با خداوند و فرمان‌بری فرمان‌های او (تقوا) نظام زندگی و معیشت را سامان می‌بخشد و مشکلات را به فرصت‌ها تبدیل خواهد کرد، زیرا: تقوا کلید و رمز موفقیت است[۱۶]. در فرازی دیگر فرمود: آن‌که تقوا پیشه کند و آن‌را جان‌مایه زندگی سازد، سختی‌ها از او دور شوند گرچه بدو نزدیک شده باشند و تلخی‌ها بر او شیرین و امواج بلا و ناکامی از او مرتفع شوند. گشایش در کار او پدید آید و دشواری‌ها آسان شوند و باران کرامت و سعادت پس از خشک‌سالی، سیل‌آسا فرو ریزد و رحمت دوباره فرارسد و چشمه‌های نعمت پس از خشکی روان شوند و نم‌نم باران به تنداب پربرکت بدل شود[۱۷][۱۸].

برخی ویژگی‌های و نشانه‌های پرواپیشگان

  1. افراد با تقوا در دین‌داری و پای‌بند بودن به دستورهای دینی نیرومندند و به هیچ‌روی نمی‌توان آنها را از راه خدا بازداشت و هیچ جاذبه‌ای قادر به تغییر مسیر آنان نیست[۲۰]
  2. آنان در عین حال نرم‌خو و سازگار و دوراندیش‌اند و در مسائل زندگی یک‌دنده و لجباز نیستند[۲۱]
  3. همواره با ایمانی استوار و یقینی محکم به استقبال کارها و مسئولیت‌ها می‌روند[۲۲]
  4. در فراگیری دانش حریص‌اند و دانش را با حلم و بردباری درمی‌آمیزند و علم و اخلاق را چون دو بال پرواز در آسمان انسانیت به پرواز درمی‌آورند[۲۳]
  5. در زندگی و امور اقتصادی و مالی مراقبت ویژه دارند و از اسراف و تبذیر می‌پرهیزند و راه اعتدال و میانه‌روی را در پیش می‌گیرند[۲۴]
  6. هنگام تلاش برای زندگی و تنظیم معیشت از عبادت و راز و نیاز با خدا نمی‌کاهند و عبادتشان را در کمال خضوع و خشوع انجام می‌دهند[۲۵]
  7. در هنگام تنگ‌دستی و سختی، آبروی خود را حفظ می‌کنند و با حفظ شخصیت خویش با صبر و پایداری و تدبیر و قناعت بر مشکلات فائق می‌آیند[۲۶]
  8. همواره درصدد تحصیل مال از راه حلال‌اند و همین راه صحیح زندگی و کسب درآمد، نشاط آنان را در هدایت و سعادت فراهم می‌آورد[۲۷]
  9. در گیرودار مسیر زندگی، از بزرگ‌ترین خطر مالی و اقتصادی و اخلاقی که همان طمع‌ورزی است به‌شدت پرهیز می‌کنند[۲۸]
  10. از آنجا که شخصیت آدمی در زیر زبانش نهفته است[۲۹]، پرهیزکاران نیز گفتاری بهنجار دارند و هر سخنی را به زبان نمی‌آورند[۳۰].
  11. در پوشش و لباسشان اصل اعتدال و میانه‌روی را رعایت می‌کنند؛ نه اسیر مدها و مارک‌های فاخر و گران‌قیمت می‌شوند و نه نسبت به پوشش و لباس خود بی‌توجه‌اند[۳۱].
  12. روش و منش آنان در برخورد با مردم متواضعانه است. هرگز در برابر مردم تکبر نمی‌ورزند و خود را برتر از دیگران نمی‌پندارند، زیرا هیچ حسب و نسبی بالاتر و برتر از تواضع نیست[۳۲][۳۳].
  13. دیدگانشان را از آنچه خداوند بر آن حرام کرده است، می‌پوشانند[۳۴].
  14. گوش‌هایشان را صرف دریافت دانش سودمند می‌کنند و از شنیدن سخنان بیهوده می‌پرهیزند[۳۵].
