دروغ در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
#'''[[افتراء]] از ریشه "فَرْی":''' به معنای از پیش خود بافتن، [[دروغ]] یا به [[دروغ]] به کسی چیزی نسبت دادن است <ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۵۶، «فرا»؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸، «فری»؛ لغت نامه، ج۲، ص۲۵۹۰، «افترا».</ref> و با [[کذب]] تفاوت دارد: افترا [[دروغ]] بر ضد دیگران است؛ با [[کلامی]] که آنان بدان [[رضایت]] ندارند؛ اما [[کذب]] گاهی در [[حق]] خود و زمانی در [[حق]] دیگران است. افزون بر این، دیگران ممکن است به آن نیز [[خشنود]] باشند؛ مانند [[کلام]] غیر واقعی که در [[مدح]] کسی یا به قصد [[اصلاح]] گفته می‌شود<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۴۴۹-۴۵۰.</ref>. ماده فَرْی و مشتقات آن بیش از ۶۰ بار در [[قرآن]] آمده‌اند؛ مانند {{متن قرآن|افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ}}<ref>«کسانی که بر خداوند دروغ بندند..»سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref> و {{متن قرآن|كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ}}<ref>«بنگر چگونه بر خود دروغ بستند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید گردید» سوره انعام، آیه ۲۴.</ref>.
#'''[[افتراء]] از ریشه "فَرْی":''' به معنای از پیش خود بافتن، [[دروغ]] یا به [[دروغ]] به کسی چیزی نسبت دادن است <ref>لسان العرب، ج۱، ص۲۵۶، «فرا»؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸، «فری»؛ لغت نامه، ج۲، ص۲۵۹۰، «افترا».</ref> و با [[کذب]] تفاوت دارد: افترا [[دروغ]] بر ضد دیگران است؛ با [[کلامی]] که آنان بدان [[رضایت]] ندارند؛ اما [[کذب]] گاهی در [[حق]] خود و زمانی در [[حق]] دیگران است. افزون بر این، دیگران ممکن است به آن نیز [[خشنود]] باشند؛ مانند [[کلام]] غیر واقعی که در [[مدح]] کسی یا به قصد [[اصلاح]] گفته می‌شود<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۴۴۹-۴۵۰.</ref>. ماده فَرْی و مشتقات آن بیش از ۶۰ بار در [[قرآن]] آمده‌اند؛ مانند {{متن قرآن|افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ}}<ref>«کسانی که بر خداوند دروغ بندند..»سوره آل عمران، آیه ۹۴.</ref> و {{متن قرآن|كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ}}<ref>«بنگر چگونه بر خود دروغ بستند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید گردید» سوره انعام، آیه ۲۴.</ref>.
#'''"افک":''' وارونه کردن و [[دروغ]] گفتن است<ref>العین، ج۵، ص۴۱۶؛ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۲؛ مجمع البحرین، ج، ص۸۱، «افک».</ref>. برخی آن را [[دروغ]] [[قبیح]] همچون [[دروغ بر خدا]]، [[رسول]] و [[قرآن]] دانسته‌اند <ref>معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۰.</ref>. این واژه و مشتقات آن بیش از ۳۰ بار در [[قرآن]] آمده‌اند که در برخی [[آیات]] همچون {{متن قرآن|كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ}}<ref>«هر دروغزن بزهکاری» سوره شعراء، آیه ۲۲۲.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ إِفْكُهُمْ}}<ref>«این بود دروغ آنان» سوره احقاف، آیه ۲۸.</ref> به معنای مطلق [[دروغ]] است<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۳؛ ج۲۶، ص۳۸؛ التبیان، ج۸، ص۶۹؛ ج۹، ص۲۵۰، ۲۸۳.</ref>.
#'''"افک":''' وارونه کردن و [[دروغ]] گفتن است<ref>العین، ج۵، ص۴۱۶؛ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۲؛ مجمع البحرین، ج، ص۸۱، «افک».</ref>. برخی آن را [[دروغ]] [[قبیح]] همچون [[دروغ بر خدا]]، [[رسول]] و [[قرآن]] دانسته‌اند <ref>معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۰.</ref>. این واژه و مشتقات آن بیش از ۳۰ بار در [[قرآن]] آمده‌اند که در برخی [[آیات]] همچون {{متن قرآن|كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ}}<ref>«هر دروغزن بزهکاری» سوره شعراء، آیه ۲۲۲.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ إِفْكُهُمْ}}<ref>«این بود دروغ آنان» سوره احقاف، آیه ۲۸.</ref> به معنای مطلق [[دروغ]] است<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۳؛ ج۲۶، ص۳۸؛ التبیان، ج۸، ص۶۹؛ ج۹، ص۲۵۰، ۲۸۳.</ref>.
