نفاق: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۷: خط ۱۷:
*این [[هشدارها]] هم شخص [[منافق]] و انسان‌های پیرامون او و هم جامعه‌ای را که در تماس با این‌گونه افراد است و از وجود آن‌ها آسیب می‌بیند، مورد توجه قرار می‌دهد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در روایتی دیگر، شدیدترین خطری که [[امت]] را تهدید می‌کند، [[لغزش]] [[عالمان]] و [[استدلال]] [[منافقان]] به [[قرآن]] (برای توجیه منویات خویش) و مطامع دنیوی اعلام می‌کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
*این [[هشدارها]] هم شخص [[منافق]] و انسان‌های پیرامون او و هم جامعه‌ای را که در تماس با این‌گونه افراد است و از وجود آن‌ها آسیب می‌بیند، مورد توجه قرار می‌دهد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در روایتی دیگر، شدیدترین خطری که [[امت]] را تهدید می‌کند، [[لغزش]] [[عالمان]] و [[استدلال]] [[منافقان]] به [[قرآن]] (برای توجیه منویات خویش) و مطامع دنیوی اعلام می‌کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.


==اوصاف [[منافقان]]==
==[[عوامل نفاق]]==
==[[اوصاف منافقان]]==
*خصوصیات [[منافقان]] در شمار قابل توجهی از [[آیات]] و [[روایات]] یاد شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] [[آیه]] ۵۴ سوره [[توبه]] در [[وصف]] [[منافقان]] که می‌فرماید "هیچ‌چیز منانع قبول انفاق‌هایشان نشده، مگر آن‌که به [[خدا]] و پیامبرش [[ایمان]] نیاورده‌اند و جز با بی‌میلی به [[نماز]] حاضر نمی‌شوند و به جز کراهت [[انفاق]] نمی‌کنند" می‌نویسد: "در آن، [[کفر به خدا]] و [[رسول]] او و کسالت و بی‌میلی در [[نماز خواندن]] و کراهت در [[انفاق]] از ارکان نفاق آنان شمرده شده است"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
*خصوصیات [[منافقان]] در شمار قابل توجهی از [[آیات]] و [[روایات]] یاد شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] [[آیه]] ۵۴ سوره [[توبه]] در [[وصف]] [[منافقان]] که می‌فرماید "هیچ‌چیز منانع قبول انفاق‌هایشان نشده، مگر آن‌که به [[خدا]] و پیامبرش [[ایمان]] نیاورده‌اند و جز با بی‌میلی به [[نماز]] حاضر نمی‌شوند و به جز کراهت [[انفاق]] نمی‌کنند" می‌نویسد: "در آن، [[کفر به خدا]] و [[رسول]] او و کسالت و بی‌میلی در [[نماز خواندن]] و کراهت در [[انفاق]] از ارکان نفاق آنان شمرده شده است"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
*[[امام صادق]] {{ع}} نیز ضمن روایتی چهار شاخصه از نفاق برمی‌شمرد که توجه به آن‌ها [[علائم]] نفاق را در [[دل]] [[آشکار]] می‌سازد. این [[علائم]] عبارت‌اند از: [[قساوت قلب]]، خشکی چشم، [[اصرار]] بر [[گناه]]، [[حرص]] [[دنیا]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
*[[امام صادق]] {{ع}} نیز ضمن روایتی چهار شاخصه از نفاق برمی‌شمرد که توجه به آن‌ها [[علائم]] نفاق را در [[دل]] [[آشکار]] می‌سازد. این [[علائم]] عبارت‌اند از: [[قساوت قلب]]، خشکی چشم، [[اصرار]] بر [[گناه]]، [[حرص]] [[دنیا]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
خط ۲۳: خط ۲۴:
*[[امام علی]] {{ع}} نیز در فرازهایی صفات [[منافقان]] را برمی‌شمرد که با [[آیات الهی]] هماهنگی دارد؛ صفاتی چون: مکار، زیان‌زننده، بدگمان<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، [[متملق]]، [[چاپلوس]] و بدبخت<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، [[گمراه]] و [[گمراه‌کننده]] و لغزاننده<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، دارای دل‌های [[ناپاک]]، اما ظاهری [[فریبنده]]<ref>غرر الحکم، ۱</ref>؛ [[شک]] بر دل‌هایشان چیره گشته<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، بدگمان نسبت به دیگران<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، [[روی‌گردان