اطاعت تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
خط ۱۸: خط ۱۸:
* '''۳. [[اطاعت از اولی الامر]]:''' گروهی دیگر که در [[قرآن]] به [[اطاعت]] از آنان امر شده، [[اولی‌الامر]] هستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> مفسّران [[عامه]] [[اولی‌الامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ [[پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، [[اهل]] [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل]] حل‌و‌عقد [[تطبیق]] کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.</ref>؛ امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولی‌الامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازده‌گانه]] {{عم}} [[تطبیق]] داده‌اند. این مطلب در [[روایات]] فراوان منقول از [[اهل بیت]] {{عم}} نیز تأکید شده است، چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز به‌کار [[خطا]] و [[زشت]] [[فرمان]] ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] نمی‌توان یافت، بنابراین، [[اولی‌الامر]] به [[امامان دوازده‌گانه]] اختصاص خواهد داشت <ref> مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.</ref>. البته کسانی هم که [[اولی‌الامر]] را خصوص [[معصوم]] نمی‌دانند، بر این معنا تأکید می‌ورزند که [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح]] عمومی [[اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.</ref> در [[روایات‌]] نیز [[نقل]] شده که [[اطاعت]]، در معروف است و در [[فرمان]] به‌ [[معصیت]] روا نیست<ref>صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.</ref> از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[نقل]] شده است که [[امام]] [[حق]] باید بر اساس [[عدل]] [[حکمرانی]] کند و [[امانتدار]] باشد و در این صورت است که [[مردم]] باید از او [[فرمانبرداری]] کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۹۶.</ref>، پس [[نظام سیاسی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] در صورتی [[مشروعیت]] دارد و می‌تواند [[الزام]] [[سیاسی]] کند که در [[مقام]] [[اجرا]] و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی [[خداوند]] باشد و طبق [[قوانین]] [[شرعی]] [[حکم]] کند و چنانچه [[التزام]] [[سیاسی]] [[جامعه]] از [[نظام]]، موجب [[معصیت الهی]] باشد باید ترک گردد<ref>تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ ج‌۸، ص‌۳۰۸.</ref>"کسی که از مخلوق در [[معصیت الهی]] [[پیروی]] کند، [[دین]] ندارد"<ref>{{عربی|" لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ دَانَ‏ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۹۲.</ref><ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>.
* '''۳. [[اطاعت از اولی الامر]]:''' گروهی دیگر که در [[قرآن]] به [[اطاعت]] از آنان امر شده، [[اولی‌الامر]] هستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> مفسّران [[عامه]] [[اولی‌الامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ [[پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، [[اهل]] [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل]] حل‌و‌عقد [[تطبیق]] کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.</ref>؛ امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولی‌الامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازده‌گانه]] {{عم}} [[تطبیق]] داده‌اند. این مطلب در [[روایات]] فراوان منقول از [[اهل بیت]] {{عم}} نیز تأکید شده است، چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز به‌کار [[خطا]] و [[زشت]] [[فرمان]] ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] نمی‌توان یافت، بنابراین، [[اولی‌الامر]] به [[امامان دوازده‌گانه]] اختصاص خواهد داشت <ref> مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.</ref>. البته کسانی هم که [[اولی‌الامر]] را خصوص [[معصوم]] نمی‌دانند، بر این معنا تأکید می‌ورزند که [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح]] عمومی [[اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.</ref> در [[روایات‌]] نیز [[نقل]] شده که [[اطاعت]]، در معروف است و در [[فرمان]] به‌ [[معصیت]] روا نیست<ref>صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.</ref> از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[نقل]] شده است که [[امام]] [[حق]] باید بر اساس [[عدل]] [[حکمرانی]] کند و [[امانتدار]] باشد و در این صورت است که [[مردم]] باید از او [[فرمانبرداری]] کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۹۶.</ref>، پس [[نظام سیاسی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] در صورتی [[مشروعیت]] دارد و می‌تواند [[الزام]] [[سیاسی]] کند که در [[مقام]] [[اجرا]] و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی [[خداوند]] باشد و طبق [[قوانین]] [[شرعی]] [[حکم]] کند و چنانچه [[التزام]] [[سیاسی]] [[جامعه]] از [[نظام]]، موجب [[معصیت الهی]] باشد باید ترک گردد<ref>تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ ج‌۸، ص‌۳۰۸.</ref>"کسی که از مخلوق در [[معصیت الهی]] [[پیروی]] کند، [[دین]] ندارد"<ref>{{عربی|" لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ دَانَ‏ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۹۲.</ref><ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>.