#'''"خَرْص":''' به معنای تخمین زدن<ref>لسان العرب، ج۷، ص۲۱، «خرص»؛ القاموس الفقهی، ص۱۱۵.</ref>، [[دروغ]]<ref>العین، ج۴، ص۱۸۳؛ لسان العرب، ج۷، ص۲۱؛ مجمع البحرین، ج، ص۶۳۶، «خرص».</ref> یا قبیح‌ترین نوع [[دروغ]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۶.</ref> است. این واژه در [[دروغ]] به کار رفته است، چون تخمین‌زنندگان همیشه بی‌تحقیق سخن گفته و امور را تخمین می‌زنند <ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۱۴؛ مفردات، ص۲۷۹، «خرص».</ref>. این کلمه ۵ بار در [[قرآن]] به کار رفته است؛ مانند {{متن قرآن|إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>«شما جز نادرست برآورد نمی‌کنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref> و {{متن قرآن|قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ}}<ref>«مرگ بر آنان که نادرست برآورد می‌کنند!» سوره ذاریات، آیه ۱۰.</ref>.
#'''"خَرْص":''' به معنای تخمین زدن<ref>لسان العرب، ج۷، ص۲۱، «خرص»؛ القاموس الفقهی، ص۱۱۵.</ref>، [[دروغ]]<ref>العین، ج۴، ص۱۸۳؛ لسان العرب، ج۷، ص۲۱؛ مجمع البحرین، ج، ص۶۳۶، «خرص».</ref> یا قبیح‌ترین نوع [[دروغ]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۶.</ref> است. این واژه در [[دروغ]] به کار رفته است، چون تخمین‌زنندگان همیشه بی‌تحقیق سخن گفته و امور را تخمین می‌زنند <ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۱۴؛ مفردات، ص۲۷۹، «خرص».</ref>. این کلمه ۵ بار در [[قرآن]] به کار رفته است؛ مانند:
##{{متن قرآن|إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ}}<ref>شما جز نادرست برآورد نمی‌کنید؛ سوره انعام، آیه ۱۴۸.</ref>؛
##{{متن قرآن|قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ}}<ref>مرگ بر آنان که نادرست برآورد می‌کنند!؛ سوره ذاریات، آیه ۱۰.</ref>؛
##{{متن قرآن|وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}<ref> و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۶.</ref>؛
##{{متن قرآن|إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}<ref>آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره یونس، آیه:۶۶.</ref>؛
##{{متن قرآن|مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ<ref> آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.</ref>
#'''"زور":''' به معنای [[دروغ]] و امر [[باطل]] است<ref>الصحاح، ج۲، ص۶۷۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۳۳۷؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۰۴، «زور».</ref>. برخی آن را دروغی دانسته‌اند که در ظاهر [[نیک]] جلوه داده می‌شود، تا دیگران به راست بودن آن [[گمان]] کنند<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۸، «زور».</ref>. این واژه ۴ بار در [[قرآن]] یاد شده است؛ مانند:
#'''"زور":''' به معنای [[دروغ]] و امر [[باطل]] است<ref>الصحاح، ج۲، ص۶۷۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۳۳۷؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۰۴، «زور».</ref>. برخی آن را دروغی دانسته‌اند که در ظاهر [[نیک]] جلوه داده می‌شود، تا دیگران به راست بودن آن [[گمان]] کنند<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۸، «زور».</ref>. این واژه ۴ بار در [[قرآن]] یاد شده است؛ مانند:
##{{متن قرآن|اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰</ref>؛
##{{متن قرآن|اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰</ref>؛
خط ۲۸: خط ۳۳:
*همچنین مفاهیمی دیگر مانند [[اتهام]]، [[نفاق]]، [[مکر]] و [[خدعه]]، [[ریا]] و [[تزویر]]، تدلیس و [[خیانت]] پیوند بسیار نزدیکی با موضوع [[دروغ]] داشته و در [[حقیقت]] نوعی [[دروغ]] به شمار می‌روند؛ ولی برخی از این موضوعات مدخل مستقل دارند و جداگانه بررسی می‌گردند، از این رو در این مدخل از آنها سخنی نیست و تنها از [[دروغ]] به شکل خاص به مباحثی همچون ملاک [[دروغ]]، [[دروغگویان]] و انواع دروغ‌هایشان، ریشه‌های [[دروغ]]، [[انگیزه]] و [[اهداف]] [[دروغ‌گویی]]، آثار و پیامدهای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[دروغ]] و برخی از [[احکام فقهی]] مرتبط با این موضوع پرداخته می‌شود<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.
