مقداد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقداد | ==[[مقداد]] و [[اسلام]]== | ||
[[مقداد بن اسود کندی]]، | *[[مقداد بن اسود کندی]]، از [[صحابه]] بزرگ [[رسول خدا]]{{صل}} و [[یاوران]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، شخصیتی بارز، دانشمند و [[دلاور]] بود<ref>ر.ک: احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ۳۱۶-۳۱۷؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۸۹.</ref> او از اولین کسانی بود که به [[رسول خدا]]{{صل}}[[ایمان]] آورد و یکی از هفت نفری است که در آغاز [[دعوت پیامبر]]{{صل}} اسلامِ خود را علنی کرد. او همراه [[مسلمانان]] به [[حبشه]] رفت؛ اما بعد از چندی به [[مکه]] بازگشت و در سریه ابوعبیدة بن [[حارث]] به [[مدینه]] رفت<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۷-۳۱۸.</ref>. | ||
==اوصاف ظاهری== | |||
*[[مقداد]]، مردی بلند قد و سیه چرده، با شکمی بزرگ و سری پر مو با چشمهای درشت و ابروهای پیوستۀ مشکی بود که ریش زیبای خود را زرد میکرد<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۷.</ref>. | |||
==[[ازدواج]]== | |||
*[[مقداد]]، دختری از [[طایفه]] [[قریش]] را خواستگاری کرد؛ اما [[پدر]] آن دختر به او جواب رد داد. [[رسول خدا]]{{صل}} صباغه، دختر [[زبیر بن عبدالمطلب]] را به [[ازدواج]] وی در آورد. از صباغه، [[عبدالله]] و کریمه به [[دنیا]] آمد و [[عبدالله]] در [[جنگ جمل]] در رکاب [[علی]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۷.</ref>. | |||
[[ | ==شرکت در [[جنگ]] ها== | ||
*[[مقداد]] در نبردهای [[صدر اسلام]] حضور داشت و در [[جنگ بدر]] از کسانی بود که برای [[جنگ]] اعلام [[آمادگی]] کرد<ref>ر.ک: عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۰؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۸۰- ۵۸۱.</ref> و در [[جنگ اُحد]] جزء تیراندازان بود. در [[فتح]] "[[مصر]]" و "اسکندریه" از برجستگان [[سپاه اسلام]] بود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۸-۳۱۹؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۸۹.</ref>. | |||
==[[دفاع از حریم ولایت]]== | |||
*پس از [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}}، [[مقداد]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و همراه با [[سلمان]]، [[ابوذر]] و تعداد اندکی از [[مسلمانان]] به [[امام علی]]{{ع}} [[وفادار]] ماند و در موقعیتهای مختلف، [[مقام]] و [[منزلت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را یادآور شد. در دوران [[خانهنشینی]] [[امام]]، همواره در تمام [[سختیها]]، [[یار]] و [[مطیع]] [[فرامین]] ایشان بود. در جریان [[شورای شش نفره]] برای [[تعیین خلیفه]]، به عبدالرحمان [[اعتراض]] کرد که چرا [[علی]]{{ع}} را ترک کردید<ref>ر.ک: یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۲۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۲۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref> | |||
==[[مدح]] [[مقداد]] در [[روایات]]== | |||
*[[پیامبر]]{{صل}} درباره [[مقداد]] فرمود: «[[مقداد]] از ماست. [[خداوند]]، [[دشمن]] است با کسی که [[دشمن]] اوست و [[دوست]] است با کسی که [[دوست]] اوست»<ref>{{متن حدیث|ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ}}؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۲۳.</ref>. همچنین فرمود: «[[خداوند]] مرا به [[دوستی]] با چهار نفر [[مأمور]] کرده است: [[علی]]، [[سلمان]]، [[مقداد]] و [[ابوذر]]»<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ أَسْوَدَ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِی}}؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۹؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. لذا [[مقداد]] از ارکان چهارگانه [[ایمان]] به شمار میآید. در [[روایت]] دیگری آمده: «[[بهشت]]، [[مشتاق]] [[مقداد]] است»<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۳۱۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} دربارۀ آیۀ: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]! کسی به این [[آیه]] عمل نکرد، مگر هفت نفر و [[مقداد]] یکی از آنها بود»<ref>{{متن حدیث|فَوَ اللَّهِ مَا وَفَی بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ ص یُقَالُ لَهُ شَبِیبٌ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَم}}؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۶۳؛ حمیری قمی،عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۴۱.</ref>. هنگامی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند، بیست و هفت نفر را زنده میکند که یکی از آنان [[مقداد]] است<ref>نجم الدین طبسی، چشماندازی به حکومت مهدی عج، ص ۱۷۱.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۸۹.</ref> | |||
==[[رحلت]] [[مقداد]]== | |||
*[[مقداد]] اواخر عمرش در "[[جرف]]"[[سکونت]] داشت و سال ۳۳ [[هجری]] در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از [[دنیا]] رفت<ref>ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۵؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.</ref>. پیکر مطهرش را به [[مدینه]] آوردند و [[عثمان بن عفان]] بر او [[نماز]] گزارد و در [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۶
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مقداد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقداد و اسلام
- مقداد بن اسود کندی، از صحابه بزرگ رسول خدا(ص) و یاوران علی بن ابی طالب(ع)، شخصیتی بارز، دانشمند و دلاور بود[۱].[۲] او از اولین کسانی بود که به رسول خدا(ص)ایمان آورد و یکی از هفت نفری است که در آغاز دعوت پیامبر(ص) اسلامِ خود را علنی کرد. او همراه مسلمانان به حبشه رفت؛ اما بعد از چندی به مکه بازگشت و در سریه ابوعبیدة بن حارث به مدینه رفت[۳].
اوصاف ظاهری
- مقداد، مردی بلند قد و سیه چرده، با شکمی بزرگ و سری پر مو با چشمهای درشت و ابروهای پیوستۀ مشکی بود که ریش زیبای خود را زرد میکرد[۴].
ازدواج
- مقداد، دختری از طایفه قریش را خواستگاری کرد؛ اما پدر آن دختر به او جواب رد داد. رسول خدا(ص) صباغه، دختر زبیر بن عبدالمطلب را به ازدواج وی در آورد. از صباغه، عبدالله و کریمه به دنیا آمد و عبدالله در جنگ جمل در رکاب علی(ع) به شهادت رسید[۵].
شرکت در جنگ ها
- مقداد در نبردهای صدر اسلام حضور داشت و در جنگ بدر از کسانی بود که برای جنگ اعلام آمادگی کرد[۶] و در جنگ اُحد جزء تیراندازان بود. در فتح "مصر" و "اسکندریه" از برجستگان سپاه اسلام بود[۷].
دفاع از حریم ولایت
- پس از رحلت رسول اکرم(ص)، مقداد با ابوبکر بیعت نکرد و همراه با سلمان، ابوذر و تعداد اندکی از مسلمانان به امام علی(ع) وفادار ماند و در موقعیتهای مختلف، مقام و منزلت امیرالمؤمنین(ع) را یادآور شد. در دوران خانهنشینی امام، همواره در تمام سختیها، یار و مطیع فرامین ایشان بود. در جریان شورای شش نفره برای تعیین خلیفه، به عبدالرحمان اعتراض کرد که چرا علی(ع) را ترک کردید[۸].[۹]
مدح مقداد در روایات
- پیامبر(ص) درباره مقداد فرمود: «مقداد از ماست. خداوند، دشمن است با کسی که دشمن اوست و دوست است با کسی که دوست اوست»[۱۰]. همچنین فرمود: «خداوند مرا به دوستی با چهار نفر مأمور کرده است: علی، سلمان، مقداد و ابوذر»[۱۱]. لذا مقداد از ارکان چهارگانه ایمان به شمار میآید. در روایت دیگری آمده: «بهشت، مشتاق مقداد است»[۱۲]. امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۱۳] فرمود: «به خدا سوگند! کسی به این آیه عمل نکرد، مگر هفت نفر و مقداد یکی از آنها بود»[۱۴]. هنگامی که حضرت قائم(ع) قیام کند، بیست و هفت نفر را زنده میکند که یکی از آنان مقداد است[۱۵].[۱۶]
رحلت مقداد
- مقداد اواخر عمرش در "جرف"سکونت داشت و سال ۳۳ هجری در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از دنیا رفت[۱۷]. پیکر مطهرش را به مدینه آوردند و عثمان بن عفان بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۱۸].
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲
- مجتبی تونهای، موعودنامه
پانویس
- ↑ ر.ک: احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۱۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ۳۱۶-۳۱۷؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۷-۳۱۸.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۷.
- ↑ ر.ک: عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۰؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۸۰- ۵۸۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۸-۳۱۹؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۲۴؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۲۳۳.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۰.
- ↑ «ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۲۳.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ أَسْوَدَ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِی»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۹؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۳۱۴.
- ↑ «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
- ↑ «فَوَ اللَّهِ مَا وَفَی بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ ص یُقَالُ لَهُ شَبِیبٌ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَم»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۶۳؛ حمیری قمی،عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۴۱.
- ↑ نجم الدین طبسی، چشماندازی به حکومت مهدی عج، ص ۱۷۱.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۸۹.
- ↑ ر.ک: بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۰۵؛ طبری،محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۲۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۴۷۸.
- ↑ ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۹.