احسان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۸: خط ۴۸:
در [[تفسیر نمونه]] به [[نقل]] از [[تفسیر المنار]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتی‌که با «الی» ذکر شود، مفهوم آن [[نیکی‌کردن]] است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکی‌کردن به‌طور مستقیم و بدون واسطه است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.</ref>.
در [[تفسیر نمونه]] به [[نقل]] از [[تفسیر المنار]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتی‌که با «الی» ذکر شود، مفهوم آن [[نیکی‌کردن]] است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکی‌کردن به‌طور مستقیم و بدون واسطه است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.</ref>.
و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، در معنای احسان آورده است: مطلق‌بودن احسان، هر گونه [[نیکی]] را در برمی‌گیرد و نکره‌بودن آن برای بیان [[عظمت]] است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان می‌کند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد [[محبت]] قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و [[فرمان]] [[قطعی]] و محکم را می‌رساند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷.</ref>
و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، در معنای احسان آورده است: مطلق‌بودن احسان، هر گونه [[نیکی]] را در برمی‌گیرد و نکره‌بودن آن برای بیان [[عظمت]] است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان می‌کند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد [[محبت]] قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و [[فرمان]] [[قطعی]] و محکم را می‌رساند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷.</ref>
===احسان در [[تفاسیر]]===
[[شیخ طوسی]] در تبیان فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: احتمال دارد مراد از احسان [[صله ارحام]] بوده، پس احسان، عام در جمیع [[خلق]] باشد، و ایتای ذی‌القربی، امر به [[صله]] [[قرابت]] [[نبی]]{{صل}}، و ایشان کسانی هستند که [[خدای متعال]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، [[اراده]] آنان را نموده است<ref>تبیان، ج۶، ص۴۱۹.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: عامل در آن امر است؛ یعنی امر به [[احسان]] [[والدین]] می‌کند، و [[دلیل]] بر آن {{متن قرآن|حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ...}} الخ الآیه است که معنای: {{عربی|أوصى بتحريمه و أمر بتجنبه}}، دارد<ref>تبیان، ج۴، ص۳۱.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: و آن احسانی را که از آنان<ref>طبرسی در مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۰ فرموده: «و آن احسانی را که از امت ما میثاق گرفت».</ref> [[میثاق]] گرفت، این بود که نسبت به والدین آنچه را که بر اساس [[فرمانبرداری]] از آنان [[واجب]] شده، برای ایشان به‌جا آورد، از قبیل: کار [[نیکو]] نمودن، سخن خوب‌گفتن، نهایت [[فروتنی]] بر مبنای مهر و محبت‌داشتن نسبت به آنان، رحمت‌آوردن بر آنها، رأفت‌آوردن نسبت به آنان و [[دعای خیر]] نمودن در حقشان و انجام‌دادن آنچه از جانب [[خدای متعال]] نسبت به آنان [[مستحب]] است<ref>تبیان، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.
[[طبرسی]] در [[مجمع‌البیان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، دو قول را ذکر نموده: یکی این که آن [[طلاق]] (در نوبت) سوم است و دوم آنکه ترک ([[همسر]] مطلقه) در [[زمان]] عده است تا معلوم گردد که عده به سر آمده. او این قول را [[روایت]] شده از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} و نیز از [[سدی]] و [[ضحاک]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۹.</ref>.
[[زمخشری]] در کشاف فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: یا با احسان‌کردنتان به والدین به [[قدر]] [[توانایی]] و [[قدرت]]، [[حقیقت]] احسان را احسان کرده و یا باید احسان کنید.<ref>کشاف، ج۱، ص۲۹۳.</ref>
