عدل در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
imported>Msadeq
 
خط ۲۷: خط ۲۷:
==[[استواری امام علی]] {{ع}} بر [[عدالت]]==
==[[استواری امام علی]] {{ع}} بر [[عدالت]]==
*[[امام علی]] {{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداد و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزید، به‌گونه‌ای که درباره هر کوتاهی نسبت به [[عدالت]] سخت برمی‌آشفت و هیچ‌چیز چون [[ستم]] و [[بیداد]] بر [[مردمان]] او را آزرده خاطر نمی‌ساخت و به ‌واکشن وانمی‌داشت. [[امام]] {{ع}} برای [[حفظ دین]] و [[ایمان]] و مسلمانی و جلوگیری از تشتت و [[تفرقه]] و جدایی، به [[مدارا]] و [[همراهی]] با کسانی‌که پس از [[پیامبر]] {{صل}} بر سر کار آمدند روی آورد، امآ آن هنگام که بر مسند [[زمام‌داری]] نشست و این امکان را یافت که [[ستم]] را پایان دهد و عدالتِ همه‌جانبه را [[آشکار]] سازد، با عوامل ستم‌ساز هیچ [[همراهی]] نکرد و در برابر [[قاسطین]] سخت ایستاد و با این سخن به صراحت آموخت که اگر آن [[ستمگران]] همه [[زمین]] را پر کرده باشند، از رویارویی با آنان و [[تلاش]] برای برپایی [[عدالت]]، بیمی در او راه نمی‌یابد و برای تحقق [[عدالت]] به تمامی می‌ایستد.  
*[[امام علی]] {{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداد و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزید، به‌گونه‌ای که درباره هر کوتاهی نسبت به [[عدالت]] سخت برمی‌آشفت و هیچ‌چیز چون [[ستم]] و [[بیداد]] بر [[مردمان]] او را آزرده خاطر نمی‌ساخت و به ‌واکشن وانمی‌داشت. [[امام]] {{ع}} برای [[حفظ دین]] و [[ایمان]] و مسلمانی و جلوگیری از تشتت و [[تفرقه]] و جدایی، به [[مدارا]] و [[همراهی]] با کسانی‌که پس از [[پیامبر]] {{صل}} بر سر کار آمدند روی آورد، امآ آن هنگام که بر مسند [[زمام‌داری]] نشست و این امکان را یافت که [[ستم]] را پایان دهد و عدالتِ همه‌جانبه را [[آشکار]] سازد، با عوامل ستم‌ساز هیچ [[همراهی]] نکرد و در برابر [[قاسطین]] سخت ایستاد و با این سخن به صراحت آموخت که اگر آن [[ستمگران]] همه [[زمین]] را پر کرده باشند، از رویارویی با آنان و [[تلاش]] برای برپایی [[عدالت]]، بیمی در او راه نمی‌یابد و برای تحقق [[عدالت]] به تمامی می‌ایستد.  
*به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[ایستادگی]] [[علی]] {{ع}} بر [[عدالت]] چنان بود که حاضر نشد [[سرپرستی]] [[معاویه]] را یک شب ظلمانی که چشم، چشم را نمی‌بیند، بر دو نفر از [[مردمان]] تأیید کند. [[امام]] حتی در برابر پیشنهاد برخی که سفارش می‌کردند مقداری بیشتر از [[بیت المال]] به اشراف [[عرب]] و [[قریش]] و آنان که [[بیم]] [[مخالفت]] و جدایی‌شان می‌رفت ببخشد تا اوضاع روبه‌راه شود، فرمود: آیا مرا [[فرمان]] می‌دهید تا [[پیروزی]] بجویم به [[ستم]] کردن درباره آنان که [[سرپرست]] ایشانم؟! [[سوگند]] به [[خدا]] که به چنین چیزی نزدیک نشوم تا آن‌گاه که شبانه‌روزان از پی یکدیگر آیند و تا هنگامی که ستاره‌ای در [[آسمان]] به دنبال ستاره دیگر برآید! اگر دارای از آنِ خود من بود، همگان را برابر می‌داشتم [که چنین تقسیم سزاست] تا چه رسد که [[دارایی]] از آن خودشان [[[دارایی]] خدایی] است.
