دین مسیحیت در حدیث
مقدمه
منظور آن دسته از آیاتی است که جدا از موضعگیری عملی به اموری از رابطه پیامبر با مسیحیان و مسیحیت پرداخته و دانستنیها و شناختشناسیهای درون مذهبی، از آنان را مطرح کرده و به واقعیاتی از عقاید آنان توجه میدهد که برای اهداف تربیتی و هدایتی مسیحیان و مسلمانان مفید و ضروری است. این آیات در دو بخش مطرح هستند، بخشی ناظر به تعریف و ستایشها و بخشی ناظر به نقد و هشدارهایی است که قرآن از مسیحیان میکند. این تعریفها گاه به خاطر پیامبر آنان است و یا کارهایی که آن پیامبر انجام داده است و یا تأثیر آموزههای آن حضرت به پیروان و یا نشان دادن معارف مشترک معنوی است.
نگرشهای تمجیدی از مسیحیان
نگرشهای تمجیدی قرآن به مسیحیان بر دو بخش است، بخشی درباره یاران نزدیک و حواریان حضرت عیسی (ع) است. مانند ایمان و شهادت حواریان: که ظاهراً، همه آن جمع صاحب وحی و رسول او پس از عروج بودهاند[۱]، این گروه همگی به حضرت ایمان آوردند و تسلیم اوامر الهی شدند. شاهد بر این معنا این آیه شریفه است: ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ﴾[۲] و دیگری نزول مائده آسمانی: یکی از نگرشهای تمجیدی روزی آسمانی بر مادر عیسی و خود عیسی و حواریون او ﴿قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[۳] و سوم: تمجید از یاران فداکار: یعنی کسانی که از افراد ویژه نبودند، اما از تابعان و یا حتی انصاری بودهاند که در تنهایی و غربت او را یاری کردند و در برابر ناملایمات و فشارها ایستادگی و جانفشانی کردند: ﴿وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۴] لذا جدا از حواریان عیسی، پیروان او در میان ادیان و آیینهای مختلف که در مواردی در قرآن به عنوان قوم آنان تنقیص و مذمت میشده، در قرآن از چند جهت تمجید و تعریف شده است.
- ﴿ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۵].
- برخی از تعریفها، جنبه مقایسهای و در جهت بیان دوستی با مؤمنان نسبت به سایر ادیان دارد. ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ﴾[۶]. در این آیه تعریف از آنان همراه با استدلال و علت است: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ﴾[۷].
- اما دستهای دیگر نوعی شرط و نوید برای آینده است: ﴿ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ * وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ﴾[۸] مشابه آن نسبت به مؤمنان مسلمان هم این شرط و قید شده است: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۹].
- تعریف کلی که همه پیروان عیسی پیش از مرگ او به او ایمان میآورند: ﴿وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا﴾[۱۰] و از اهلِ کتاب، کسی نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان میآورد، و روز قیامت [[[عیسی]] نیز] بر آنان شاهد خواهد بود. در باره تفسیر این آیه و نکته تمجیدی آن جای بحث و بررسی است. برخی گفتهاند: کلمه: ﴿لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ﴾ جمله قسم و صفت برای موصوف محذوف (احداً) است و تقدیر آیه این است: ﴿وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ﴾ کسی از اهل کتاب نیست مگر این که به او ایمان میآورد. و نظیر این آیه است: ﴿وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾[۱۱] ﴿وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا﴾[۱۲]. در نتیجه همه مسیحیان یا دست کم مسیحیان معهود بدون ایمان از این دنیا نمیمیرند.
- ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ * وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ *﴾[۱۳].