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: و باید [[قاتل]] بدل [[خون]] را به خوبی ادا نماید؛ به این که پرداخت را به امروز و فردا نیانداخته و [[حق]] اور اکم ندهد<ref>کشاف، ج۱، ص۳۳۳.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: به آن [[زن]] مطلقه مراجعه نکند تا عده معلوم باشد، یا نوعی به او مراجعه نکند که با آن بخواهد [[زمان]] عده را بر او طولانی کرده و به او ضرر برساند، و گفته‌اند: در طهر سوم، او را سه طلاقه کند<ref>کشاف، ج۱، ص۳۶۶ – ۳۶۷.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: و به [[پدر]] و [[مادر]]، با [[احسان]] [[حقیقی]] احسان کنید<ref>کشاف، ج۱، ص۵۲۶.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: به جز خوبی نه [[بدی]] را برای شما نخواسته‌ایم و به جز [[توفیق]] بین دو [[دشمن]] را، و [[مخالفت]] با تو و [[دشمنی]] با حُکمت را [[اراده]] نکرده‌ایم؛ پس با دعایت کار ما را [[گشایش]] بده<ref>کشاف، ج۱، ص۵۳۶.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} فرموده: [[عدل]]، همان [[واجب]] است؛ زیرا [[خدای متعال]] در آن برای بندگانش معادل نمود. پس آنچه را در آن، بر آنان واجب قرار داد، [[پایین‌تر]] از طاقتشان است و احسان [[مستحب]] می‌باشد و البته، امر به هر دو متعلق است؛ زیرا در واجب به ناچارتفریط می‌شود، پس مستحب آن را جبران می‌کند<ref>کشاف، ج۲، ص۴۲۴.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: به پدر و مادر با نوع حقیقی احسان، احسان کنید و یا نوع احسان‌نمودن شما به [[والدین]]، حقیقی است<ref>کشاف، ج۲، ص۴۴۴.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ}} در عمل، {{متن قرآن|إِلَّا الْإِحْسَانُ}} در [[ثواب]] است. هر کس نیکویی کرد، به خویش نیکویی کرد، و هر کس بدی کرده، به خودش بدی کرده<ref>کشاف، ج۴، ص۴۹.</ref>.
شُبَّر در تفسیرش فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} الخ فرموده: والدین را گرامی بدارید و به آنان نیکویی کنید و سزاوارتر به [[قدردانی]] و تشکّر شما، [[محمد]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است<ref>تفسیر شبر، ص۳۲.</ref>.
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: یعنی بدون [[کاستی]] و معطل نمودن و امروز و فردا کردن، جانی (دیه را) به عافی بپردازد<ref>تفسیر شبر، ص۶۹.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، قول دوم [[مجمع‌البیان]] را [[نقل]] نموده است<ref>تفسیر شبر، ص۹۰.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا}} هم نظیر معنای مجمع‌البیان را در [[آیه]] مذکور بیان می‌کند<ref>تفسیر شبر، ص۲۴۰.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: معنای آن، [[پیروی]] از [[مهاجرین]] و [[انصار]] [[سابقین]] است که در [[جنگ بدر]] شرکت داشتند و به طرف دو [[قبله]] [[نماز]] گزاردند، یا آنان که پیش از [[هجرت]]، [[اسلام]] را [[اختیار]] کردند<ref>تفسیر شبر، ص۳۴۳.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: آیا جزای [[احسان]] در عمل(در [[زندگی دنیوی]]) جز [[پاداش]] احسان به [[ثواب]] (در [[آخرت]] است<ref>تفسیر شبر، ص۱۰۸۳.</ref>؟
[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: مطلوب در تقیید تسریح به احسان، [[نفی]] دریافت زوج از زوجه است بعض از آنچه را که بابت مهر به او [[عطا]] نموده<ref>المیزان، ج۲، ص۲۴۵.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد می‌کنند که [[محاکمه]] را نزد [[طاغوت]] بردیم، نه به این جهت که به آنان [[تمایل]] و رغبتی داشته باشیم، بلکه به منظور [[قطع]] [[مشاجره]] بین طرفین درگیر [[منازعه]]<ref>المیزان، ج۴، ص۴۳۰.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: آن، احسان به غیر بوده و به معنای خیر رساندن یا نفع‌رساندن به غیر است، نه بر [[سبیل]] [[جزا]] و مقابله، بلکه خیر رساندن به غیری است که ابتدا به آن، برای [[خدا]] و تبرّعاً باشد<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵۴.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} هم فرموده: «إحساناً» عطف بر {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} است و این نشان می‌دهد که بعد از [[اعتقاد به توحید]] [[خدای متعال]]، احسان از واجب‌ترین [[واجبات]] است، و از این‌رو بعد از ذکر [[حکم]] [[توحید]] و مقدّم بر سایر [[احکام]] ذکر شده معدوده، آن را ذکر نموده است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۸۳.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۹.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۵

