خسران در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۶: خط ۲۶:


خسران برای اشخاص گوناگون شدت و [[ضعف]] دارد، از این‌رو [[قرآن]] برخی را مانند کسانی که به سبب [[خودبینی]]، [[اعمال ناشایست]] خود را [[نیک]] و شایسته می‌پندارند، از دیگر [[زیانکاران]] زیانکارتر می‌داند<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۱۱۲؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۱۵۲؛ الفرقان، ج ۱۸، ص۲۲۸.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[مفسران]] در باره «اخسرین» و «اخسرون» افعل تفضیل متفاوت سخن گفته‌اند: بیشتر آنها آن را دارای معنای تفضیلی دانسته<ref>الصافی، ج ۲، ص۴۴۰؛ انوار العرفان، ج ۲، ص۱۵۵.</ref> و با توجه به [[سیاق]] هریک از [[آیات]]، به سبب [[تفضیل]] آن نیز اشاره کرده‌اند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۷۳؛ الصافی، ج ۴، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.</ref>. برخی در سبب شدید بودن [[زیانکاری]] کسانی که مصداق آیات پیش گفته هستند گفته‌اند: [[گرفتاران]] به این نوع خسران، تمام [[سرمایه]] مادی و [[معنوی]] خویش را [[هزینه]] کرده و به‌جایش جز [[انحراف]] و [[گمراهی]]، در نتیجه [[عذاب]] * همیشگی، به دست نمی‌آورند<ref>التبیان، ج ۵، ص۴۶۵؛ نمونه، ج ۹، ص۵۹ـ۶۴.</ref>؛ اما چون انحراف و گمراهی خود را [[کجروی]] نمی‌دانند، برای [[اصلاح]] [[کردار]] خویش گام بر نمی‌دارند و برای همیشه در گمراهی خواهند بود. برخی بر اساس [[حدیث]] «من سن سنة سیئة عمل بها کان علیه وزرها و [[وزر]] من عمل بها»<ref>مسند احمد، ج ۴، ص۳۶۱؛ ر.ک: صحیح البخاری، ج ۸، ص۱۵۱؛ بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۰۴.</ref> که به [[شریک]] بودن مبدع [[سنت]] بد در [[عذاب]] عمل کنندگان به آن اشاره دارد، سبب شدت [[زیانکاری]] بعضی را [[تحمل]] زیانکاری پیروانشان، افزون بر زیانکاری خود دانسته‌اند<ref>نمونه، ج ۹، ص۶۳؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۱.</ref>. در مقابل، بعضی اخسر را به معنای اسم فاعل دانسته‌اند<ref>تقریب القران، ج ۴، ص۸۹.</ref>. تفاوت تعبیر به اخسرون و خاسرون در دو [[آیه]] به ظاهر مشابه {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْأَخْسَرُونَ}}<ref>«ناگزیر، در جهان واپسین (نیز) آنانند که زیانکارترند» سوره هود، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ}}<ref>«ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۹.</ref> می‌تواند مؤید این معنا باشد.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[خسران (مقاله)|مقاله «خسران»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۱۰۴.</ref>.
خسران برای اشخاص گوناگون شدت و [[ضعف]] دارد، از این‌رو [[قرآن]] برخی را مانند کسانی که به سبب [[خودبینی]]، [[اعمال ناشایست]] خود را [[نیک]] و شایسته می‌پندارند، از دیگر [[زیانکاران]] زیانکارتر می‌داند<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۱۱۲؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۱۵۲؛ الفرقان، ج ۱۸، ص۲۲۸.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[مفسران]] در باره «اخسرین» و «اخسرون» افعل تفضیل متفاوت سخن گفته‌اند: بیشتر آنها آن را دارای معنای تفضیلی دانسته<ref>الصافی، ج ۲، ص۴۴۰؛ انوار العرفان، ج ۲، ص۱۵۵.</ref> و با توجه به [[سیاق]] هریک از [[آیات]]، به سبب [[تفضیل]] آن نیز اشاره کرده‌اند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۷۳؛ الصافی، ج ۴، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.</ref>. برخی در سبب شدید بودن [[زیانکاری]] کسانی که مصداق آیات پیش گفته هستند گفته‌اند: [[گرفتاران]] به این نوع خسران، تمام [[سرمایه]] مادی و [[معنوی]] خویش را [[هزینه]] کرده و به‌جایش جز [[انحراف]] و [[گمراهی]]، در نتیجه [[عذاب]] * همیشگی، به دست نمی‌آورند<ref>التبیان، ج ۵، ص۴۶۵؛ نمونه، ج ۹، ص۵۹ـ۶۴.</ref>؛ اما چون انحراف و گمراهی خود را [[کجروی]] نمی‌دانند، برای [[اصلاح]] [[کردار]] خویش گام بر نمی‌دارند و برای همیشه در گمراهی خواهند بود. برخی بر اساس [[حدیث]] «من سن سنة سیئة عمل بها کان علیه وزرها و [[وزر]] من عمل بها»<ref>مسند احمد، ج ۴، ص۳۶۱؛ ر.ک: صحیح البخاری، ج ۸، ص۱۵۱؛ بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۰۴.</ref> که به [[شریک]] بودن مبدع [[سنت]] بد در [[عذاب]] عمل کنندگان به آن اشاره دارد، سبب شدت [[زیانکاری]] بعضی را [[تحمل]] زیانکاری پیروانشان، افزون بر زیانکاری خود دانسته‌اند<ref>نمونه، ج ۹، ص۶۳؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۱.</ref>. در مقابل، بعضی اخسر را به معنای اسم فاعل دانسته‌اند<ref>تقریب القران، ج ۴، ص۸۹.</ref>. تفاوت تعبیر به اخسرون و خاسرون در دو [[آیه]] به ظاهر مشابه {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْأَخْسَرُونَ}}<ref>«ناگزیر، در جهان واپسین (نیز) آنانند که زیانکارترند» سوره هود، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ}}<ref>«ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۹.</ref> می‌تواند مؤید این معنا باشد.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[خسران (مقاله)|مقاله «خسران»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۱۰۴.</ref>.