*همچنین مفاهیمی دیگر مانند [[اتهام]]، [[نفاق]]، [[مکر]] و [[خدعه]]، [[ریا]] و [[تزویر]]، تدلیس و [[خیانت]] پیوند بسیار نزدیکی با موضوع [[دروغ]] داشته و در [[حقیقت]] نوعی [[دروغ]] به شمار می‌روند؛ ولی برخی از این موضوعات مدخل مستقل دارند و جداگانه بررسی می‌گردند، از این رو در این مدخل از آنها سخنی نیست و تنها از [[دروغ]] به شکل خاص به مباحثی همچون ملاک [[دروغ]]، [[دروغگویان]] و انواع دروغ‌هایشان، ریشه‌های [[دروغ]]، [[انگیزه]] و [[اهداف]] [[دروغ‌گویی]]، آثار و پیامدهای [[دنیایی]] و [[آخرتی]] [[دروغ]] و برخی از [[احکام فقهی]] مرتبط با این موضوع پرداخته می‌شود<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.


==ملاک و گستره [[دروغ]]==
*درباره ملاک [[دروغ]] دیدگاه‌ها متفاوت‌اند:
*برخی معتقدند [[دروغ]] تنها گزارش خلاف واقع است و عمد و [[خطا]] یا [[علم]] و [[جهل]] در آن نقشی ندارد<ref>الاذکار النوویه، ص۳۷۸؛ فتح الباری، ج۱، ص۱۷۹؛ مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۲۲۰.</ref> و بر همین اساس، بعضی [[دروغ]] را به دو قسم عمدی و غیر عمدی قسمت کرده‌اند<ref>مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۴؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۷۳.</ref>؛ با این تفاوت که دومی [[گناه]] و نکوهشی ندارد؛ اما اوّلی [[گناه]] و [[جرم]] است و [[دروغگو]] [[نکوهش]] می‌شود<ref>الاذکار النوویه، ص۳۷۸؛ دروغ مصلحت‌آمیز، ص۶۱.</ref>. برخی در [[تأیید]] این نظریه به [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ... فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند... به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۸-۱۰.</ref> استناد کرده‌اند که [[خدا]] در آنها [[منافقان]] را از آن رو که تنها به زبان، ادعای [[ایمان]] می‌کردند، [[مذمت]] می‌کند و آنان را [[دروغگو]] می‌شمرد، زیرا ادعای آنان با واقع مطابق نبود<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص۳۶۳.</ref>.
*در نظریه‌ای دیگر،[[دروغ]] تنها گزارش خلاف [[عقیده]] است<ref>مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۳.</ref>. [[دلیل]] این نظریه به [[باور]] برخی [[آیه]] {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref> است که [[خدا]] در آن [[منافقان]] را به جهت [[گواهی]] دادن بر [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[دروغگو]] می‌خواند، از آن رو که سخن آنان با اعتقادشان که منکر [[نبوت]] آن [[حضرت]] بودند، مطابقت نداشته است<ref>شرح اصول کافی، ج۱، ص۲۵۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۰۹؛ البلیغ، ص۳۷-۳۸.</ref>. از این [[استدلال]] پاسخ داده شده که [[دروغگو]] شمردن [[منافقان]] از آن روست که [[شهادت]] آنان به [[رسالت]]، متضمن خبری [[دروغ]] و خلاف واقع است، بنابراین [[دروغ]]، گزارش خلاف واقع است<ref>مختصر المعانی، ص۳۰-۳۱.</ref>.
*دیدگاه سوم، [[دروغ]] را سخنی مخالف با واقع و [[اعتقاد]] می‌داند<ref>مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۰۷۲.</ref>.
*عده‌ای با سازگار کردن این سه دیدگاه، نظریه دیگری به دست داده و گفته‌اند: باید میان [[کلام]] و [[متکلم]] تفاوت نهاد؛ به این [[بیان]] که گاه سخن، راست است و سخنگو [[دروغگو]]؛ همچون سخن [[منافقان]] که به [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[شهادت]] دادند، در حالی که به آن [[اعتقاد]] نداشتند{{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref> «چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref> و گاه سخن [[دروغ]] است و گوینده [[راستگو]]؛ مانند کسی که سخن غیر واقعی به زبان آورد و به آن [[اعتقاد]] داشته باشد<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۷۹؛ الاخلاق الاسلامیه، ج۱، ص۵۲۷.</ref>.