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث احسان است. "احسان" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل احسان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • این واژه در قرآن ۱۹۴ بار و به معانی گوناگون به‌کار رفته است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
  1. نیکی به دیگران: و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم به زبان خوش سخن بگویید﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ[۱]
  2. انجام کارها به وجه نیکو: کسی که هر چیز آفرید، نیکو آفرید: ﴿الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنسَانِ مِن طِينٍ [۲]
  3. انجام رفتار صالح (مترادف تقوا و پرهیزگاری): بگو ای بندگان مؤمن از پروردگارتان پروا کنید. برای کسانی که در این دنیا نیکی کنند، پاداش نیکوست﴿ قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ [۳].
  • گفتنی است که خداوند در قرآن، یک خط مشی صریح در انجام کارها برای مؤمنان ترسیم کرده است: در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری نکنید﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَائِرَ اللَّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلائِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبَرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ [۴][۵].

احسان در فرهنگ قرآن

واژه احسان دوازده‌بار در قرآن کریم با الفاظ: ﴿إِحْسَان و ﴿إِحْسَانًا و در هشت سوره ذکر شده است: چهار سوره مکی و چهار سوره مدنی. در اینجا ابتدا آیات را به ترتیب مصحفی آن آورده و سپس با استناد به کتب لغت به بررسی معنای احسان می‌پردازیم. در مرحله سوم و چهارم، آیات مذکور را از لحاظ تفسیری و تفسیری روایی و با استفاده از کتب تفسیر علمای شیعه و اهل تسنن از زمان شیخ‌الشیوخ طوسی تا زمان حاضر بررسی نموده و در مرحله پنجم هم با استعانت از الطاف بی‌کران خدای متعال در این آیات تدبّر می‌کنیم.[۶]

تنظیم آیات احسان به ترتیب مصحفی آن

  1. ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ[۷].
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۸].
  3. ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۹].
  4. ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا[۱۰].
  5. ﴿فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا[۱۱].
  6. ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۱۲].
  7. ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۱۳].
  8. ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۱۴].
  9. ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۱۵].
  10. ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۱۶].
  11. ﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ[۱۷].[۱۸]

معنای احسان

راغب در مفردات فرموده: گفته می‌شود احسان بر دو وجه است: یکی بخشش به غیر، و دیگری نیکویی در فعل، و آن وقتی است که علمی را نیکو بداند و یا عملی را نیکو به انجام رساند، و لذا امیرمؤمنان، علی(ع)، فرمود: «النَّاسُ‏ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ‏»: «مردم به آنچه می‌دانند و به آنچه از کارهای نیک انجام می‌دهند، منسوبند». احسان، اعم از انعام و بخشش است. قال تعالی: ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ[۱۹]، و قوله تعالی: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ، پس احسان بالاتر از عدل است؛ چرا که عدل، عبارت از بخشیدن و یا گرفتن چیزی است که بر او لازم است و احسان، بخشیدن است به بیش از آنچه بر او لازم است و دریافت‌کردن است به کمتر از آنچه حق اوست، پس احسان، زاید بر عدل است؛ چنان‌که اقدام به عدل واجب بوده، در حالی‌که اقدام به احسان، مستحب و پسندیده است[۲۰].

فخرالدین در مجمع‌البحرین فرموده: درباره قوله: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، از معصوم سؤال گردید که این چه نوع احسانی است؟ حضرت فرمود: «أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ‏ إِلَيْهِ‏»: «در مصاحبت با آن دو، خوشرو بودن و اینکه اگر از او درخواستی دارند که مورد حاجت آنان است، این درخواست بر آنها مشکل و طاقت‌فرسا ننماید»[۲۱]. طبرسی در مجمع‌البیان فرموده: لفظ احسان جامع هر خیری است و استعمال آن بیشتر در بخشش مال و بذل سعی جمیل است. در معنای: ﴿وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ با استناد به گفته ابن عباس و مروی از امام صادق(ع) فرموده: یعنی در صورت امکان، آن را بدون معطلی بپردازند و به امروز و فردا موکول نکنند[۲۲]. نیز در معنای ﴿إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا، فرموده: معنای آن، نیکویی‌نمودن برای رفع منازعه است[۲۳]. هم‌چنین در معنای: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا فرموده: معنای آن: «و أوصى بالوالدين إحسانا» است، و دلیل آن را یکی ﴿مَا حَرَّمَ در قوله: ﴿مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ الی آخر آیه و نهی در ﴿وَلَا تَقْتُلُوا... وَلَا تَقْرَبُوا... در ذیل آیه مزبور، دانسته است[۲۴].