==یادکرد [[قرآن]] از برخی [[زیانکاران]]==
[[قرآن کریم]] به شکل کلی از [[عذاب]] ساکنان [[شهرها]] و محله‌هایی خبر می‌دهد که از [[حدود الهی]] گذشته و [[نبوت پیامبران]] [[خدا]] را [[انکار]] کردند و پایان کار آنان را [[زیانکاری]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌داند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۹؛ بیان المعانی، ج ۶، ص۸۲.</ref>: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا * فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا}}<ref>«و چه بسیار (مردم) شهری که از فرمان پروردگار خویش و پیامبران وی سرپیچیدند و ما از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنها را به عذابی ناشناخته عذاب کردیم * پس (مردم آن شهر) عقوبت کار خود را چشیدند و پایان کار آنها زیان بود» سوره طلاق، آیه ۸-۹.</ref> [[مفسران]] خسارت [[آخرتی]] آنان را گرفتار شدنشان در [[عذاب الهی]] دانسته‌اند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص۱۷۷؛ المیزان، ج ۱۹، ص۳۲۴؛ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۳، ص۲۱۴.</ref>. افزون بر این، قرآن از برخی کسان و [[امت‌ها]] که دچار [[زیان]] شده‌اند، به شکل خاص گزارش می‌دهد.
#'''[[قابیل]]''': وی بر اثر [[هوای نفس]] به [[قتل]] برادرش دست زد که [[خسران]] دنیا و آخرت را برای او در پی داشت<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۳۱۸.</ref>: {{متن قرآن|فَطَوَّعَتْ لَهُۥ نَفْسُهُۥ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُۥ فَأَصْبَحَ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ}}<ref>«نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.</ref>
#'''[[قوم نوح]]''': نوح از قومش به جهت [[نافرمانی]] و [[پیروی]] از [[مترفان]] [[شکایت]] کرده است که [[اموال]] و اولادشان جز خسارت برای آنان به بار نیاوردند: {{متن قرآن|قَالَ نُوحٌۭ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِى وَٱتَّبَعُوا۟ مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارًۭا}}<ref>«نوح گفت: پروردگارا! آنان از من فرمان نبردند و از کسی پیروی کردند که دارایی و فرزندش جز به زیان وی نیفزود» سوره نوح، آیه ۲۱.</ref> برخی «خساراً» در [[آیه]] را به معنی هلاک همه [[سرمایه]] و آن را با خسران ـ که بر از بین رفتن بخشی از [[سرمایه]] نیز اطلاق می‌شود ـ متفاوت دانسته‌اند<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۱۴۰؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۷.</ref>.
#'''[[نمرودیان]]''': [[قرآن]] از [[خسران]] نمرودیان که به [[هدف]] [[مجازات]] ابراهیم{{ع}} بدترین نوع آن ([[آتش]]) را برای وی فراهم آوردند، سخن می‌گوید و [[زیان]] را متوجه خودشان می‌داند: {{متن قرآن|وَأَرَادُوا۟ بِهِۦ كَيْدًۭا فَجَعَلْنَـٰهُمُ ٱلْأَخْسَرِينَ}}<ref>«و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۰.</ref> برخی در باره شدت خسران آنان گفته‌اند که [[خدا]] ناتوان‌ترین مخلوق (پشه) را بر آنها مسلط کرد، تا با مکیدن خونشان آنان را هلاک گرداند<ref>اطیب البیان، ج ۹، ص۲۰۹.</ref>. در سبب زیانکارتر بودن نمرودیان نیز گفته شده دو زیان برده‌اند: زیانی که براثر نابودی [[مکر]] و بی‌نتیجه بودن تلاششان دامنگیر آنان شد؛ زیانی که از [[نجات]] یافتن و [[حفظ]] ابراهیم{{ع}} آشکار گشت<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۰۴ ـ ۳۰۳.</ref>. برخی نیز در سبب زیانکارتر بودن آنان در سنجش با دیگر [[زیانکاران]] گفته‌اند تلاششان [[برهان]] قاطعی بر بطلان [[سیره]] آنان و [[حقانیت]] ابراهیم{{ع}} در ادعایش و بالا رفتن درجه آن حضرت و سبب [[عذاب]] شدید برای آنان بود<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۵۶؛ البحر المحیط، ج ۷، ص۴۵۱؛ البحر المدید، ج ۳، ص۴۷۷.</ref>.
#'''[[قوم شعیب]]''': قرآن در پاسخ به [[تکذیب]] کنندگان [[شعیب]]{{ع}} که [[پیروان]] او را زیانکار می‌دانستند<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ ٱلْمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِن قَوْمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًۭا لَّخَـٰسِرُونَ}} «و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بی‌گمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.</ref> خود آنان را زیانکار می‌خواند: {{متن قرآن|ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ شُعَيْبًۭا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا۟ فِيهَا ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ شُعَيْبًۭا كَانُوا۟ هُمُ ٱلْخَـٰسِرِينَ}}<ref>«آنان که شعیب را دروغگو می‌شمردند گویی هرگز آنجا به سر نمی‌برده‌اند آنان که شعیب را دروغگو می‌شمردند خود زیانکار بودند» سوره اعراف، آیه ۹۲.</ref> در پی این تکذیب، [[عذاب الهی]] آنان را فراگرفت، به گونه‌ای که اثری از آنها نماند، از این رو از [[زیانکاران]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] گشتند. در مقابل، [[پیروان]] [[شعیب]] از [[سود]] برندگان بودند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۴؛ انوار العرفان، ج ۱۴، ص۳۴۱ ـ ۳۴۲.</ref>.
