وظیفه امام در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=== [[تفسیر قرآن]] === | === [[تفسیر قرآن]] === | ||
[[امامان]] [[اهل]] ذکرند<ref>بصائر الدرجات، ص37-38.</ref> و [[کتاب الهی]] به آنان [[میراث]] داده شده است. از اینرو تنها [[مفسران]] [[آگاه]] و [[تأویل]] کنندگان [[وحی الهی]] آناناند و بایستی در امر [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] به آنان [[پناه]] جست<ref>بصائر الدرجات، ص194.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج2.</ref>. | [[امامان]] [[اهل]] ذکرند<ref>بصائر الدرجات، ص37-38.</ref> و [[کتاب الهی]] به آنان [[میراث]] داده شده است. از اینرو تنها [[مفسران]] [[آگاه]] و [[تأویل]] کنندگان [[وحی الهی]] آناناند و بایستی در امر [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] به آنان [[پناه]] جست<ref>بصائر الدرجات، ص194.</ref>.<ref>[[یعقوبعلی برجی|برجی، یعقوبعلی]]، [[امامت - برجی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج2.</ref>. | ||
==[[امام]]، زمام و [[نظام]] [[دین]] و [[مسلمین]]== | |||
در [[احادیث]] در مورد [[نظم]] دادن به [[کارها]] بسیار تأکید شده است. به [[راستی]]، اگر [[نظم و انضباط]] نباشد، دیری نمیپاید که [[فساد]] و [[تباهی]] همه چیز را فرامیگیرد؛ مفهومی که همگان و تمامی [[ملتها]] و [[ادیان]] بر آن اتفاق دارند و شاید بتوان گفت از آموختههای [[فطری]] است. در همین راستا [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] نیز اگر دارای این نظم نباشند، قطعاً فردایی نامعلوم خواهند داشت. | |||
از سوی دیگر، برای ایجاد نظم و نظام، تنها راهی که هیچ اختلافی در آن نیست، راه [[امامت]] و [[ولایت]] است، چه امامت امری است [[الهی]] و در [[مکتب امامت]]، امام{{ع}} کسی است که [[برگزیده خداوند]] باشد. در این صورت، اگر همگان [[متعبد]] باشند و [[کلام خداوند]] و رسولش را بپذیرند، هیچ اختلافی رخ نخواهد داد و بهترین نظم و انضباط در [[جامعه]] حکمفرما خواهد بود<ref>انصاری، محمد، شعاع نور امامت، ص۶۸.</ref>. | |||
این نظم در [[احادیث امام رضا]]{{ع}} اینگونه آمده است: | |||
{{متن حدیث|الْإِمَامُ... نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹۷؛ ابن شعیه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۸.</ref>. زمام یعنی طنابی که شاخههای درخت را با آن میبندند تا پراکنده نشوند<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۷۲.</ref>. امامت [[زمام دین]] است. امامت ریسمانی است که پراکندگیها را به [[ائتلاف]] رساند و جمعکننده تفرقههای دین است. [[امام هادی]]{{ع}} در [[زیارت جامعه کبیره]] میفرماید: | |||
{{متن حدیث|بِمُوَالاتِكُمْ... ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ}}؛ | |||
با ولایت شما... تفرقهها به [[اتحاد]] و ائتلاف میرسد. | |||
پس، امامت منشأ ائتلاف هرگونه [[اختلاف]] است و [[حفظ دین]] و [[اهل دین]] به [[برکت]] امامت تحقق مییابد. به عبارت دیگر امامت شیرازه دین است که بدون آن شیرازه دین از هم میپاشد. مانند شیرازه کتاب که اتصال همه صفحات به آن وابسته است. به وسیلهٔ امامت همه صفحات دین و اهل دین در یک قالب قرار میگیرند. | |||
[[ابن ابیالحدید]] در بیان معنای «[[نظام]]» میگوید: «نظام» گردنبند، نخی است که آن را جمع میکند و [[نظم]] خاصی به آن میدهد<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۹۶.</ref>. | |||
بنابراین معنای [[سخن امام]]{{ع}} چنین میشود: [[منزلت]] و موقعیت کسی که [[قائم]] به امر [[ولایت]] و [[امامت]] است مانند رشتهای است که دانههای پراکنده [[جامعه]] را تحت نظام ویژهای مینهد و آنها را به هم پیوند میدهد. اگر این نخ پاره شود، دانهها پراکنده میشوند و هریک به سویی میرود و پس از آن، هیچگاه به صورت اول جمع نمیشوند. | |||