از حق]]<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، دل‌هایشان هرگز [[حکمت]] را تاب نمی‌آورد و پذیرنده [[حکمت]] نیستند<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، [[علم]] تنها در زبانشان جاری است و در عمل فاقد علم‌اند<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، غیبت‌کننده و سخن چین‌اند<ref>غرر الحکم، ۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} نیز در فرازهایی صفات [[منافقان]] را برمی‌شمرد که با [[آیات الهی]] هماهنگی دارد؛ صفاتی چون: مکار، زیان‌زننده، بدگمان<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، [[متملق]]، [[چاپلوس]] و بدبخت<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، [[گمراه]] و [[گمراه‌کننده]] و لغزاننده<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، دارای دل‌های [[ناپاک]]، اما ظاهری [[فریبنده]]<ref>غرر الحکم، ۱</ref>؛ [[شک]] بر دل‌هایشان چیره گشته<ref>غرر الحکم، ۱</ref>، بدگمان نسبت به دیگران<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، [[روی‌گردان از حق]]<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، دل‌هایشان هرگز [[حکمت]] را تاب نمی‌آورد و پذیرنده [[حکمت]] نیستند<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، [[علم]] تنها در زبانشان جاری است و در عمل فاقد علم‌اند<ref>غرر الحکم، ۲</ref>، غیبت‌کننده و سخن چین‌اند<ref>غرر الحکم، ۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 840.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در تمثیلی زیبا مَثَل [[منافق]] را مَثَل هندوانه بوجهل می‌داند که ظاهرش سبز ولی مزه‌اش تلخ است<ref>غررالحکم، ۲</ref>. در [[نهج البلاغه]] نیز در فرازهایی از [[منافق]] یاد کرده و چهره برخی [[منافقان]] زمان خویش را بر [[مردمان]] [[آشکار]] کرده است، چنان‌که می‌فرماید: بی‌شک زبان [[مؤمن]] در پشت [[قلب]] اوست و [[قلب]] [[منافق]] در پشت زبانش، زیرا [[مؤمن]] پیش از سخن گفتن آن را می‌سنجد و بررسی می‌کند، اگر خیر و مفید بود می‌گوید و اگر [[شر]] و [[ناپسند]] بود [[سکوت]] می‌کند، اما [[منافق]] هرچه به زبانش آید گوید، نمی‌داند کدام‌یک مفید به [[مصلحت]] است و کدام‌یک زیان‌بخش و مفسده‌انگیز. در حالی‌که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[ایمان]] هیچ بنده‌‌ای پا نگیرد و به ثمر نرسد مگر آن‌که [[قلب]] او [[استوار]] و پایدار شود و [[قلب]] او به [[استقامت]] و [[پایداری]] نرسد مگر آن‌که زبان او [[استوار]] و مستقیم باشد"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 841.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در تمثیلی زیبا مَثَل [[منافق]] را مَثَل هندوانه بوجهل می‌داند که ظاهرش سبز ولی مزه‌اش تلخ است<ref>غررالحکم، ۲</ref>. در [[نهج البلاغه]] نیز در فرازهایی از [[منافق]] یاد کرده و چهره برخی [[منافقان]] زمان خویش را بر [[مردمان]] [[آشکار]] کرده است، چنان‌که می‌فرماید: بی‌شک زبان [[مؤمن]] در پشت [[قلب]] اوست و [[قلب]] [[منافق]] در پشت زبانش، زیرا [[مؤمن]] پیش از سخن گفتن آن را می‌سنجد و بررسی می‌کند، اگر خیر و مفید بود می‌گوید و اگر [[شر]] و [[ناپسند]] بود [[سکوت]] می‌کند، اما [[منافق]] هرچه به زبانش آید گوید، نمی‌داند کدام‌یک مفید به [[مصلحت]] است و کدام‌یک زیان‌بخش و مفسده‌انگیز. در حالی‌که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[ایمان]] هیچ بنده‌‌ای پا نگیرد و به ثمر نرسد مگر آن‌که [[قلب]] او [[استوار]] و پایدار شود و [[قلب]] او به [[استقامت]] و [[پایداری]] نرسد مگر آن‌که زبان او [[استوار]] و مستقیم باشد"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 841.</ref>.