#'''[[قوم موسی]]''': [[موسی]]{{ع}} قومش را به ورود به [[سرزمین مقدس]] دستور داد و عدم ورود آنان را سبب خسرانشان دانست: {{متن قرآن|يَـٰقَوْمِ ٱدْخُلُوا۟ ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِى كَتَبَ ٱللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا۟ عَلَىٰٓ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ}}<ref>«ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.</ref> در تبیین [[خسران]] آنان گفته شده که درآمدن آنان به [[سرزمین مقدّس]]، همانند [[نماز]]، [[روزه]] و...، بر آنان [[واجب]] بود و چون از [[اطاعت]] این [[حکم]] سرباز زدند، در تحصیل [[ثواب الهی]] دچار [[زیان]] شدند<ref>التبیان، ج ۳، ص۴۸۳ ـ ۴۸۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۶.</ref>. در مقابل، برخی خسران آنان را زیان در بهره از [[زندگی مادی]] دانسته‌اند که با ورود به سرزمین مقدس به دست می‌آمد<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۸.</ref>. دیدگاه سوم در این باره، [[تفسیر]] آن به زیان در دنیا و آخرت است<ref>الاصفی، ج ۱، ص۲۶۸.</ref>.
#'''[[اعراب جاهلی]]''': [[قرآن]] در [[آیه]] ۱۴۰ انعام از زیانکار بودن عرب‌های [[روزگار جاهلی]] که نابخردانه [[فرزندان]] دختر<ref>جامع البیان، ج ۸، ص۳۸؛ زاد المسیر، ج ۳: ص۹۱ـ۹۲.</ref> خود را می‌کشتند و آنچه را [[خدا]] روزی‌شان کرده بود با [[افترا]] بر او، بر خود [[حرام]] می‌کردند، خبر داده و آنان را [[گمراه]] می‌خواند: {{متن قرآن|قَدْ خَسِرَ ٱلَّذِينَ قَتَلُوٓا۟ أَوْلَـٰدَهُمْ سَفَهًۢا بِغَيْرِ عِلْمٍۢ وَحَرَّمُوا۟ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفْتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِ قَدْ ضَلُّوا۟ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ}}<ref>«به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.</ref>. برخی آیه را در [[شأن]] دو [[قبیله ربیعه]] و [[مضر]] دانسته‌اند که در دوره [[جاهلیت]] [[دختران]] خود را از [[ترس]] [[اسارت]] و [[گرسنگی]] [[زنده به گور]] می‌کردند<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۹۲؛ البحر المحیط، ج ۴، ص۶۶۲.</ref>. بعضی سبب [[خسران]] اینان را [[نکوهش]] شدید در [[دنیا]] و [[عذاب]] بزرگ در [[آخرت]] دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۲۰۹.</ref>.
#'''[[یهودیان]] [[دوران پیامبر]]''': [[اهل کتاب]] دوره [[پیامبر]]{{صل}} با آنکه به جهت یادکرد نشانه‌های حضرت در [[تورات]] و [[انجیل]]<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۱۴۰.</ref> او را کاملاً می‌شناختند، [[نبوت]] وی را [[انکار]] می‌کردند و [[قرآن]] آنان را زیانکار می‌داند: {{متن قرآن|ٱلَّذِينَ ءَاتَيْنَـٰهُمُ ٱلْكِتَـٰبَ يَعْرِفُونَهُۥ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمُ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ کسانی که به خود زیان زده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۲۰.</ref> بر اساس روایتی ذیل این [[آیه]] و در تبیین [[زیانکاری]] آنان، همه انسان‌های [[کافر]] و [[مسلمان]] در [[بهشت و جهنم]] منازلی دارند که بر اثر اعمالشان منازل [[بهشتی]] [[اهل آتش]] را به [[بهشتیان]] و در مقابل، منازل [[جهنمی]] آنان را به اهل آتش می‌دهند<ref>تفسیر سمعانی، ج ۲، ص۹۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۱۴۰.</ref>.
#'''[[ابولهب]]''': [[سوره مسد]] که در [[توبیخ]] ابولهب فرود آمده، از خسران همیشگی او خبر می‌دهد: {{متن قرآن|بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍۢ وَتَبَّ}}<ref>«توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسدّ، آیه ۱.</ref> [[مفسران]] تب را در این آیه به معنای [[زیان]] و هلاک دانسته‌اند<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۷؛ التبیان، ج ۴، ص۸۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص۸۷۰.</ref>. بر این‌پایه، [[سرمایه]] و [[اموال]] بسیار ابولهب نتوانست او را در مقابله با زیانش [[توانمند]] سازد<ref>مجمع البیان، ج ۳۰، ص۴۷۶؛ الکشاف، ج ۴، ص۸۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۵.</ref>.<ref>{{متن قرآن|مَآ أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُۥ وَمَا كَسَبَ}} «دارایی و دستاوردش به او سودی نبخشید» سوره مسدّ، آیه ۲.</ref> در [[شأن نزول]] این [[سوره]] گفته شده وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} روی [[کوه صفا]] فریاد برآورد و [[مردم]] را به دور خود گردآورد و آنان را از [[عذاب الهی]] برحذر داشت، ابولهب با بی‌ارزش خواندن [[دعوت]] حضرت برای وی [[خسران]] در تمام [[روز]] را [[آرزو]] کرد که این [[سوره]] نازل شد و خود او را زیانکار در [[دنیا]] و [[آخرت]] خواند<ref>اسباب النزول، ص۴۹۹؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۷۵؛ تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۶۰۶.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[خسران (مقاله)|مقاله «خسران»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۱۰۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۰