بر این اساس، «نظام» عبارت است از رشتهای که پراکندگیها را منسجم میکند و همه اجزا را در یک مسیر و برای رسیدن به یک [[هدف]] گرد میآورد. [[معتقد به امامت]] [[معصوم]] کسی است که نظامدهنده را بشناسد و از نقش کلیدی او [[آگاه]] باشد و به او اظهار ارادت کند و در عمل نیز از او [[پیروی]] نماید<ref>طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۳۸.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: | |||
مبغوضترین افراد نزد [[خداوند]] کسی است که در گفتار به روش امامی [[اقتدا]] کند، ولی در عمل از او [[تبعیت]] ننماید<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ أَبْغَضَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ مَنْ يَقْتَدِي بِسُنَّةِ إِمَامٍ وَ لَا يَقْتَدِي بِأَعْمَالِهِ}}. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۳۴؛ ابن بابویه محمد بن علی (شیخ صدوق)، الخصال، ص۱۸؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۸۰.</ref>. | |||
در نتیجه، امامت، هم [[زمام دین]] است و هم نظام<ref>«نظام» در لغت به این معنا آمده است: {{عربی|النِّظَامُ بِالْكَسْرِ: الخيطُ الَّذِي يُنْظَمُ بِهِ اللُّؤْلُؤ}}؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۳۲؛ جوهری، اسماعیل بن الصحاح، ج۵، ص۲۰۴۱؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۱۸۱.</ref> [[مسلمین]]. محور نظم [[امت اسلام]] امامت است. بدون امامت و [[امام]] [[یکپارچگی]] تبدیل به [[هرج و مرج]] و [[بینظمی]] میشود. امامت، هم [[اسلام]] را و هم امت اسلام را از این [[آشفتگی]] [[حفظ]] مینماید و آنچه به این جامعه نظم میبخشد، دست [[مقتدر]] [[ولایت الهی]] در جامعه است<ref>طباطبایی، سید علی، انسان کامل، ص۱۲۷.</ref>. | |||
به عبارت دیگر، اینکه گفته میشود [[امامت]] [[زمام دین]] است، یعنی چیزی است که به [[دین]] جهت میدهد و [[دستورات]] دین را در جای خود [[اجرا]] میکند و [[نیازهای بشری]] را با آنها تطبیق میدهد و [[مصالح جامعه]] را از میان آنها مییابد و طبق آن عمل میکند<ref>خامنهای، سید علی، ولایت و حکومت، ص۲۰۸.</ref>. | |||
نکته شایان توجه این است که [[نظام]] [[امت]] بودن را نباید به امری کوچک و [[انتظام]] امور عادی [[زندگی]] [[تفسیر]] کرد، گرچه چون صد آید، نود هم پیش ماست؛ اگر [[نظام امامت]] حکمفرما شود، [[احکام]] و [[آیین راستین]] آسمانی عملی میشود و [[نظم در امور]] فردی و جمعی [[جامعه]] پدیدار میگردد<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا{{ع}}، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۰۷.</ref> | |||
==[[امام]]، [[اصلاحگر]] امور [[مردم]]== | |||
امامت زمام دین است. از اینرو باعث [[نظم]] دین میگردد و از [[تفرقه]] و [[تشتت]] جلوگیری مینماید. یعنی [[جامعه دینی]] را از بروز آشفتگیها [[حفظ]] میکند. پس، عامل [[اصلاح]] و سامان دنیاست، چون [[صلاح]] و [[فلاح]] امت در گرو [[اتحاد]] و نظم است و محور این نظم، امام است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: | |||
{{متن حدیث|لَا يَصْلُحُ النَّاسُ إِلَّا بِإِمَامٍ، وَ لَا تَصْلُحُ الْأَرْضُ إِلَّا بِذَلِكَ}}<ref>ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۲.</ref>؛ | |||
مردم اصلاح نمیشوند مگر به امام، و [[زمین]] اصلاح نمیشود مگر به او. | |||