هشدارها به مسیحیان
بخش دیگر از آیات در خطاب به مسیحیان نه تمجید است و نه مذمت، بلکه هشدار و نوعی پیشگیری است. که به نظر میرسد این هشدارها طبیعی باشد. اگر قرآن کتاب هدایت برای همه انسانها است و مخاطب خاص ندارد، طبیعی است که به همه درباره انحرافات خود هشدار دهد. اما برخی از این هشدارها مفهوم و موضع کلامی و جبههبندی مذهبی گرفتهاند و آن را به حساب تنقیص کل پیروان و آیین دانستهاند، در صورتی که در قرآن در آیاتی خطاب به مؤمنان هشدار داده است[۱۴] و اگر چنین باشد، باید این دسته از آیات را هم موضع تنقیص دینی گرفته باشد و نه موضع تربیتی و هدایتی که روش قرآن برای همه جوامع و ادیان است. از آن گذشته حتی میتوان ادعا کرد که این هشدارها و نگرانیها و بیان دغدغهها به این گروه از موحدان، نشانه علاقه و محبت است. چنانکه خداوند به پیامبرانی که علاقه ویژه داشته، انتقاداتی بیشتر و هشدارهایی فزونتر کرده است. به عنوان نمونه درباره حضرت موسی که در جایی میگوید: من او را برای خودم ساختم ﴿وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي﴾[۱۵] اما بارها به مناسبت ذکر قصههایی به او اعتراض یا توبیخ میکند. نمونه این هشدارها به شرح زیر است:
- ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۱۶]. نکته: خداوند در این آیه اندیشههای وهمی دو گروه اهل کتاب - یهودیان و مسیحیان - را از گفتههای خودشان بیان میکند. و میگوید: آنها گفتند: هیچکس جز یهود و نصاری داخل بهشت نخواهد شد ﴿وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى﴾ چون این اندیشهها مایهای از حق و پایهای بر واقع ندارد، با همه صفآراییهایی که دارند، نمیتوانند مانع پیشرفت حقی شوند که بر سنن الهی استوار است. آیین اینها، آرزوهایی است غیر مطابق با واقع ﴿تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ﴾ اینها جز آرزوهای خود ساختهای نیست که در اثر آن سعادت و رستگاری نهایی را که فطرت انسانی جویای آن است و پیمبران به آن بشارت دادهاند، منحصر به خود میپندارند. جمع آوردن - امانی - اشاره به خلاصه همه آرزوهای آنان است که در همین کلمه امانی جمع شده است. چون منشأ اینگونه آرزوها انگیزههای نفسانی شخصی و قومی است، با واقع آیین خدایی که دلیل روشن فطری -برهان - رهنمای آن است، درست در نمیآید: ﴿قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ﴾ طلب برهان از کسانی است که به ادعای خود گرچه در اشتباه باشند، معتقد و صادق باشند، نه از کسانی که بخواهند خود و دیگران را بفریبند ﴿إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾ آن حقیقت کلی و عمومی که در هر مورد صادق است و برهان فطری و مشهود مثبت آن میباشد این است[۱۷].
- ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾[۱۸].
- ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۹].
- ﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۲۰].
- ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۲۱]. نکته: ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ﴾ ضمیر مفرد ﴿يَعْرِفُونَهُ﴾ راجع به پیمبر یا قبله او یا هر دو از جهت ملازمت است: آنها که کتاب را دریافته و بدان رسیده این پیمبر و احوال و اخلاق و آیین او یا قبله و تحول و نشانههای آن را آن چنان میشناسند که منشأ و مولد و احوال و صفات و دوران زندگی پسران خود را میشناسند. رجوع از خطاب «یعرفونک» به غایب ﴿يَعْرِفُونَهُ﴾ اشعار بلیغی به معرفت قبلی آنها دارد - از پیش - که به دنیا نیامده بود. این تشبیه بس رسایی است درباره شناسایی صفات و مولد و منشأ و دعوت و قبله پیمبر اسلام - زیرا پدران به پسران مورد علاقه خود اینگونه نزدیک و شناسا هستند - ولی فرزندان پدران و همچنین برادران و دیگر خویشاوندان، یکدیگر را چنین نمیشناسند. ﴿وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾ با اینگونه شناسایی، گروهی به همان انگیزههای خلقی، آن حق را همی میپوشانند - با علم به حق یا با علم به این کتمان - و گروههای دیگر را در گمراهی میدارند. با اینگونه علم و کتمان، دیگر گفتهها و استنادهای اهل کتاب چه اعتبار و ارزشی دارد که مسلمانان بخواهند آیین و پیمبر و قبلهشان را این حقپوشان دین فروش امضاء نمایند[۲۲].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ﴾[۲۳]. نکته: گرچه روی سخن در این آیه طبق شأن نزول، به علمای یهود است، ولی این معنی هرگز مفهوم آیه را که یک حکم کلی و عمومی در باره کتمانکنندگان حق بیان میکند محدود نخواهد کرد. خداوند این افراد را با شدیدترین لحنی مورد سرزنش قرار داده میگوید: کسانی که دلائل روشن و وسائل هدایت را که نازل کردهایم بعد از بیان آن برای مردم در کتاب آسمانی، کتمان میکنند خدا آنها را لعنت میکند و همه لعنتکنندگان نیز آنها را لعن میکنند ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ﴾ تکرار فعل «یلعن» برای اعلام دو گونه لعن است. آنکه کتمان ما انزل اللَّه مینماید، خود از معرض تابش آیات و هدایت برکنار میماند و دچار جهل و غرور میشود. همین از آثار لعن - دوری و طرد - خداوند است. و چون مسئولیت وساطتی که با مردم دارد انجام نمیدهد، آنها را از رشد و کمال و طریق هدایتی که پیمبران آوردهاند دور و بر کنار میدارد و همین که این مردم عقب مانده و بازمانده متوجه وضع خود و علل اصلی آن شدند به زبان استعداد و حال و مقال خود به آنها نفرین مینمایند ﴿وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ﴾ اثر این لعن دو جانبه دور شدن از هر خیر و سقوط از قلوب است[۲۴].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۲۵] نکته: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ﴾ پس از بیان راهنماها و شعائر خدایی راجع به کتمانکنندگان بینات و هدایت بود، این آیه پس از بیان اصول حلال و حرام تغذیه راجع به کتمان کتاب-احکام مکتوب و ضروری – و معاملاتی است که روی آن انجام میگیرد. اینها چون وسائط ابلاغ آییناند باید آن را چنانکه از جانب خدا نازل شده اعلام نمایند. پس اگر به انگیزه هواهای خود که جلب هواهای عوام و متنفذین است آن را ناگفته بگذارند یا تحریف نمایند کتمان کردهاند، اینها جز رضایت خدا و سعادت خلق هر چه از این معامله بهدست آرند ثمن قلیل - بهای اندک - میباشد ﴿أُولَئِكَ﴾ خبر ﴿إِنَّ الَّذِينَ﴾ و مبین راز درونی و واقعی آنها است: این بزرگمنشها که به عنوان دین حدود حلال و حرام را کتمان مینمایند و مردم را متحیر و منحرف میسازند، چون خود کانون هواها میباشند و دین را حرفه خود و کالای زندگی ساختهاند و با این روش انحرافی فطرتشان خاموش و درونشان تیره و دوزخی گردید، هر چه در این معامله خطیر بیاندوزند و بخورند مایه ذخیرهای و هیزم چنین دوزخی خواهد شد: ﴿مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ﴾ قید و ظرف ﴿فِي بُطُونِهِمْ﴾ و جمع آن چنین انبار عمیق و درونی و تو در توی دوزخی را مینمایاند. ﴿وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ اینها که شریعت و کتاب نازل شده و صعود دهنده را کتمان و دگرگون مینمایانند و به خود و هواهای خود میگرایند و روی خود و خلق را از سخن خدا میگردانند، در روز قیامت که حجابها و موانع از میان میرود، خداوند با آنها روی سخن ندارد و هر کس روی به سوی خدا و سخن حق و خدایی دارد از آنها روی میگرداند. و چون قابلیت رشد و تزکیه روحیشان تباه گشته، خداوندی که هر مستعدی را پاک مینماید و رشد میدهد آنها را تزکیه نمینماید و به پستیشان میبرد[۲۶]:
- ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾[۲۷].
- ﴿وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۲۸].
- ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۹].
- ﴿وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۳۰].
- ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾[۳۱].
- ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ﴾[۳۲].
- ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۳۳].
- ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۳۴].
- ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۳۵]. نکته: ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ﴾ بعد از آنکه در جمله ﴿اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ﴾ رسول خدا (ص) را مأمور کرد تا از طریق تلاوت قرآن دعوت و تبلیغ کند، اینک در جمله مورد بحث کیفیت دعوت را بیان میکند، و از مجادله با اهل کتاب - که اطلاق آن شامل یهود و نصاری میشود، و مجوس و صابئین هم ملحق به آن دو میشوند - نهی میکند، و میفرماید: با این طوایف چند گانه مجادله مکن، مگر به طریقی که بهترین طریق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر تصور و امکان نداشته باشد و مجادله وقتی نیکو به شمار میرود، که با درشتخویی و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس یکی از خوبیهای مجادله این است که: با نرمی و سازش همراه باشد، و خصم را متاذی نکند که در این صورت مجادله دارای حسن و نیکی است، یکی دیگر اینکه شخص مجادلهکننده از نظر فکر با طرفش نزدیک باشد، به این معنا که هر دو علاقهمند به روشن شدن حق باشند، و در نتیجه هر دو با کمک یکدیگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتی این شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نیکویی مجادله دو برابر میشود، آن وقت است که میتوان گفت این مجادله بهترین مجادلهها است. و به همین جهت وقتی مؤمنین را نهی میکند از مجادله با اهل کتاب، مگر آن مجادله که احسن و بهترین طرق مجادله باشد، از اهل کتاب جمعی را استثناء میکند، و میفرماید مگر آن عده از اهل کتاب را که ستم کردند. و مراد از ستم به قرینه سیاق این است که: آن اهل کتاب که شما میخواهید با او مجادله کنید معاند نباشد، و نرمی و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خواری نکند، که در این صورت مجادله به طریق احسن نیز فایدهای به حال آنان ندارد، چون هر چه بیشتر نرمی به خرج دهی، او خیال میکند این نرمی از بیچارگی و ضعف تو است، و یا میپندارد که میخواهی با این خلق خوشت او را به دام بیندازی، و از راه حقش به راه باطل ببری، این قسم افراد ظالمند، که مجادله هر قدر هم احسن باشد سودی نخواهد بخشید[۳۶].
نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- یهود و نصاری با بهانهجویی همانند مشرکان، خواهان سخن گفتن خدا با آنان، درباره صدق رسالت پیامبر: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ...﴾ بنابر نقل برخی از مفسرانَ منظور از ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ...﴾ و گفتند آنهایی که نادانند. مجاهد میگوید: منظور نصاری است[۳۷].
- یهود و نصاری بر اساس هوی نفس خویش انحصارطلبی میکردند و میگفتند: تنها ما بر حقیم. خودپرستی و خودمحوری معمولاً سبب میشود که انسان حق را در خودش منحصر بداند، همه را بر باطل بشمرد و سعی کند دیگران را به رنگ خود در آورد چنانکه قرآن در این آیه میگوید: اهل کتاب گفتند: یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا﴾ خداوند به پیامبر میگوید بگو آیینهای تحریفیافته هرگز نمیتواند موجب هدایت بشر گردد بلکه پیرو آیین خالص ابراهیم گردید تا هدایت شوید و او هرگز از مشرکان نبود ﴿قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾؛
- خداوند به ادعای انحصارطلبانه یهود و نصاری از طریق پیام وحی به پیامبر پاسخ داده و میفرماید به آنها بگو: آیا شما میگویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط همگی یهودی یا نصرانی بودهاند ﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى﴾ آیا شما بهتر میدانید یا خدا ﴿قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ﴾ خدا بهتر از همه کس میداند که آنها، نه یهودی بودند، و نه نصرانی. شما هم کم و بیش میدانید و اگر هم ندانید باز بدون اطلاع، چنین نسبتی را به آنها دادن تهمت است و گناه، و کتمان حقیقت و چه کسی ستمکارتر از آن کسی است که شهادت الهی را که نزد او است کتمان کند ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ﴾؛
- آشنایی دیرین یهودیان و مسیحیان با اوصاف و ویژگیهای پیامبر و پیروان مؤمن او: ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ...﴾، ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ... ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ...﴾؛
- خداوند به اهل کتاب هشدار میدهدکه در دین خود راه غلو را نپویید و جز حق، در باره خدا نگویید ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ...﴾، ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ﴾ مسأله «غلوّ» درباره پیشوایان، یکی از مهمترین سرچشمههای انحراف در ادیان آسمانی بوده است، به همین جهت اسلام درباره غلات سختگیری شدیدی کرده و در کتب - عقاید و فقه – آمده است که غلات از بدترین منحرفان میباشند؛
- خداوند پیمانشکنی مسیحیان را مطرح کرده و میفرماید: جمعی از کسانی که ادعای نصرانیت میکنند، با اینکه از آنها پیمان وفاداری گرفته بودیم، دست به پیمانشکنی زدند و قسمتی از دستوراتی را که به آنها داده شده بود به دست فراموشی سپردند ﴿وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ﴾ آری آنها نیز با خدا پیمان بسته بودند که از حقیقت توحید منحرف نشوند و دستورات الهی، وحدتبخش و تعالیبخشی را که توسط مسیح به آنها ابلاغ شده بود را به دست فراموشی نسپارند و نشانههای آخرین پیامبر را کتمان نکنند، ولی آنها نیز به همان سرنوشت یهود گرفتار شدند. و در نتیجه اعمالشان تا قیامت در میان آنها عداوت و دشمنی افکندیم ﴿فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾ و در آینده خداوند نتایج اعمال آنها را به آنها خبر خواهد داد و عملاً با چشم خود خواهند دید ﴿وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾؛
- برخی از عالمان -اهل کتاب - حقایقی از کتابهای الهی خود را پنهان میکنند و خدا از روی لطفی که به آنان دارد، بسیاری از آن را آشکار میسازد. ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ﴾ اهل کتاب، یعنی یهودیان و مسیحیان، حقایق زیادی را پنهان کرده بودند، ولی پیامبر اسلام آنچه مورد نیاز مردم جهان بود، مانند حقیقت توحید و پاکی پیامبران و حکم ممنوعیت رباخواری و شرابخواری را بیان کرد پارهای از حقایق مربوط به امتهای پیشین که اثر قابل ملاحظهای در تربیت ملتهای کنونی نداشته، در قرآن و سخنان پیامبر نیامده است؛
- خداوند میفرماید: ما به اهل انجیل دستور دادیم که به آنچه خدا در آن نازل کرده است، داوری کنند ﴿وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ﴾ منظور این است، که ما پس از نزول انجیل بر عیسی (ع) به پیروان او دستور دادیم که به آن عمل کنند و طبق آن داوری نمایند. و هشدار میدهد که کسانی که بر طبق حکم خدا داوری نکنند فاسقند ﴿وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾؛
- خداوند با توجه به بهانهجوییها وکارشکنیهای اهل کتاب که میخواستند با ابزار قرار دادن کتاب آسمانی خودشان کتابهای دیگر به ویژه قرآن را نفی کنند به آنها هشدار میدهد و خطاب به پیامبر میگوید: به آنها بگو: ای اهل کتاب شما هیچ موقعیتی نخواهید داشت ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ﴾ مگر آن زمانی که تورات و انجیل و تمام کتب آسمانی را که بر شما نازل شده بدون تبعیض و تفاوت برپا دارید - بپذیرید و به آن عمل کنید - ﴿حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ زیرا این کتابها همه از یک مبدأ صادر شده، و اصول اساسی آنها یکی است اگر چه آخرین کتاب آسمانی، کاملترین و جامعترین آنهاست. و با اشاره به وضع اکثریت آنها میگوید: بسیاری از آنها نه تنها از این آیات پند نمیگیرند و هدایت نمیشوند بلکه به خاطر روح لجاجت بر طغیان و کفرشان افزوده میشود ﴿وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا﴾؛
- ایمان به رسول اکرم و پیروی از وظیفهای الهی بر عهده یهود و نصارا و ثبت شده در تورات و انجیل: ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ... فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ...﴾.
هشدارها به پیامبر درباره مسیحیان
- ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾[۳۸]. نکته: خداوند به پیامبر که میکوشیدند که یهودیان و مسیحیان را راضی کنند تا شاید اسلام را بپذیرند. هشدار میدهد جذب دیگران به اسلام، آری، اما عقبنشینی از اصول مکتب و پیروی از آنان هرگز؛ یعنی نباید دعوت دیگران به قیمت صرف نظر کردن از اصول تمام شود، وگرنه، یاری و ولایت خدا را از دست میدهید. پیروی از تمایلات و هوسهای کفار، به قطع الطاف الهی منتهی میشود.. ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ﴾ اگر آنها رنگ یهودیت و نصرانیت را از خود بزدایند و به حق گرایند تو از آنها خوشنود میشوی، و اگر تو از راه و روش آنها که به صورت دین در آوردهاند پیروی کنی آنها از تو خشنود میشوند. تو چون پیرو هدایت خدایی که همان هدایت به سوی خیر و کمال است، نمیتوانی پیرو اندیشهها و روش و ملیت ساخته آنها، باشی ﴿قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى﴾ غیر هدایت الهی که آیین خدا و روشنبینی به مسائل وجود و تکالیف میباشد، هواهای نفسانی است که گاهی در قالب دین درمیآید. ثبات به آن هدایت الهی مؤید علم و موجب ولایت و یاری خداوند است. با چنین هدایت و علمی هر که از هواها پیروی کند از معرض ولایت و یاری خدایی بیرون رفته، گرچه به فرض شخص پیمبر معصوم باشد ﴿وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾ این هواهایی که به رنگ دین درآمده و قشری از تعصبات آن را فراگرفته از بیشتر یهود و نصارایی است که از حق و کتاب چنانکه باید پیروی نمیکنند. ولی آنها که هدایت کتاب تاریکی اوهامشان را زدوده و نور آن در جان و قلبشان تابیده و چنانکه باید کتاب را تلاوت میکنند، به این کتاب عالی و هدایت کامل ایمان میآورند ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ﴾[۳۹][۴۰].
- ﴿وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۴۱]. نکته: ﴿وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ﴾ از این آیه معلوم میشود که آن حضرت از معارضه و مقاومت اهل کتاب رنج میبرد و میکوشید تا شاید قبله حق را بپذیرند و در یک صف درآیند تا دعوت خالص ابراهیم بانی این خانه را در برابر دنیای شرک احیاء نمایند. بیان مؤکد این آیه از جمود و تعصب آمیخته به امتیاز جویی آنها پرده بر میدارد و امید آن حضرت را از آنها قطع مینماید تا با اراده قاطع به قبله خود و انجام رسالتش روی آرد: اگر هر گونه دلیل و برهان پیش آری و آیاتی که در قرآن و کلام و شخص تو است به آنها بنمایانی، اینها تغییر جهت نمیدهند و پیرو قبله تو نمیشوند اینها خود میدانند که اگر از این قبله پیروی نمایند باید از همه ساختهها و امتیازات خود چشم بپوشند، با آنکه هر چه چشم دارند به آنها دوختهاند. آنها همیشه خود را متبوع دیدهاند پس چگونه تابع قبله تو با همه احکام و مقرراتش میشوند؟ (﴿وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ﴾ تو هم، به فرمان و برهان پروردگار نمیتوانی تابع قبله آنها شوی. جمله اسمیه ثبات را میرساند. ﴿وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ﴾ از قبله یکدیگر نیز پیروی نمینمایند گرچه در مخالفت با قبله اسلام در یک صف میباشند چون مشخص هر آیینی قبله و احکام ناشی از آن است، پیروی از هر قبله پیروی از آیین است نه تغییر جهت ظاهری. به تابع، مشعر به همین است. ﴿وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾ به سیاق آیات، این هشدار و خطاب تهدیدآمیز و شدید، راجع به مسئله قبله است. این تهدید متوجه کسی است که هیچگاه پیروی از هوای دیگران و خواست خود نمینمود و همیشه، به خصوص راجع به قبله چشم به آسمان وحی دوخته بود: ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ﴾ تا پیروان او و پیشوایان آیینش پس از علم به حق و تشخیص آن، از هواهای امتیازجویان و عوام پیروی ننمایند و در گفتن حق و عمل به آن صریح و قاطع باشند. چه رسد به اینکه هواهای هواپرستان را به رنگ دین درآورند و زیر سرپوش مصلحت اندیشی آنها را توجیه و اثبات کنند. حق از جانب پروردگار و برای تربیت و رشد خلق، و سوای آن هوا و باطل و ستم است ﴿إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۴۲][۴۳].
منابع
پانویس
- ↑ این وحی از قبیل وحی به زنبور عسل نبوده و از قبیل وحی به مادر موسی نبوده است. وحی از قبیل به پیامبران بوده و نشان میدهد که آنان نیز صاحب وحی و دارای موقعیت عالی ارتباط معنوی و صاحب کشف و کرامت بودهاند. البته وحی تبعی بوده است.
- ↑ «و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم» سوره مائده، آیه ۱۱۱.
- ↑ «عیسی پسر مریم گفت: خداوندا! ای پروردگار ما! خوانی از آسمان بر ما فرو فرست تا برای ما، برای آغاز و انجام ما عیدی و نشانهای از سوی تو باشد و به ما روزی ده و تو بهترین روزی دهندگانی» سوره مائده، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند» سوره حدید، آیه ۲۷.
- ↑ «سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند» سوره حدید، آیه ۲۷.
- ↑ «بیگمان یهودیان و مشرکان را دشمنترین مردم به مؤمنان مییابی و نزدیکترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمیکنند» سوره مائده، آیه ۸۲.
- ↑ «این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمیکنند» سوره مائده، آیه ۸۲.
- ↑ «و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند از گناهان آنان در میگذشتیم و آنان را به بوستانهای پرنعمت در میآوردیم * و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۵-۶۶.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان میآورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است» سوره نساء، آیه ۱۵۹.
- ↑ «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد» سوره صافات، آیه ۱۶۴.
- ↑ «و هر یک از شما در آن درخواهد آمد این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر انجامپذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.
- ↑ «بیگمان یهودیان و مشرکان را دشمنترین مردم به مؤمنان مییابی و نزدیکترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمیکنند * و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافتهاند چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود؛ میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم ما را با گروه گواهان بنگار! * خداوند هم به پاس آنچه گفتند بوستانهایی که از بن آنها جویباران روان است به آنان پاداش داد که در آنها جاودانند و آن پاداش نکوکاران است» سوره مائده، آیه ۸۲ و ۸۳ و ۸۵.
- ↑ نمونهای از این آیات که خطاب به مؤمنان شده به شرح زیر است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ [ای مؤمنان! (به پیامبر) نگویید با ما مدارا کن، بگویید: در کار ما بنگر، و سخن نیوش باشید و کافران عذابی دردناک خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه ۱۰۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ [ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؛ سوره بقره، آیه ۲۰۸]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ﴾ [ای مؤمنان! اگر از دستهای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز میگردانند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۰]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ [ای مؤمنان! مانند کسانی مباشید که کفر پیشه کردند و در مورد همگنان خویش- هنگامی که سفر رفتند یا جهادگر شدند- گفتند: اینان اگر نزد ما میماندند نمیمردند یا کشته نمیشدند (بگذار چنین بپندارند) تا این (پندار) را خداوند دریغی در دلهایشان کند؛ و این خداوند است که زنده میگرداند و میمیراند و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۶]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا﴾ [ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است؛ سوره نساء، آیه ۴۳].
- ↑ «و تو را برای خویشتن پروراندم» سوره طه، آیه ۴۱.
- ↑ «و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ «و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
- ↑ «و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.
- ↑ «یا میگویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهییی را که از خداوند نزد اوست پنهان میدارد؟ و خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.
- ↑ «کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند؛ و به راستی دستهای از آنان حق را دانسته پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۴۶.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۲، ص۱۰.
- ↑ «خداوند و لعنتکنندگان، کسانی را لعنت میکنند که برهانها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۲، ص۲۹.
- ↑ «بیگمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان میدارند و (آن را) به بهای اندک میفروشند جز آتش در اندرون خود نمیانبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمیگوید و آنها را پاکیزه نمیگرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۲، ص۴۸.
- ↑ «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
- ↑ «و از کسانی که میگفتند ما مسیحی هستیم پیمان گرفتیم آنگاه آنان بخشی از آنچه را که به ایشان یادآوری شده بود به فراموشی سپردند ما هم میان آنها تا روز رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم و زودا که خداوند آنان را از آنچه میکردند آگاه کند» سوره مائده، آیه ۱۴.
- ↑ «ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان میداشتید برای شما بیان میکند و بسیاری (از لغزشهای شما) را میبخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگیها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
- ↑ «و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۷.
- ↑ «بگو: ای اهل کتاب! تا تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است بر پا ندارید بر حق نیستید؛ و بیگمان آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید پس بر گروه کافران اندوه مخور» سوره مائده، آیه ۶۸.
- ↑ «بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.
- ↑ «همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ آنان را به نیکی فرمان میدهد و از بدی باز میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام میگرداند و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و بر شما فرو فرستادهاند ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۰۵.
- ↑ ترجمه مجمع البیان، ج۲، ص۱۴.
- ↑ «و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.
- ↑ «کسانی که بدانها کتاب (آسمانی) دادهایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است میخوانند، آنان بدان ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ «و اگر برای اهل کتاب هر نشانهای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۲، ص۹.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۶۹۴.