مقدمه

  1. الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱].
  2. الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۲].
  3. اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ[۳].
  4. الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۴].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح شده است:

  1. خسران اهل کتاب، در صورت کفر آگاهانه و عمدی به پیامبر: وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۵].... الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۶].
  2. دشمنان محمد (ص از حزب شیطان و در زمره خاسران: اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ[۷]؛ إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۸].
  3. قطع پیوند با پیامبر از عوامل خسران (مجمع البیان ج ۱ ص ۱۷۰): وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ[۹].... أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۰].[۱۱]

خسران در قرآن

زیانکاری برخاسته از بهره نگرفتن از سرمایه عمر بر اثر کفر و گناه خسران از ریشه «خ ـ س ـ ر» به معنی زیان دیدن[۱۲]، کاستی در داد و ستد و مغبون شدن در آن است[۱۳] که به انسان و کارش نسبت داده می‌شود[۱۴]. برابر فارسی آن زیانکاری است[۱۵]. خسران در امور مادی، بر کاستی و ضرر دلالت می‌کند[۱۶] و در امور روحی و معنوی، معنای گمراهی و نابودی را می‌رساند[۱۷]. گرچه خسران در امور مادی بیشتر به کار می‌رود[۱۸]، به معنای نابودی اصل سرمایه به طور کلی است که بر اثر فزونی کاربست، در از بین رفتن بخشی از سرمایه نیز به کار می‌رود[۱۹]. بیشترین کاربرد آن در قرآن در معنای زیان روحی و معنوی است[۲۰]. «خسر» و دیگر مشتقات آن (خاسرون، اخسرون، خسران، خسار، تخسیر و...) بیش از ۶۰ بار در قرآن یاد شده و به موضوعاتی چون یادکرد از زیانکاران در پهنای تاریخ، عوامل زیانکاری[۲۱] و راه‌های برونرفت از زیانکاری پرداخته‌اند. برخی واژه‌های دیگر نیز در ارتباط با این معنا آمده‌اند؛ مانند فعل «تَبّ» و پاره‌ای مشتقاتش که گویای زیانکاری شخص است[۲۲][۲۳]، مشتقات «غُرم» به معنای زیان در تجارت [۲۴] و مغرم به کسی گفته می‌شود که مالش رایگان از دستش برود[۲۵]. [۲۶] و فعل «خاب» به معنی زیان دید و به خواسته‌اش نرسید[۲۷].[۲۸].