  15. شب هنگام به نماز می‌ایستند و آیات نورانی قرآن را با همه وجود تلاوت می‌کنند[۳۶].
  16. در روز پرچم‌دار علم و حلم‌اند و نیکوکار و پارسا[۳۷].
  17. در راه خدمت و عبادت به کم بسنده نکنند و همواره در فکر تلاش و انجام خدمات و عبادات بیشتر و بزرگ‌ترند[۳۸].
  18. در هنگام رنج و سختی افرادی صابر و شکیبا هستند، زیرا می‌دانند که در اثر صبر نوبت ظفر آید، هر چند زمان به درازا کشد[۳۹][۴۰].
  19. کارهایشان در دنیا پاک و بی‌آلایش و مخلصانه است[۴۱][۴۲].
  20. همه اعمال آنان خیر و نیکوست[۴۳].
  21. گفتارشان با کردار در هم آمیخته و آنچه را انجام نمی‌دهند بر زبان نمی‌آورند.
  22. در فراگیری دانش به‌شدت تلاشگرند، ولی علم خود را در حوزه اخلاق به‌پیش می‌برند و به‌کار می‌گیرند [۴۴].
  23. در بهتر انجام دادن کارها دقت دارند و در اصلاح لغزش‌هایشان می‌کوشند[۴۵].
  24. زندگی و معیشتی همراه با قناعت دارند، زیرا قناعت توانگر کند مرد را[۴۶].
  25. از پرخوری و شکمبارگی پرهیز می‌کنند[۴۷].
  26. شب و روز آنان با سه برنامه سپری می‌شود: بخشی به راز و نیاز با خدا، بخش دیگر به تأمین معاش و بخش سوم با بهره‌برداریِ نیکو از لذّت‌های حلال[۴۸].
  27. آنان خشم خود را فرو می‌برند و اسیر غضب نمی‌شوند، زیرا نزد امام(ع) جرعه‌ای خوش‌تر و نیک‌فرجام‌تر از فروخوردن خشم نیست[۴۹]. غضب خارج از حوزه عقل و شرع است و امام از آن به لشکر شیطان تعبیر می‌کند[۵۰][۵۱].
  28. از آنان جز خیر و نیکی انتظار نمی‌رود[۵۲].
  29. برای توشه روز قیامت، خود را به زحمت می‌افکنند تا مردم در راحتی و آسایش قرار گیرند. این همان مفهوم ایثار و از خودگذشتگی است. پرهیزکاران اهل ایثارند[۵۳].
  30. عفو و گذشت، خصلت پرهیزکاران و اهل تقواست، زیرا همان‌گونه که آنان از خداوند توقع دارند کریمانه با آنان برخورد کند، خویشتن را نیز به برخورد کریمانه با خلق خدا موظف می‌دانند[۵۴].
  31. آنان هرگز سخن به ناسزا نمی‌گشایند و با مردمان با نرمی و مدارا سخن می‌گویند، زیرا تقوا در صورتی سودمند است که آدمی لگام زبان را در اختیار داشته باشند و آن را مهار کند[۵۵][۵۶].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 204.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 204- 205.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 205.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 205.
  7. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ؛ سوره تحریم، آیه ۶.
  8. نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 205.
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳
  11. نهج البلاغه، نامه ۲۷
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 205-206.
  14. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵
  15. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹
  16. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 206-207.
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  20. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  22. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  23. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  24. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  25. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  26. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  27. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  28. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  29. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۸
  30. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  31. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 207.
  32. نهج البلاغه، حکمت ۱۰۹
  33. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  34. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  35. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  36. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  37. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  38. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  39. نهج البلاغه، حکمت ۱۴۵
  40. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  41. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۲
  42. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  43. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  44. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴
  45. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  46. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  47. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  48. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  49. نهج البلاغه، نامه ۳۱
  50. نهج البلاغه، نامه ۶۹
  51. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  52. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  53. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 208.
  54. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 209.
  55. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵
  56. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 209.
  57. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 209.