*از [[نگاه]] [[قرآن]]، [[دروغ]] به سخنانی گفته می‌شود که برخلاف واقع بر زبان آورده می‌شوند، هرچند گوینده به سخن خود [[اعتقاد]] داشته باشد؛ مانند {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref> و [[دروغگو]] شمردن کسانی که به [[فرزند داشتن]] [[خدا]] [[باور]] دارند: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ}}<ref>«و آنان بی‌گمان دروغگویند خداوند فرزندی نگزیده است» سوره مؤمنون، آیه ۹۰-۹۱.</ref>؛ چه سخن خلاف واقع را با [[آگاهی]] از مخالف بودن آن با واقع بگوید: {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان دانسته بر خداوند دروغ می‌بندند» سوره آل عمران، آیه ۷۸.</ref> یا بی‌آگاهی چنین کند: {{متن قرآن|مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا}}<ref>«نه خود و نه پدرانشان، آن (امر) را نمی‌دانند؛ بزرگ سخنی از دهانشان بیرون می‌آید؛ (آنان) جز دروغ نمی‌گویند» سوره کهف، آیه ۵.</ref>.
*افزون بر موارد یاد شده، [[قرآن]] برخی سخنان را نیز که شرایط [[شرعی]] آن رعایت نشده باشند در [[حکم]] [[دروغ]] می‌شمرد و آثار [[دروغ]] را بر آن مترتب می‌کند، هرچند آن سخنان هم مطابق با واقع و [[اعتقاد]] گوینده باشند<ref>احکام القرآن، ج۳، ص۳۹۸؛ ریاض المسائل، ج۱۳، ص۴۴۰؛ المغنی، ج۱۲، ص۷۸.</ref>؛ مانند [[اتهام]] [[زنا]]، بی‌رعایت شرط اثبات آن که آوردن ۴ [[شاهد]] است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ... لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ  را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند... چرا بر آن چهار گواه نیاوردند؟ و چون گواه نیاورده‌اند پس آنانند که نزد خداوند دروغگویند» سوره نور، آیه ۱۱، ۱۳.</ref>.
*'''آیا [[دروغ]] تنها در گفتار است یا فراتر از آن؟ دو دیدگاه هست:'''
#برخی [[دروغ]] را تنها در گفتار می‌دانند و هریک از کردارها و نمایش‌های خلاف واقع یا خلاف [[باور]] را مشمول عنوانی دیگر<ref>الموسوعة الفقهیه، ج۳۴، ص۲۰۴؛ دروغ، ص۲۸.</ref>. بعضی با [[تأیید]] این دیدگاه [[دروغ]] را در درجه یکم شامل گفتار خبری دانسته و بالعرض در برگیرنده استفهام، طلب و دیگر جملات انشایی<ref>الذریعه، ص۲۸۴.</ref> و مستند برخی از اینان آیاتی است که [[خدا]] در آنها گفتار را به [[راستی]] [[وصف]] می‌کند<ref>الذریعه، ص۲۸۴.</ref>؛ مانند {{متن قرآن|وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا}}<ref>«و از خداوند راست‌گفتارتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۱۲۲.</ref> و {{متن قرآن|وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}}<ref>«و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.</ref>.
#بسیاری [[دروغ]] را فراتر از گفتار دانسته و [[اعمال]] و امور دیگری را نیز مصداق [[دروغ]] بر می‌شمرند؛ همچون [[دورویی]]، [[غش]] در معامله، آراستن اجناس نامرغوب، نوشتار خلاف واقع،[[ تحریف]][[ سخن]] دیگران، ادعای داشتن اوصافی و در عمل فاقد آنها بودن، عمل نکردن به مفاد [[قرارداد]] زبانی یا نوشتاری، [[تظاهر]] به [[جوانی]] یا [[پیری]] و [[فقر]] یا [[غنا]]<ref>معراج السعاده، ص۵۲۴-۵۲۶؛ دروغ، ص۱۱۸-۲۰۰؛ نک: گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۱-۳۰۰.</ref>.
*بر همین پایه، برخی [[دروغ]] را به اقسام مختلفی مانند [[دروغ]] در گفتار، [[نیت]] و [[اراده]]، [[عزم]] و تصمیم بر [[کار خیر]]، [[وفا]] به [[عزم]]، [[اعمال]]، [[مقامات]] [[دینی]]، [[معاشرت]] و مراودت با [[مردم]] و [[دروغ]] در [[عقاید]] قسمت کرده‌اند<ref>جامع السعادات، ج۲، ص۲۴۷-۲۴۸؛ اطیب البیان، ج۱، ص۳۰۹.</ref>.