تبیین ماهیت خسران

قرآن کریم همه انسان‌ها را در زیان و سرمایه عمر آنان را رو به تباهی دانسته و تنها مؤمنان و نیکوکاران را که یکدیگر را به پیروی حق سفارش و به پایداری در راه خدا دعوت می‌کنند[۲۹]، از این سرنوشت استثناء کرده است: وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ[۳۰] به گفته برخی مفسران ذیل آیه ۵۶ ذاریات[۳۱]انسان برای عبادت[۳۲] و شناخت[۳۳] خدای یکتا آفریده شده و آیه ۹۹ حجر[۳۴] راه شناخت حقیقی پروردگار را عبادت خدا می‌شناساند و چون انسان عمری معیّن و محدود دارد[۳۵]، هر عملی که سبب اتلاف آن گردد و او را از هدفش (عبادت و شناخت حق) دور سازد، اتلاف سرمایه انسانی را همراه آورده[۳۶] و چون با هیچ چیز جبران نمی‌شود، خسران حقیقی[۳۷] یا به تعبیر قرآن، خسران مبین است[۳۸]: فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ[۳۹] برخی سبب آشکار بودن این نوع زیان را روحانی و نفسانی بودن آن دانسته‌اند که پایانی ندارد؛ به خلاف زیان در مال و مقام که پایان دارد[۴۰]. مفسران در بررسی مفهوم خسران در قرآن و مقایسه آن با معنای لغوی، خسران در قرآن را همسو با معنای لغوی آن دانسته‌اند؛ با این تفاوت که خسران در لغت به معنای تباه شدن بخشی یا همه سرمایه مادی انسان است[۴۱]؛ اما خسران در قرآن به معنای تباه شدن مهم‌ترین سرمایه‌های انسانی (صحت و سلامتی، فطرت، عقل سلیم، ایمان و ثواب و عمر) است[۴۲] که در پی ارتکاب گناهان پدید می‌آید و بر اثر آن انسان خود را هلاک می‌سازد[۴۳]. براین اساس، کفر و انجام دادن گناهان سبب تباهی نفس انسانی[۴۴] و محرومیت از بهره‌های رحمت الهی شده و گنه‌پیشگان با بداختیاری خود ـ چونان بازرگانی بد تدبیر که مال خود را تباه می‌کند ـ سرمایه وجود خویش را تباه کرده و در قیامت خود را هلاک[۴۵] و از بهشت محروم و به عذاب الهی گرفتار می‌سازند[۴۶]: قُل لِّمَن مَّا فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ ٱلرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَـٰمَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۴۷]، از این‌رو برخی خسران را بازتاب کردار ناشایست انسان‌ها دانسته‌اند که نتیجه‌اش در آخرت پدیدار می‌شود و اندازه آن، وابسته به نوع عمل انسان است[۴۸]. براین‌پایه، می‌شود این نوع خسران برای هر صنفی از انسان‌ها با هر دین و آیین و هرگونه موقعیت اجتماعی رخ دهد.

خسران برای اشخاص گوناگون شدت و ضعف دارد، از این‌رو قرآن برخی را مانند کسانی که به سبب خودبینی، اعمال ناشایست خود را نیک و شایسته می‌پندارند، از دیگر زیانکاران زیانکارتر می‌داند[۴۹]: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا[۵۰] مفسران در باره «اخسرین» و «اخسرون» افعل تفضیل متفاوت سخن گفته‌اند: بیشتر آنها آن را دارای معنای تفضیلی دانسته[۵۱] و با توجه به سیاق هریک از آیات، به سبب تفضیل آن نیز اشاره کرده‌اند[۵۲]. برخی در سبب شدید بودن زیانکاری کسانی که مصداق آیات پیش گفته هستند گفته‌اند: گرفتاران به این نوع خسران، تمام سرمایه مادی و معنوی خویش را هزینه کرده و به‌جایش جز انحراف و گمراهی، در نتیجه عذاب * همیشگی، به دست نمی‌آورند[۵۳]؛ اما چون انحراف و گمراهی خود را کجروی نمی‌دانند، برای اصلاح کردار خویش گام بر نمی‌دارند و برای همیشه در گمراهی خواهند بود. برخی بر اساس حدیث «من سن سنة سیئة عمل بها کان علیه وزرها و وزر من عمل بها»[۵۴] که به شریک بودن مبدع سنت بد در عذاب عمل کنندگان به آن اشاره دارد، سبب شدت زیانکاری بعضی را تحمل زیانکاری پیروانشان، افزون بر زیانکاری خود دانسته‌اند[۵۵]. در مقابل، بعضی اخسر را به معنای اسم فاعل دانسته‌اند[۵۶]. تفاوت تعبیر به اخسرون و خاسرون در دو آیه به ظاهر مشابه لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْأَخْسَرُونَ[۵۷] و لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ[۵۸] می‌تواند مؤید این معنا باشد.[۵۹].

یادکرد قرآن از برخی زیانکاران

قرآن کریم به شکل کلی از عذاب ساکنان شهرها و محله‌هایی خبر می‌دهد که از حدود الهی گذشته و نبوت پیامبران خدا را انکار کردند و پایان کار آنان را زیانکاری در دنیا و آخرت می‌داند[۶۰]: وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا * فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا[۶۱] مفسران خسارت آخرتی آنان را گرفتار شدنشان در عذاب الهی دانسته‌اند[۶۲]. افزون بر این، قرآن از برخی کسان و امت‌ها که دچار زیان شده‌اند، به شکل خاص گزارش می‌دهد.