امت پراکنده و آشفته زمینه هیچ صلاح و فلاح را ندارد. وقتی دنیای آباد همراه با اتحادی [[مقدس]] و نظمی نوین در [[امت اسلام]] نمود یابد، [[عزت]] [[مسلمین]] را در پی خواهد داشت<ref>حضرت زهرا{{س}} در کنار قبور شهدای احد و مزار عموی گرامیاش، حمزه سیدالشهدا، در پاسخ به محمود بن لبید فرمود: {{متن حدیث|أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ}}؛ آگاه باشید! به خدا سوگند، اگر حق را بر اهلش باقی میگذاردند و از عترت پیامبر خدا پیروی میکردند، هیچ دو نفری در امر خدا اختلاف نمییافتند. نک: ابن بابویه قمی، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیره، ص١؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النص علی الأئمه الاثنیعشر، ص١٩٩.</ref>. در چنین جامعهای [[صلاح]] در همه ابعاد درونی و بیرونی، فردی و [[اجتماعی]] جای [[فساد]] را میگیرد؛ چراکه [[اصلاح]]، ضامن [[رهایی از وضع موجود]] و رسیدن به نهایت مطلوب است. اصولاً [[رهبران الهی]] همه از صالحاناند و مقصدشان نیز اصلاح است: {{متن قرآن|إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ}}<ref>«تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم» سوره هود، آیه ۸۸.</ref> | |||
[[تداوم رهبری]] و [[گزینش]] [[جانشین]] نیز در همین امتداد است. [[قرآن]] گزارش [[استخلاف]] [[هارون]] از جانب [[موسی]]{{ع}} را چنین نقل میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. | |||
آنچه از [[نعمتها]] و [[مواهب الهی]] در [[نظام آفرینش]] [[خلق]] شده است، در واقع، از آنِ [[صالحان]] است و از همین رهگذر است که [[زمین]] سرانجام [[میراث]] آنان میگردد و [[خلافت]] از آنِ ایشان خواهد شد<ref>طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۳۹.</ref>. | |||
برخلاف آنچه [[اهل]] [[دنیا]] و [[ریاست]] میپندارند، اگر آنان از [[امام]] [[پیروی]] میکردند، از نظر [[دنیایی]] نیز در بالاترین درجه و مرتبه قرار میگرفتند<ref>حضرت زهرا{{س}} در روزهای بعد از رحلت پیامبر{{صل}} این مفهوم را بیان داشت (طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، الأمالی، ص۳۷۵؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص۳۵۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۵۸). شاگرد ممتاز مکتب امامت، سلمان فارسی نیز همین مضمون را گفت که اگر پیروی از امیرالمؤمنین مینمودید، آسمان برکاتش و زمین دفینههایش را بر شما ظاهر میساخت. نک: کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ج۱، ص۸۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۹، ص۸۰.</ref>، همانگونه که در [[زمان ظهور امام زمان]] {{ع}} چنین خواهد شد و [[دنیا]] به کمال مادی و [[معنوی]] خود خواهد رسید. | |||
چنان که اشاره شد، در [[احادیث]] [[رضوی]] به این مفهوم اشاره گردیده است: | |||
{{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹۷؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۸.</ref>. | |||
در مقابل، میبینیم چه [[بدبختیها]] و فلاکتهایی در [[زمان]] [[خلافت]] [[حاکمان]] [[ستمکار]] بر سر [[مردم]] آمد. شرح آن را میتوان در کتب [[تفسیر]] و سیَر خواند<ref>نک: انصاری، محمد شعاع نور امامت، ص۶۹.</ref>.<ref>[[سید ابوالقاسم حسینی زیدی|حسینی زیدی]] و [[علی خیاط|خیاط]]، [[جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (کتاب)|جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا]] ص ۱۱۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۹
مقدمه
حضرت رضا(ع) در حدیثی در تبیین و تشریح وظایف امام میفرماید:
اجرای حدود و احکام دین
توسط امام است که نماز، زکات، روزه، حج و جهاد به کمال خود میرسد و فیء و صدقات وفور مییابد و حدود و احکام جاری میگردد و مرزها حفظ و حراست میشود. امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام میکند و حدود او را جاری مینماید[۱].
