عثمان بن عفان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'بویژه' به 'به‌ویژه')
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''عثمان بن عفان''' از طایفۀ بنی امیّه و نوادۀ حکم بن عاص بود. در سال‌های اولیۀ دعوت [[اسلام]]، مسلمان شد. با یکی از دختران [[پیامبر]] ازدواج کرد. خصلت اشرافیگری او همواره با او بود. پس از [[عمر]] بن خطاب از طریق شورای شش‌نفره به [[خلافت]] رسید و حدود ۱۲ سال خلیفه بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۸۲.</ref>.
'''عثمان بن عفان''' از طایفۀ بنی امیّه و نوادۀ حکم بن عاص بود. در سال‌های اولیۀ دعوت [[اسلام]]، مسلمان شد. با یکی از دختران [[پیامبر]] ازدواج کرد. خصلت اشرافیگری او همواره با او بود. پس از [[عمر]] بن خطاب از طریق شورای شش‌نفره به [[خلافت]] رسید و حدود ۱۲ سال خلیفه بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۲.</ref>.




==مقدمه==
==مقدمه==
*در دورۀ او همۀ عمّال و کارگزاران و والیان از بنی امیّه انتخاب شدند و او دست آنان را در هرخلاف و ظلم و سوءاستفاده از بیت‌المال باز گذاشت و نسبت به اعتراض‌های مکرّر مسلمانان اعتنایی نکرد و مغیره را که از دشمنان سرسخت [[پیامبر]] و رانده‌شدۀ او بود پناه داد و ابوذر را تبعید کرد و کسانی همچون عمار یاسر و ابن مسعود را مورد آزار و اهانت قرار داد. [[امام علی|علی]]{{ع}} یکی از منتقدان جدّی حکومت او بود. شیوۀ غلط او در کشورداری و بدعت‌های او، تعطیل احکام الهی و ظلم‌های والیانش جوّی از اعتراض و شورش را پدید آورد و مسلمانان به‌ویژه انقلابیون مصری، تحریک شده او را در خانه‌اش محاصره کرده و در سال ۳۵ هجری در هشتاد و چند سالگی به قتل رساندند. وی در پدید آمدن رجعت در امّت محمّدی و حاکم ساختن نظام سلطنت و اشرافیگری و طرد مسلمانان دلسوز و بروز فتنه‌های بعدی و سلطه یافتن امویان بر مقدّرات [[اسلام]] و مسلمین نقش عمده داشت. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] با تندترین عبارت از شیوۀ [[خلافت]] او در حیف و میل و غارت بیت‌المال انتقاد کرده است.<ref>نهج البلاغه خطبه۳</ref> عثمان نیز بدترین برخوردها را با [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} داشت و گاهی حضرت را به بیرون مدینه تبعید می‌کرد. یک‌بار که می‌خواست از زروسیم بیت‌المال به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} حق السکوت بدهد تا حضرت اعتراض نکند و امام نپذیرفت، عثمان عصبانی شد و با چوبی که در دستش بود [[امام علی|علی]]{{ع}} را زد. تعبیر حضرت در گزارش این واقعه چنین است: {{عربی|...ثمّ قام الیّ بالقضیب فضربنی، و اللّه ما اردّ یده، حتّی قضی حاجته، فتقنّعت بثوبی و رجعت إلی منزلی و قلت: اللّه بینی و بینک ان کنت أمرتک بمعروف أو نهیت عن منکر}}<ref>«سپس برخاست و به طرف من آمد و با چوبی که در دست داشت تا آنجا که دلش می‌خواست مرا زد، به خدا قسم من دستش را برنگرداندم، سپس جامه به روی خود کشیدم و به خانه‌ام برگشتم و قسم خوردم که دیگر او را امر به معروف و نهی از منکر نکنم.» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶</ref>، مخالفان [[اهل بیت]]، عمدتا طرفداران بنی امیه و وابسته به حکومت عثمان بودند، و تا سال‌ها بعد وقتی گفته می‌شد فلانی "عثمانی" است نشان‌دهندۀ خط فکری و دشمنی او با آل علی بود. فتنه‌هایی همچون جنگ جمل و جنگ صفین اغلب با پوشش خونخواهی عثمان صورت می‌گرفت و جبهه‌ای متّحد بر ضدّ فرهنگ غدیر و حکومت علوی تشکیل می‌داد. صاحبان این تفکّر و گرایش را که در بصره و شام بیش از جاهای دیگر بودند "عثمانی مذهب" می‌گفتند و حکومت یافتن بنی امیّه در واقع غلبۀ عثمانی‌مذهبان بر خطّ پیروان [[ولایت]] علوی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۳۸۲.</ref>