*برخی [[آیات قرآن]] این دیدگاه را [[تأیید]] می‌کنند؛ مانند:
:*[[آیه]] {{متن قرآن|لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ}}<ref>«تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان  را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد» سوره احزاب، آیه ۲۴.</ref> که در آن [[منافقان]] را که ظاهر آنان خلاف [[باطن]] آنان است، در مقابل [[راستگویان]] می‌نهد<ref>دروغ، ص۴۳.</ref>
:*و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref> که [[منافقان]] را [[دروغگو]] می‌شمرد<ref>اطیب البیان، ج۱، ص۳۰۸.</ref>
:*و [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ}}<ref>«و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref> که [[دروغ]] را به عین خارجی ([[خون]]) نسبت می‌دهد<ref>مفردات، ص۷۰۴، «کذب».</ref>
:*و [[آیه]] {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref> که [[دروغ]] را خطای قوای مدرک مانند [[قلب]] می‌خواند<ref>التحقیق، ج۱۰، ص۳۴؛ ارشاد الاذهان، ص۵۳۱.</ref>.
*با توجه به ملاک‌های یاد شده برای [[دروغ]]، برخی [[مبالغه]] در [[کلام]]، استعاره، کنایه و مَثَل را [[دروغ]] نمی‌شمرند<ref>شرح اصول کافی، ج۵، ص۲۶۸؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸؛ دروغ، ص۲۴۰-۲۵۰.</ref>، زیرا در این موارد مدلول مطابقی سخن مراد گوینده نیست، تا گفتار خلاف واقع باشد، بلکه مدلول التزامی مقصود آنهاست؛ اما درباره توریه آرای متفاوتی هست: برخی آن را [[دروغ]]<ref>حاشیة المکاسب، ج۱، ص۱۲۲.</ref> یا [[دروغ]] جایز<ref>الروضة البهیه، ج۴، ص۲۳۵؛ ریاض المسائل، ج۹، ص۱۶۲.</ref> دانسته؛ ولی بسیاری [[دروغ]] بودن آن را نفی کرده‌اند <ref>الحدائق، ج۲۵، ص۳۸۷-۳۸۸؛ کتاب البیع، ص۳۸۵؛ کتاب القضاء، ص۲۲۵. </ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[دروغ (مقاله)|دروغ]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۲.</ref>.





نسخهٔ ‏۷ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۵

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث دروغ است. "دروغ" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دروغ (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • دروغ، مقابل راست[۱] و در لغت و اصطلاح سخنی است که برخلاف واقع و راستی باشد[۲]؛ به عمد یا به خطا انجام گیرد[۳].
  • عده‌ای دروغ را خبر غیر واقعی دانسته‌اند که خبر دهنده علم به خلاف واقع بودن آن داشته باشد[۴]؛ یا آن را به قصد فریب دیگران بگوید[۵]. برخی دروغ را از ریشه "دو رُخ" دانسته و گفته‌اند: دروغگو کسی است که دو رُخ داشته و زبانش سخنی و دلش چیز دیگری را می‌گوید؛ یا نزد فردی رویی و در پیش دیگری رویی دیگر دارد[۶].
  • عده‌ای دروغ را فراتر از قالب لفظ و سخن دانسته و گفته‌اند: دروغ هر چیزی است که بر خلاف واقع و حق باشد؛ در گفتار یا کردار باشد؛ یا در فکر، نیت یا حالتی از حالات انسانی[۷][۸].

دروغ در قرآن

  • در قرآن کریم از دروغ با واژه‌ها و تعبیرهایی مختلف و متعدد یاد شده است:
  1. "کذب": در لغت یعنی آنچه خلاف راستی و حق است[۹]. این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم فراوان به کار رفته‌اند؛ مانند ﴿كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ[۱۰]، ﴿لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱۱] و ﴿مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ[۱۲].
  2. افتراء از ریشه "فَرْی": به معنای از پیش خود بافتن، دروغ یا به دروغ به کسی چیزی نسبت دادن است [۱۳] و با کذب تفاوت دارد: افترا دروغ بر ضد دیگران است؛ با کلامی که آنان بدان رضایت ندارند؛ اما کذب گاهی در حق خود و زمانی در حق دیگران است. افزون بر این، دیگران ممکن است به آن نیز خشنود باشند؛ مانند کلام غیر واقعی که در مدح کسی یا به قصد اصلاح گفته می‌شود[۱۴]. ماده فَرْی و مشتقات آن بیش از ۶۰ بار در قرآن آمده‌اند؛ مانند ﴿افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ[۱۵] و ﴿كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ[۱۶].
  3. "افک": وارونه کردن و دروغ گفتن است[۱۷]. برخی آن را دروغ قبیح همچون دروغ بر خدا، رسول و قرآن دانسته‌اند [۱۸]. این واژه و مشتقات آن بیش از ۳۰ بار در قرآن آمده‌اند که در برخی آیات همچون ﴿كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ[۱۹] و ﴿ذَلِكَ إِفْكُهُمْ[۲۰] به معنای مطلق دروغ است[۲۱].
