عرش: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
در لغت به معنای تخت، سریر، جایگاهی سقف دار و بلند که [[سلطان]] در آن مینشیند و بارگاه است. اما در اصطلاح [[دینی]] وقتی سخن از "عرش [[خدا]]" است، کنایه از [[حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] مطلق [[خداوند]] بر همه هستی و موجودات است. در [[قرآن]] بارها از عرش [[خدا]] و اینکه [[خداوند]] بر عرش قرار گرفته و اینکه او [[صاحب]] عرش است و [[فرشتگان]] عرش او را بر دوش میکشند، سخن به میان آمده است{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ...}}<ref> به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ سوره اعراف، آیه ۵۴</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ...}}<ref>خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت...» سوره رعد، آیه ۲</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>بگو: پروردگار هفت آسمان و پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۶؛ و... .</ref>. مسلماً [[خدا]] تختی که بر آن تکیه زده باشد و از آنجا [[جهان]] را اداره کند ندارد. تکیه زدن [[خدا]] بر عرش [[عظیم]] و [[تدبیر امور]] عالم، به معنای [[سلطه]] و [[حاکمیت]] [[آفریدگار]] بر همه [[جهان]] و آفریدههاست. [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] عرش را به مجموعه [[آفرینش]] و به [[علم الهی]] [[تفسیر]] کرده است<ref>معانی الأخبار، ص۲۹.</ref> و به معنای [[مقام علم]] و [[تدبیر]] [[الهی]] است. معمولاً همراه با عرش، کرسی هم مطرح میشود و اینکه کرسی و تخت [[خدا]] به وسعت [[آسمانها]] و [[زمین]] است{{متن قرآن|...وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref> «اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> در آنجا هم مقصود، تختِ مادی نیست، بلکه کنایه از سیطره [[الوهیت]] و خدایی او بر همه عالم است. | در لغت به معنای تخت، سریر، جایگاهی سقف دار و بلند که [[سلطان]] در آن مینشیند و بارگاه است. اما در اصطلاح [[دینی]] وقتی سخن از "عرش [[خدا]]" است، کنایه از [[حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] مطلق [[خداوند]] بر همه هستی و موجودات است. در [[قرآن]] بارها از عرش [[خدا]] و اینکه [[خداوند]] بر عرش قرار گرفته و اینکه او [[صاحب]] عرش است و [[فرشتگان]] عرش او را بر دوش میکشند، سخن به میان آمده است{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ...}}<ref> به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ سوره اعراف، آیه ۵۴</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ...}}<ref>خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت...» سوره رعد، آیه ۲</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>بگو: پروردگار هفت آسمان و پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۶؛ و... .</ref>. مسلماً [[خدا]] تختی که بر آن تکیه زده باشد و از آنجا [[جهان]] را اداره کند ندارد. تکیه زدن [[خدا]] بر عرش [[عظیم]] و [[تدبیر امور]] عالم، به معنای [[سلطه]] و [[حاکمیت]] [[آفریدگار]] بر همه [[جهان]] و آفریدههاست. [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] عرش را به مجموعه [[آفرینش]] و به [[علم الهی]] [[تفسیر]] کرده است<ref>معانی الأخبار، ص۲۹.</ref> و به معنای [[مقام علم]] و [[تدبیر]] [[الهی]] است. معمولاً همراه با عرش، کرسی هم مطرح میشود و اینکه کرسی و تخت [[خدا]] به وسعت [[آسمانها]] و [[زمین]] است {{متن قرآن|...وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ}}<ref> «اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> در آنجا هم مقصود، تختِ مادی نیست، بلکه کنایه از سیطره [[الوهیت]] و خدایی او بر همه عالم است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص:۱۴۸.</ref>. | ||
==چیستی عرش== | ==چیستی عرش== |
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۲
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث علم معصوم است. "عرش" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عرش (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
در لغت به معنای تخت، سریر، جایگاهی سقف دار و بلند که سلطان در آن مینشیند و بارگاه است. اما در اصطلاح دینی وقتی سخن از "عرش خدا" است، کنایه از حاکمیت و فرمانروایی مطلق خداوند بر همه هستی و موجودات است. در قرآن بارها از عرش خدا و اینکه خداوند بر عرش قرار گرفته و اینکه او صاحب عرش است و فرشتگان عرش او را بر دوش میکشند، سخن به میان آمده است﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ...﴾[۱]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ...﴾[۲]؛ ﴿قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴾[۳]. مسلماً خدا تختی که بر آن تکیه زده باشد و از آنجا جهان را اداره کند ندارد. تکیه زدن خدا بر عرش عظیم و تدبیر امور عالم، به معنای سلطه و حاکمیت آفریدگار بر همه جهان و آفریدههاست. امام صادق(ع) در حدیثی عرش را به مجموعه آفرینش و به علم الهی تفسیر کرده است[۴] و به معنای مقام علم و تدبیر الهی است. معمولاً همراه با عرش، کرسی هم مطرح میشود و اینکه کرسی و تخت خدا به وسعت آسمانها و زمین است ﴿...وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾[۵] در آنجا هم مقصود، تختِ مادی نیست، بلکه کنایه از سیطره الوهیت و خدایی او بر همه عالم است[۶].