*در دورۀ او همۀ عمّال و کارگزاران و والیان از بنی امیّه انتخاب شدند و او دست آنان را در هرخلاف و ظلم و سوءاستفاده از بیت‌المال باز گذاشت و نسبت به اعتراض‌های مکرّر مسلمانان اعتنایی نکرد و مغیره را که از دشمنان سرسخت [[پیامبر]] و رانده‌شدۀ او بود پناه داد و ابوذر را تبعید کرد و کسانی همچون عمار یاسر و ابن مسعود را مورد آزار و اهانت قرار داد. [[امام علی|علی]]{{ع}} یکی از منتقدان جدّی حکومت او بود. شیوۀ غلط او در کشورداری و بدعت‌های او، تعطیل احکام الهی و ظلم‌های والیانش جوّی از اعتراض و شورش را پدید آورد و مسلمانان به‌ویژه انقلابیون مصری، تحریک شده او را در خانه‌اش محاصره کرده و در سال ۳۵ هجری در هشتاد و چند سالگی به قتل رساندند. وی در پدید آمدن رجعت در امّت محمّدی و حاکم ساختن نظام سلطنت و اشرافیگری و طرد مسلمانان دلسوز و بروز فتنه‌های بعدی و سلطه یافتن امویان بر مقدّرات [[اسلام]] و مسلمین نقش عمده داشت. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] با تندترین عبارت از شیوۀ [[خلافت]] او در حیف و میل و غارت بیت‌المال انتقاد کرده است.<ref>نهج البلاغه خطبه۳</ref> عثمان نیز بدترین برخوردها را با [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} داشت و گاهی حضرت را به بیرون مدینه تبعید می‌کرد. یک‌بار که می‌خواست از زروسیم بیت‌المال به [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} حق السکوت بدهد تا حضرت اعتراض نکند و امام نپذیرفت، عثمان عصبانی شد و با چوبی که در دستش بود [[امام علی|علی]]{{ع}} را زد. تعبیر حضرت در گزارش این واقعه چنین است: {{عربی|...ثمّ قام الیّ بالقضیب فضربنی، و اللّه ما اردّ یده، حتّی قضی حاجته، فتقنّعت بثوبی و رجعت إلی منزلی و قلت: اللّه بینی و بینک ان کنت أمرتک بمعروف أو نهیت عن منکر}}<ref>«سپس برخاست و به طرف من آمد و با چوبی که در دست داشت تا آنجا که دلش می‌خواست مرا زد، به خدا قسم من دستش را برنگرداندم، سپس جامه به روی خود کشیدم و به خانه‌ام برگشتم و قسم خوردم که دیگر او را امر به معروف و نهی از منکر نکنم.» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶</ref>، مخالفان [[اهل بیت]]، عمدتا طرفداران بنی امیه و وابسته به حکومت عثمان بودند، و تا سال‌ها بعد وقتی گفته می‌شد فلانی "عثمانی" است نشان‌دهندۀ خط فکری و دشمنی او با آل علی بود. فتنه‌هایی همچون جنگ جمل و جنگ صفین اغلب با پوشش خونخواهی عثمان صورت می‌گرفت و جبهه‌ای متّحد بر ضدّ فرهنگ غدیر و حکومت علوی تشکیل می‌داد. صاحبان این تفکّر و گرایش را که در بصره و شام بیش از جاهای دیگر بودند "عثمانی مذهب" می‌گفتند و حکومت یافتن بنی امیّه در واقع غلبۀ عثمانی‌مذهبان بر خطّ پیروان [[ولایت]] علوی بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۲

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عثمان بن عفان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عثمان بن عفان از طایفۀ بنی امیّه و نوادۀ حکم بن عاص بود. در سال‌های اولیۀ دعوت اسلام، مسلمان شد. با یکی از دختران پیامبر ازدواج کرد. خصلت اشرافیگری او همواره با او بود. پس از عمر بن خطاب از طریق شورای شش‌نفره به خلافت رسید و حدود ۱۲ سال خلیفه بود[۱].


مقدمه

  • در دورۀ او همۀ عمّال و کارگزاران و والیان از بنی امیّه انتخاب شدند و او دست آنان را در هرخلاف و ظلم و سوءاستفاده از بیت‌المال باز گذاشت و نسبت به اعتراض‌های مکرّر مسلمانان اعتنایی نکرد و مغیره را که از دشمنان سرسخت پیامبر و رانده‌شدۀ او بود پناه داد و ابوذر را تبعید کرد و کسانی همچون عمار یاسر و ابن مسعود را مورد آزار و اهانت قرار داد. علی(ع) یکی از منتقدان جدّی حکومت او بود. شیوۀ غلط او در کشورداری و بدعت‌های او، تعطیل احکام الهی و ظلم‌های والیانش جوّی از اعتراض و شورش را پدید آورد و مسلمانان به‌ویژه انقلابیون مصری، تحریک شده او را در خانه‌اش محاصره کرده و در سال ۳۵ هجری در هشتاد و چند سالگی به قتل رساندند. وی در پدید آمدن رجعت در امّت محمّدی و حاکم ساختن نظام سلطنت و اشرافیگری و طرد مسلمانان دلسوز و بروز فتنه‌های بعدی و سلطه یافتن امویان بر مقدّرات اسلام و مسلمین نقش عمده داشت. حضرت علی(ع) در خطبه شقشقیه با تندترین عبارت از شیوۀ خلافت او در حیف و میل و غارت بیت‌المال انتقاد کرده است.[۲] عثمان نیز بدترین برخوردها را با امیر مؤمنان(ع) داشت و گاهی حضرت را به بیرون مدینه تبعید می‌کرد. یک‌بار که می‌خواست از زروسیم بیت‌المال به حضرت علی(ع) حق السکوت بدهد تا حضرت اعتراض نکند و امام نپذیرفت، عثمان عصبانی شد و با چوبی که در دستش بود علی(ع) را زد. تعبیر حضرت در گزارش این واقعه چنین است: ...ثمّ قام الیّ بالقضیب فضربنی، و اللّه ما اردّ یده، حتّی قضی حاجته، فتقنّعت بثوبی و رجعت إلی منزلی و قلت: اللّه بینی و بینک ان کنت أمرتک بمعروف أو نهیت عن منکر[۳]، مخالفان اهل بیت، عمدتا طرفداران بنی امیه و وابسته به حکومت عثمان بودند، و تا سال‌ها بعد وقتی گفته می‌شد فلانی "عثمانی" است نشان‌دهندۀ خط فکری و دشمنی او با آل علی بود. فتنه‌هایی همچون جنگ جمل و جنگ صفین اغلب با پوشش خونخواهی عثمان صورت می‌گرفت و جبهه‌ای متّحد بر ضدّ فرهنگ غدیر و حکومت علوی تشکیل می‌داد. صاحبان این تفکّر و گرایش را که در بصره و شام بیش از جاهای دیگر بودند "عثمانی مذهب" می‌گفتند و حکومت یافتن بنی امیّه در واقع غلبۀ عثمانی‌مذهبان بر خطّ پیروان ولایت علوی بود[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۲.
  2. نهج البلاغه خطبه۳
  3. «سپس برخاست و به طرف من آمد و با چوبی که در دست داشت تا آنجا که دلش می‌خواست مرا زد، به خدا قسم من دستش را برنگرداندم، سپس جامه به روی خود کشیدم و به خانه‌ام برگشتم و قسم خوردم که دیگر او را امر به معروف و نهی از منکر نکنم.» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۹ ص۱۶
  4. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۸۲.