نیز در معنای: ﴿وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ، فرموده: معنای آن تبعیت از آنان در امور خیر و دخول در اسلام و پیمودن طریق و راه آنان است[۲۵]. در معنای: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، فرموده: به معنای: «و أوصى بالوالدين إحسانا» است؛ چرا که معنای «قضی» و «اوصی» یکی بوده و هر دو امرند[۲۶]. همین‌طور در معنای احسان در آیه: ﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ، فرموده: یعنی پاداش در برابر احسان کسی که در دنیا احسان نموده (هر خیری که انجام داده)، چیزی جز احسان در آخرت نیست[۲۷]. و نیز درباره نسبت معنای عدل به احسان فرموده:گفته‌اند که عدل توحید است و احسان ادای واجبات. گفته‌اند: که عدل در افعال است و احسان در اقوال؛ گفته‌اند که عدل در نصف‌کردن و نصف‌خواستن است و احسان در نصف‌کردن و نصف‌نخواستن (کمتر از نصف را خواستن)[۲۸].

هم‌چنین علامه طباطبایی در معنای: ﴿تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ، فرموده: تسریح، در اصل در معنای چراگاه به‌کار می‌رود و این اطلاق از: سرحت الإبل اخذ شده است که به معنای آزادگذاشتن شتر برای چریدن است. بعد برای طلاق‌دادن زن عاریه گرفته شده است و به معنای عدم رجوع به او در زمان عده و به‌سر بردن بدون اوست تا آنکه زمان عده آن زن منقضی گردد[۲۹]. در تفسیر نمونه به نقل از تفسیر المنار فی قوله تعالی: ﴿أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتی‌که با «الی» ذکر شود، مفهوم آن نیکی‌کردن است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکی‌کردن به‌طور مستقیم و بدون واسطه است[۳۰]. و فی قوله تعالی: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، در معنای احسان آورده است: مطلق‌بودن احسان، هر گونه نیکی را در برمی‌گیرد و نکره‌بودن آن برای بیان عظمت است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان می‌کند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد محبت قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و فرمان قطعی و محکم را می‌رساند[۳۱].[۳۲]

احسان در تفاسیر

شیخ طوسی در تبیان فی قوله تعالی: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ، فرموده: احتمال دارد مراد از احسان صله ارحام بوده، پس احسان، عام در جمیع خلق باشد، و ایتای ذی‌القربی، امر به صله قرابت نبی(ص)، و ایشان کسانی هستند که خدای متعال در آیه: ﴿فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى[۳۳]، اراده آنان را نموده است[۳۴]. نیز فی قوله تعالی: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، فرموده: عامل در آن امر است؛ یعنی امر به احسان والدین می‌کند، و دلیل بر آن ﴿حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ... الخ الآیه است که معنای: أوصى بتحريمه و أمر بتجنبه، دارد[۳۵]. همین‌طور فی قوله تعالی: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، فرموده: و آن احسانی را که از آنان[۳۶] میثاق گرفت، این بود که نسبت به والدین آنچه را که بر اساس فرمانبرداری از آنان واجب شده، برای ایشان به‌جا آورد، از قبیل: کار نیکو نمودن، سخن خوب‌گفتن، نهایت فروتنی بر مبنای مهر و محبت‌داشتن نسبت به آنان، رحمت‌آوردن بر آنها، رأفت‌آوردن نسبت به آنان و دعای خیر نمودن در حقشان و انجام‌دادن آنچه از جانب خدای متعال نسبت به آنان مستحب است[۳۷].

طبرسی در مجمع‌البیان فی قوله تعالی: ﴿تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ، دو قول را ذکر نموده: یکی این که آن طلاق (در نوبت) سوم است و دوم آنکه ترک (همسر مطلقه) در زمان عده است تا معلوم گردد که عده به سر آمده. او این قول را روایت شده از امام باقر و امام صادق(ع) و نیز از سدی و ضحاک دانسته[۳۸]. زمخشری در کشاف فی قوله تعالی: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، فرموده: یا با احسان‌کردنتان به والدین به قدر توانایی و قدرت، حقیقت احسان را احسان کرده و یا باید احسان کنید.[۳۹] هم‌چنین فی قوله تعالی: ﴿وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ، فرموده: و باید قاتل بدل خون را به خوبی ادا نماید؛ به این که پرداخت را به امروز و فردا نیانداخته و حق اور اکم ندهد[۴۰].