  4. "خَرْص": به معنای تخمین زدن[۲۲]، دروغ[۲۳] یا قبیح‌ترین نوع دروغ[۲۴] است. این واژه در دروغ به کار رفته است، چون تخمین‌زنندگان همیشه بی‌تحقیق سخن گفته و امور را تخمین می‌زنند [۲۵]. این کلمه ۵ بار در قرآن به کار رفته است؛ مانند:
    1. ﴿إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ[۲۶]؛
    2. ﴿قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ[۲۷]؛
    3. ﴿وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ[۲۸]؛
    4. ﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ[۲۹]؛
    5. {{متن قرآن|مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ[۳۰]
  5. "زور": به معنای دروغ و امر باطل است[۳۱]. برخی آن را دروغی دانسته‌اند که در ظاهر نیک جلوه داده می‌شود، تا دیگران به راست بودن آن گمان کنند[۳۲]. این واژه ۴ بار در قرآن یاد شده است؛ مانند:
    1. ﴿اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ[۳۳]؛
    2. ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا[۳۴]؛
    3. ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا [۳۵]؛
    4. ﴿وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا[۳۶].
  6. "اختلاق": ایجاد کردن و بافتن دروغ است[۳۷]. این واژه در برخی آیات به معنای دروغ به کار رفته است؛ مانند ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ[۳۸]؛

ملاک و گستره دروغ

  • درباره ملاک دروغ دیدگاه‌ها متفاوت‌اند:
  • برخی معتقدند دروغ تنها گزارش خلاف واقع است و عمد و خطا یا علم و جهل در آن نقشی ندارد[۴۰] و بر همین اساس، بعضی دروغ را به دو قسم عمدی و غیر عمدی قسمت کرده‌اند[۴۱]؛ با این تفاوت که دومی گناه و نکوهشی ندارد؛ اما اوّلی گناه و جرم است و دروغگو نکوهش می‌شود[۴۲]. برخی در تأیید این نظریه به آیات ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ... فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ[۴۳] استناد کرده‌اند که خدا در آنها منافقان را از آن رو که تنها به زبان، ادعای ایمان می‌کردند، مذمت می‌کند و آنان را دروغگو می‌شمرد، زیرا ادعای آنان با واقع مطابق نبود[۴۴].
  • در نظریه‌ای دیگر،دروغ تنها گزارش خلاف عقیده است[۴۵]. دلیل این نظریه به باور برخی آیه ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ[۴۶] است که خدا در آن منافقان را به جهت گواهی دادن بر رسالت پیامبر(ص) دروغگو می‌خواند، از آن رو که سخن آنان با اعتقادشان که منکر نبوت آن حضرت بودند، مطابقت نداشته است[۴۷]. از این استدلال پاسخ داده شده که دروغگو شمردن منافقان از آن روست که شهادت آنان به رسالت، متضمن خبری دروغ و خلاف واقع است، بنابراین دروغ، گزارش خلاف واقع است[۴۸].
  • دیدگاه سوم، دروغ را سخنی مخالف با واقع و اعتقاد می‌داند[۴۹].
  • عده‌ای با سازگار کردن این سه دیدگاه، نظریه دیگری به دست داده و گفته‌اند: باید میان کلام و متکلم تفاوت نهاد؛ به این بیان که گاه سخن، راست است و سخنگو دروغگو؛ همچون سخن منافقان که به رسالت پیامبر(ص) شهادت دادند، در حالی که به آن اعتقاد نداشتند﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ[۵۰] و گاه سخن دروغ است و گوینده راستگو؛ مانند کسی که سخن غیر واقعی به زبان آورد و به آن اعتقاد داشته باشد[۵۱].
  • از نگاه قرآن، دروغ به سخنانی گفته می‌شود که برخلاف واقع بر زبان آورده می‌شوند، هرچند گوینده به سخن خود اعتقاد داشته باشد؛ مانند ﴿إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ[۵۲] و دروغگو شمردن کسانی که به فرزند داشتن خدا باور دارند: ﴿وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ[۵۳]؛ چه سخن خلاف واقع را با آگاهی از مخالف بودن آن با واقع بگوید: ﴿وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۵۴] یا بی‌آگاهی چنین کند: ﴿مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبًا[۵۵].
  • افزون بر موارد یاد شده، قرآن برخی سخنان را نیز که شرایط شرعی آن رعایت نشده باشند در حکم دروغ می‌شمرد و آثار دروغ را بر آن مترتب می‌کند، هرچند آن سخنان هم مطابق با واقع و اعتقاد گوینده باشند[۵۶]؛ مانند اتهام زنا، بی‌رعایت شرط اثبات آن که آوردن ۴ شاهد است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ... لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ[۵۷].