*به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[ایستادگی]] [[علی]] {{ع}} بر [[عدالت]] چنان بود که حاضر نشد [[سرپرستی]] [[معاویه]] را یک شب ظلمانی که چشم، چشم را نمی‌بیند، بر دو نفر از [[مردمان]] تأیید کند. [[امام]] حتی در برابر پیشنهاد برخی که سفارش می‌کردند مقداری بیشتر از [[بیت المال]] به اشراف [[عرب]] و [[قریش]] و آنان که [[بیم]] [[مخالفت]] و جدایی‌شان می‌رفت ببخشد تا اوضاع روبه‌راه شود، فرمود: آیا مرا [[فرمان]] می‌دهید تا [[پیروزی]] بجویم به [[ستم]] کردن درباره آنان که [[سرپرست]] ایشانم؟! [[سوگند]] به [[خدا]] که به چنین چیزی نزدیک نشوم تا آن‌گاه که شبانه‌روزان از پی یکدیگر آیند و تا هنگامی که ستاره‌ای در [[آسمان]] به دنبال ستاره دیگر برآید! اگر دارای از آنِ خود من بود، همگان را برابر می‌داشتم [که چنین تقسیم سزاست] تا چه رسد که [[دارایی]] از آن خودشان [[دارایی]] خدایی است.
*[[علی]] {{ع}} هرجا که بر سر دو راهی حفظ [[حکومت]] و پاس‌داشتِ [[عدالت]] قرار می‌گرفت و میان آن دو می‌بایست یکی را برمی‌گزید، هرگز در پاس‌داشتِ [[عدالت]] [[تردید]] روا نداشت و به قیمت از بین رفتن [[عدالت]]، [[حکومت]] خویش پابرجا نخواست و با زیر پا گذاشتن [[ملازمات عدالت]] ([[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]) راه پیشبرد کاری را هموار نساخت. [[امام علی]] {{ع}} در پاس‌داشت [[عدالت]] و [[ایستادگی]] بر آن چنان [[استوار]] بود که حاضر نبود در ازای همه عالم، ذره‌ای [[بی‌عدالتی]] کند و از [[ملازمات عدالت]] دور شود، چنان‌که فرمود: به [[خدا]]، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان‌هاست به من بدهند، برای من این‌که در [[حق]] مورچه‌ای [[خدا]] را [[نافرمانی]] کنم و پوست جُوی را از دهانش بربایم، چنین نخواهم کرد.
*[[علی]] {{ع}} هرجا که بر سر دو راهی حفظ [[حکومت]] و پاس‌داشتِ [[عدالت]] قرار می‌گرفت و میان آن دو می‌بایست یکی را برمی‌گزید، هرگز در پاس‌داشتِ [[عدالت]] [[تردید]] روا نداشت و به قیمت از بین رفتن [[عدالت]]، [[حکومت]] خویش پابرجا نخواست و با زیر پا گذاشتن [[ملازمات عدالت]] ([[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]) راه پیشبرد کاری را هموار نساخت. [[امام علی]] {{ع}} در پاس‌داشت [[عدالت]] و [[ایستادگی]] بر آن چنان [[استوار]] بود که حاضر نبود در ازای همه عالم، ذره‌ای [[بی‌عدالتی]] کند و از [[ملازمات عدالت]] دور شود، چنان‌که فرمود: به [[خدا]]، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان‌هاست به من بدهند، برای من این‌که در [[حق]] مورچه‌ای [[خدا]] را [[نافرمانی]] کنم و پوست جُوی را از دهانش بربایم، چنین نخواهم کرد.
==[[ملازمات عدالت]]==
==[[ملازمات عدالت]]==
