انتخاب همسر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[زن]] و شوهر از ارکان [[خانواده]] به شمار می‌روند و خانواده مهم‌ترین نقش را در [[تربیت فرزند]] ایفا می‌کند؛ از این‌رو، اگر [[همسران]] از لحاظ جسمی، افرادی سالم و از لحاظ [[روحی]] و [[معنوی]]، [[صالح]] و [[تربیت یافته]] باشند به جدّ می‌توان گفت بخش مهمی از تربیت فرزند، سامان یافته و تضمین شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} هم، دیگران را به این امر خطیر سفارش کرده‌اند و هم خود در انتخاب همسر دقت نموده‌اند. پیامبر اکرم{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|أَنْكِحُوا الْأَكْفَاءَ وَ انْكِحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۹.</ref>؛ به هم‌شأن خود زن بدهید و از هم‌شأن خود زن بگیرید و برای نطفه‌های خود [جایگاهی مناسب] [[انتخاب]] کنید و نیز می‌فرماید: {{متن حدیث|اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ‌، فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۸، ش۲.</ref>؛ برای نطفه‌های خود، [جایگاهی مناسب] انتخاب کنید که [ویژگی‌های] دایی در [شکل‌گیری [[شخصیت]]] فرزند اثرگذار است.
یکی از مراحل مهم و حساس [[زندگی]] هر فرد، مرحله [[انتخاب همسر]] و [[شریک]] [[آینده]] زندگی است؛ [[همسر]] و شریکی که می‌خواهد تا پایان عمر همراه و هم راز او در فراز و نشیب زندگی باشد؛ از این رو لازم است که این [[انتخاب]] با دقت و حساسیت تحقیق و بررسی شود و از تصمیم‌گیری‌های عجولانه و احساسی [[دوران جوانی]] به دور باشد.


[[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در عمل، درباره خود و خانواده خود چنین کرده و در انتخاب همسر، دقت لازم را مبذول داشته‌اند. در داستان [[ازدواج حضرت فاطمه]]{{س}}، نقل شده است که افراد بسیار و به انگیزه‌های مختلف، تنها یادگار [[پیامبر گرامی اسلام]] را از وی خواستگاری کردند. پیامبر{{صل}} با روی‌گرداندن از آنها<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۴۰.</ref> یا با بیان این جمله که «[[منتظر]] [[قضای الهی]] می‌مانم»<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.</ref>، دست رد به سینه هر کدام می‌زد. اما همین که پسر عموی وی، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، برای خواستگاری نزد پیامبر{{صل}} آمد، حضرت با چهره‌ای گشاده با او برخورد کرد و فرمود: {{متن حدیث|مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ‌؟ حَاجَتُكَ؟}} چه نیازی تو را به اینجا آورده است؟ امیرمؤمنان علی{{ع}} در پاسخ خواسته خویش را مطرح کرد. پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ}}؛ ای علی، پیش از تو کسان دیگری نیز [[فاطمه]] را از من خواستگاری کرده‌اند و من خواست آنها را به فاطمه{{س}} گفتم، اما [[کراهت]] را در چهره او یافتم، ولی [[صبر]] کن تا بازگردم. [[پیامبر]]{{صل}} پس از مطرح کردن خواسته علی{{ع}} با دخت گرامی خویش، همین که [[سکوت]] و عدم [[اعراض]] و کراهت او را دید، با [[خوشحالی]] بانگ {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ}} برآورد و فرمود: {{متن حدیث|سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۳.</ref>؛ سکوت زهرا، علامت [[رضایت]] و خواست اوست.
[[تعالیم اسلام]] ویژگی‌هایی را برای انتخاب همسری [[نیکو]] و مادری شایسته برای [[فرزندان]] آینده به [[جوان]] معرفی می‌کند که به اختصار این ویژگی‌ها را مرور می‌کنیم و [[سیره معصومین]]{{عم}} را در حدی که منابع [[یاری]] می‌دهند، ذکر می‌کنیم.


همچنین علی{{ع}} نقل می‌کند که: پیامبر{{صل}} در جستجوی من به [[ام ایمن]] فرمود: ام ایمن، برادرم کجاست؟ ام ایمن گفت: برادرت کیست؟ پیامبر{{صل}} فرمود: علی. ام ایمن گفت: ای [[رسول خدا]]، دخترت را به همسری کسی می‌دهی که [[برادر]] توست؟ رسول خدا{{صل}} فرمود: آری ام ایمن، به [[خدا]] قسم دخترم را به هم‌شأنش که مردی است [[شریف]] و [[آبرومند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] و کسی که در درگاه خدا [[مقرب]] است، به همسری دادم<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.</ref>.
== ویژگی‌های همسر شایسته ==
# ویژگی‌های جسمانی: [[توانایی]] فرزندآوری<ref>{{متن حدیث|إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۴).</ref>، دوشیزه بودن<ref>{{متن حدیث|تَزَوَّجُوا الْأَبْكَارَ فَإِنَّهُنَ أَطْيَبُ شَيْ‌ءٍ أَفْوَاهاً وَ...}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۴).</ref> و [[زیبایی]] ظاهری<ref>{{متن حدیث|مَا أَفَادَ رَجُلٌ بَعْدَ الْإِيمَانِ خَيْراً مِنِ امْرَأَةٍ ذَاتِ دِينٍ وَ جَمَالٍ}}؛ (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۹)؛ {{متن حدیث|إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ: أَنْ يُشْبِهَهُ وَلَدُهُ‌، وَ الْمَرْأَةُ الْجَمْلَاءُ ذَاتُ دِينٍ}}؛ (بحارالأنوار، ج۷۳، ص۱۴۹).</ref>.
# ویژگی‌های اخلاقی و [[تقوا]]: [[فروتنی]] در برابر شوهر<ref>{{متن حدیث|الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).</ref>، سهل‌گیری و [[نرم‌خویی]]<ref>{{متن حدیث|خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْخَمْسُ الْهَيِّنَةُ اللَّيِّنَةُ الْمُؤَاتِيَةُ...}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۵).</ref>، [[پاکدامنی]]<ref>{{متن حدیث|إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ الْعَزِيزَةُ فِي أَهْلِهَا الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).</ref> و [[امانت‌داری]] در غیاب شوهر<ref>{{متن حدیث|وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا حَفِظَتْهُ فِي نَفْسِهَا وَ مَالِهِ‌}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۷).</ref>.
# ویژگی‌های [[دینی]]: [[ایمان]] و [[خداشناسی]]<ref>{{متن حدیث|عَلَيْكَ بِذَوَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاكَ‌}}؛ (تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۱).</ref>، یار و یاور بودن در مسائل دینی<ref>{{متن حدیث|فَسَأَلَ عَلِيّاً كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَيْرُ بَعْلٍ}}؛ (بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۱۷)؛ {{متن حدیث|ثَلَاثَةٌ لِلْمُؤْمِنِ فِيهَا رَاحَةٌ دَارٌ وَاسِعَةٌ تُوَارِي عَوْرَتَهُ وَ سُوءَ حَالِهِ مِنَ النَّاسِ وَ امْرَأَةٌ صَالِحَةٌ تُعِينُهُ عَلَى أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ ابْنَةٌ يُخْرِجُهَا إِمَّا بِمَوْتٍ أَوْ بِتَزْوِيجٍ}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۸).</ref> و داشتن روحیه [[سپاس‌گزاری]]<ref>{{متن حدیث|إِنْ أُعْطِيَتْ شَكَرَتْ وَ إِنْ مُنِعَتْ رَضِيَتْ‌}}؛ (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۱).</ref>.
# ویژگی‌های روانی: مانند هوشمندی و [[عقل]]<ref>{{متن حدیث|‌إِيَّاكُمْ وَ تَزَوُّجَ الْحَمْقَاءِ فَإِنَّ صُحْبَتَهَا ضَيَاعٌ وَ وُلْدُهَا ضِبَاعٌ}}؛ (عوالی اللیالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج۴، ص۲۲۶).</ref>، [[مهربانی]] و [[عشق]] به [[فرزندان]]<ref>{{متن حدیث|خَيْرُ نِسَائِكُمْ نِسَاءُ قُرَيْشٍ أَلْطَفُهُنَّ بِأَزْوَاجِهِنَّ وَ أَرْحَمُهُنَّ بِأَوْلَادِهِنَّ الْمُجُونُ لِزَوْجِهَا الْحَصَانُ لِغَيْرِهِ قُلْنَا وَ مَا الْمُجُونُ قَالَ الَّتِي لَا تَمَنَّعُ}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۶).</ref>، [[تسلیم]] و [[همراهی]] در روابط جنسی<ref>{{متن حدیث|إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ الْعَزِيزَةُ فِي أَهْلِهَا الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَلَى غَيْرِهِ الَّتِي تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِيعُ أَمْرَهُ وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا يُرِيدُ مِنْهَا}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).</ref>.
# ویژگی‌های [[اقتصادی]]: مهارت‌های ویژه در اداره [[خانواده]]<ref>{{متن حدیث|خَيْرُ نِسَائِكُمُ الطَّيِّبَةُ الرِّيحِ‌، الطَّيِّبَةُ الطَّبِيخِ}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).</ref>، کمتر بودن مهریه<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً، وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).</ref>، کمتر بودن هزینه [[ازدواج]] و مخارج [[زندگی]]<ref>{{متن حدیث|أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْأَةِ خِفَّةُ مَئُونَتِهَا وَ تَيْسِيرُ وِلَادَتِهَا}}؛ (الکافی، ج۵، ص۵۵۴).</ref>، [[صبر]] و [[بردباری]] در [[مشکلات]] اقتصادی و سازگاری با آنها<ref>{{متن حدیث|وَ إِنِ ابْتُلِيَتْ صَبَرَتْ الْقَلِيلُ فِي يَدَيْهَا كَثِيرٌ}}؛ (بحارالأنوار، ج۱۳، ص۴۲۹).</ref>.
# ویژگی‌های [[خانوادگی]]: داشتن پدر و مادر، [[برادر]] و [[خواهر]] خوب و مناسب<ref> {{متن حدیث|اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ‌، فَإِنَ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ}}؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۲).</ref>.  