  • آیا دروغ تنها در گفتار است یا فراتر از آن؟ دو دیدگاه هست:
  1. برخی دروغ را تنها در گفتار می‌دانند و هریک از کردارها و نمایش‌های خلاف واقع یا خلاف باور را مشمول عنوانی دیگر[۵۸]. بعضی با تأیید این دیدگاه دروغ را در درجه یکم شامل گفتار خبری دانسته و بالعرض در برگیرنده استفهام، طلب و دیگر جملات انشایی[۵۹] و مستند برخی از اینان آیاتی است که خدا در آنها گفتار را به راستی وصف می‌کند[۶۰]؛ مانند ﴿وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا[۶۱] و ﴿وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا[۶۲].
  2. بسیاری دروغ را فراتر از گفتار دانسته و اعمال و امور دیگری را نیز مصداق دروغ بر می‌شمرند؛ همچون دورویی، غش در معامله، آراستن اجناس نامرغوب، نوشتار خلاف واقع،تحریفسخن دیگران، ادعای داشتن اوصافی و در عمل فاقد آنها بودن، عمل نکردن به مفاد قرارداد زبانی یا نوشتاری، تظاهر به جوانی یا پیری و فقر یا غنا[۶۳].
  • با توجه به ملاک‌های یاد شده برای دروغ، برخی مبالغه در کلام، استعاره، کنایه و مَثَل را دروغ نمی‌شمرند[۷۳]، زیرا در این موارد مدلول مطابقی سخن مراد گوینده نیست، تا گفتار خلاف واقع باشد، بلکه مدلول التزامی مقصود آنهاست؛ اما درباره توریه آرای متفاوتی هست: برخی آن را دروغ[۷۴] یا دروغ جایز[۷۵] دانسته؛ ولی بسیاری دروغ بودن آن را نفی کرده‌اند [۷۶][۷۷].






[۷۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لسان العرب، ج۱، ص۷۰۹؛ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴، «کذب»؛ لغت نامه، ج۷، ص۹۳۹۰، «دروغ».
  2. فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵، «دروغ»؛ مصطلحات الفقه، ص۴۳۷؛ معجم لغة الفقهاء، ص۳۷۹.
  3. المصباح، ص۵۲۸؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۱۵۷، «کذب»؛ القاموس الفقهی، ص۳۱۶.
  4. دروغ مصلحت‌آمیز، ص۵۴-۵۵؛ معجم الفاظ الفقه، ص۳۴۶.
  5. فرهنگ سخن، ج۴، ص۳۰۹۵.
  6. دروغ، ص۳۵.
  7. التحقیق، ج۱۰، ص۳۴-۳۵؛ نک. مصطلحات الفقه، ص۴۳۷.
  8. صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.
  9. معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۱۶۷؛ التحقیق، ج۱۰، ص۳۴، «کذب».
  10. «بنگر چگونه بر خود دروغ بستند» سوره انعام، آیه ۲۴.
  11. «لعنت خداوند بر دروغگویان» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  12. «کسی که گزافکاری بسیار دروغگوست» سوره غافر، آیه ۲۸.
  13. لسان العرب، ج۱، ص۲۵۶، «فرا»؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹۸، «فری»؛ لغت نامه، ج۲، ص۲۵۹۰، «افترا».
  14. معجم الفروق اللغویه، ص۴۴۹-۴۵۰.
  15. «کسانی که بر خداوند دروغ بندند..»سوره آل عمران، آیه ۹۴.
  16. «بنگر چگونه بر خود دروغ بستند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید گردید» سوره انعام، آیه ۲۴.
  17. العین، ج۵، ص۴۱۶؛ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۲؛ مجمع البحرین، ج، ص۸۱، «افک».
  18. معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۰.
  19. «هر دروغزن بزهکاری» سوره شعراء، آیه ۲۲۲.
  20. «این بود دروغ آنان» سوره احقاف، آیه ۲۸.
  21. جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵۳؛ ج۲۶، ص۳۸؛ التبیان، ج۸، ص۶۹؛ ج۹، ص۲۵۰، ۲۸۳.
  22. لسان العرب، ج۷، ص۲۱، «خرص»؛ القاموس الفقهی، ص۱۱۵.
  23. العین، ج۴، ص۱۸۳؛ لسان العرب، ج۷، ص۲۱؛ مجمع البحرین، ج، ص۶۳۶، «خرص».
  24. التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۲۲۶.
  25. معجم الفروق اللغویه، ص۲۱۴؛ مفردات، ص۲۷۹، «خرص».
  26. شما جز نادرست برآورد نمی‌کنید؛ سوره انعام، آیه ۱۴۸.
  27. مرگ بر آنان که نادرست برآورد می‌کنند!؛ سوره ذاریات، آیه ۱۰.