  1. قابیل: وی بر اثر هوای نفس به قتل برادرش دست زد که خسران دنیا و آخرت را برای او در پی داشت[۶۳]: فَطَوَّعَتْ لَهُۥ نَفْسُهُۥ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُۥ فَأَصْبَحَ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۶۴]
  2. قوم نوح: نوح از قومش به جهت نافرمانی و پیروی از مترفان شکایت کرده است که اموال و اولادشان جز خسارت برای آنان به بار نیاوردند: قَالَ نُوحٌۭ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِى وَٱتَّبَعُوا۟ مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارًۭا[۶۵] برخی «خساراً» در آیه را به معنی هلاک همه سرمایه و آن را با خسران ـ که بر از بین رفتن بخشی از سرمایه نیز اطلاق می‌شود ـ متفاوت دانسته‌اند[۶۶].
  3. نمرودیان: قرآن از خسران نمرودیان که به هدف مجازات ابراهیم(ع) بدترین نوع آن (آتش) را برای وی فراهم آوردند، سخن می‌گوید و زیان را متوجه خودشان می‌داند: وَأَرَادُوا۟ بِهِۦ كَيْدًۭا فَجَعَلْنَـٰهُمُ ٱلْأَخْسَرِينَ[۶۷] برخی در باره شدت خسران آنان گفته‌اند که خدا ناتوان‌ترین مخلوق (پشه) را بر آنها مسلط کرد، تا با مکیدن خونشان آنان را هلاک گرداند[۶۸]. در سبب زیانکارتر بودن نمرودیان نیز گفته شده دو زیان برده‌اند: زیانی که براثر نابودی مکر و بی‌نتیجه بودن تلاششان دامنگیر آنان شد؛ زیانی که از نجات یافتن و حفظ ابراهیم(ع) آشکار گشت[۶۹]. برخی نیز در سبب زیانکارتر بودن آنان در سنجش با دیگر زیانکاران گفته‌اند تلاششان برهان قاطعی بر بطلان سیره آنان و حقانیت ابراهیم(ع) در ادعایش و بالا رفتن درجه آن حضرت و سبب عذاب شدید برای آنان بود[۷۰].
  4. قوم شعیب: قرآن در پاسخ به تکذیب کنندگان شعیب(ع) که پیروان او را زیانکار می‌دانستند[۷۱] خود آنان را زیانکار می‌خواند: ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ شُعَيْبًۭا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا۟ فِيهَا ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ شُعَيْبًۭا كَانُوا۟ هُمُ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۷۲] در پی این تکذیب، عذاب الهی آنان را فراگرفت، به گونه‌ای که اثری از آنها نماند، از این رو از زیانکاران در دنیا و آخرت گشتند. در مقابل، پیروان شعیب از سود برندگان بودند[۷۳].
  5. قوم موسی: موسی(ع) قومش را به ورود به سرزمین مقدس دستور داد و عدم ورود آنان را سبب خسرانشان دانست: يَـٰقَوْمِ ٱدْخُلُوا۟ ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِى كَتَبَ ٱللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا۟ عَلَىٰٓ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ[۷۴] در تبیین خسران آنان گفته شده که درآمدن آنان به سرزمین مقدّس، همانند نماز، روزه و...، بر آنان واجب بود و چون از اطاعت این حکم سرباز زدند، در تحصیل ثواب الهی دچار زیان شدند[۷۵]. در مقابل، برخی خسران آنان را زیان در بهره از زندگی مادی دانسته‌اند که با ورود به سرزمین مقدس به دست می‌آمد[۷۶]. دیدگاه سوم در این باره، تفسیر آن به زیان در دنیا و آخرت است[۷۷].
  6. اعراب جاهلی: قرآن در آیه ۱۴۰ انعام از زیانکار بودن عرب‌های روزگار جاهلی که نابخردانه فرزندان دختر[۷۸] خود را می‌کشتند و آنچه را خدا روزی‌شان کرده بود با افترا بر او، بر خود حرام می‌کردند، خبر داده و آنان را گمراه می‌خواند: قَدْ خَسِرَ ٱلَّذِينَ قَتَلُوٓا۟ أَوْلَـٰدَهُمْ سَفَهًۢا بِغَيْرِ عِلْمٍۢ وَحَرَّمُوا۟ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفْتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِ قَدْ ضَلُّوا۟ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ[۷۹]. برخی آیه را در شأن دو قبیله ربیعه و مضر دانسته‌اند که در دوره جاهلیت دختران خود را از ترس اسارت و گرسنگی زنده به گور می‌کردند[۸۰]. بعضی سبب خسران اینان را نکوهش شدید در دنیا و عذاب بزرگ در آخرت دانسته‌اند[۸۱].
  7. یهودیان دوران پیامبر: اهل کتاب دوره پیامبر(ص) با آنکه به جهت یادکرد نشانه‌های حضرت در تورات و انجیل[۸۲] او را کاملاً می‌شناختند، نبوت وی را انکار می‌کردند و قرآن آنان را زیانکار می‌داند: ٱلَّذِينَ ءَاتَيْنَـٰهُمُ ٱلْكِتَـٰبَ يَعْرِفُونَهُۥ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمُ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۸۳] بر اساس روایتی ذیل این آیه و در تبیین زیانکاری آنان، همه انسان‌های کافر و مسلمان در بهشت و جهنم منازلی دارند که بر اثر اعمالشان منازل بهشتی اهل آتش را به بهشتیان و در مقابل، منازل جهنمی آنان را به اهل آتش می‌دهند[۸۴].
  8. ابولهب: سوره مسد که در توبیخ ابولهب فرود آمده، از خسران همیشگی او خبر می‌دهد: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍۢ وَتَبَّ[۸۵] مفسران تب را در این آیه به معنای زیان و هلاک دانسته‌اند[۸۶]. بر این‌پایه، سرمایه و اموال بسیار ابولهب نتوانست او را در مقابله با زیانش توانمند سازد[۸۷].[۸۸] در شأن نزول این سوره گفته شده وقتی پیامبر اکرم(ص) روی کوه صفا فریاد برآورد و مردم را به دور خود گردآورد و آنان را از عذاب الهی برحذر داشت، ابولهب با بی‌ارزش خواندن دعوت حضرت برای وی خسران در تمام روز را آرزو کرد که این سوره نازل شد و خود او را زیانکار در دنیا و آخرت خواند[۸۹].[۹۰].

منابع

پانویس

  1. «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
  2. «کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ کسانی که به خود زیان زده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۲۰.
  3. «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند * به یقین کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت می‌کنند در شمار فرومایگانند» سوره مجادله، آیه ۱۹-۲۰.
  4. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  5. «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
  6. «کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ کسانی که به خود زیان زده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۲۰.
  7. «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند * به یقین کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت می‌کنند در شمار فرومایگانند» سوره مجادله، آیه ۱۹-۲۰.
  8. «کسانی که با خداوند و پیامبرش به ستیزه برخیزند نگونسار می‌شوند چنان که پیشینیانشان نگونسار شدند و ما نشانه‌ها (ی روشن) فرو فرستاده‌ایم و کافران را عذابی خوارساز خواهد بود؛» سوره مجادله، آیه ۵.
  9. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  10. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  11. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۴۸۳.
  12. فرهنگ سخن، ج ۴، ص۲۷۵۳؛ التحقیق، ج ۳، ص۵۴، «خسر».
  13. الصحاح، ج ۲، ص۶۴۵؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص۸۲؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص۲۰، «خسر».
  14. مفردات، ص۲۸۱؛ ر.ک: التحقیق، ج ۳، ص۵۴-۵۵، «خسر».
  15. لغت نامه، ج ۷، ص۹۷۷۶، «خسران».
  16. العین، ج ۴، ص۱۹۵؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص۲۰، «خسر».
  17. القاموس المحیط، ج ۲، ص۲۰؛ المصباح، ص۱۶۹، «خسر»؛ ر.ک: معجم الفروق اللغویه، ص۵۷۴.
  18. تلخیص البیان، ص۱۴۲؛ القواعد الفقهیه، ج ۳، ص۲۷۵ ـ ۲۷۷؛ ج۴، ص۸۸؛ القاموس الفقهی، ص۲۷۳.
  19. معجم الفروق اللغویه، ص۵۷۴.
  20. مفردات، ص۲۸۱ـ۲۸۲.
  21. ٱلْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَـٰتُ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ حِلٌّۭ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّۭ لَّهُمْ وَٱلْمُحْصَنَـٰتُ مِنَ ٱلْمُؤْمِنَـٰتِ وَٱلْمُحْصَنَـٰتُ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَآ ءَاتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَـٰفِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِىٓ أَخْدَانٍۢ وَمَن يَكْفُرْ بِٱلْإِيمَـٰنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  22. العین، ج ۸، ص۱۱۰؛ مفردات، ص۱۶۲؛ الصحاح، ج ۱، ص۹۰، «تب».
  23. أَسْبَـٰبَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰٓ إِلَـٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّى لَأَظُنُّهُۥ كَـٰذِبًۭا وَكَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِى تَبَابٍۢ «راه‌های آسمان‌ها، تا به خدای موسی بنگرم و من او را دروغگو می‌پندارم، و بدین‌گونه بدی کردار فرعون در چشم او آراسته گشت و از راه بازداشته شد و چاره‌بینی فرعون جز زیانکاری نداشت» سوره غافر، آیه ۳۷؛ تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍۢ وَتَبَّ «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسدّ، آیه ۱.
  24. المصباح، ص۴۴۶، «غرمت».
  25. التبیان، ج ۹، ص۵۰۵.
  26. إِنَّا لَمُغْرَمُونَ «(و بگویید) بی‌گمان ما (زیان دیده و) غرامت زده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۶۶.
  27. القاموس المحیط، ج ۱، ص۶۴، «خاب».
  28. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۰۴.
  29. التبیان، ج ۶، ص۵۱۴؛ جوامع الجامع، ج ۳، ص۸۳۷ ـ ۸۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۳۳۶.
  30. «سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۱-۳.
  31. وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  32. تفسیر ابن زمنین، ج ۴، ص۲۹۱؛ تمهید الاوائل، ص۳۵۷.
  33. البحر المحیط، ج ۹، ص۵۶۲؛ تفسیر ابوالسعود، ج ۲، ص۱۳۰.
  34. وَٱعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ ٱلْيَقِينُ «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  35. وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌۭ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةًۭ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ «و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.
  36. التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص۳۱.
  37. تلخیص البیان، ص۱۴۲؛ التبیان، ج ۴، ص۴۶۹ ـ ۴۷۰؛ ج ۵، ص۴۶۵.
  38. المسوسوعة القرآنیه، ج ۸، ص۱۶۶؛ شرح و تفسیر لغات قرآن،ج ۱، ص۶۸۰.
  39. «بنابراین هر چه را می‌خواهید به جای او بپرستید! بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است» سوره زمر، آیه ۱۵.
  40. المیزان، ج ۱۷، ص۲۴۹.
  41. مجمع البیان، ج ۱، ص۱۴۰؛ ر.ک: تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۵۹؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۵۷۱.
