مسیحیت یهودی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'سیستم اجتماعی' به 'سیستم اجتماعی')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۱۶: خط ۱۶:
*هنگامی که [[مهاجران]] پورتانی اولیه به دنیای جدید ([[آمریکا]]) رسیدند، اسطوره‌های [[ملت]] [[برگزیده]]، سرزمین [[موعود]] و سرزمین [[اسرائیل]] چراغ راه و راهنمای ایشان بود. آن‌ها [[نماز]] را به زبان عبری می‌خواندند و بر [[فرزندان]] خویش نام‌هایی از داستان‌های [[تورات]] می‌گذاشتند و اولین کتابی که در [[آمریکا]] چاپ کردند، کتاب "[[مزامیر]] [[داوود]]" (سرودهای مذهبی [[داوود]]) بود.
*هنگامی که [[مهاجران]] پورتانی اولیه به دنیای جدید ([[آمریکا]]) رسیدند، اسطوره‌های [[ملت]] [[برگزیده]]، سرزمین [[موعود]] و سرزمین [[اسرائیل]] چراغ راه و راهنمای ایشان بود. آن‌ها [[نماز]] را به زبان عبری می‌خواندند و بر [[فرزندان]] خویش نام‌هایی از داستان‌های [[تورات]] می‌گذاشتند و اولین کتابی که در [[آمریکا]] چاپ کردند، کتاب "[[مزامیر]] [[داوود]]" (سرودهای مذهبی [[داوود]]) بود.
*به این ترتیب، مسیحیتی که با دومین گروه از [[مهاجران]] وارد [[آمریکا]] شد، مسیحیتی [[یهودی]] بود؛ به عبارت دیگر "[[مسیح]]" یسوع ناصری که در رأس [[دین مسیحیت]] قرار دارد، تبدیل به [[مسیحی]] [[یهودی]] یا یکی از [[پیامبران]] بی‌شمار [[قوم یهود]] شد. با تأثیرپذیری از [[مسیحیت یهودی]] و با آغاز قرن هجدهم، [[اعتقاد]] به برانگیختگی [[یهود]] در [[فلسطین]] تبدیل به یکی از اصول لاهوتی مهم در پروتستان‌های آمریکایی شد؛ به‌طوری که [[اعتقاد]] به [[مسیح منتظر]] و عصر هزاره [[خوشبختی]] [[جایگاه]] مهم و بارزی در [[اعتقادات]] این [[مسیحیان]] پیدا کرد. با ورود [[آمریکا]] به دوره رشد و [[بیداری]] بزرگ مذهبی در دهه ۴۰ قرن نوزدهم، [[مسیحیت]] [[صهیونیسم]] از [[مسیحیت]] [[یهود]]، زاده شد و با [[هدف]] قرار دادن [[فرهنگ]] و [[سیاست]] [[آمریکا]] آن‌ها را ملزم به فریضه برپایی [[اسرائیل]] (برانگیختگی [[یهود]]) و [[حمایت]] از آن‌ها، به‌عنوان فریضه‌ای [[الهی]] و [[فرهنگی]] و در نهایت [[سیاسی]] کرد. به این ترتیب [[صهیونیسم]] آمریکایی دهه‌ها پیشتر، گوی [[سبقت]] را از [[صهیونیسم]] هرتزلی در زمینه برپایی [[اسرائیل]] ربود و این یکی از [[دلایل]] تفسیرکننده [[حمایت]] [[آمریکا]] از برپایی [[اسرائیل]] در سال ۱۹۴۸ و سپس [[پشتیبانی]] [[آمریکا]] از [[اسرائیل]] است. این [[حمایت]] و جانبداری، [[الهی]] و [[فرهنگی]] است که در [[جان]] و [[روح]] و [[سیاست]] آمریکایی‌ها، سال‌ها [[قبل از ظهور]] [[صهیونیسم]] [[یهودی]] و لابی [[یهودی]] -که هرروز بیش از پیش بر [[قدرت]] و نفوذ آن افزوده می‌شود، بی‌آن‌که به احساسات [[مسیحیان]] [[صهیونیست]] آمریکایی توجه کند- نفوذ کرده است.  
*به این ترتیب، مسیحیتی که با دومین گروه از [[مهاجران]] وارد [[آمریکا]] شد، مسیحیتی [[یهودی]] بود؛ به عبارت دیگر "[[مسیح]]" یسوع ناصری که در رأس [[دین مسیحیت]] قرار دارد، تبدیل به [[مسیحی]] [[یهودی]] یا یکی از [[پیامبران]] بی‌شمار [[قوم یهود]] شد. با تأثیرپذیری از [[مسیحیت یهودی]] و با آغاز قرن هجدهم، [[اعتقاد]] به برانگیختگی [[یهود]] در [[فلسطین]] تبدیل به یکی از اصول لاهوتی مهم در پروتستان‌های آمریکایی شد؛ به‌طوری که [[اعتقاد]] به [[مسیح منتظر]] و عصر هزاره [[خوشبختی]] [[جایگاه]] مهم و بارزی در [[اعتقادات]] این [[مسیحیان]] پیدا کرد. با ورود [[آمریکا]] به دوره رشد و [[بیداری]] بزرگ مذهبی در دهه ۴۰ قرن نوزدهم، [[مسیحیت]] [[صهیونیسم]] از [[مسیحیت]] [[یهود]]، زاده شد و با [[هدف]] قرار دادن [[فرهنگ]] و [[سیاست]] [[آمریکا]] آن‌ها را ملزم به فریضه برپایی [[اسرائیل]] (برانگیختگی [[یهود]]) و [[حمایت]] از آن‌ها، به‌عنوان فریضه‌ای [[الهی]] و [[فرهنگی]] و در نهایت [[سیاسی]] کرد. به این ترتیب [[صهیونیسم]] آمریکایی دهه‌ها پیشتر، گوی [[سبقت]] را از [[صهیونیسم]] هرتزلی در زمینه برپایی [[اسرائیل]] ربود و این یکی از [[دلایل]] تفسیرکننده [[حمایت]] [[آمریکا]] از برپایی [[اسرائیل]] در سال ۱۹۴۸ و سپس [[پشتیبانی]] [[آمریکا]] از [[اسرائیل]] است. این [[حمایت]] و جانبداری، [[الهی]] و [[فرهنگی]] است که در [[جان]] و [[روح]] و [[سیاست]] آمریکایی‌ها، سال‌ها [[قبل از ظهور]] [[صهیونیسم]] [[یهودی]] و لابی [[یهودی]] -که هرروز بیش از پیش بر [[قدرت]] و نفوذ آن افزوده می‌شود، بی‌آن‌که به احساسات [[مسیحیان]] [[صهیونیست]] آمریکایی توجه کند- نفوذ کرده است.  
*بنابراین برای بحث و [[گفتگو]] پیرامون مذهبی شدن و [[یهودی]] شدن [[آمریکا]] می‌بایست، بر جنبش احیای مذهبی در [[آمریکا]] که در بیست و پنج سال آخر قرن بیستم به وقوع پیوست تمرکز نمود و به آن توجه کرد. از سال ۱۹۷۶ ایالات متحده [[آمریکا]] [[شاهد]] به [[قدرت]] رسیدن [[مسیحیت]] اصولگرا بود که اصطلاحا "راست [[مسیحی]]" یا "[[مسیحیان]] راستگرا" نامیده می‌شدند. این مسئله باعث شد تا هزاران نفر از [[جوانان]] آمریکایی به "[[مسیحیان]] دوباره‌زاده‌شده" تبدیل شوند و نظرسنجی مؤسسه "گالوپ" [[آشکار]] ساخت که پنج و یک‌سوم آمریکایی‌ها [[غسل]] تعمید را دوباره انجام دادند. "[[مسیحیان]] دوباره‌زاده‌شده" و [[پیروان]] کلیساهای افراطی و تندرو افزایش دوباره انجام دادند. "[[مسیحیان]] دوباره‌زاده شده" و [[پیروان]] کلیساهای افراطی و تندرو افزایش یافت و شبکه‌های تلویزیونی مذهبی یا "کلیساهای تلویزیونی" تأسیس شدند... این موج به کاخ سفید نیز کشیده شد، به گونه‌ای که رئیس‌جمهور وقت [[آمریکا]] "کارتر" اعلام کرد "[[مسیحی]] دوباره‌زاده‌شده" است. به [[قدرت]] رسیدن [[مسیحیت]] [[سیاسی]] و اصولگرا یا به [[قدرت]] رسیدن [[مسیحیت]] [[صهیونیسم]]، به‌ویژه پس از [[پیروزی]] [[اسرائیل]] در [[جنگ]] ژوئن ۱۹۶۷ و اشغال [[قدس]] توسط‍‌ آن، ارتباط‍‌ پیدا می‌کند و این مسئله‌ای است که [[مسیحیت صهیونیستی]] [[آمریکا]] آن را تأکیدی بر درستی و [[راستی]] پیش‌گویی‌های [[تورات]] و مقدمه نزدیک بودن [[ظهور مسیح]] تلقی کرد. به این ترتیب [[مسیحیت]] [[صهیونیسم]] دارای سازمان‌های مخصوص به خود شد که وسایل گروه‌های فشار "لابی" را به [[خدمت]] گرفت تا بر افکار عمومی و [[کنگره]] [[آمریکا]] با [[هدف]] تأکید بر [[مشروع]] بودن [[دولت اسرائیل]] و [[حمایت]] [[اقتصادی]] و [[نظامی]] و [[سیاسی]] از آن (به‌عنوان فریضه‌ای [[الهی]] و [[اخلاقی]]-آمریکایی) و [[یهودی]] کردن [[قدس]] به‌عنوان شهری که [[مسیح]] پس از ظهورش از آن‌جا بر [[جهان]] [[حکومت]] می‌کند، تأثیر بگذارد. [[قدرت]] یافتن جناح راست [[مسیحی]] در دهه هشتاد و نود هم ادامه یافت، تا این‌که رأی‌دهندگان به آن در انتخابات ریاست‌جمهوری و [[کنگره]] تبدیل به [[قدرت]] مؤثر و بانفوذی شدند. این جناح ۲۵ درصد آراء را در ایالات متحده [[آمریکا]] به خود اختصاص می‌دهد (حدود ده برابر آراء [[یهود]]). در راه [[سلطه]] بر میدان و عرصه [[سیاسی]] [[آمریکا]]، جناح راست [[مسیحی]] با جناح راست [[سیاسی]] در حزب جمهوری‌خواه متحد شد تا حزبی را تشکیل دهند که به "حزب [[الله]]" معروف شد. این مسئله با افزایش نقش راستگرایان [[مسیحی]] که شامل کاتولیک‌های آمریکایی و پروتستان‌ها می‌شد، همراه شد و باعث شد تا "[[یهودیت]] [[مسیحی]]" ویژگی و صفتی جدایی‌ناپذیر، لاهوتی، [[اخلاقی]] و [[فرهنگی]] برای [[آمریکا]] شود، به اندازه‌ای که هرکس در توصیف [[آمریکا]] صفت "[[یهودیت]]" را به [[مسیحیت]] اضافه نمی‌کرد، زبانش قطع می‌شد. این موضوعی بود که طی و پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و [[نمایندگان]] در سال ۱۹۹۲ به وقوع پیوست و آمریکای [[یهودی]]-[[مسیحی]] [[شاهد]] به [[قدرت]] رسیدن "بوش" بود. با وجود این‌که در دوره ریاست‌جمهوری "بوش" [[شاهد]] سقوط‍‌ [[اتحاد]] جماهیر شوروی سابق و [[پیروزی]] [[آمریکا]] در [[جنگ]] خلیج‌فارس بودیم.  