* '''۴. [[اطاعت از پیامبران]]:''' [[خداوند]] به [[اطاعت]] از همه [[پیامبران]] [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ }}<ref> و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.</ref> و [[قرآن]] از پیامبرانی چون [[حضرت عیسی]]، [[حضرت نوح]]، [[حضرت هود]]، [[حضرت صالح]]، [[حضرت لوط]] و [[حضرت شعیب]] {{عم}} [[نقل]] می‌کند که [[پیام]] مشترک آنان برای [[قوم]] خود، امر به [[تقوای الهی]] و [[اطاعت]] از خویش بوده است: {{متن قرآن|فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ }}<ref> از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!؛ سوره آل عمران، آیه:۵۰.</ref> در پاره‌ای از موارد، پیش از بیان [[پیام]] بالا، جمله {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ }}<ref> من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷.</ref>ذکر شده و نشان می‌دهد که [[پیامبران]]، چون رسول‌ [[الهی]] بوده و برای بر دوش‌گرفتن بار سنگین [[رسالت]]، [[امین]] هستند، همین [[امانتداری]] علّت [[لزوم اطاعت]] از ایشان است<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۲۹۶.</ref> و تکرار این [[پیام]] از سوی [[پیامبران]] [[اولواالعزم]] و غیر [[اولواالعزم]] گویای جوهره و [[فلسفه بعثت]] است؛ یعنی [[دعوت]] به [[اطاعت]] از کارهایی که [[مقرّب]] [[ثواب]] و مبعّد [[عقاب]] می‌شود و [[سعادت]] بشریّت را تأمین می‌کند. [[پیامبران]]، هرچند در برخی [[فروع]] جزئی [[شریعت]]، بر اثر مقتضیات زمانی گوناگون‌اند؛ ولی در [[پیام]] [[اطاعت]] هم آوا بودند<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۰.</ref><ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>.
* '''۴. [[اطاعت از پیامبران]]:''' [[خداوند]] به [[اطاعت]] از همه [[پیامبران]] [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ }}<ref> و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.</ref> و [[قرآن]] از پیامبرانی چون [[حضرت عیسی]]، [[حضرت نوح]]، [[حضرت هود]]، [[حضرت صالح]]، [[حضرت لوط]] و [[حضرت شعیب]] {{عم}} [[نقل]] می‌کند که [[پیام]] مشترک آنان برای [[قوم]] خود، امر به [[تقوای الهی]] و [[اطاعت]] از خویش بوده است: {{متن قرآن|فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ }}<ref> از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!؛ سوره آل عمران، آیه:۵۰.</ref> در پاره‌ای از موارد، پیش از بیان [[پیام]] بالا، جمله {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ }}<ref> من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷.</ref>ذکر شده و نشان می‌دهد که [[پیامبران]]، چون رسول‌ [[الهی]] بوده و برای بر دوش‌گرفتن بار سنگین [[رسالت]]، [[امین]] هستند، همین [[امانتداری]] علّت [[لزوم اطاعت]] از ایشان است<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۲۹۶.</ref> و تکرار این [[پیام]] از سوی [[پیامبران]] [[اولواالعزم]] و غیر [[اولواالعزم]] گویای جوهره و [[فلسفه بعثت]] است؛ یعنی [[دعوت]] به [[اطاعت]] از کارهایی که [[مقرّب]] [[ثواب]] و مبعّد [[عقاب]] می‌شود و [[سعادت]] بشریّت را تأمین می‌کند. [[پیامبران]]، هرچند در برخی [[فروع]] جزئی [[شریعت]]، بر اثر مقتضیات زمانی گوناگون‌اند؛ ولی در [[پیام]] [[اطاعت]] هم آوا بودند<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۰.</ref><ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>.
* '''۵. [[اطاعت از شوهر]]:''' [[فرمانبری]] [[زن]] از [[همسر]] خود در [[مسائل زناشویی]]، از مواردی است که [[خداوند]] بدان [[فرمان]] داده است. از [[رسول‌ خدا]] {{صل}} [[نقل]] است که "[[بهترین زنان]]، کسی است که وقتی به او [[فرمان]] دادی، از تو [[اطاعت]] کند". زنی که [[مخالفت]] کند و ناشزه شود، از پاره‌ای [[حقوق]] از جمله [[حق]] همخوابی [[محروم]] می‌گردد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۸۲‌ـ‌۹۹.</ref> و چنانچه از [[سرپیچی]] [[دست]] برداشت و [[مطیع]] گردید، شوهر [[حق]] [[ستم]] و [[آزار]] وی را ندارد: {{متن قرآن|فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً }}<ref> اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید؛ سوره نساء، آیه:۳۴.</ref><ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>.
* '''۵. [[اطاعت از شوهر]]:''' [[فرمانبری]] [[زن]] از [[همسر]] خود در [[مسائل زناشویی]]، از مواردی است که [[خداوند]] بدان [[فرمان]] داده است. از [[رسول‌ خدا]] {{صل}} [[نقل]] است که "[[بهترین زنان]]، کسی است که وقتی به او [[فرمان]] دادی، از تو [[اطاعت]] کند". زنی که [[مخالفت]] کند و ناشزه شود، از پاره‌ای [[حقوق]] از جمله [[حق]] همخوابی [[محروم]] می‌گردد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۸۲‌ـ‌۹۹.</ref> و چنانچه از [[سرپیچی]] دست برداشت و [[مطیع]] گردید، شوهر [[حق]] [[ستم]] و [[آزار]] وی را ندارد: {{متن قرآن|فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً }}<ref> اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید؛ سوره نساء، آیه:۳۴.</ref><ref>[[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۱