دفاع از دین
امام از دین خدا دفاع نموده، با حکمت و موعظۀ نیکو و دلیل قاطع، مردم را به راه پروردگارش فرا میخواند[۲].
هدایت امت
از منظر امام رضا(ع)، امامان حافظان، هادیان و امینان امتاند[۳] و اطاعت از آنان عین فرض است[۴].
تفسیر قرآن
امامان اهل ذکرند[۵] و کتاب الهی به آنان میراث داده شده است. از اینرو تنها مفسران آگاه و تأویل کنندگان وحی الهی آناناند و بایستی در امر تفسیر و تأویل قرآن به آنان پناه جست[۶].[۷].
امام، زمام و نظام دین و مسلمین
در احادیث در مورد نظم دادن به کارها بسیار تأکید شده است. به راستی، اگر نظم و انضباط نباشد، دیری نمیپاید که فساد و تباهی همه چیز را فرامیگیرد؛ مفهومی که همگان و تمامی ملتها و ادیان بر آن اتفاق دارند و شاید بتوان گفت از آموختههای فطری است. در همین راستا جامعه اسلامی و مسلمانان نیز اگر دارای این نظم نباشند، قطعاً فردایی نامعلوم خواهند داشت. از سوی دیگر، برای ایجاد نظم و نظام، تنها راهی که هیچ اختلافی در آن نیست، راه امامت و ولایت است، چه امامت امری است الهی و در مکتب امامت، امام(ع) کسی است که برگزیده خداوند باشد. در این صورت، اگر همگان متعبد باشند و کلام خداوند و رسولش را بپذیرند، هیچ اختلافی رخ نخواهد داد و بهترین نظم و انضباط در جامعه حکمفرما خواهد بود[۸]. این نظم در احادیث امام رضا(ع) اینگونه آمده است: «الْإِمَامُ... نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ»[۹]. زمام یعنی طنابی که شاخههای درخت را با آن میبندند تا پراکنده نشوند[۱۰]. امامت زمام دین است. امامت ریسمانی است که پراکندگیها را به ائتلاف رساند و جمعکننده تفرقههای دین است. امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره میفرماید: «بِمُوَالاتِكُمْ... ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»؛ با ولایت شما... تفرقهها به اتحاد و ائتلاف میرسد.
پس، امامت منشأ ائتلاف هرگونه اختلاف است و حفظ دین و اهل دین به برکت امامت تحقق مییابد. به عبارت دیگر امامت شیرازه دین است که بدون آن شیرازه دین از هم میپاشد. مانند شیرازه کتاب که اتصال همه صفحات به آن وابسته است. به وسیلهٔ امامت همه صفحات دین و اهل دین در یک قالب قرار میگیرند. ابن ابیالحدید در بیان معنای «نظام» میگوید: «نظام» گردنبند، نخی است که آن را جمع میکند و نظم خاصی به آن میدهد[۱۱]. بنابراین معنای سخن امام(ع) چنین میشود: منزلت و موقعیت کسی که قائم به امر ولایت و امامت است مانند رشتهای است که دانههای پراکنده جامعه را تحت نظام ویژهای مینهد و آنها را به هم پیوند میدهد. اگر این نخ پاره شود، دانهها پراکنده میشوند و هریک به سویی میرود و پس از آن، هیچگاه به صورت اول جمع نمیشوند.
بر این اساس، «نظام» عبارت است از رشتهای که پراکندگیها را منسجم میکند و همه اجزا را در یک مسیر و برای رسیدن به یک هدف گرد میآورد. معتقد به امامت معصوم کسی است که نظامدهنده را بشناسد و از نقش کلیدی او آگاه باشد و به او اظهار ارادت کند و در عمل نیز از او پیروی نماید[۱۲]. امام سجاد(ع) میفرماید: مبغوضترین افراد نزد خداوند کسی است که در گفتار به روش امامی اقتدا کند، ولی در عمل از او تبعیت ننماید[۱۳]. در نتیجه، امامت، هم زمام دین است و هم نظام[۱۴] مسلمین. محور نظم امت اسلام امامت است. بدون امامت و امام یکپارچگی تبدیل به هرج و مرج و بینظمی میشود. امامت، هم اسلام را و هم امت اسلام را از این آشفتگی حفظ مینماید و آنچه به این جامعه نظم میبخشد، دست مقتدر ولایت الهی در جامعه است[۱۵]. به عبارت دیگر، اینکه گفته میشود امامت زمام دین است، یعنی چیزی است که به دین جهت میدهد و دستورات دین را در جای خود اجرا میکند و نیازهای بشری را با آنها تطبیق میدهد و مصالح جامعه را از میان آنها مییابد و طبق آن عمل میکند[۱۶]. نکته شایان توجه این است که نظام امت بودن را نباید به امری کوچک و انتظام امور عادی زندگی تفسیر کرد، گرچه چون صد آید، نود هم پیش ماست؛ اگر نظام امامت حکمفرما شود، احکام و آیین راستین آسمانی عملی میشود و نظم در امور فردی و جمعی جامعه پدیدار میگردد[۱۷].[۱۸]
امام، اصلاحگر امور مردم
امامت زمام دین است. از اینرو باعث نظم دین میگردد و از تفرقه و تشتت جلوگیری مینماید. یعنی جامعه دینی را از بروز آشفتگیها حفظ میکند. پس، عامل اصلاح و سامان دنیاست، چون صلاح و فلاح امت در گرو اتحاد و نظم است و محور این نظم، امام است. امام صادق(ع) میفرماید: «لَا يَصْلُحُ النَّاسُ إِلَّا بِإِمَامٍ، وَ لَا تَصْلُحُ الْأَرْضُ إِلَّا بِذَلِكَ»[۱۹]؛ مردم اصلاح نمیشوند مگر به امام، و زمین اصلاح نمیشود مگر به او. امت پراکنده و آشفته زمینه هیچ صلاح و فلاح را ندارد. وقتی دنیای آباد همراه با اتحادی مقدس و نظمی نوین در امت اسلام نمود یابد، عزت مسلمین را در پی خواهد داشت[۲۰]. در چنین جامعهای صلاح در همه ابعاد درونی و بیرونی، فردی و اجتماعی جای فساد را میگیرد؛ چراکه اصلاح، ضامن رهایی از وضع موجود و رسیدن به نهایت مطلوب است. اصولاً رهبران الهی همه از صالحاناند و مقصدشان نیز اصلاح است: ﴿إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ﴾[۲۱]
تداوم رهبری و گزینش جانشین نیز در همین امتداد است. قرآن گزارش استخلاف هارون از جانب موسی(ع) را چنین نقل میکند: ﴿وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۲]. آنچه از نعمتها و مواهب الهی در نظام آفرینش خلق شده است، در واقع، از آنِ صالحان است و از همین رهگذر است که زمین سرانجام میراث آنان میگردد و خلافت از آنِ ایشان خواهد شد[۲۳].