*بنابراین برای بحث و [[گفتگو]] پیرامون مذهبی شدن و [[یهودی]] شدن [[آمریکا]] می‌بایست، بر جنبش احیای مذهبی در [[آمریکا]] که در بیست و پنج سال آخر قرن بیستم به وقوع پیوست تمرکز نمود و به آن توجه کرد. از سال ۱۹۷۶ ایالات متحده [[آمریکا]] [[شاهد]] به [[قدرت]] رسیدن [[مسیحیت]] اصولگرا بود که اصطلاحا "راست [[مسیحی]]" یا "[[مسیحیان]] راستگرا" نامیده می‌شدند. این مسئله باعث شد تا هزاران نفر از [[جوانان]] آمریکایی به "[[مسیحیان]] دوباره‌زاده‌شده" تبدیل شوند و نظرسنجی مؤسسه "گالوپ" آشکار ساخت که پنج و یک‌سوم آمریکایی‌ها [[غسل]] تعمید را دوباره انجام دادند. "[[مسیحیان]] دوباره‌زاده‌شده" و [[پیروان]] کلیساهای افراطی و تندرو افزایش دوباره انجام دادند. "[[مسیحیان]] دوباره‌زاده شده" و [[پیروان]] کلیساهای افراطی و تندرو افزایش یافت و شبکه‌های تلویزیونی مذهبی یا "کلیساهای تلویزیونی" تأسیس شدند... این موج به کاخ سفید نیز کشیده شد، به گونه‌ای که رئیس‌جمهور وقت [[آمریکا]] "کارتر" اعلام کرد "[[مسیحی]] دوباره‌زاده‌شده" است. به [[قدرت]] رسیدن [[مسیحیت]] [[سیاسی]] و اصولگرا یا به [[قدرت]] رسیدن [[مسیحیت]] [[صهیونیسم]]، به‌ویژه پس از [[پیروزی]] [[اسرائیل]] در [[جنگ]] ژوئن ۱۹۶۷ و اشغال [[قدس]] توسط‍‌ آن، ارتباط‍‌ پیدا می‌کند و این مسئله‌ای است که [[مسیحیت صهیونیستی]] [[آمریکا]] آن را تأکیدی بر درستی و [[راستی]] پیش‌گویی‌های [[تورات]] و مقدمه نزدیک بودن [[ظهور مسیح]] تلقی کرد. به این ترتیب [[مسیحیت]] [[صهیونیسم]] دارای سازمان‌های مخصوص به خود شد که وسایل گروه‌های فشار "لابی" را به [[خدمت]] گرفت تا بر افکار عمومی و [[کنگره]] [[آمریکا]] با [[هدف]] تأکید بر [[مشروع]] بودن [[دولت اسرائیل]] و [[حمایت]] [[اقتصادی]] و [[نظامی]] و [[سیاسی]] از آن (به‌عنوان فریضه‌ای [[الهی]] و [[اخلاقی]]-آمریکایی) و [[یهودی]] کردن [[قدس]] به‌عنوان شهری که [[مسیح]] پس از ظهورش از آن‌جا بر [[جهان]] [[حکومت]] می‌کند، تأثیر بگذارد. [[قدرت]] یافتن جناح راست [[مسیحی]] در دهه هشتاد و نود هم ادامه یافت، تا این‌که رأی‌دهندگان به آن در انتخابات ریاست‌جمهوری و [[کنگره]] تبدیل به [[قدرت]] مؤثر و بانفوذی شدند. این جناح ۲۵ درصد آراء را در ایالات متحده [[آمریکا]] به خود اختصاص می‌دهد (حدود ده برابر آراء [[یهود]]). در راه [[سلطه]] بر میدان و عرصه [[سیاسی]] [[آمریکا]]، جناح راست [[مسیحی]] با جناح راست [[سیاسی]] در حزب جمهوری‌خواه متحد شد تا حزبی را تشکیل دهند که به "حزب [[الله]]" معروف شد. این مسئله با افزایش نقش راستگرایان [[مسیحی]] که شامل کاتولیک‌های آمریکایی و پروتستان‌ها می‌شد، همراه شد و باعث شد تا "[[یهودیت]] [[مسیحی]]" ویژگی و صفتی جدایی‌ناپذیر، لاهوتی، [[اخلاقی]] و [[فرهنگی]] برای [[آمریکا]] شود، به اندازه‌ای که هرکس در توصیف [[آمریکا]] صفت "[[یهودیت]]" را به [[مسیحیت]] اضافه نمی‌کرد، زبانش قطع می‌شد. این موضوعی بود که طی و پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و [[نمایندگان]] در سال ۱۹۹۲ به وقوع پیوست و آمریکای [[یهودی]]-[[مسیحی]] [[شاهد]] به [[قدرت]] رسیدن "بوش" بود. با وجود این‌که در دوره ریاست‌جمهوری "بوش" [[شاهد]] سقوط‍‌ [[اتحاد]] جماهیر شوروی سابق و [[پیروزی]] [[آمریکا]] در [[جنگ]] خلیج‌فارس بودیم.  
*دهه نود [[شاهد]] تثبیت و تحکیم سازمان‌های اصولگرای [[مسیحی]] تحت نام‌ها و عنوان‌های مختلف "ائتلاف [[مسیحیان]]"، "احیای اصولگرایی"، "مجلس مطالعات [[خانواده]]"، "تمرکز بر [[خانواده]]"، "ائتلاف ارزش‌های سنتی" و... بود؛ هم‌چنین گروه‌ها و جمعیت‌های [[زور]] و [[خشونت]] ظاهر شدند و برای [[تخریب]] و از بین بردن [[سیستم اجتماعی]] و [[سیاسی]] و تأسیس دوباره آن بر اساس [[تعالیم]] و اصول [[کتاب مقدس]]، روی به [[قتل]] و [[کشتار]] و [[خونریزی]] آوردند تا زمینه بازگشت و [[ظهور مسیح]] را فراهم آورند.  
*دهه نود [[شاهد]] تثبیت و تحکیم سازمان‌های اصولگرای [[مسیحی]] تحت نام‌ها و عنوان‌های مختلف "ائتلاف [[مسیحیان]]"، "احیای اصولگرایی"، "مجلس مطالعات [[خانواده]]"، "تمرکز بر [[خانواده]]"، "ائتلاف ارزش‌های سنتی" و... بود؛ هم‌چنین گروه‌ها و جمعیت‌های [[زور]] و [[خشونت]] ظاهر شدند و برای [[تخریب]] و از بین بردن [[سیستم اجتماعی]] و [[سیاسی]] و تأسیس دوباره آن بر اساس [[تعالیم]] و اصول [[کتاب مقدس]]، روی به [[قتل]] و [[کشتار]] و [[خونریزی]] آوردند تا زمینه بازگشت و [[ظهور مسیح]] را فراهم آورند.  
*سیستم‌های [[مسیحیت]] [[سیاسی]] و اصولگرا فقط‍‌ به آماده ساختن [[جامعه]] [[آمریکا]] برای بازگشت [[مسیح]] اکتفا نکردند، بلکه [[رسالت]] آن‌ها، [[رسالت]] جهانی و صلیبی بود و نقش آن فقط‍‌ به [[سیاست]] داخلی محدود نمی‌شد، بلکه در [[سیاست]] خارجی امریکا نیز دارای نقش مهم و مؤثری شدند؛ چرا که پشت سر حملات ایالات متحده علیه سازمان [[ملل]] و بدهی‌های صندوق بین المللی [[پول]] و صندوق جمعیت سازمان [[ملل]] قرار داشتند، همان‌گونه که پشت سر تصویب [[قانون]] [[تحریم]] سرنگونی [[مذاهب]] نیز بودند. به این ترتیب آماده ساختن [[جهان]] برای [[پایان تاریخ]] و دومین [[ظهور مسیح]]، در چارچوب [[مسیحیت]] [[سیاسی]] و اصولگرای [[آمریکا]] قرار می‌گرفت<ref>نشریه موعود، شماره ۴۰، ص ۱۶ (مقدمه کتاب المسیح الیهودی و نهایة العالم نوشته رضا هلال، ترجمه قبس زعفرانی).</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۶۳.</ref>.