همچنین، نقل شده است که: وقتی پیامبر{{صل}} فاطمه{{س}} را به همسری علی{{ع}} داد، نزد او آمد و دید که فاطمه{{س}} گریان است، فرمود: چرا [[گریه]] می‌کنی؟ به خدا قسم اگر در [[خاندان]] من کسی بهتر از علی{{ع}} بود، تو را به علی نمی‎دادم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ص۳۷۸، ش۶.</ref>. البته ناراحتی حضرت فاطمه{{س}} به دلیل [[ازدواج]] با [[حضرت علی]]{{ع}} نبود، بلکه به این دلیل بود که [[زنان]] [[قریش]] او را [[سرزنش]] می‌کردند و می‌گفتند: پدرت تو را به مردی [[فقیر]] و... شوهر داده است.
همچنین [[روایات معصومین]]{{عم}} معیارهایی را برای [[انتخاب]] شوهر و پدر [[آینده]] [[فرزندان]] به [[دختران]] ارائه می‌کند که عبارتند از:
# ویژگی‌های [[دینی]]؛ مانند [[تقوا]] و [[پاکی]] و [[دوری از گناهان]]؛
# ویژگی‌های اخلاقی؛ مانند [[حسن خلق]]، [[خوش رفتاری]] با [[والدین]] و [[پاکدامنی]]؛
# ویژگی‌های [[اقتصادی]]؛ مانند [[درآمد مالی]] مناسب، [[سعه صدر]] [[مالی]] و دوری از خساست.


در [[روایت]] دیگری [[حضرت فاطمه]]{{س}}، خود به سرزنش زنان قریش تصریح می‌کند و پیامبر{{صل}} نیز [[فضائل علی]]{{ع}} را برای او برمی‌شمرد<ref>خوارزمی، الموفق بن احمد بن محمد المکی، المناقب، ص۳۵۴.</ref>. البته در این‌باره [[روایات]] دیگری نیز هست که حاکی از انجام این ازدواج به خواست [[پروردگار]] است؛ ولی در بعضی از همین روایات تصریح شده که این امر از آن جهت است که کسی جز علی{{ع}} هم‌شأن و کفو فاطمه{{س}} نیست<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۷۸.</ref>، علی{{ع}} نقل می‌کند [[پیامبر]]{{صل}} به من فرمود: برخی مردان [[قریش]] مرا [[سرزنش]] کرده‌اند که چرا با وجود خواستگاری ما، [[فاطمه]]{{س}} را به همسری علی درآوردی؟ ولی من به آنها گفتم: به [[خدا]] قسم، من مانع [[ازدواج]] او با شما نشدم و من او را به همسری علی در نیاوردم. [[جبرئیل]] بر من نازل شد و گفت: «خدا می‌گوید: اگر علی را [[خلق]] نمی‌کردم، برای دخترت فاطمه{{س}} تا ابد هم‌شأنی نبود»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۷۸؛ ج۱، ص۴۶۱.</ref>.
فردی با تمام ویژگی‌های پیش‌گفته، یا پیدا نمی‌شود و یا دست‌کم کمتر یافت می‌شود؛ از این رو [[جوان]] باید بر اساس اولویت‌بندی‌های یاد شده، دست به [[انتخاب]] بزند. با توجه به [[آیات]] و [[روایات]]، مهم‌ترین [[اولویت]] و ملاک در [[گزینش]] [[همسر]]، [[ایمان]] و [[پایبندی]] او به [[انجام واجبات]] و [[پرهیز از محرمات]] [[الهی]] است<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۱۸-۲۶.</ref>.


اشکالی که ممکن است در اینجا مطرح شود آن است که این [[سیره]] با [[روایات]] [[ائمه]]{{عم}} که می‌فرمایند: در ازدواج سختگیری نکنید و هرگاه خواستگاری آمد که از [[خُلق]] و [[دین]] او [[راضی]] هستید، او را رد نکنید، در تعارض است؛ مثلاً [[امام باقر]]{{ع}} از پیامبر{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ {{متن قرآن|إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ}}<ref>«و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.</ref>}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>؛ هرگاه کسی به خواستگاری نزد شما آمد که از دین و اخلاق او راضی هستید، او را رد نکنید و اگر چنین کنید، در [[زمین]] [[فتنه]] و [[فساد]] بزرگی ایجاد خواهد شد. در [[روایت]] دیگری دین و [[امانت]] نیز شرط شده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>.
== خواستگاری و پیشنهاد ازدواج ==
اولین [[اقدام عملی]] برای ازدواج، پیشنهاد ازدواج و خواستگاری از طرف مقابل است. خواستگاری یک پیشنهاد و گفت‌وگوی ابتدایی از جانب مرد یا [[زن]] برای تشکیل [[زندگی]] مشترک است که می‌تواند در نهایت به درخواستی از سوی دو طرف منجر شود؛ همان [[طور]] که ممکن است خواستگاری صورت بگیرد، ولی هیچ تفاهم و توافقی به دست نیاید و ازدواجی انجام نشود.


در پاسخ، باید گفت: اولاً، این روایات می‌گوید که به دین و اخلاق و حتی امانت باید توجه شود و هرگاه در این چند مورد [[رضایت]] حاصل شد، دیگر سخت‌گیری نکنید؛ یعنی سخت‌گیری نکردن و سهل گرفتن نسبت به دین، [[اخلاق]] و امانت نیست، بلکه سهل‌گیری در [[امور مادی]] و [[فقر]] و [[غنا]] و [[طبقه اجتماعی]] فرد و مهریه و امثال اینهاست. ثانیاً، بر فرض که سهل‌گیری در [[امور دینی]] نیز مطرح باشد، منظور روایت برای وقتی است که [[انسان]] به [[اصل دین]] و [[ایمان]] فرد [[اطمینان]] دارد، ولی به دنبال سطح بالای ایمان و [[دین]] باشد. [[امام باقر]]{{ع}} در آن [[روایت]] این مورد را [[نهی]] کرده است. [[شاهد]] آن نیز این است که [[علی بن اسباط]] به امام باقر{{ع}} می‌نویسد: «برای دخترانم کسی را که مثل خودم باشد، نمی‌یابم. درباره آنها چه کنم؟» [[امام]] در پاسخ می‌فرماید: «به دنبال اینکه کسی مثل خودت را پیدا کنی، مباش. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هرگاه کسی که از دین و [[خُلق]] او [[راضی]] بودید به خواستگاری آمد، دختر را به او [[تزویج]] کنید»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>؛ یعنی علی بن اسباط به دنبال کسی مثل خودش بوده نه‌کفو و هم‌شأن دخترانش؛ بنابراین امام فرموده است کسی که به دین و اخلاق او [[رضایت]] داری، او را رد نکن. ثالثاً، رضایت از دین و اخلاق امری ثابت نیست، بلکه امری نسبی است که درباره هر کس تفاوت می‌کند؛ شاید پیامبر{{صل}} از دین یا [[اخلاق]] یا دین و اخلاق دیگر خواستگاران دختر خویش راضی نبوده است. به علاوه، در تزویج، [[کفو]] و هم‌شأن بودن [[همسران]] شرط است، که هیچ‌یک از خواستگاران [[حضرت فاطمه]]{{س}}، جز علی{{ع}}، چنان نبودند. این مطلب در روایت دیگری از پیامبر{{صل}} نقل شده است که فرمود:
پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چرا پیشنهاد ازدواج در [[جوامع]] گذشته و حال، اغلب از سوی مردان صورت می‌گیرد؟ استاد [[شهید مطهری]] در پاسخ به این [[پرسش]] می‌نویسد: اینکه از قدیم الایام، مردان به عنوان خواستگاری نزد [[زنان]] می‌رفته‌اند و از آنها تقاضای همسری می‌کرده‌اند، از بزرگ‌ترین عوامل [[حفظ]] حیثیت و [[احترام زن]] بوده است. [[طبیعت]]، مرد را [[مظهر]] [[طلب]] و [[عشق]] و تقاضا [[آفریده]] است و [[زن]] را مظهر مطلوب بودن و [[معشوق]] بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل؛ زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از [[تدابیر حکیمانه]] و شاهکارهای [[خلقت]] است که در [[غریزه]] مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. [[ضعف]] [[جسمانی]] زن را در مقابل [[نیرومندی]] جسمانی مرد، با این وسیله جبران کرده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود، برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آن‌گاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی [[رضایت]] خود را به همسری با او اعلام کند، اما برای زن که می‌خواهد [[محبوب]] و معشوق و مورد [[پرستش]] باشد و از [[قلب]] مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او [[حکومت]] کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود [[دعوت]] کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود<ref>نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۰.</ref>.
{{متن حدیث|لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>؛ اگر [[خدا]] علی{{ع}} را برای [[فاطمه]]{{س}} [[خلق]] نکرده بود، برای فاطمه{{س}} کفوی از [[آدم]] تا پایان [[خلقت]] یافت نمی‌شد.


بنابراین، به تصریح خود پیامبر{{صل}} در برخی [[روایات]]، آن حضرت به بهترین [[خواستگار]] زهرا{{س}} جواب مثبت داده است. دیگر اینکه، بر فرض که پذیرش پیامبر{{صل}} به [[امر خدا]] بوده، امر خدا نیز براساس هم‌شأن بودن [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} با [[حضرت زهرا]]{{س}} بوده است و سوم اینکه منافاتی ندارد که هم خدا امر کرده باشد و هم [[پیامبر]]{{صل}} و زهرا{{س}} قلباً بدین [[ازدواج]] [[تمایل]] داشته باشند و بر این اساس عمل کرده باشند.
[[سیره]] بزرگان [[دین]] رسم مزبور ـ خواستگاری مرد از [[زن]] ـ را به عنوان یک [[اولویت]] تأیید می‌کند. در کتاب [[کشف]] الغمه از [[ام سلمه]] و [[سلمان فارسی]] و [[علی بن ابیطالب]] جریان خواستگاری [[امیر مؤمنان]]{{ع}} از [[حضرت زهرا]]{{س}} این‌گونه [[روایت]] شده است: با فرارسیدن سال دوم [[هجرت پیامبر اکرم]] از [[مکه]] به مدینه که نشانه‌های استقرار و [[آرامش]] [[مسلمانان]] در مدینه آشکار شد، آن دسته از [[بزرگان قریش]] که از [[فضیلت]] و سابقه در اسلام و [[جاه و مقام]] و [[دارایی]] برخوردار بودند، [[زهرای مرضیه]] را که به سنّ [[بلوغ]] رسیده بود از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خواستگاری می‌کردند. و حضرت به گونه‌ای مناسب دست رد به سینه آنها می‌نهاد و به گونه‌ای از آنان رویگردان می‌شد که تصور می‌کردند [[رسول خدا]]{{صل}} بر آنان [[خشمگین]] شده است یا اینکه در این باره از [[آسمان]] [[وحی]] بر آن [[بزرگوار]] نازل گردیده! [[خلیفه اول]]، [[فاطمه اطهر]] را از [[رسول اکرم]] خواستگاری نمود، ولی [[پیامبر اسلام]] در پاسخ فرمود: [[اختیار]] [[فاطمه]] با [[خدای سبحان]] است<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۲۶.</ref>.
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، خود نیز پس از [[رحلت فاطمه]]{{س}}، هنگامی که قصد ازدواج می‌کند، به سراغ [[برادر]] خویش [[عقیل]]، که در [[علم]] [[انساب]] و [[شناخت]] [[قبائل]] [[عرب]] سرآمد بود می‌رود و از او می‌خواهد همسری را برایش بجوید که زاده [[شجاعان]] باشد و فرزندانی [[شجاع]] و [[دلیر]] برایش بیاورد. عقیل با بررسی و جستجو در قبائل عرب، [[فاطمه کلابیه]] را به علی{{ع}} پیشنهاد می‌کند و با این ازدواج شیرمردانی چون [[حضرت ابوالفضل]]{{ع}} و برادرانش متولد می‌شوند که [[دلیری]] و [[شجاعت]] آنها تا ابد بر صفحه [[تاریخ]] نقش بسته است<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۵۹.</ref>. اگر [[امام سجاد]]{{ع}} نیز یکی از بهترین [[نوادگان]] [[امام مجتبی]]{{ع}} را به همسری برمی‌گزیند و از او [[باقر العلوم]]{{ع}} متولد می‌شود برای این است که انتخاب همسر، نقشی اساسی در [[تربیت]] دارد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «جدّه‌ام صدیقه‌ای بود که در خاندان امام حسن{{ع}} زنی به درجه و مرتبه او نرسیده است»<ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. همچنین برای انتخاب همسر مناسب و هم‌شأن است که [[امام هادی]]{{ع}} که در [[سامرا]] [[زندگی]] می‌کرد، [[بشر بن مسلمان]] را به [[بغداد]] می‌فرستد تا کنیز پاک‌طینت [[رومی]] را خریداری کند تا او را به همسری فرزند خویش [[امام حسن عسکری]]{{ع}} درآورد و از او [[آخرین حجت]]، [[امام مهدی]]{{ع}} متولد شود<ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۷۴۵.</ref>.


بنابراین اهمیت مسئله انتخاب همسر در [[سیره معصومان]]{{عم}} روشن است. اما باید توجه داشت که تمام اهمیت این مسئله برای [[تربیت فرزند]] نیست، بلکه چنان که در برخی از [[روایات]] آمده، برای ایجاد تفاهمِ [[زن]] و شوهر و [[ثبات]] و [[آسایش]] [[خانواده]] نیز می‌تواند باشد، که آن هم محیط [[امن]] و سالمی را برای تربیت فراهم می‌آورد. برای نمونه، یکی از ویژگی‌هایی که [[معصومان]]{{عم}} به رعایت آن در انتخاب همسر سفارش کرده‌اند و ازدواج امیرمؤمنان علی{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} نیز با توجه به این ملاک بوده است، هم‌شأن بودن [[زن]] و شوهر است. این امر مهم‌ترین عامل تفاهم زن و شوهر و استحکام [[نظام]] [[خانواده]] است که این نیز مهم‌ترین عامل در پرورش درست [[فرزندان]] است. در مقابل، تفاهم نداشتن [[همسران]] و درگیری آنها که موجب ایجاد خدشه در کانون [[تربیت]] می‌شود، مهم‌ترین و بیشترین عامل [[انحراف]] فرزندان است.
== مهریه و صداق ==
یکی از الزامات [[ازدواج]] از منظر [[اسلام]]، تعیین مهریه از طرف مرد برای [[زن]] است که عمل به این [[تعهد]] و پرداخت آن واجب شرعی است، چنان‌که زن بعد از [[عقد]] ازدواج مالک بی‌قید و شرط مهریه است و در صورت درخواست، شوهر باید آن را بپردازد و [[طلاق]] یا [[مرگ]] شوهر تأثیری در این جهت ندارد. هر چند در [[شرع]]، [[زمان]] خاصی برای پرداخت مهریه مشخص نشده است، ولی سیره اهل بیت{{عم}} در پرداخت سریع آن در شروع [[زندگی]] به [[همسر]] و آزادگذاشتن او در [[مصرف]] آن و تهیه اسباب زندگی و هر آنچه که [[دوست]] دارد، تأکید می‌کند. عده‌ای از [[مردم]] که در [[منزل]] [[امام حسین]]{{ع}} آمده بودند، فرش و پشتی‌هایی دیدند که [[کراهت]] و [[اعتراض]] آنان را برانگیخت. امام حسین{{ع}} در جواب آنان فرمود: {{متن حدیث|إِنَّا نَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ فَنُعْطِيهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَيَشْتَرِينَ مَا شِئْنَ لَيْسَ لَنَا مِنْهُ شَيْ‌ءٌ}}؛ «ما با [[زنان]] ازدواج می‌کنیم و مهریه ایشان را پرداخت می‌کنیم و آنها هر آنچه که بخواهند، می‌خرند و ما هیچ حقی در [[اموال شخصی]] و مهریه آنها نداریم»<ref>الکافی، ج۶، ص۴۷۶.</ref>.


از دیگر ویژگی‌هایی که برای انتخاب همسر در [[سیره معصومان]]{{عم}} به آن توجه شده، مسئله [[رفتار نیکو]] و [[ادب]] [[همسر]] است. حسین بشّار واسطی می‌گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} نوشتم: یکی از [[نزدیکان]] من دخترم را از من خواستگاری کرده است، ولی بداخلاق است. [[امام]] در پاسخ [[نامه]] فرمود: «اگر بداخلاق است، دخترت را به همسری او مده»<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۹۲.</ref>.
برای تعیین مهریه می‌توان فواید و کارکردهایی ذکر کرد؛ از جمله: تضمین [[امنیت اقتصادی]] زن و افزایش [[امنیت]] و [[ثبات]] [[ازدواج]] و تقویت پیوند [[زناشویی]] و [[روابط عاطفی]] و [[محبت]] بین زن و شوهر. البته مهر و محبت بین زن و شوهر، ریشه‌ها و زمینه‌های اساسی می‌خواهد و قرار دادن مهریه فقط برای [[استحکام]] آن است، نه ایجاد آن. به همین دلیل، افزایش مهریه نه تنها موجب محبت و ثبات [[خانواده]] نمی‌شود، بلکه به [[گواه]] [[روایات]]، اسباب [[دشمنی]] را نیز فراهم می‌کند<ref>{{متن حدیث|لَا تُغَالُوا بِمُهُورِ النِّسَاءِ فَيَكُونَ عَدَاوَةً}}؛ (بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۳۵۱).</ref>.<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۳۳.</ref>


بنابراین [[خوش‌اخلاقی]] از ویژگی‌های مهمی است که در انتخاب همسر باید بدان توجه داشت. البته شاید اهمیت بسیار آن به این علت باشد که این صفت، علاوه بر اینکه از طریق برخورد و [[معاشرت]] در فرزند تأثیر می‌گذارد، خود حاکی از [[اصالت خانوادگی]] فرد نیز هست؛ زیرا [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|حُسْنُ الْأَخْلَاقِ بُرْهَانُ كَرَمِ الْأَعْرَاقِ‌}}<ref>خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۳۹۲.</ref>؛ [[اخلاق نیک]]، نشانه [[سرشت]] [[نیک]] [[خانوادگی]] است.
== عقد ازدواج ==
پس از خواستگاری نوبت به اجرای صیغه عقد و ایجاد محرمیت بین دختر و پسر می‌رسد. نکته‌ای که در این خصوص درخور توجه است، رسم ایجاد فاصله زمانی بین عقد و عروسی است که از آن به دوره «عقدبستگی» یاد می‌کنند. امروزه فوایدی برای دوران عقد بستگی طرح می‌شود که از مهم‌ترین آنها، آشنایی هرچه بیشتر زوجین و [[خانواده]] آنان با یکدیگر است. از طرفی زوجین با اجرای عقد ازدواج که [[هزینه]] کمتری دارد، به [[حکم شرع]]، [[قانون]] و عرف، [[همسر]] یکدیگر می‌شوند، ضمن آنکه از دغدغه جست‌وجوی همسر مناسب و از فشارها و هیجانات جنسی [[آزاردهنده]] [[رهایی]] می‌یابند؛ فرصتی برای [[تدارک]] [[مراسم]] عروسی و تهیه [[منزل]] و ملزومات [[زندگی]] [[آینده]] تهیه می‌کنند و آمادگی‌های لازم قبل از ورود به [[زندگی]] مشترک را به دست می‌آورند.


در پایان این بحث باید گفت که در [[اسلام]]، اهمیت [[انتخاب]] زن، از نظر [[تربیتی]] بیش از اهمیت انتخاب شوهر است (محیط و [[وراثت]] و به ویژه وراثت)؛ زیرا تأثیر زن در فرزند بیش از مرد است. این مطلب را از [[روایات]] [[معصومان]]{{عم}} به خوبی می‌توان برداشت کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد انتخاب زن می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ انْظُرْ فِي أَيِّ نِصابٍ تَضَعُ وَلَدَكَ، فإِنَّ العِرْقَ دَسَّاسٌ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۵، ص۸۵۵.</ref>؛ بنگر که فرزندت را در چه [[نسل]] و [[نژادی]] قرار می‌دهی؛ زیرا رگ و ریشه خانوادگی در فرزند اثر می‌گذارد.
پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا دوران عقدبستگی در [[سیره معصومان]] وجود داشته است یا خیر؟ با توجه به روایاتی که از پیوند دهنده [[دوستی‌ها]] و پیام‌آور مهربانی‌ها و [[اهل بیت]] پاکش رسیده است و گزارش‌های [[تاریخی]] از آن حکایت می‌کند، دوران عقدبستگی در جریان [[ازدواج امیرالمؤمنین]] و [[حضرت زهرا]]{{س}} وجود داشته است. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: «علی [[فاطمه]] را در ۲۴ [[ماه رمضان]]<ref>{{متن حدیث|جَاءَنِي جَبْرَئِيلُ{{ع}} لَيْلَةَ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ‌}}؛(کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۷).</ref> به [[عقد]] خویش درآورد و در [[ذی‌حجه]] همان سال پس از [[جنگ بدر]] با وی [[ازدواج]] نمود»<ref>{{متن حدیث|تَزَوَّجَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ بَنَى بِهَا فِي ذِي الْحِجَّةِ مِنَ السَّنَةِ الثَّانِيَةِ مِنَ الْهِجْرَةِ}}؛ (کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۴).</ref>.<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۳۷.</ref>


در روایتی دیگر می‌فرماید: {{متن حدیث|تَزَوَّجُوا فِي الْحُجْزِ الصَّالِحِ فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسَّاسٌ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۲۹۶.</ref>؛ با خانواده [[صالح]] [[ازدواج]] کنید که رگ و ریشه در فرزند اثر می‌گذارد. همچنین می‌فرماید: {{متن حدیث|تَخَيَّرُوا لِنُطَفِكُمْ وَ انْتَخِبُوا الْمَنَاكِحُ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۳۰۲.</ref>. برای نطفه‌های خود [جایگاهی مناسب] برگزینید و [[زنان]] [[[نیک]]] را [[انتخاب]] کنید.
== جهیزیه ==
از سنت‌های معمول و رایج در [[ازدواج]] [[مسلمانان]]، خرید وسایل [[زندگی]] برای دختر و پسر، از سوی والدین است که برای تقویت پایه‌های [[اقتصادی]] [[خانواده]] نوبنیاد صورت می‌گیرد و به «جهیزیه» معروف است. این [[سنت]] به خودی خود مناسب و مطلوب است، ولی در عین حال باید دانست که جهیزیه از نظر قانونی و [[فقهی]]، جزء [[نفقه]] زندگی محسوب می‌شود و نفقه زندگی [[زن]] و شوهر، نیز بر عهده مرد است<ref>سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص۲۹۰.</ref>. به عبارت دیگر تهیه جهیزیه، [[لطف]] و [[محبت]] خانواده زن است، نه [[وظیفه]] و [[تکلیف]]. بنابراین مردان نباید در این زمینه توقعی داشته باشند، بلکه با چشم محبت و [[قناعت]] به آن بنگرند، چنان که کمیت و کیفیت جهیزیه وسیله‌ای برای تحقیر و [[سرزنش]] زن و خانواده او قرار نگیرد<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۳۹.</ref>.


اما درباره [[ازدواج]] دختر و پذیرش [[خواستگار]] می‌فرماید: هرگاه از دین و اخلاق خواستگار [[رضایت]] داشتید دختر را به او [[تزویج]] کنید<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>. در روایتی دیگر [[امانت]] را نیز بیان می‌کند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>.
== جشن عروسی ==
از جمله مسائلی که در [[ازدواج]] به آن توجه شده و در بین بیشتر اقوام و [[ملل]] و [[فرهنگ‌ها]] نقطه اوج ازدواج به شمار می‌آید، برگزاری مراسم و تشریفات ازدواج است که به «عروسی» معروف است. اهمیت جشن عروسی در کارکردهای [[اجتماعی]] آن ریشه دارد و تأکید بر اهمیت [[ازدواج]] به عنوان نقطه عطفی در [[زندگی]] زوج [[جوان]]، تحکیم نسبی پیوند ازدواج، فراهم کردن زمینه ابراز [[شادی]]، تقویت پیوندهای [[دوستی]] و خویشاوندی و اعلان عمومی ازدواج به منظور زدودن هرگونه شائبه عدم [[مشروعیت]]، از مهم‌ترین این کارکردها هستند<ref>حسین بستان، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۵۰.</ref>. جالب توجه است که [[تعالیم اسلام]] برای مراسم ازدواج، استثناهایی در نظر گرفته که در واقع به بعد جشن و شادمانی و کارکردهای مذکور باز می‌گردد؛ برای نمونه، [[غنا]]، که آوازه‌خوانی طرب‌انگیز است، در مراسم ازدواج با رعایت حدود خاص و برگزاری مجلسی که [[زنان]] کاملاً از مردان جدا هستند و صدای آنها نیز به گوش نامحرمان نمی‌رسد، جایز شمرده شده است<ref>تحریر الوسیله، ج٢، مسئله ۱۳ از مسائل مکاسب و متاجر.</ref>.<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۴۱.</ref>


بنابراین، درباره انتخاب شوهر تنها سه صفت [[دیانت]]، [[اخلاق]] و امانت را شرط کرده است و به احتمال [[قوی]] شرط کردن این سه صفت هم بیشتر در [[ارتباط با خود]] [[همسر]] است تا تأثیر آن در فرزند. تأثیر این سه صفت در فرزند نیز بیشتر از حیث تأثیرات محیطی است، نه تأثیر [[وراثتی]]؛ زیرا در روایتی دیگر [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|النِّكَاحُ رِقٌ فَإِذَا أَنْكَحَ أَحَدُكُمْ وَلِيدَةً فَقَدْ أَرَقَّهَا فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ لِمَنْ يُرِقُّ كَرِيمَتَهُ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۵۲.</ref>؛ ازدواج [[بردگی]] است. پس هرگاه یکی از شما خواست، دخترش را همسر دهد، باید دقت کند او را به بردگی چه کسی درمی‌آورد.
== ولیمه ==
یکی از [[آداب]] پسندیده [[اسلامی]] در برگزاری شادی‌ها، تقسیم این [[شادی]] و [[سرور]] با دیگران است. یکی از مصادیق این شادی که در [[روایات]] نیز به آن توصیه شده، [[دعوت]] برای [[اطعام]] عمومی یا ولیمه دادن به [[دوستان]] و [[خویشاوندان]] از [[فقیر]] و [[غنی]] است. رسول خدا{{صل}} می‌فرمایند: «ولیمه جز در پنج مورد نیست: در عرس، یا خُرس، یا عذار، یا وکار یا رکاز. پس عرس ولیمه [[ازدواج]] است، و خرس ولیمه تولد نوزاد است، و عذار، ولیمه [[ختنه]] است، و وکار، ولیمه ساختن یا خریدن [[خانه]] است، و رکاز ولیمه حاج به هنگام بازگشت از [[مکه]] است»<ref>{{متن حدیث|لَا وَلِيمَةَ إِلَّا فِي خَمْسٍ فِي عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِكَارٍ أَوْ رِكَازٍ فَالْعُرْسُ التَّزْوِيجُ وَ الْخُرْسُ النِّفَاسُ بِالْوَلَدِ وَ الْعِذَارُ الْخِتَانُ وَ الْوِكَارُ الرَّجُلُ يَشْتَرِي الدَّارَ وَ الرِّكَازُ الرَّجُلُ يَقْدَمُ مِنْ مَكَّةَ}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۶.</ref>.


همچنین در [[روایت]] دیگری آمده است: شخصی از [[امام حسن]]{{ع}} درباره ازدواج دخترش سؤال کرد. [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|زَوِّجْهَا مِنْ رَجُلٍ تَقِيٍّ فَإِنَّهُ إِنْ أَحَبَّهَا أَكْرَمَهَا وَ إِنْ أَبْغَضَهَا لَمْ يَظْلِمْهَا}}<ref>طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۱۴.</ref>؛ او را به ازدواج مردی [[متقی]] درآور؛ زیرا اگر او را [[دوست]] بدارد احترامش خواهد کرد و اگر او را دوست ندارد به او [[ظلم]] نخواهد کرد.
رسول خدا{{صل}} برای جلوگیری از [[اسراف]] و [[زیاده‌روی]] در این زمینه نیز می‌فرمایند: «ولیمه دادن [[روز]] اول (یک بار) [[حق]] است و روز دوم کاری است شایسته، ولی بیشتر از دو روز برای نشان دادن به [[مردم]] و برای گوش به گوش گفتن است»<ref>{{متن حدیث|الْوَلِيمَةُ أَوَّلَ يَوْمٍ حَقٌّ‌، وَ الثَّانِيَ مَعْرُوفٌ‌، وَ مَا زَادَ رِيَاءٌ وَ سُمْعَةٌ}}؛ الکافی، ج۵، ص۳۶۸.</ref>.<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۴۴.</ref>


بنابراین، شرایطی که در [[روایات]] برای مرد بیان شده برای فراهم آوردن [[آسایش]] همسر است؛ اما شرایطی که برای [[زن]] بیان شده، بیشتر یا همه، مربوط به تأثیر آن شرایط بر فرزند است. روایت [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[شاهد]] دیگری بر این مدعاست. در این روایت امام{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|زَوِّجُوا الْأَحْمَقَ‌، وَ لَا تُزَوِّجُوا الْحَمْقَاءَ؛ فَإِنَّ الْأَحْمَقَ يَنْجُبُ، وَ الْحَمْقَاءَ لَاتَنْجُبُ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۴.</ref>؛ با مرد احمق ازدواج کنید، ولی با [[زن]] احمق [[ازدواج]] نکنید؛ زیرا مرد احمق فرزند نجیب می‌آورد، ولی زن احمق فرزند نجیب نمی‌آورد.
== [[همراهی]] جمعی از زنان با عروس تا [[خانه]] شوهر ==
یکی از [[آداب]] و تشریفات برگزاری جشن عروسی اعلام عمومی آن است که از گذشته در میان [[مسلمانان]] رواج داشته است و حتی در [[روایات]] و [[سیره معصومین]]{{عم}} قابل مشاهده است. ابن الشیخ در کتاب [[امالی]] از [[جابر بن عبدالله انصاری]] [[روایت]] می‌کند که گفت: هنگامی که شب [[عروسی فاطمه]] [[زهرا]] فرا رسید پیغمبر معظم اسلام{{صل}} استر خود را آورد و یک قطیفه روی آن افکند و به فاطمه فرمود: سوار شو! آن‌گاه به [[سلمان]] دستور داد تا مهار آن را بکشد و خود آن حضرت آن استر را می‌رانید. در بین راه بود که [[رسول خدا]] صدایی شنید. ناگاه دید [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و [[اسرافیل]] با هفتاد هزار [[ملک]] آمده‌اند. [[پیامبر خدا]] به ایشان فرمود: برای چه به [[زمین]] آمده‌اید؟ گفتند: ما آمده‌ایم فاطمه زهرا را برای [[علی بن ابی طالب]] ببریم. سپس جبرئیل مهار آن مرکب را گرفت. اسرافیل رکاب آن را گرفت و میکائیل به دنبال آن بود و پیغمبر [[خدا]] لباس‌های فاطمه را می‌آراست. سپس جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و [[ملائکه]] و رسول خدا [[تکبیر]] گفتند، و بدین جهت است که گفتن تکبیر در شب [[عروسی]] از آن به بعد تا [[قیامت]] مرسوم و [[مستحب]] است<ref>کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۸.</ref>.<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۴۶.</ref>


در روایتی دیگر آمده است که یکی از [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} در مورد ازدواج مردی با زن دیوانه [[زیبایی]] که از او خوشش آمده بود، سؤال کرد. [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|لَا، وَ لكِنْ إِنْ كَانَتْ عِنْدَهُ أَمَةٌ مَجْنُونَةٌ، فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَطَأَهَا، وَ لَا يَطْلُبَ وَلَدَهَا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۴.</ref>؛ با او ازدواج نکند ولی اگر کسی [[کنیز]] دیوانه‌ای دارد اشکال ندارد که با او نزدیکی کند، ولی از او بچه‌دار نشود.
== شب زفاف ==
«زفاف» از ماده «زفّ» در اصل در مورد وزش باد و حرکت سریع شترمرغ که مخلوطی از راه رفتن و پریدن است به کار رفته است. سپس این کلمه به طور کنایه در مورد «زفاف عروس»، یعنی بردن عروس به [[خانه]] داماد همراه با [[نشاط]] و هیجان استعمال شده است<ref>مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۳۸۰.</ref>. [[معصومین]]{{عم}} [[آداب]] مهمی را در این زمینه سفارش فرموده‌اند که به اختصار اشاره می‌کنیم: صادق آل محمد در این باره می‌فرمایند: «عروسی را در شب قرار دهید و [[روز]] [[اطعام]] نمایید»<ref>{{متن حدیث|زُفُّوا عَرَائِسَكُمْ لَيْلًا، وَ أَطْعِمُوا ضُحًى‌}}؛ الکافی، ج۵، ص۳۶۶.</ref>.


در [[روایت]] دیگری نیز می‌فرماید: [[همنشینی]] با زن احمق [[بلا]] و فرزند او تباه است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۳.</ref>.
[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در برگزاری این [[سنت]] پیش قدم بوده‌اند، چنان‌که در جریان ازدواج قمرَین، منیرَین [[امیرالمؤمنین]] و [[زهرای اطهر]] می‌خوانیم: هنگامی که [[آفتاب]] نزدیک به غروب رسید [[حضرت رسول]] به [[ام سلمه]] فرمود: فاطمه [[زهرا]] را بیاور. ام سلمه رفت و [[حضرت زهرا]] را در حالی آورد که پرِ لباس‌هایش به [[زمین]] کشیده می‌شد و از روی پدر بزرگوارش به قدری عرق خجلت می‌ریخت که به زمین خورد. [[پیامبر خدا]] به او فرمود: خدا تو را در [[دنیا]] و [[آخرت]] از زمین خوردن نگاه دارد. موقعی که [[فاطمه اطهر]] در مقابل پدر خود رسید، [[رسول خدا]] [[نقاب]] را از صورت آن بانو برداشت تا [[حضرت علی]] صورت آن شفیعه [[روز جزا]] را دید. سپس [[حضرت محمد]]{{صل}} دست [[فاطمه]] را گرفت و در دست [[امیرالمؤمنین]] نهاد و فرمود: {{متن حدیث|بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ، يَا عَلِيُّ، نِعْمَ الزَّوْجَةُ فَاطِمَةُ، وَ يَا فَاطِمَةُ، نِعْمَ الْبَعْلُ عَلِيٌّ}}؛ «[[یا علی]]! [[خدا]] قدم این دختر [[پیغمبر]] را برای تو [[مبارک]] کند! یا علی! فاطمه خوب زوجه‌ای است، ای فاطمه! علی خوب شوهری است. متوجه [[منزل]] شوید و عملی انجام ندهید تا خود بیایم. [[حضرت امیر]] می‌فرماید: من دست فاطمه را گرفتم و پس از اینکه متوجه منزل شدیم، وی یک طرف نشست و من هم نزد او نشستم. من و فاطمه هر کدام به علت اینکه از یک دیگر [[خجالت]] می‌کشیدیم و [[حیا]] می‌کردیم به [[زمین]] [[چشم]] دوخته بودیم<ref>امالی شیخ طوسی، ص۴۳.</ref>.<ref>[[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۴۷.</ref>
در جمع بین این [[روایات]] باید: گفت: به [[طور]] کلی در مورد این روایات سه احتمال را می‌توان مطرح کرد:
# همه این تأکیدها به علت تأثیرات محیطی مادر بر فرزند است؛
# همه این تأکیدها به لحاظ تأثیرات [[وراثتی]] مادر بر فرزند است؛
# همه این تأکیدها به سبب تأثیرات محیطی و وراثتی مادر بر فرزند است.
 
از میان این سه احتمال، احتمال دوم با این روایات سازگارتر است؛ زیرا روایات دسته اول که بر [[انتخاب]] و [[گزینش]] زن تأکید می‌کرد بر نقش رگ و ریشه تأکید داشت و این حاکی از تأثیرات وراثتی مادر بر فرزند است. به علاوه، روایت اخیر نیز که در آن [[امام باقر]]{{ع}} فرمود با کنیز دیوانه هم‌بستر شو ولی از انعقاد نطفه جلوگیری کن، حاکی از این است که زن دیوانه از نظر [[وراثت]] تأثیر می‌گذارد؛ زیرا اگر مراد، تأثیر [[تربیتی]] و محیطی بود، باید می‌فرمود [[تربیت]] او را به دیگری بسپار، نه اینکه از او [[طلب]] فرزند نکن. البته نمی‌توان گفت که این روایات در صدد [[نفی]] نقش محیطی مادر است؛ بلکه چون این نقش معمولاً بر همگان روشن است، روایات نسبت به آن ساکت‌اند، ولی چون نقش وراثت بر بسیاری از افراد پوشیده است و ممکن است مورد [[غفلت]] واقع شود، در [[روایات]] به آن اشاره شده است.
 
یک احتمال دیگر را نیز می‌توان در اینجا مطرح کرد و آن اینکه ممکن است مراد، تأثیر [[حال]] مادر از طریق شیر باشد؛ زیرا در روایات بر تأثیر شیر نیز تأکید شده است. در عین حال، چون در روایات دسته اول بحث از تأثیر رگ و ریشه است نمی‌توان آنها را از نقش [[وراثتی]] مادر منصرف دانست. دست‌کم می‌توان گفت مراد روایات، احتمال سوم با تأکید بر نقش [[وراثت]] است.
 
بنابراین، معلوم می‌شود از نظر [[تربیتی]] تأثیر [[زن]] در فرزند، اعم از محیط و وراثت (دست‌کم در مواردی که مادر دارای کمبود [[عقلی]] است) بیش از مرد است. از این‌رو در [[اسلام]] بر دقت در [[انتخاب]] زن تأکید بیشتری شده است، ولی در پذیرش خواستگاری مرد، تنها سه ویژگی [[دین]]، [[اخلاق]] و [[امانت]] شرط شده است<ref>[[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۳۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:11227.jpg|22px]] [[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|'''سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت''']]
# [[پرونده:11227.jpg|22px]] [[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|'''سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت''']]
# [[پرونده:IM010678.jpg|22px]] [[حامد ولی‌زاده|ولی‌زاده، حامد]]، [[سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|'''سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۶

مقدمه

یکی از مراحل مهم و حساس زندگی هر فرد، مرحله انتخاب همسر و شریک آینده زندگی است؛ همسر و شریکی که می‌خواهد تا پایان عمر همراه و هم راز او در فراز و نشیب زندگی باشد؛ از این رو لازم است که این انتخاب با دقت و حساسیت تحقیق و بررسی شود و از تصمیم‌گیری‌های عجولانه و احساسی دوران جوانی به دور باشد.

تعالیم اسلام ویژگی‌هایی را برای انتخاب همسری نیکو و مادری شایسته برای فرزندان آینده به جوان معرفی می‌کند که به اختصار این ویژگی‌ها را مرور می‌کنیم و سیره معصومین(ع) را در حدی که منابع یاری می‌دهند، ذکر می‌کنیم.

ویژگی‌های همسر شایسته

  1. ویژگی‌های جسمانی: توانایی فرزندآوری[۱]، دوشیزه بودن[۲] و زیبایی ظاهری[۳].
  2. ویژگی‌های اخلاقی و تقوا: فروتنی در برابر شوهر[۴]، سهل‌گیری و نرم‌خویی[۵]، پاکدامنی[۶] و امانت‌داری در غیاب شوهر[۷].
  3. ویژگی‌های دینی: ایمان و خداشناسی[۸]، یار و یاور بودن در مسائل دینی[۹] و داشتن روحیه سپاس‌گزاری[۱۰].
  4. ویژگی‌های روانی: مانند هوشمندی و عقل[۱۱]، مهربانی و عشق به فرزندان[۱۲]، تسلیم و همراهی در روابط جنسی[۱۳].
  5. ویژگی‌های اقتصادی: مهارت‌های ویژه در اداره خانواده[۱۴]، کمتر بودن مهریه[۱۵]، کمتر بودن هزینه ازدواج و مخارج زندگی[۱۶]، صبر و بردباری در مشکلات اقتصادی و سازگاری با آنها[۱۷].
  6. ویژگی‌های خانوادگی: داشتن پدر و مادر، برادر و خواهر خوب و مناسب[۱۸].

همچنین روایات معصومین(ع) معیارهایی را برای انتخاب شوهر و پدر آینده فرزندان به دختران ارائه می‌کند که عبارتند از:

  1. ویژگی‌های دینی؛ مانند تقوا و پاکی و دوری از گناهان؛
  2. ویژگی‌های اخلاقی؛ مانند حسن خلق، خوش رفتاری با والدین و پاکدامنی؛
  3. ویژگی‌های اقتصادی؛ مانند درآمد مالی مناسب، سعه صدر مالی و دوری از خساست.

فردی با تمام ویژگی‌های پیش‌گفته، یا پیدا نمی‌شود و یا دست‌کم کمتر یافت می‌شود؛ از این رو جوان باید بر اساس اولویت‌بندی‌های یاد شده، دست به انتخاب بزند. با توجه به آیات و روایات، مهم‌ترین اولویت و ملاک در گزینش همسر، ایمان و پایبندی او به انجام واجبات و پرهیز از محرمات الهی است[۱۹].

خواستگاری و پیشنهاد ازدواج

اولین اقدام عملی برای ازدواج، پیشنهاد ازدواج و خواستگاری از طرف مقابل است. خواستگاری یک پیشنهاد و گفت‌وگوی ابتدایی از جانب مرد یا زن برای تشکیل زندگی مشترک است که می‌تواند در نهایت به درخواستی از سوی دو طرف منجر شود؛ همان طور که ممکن است خواستگاری صورت بگیرد، ولی هیچ تفاهم و توافقی به دست نیاید و ازدواجی انجام نشود.

پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چرا پیشنهاد ازدواج در جوامع گذشته و حال، اغلب از سوی مردان صورت می‌گیرد؟ استاد شهید مطهری در پاسخ به این پرسش می‌نویسد: اینکه از قدیم الایام، مردان به عنوان خواستگاری نزد زنان می‌رفته‌اند و از آنها تقاضای همسری می‌کرده‌اند، از بزرگ‌ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل؛ زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد، با این وسیله جبران کرده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود، برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آن‌گاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند، اما برای زن که می‌خواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود[۲۰].

سیره بزرگان دین رسم مزبور ـ خواستگاری مرد از زن ـ را به عنوان یک اولویت تأیید می‌کند. در کتاب کشف الغمه از ام سلمه و سلمان فارسی و علی بن ابیطالب جریان خواستگاری امیر مؤمنان(ع) از حضرت زهرا(س) این‌گونه روایت شده است: با فرارسیدن سال دوم هجرت پیامبر اکرم از مکه به مدینه که نشانه‌های استقرار و آرامش مسلمانان در مدینه آشکار شد، آن دسته از بزرگان قریش که از فضیلت و سابقه در اسلام و جاه و مقام و دارایی برخوردار بودند، زهرای مرضیه را که به سنّ بلوغ رسیده بود از پیامبر اکرم(ص) خواستگاری می‌کردند. و حضرت به گونه‌ای مناسب دست رد به سینه آنها می‌نهاد و به گونه‌ای از آنان رویگردان می‌شد که تصور می‌کردند رسول خدا(ص) بر آنان خشمگین شده است یا اینکه در این باره از آسمان وحی بر آن بزرگوار نازل گردیده! خلیفه اول، فاطمه اطهر را از رسول اکرم خواستگاری نمود، ولی پیامبر اسلام در پاسخ فرمود: اختیار فاطمه با خدای سبحان است[۲۱].

مهریه و صداق

یکی از الزامات ازدواج از منظر اسلام، تعیین مهریه از طرف مرد برای زن است که عمل به این تعهد و پرداخت آن واجب شرعی است، چنان‌که زن بعد از عقد ازدواج مالک بی‌قید و شرط مهریه است و در صورت درخواست، شوهر باید آن را بپردازد و طلاق یا مرگ شوهر تأثیری در این جهت ندارد. هر چند در شرع، زمان خاصی برای پرداخت مهریه مشخص نشده است، ولی سیره اهل بیت(ع) در پرداخت سریع آن در شروع زندگی به همسر و آزادگذاشتن او در مصرف آن و تهیه اسباب زندگی و هر آنچه که دوست دارد، تأکید می‌کند. عده‌ای از مردم که در منزل امام حسین(ع) آمده بودند، فرش و پشتی‌هایی دیدند که کراهت و اعتراض آنان را برانگیخت. امام حسین(ع) در جواب آنان فرمود: «إِنَّا نَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ فَنُعْطِيهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَيَشْتَرِينَ مَا شِئْنَ لَيْسَ لَنَا مِنْهُ شَيْ‌ءٌ»؛ «ما با زنان ازدواج می‌کنیم و مهریه ایشان را پرداخت می‌کنیم و آنها هر آنچه که بخواهند، می‌خرند و ما هیچ حقی در اموال شخصی و مهریه آنها نداریم»[۲۲].

برای تعیین مهریه می‌توان فواید و کارکردهایی ذکر کرد؛ از جمله: تضمین امنیت اقتصادی زن و افزایش امنیت و ثبات ازدواج و تقویت پیوند زناشویی و روابط عاطفی و محبت بین زن و شوهر. البته مهر و محبت بین زن و شوهر، ریشه‌ها و زمینه‌های اساسی می‌خواهد و قرار دادن مهریه فقط برای استحکام آن است، نه ایجاد آن. به همین دلیل، افزایش مهریه نه تنها موجب محبت و ثبات خانواده نمی‌شود، بلکه به گواه روایات، اسباب دشمنی را نیز فراهم می‌کند[۲۳].[۲۴]

عقد ازدواج

پس از خواستگاری نوبت به اجرای صیغه عقد و ایجاد محرمیت بین دختر و پسر می‌رسد. نکته‌ای که در این خصوص درخور توجه است، رسم ایجاد فاصله زمانی بین عقد و عروسی است که از آن به دوره «عقدبستگی» یاد می‌کنند. امروزه فوایدی برای دوران عقد بستگی طرح می‌شود که از مهم‌ترین آنها، آشنایی هرچه بیشتر زوجین و خانواده آنان با یکدیگر است. از طرفی زوجین با اجرای عقد ازدواج که هزینه کمتری دارد، به حکم شرع، قانون و عرف، همسر یکدیگر می‌شوند، ضمن آنکه از دغدغه جست‌وجوی همسر مناسب و از فشارها و هیجانات جنسی آزاردهنده رهایی می‌یابند؛ فرصتی برای تدارک مراسم عروسی و تهیه منزل و ملزومات زندگی آینده تهیه می‌کنند و آمادگی‌های لازم قبل از ورود به زندگی مشترک را به دست می‌آورند.

پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا دوران عقدبستگی در سیره معصومان وجود داشته است یا خیر؟ با توجه به روایاتی که از پیوند دهنده دوستی‌ها و پیام‌آور مهربانی‌ها و اهل بیت پاکش رسیده است و گزارش‌های تاریخی از آن حکایت می‌کند، دوران عقدبستگی در جریان ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) وجود داشته است. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «علی فاطمه را در ۲۴ ماه رمضان[۲۵] به عقد خویش درآورد و در ذی‌حجه همان سال پس از جنگ بدر با وی ازدواج نمود»[۲۶].[۲۷]

جهیزیه

از سنت‌های معمول و رایج در ازدواج مسلمانان، خرید وسایل زندگی برای دختر و پسر، از سوی والدین است که برای تقویت پایه‌های اقتصادی خانواده نوبنیاد صورت می‌گیرد و به «جهیزیه» معروف است. این سنت به خودی خود مناسب و مطلوب است، ولی در عین حال باید دانست که جهیزیه از نظر قانونی و فقهی، جزء نفقه زندگی محسوب می‌شود و نفقه زندگی زن و شوهر، نیز بر عهده مرد است[۲۸]. به عبارت دیگر تهیه جهیزیه، لطف و محبت خانواده زن است، نه وظیفه و تکلیف. بنابراین مردان نباید در این زمینه توقعی داشته باشند، بلکه با چشم محبت و قناعت به آن بنگرند، چنان که کمیت و کیفیت جهیزیه وسیله‌ای برای تحقیر و سرزنش زن و خانواده او قرار نگیرد[۲۹].

جشن عروسی

از جمله مسائلی که در ازدواج به آن توجه شده و در بین بیشتر اقوام و ملل و فرهنگ‌ها نقطه اوج ازدواج به شمار می‌آید، برگزاری مراسم و تشریفات ازدواج است که به «عروسی» معروف است. اهمیت جشن عروسی در کارکردهای اجتماعی آن ریشه دارد و تأکید بر اهمیت ازدواج به عنوان نقطه عطفی در زندگی زوج جوان، تحکیم نسبی پیوند ازدواج، فراهم کردن زمینه ابراز شادی، تقویت پیوندهای دوستی و خویشاوندی و اعلان عمومی ازدواج به منظور زدودن هرگونه شائبه عدم مشروعیت، از مهم‌ترین این کارکردها هستند[۳۰]. جالب توجه است که تعالیم اسلام برای مراسم ازدواج، استثناهایی در نظر گرفته که در واقع به بعد جشن و شادمانی و کارکردهای مذکور باز می‌گردد؛ برای نمونه، غنا، که آوازه‌خوانی طرب‌انگیز است، در مراسم ازدواج با رعایت حدود خاص و برگزاری مجلسی که زنان کاملاً از مردان جدا هستند و صدای آنها نیز به گوش نامحرمان نمی‌رسد، جایز شمرده شده است[۳۱].[۳۲]

ولیمه

یکی از آداب پسندیده اسلامی در برگزاری شادی‌ها، تقسیم این شادی و سرور با دیگران است. یکی از مصادیق این شادی که در روایات نیز به آن توصیه شده، دعوت برای اطعام عمومی یا ولیمه دادن به دوستان و خویشاوندان از فقیر و غنی است. رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «ولیمه جز در پنج مورد نیست: در عرس، یا خُرس، یا عذار، یا وکار یا رکاز. پس عرس ولیمه ازدواج است، و خرس ولیمه تولد نوزاد است، و عذار، ولیمه ختنه است، و وکار، ولیمه ساختن یا خریدن خانه است، و رکاز ولیمه حاج به هنگام بازگشت از مکه است»[۳۳].

رسول خدا(ص) برای جلوگیری از اسراف و زیاده‌روی در این زمینه نیز می‌فرمایند: «ولیمه دادن روز اول (یک بار) حق است و روز دوم کاری است شایسته، ولی بیشتر از دو روز برای نشان دادن به مردم و برای گوش به گوش گفتن است»[۳۴].[۳۵]

همراهی جمعی از زنان با عروس تا خانه شوهر

یکی از آداب و تشریفات برگزاری جشن عروسی اعلام عمومی آن است که از گذشته در میان مسلمانان رواج داشته است و حتی در روایات و سیره معصومین(ع) قابل مشاهده است. ابن الشیخ در کتاب امالی از جابر بن عبدالله انصاری روایت می‌کند که گفت: هنگامی که شب عروسی فاطمه زهرا فرا رسید پیغمبر معظم اسلام(ص) استر خود را آورد و یک قطیفه روی آن افکند و به فاطمه فرمود: سوار شو! آن‌گاه به سلمان دستور داد تا مهار آن را بکشد و خود آن حضرت آن استر را می‌رانید. در بین راه بود که رسول خدا صدایی شنید. ناگاه دید جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با هفتاد هزار ملک آمده‌اند. پیامبر خدا به ایشان فرمود: برای چه به زمین آمده‌اید؟ گفتند: ما آمده‌ایم فاطمه زهرا را برای علی بن ابی طالب ببریم. سپس جبرئیل مهار آن مرکب را گرفت. اسرافیل رکاب آن را گرفت و میکائیل به دنبال آن بود و پیغمبر خدا لباس‌های فاطمه را می‌آراست. سپس جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و ملائکه و رسول خدا تکبیر گفتند، و بدین جهت است که گفتن تکبیر در شب عروسی از آن به بعد تا قیامت مرسوم و مستحب است[۳۶].[۳۷]

شب زفاف

«زفاف» از ماده «زفّ» در اصل در مورد وزش باد و حرکت سریع شترمرغ که مخلوطی از راه رفتن و پریدن است به کار رفته است. سپس این کلمه به طور کنایه در مورد «زفاف عروس»، یعنی بردن عروس به خانه داماد همراه با نشاط و هیجان استعمال شده است[۳۸]. معصومین(ع) آداب مهمی را در این زمینه سفارش فرموده‌اند که به اختصار اشاره می‌کنیم: صادق آل محمد در این باره می‌فرمایند: «عروسی را در شب قرار دهید و روز اطعام نمایید»[۳۹].

پیامبر گرامی اسلام(ص) در برگزاری این سنت پیش قدم بوده‌اند، چنان‌که در جریان ازدواج قمرَین، منیرَین امیرالمؤمنین و زهرای اطهر می‌خوانیم: هنگامی که آفتاب نزدیک به غروب رسید حضرت رسول به ام سلمه فرمود: فاطمه زهرا را بیاور. ام سلمه رفت و حضرت زهرا را در حالی آورد که پرِ لباس‌هایش به زمین کشیده می‌شد و از روی پدر بزرگوارش به قدری عرق خجلت می‌ریخت که به زمین خورد. پیامبر خدا به او فرمود: خدا تو را در دنیا و آخرت از زمین خوردن نگاه دارد. موقعی که فاطمه اطهر در مقابل پدر خود رسید، رسول خدا نقاب را از صورت آن بانو برداشت تا حضرت علی صورت آن شفیعه روز جزا را دید. سپس حضرت محمد(ص) دست فاطمه را گرفت و در دست امیرالمؤمنین نهاد و فرمود: «بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ، يَا عَلِيُّ، نِعْمَ الزَّوْجَةُ فَاطِمَةُ، وَ يَا فَاطِمَةُ، نِعْمَ الْبَعْلُ عَلِيٌّ»؛ «یا علی! خدا قدم این دختر پیغمبر را برای تو مبارک کند! یا علی! فاطمه خوب زوجه‌ای است، ای فاطمه! علی خوب شوهری است. متوجه منزل شوید و عملی انجام ندهید تا خود بیایم. حضرت امیر می‌فرماید: من دست فاطمه را گرفتم و پس از اینکه متوجه منزل شدیم، وی یک طرف نشست و من هم نزد او نشستم. من و فاطمه هر کدام به علت اینکه از یک دیگر خجالت می‌کشیدیم و حیا می‌کردیم به زمین چشم دوخته بودیم[۴۰].[۴۱]

منابع

پانویس

  1. «إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۴).
  2. «تَزَوَّجُوا الْأَبْكَارَ فَإِنَّهُنَ أَطْيَبُ شَيْ‌ءٍ أَفْوَاهاً وَ...»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۴).
  3. «مَا أَفَادَ رَجُلٌ بَعْدَ الْإِيمَانِ خَيْراً مِنِ امْرَأَةٍ ذَاتِ دِينٍ وَ جَمَالٍ»؛ (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۹)؛ «إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ: أَنْ يُشْبِهَهُ وَلَدُهُ‌، وَ الْمَرْأَةُ الْجَمْلَاءُ ذَاتُ دِينٍ»؛ (بحارالأنوار، ج۷۳، ص۱۴۹).
  4. «الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
  5. «خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْخَمْسُ الْهَيِّنَةُ اللَّيِّنَةُ الْمُؤَاتِيَةُ...»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۵).
  6. «إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ الْعَزِيزَةُ فِي أَهْلِهَا الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
  7. «وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا حَفِظَتْهُ فِي نَفْسِهَا وَ مَالِهِ‌»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۷).
  8. «عَلَيْكَ بِذَوَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاكَ‌»؛ (تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۱).
  9. «فَسَأَلَ عَلِيّاً كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَيْرُ بَعْلٍ»؛ (بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۱۷)؛ «ثَلَاثَةٌ لِلْمُؤْمِنِ فِيهَا رَاحَةٌ دَارٌ وَاسِعَةٌ تُوَارِي عَوْرَتَهُ وَ سُوءَ حَالِهِ مِنَ النَّاسِ وَ امْرَأَةٌ صَالِحَةٌ تُعِينُهُ عَلَى أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ ابْنَةٌ يُخْرِجُهَا إِمَّا بِمَوْتٍ أَوْ بِتَزْوِيجٍ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۸).
  10. «إِنْ أُعْطِيَتْ شَكَرَتْ وَ إِنْ مُنِعَتْ رَضِيَتْ‌»؛ (مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۱).
  11. «‌إِيَّاكُمْ وَ تَزَوُّجَ الْحَمْقَاءِ فَإِنَّ صُحْبَتَهَا ضَيَاعٌ وَ وُلْدُهَا ضِبَاعٌ»؛ (عوالی اللیالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج۴، ص۲۲۶).
  12. «خَيْرُ نِسَائِكُمْ نِسَاءُ قُرَيْشٍ أَلْطَفُهُنَّ بِأَزْوَاجِهِنَّ وَ أَرْحَمُهُنَّ بِأَوْلَادِهِنَّ الْمُجُونُ لِزَوْجِهَا الْحَصَانُ لِغَيْرِهِ قُلْنَا وَ مَا الْمُجُونُ قَالَ الَّتِي لَا تَمَنَّعُ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۶).
  13. «إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ الْعَزِيزَةُ فِي أَهْلِهَا الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَلَى غَيْرِهِ الَّتِي تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِيعُ أَمْرَهُ وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا يُرِيدُ مِنْهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
  14. «خَيْرُ نِسَائِكُمُ الطَّيِّبَةُ الرِّيحِ‌، الطَّيِّبَةُ الطَّبِيخِ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
  15. «أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً، وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۲۴).
  16. «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْأَةِ خِفَّةُ مَئُونَتِهَا وَ تَيْسِيرُ وِلَادَتِهَا»؛ (الکافی، ج۵، ص۵۵۴).
  17. «وَ إِنِ ابْتُلِيَتْ صَبَرَتْ الْقَلِيلُ فِي يَدَيْهَا كَثِيرٌ»؛ (بحارالأنوار، ج۱۳، ص۴۲۹).
  18. «اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ‌، فَإِنَ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ»؛ (الکافی، ج۵، ص۳۳۲).
  19. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۸-۲۶.
  20. نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۰.
  21. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۲۶.
  22. الکافی، ج۶، ص۴۷۶.
  23. «لَا تُغَالُوا بِمُهُورِ النِّسَاءِ فَيَكُونَ عَدَاوَةً»؛ (بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۳۵۱).
  24. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۳.
  25. «جَاءَنِي جَبْرَئِيلُ(ع) لَيْلَةَ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ‌»؛(کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۷).
  26. «تَزَوَّجَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ بَنَى بِهَا فِي ذِي الْحِجَّةِ مِنَ السَّنَةِ الثَّانِيَةِ مِنَ الْهِجْرَةِ»؛ (کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۴).
  27. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۷.
  28. سیدمصطفی محقق داماد، حقوق خانواده، ص۲۹۰.
  29. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۹.
  30. حسین بستان، اسلام و جامعه‌شناسی خانواده، ص۵۰.
  31. تحریر الوسیله، ج٢، مسئله ۱۳ از مسائل مکاسب و متاجر.
  32. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۱.
  33. «لَا وَلِيمَةَ إِلَّا فِي خَمْسٍ فِي عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِكَارٍ أَوْ رِكَازٍ فَالْعُرْسُ التَّزْوِيجُ وَ الْخُرْسُ النِّفَاسُ بِالْوَلَدِ وَ الْعِذَارُ الْخِتَانُ وَ الْوِكَارُ الرَّجُلُ يَشْتَرِي الدَّارَ وَ الرِّكَازُ الرَّجُلُ يَقْدَمُ مِنْ مَكَّةَ»؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۶.
  34. «الْوَلِيمَةُ أَوَّلَ يَوْمٍ حَقٌّ‌، وَ الثَّانِيَ مَعْرُوفٌ‌، وَ مَا زَادَ رِيَاءٌ وَ سُمْعَةٌ»؛ الکافی، ج۵، ص۳۶۸.
  35. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۴.
  36. کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۸.
  37. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۶.
  38. مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۳۸۰.
  39. «زُفُّوا عَرَائِسَكُمْ لَيْلًا، وَ أَطْعِمُوا ضُحًى‌»؛ الکافی، ج۵، ص۳۶۶.
  40. امالی شیخ طوسی، ص۴۳.
  41. ولی‌زاده، حامد، سیره خانوادگی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۷.