*[[عدالت]] مقوله‌ای جدا از دیگر مقولات نیست، بلکه در مفهوم و مصداق و [[اجرا]] و تحقق به مقولاتی پیوند دارد؛ پیوندی که در هم تنیده که بدون لحاظ و پاس‌داشت آن‌ها، [[عدالت]] معنا نمی‌یابد. چنانچه بدون آن‌ها از [[عدالت]] سخن به میان آید و [[اجرا]] و تحقق [[عدالت]] بی آن‌ها مطرح شود، عدالتی بی‌محتوا و ناکارا و فاقد ملازمات و ضروریات خود است. ملازمات اساسی [[عدالت]] و ضروریات آن چهار مقوله است: [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]. این چهار ملازمه [[عدالت]] در همه وجوه [[عدالت]] در هر حرکت و [[اقدام]] و برنامه عدالت‌خواهانه، شرط معنا یافتنِ درستِ عدالت‌اند. [[عدالت]] فارغ از هر یک از این چهار مقوله، [[بی‌عدالتی]] است، زیرا به‌راحتی تحت عنوان [[عدالت]]، آزادی‌های فردی، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] تحدید می‌شود و به نام [[عدالت]] به [[حریم]] [[انسان]] و [[انسانیت]] [[تجاوز]] صورت می‌گیرد و مرزهای [[اخلاق]] و [[قانون]] دریده می‌شود. آنچه در [[اندیشه]] و [[سیره امام علی]] {{ع}} به وضوح دیده می‌شود این است که آن [[حضرت]] هرگز در پی تحقق [[عدالت]]، اموری همچون [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]] را زیر پا نگذاشته، بلکه برای [[اجرای عدالت]]، آن‌ها را به تمام معنا پاس داشته است<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه‌های ۵۵، ۹۲ و ۲۱۶، کلام‌های ۱۲۶، ۲۰۶ و ۲۲۴ و نامه‌های ۱، ۲۵، ۵۳ و ۵۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 554- 558.</ref>.
*[[عدالت]] مقوله‌ای جدا از دیگر مقولات نیست، بلکه در مفهوم و مصداق و [[اجرا]] و تحقق به مقولاتی پیوند دارد؛ پیوندی که در هم تنیده که بدون لحاظ و پاس‌داشت آن‌ها، [[عدالت]] معنا نمی‌یابد. چنانچه بدون آن‌ها از [[عدالت]] سخن به میان آید و [[اجرا]] و تحقق [[عدالت]] بی آن‌ها مطرح شود، عدالتی بی‌محتوا و ناکارا و فاقد ملازمات و ضروریات خود است. ملازمات اساسی [[عدالت]] و ضروریات آن چهار مقوله است: [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]. این چهار ملازمه [[عدالت]] در همه وجوه [[عدالت]] در هر حرکت و [[اقدام]] و برنامه عدالت‌خواهانه، شرط معنا یافتنِ درستِ عدالت‌اند. [[عدالت]] فارغ از هر یک از این چهار مقوله، [[بی‌عدالتی]] است، زیرا به‌راحتی تحت عنوان [[عدالت]]، آزادی‌های فردی، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] تحدید می‌شود و به نام [[عدالت]] به [[حریم]] [[انسان]] و [[انسانیت]] [[تجاوز]] صورت می‌گیرد و مرزهای [[اخلاق]] و [[قانون]] دریده می‌شود. آنچه در [[اندیشه]] و [[سیره امام علی]] {{ع}} به وضوح دیده می‌شود این است که آن [[حضرت]] هرگز در پی تحقق [[عدالت]]، اموری همچون [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]] را زیر پا نگذاشته، بلکه برای [[اجرای عدالت]]، آن‌ها را به تمام معنا پاس داشته است<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه‌های ۵۵، ۹۲ و ۲۱۶، کلام‌های ۱۲۶، ۲۰۶ و ۲۲۴ و نامه‌های ۱، ۲۵، ۵۳ و ۵۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 554- 558.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۴