*سیستم‌های [[مسیحیت]] [[سیاسی]] و اصولگرا فقط‍‌ به آماده ساختن [[جامعه]] [[آمریکا]] برای بازگشت [[مسیح]] اکتفا نکردند، بلکه [[رسالت]] آن‌ها، [[رسالت]] جهانی و صلیبی بود و نقش آن فقط‍‌ به [[سیاست]] داخلی محدود نمی‌شد، بلکه در [[سیاست]] خارجی امریکا نیز دارای نقش مهم و مؤثری شدند؛ چرا که پشت سر حملات ایالات متحده علیه سازمان [[ملل]] و بدهی‌های صندوق بین المللی [[پول]] و صندوق جمعیت سازمان [[ملل]] قرار داشتند، همان‌گونه که پشت سر تصویب [[قانون]] [[تحریم]] سرنگونی [[مذاهب]] نیز بودند. به این ترتیب آماده ساختن [[جهان]] برای [[پایان تاریخ]] و دومین [[ظهور مسیح]]، در چارچوب [[مسیحیت]] [[سیاسی]] و اصولگرای [[آمریکا]] قرار می‌گرفت<ref>نشریه موعود، شماره ۴۰، ص ۱۶ (مقدمه کتاب المسیح الیهودی و نهایة العالم نوشته رضا هلال، ترجمه قبس زعفرانی).</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۶۳.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۰

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین مسیحیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه


پرسش مستقیم


  1. آیا یهود ظهور منجی آخر الزمان را قبول دارد؟ (پرسش)
  2. منجی نزد یهود چه کسی است؟ (پرسش)
  3. ویژگی‌های منجی یهود چیست؟ (پرسش)
  4. مقصود از مسیحیت یهودی چیست؟ (پرسش)
  5. آیا در دین یهود به منجی بشارت داده شده است؟ در چه کتاب‏‌هایی؟ (پرسش)
  6. منجی‌باوری در یهود چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  7. سیر تاریخی منجی‌باوری در یهود چیست؟ (پرسش)
  8. آیا برای ماشیح القاب و نام‌های دیگری هم ذکر شده است؟ (پرسش)
  9. آیا در بین یهودیان هم منکر وجود ماشیح وجود دارد؟ (پرسش)
  10. در تاریخ قوم یهود توجه به منجی در چه زمان‌هایی شدت می‌یافته است؟ آیا مدعیان دروغین ماشیح هم وجود داشته‌اند؟ (پرسش)
  11. یهودیان چه نظری درباره وقت آمدن ماشیح دارند و آیا زمانی را برای آن تعیین می‌کنند؟ (پرسش)
  12. در آیین یهود برای دوران آخر الزمان چه ویژگی‌هایی ذکر شده است؟ علائم ظهور ماشیح چیست؟ (پرسش)
  13. خصوصیات دوران ظهور ماشیح در آیین یهود چگونه است؟ (پرسش)
  14. یهودیان از ماشیح چه انتظاری دارند و طول دوران او را چگونه ترسیم می‌نمایند؟ (پرسش)
  15. عالمان یهودی در کتاب تلمود درباره هویت و خصوصیات ماشیح چه می‌گویند؟ (پرسش)
  16. چرا یهودیان حکومت حضرت داوود را الگوی حکومت موعود آخر الزمان می‌دانند؟ (پرسش)
  17. آیا این که می‌گویند موعودگرایی یهودی در اثر ارتباط با اقوام ایرانی پدید آمد درست است؟ (پرسش)
  18. آیا در تورات به منجی و ظهور او اشاره شده است؟ (پرسش)
  19. براساس تورات ظهور منجی چه برکاتی دارد؟ (پرسش)
  20. در تورات چه بشارت‌هایی به آمدن امام مهدی داده شده است؟ (پرسش)

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. نشریه موعود، شماره ۴۰، ص ۱۶ (مقدمه کتاب المسیح الیهودی و نهایة العالم نوشته رضا هلال، ترجمه قبس زعفرانی).
  2. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۶۳.