  28. و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۶.
  29. آنان جز از گمان پیروی ندارند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره یونس، آیه:۶۶.
  30. آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.
  31. الصحاح، ج۲، ص۶۷۲؛ لسان العرب، ج۴، ص۳۳۷؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۰۴، «زور».
  32. معجم الفروق اللغویه، ص۲۶۸، «زور».
  33. «از گفتار دروغ بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰
  34. و کافران گفتند: این (قرآن) جز دروغی نیست که (پیامبر) خود بر ساخته است و گروهی دیگر او را در آن یاری رسانده‌اند پس به راستی ستم و دروغی (بزرگ) را (پیش) آوردند» سوره فرقان، آیه ۴.
  35. و آنان که گواهی دروغ نمی‌دهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه می‌گذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
  36. و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند» سوره مجادله، آیه ۲.
  37. العین، ج۴، ص۱۴۹-۱۵۰؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۸۸، «خلق».
  38. «این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۷؛ ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ «این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.
  39. صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.
  40. الاذکار النوویه، ص۳۷۸؛ فتح الباری، ج۱، ص۱۷۹؛ مفتاح الکرامه، ج۱۲، ص۲۲۰.
  41. مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۴؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۰۷۳.
  42. الاذکار النوویه، ص۳۷۸؛ دروغ مصلحت‌آمیز، ص۶۱.
  43. «و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند... به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۸-۱۰.
  44. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص۳۶۳.
  45. مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۳.
  46. «چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
  47. شرح اصول کافی، ج۱، ص۲۵۱؛ مصباح الفقاهه، ج۱، ص۶۰۹؛ البلیغ، ص۳۷-۳۸.
  48. مختصر المعانی، ص۳۰-۳۱.
  49. مختصر المعانی، ص۳۱؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۰۷۲.
  50. «چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
  51. المیزان، ج۱۹، ص۲۷۹؛ الاخلاق الاسلامیه، ج۱، ص۵۲۷.
  52. «چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
  53. «و آنان بی‌گمان دروغگویند خداوند فرزندی نگزیده است» سوره مؤمنون، آیه ۹۰-۹۱.
  54. «آنان دانسته بر خداوند دروغ می‌بندند» سوره آل عمران، آیه ۷۸.
  55. «نه خود و نه پدرانشان، آن (امر) را نمی‌دانند؛ بزرگ سخنی از دهانشان بیرون می‌آید؛ (آنان) جز دروغ نمی‌گویند» سوره کهف، آیه ۵.
  56. احکام القرآن، ج۳، ص۳۹۸؛ ریاض المسائل، ج۱۳، ص۴۴۰؛ المغنی، ج۱۲، ص۷۸.
  57. «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند... چرا بر آن چهار گواه نیاوردند؟ و چون گواه نیاورده‌اند پس آنانند که نزد خداوند دروغگویند» سوره نور، آیه ۱۱، ۱۳.
  58. الموسوعة الفقهیه، ج۳۴، ص۲۰۴؛ دروغ، ص۲۸.
  59. الذریعه، ص۲۸۴.
  60. الذریعه، ص۲۸۴.
  61. «و از خداوند راست‌گفتارتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۱۲۲.
  62. «و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.
  63. معراج السعاده، ص۵۲۴-۵۲۶؛ دروغ، ص۱۱۸-۲۰۰؛ نک: گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۱-۳۰۰.
  64. جامع السعادات، ج۲، ص۲۴۷-۲۴۸؛ اطیب البیان، ج۱، ص۳۰۹.
  65. «تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد» سوره احزاب، آیه ۲۴.
  66. دروغ، ص۴۳.
  67. «منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.
  68. اطیب البیان، ج۱، ص۳۰۸.
  69. «و خونی دروغین را بر پیراهن او آوردند» سوره یوسف، آیه ۱۸.
  70. مفردات، ص۷۰۴، «کذب».
  71. «دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۱۱.
  72. التحقیق، ج۱۰، ص۳۴؛ ارشاد الاذهان، ص۵۳۱.
  73. شرح اصول کافی، ج۵، ص۲۶۸؛ گناهان کبیره، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۸؛ دروغ، ص۲۴۰-۲۵۰.
  74. حاشیة المکاسب، ج۱، ص۱۲۲.
  75. الروضة البهیه، ج۴، ص۲۳۵؛ ریاض المسائل، ج۹، ص۱۶۲.
  76. الحدائق، ج۲۵، ص۳۸۷-۳۸۸؛ کتاب البیع، ص۳۸۵؛ کتاب القضاء، ص۲۲۵.
  77. صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.
  78. صادقی فدکی، سید جعفر، دروغ، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲.