ولایت فقیه به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'عبدالمجید]]، معارف و عقاید، ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]،' به 'عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب...) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]] | [[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::: | ::::::«[[ولایت]] یعنی [[رهبری]] و [[حکومت]]؛ [[فقیه]] یعنی کسی که دارای شرایط [[استنباط]] [[احکام]] از [[ادله]] اسلامی باشد، به علاوه [[عادل]] و [[پرهیزکار]] نیز باشد. بنابراین [[ولی فقیه]] یعنی [[مرجع]] تقلیدی که [[شایستگی]] [[نیابت عام]] [[امام زمان ]]{{ع}} را دارد، چنین فردی میتواند به [[جانشینی]] از [[امام]]{{ع}} زمام امور [[مردم]] را به دست گیرد، البته [[عقل]] و حتی [[آیات]] و [[روایات]] هم بیانگر این است که در میان افراد، [[اعلم]] موجودین تقدم دارند»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۳۳.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۲۶: | ||
[[پرونده:Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]] | [[پرونده:Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::: | ::::::«[[ولایت]] از ریشه "ولی" است و در اصل به معنای قرار گرفتن چیزی کنار چیز دیگر<ref>المفردات، ماده "ولی".</ref> همراه با وجود رابطه میان آنهاست؛ از اینرو در معانی [[دوستی]] و [[یاری]] و [[پیروی]] به کار رفته است. از مهمترین معانی آن که موارد کاربردش فراوان است، [[سرپرستی]] و [[تدبیر امور]] دیگری است. مطابق این معنا "ولیّ" کسی است که متولّی و عهدهدار کارهای دیگران است و در واقع، آنها را [[سرپرستی]] میکند. همین معنا در [[ولایت فقیه]] مراد و مقصود است. | ||
::::::فقیه از ریشه "فقه" و به معنای فهم و دانایی است که بیشتر در مورد علم به دین بکار میرود<ref>لسان العرب، ج ۱۳، مادۀ فقه.</ref> و فقیه به کسی میگویند که به معارف و احکام اسلامی آگاهی کامل دارد و در آن، صاحب نظر است. یعنی با توجه به دانش وسیعی که در حوزههای مختلف علوم به دست آورده میتواند حکم خدا را در مسائل فردی و اجتماعی از قرآن و روایات | ::::::[[فقیه]] از ریشه "[[فقه]]" و به معنای [[فهم]] و [[دانایی]] است که بیشتر در مورد [[علم به دین]] بکار میرود<ref>لسان العرب، ج ۱۳، مادۀ فقه.</ref> و [[فقیه]] به کسی میگویند که به [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] [[آگاهی]] کامل دارد و در آن، [[صاحب نظر]] است. یعنی با توجه به [[دانش]] وسیعی که در حوزههای مختلف [[علوم]] به دست آورده میتواند [[حکم]] [[خدا]] را در مسائل فردی و اجتماعی از [[قرآن]] و [[روایات اسلامی]]، استخراج کند»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۱۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛}} | |||
{{جمع شدن| | [[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«در اصطلاح، [[ولی فقیه]] کسی است که عالم به سیاستهای دینی و برقرارکننده [[عدالت اجتماعی]] میان [[مردم]] باشد. طبق [[اخبار]]، او دژ [[اسلام]] و [[وارث پیامبران]] و [[جانشین]] [[پیامبر خدا]] و همچون [[پیامبران بنی اسرائیل]] بوده، [[بهترین]] خلق [[خدا]] پس از [[امامان]]{{عم}} است. مجاری امور و [[احکام]] و دستورها، به دست او بوده و [[حاکم]] بر [[زمامداران]] است<ref>ر. ک: امام خمینی، الرسائل، ج ۲، ص ۹۴- ۱۰۲</ref>. مسأله [[ولایت فقیه]] ریشه کلامی دارد؛ ولی جنبه فقهی آن سبب شده است [[فقیهان]] از روز نخست، در ابواب گوناگون فقهی از آن بحث کنند و موضوع [[ولایت فقیه]] را در هریک از مسایل مربوط روشن سازند. در باب [[جهاد]] و تقسیم غنایم، [[خمس]]، گرفتن و توزیع [[زکات]]، [[سرپرستی]] [[انفال]]، نیز [[اموال]] غایبان و قاصران، باب [[امر به معروف و نهی از منکر]]، باب [[حدود]] و قصاص و تعزیرات و مطلق [[اجرای احکام]] انتظامی [[اسلام]]، [[فقها]] از مسأله [[ولایت فقیه]] و گستره آن بحث کردهاند؛ بنابراین در یک تقسیمبندی کلی، دو نوع [[ولایت]] تصور میشود: | |||
::::::'''قسم نخست:''' [[ولایت]]، از نوع [[سرپرستی]] و اداره امور [[مؤمنان]] است؛ همان [[ولایتی]] که به قرار دادن [[خداوند]] سبحانه و تعالی، [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} و در [[عصر غیبت]]، [[فقیه]] [[عادل]]، از آن برخوردار است. | |||
::::::'''قسم دوم:''' [[ولایت]]، ناظر به تصدّی امور کسانی است که به سبب کوتاهی در [[فهم]] و شعور یا [[ناتوانی]] عملی از انجام کارهای خویش یا عدم حضور، نمیتوانند [[حق]] خود را به طور کامل به دست آورند و لازم است که ولی از طرف آنان و به صلاحدید خودش به [[سرپرستی]] و اداره امور این افراد [[اقدام]] کند. [[ولایت]] پدر و جد پدری بر [[فرزندان]] صغیر یا سفیه و مجنون خود، [[ولایت]] اولیای مقتول "ولی دم" [[ولایت]] میت، نمونههایی از این قسم [[ولایت]] است<ref> محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، مقدمه</ref>. | |||
::::::[[غفلت]] از تفاوت اساسی میان این دو قسم [[ولایت]] و یکسان پنداشتن آن دو، منشأ خطایی شده است که برخی [[مخالفان]] [[ولایت فقیه]] بدان دچار شده و پنداشتهاند [[ولایت فقیه]]، از سنخ [[ولایت]] بر محجوران و قاصران است و معنای [[ولایت فقیه]]، آن است که [[مردم]] همچون مجانین و کودکان و سفیهان محجور و نیازمند قیمند، و [[ولی فقیه]]، [[قیم]] [[مردم]] است؛ پس [[ولایت فقیه]]، مستلزم نوعی تحقیر و اهانت به [[مردم]] و رشد آنان است<ref> احمد واعظی، حکومت اسلامی، ص ۱۱۹</ref>. به طور اساسی اضافه شدن [[ولایت]] به [[وصف]] عنوانی [[فقیه]] محدودیت آن را در چارچوب [[فقه]] میرساند. در واقع، [[فقه]] او است که [[حکومت]] میکند، نه شخص او، پس هیچگونه قاهریت و [[حاکمیت]] [[اراده]] شخصی در کار نیست. | |||
::::::از همینجا، مسؤولیت [[مقام]] [[رهبری]] در [[اسلام]]، در پیشگاه [[خدا]] و [[مردم]] روشن میشود. او در پیشگاه [[خدا]] مسؤول است [[احکام]] را به طور کامل [[اجرا]] نماید و مقابل [[مردم]] مسؤول است تا [[مصالح]] همگانی را به [[بهترین]] شکل ممکن تأمین کند و [[عدالت اجتماعی]] را در همه زمینهها و به صورت گسترده و بدون [[تبعیض]] [[اجرا]] کند و هرگز در این مسؤولیت کوتاه یاید <ref> محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، ص ۱۰ و ۱۱</ref>. اینجا است که بحث [[حکومت اسلامی]] به [[رهبری]] [[فقیه]] [[عادل]] پیش میآید»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]،[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۴۷۵ - ۴۷۷.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۳. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۲ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}} | |||
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]] | [[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]] | ||
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۲ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۲ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | ||
::::::«"ولایت" از ریشه "ولی" است و در اصل به معنای قرار گرفتن چیزی کنار چیز دیگر<ref> مفردات راغب، مادّه «ولی».</ref> همراه با وجود رابطهای میان آنهاست؛ از این معانی دوستی و یاری و پیروی به کار رفته است. از مهمترین معانی آن که موارد کاربردش فراوان است، سرپرستی و تدبیر امور دیگری است. مطابق این معنا "ولیّ" کسی است متولّی و عهدهدار کارهای دیگران است و در واقع، آنها را سرپرستی میکند. همین معنا در "ولایت فقیه" مراد و مقصود است. | ::::::«"[[ولایت]]" از ریشه "ولی" است و در اصل به معنای قرار گرفتن چیزی کنار چیز دیگر<ref> مفردات راغب، مادّه «ولی».</ref> همراه با وجود رابطهای میان آنهاست؛ از این معانی [[دوستی]] و [[یاری]] و [[پیروی]] به کار رفته است. از مهمترین معانی آن که موارد کاربردش فراوان است، [[سرپرستی]] و [[تدبیر امور]] دیگری است. مطابق این معنا "ولیّ" کسی است متولّی و عهدهدار کارهای دیگران است و در واقع، آنها را [[سرپرستی]] میکند. همین معنا در "[[ولایت فقیه]]" مراد و مقصود است. | ||
:::::*"فقیه" از ریشه "فقه" و به معنای فهم و دانایی است که بیشتر در مورد علم و دین به کار میرود<ref> لسان العرب، ج ۱۳، مادّه «فقه».</ref> و "فقیه" به کسی میگویند که به معارف و احکام اسلامی آگاهی کامل دارد و در آن، صاحبنظر است. یعنی با توجه به دانش وسیعی که در حوزههای مختلف علوم به دست آورده، میتواند حکم خدا را در مسائل فردی و اجتماعی از [[قرآن]] و روایات | :::::*"[[فقیه]]" از ریشه "[[فقه]]" و به معنای [[فهم]] و [[دانایی]] است که بیشتر در مورد [[علم]] و [[دین]] به کار میرود<ref> لسان العرب، ج ۱۳، مادّه «فقه».</ref> و "[[فقیه]]" به کسی میگویند که به [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] [[آگاهی]] کامل دارد و در آن، صاحبنظر است. یعنی با توجه به [[دانش]] وسیعی که در حوزههای مختلف [[علوم]] به دست آورده، میتواند [[حکم]] [[خدا]] را در مسائل فردی و اجتماعی از [[قرآن]] و [[روایات اسلامی]]، استخراج کند»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۲ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۲، ص ۱۰۸ - ۱۰۹.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۴. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛}} | ||
[[پرونده:151828.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | [[پرونده:151828.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | ||
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«ابتدا، [[ولایت]] و [[فقیه]] توضیح داده میشود تا ولایت فقیه هم بهتر روشن شود. ولایت واژهای عربی است که از کلمه ولی گرفته شده است. ولی در لغت عربی به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر؛ بدون آن که فاصلهای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو این و اژه با هیئتهای مختلف (به فتح و کسر) در معانی حب و | ::::::«ابتدا، [[ولایت]] و [[فقیه]] توضیح داده میشود تا [[ولایت فقیه]] هم بهتر روشن شود. [[ولایت]] واژهای [[عربی]] است که از کلمه ولی گرفته شده است. ولی در لغت [[عربی]] به معنای آمدن چیزی است در پی چیزی دیگر؛ بدون آن که فاصلهای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی و ترتّبی، [[قرب]] و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو این و اژه با هیئتهای مختلف (به [[فتح]] و کسر) در معانی حب و [[دوستی]]، [[نصرت]] ویاری، متابعت و [[پیروی]] و [[سرپرستی]] استعمال شده که و جه مشترک همه این معانی همان [[قرب]] معنوی است. | ||
::::::مقصود از واژه ولایت در بحث [[ولایت فقیه]]، سرپرستی است؛<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه وعدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۲۲</ref> ولایت به معنای | ::::::مقصود از واژه [[ولایت]] در بحث [[ولایت فقیه]]، [[سرپرستی]] است؛<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه وعدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۲۲</ref> [[ولایت]] به معنای [[سرپرستی]]، خود دارای اقسامی است که هریک توضیح داده میشود: | ||
:::::*'''[[ولایت تکوینی]]''': ولایت تکوینی به دلیل آن که به تکوین و موجودات عینی جهان مربوط میشود، رابطه ای حقیقی میان دو طرف ولایت وجود دارد و ولایتی حقیقی است. | :::::*'''[[ولایت تکوینی]]''': [[ولایت تکوینی]] به [[دلیل]] آن که به [[تکوین]] و موجودات عینی [[جهان]] مربوط میشود، رابطه ای حقیقی میان دو طرف [[ولایت]] وجود دارد و [[ولایتی]] حقیقی است. | ||
::::::ولایت | ::::::[[ولایت تکوینی]]، [[سرپرستی]] موجودات [[جهان]] و عالم خارج و [[تصرف]] عینی داشتن در آن هاست؛ مانند [[ولایت]] [[نفس]] [[انسان]] بر قوای درونی خویش. هر انسانی نسبت به قوای ادارکی و اعضا و جوارح سالم خود [[ولایت]] دارد؛ اگر [[دستور]] دیدن میدهد، چشم [[اطاعت]] میکند و .... | ||
::::::بازگشت این ولایت تکوینی به علت و معلول است. این نوع از | ::::::بازگشت این [[ولایت تکوینی]] به علت و معلول است. این نوع از [[ولایت]]، تنها بین علت و معلول تحقق مییابد و براساس آن، هر علتی، ولی و [[سرپرست]] معلول خویش است و هر معلولی در تحت [[ولایت]] و [[تصرف]] علت خود میباشد؛ از این رو [[ولایت تکوینی]] هیچ گاه تخلف بردار نیست و [[نفس]] [[انسان]] اگر [[اراده]] کند که صورتی را در ذهن خود ترسیم سازد، [[اراده]] کردنش همان و ترسیم کردن و تحقق بخشیدن به موجود ذهنیاش همان. ولی واقعی و حقیقی اشیاء و اشخاص که [[نفس]] همه [[انسانها]] در [[ولایت]] داشتن مظهر اویند، فقط و فقط [[ذات اقدس الهی]] است. | ||
:::::*'''[[ولایت بر تشریع]]''': ولایت بر تشریع همان ولایت بر قانون گذاری و تشریع احکام است؛ یعنی این که سرپرست جعل قانون و وضع کننده اصول و مواد قانونی باشد. این ولایت در حیطه قوانین است و نه در دایره موجودات واقعی و تکوینی. | :::::*'''[[ولایت بر تشریع]]''': [[ولایت]] بر [[تشریع]] همان [[ولایت]] بر قانون گذاری و [[تشریع احکام]] است؛ یعنی این که [[سرپرست]] [[جعل]] قانون و وضع کننده اصول و مواد قانونی باشد. این [[ولایت]] در حیطه [[قوانین]] است و نه در دایره موجودات واقعی و تکوینی. | ||
:::::*'''ولایت تشریعی''': ولایت تشریعی یعنی نوعی سرپرستی که نه ولایت تکوینی است و نه ولایت بر تشریع و قانون، بلکه ولایتی است در محدوده تشریع و تابع قانون الهی<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه وعدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۲۳</ref>. | :::::*'''[[ولایت تشریعی]]''': [[ولایت تشریعی]] یعنی نوعی [[سرپرستی]] که نه [[ولایت تکوینی]] است و نه [[ولایت]] بر [[تشریع]] و قانون، بلکه [[ولایتی]] است در محدوده [[تشریع]] و تابع قانون الهی<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه وعدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۲۳</ref>. | ||
::::::مقصود از فقیه در بحث ولایت | ::::::مقصود از [[فقیه]] در بحث [[ولایت فقیه]]، [[مجتهد]] جامع الشرایط است، نه هرکسی که [[فقه]] خوانده باشد. [[فقیه جامع الشرایط]] باید سه ویژگی داشته باشد: [[اجتهاد]] مطلق، [[عدالت مطلق]] و [[قدرت]] [[مدیریت]] و استعداد [[رهبری]]؛ یعنی از سویی باید صدر و ساقه [[اسلام]] را به طور عمیق و با [[استدلال]] و [[استنباط]] بشناسد و از سویی دیگر، در تمام زمینه ها، [[حدود]] و ضوابط الهی را رعایت کند و از هیچ یک تخطی و تخلف ننماید و از سوی سوم، استعداد و [[توانایی]] [[مدیریت]] و کشورداری و لوازم آن را واجد باشد. | ||
::::::منظور از اجتهاد مطلق این است که چون | ::::::منظور از [[اجتهاد]] مطلق این است که چون [[اسلام]]، یک مجموعه منسجم است، به گونه ای که [[دیانت]] آن، عین [[سیاست]] است و [[سیاست]] آن، عین دیانتش میباشد و [[فهم]] درست و کامل ره آورد و حی، زمانی صورت میگیرد که [[فقیه]] به همه ابعاد آن [[آگاه]] باشد و از این رو، [[اسلام شناس]] واقعی کسی است که در همه اصول و [[فروع]] در [[عبادات]] و عقود و [[احکام]] و ایقاعات و [[سیاست]] اسلامی [[مجتهد]] باشد. | ||
::::::فقیه حاکم بر نظام اسلامی که در عصر [[غیبت]]، مجری و حافظ و مبین قرآن است، باید به تمام جوانب آن آگاه باشد. او باید علاوه بر شناخت احکام و معارف [[قرآن]] کریم، درباره انسان و جامعه | ::::::[[فقیه]] [[حاکم]] بر [[نظام]] اسلامی که در عصر [[غیبت]]، مجری و [[حافظ]] و مبین [[قرآن]] است، باید به تمام جوانب آن [[آگاه]] باشد. او باید علاوه بر [[شناخت]] [[احکام]] و [[معارف]] [[قرآن]] کریم، درباره [[انسان]] و [[جامعه اسلامی]]، [[روایات]] رسیده از [[عترت]] {{عم}} را نیز به خوبی بررسی کند و بتواند مسائل جدید و مستحدثه [[مسلمین]] را حل کند و آنها را بر اصول و [[فروع دین]] تطبیق دهد. او [[مجتهد]] مطلق است که در صورت واجد بودن شرایط دیگر، میتواند [[مسئولیت]] [[ولایت]] و [[مدیریت]] [[جامعه اسلامی]] را بپذیرد و از عهده آن برآید. | ||
::::::منظور از عدالت | ::::::منظور از [[عدالت مطلق]]، یعنی [[فقیه جامع الشرایط]] علاوه بر این که لازم است [[علم]] و [[دین]] را درست بفهمد، باید آن [[علم]] را در خودش و محدوده حیاتش و در [[جامعه اسلامی]] به درستی [[اجرا]] نماید. لازم است همه [[وظایف]] دینی خود را انجام دهد و تمام [[دین]] را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند و چیزی را [[کتمان]] نکند. [[فقیه]] [[عادل]] نباید به میل و [[هوس]] کاری کند، [[مطیع]] [[هواهای نفسانی]] نگردد و گناهی از او سر نزند؛ نه واجبی را ترک کند و نه حرامی را مرتکب شود. | ||
::::::بنابراین ویژگی دوم فقیه جامع | ::::::بنابراین ویژگی دوم [[فقیه جامع الشرایط]]، ترک هوا و [[هوس]] و تابعیت عملی محض نسبت به [[احکام]] و دستورهای [[دین]] است. [[فقیه]] [[حاکم]]، اگر [[فتوا]] میدهد باید خود نیز به آن عمل کند و اگر [[حکم]] قضایی صادر میکند، خود نیز آن را بپذیرد و اگر [[حکم]] و لایی و حکومتی صادر و انشا مینماید، خود نیز به آن گردن نهد و آن را نقض نکند. | ||
::::::شرط سوم | ::::::شرط سوم [[فقیه]]، علاوه بر [[اجتهاد]] و [[عدالت مطلق]]، [[قدرت]] [[مدیریت]] و استعداد [[رهبری]] است؛ یعنی اولاً بینش درست و صحیحی نسبت به [[امور سیاسی]] و اجتماعی داخل و خارج [[کشور]] داشته باشد و ترفندهای [[دشمنان]] خارج را خوب بشناسد، و ثانیاً از [[هنر]] [[مدیریت]] و لوازم آن برخوردار باشد. | ||
::::::بنابراین نمیتوان گفت هر فقیه عادلی صلاحیت رهبری جامعه را دارد، بلکه باید گذشته از شرایط علمی، دارای استعداد و توانایی لازم برای اداره امت اسلامی باشد<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۳۶</ref>. ولایت فقیه به معنای آن است که در زمان | ::::::بنابراین نمیتوان گفت هر [[فقیه]] عادلی صلاحیت [[رهبری]] [[جامعه]] را دارد، بلکه باید گذشته از شرایط علمی، دارای استعداد و [[توانایی]] لازم برای اداره [[امت اسلامی]] باشد<ref>ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۳۶</ref>. [[ولایت فقیه]] به معنای آن است که در [[زمان غیبت]]، [[فقیه]] [[عادل]]، سزاوار [[تصدی]] و [[سرپرستی]] [[جامعه اسلامی]] است و او به این [[موقعیت]] شرعی و اجتماعی [[نصب]] شده است. بنابراین [[ولایت فقیه]] نه از سنخ [[ولایت تکوینی]] است و نه از سنخ [[ولایت]] بر [[تشریع]] و قانون گذاری، بلکه [[ولایت]] مدیریتی بر [[جامعه اسلامی]] است که به منظور [[اجرای احکام]] و تحقق [[ارزشهای دینی]] و شکوفا ساختن استعدادهای افراد [[جامعه]] و رساندن آنها به تعالی صورت میگیرد. [[ولایت]] در محدوده [[تشریع]]، در [[قرآن]] کریم و [[روایات]] اسلامی به معنای [[تصدی]] امور [[جامعه انسانی]] آمده است؛ برای مثال: فرمایش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در واقعه [[غدیر خم]]: {{عربی|أَلَسْتُ أَوْلى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ}}<ref>بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۴۳</ref>؛ {{عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۹۵، ح۳</ref> و همچنین آیاتی مانند: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>سوره مائده، آیه ۵۵</ref>بازگوکننده [[ولایت]] و [[سرپرستی]] و اداره امور [[جامعه اسلامی]] است. | ||
::::::در ضمن، ولایتی که فقیه از آن برخوردار است و از ادله استنباط میشود، ولایت اعتباری است. [[امام خمینی]] در این باره میگوید: وقتی میگوییم ولایتی را که [[پیامبر خاتم|رسول الله]] و [[ائمه]] داشتند بعد از | ::::::در ضمن، [[ولایتی]] که [[فقیه]] از آن برخوردار است و از [[ادله]] [[استنباط]] میشود، [[ولایت]] اعتباری است. [[امام خمینی]] در این باره میگوید: وقتی میگوییم [[ولایتی]] را که [[پیامبر خاتم|رسول الله]] و [[ائمه]] داشتند بعد از [[غیبت]]، [[فقیه]] [[عادل]] دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که [[مقام]] [[فقها]] همان [[مقام]] [[ائمه]] و [[رسول اکرم]] است؛ زیرا این جا صحبت از [[مقام]] نیست، بلکه صحبت از [[وظیفه]] است. [[ولایت]] یعنی [[حکومت]] و اداره [[کشور]] و اجرای [[قوانین]] [[شرع]] [[مقدس]]، یک [[وظیفه]] سنگین و مهم است، نه این که برای کسی [[شأن]] و [[مقام]] غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد [[انسان]] عادی بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، [[ولایت]] مورد بحث یعنی [[حکومت]] و [[اجرا]] و اداره، بر خلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه [[وظیفه]] ای خطیر است. [[ولایت فقیه]] از امور اعتبار عقلانی است و واقعیتی جز [[جعل]] ندارد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۴۰-۴۱</ref>»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۲۴۷-۲۵۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۸۲: | خط ۸۶: | ||
[[رده:(ات): پرسشهایی با ۳ پاسخ]] | [[رده:(ات): پرسشهایی با ۳ پاسخ]] | ||
[[رده:(ات): پرسشهای مهدویت با ۳ پاسخ]] | [[رده:(ات): پرسشهای مهدویت با ۳ پاسخ]] | ||
[[رده:اتمام لینک داخلی]] |
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۵۱
ولایت فقیه به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
ولایت فقیه به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- منظور از "ولایت" و "فقیه" چیست؟
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در اینباره گفته است:
- «ولایت یعنی رهبری و حکومت؛ فقیه یعنی کسی که دارای شرایط استنباط احکام از ادله اسلامی باشد، به علاوه عادل و پرهیزکار نیز باشد. بنابراین ولی فقیه یعنی مرجع تقلیدی که شایستگی نیابت عام امام زمان (ع) را دارد، چنین فردی میتواند به جانشینی از امام(ع) زمام امور مردم را به دست گیرد، البته عقل و حتی آیات و روایات هم بیانگر این است که در میان افراد، اعلم موجودین تقدم دارند»[۱].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
|
۳. نویسندگان کتاب نگین آفرینش؛ |
---|
|
۴. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۳۳.
- ↑ المفردات، ماده "ولی".
- ↑ لسان العرب، ج ۱۳، مادۀ فقه.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ ر. ک: امام خمینی، الرسائل، ج ۲، ص ۹۴- ۱۰۲
- ↑ محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، مقدمه
- ↑ احمد واعظی، حکومت اسلامی، ص ۱۱۹
- ↑ محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، ص ۱۰ و ۱۱
- ↑ سلیمیان، خدامراد،فرهنگنامه مهدویت، ص: ۴۷۵ - ۴۷۷.
- ↑ مفردات راغب، مادّه «ولی».
- ↑ لسان العرب، ج ۱۳، مادّه «فقه».
- ↑ بالادستان، محمد امین؛ حائریپور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۲، ص ۱۰۸ - ۱۰۹.
- ↑ ولایت فقیه، ولایت فقه وعدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۲۲
- ↑ ولایت فقیه، ولایت فقه وعدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۲۳
- ↑ ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، عبدالله جوادی آملی، ص۱۳۶
- ↑ بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۴۳
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۹۵، ح۳
- ↑ سوره مائده، آیه ۵۵
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۴۰-۴۱
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۲۴۷-۲۵۱.