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عدل است. "عدل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

مفهوم عدالت در نهج البلاغه

  • امام علی (ع) درباره عدالت، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم، سخن‌ها گفته است که می‌توان به پنج مورد آن به شرح زیر اشاره کرد:
  1. قرار دادن و قرار یافتن هر چیز در جای خود: این مفهوم از عدالت بدین‌معناست که هر چیز و هر کس، در هر حوزه و جایگاهی، آن‌جا قرار گیرد که بایسته و شایسته آن است، چنان‌که امام علی (ع) در این‌باره فرمود: عدالت کارها را بدان‌جا می‌نهد که باید[۳]. این مفهوم در تمام سخنان و عملکرد عدالت‌خواهانه امیرمؤمنان علی (ع) لحاظ شده است. تلاش امام (ع) در حکومت خود بر این بوده است که همه چیز در جای خود قرار گیرد[۴].
  2. انصاف و داد: واژه "انصاف" به‌معنای چیزی را نصف کردن یا به نیمه رساندن است. "انصاف" در روابط و مناسبات اجتماعی و امور سیاسی و اداری به مفهوم نصف کردن سود و زیان میان خود و دیگران و پاس داشتن "داد" و حفظ حقوق دیگران همانند حفظ حقوق خود، و در مقام داوری حقوق طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن است. از این‌رو هر کس حقوق دیگران را رعایت می‌کند و آن را چون حقوق خود می‌داند. هم‌چنین به معنای دادخواهی و گرفتن حق و دادن آن است. در آموزه‌های علی (ع) آمده است: عدالت یعنی انصاف[۵].
  3. مساوات: عدالت در آن‌جا که سخن از حقوق عمومی و قرار گرفتن در برابر قانون و بهره‌مندی از فرصت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باشد، به مفهوم مساوات و برابری است و آن‌جا که سخن از حقوق شخصی و مراتب و ملاحظه توانمندی‌های گوناگون باشد، به مفهوم تفاوت و تناسب حق‌هاست. امام (ع) فرمود: پس باید کار مردم در آنچه حق است، نزد تو یکسان باشد، که ستم را با عدل عوض ندهند[۶].
  4. رعایت حقوق و رساندن هر ذی‌حقی به حقش: از مفاهیم اساسی و کلیدی عدالت، رعایت حقوق و به‌جا آوردن آن است و این‌که حق هر ذی حقی به‌تناسب میزان آن، هرچه باشد، ادا شود. امام علی (ع) فرموده است: پس چون مردمان حق زمام‌دار را بگزارند و زمام‌دار حق مردمان را به‌جای آرد، حق در آن جامعه عزت یابد[۷].
  5. اعتدال و میانه‌روی: عدالت به مفهوم اعتدال و میانه‌روی در آموزه‌های امام علی (ع) و در روابط و مناسبات شخصی، اجتماعی، مدیریتی، سیاسی و اقتصادی مورد توجه و تأکید قرار گرفته، چنان‌که در سخنان آن حضرت آمده است: بر تو باد به میانه‌روی در کارها، زیرا هر که از میانه‌روی روی برگرداند، ستم کند و هر که بدان پای‌بند شود، به عدالت رفتار کند[۸].

آفاق گسترده عدالت

استواری امام علی (ع) بر عدالت

ملازمات عدالت

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نهج البلاغه، حکمت ۱۱
  2. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  3. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷
  4. نک: کلام ۱۶ و خطبه‌های ۱۴۷ و ۱۷۳
  5. نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱؛ نیز نک: کلام ۱۳۶ و نامه‌های ۵۱ و ۵۹
  6. نهج البلاغه، نامه ۵۹؛ نیز نک: کلام ۱۲۶ و نامه‌های ۲۷، ۴۳ و ۴۶
  7. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶؛ نیز نک: کلام ۳۷ و حکمت ۱۶۶
  8. غررالحکم، ۲ / ۳۱۵
  9. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷
  10. نک: نهج البلاغه، خطبه‌های ۵۵، ۹۲ و ۲۱۶، کلام‌های ۱۲۶، ۲۰۶ و ۲۲۴ و نامه‌های ۱، ۲۵، ۵۳ و ۵۴
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 554- 558.