==[[رفتارهای منافقانه]]==
==[[رفتارهای منافقانه]]==
*[[پارسایی]] و [[ورع]] [[منافق]] [[حقیقت]] ندارد و جز بر زبان او ظاهر نشود<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۷</ref>؛ عمل [[منافق]] همراه با [[شک]] و [[تردید]] است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۶</ref>؛ [[منافق]] در [[رفتار]] فردی [[بی‌شرم]] است، گرچه در برابر فرادستان [[تملق]] و [[چاپلوسی]] می‌کند<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵</ref>؛ او در ظاهر [[شادی]] آفرین، اما در [[حقیقت]] زیان‌رسان است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵</ref>؛ [[منافق]] بسیار غیبت‌کننده و [[سخن‌چین]] است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۲۶۳</ref>؛ او هرگز از [[دانش]] بهره‌مند نمی‌شود و آنچه از [[کمالات]] می‌داند، او را سود نمی‌بخشد، زیرا در [[مقام]] عمل قرار نمی‌گیرد<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۷۸۶</ref>؛ به [[راستی]] که [[مؤمن]] یقینش به [[خدا]] و [[قیامت]] در کارش دیده می‌شود و [[منافق]] انسانی شکاک است و [[شک]] او در کردارش هویداست<ref>نک: غررالحکم، ۱ / ۲۳۴</ref>. [[امام]] {{ع}} نسبت به [[منافق]] و عملکرد آسیب‌زای او در [[جامعه]] می‌فرماید: اگر با این شمشیرم بر فرق [[مؤمن]] زنم که مرا [[دشمن]] دارد هرگز نخواهد داشت و نیز، اگر همه [[دنیا]] را به کام [[منافق]] ریزم که مرا [[دوست]] بدارد نپذیرد. این، از آن روست که چنین رقم زده شده و بر زبان [[پیامبر]] امی {{صل}} جاری گشته است که فرمود: "[[یا علی]]، فرد با [[ایمان]] تو را [[دشمن]] نگیرد و [[منافق]] هم تو را [[دوست]] نبیند"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 842.</ref>.
*[[پارسایی]] و [[ورع]] [[منافق]] [[حقیقت]] ندارد و جز بر زبان او ظاهر نشود<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۷</ref>؛ عمل [[منافق]] همراه با [[شک]] و [[تردید]] است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۶</ref>؛ [[منافق]] در [[رفتار]] فردی [[بی‌شرم]] است، گرچه در برابر فرادستان [[تملق]] و [[چاپلوسی]] می‌کند<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵</ref>؛ او در ظاهر [[شادی]] آفرین، اما در [[حقیقت]] زیان‌رسان است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵</ref>؛ [[منافق]] بسیار غیبت‌کننده و [[سخن‌چین]] است<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۲۶۳</ref>؛ او هرگز از [[دانش]] بهره‌مند نمی‌شود و آنچه از [[کمالات]] می‌داند، او را سود نمی‌بخشد، زیرا در [[مقام]] عمل قرار نمی‌گیرد<ref>نک: غررالحکم، ۲ / ۷۸۶</ref>؛ به [[راستی]] که [[مؤمن]] یقینش به [[خدا]] و [[قیامت]] در کارش دیده می‌شود و [[منافق]] انسانی شکاک است و [[شک]] او در کردارش هویداست<ref>نک: غررالحکم، ۱ / ۲۳۴</ref>. [[امام]] {{ع}} نسبت به [[منافق]] و عملکرد آسیب‌زای او در [[جامعه]] می‌فرماید: اگر با این شمشیرم بر فرق [[مؤمن]] زنم که مرا [[دشمن]] دارد هرگز نخواهد داشت و نیز، اگر همه [[دنیا]] را به کام [[منافق]] ریزم که مرا [[دوست]] بدارد نپذیرد. این، از آن روست که چنین رقم زده شده و بر زبان [[پیامبر]] امی {{صل}} جاری گشته است که فرمود: "[[یا علی]]، فرد با [[ایمان]] تو را [[دشمن]] نگیرد و [[منافق]] هم تو را [[دوست]] نبیند"<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 842.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۹

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نفاق (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • نفاق از ریشه "نفق" به معنای پوشیده و پنهان داشتن است. نفاق در اصطلاح به معنای تفاوت در ظاهر و باطن است. کسی را که نفاق در دل دارد منافق گویند. منافق در دل به‌گونه‌ای، اما در ظاهر به‌گونه‌ای دیگر است. پدیده نفاق در دل منافق به دو گونه نمود می‌یابد[۱]:
  1. نفاق در عقیده که شخص منافق در دل معتقد به موضوعی نباشد، ولی در ظاهر خود را معتقد به موضوعی نباشد، ولی در ظاهر خود را معتقد نشان دهد. بدترین نوع نفاق اظهار ایمان به خداوند در ظاهر و نبود ایمان در دل است که از اقسام کفر به حساب می‌آید، زیرا افزون بر کفر باطنی، شامل رذیلت‌هایی چون مکر، حیله و خدعه نیز می‌شود. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: به زبان خویش چیزی می‌گفتند که در دل‌هاشان نبود[۲][۳].
  2. نفاق اخلاقی، یعنی منافق در باطن متخلق به اخلاق ناپسند باشد، ولی در ظاهر خود را دارای اخلاق پسندیده نشان دهد[۴].
  3. نفاق در اعمال، به این معنا که رفتار منافق در خلوت و جلوت متفاوت باشد.[۵][۶].

عوامل نفاق

اوصاف منافقان

رفتارهای منافقانه

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 839.
  2. ﴿ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۶۷
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 839.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 839.
  5. این مسئله با پنهان داشتن گناه متفاوت است، زیرا منافق در حالی‌که از انجام گناه در خلوتگاه خویش لذت می‌برد و هیچ قصدی باری ترک گناه ندارد، اما در جَلوَت، خود را فردی مهذب و پیراسته از گناه نشان می‌دهد.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 839.
  7. نهج البلاغه، نامه ۲۷
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 839.
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 840.
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 840.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 840.
  12. ﴿ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ؛ سوره منافقون، آیه۱
  13. ﴿اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ ؛ سوره منافقون، آیه2
  14. ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ؛ سوره منافقون، آیه ۴
  15. ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ؛ سوره منافقون، آیه 5
  16. ﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ؛ سوره منافقون، آیه ۷
  17. ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ؛ سوره منافقون، آیه ۴
  18. ﴿سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ؛ سوره منافقون، آیه ۶
  19. ﴿يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الأَعَزُّ مِنْهَا الأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ ؛ سوره منافقون، آیه ۸
  20. ﴿ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ سوره توبه، آیه ۶۷
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 840.
  22. غرر الحکم، ۱
  23. غرر الحکم، ۱
  24. غرر الحکم، ۱
  25. غرر الحکم، ۱
  26. غرر الحکم، ۱
  27. غرر الحکم، ۲
  28. غرر الحکم، ۲
  29. غرر الحکم، ۲
  30. غرر الحکم، ۲
  31. غرر الحکم، ۲
  32. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 840.
  33. غررالحکم، ۲
  34. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵
  35. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 841.
  36. نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۷
  37. نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۶
  38. نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵
  39. نک: غررالحکم، ۲ / ۵۱۵
  40. نک: غررالحکم، ۲ / ۲۶۳
  41. نک: غررالحکم، ۲ / ۷۸۶
  42. نک: غررالحکم، ۱ / ۲۳۴
  43. نهج البلاغه، حکمت ۴۲
  44. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 842.
  45. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱
  46. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 842.
  47. ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا؛ سوره نساء، آیه ۶۳
  48. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 842.
  49. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 842.