  42. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۵۶؛ ر.ک: زبدة التفاسیر، ج ۲، ص۳۶۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص۱۷۶.
  43. جامع البیان، ج ۳۰، ص۱۸۷؛ التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.
  44. التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.
  45. جامع البیان، ج ۱، ص۱۴۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۱۷۰.
  46. الاصفی، ج ۱، ص۲۴؛ ارشاد الاذهان، ص۱۱.
  47. «بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۱۲.
  48. مجمع البیان، ج ۴، ص۱۶، ۲۱، ۴۶۵؛ ج ۵، ص۸۶، ۱۹۵.
  49. زاد المسیر، ج ۳، ص۱۱۲؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۱۵۲؛ الفرقان، ج ۱۸، ص۲۲۸.
  50. «بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.
  51. الصافی، ج ۲، ص۴۴۰؛ انوار العرفان، ج ۲، ص۱۵۵.
  52. تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۷۳؛ الصافی، ج ۴، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.
  53. التبیان، ج ۵، ص۴۶۵؛ نمونه، ج ۹، ص۵۹ـ۶۴.
  54. مسند احمد، ج ۴، ص۳۶۱؛ ر.ک: صحیح البخاری، ج ۸، ص۱۵۱؛ بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۰۴.
  55. نمونه، ج ۹، ص۶۳؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۱.
  56. تقریب القران، ج ۴، ص۸۹.
  57. «ناگزیر، در جهان واپسین (نیز) آنانند که زیانکارترند» سوره هود، آیه ۲۲.
  58. «ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۹.
  59. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۰۴.
  60. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۹؛ بیان المعانی، ج ۶، ص۸۲.
  61. «و چه بسیار (مردم) شهری که از فرمان پروردگار خویش و پیامبران وی سرپیچیدند و ما از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنها را به عذابی ناشناخته عذاب کردیم * پس (مردم آن شهر) عقوبت کار خود را چشیدند و پایان کار آنها زیان بود» سوره طلاق، آیه ۸-۹.
  62. تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص۱۷۷؛ المیزان، ج ۱۹، ص۳۲۴؛ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۳، ص۲۱۴.
  63. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۱۸.
  64. «نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.
  65. «نوح گفت: پروردگارا! آنان از من فرمان نبردند و از کسی پیروی کردند که دارایی و فرزندش جز به زیان وی نیفزود» سوره نوح، آیه ۲۱.
  66. التبیان، ج ۱۰، ص۱۴۰؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۷.
  67. «و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۰.
  68. اطیب البیان، ج ۹، ص۲۰۹.
  69. المیزان، ج ۱۴، ص۲۰۴ ـ ۳۰۳.
  70. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۵۶؛ البحر المحیط، ج ۷، ص۴۵۱؛ البحر المدید، ج ۳، ص۴۷۷.
  71. وَقَالَ ٱلْمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِن قَوْمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًۭا لَّخَـٰسِرُونَ «و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بی‌گمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.
  72. «آنان که شعیب را دروغگو می‌شمردند گویی هرگز آنجا به سر نمی‌برده‌اند آنان که شعیب را دروغگو می‌شمردند خود زیانکار بودند» سوره اعراف، آیه ۹۲.
  73. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۴؛ انوار العرفان، ج ۱۴، ص۳۴۱ ـ ۳۴۲.
  74. «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
  75. التبیان، ج ۳، ص۴۸۳ ـ ۴۸۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۶.
  76. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۸.
  77. الاصفی، ج ۱، ص۲۶۸.
  78. جامع البیان، ج ۸، ص۳۸؛ زاد المسیر، ج ۳: ص۹۱ـ۹۲.
  79. «به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.
  80. زاد المسیر، ج ۳، ص۹۲؛ البحر المحیط، ج ۴، ص۶۶۲.
  81. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۲۰۹.
  82. تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۱۴۰.
  83. «کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ کسانی که به خود زیان زده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۲۰.
  84. تفسیر سمعانی، ج ۲، ص۹۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۱۴۰.
  85. «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسدّ، آیه ۱.
  86. جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۷؛ التبیان، ج ۴، ص۸۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص۸۷۰.
  87. مجمع البیان، ج ۳۰، ص۴۷۶؛ الکشاف، ج ۴، ص۸۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۵.
  88. مَآ أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُۥ وَمَا كَسَبَ «دارایی و دستاوردش به او سودی نبخشید» سوره مسدّ، آیه ۲.
  89. اسباب النزول، ص۴۹۹؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۷۵؛ تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۶۰۶.
  90. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۰۶.