مقدمه

  1. برای مبالغه است[۲۰] و اطاعت پیامبر، مانند اطاعت از خداست[۲۱][۲۲].
  2. برای دفع توّهم کسی است که قائل به " حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللَّهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" بوده و می‌پندارد پیروی از احکام پیامبر که در قرآن نیامده، واجب نیست[۲۳][۲۴]
  3. ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ یعنی وجوب پیروی از کتاب الهی و ﴿وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ یعنی وجوب پیروی از سنّت نبوی[۲۵][۲۶].
  4. مقصود آن است که اطاعت رسول هم باید به قصد اطاعت‌اللّه باشد[۲۷][۲۸].
  5. شخصیت پیامبر اسلام (ص) دو حیثیت دارد: حیثیت تبلیغ وحی الهی و آگاه کردن مردم از معارف و احکام شریعت و تفصیل کلیات قرآن، و حیثیت زمامداری و ولایت او بر جامعه. زمامدار به اقتضای رهبری لازم است برای اداره جامعه و حفظ اساس نظام اسلامی، فرمان بدهد و مردم نیز به اطاعت از احکام حکومتی وی موظّف‌اند. اطاعت از این اوامر در حقیقت اطاعت خداست؛ ولی برای بیان لزوم اطاعت در این احکام، واژه اطاعت تکرار شده‌است[۲۹][۳۰].

منابع

پانویس

  1. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  2. بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه:۳۲.
  3. دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴.
  4. التبیان، ج‌۲، ص‌۵۸۹.
  5. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  6. بگو از خداوند فرمان برید؛ سوره آل عمران، آیه:۳۲.
  7. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
  8. جامع‌البیان، مج، ۴، ج‌۵، ص‌۲۴۲.
  9. هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است؛ سوره نساء، آیه:۸۰.
  10. کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۹۸.
  11. آنجا فرمانگزاری امین است؛ سوره تکویر، آیه:۲۱.
  12. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰.
  13. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  14. خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه:۳۳.
  15. و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره انفال، آیه: ۴۹.
  16. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
  17. بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید؛ سوره نور، آیه:۵۴.
  18. و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید؛ سوره تغابن، آیه:۱۲.
  19. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  20. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۹۹.
  21. التبیان، ج‌۲، ص‌۵۹۰.
  22. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  23. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۹۹.
  24. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  25. جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۳‌ـ‌۲۰۴؛ مجمع‌البیان، ج۳، ص‌۹۹‌ـ‌۱۰۰؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص۱۴۳.
  26. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  27. التبیان، ج‌۲، ص‌۵۹۰.
  28. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  29. المیزان، ج۴، ص‌۳۸۸؛ ج۹، ص‌۹۵، ۳۳۸؛ ج‌۱۸، ص‌۲۴۷.
  30. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  31. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
  32. جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.
  33. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.
  34. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.
  35. صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.
  36. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۹۶.
  37. تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ ج‌۸، ص‌۳۰۸.
  38. " لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ دَانَ‏ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۹۲.
  39. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  40. و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
  41. از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید!؛ سوره آل عمران، آیه:۵۰.
  42. من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷.
  43. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۲۹۶.
  44. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۰.
  45. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  46. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۸۲‌ـ‌۹۹.
  47. اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید؛ سوره نساء، آیه:۳۴.
  48. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.