چیستی عرش
- عرش در لغت به معنای سلطنت است و عرش خداوند سلطنت اوست و استوای او بر عرش، استیلای او بر سلطنت است[۷][۸] عرش و برخی مفاهیم دیگر مانند کرسی، لوح و قلم از مفاهیم معنوی و مربوط به عالم غیب هستند.[۹]
عرش در قرآن
- واژۀ عرش در برخی از آیات قرآن به کار رفته است مانند:[۱۰] ﴿وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ﴾، ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء﴾[۱۱] و....[۱۲] از دید قرآن، عرش مقام تدبیر عمومی عالَم و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است:[۱۳] ﴿ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ﴾[۱۴] رحمان بزرگترین اسم الله است و این اسم بر عرش استیلا یافته است: ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[۱۵] حضرت رسول(ص) فرمودند: «هیچ مخلوقی نیست مگر اینکه صورت آن در زیر عرش است.[۱۶]»[۱۷] پس عرش همه چیز را در بر میگیرد؛ از اینرو، در آیۀ شریفۀ ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ﴾،[۱۸] عرش همان رحمت الهی است که رسول اکرم(ص) مُظهر آن است و آیۀ شریفۀ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ﴾[۱۹] بر این امر دلالت دارد.[۲۰]
ارتباط عرش با علم الهی
- در یک تفسیر[۲۱] عرش به معنای علم و قدرت الهی[۲۲] معنا شده، همانگونه که مقام تدبیر عام و فراگیر همه چیز است؛[۲۳] و حامل آن نیز دارای علم و قدرتی است که بدین وسیله، بر همۀ مخلوقات دانا و تواناست. [۲۴] و پیامبران و اهل بیت(ع) حاملان این علم هستند، منتها منظور علم فعلی خداوند است نه علم ذاتی.[۲۵]
رابطۀ عرش و کرسی با غیب
- باید توجه داشت عرش و کرسی دو باب از ابواب غیب[۲۶] و در غیب بودن نزدیک به هم هستند، کرسی باب ظاهر غیبی است که اشیا همه از آن هستند و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، (...) همه در آن است.[۲۷] البته در رابطه با معنای دو واژۀ عرش و کرسی نظرات مختلفی وجود دارد که آیا این دو یکی هستند یا دو معنای مختلف؟ بیشتر بزرگان[۲۸] احتمال داده اند عرش و کرسی یک چیز است با دو نام، عرش به اعتبار دلالت برای اریکۀ سلطنت و قدرت و کرسی به اعتبار برتری و سریر حکمران و مقر فرمانروایی، هر دو تعبیر کنایی است، از مقامی که امر تدبیر جهان از آن ناشی میشود.[۲۹]
روایات دربارۀ عرش
- از امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[۳۰] سؤال شد، حضرت فرمودند:[۳۱] «عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل میکنند که هر یک بر هشت طبقه عالم اشراف دارند. یکی از این ملائکه برای انسانها از خداوند طلب روزی میکند؛ یکی دیگر برای تمام بهائم از خداوند طلب روزی میکند؛ یکی دیگر برای وحوش از خداوند طلب روزی میکند؛ یکی دیگر برای پرندگان از خداوند طلب روزی میکند».[۳۲] همچنین حضرت در تفسیر آیۀ:[۳۳] ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ﴾ فرمودند:[۳۴] «آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، در کرسی است. و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچکس نمیتواند تقدیر کند».[۳۵] و روایات دیگری که در این زمینه وارد شده است.[۳۶]
رابطه عرش با علم معصوم
- روایاتی وارد شده مبنی بر اینکه ارواح امامان(ع) در شبهای جمعه به عرش الهی صعود میکند و در آنجا کسب علم مینمایند مانند: امام صادق(ع) فرمودند:[۳۷] «"مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"»[۳۸] و....[۳۹]
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع عرش
جستارهای وابسته
منابع
- ، فرهنگ شیعه
- رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام.
- مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن
- خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معینالدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم.
- میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث
- مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن.
- صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی
- نمازی شاهرودی، علی، علم غیب
- افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
پانویس
- ↑ به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ سوره اعراف، آیه ۵۴
- ↑ خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت...» سوره رعد، آیه ۲
- ↑ بگو: پروردگار هفت آسمان و پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۶؛ و... .
- ↑ معانی الأخبار، ص۲۹.
- ↑ «اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص:۱۴۸.
- ↑ مفید، مصنفات، ج۵، ص۷۳
- ↑ ر.ک. رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص ۳۳۹؛ مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج ۲، ص ۶۶ و ۶۷
- ↑ سورۀ حاقه، آیۀ ۱۷
- ↑ سورۀ هود، آیۀ ۷
- ↑ ر.ک. خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معینالدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص ۱۳۷ـ ۱۴۵
- ↑ سورۀ بروج، آیل ۱۵ و ۱۶
- ↑ ر.ک. میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۷۵
- ↑ سورۀ طه، آیۀ ۵
- ↑ ر.ک. حسن زاده، حسن، ممدالهمم، ص۱۲۷
- ↑ ر.ک. رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰
- ↑ سورۀ اعراف، آیۀ ۱۵۶
- ↑ سورۀ انبیاء، آیۀ ۱۰۷
- ↑ ر.ک. رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوه، ص ۲۷۲ ـ ۲۷۳ و طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۲
- ↑ مانند: کافی، ج ۱، ص ۱۲۹ کتاب التوحید، باب العرش و الکرسی، ح ۱و ۲ و ۶
- ↑ ر.ک. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۱۵۶ ـ ۱۶۲
- ↑ ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص ۱۳۹؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۷۵
- ↑ ر.ک. صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، ش ۸۸ صفحه؟؟؟
- ↑ ر.ک. خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معینالدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص ۱۳۷ـ ۱۴۵؛ جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ص ۲۱ـ ۲۷
- ↑ ر.ک. خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معینالدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص ۱۳۷ـ ۱۴۵
- ↑ مانند علامۀ طباطبایی در المیزان، آیت الله مکارم در تفسیر نمونه و...
- ↑ ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ج ۱ ـ ۳، ص ۲۴۸؛ پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست
- ↑ سورۀ طه، آیۀ ۵
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۳۱۵
- ↑ ر.ک. رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰
- ↑ سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۵
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کتاب؟؟؟، ۳۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴، ص ۸۹
- ↑ ر.ک. خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معینالدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص ۱۳۷ـ ۱۴۵
- ↑ ر.ک. خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معینالدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص ۱۳۷ـ ۱۴۵
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵
- ↑ «شب جمعهای نباشد، جز اين که برای اولياء الله در آن شب سروری هست. راوی گويد عرض کردم: قربانت گردم آنسرور چيست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، پيغمبر و ائمه به عرش برآيند و من هم با ايشان بر آيم و جز اين نباشد که با علم استفاده شده برگردم و اگر چنين نبود، آن چه نزدم هست نابود میشد» ر.ک. افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۲
- ↑ ر.ک. افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۷۲ و ۷۳؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۲؛ رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