برخلاف آنچه اهل دنیا و ریاست میپندارند، اگر آنان از امام پیروی میکردند، از نظر دنیایی نیز در بالاترین درجه و مرتبه قرار میگرفتند[۲۴]، همانگونه که در زمان ظهور امام زمان (ع) چنین خواهد شد و دنیا به کمال مادی و معنوی خود خواهد رسید. چنان که اشاره شد، در احادیث رضوی به این مفهوم اشاره گردیده است: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ»[۲۵]. در مقابل، میبینیم چه بدبختیها و فلاکتهایی در زمان خلافت حاکمان ستمکار بر سر مردم آمد. شرح آن را میتوان در کتب تفسیر و سیَر خواند[۲۶].[۲۷]
منابع
پانویس
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص218.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج1، ص218.
- ↑ الکافی، ج1، ص199.
- ↑ إثبات الوصیة، ص235.
- ↑ بصائر الدرجات، ص37-38.
- ↑ بصائر الدرجات، ص194.
- ↑ برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج2.
- ↑ انصاری، محمد، شعاع نور امامت، ص۶۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۹۷؛ ابن شعیه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۸.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۷۲.
- ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۹۶.
- ↑ طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۳۸.
- ↑ «أَلَا وَ إِنَّ أَبْغَضَ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ مَنْ يَقْتَدِي بِسُنَّةِ إِمَامٍ وَ لَا يَقْتَدِي بِأَعْمَالِهِ». کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۳۴؛ ابن بابویه محمد بن علی (شیخ صدوق)، الخصال، ص۱۸؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۸۰.
- ↑ «نظام» در لغت به این معنا آمده است: النِّظَامُ بِالْكَسْرِ: الخيطُ الَّذِي يُنْظَمُ بِهِ اللُّؤْلُؤ؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۳۲؛ جوهری، اسماعیل بن الصحاح، ج۵، ص۲۰۴۱؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۱۸۱.
- ↑ طباطبایی، سید علی، انسان کامل، ص۱۲۷.
- ↑ خامنهای، سید علی، ولایت و حکومت، ص۲۰۸.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)، ص۱۱۹.
- ↑ حسینی زیدی و خیاط، جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا ص ۱۰۷.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۲.
- ↑ حضرت زهرا(س) در کنار قبور شهدای احد و مزار عموی گرامیاش، حمزه سیدالشهدا، در پاسخ به محمود بن لبید فرمود: «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ، وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِيِّهِ، لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ اثْنَانِ»؛ آگاه باشید! به خدا سوگند، اگر حق را بر اهلش باقی میگذاردند و از عترت پیامبر خدا پیروی میکردند، هیچ دو نفری در امر خدا اختلاف نمییافتند. نک: ابن بابویه قمی، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیره، ص١؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النص علی الأئمه الاثنیعشر، ص١٩٩.
- ↑ «تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ «و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
- ↑ طاهری، مرتضی، امام یگانه دوران، ص۱۳۹.
- ↑ حضرت زهرا(س) در روزهای بعد از رحلت پیامبر(ص) این مفهوم را بیان داشت (طوسی، محمد بن حسن (شیخ طوسی)، الأمالی، ص۳۷۵؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص۳۵۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۵۸). شاگرد ممتاز مکتب امامت، سلمان فارسی نیز همین مضمون را گفت که اگر پیروی از امیرالمؤمنین مینمودید، آسمان برکاتش و زمین دفینههایش را بر شما ظاهر میساخت. نک: کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ج۱، ص۸۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۹، ص۸۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۹۷؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۸.
- ↑ نک: انصاری، محمد شعاع نور امامت، ص۶۹.
- ↑ حسینی زیدی و خیاط، جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا ص ۱۱۰.