نیز فی قوله تعالی: ﴿تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ، فرموده: به آن زن مطلقه مراجعه نکند تا عده معلوم باشد، یا نوعی به او مراجعه نکند که با آن بخواهد زمان عده را بر او طولانی کرده و به او ضرر برساند، و گفته‌اند: در طهر سوم، او را سه طلاقه کند[۴۱]. همین‌طور فی قوله تعالی: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، فرموده: و به پدر و مادر، با احسان حقیقی احسان کنید[۴۲]. فی قوله تعالی: ﴿إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا هم فرموده: به جز خوبی نه بدی را برای شما نخواسته‌ایم و به جز توفیق بین دو دشمن را، و مخالفت با تو و دشمنی با حُکمت را اراده نکرده‌ایم؛ پس با دعایت کار ما را گشایش بده[۴۳]. نیز فی قوله تعالی: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ فرموده: عدل، همان واجب است؛ زیرا خدای متعال در آن برای بندگانش معادل نمود. پس آنچه را در آن، بر آنان واجب قرار داد، پایین‌تر از طاقتشان است و احسان مستحب می‌باشد و البته، امر به هر دو متعلق است؛ زیرا در واجب به ناچارتفریط می‌شود، پس مستحب آن را جبران می‌کند[۴۴]. همین‌طور فی قوله تعالی: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا، فرموده: به پدر و مادر با نوع حقیقی احسان، احسان کنید و یا نوع احسان‌نمودن شما به والدین، حقیقی است[۴۵].

نیز فی قوله تعالی: ﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ، فرموده: ﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ در عمل، ﴿إِلَّا الْإِحْسَانُ در ثواب است. هر کس نیکویی کرد، به خویش نیکویی کرد، و هر کس بدی کرده، به خودش بدی کرده[۴۶]. شُبَّر در تفسیرش فی قوله تعالی: ﴿لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا الخ فرموده: والدین را گرامی بدارید و به آنان نیکویی کنید و سزاوارتر به قدردانی و تشکّر شما، محمد(ص) و علی(ع) است[۴۷]. هم‌چنین فی قوله تعالی: ﴿وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ، فرموده: یعنی بدون کاستی و معطل نمودن و امروز و فردا کردن، جانی (دیه را) به عافی بپردازد[۴۸].

نیز فی قوله تعالی: ﴿تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ، قول دوم مجمع‌البیان را نقل نموده است[۴۹]. فی قوله تعالی: ﴿إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا هم نظیر معنای مجمع‌البیان را در آیه مذکور بیان می‌کند[۵۰]. همین‌طور فی قوله تعالی: ﴿وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ، فرموده: معنای آن، پیروی از مهاجرین و انصار سابقین است که در جنگ بدر شرکت داشتند و به طرف دو قبله نماز گزاردند، یا آنان که پیش از هجرت، اسلام را اختیار کردند[۵۱]. نیز فی قوله تعالی: ﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ، فرموده: آیا جزای احسان در عمل(در زندگی دنیوی) جز پاداش احسان به ثواب (در آخرت است[۵۲]؟ علامه طباطبایی در المیزان فی قوله تعالی: ﴿أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ، فرموده: مطلوب در تقیید تسریح به احسان، نفی دریافت زوج از زوجه است بعض از آنچه را که بابت مهر به او عطا نموده[۵۳]. همین‌طور فی قوله تعالی: ﴿إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا هم فرموده: نزد پیامبر(ص) سوگند یاد می‌کنند که محاکمه را نزد طاغوت بردیم، نه به این جهت که به آنان تمایل و رغبتی داشته باشیم، بلکه به منظور قطع مشاجره بین طرفین درگیر منازعه[۵۴].

نیز فی قوله تعالی: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ، فرموده: آن، احسان به غیر بوده و به معنای خیر رساندن یا نفع‌رساندن به غیر است، نه بر سبیل جزا و مقابله، بلکه خیر رساندن به غیری است که ابتدا به آن، برای خدا و تبرّعاً باشد[۵۵]. فی قوله تعالی: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا هم فرموده: «إحساناً» عطف بر ﴿وَقَضَى رَبُّكَ است و این نشان می‌دهد که بعد از اعتقاد به توحید خدای متعال، احسان از واجب‌ترین واجبات است، و از این‌رو بعد از ذکر حکم توحید و مقدّم بر سایر احکام ذکر شده معدوده، آن را ذکر نموده است[۵۶].[۵۷]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. دانشنامه نهج البلاغه ج۱
  2. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن

پانویس

  1. و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید؛ سوره بقره، آیه:۸۳.
  2. اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید؛ سوره سجده، آیه:۷.
  3. بگو: ای بندگان من که ایمان آورده‌اید، از پروردگارتان پروا کنید! برای کسانی که در این جهان، نیکی ورزند نیکی خواهد بود و زمین خداوند پهناور است؛ جز این نیست که پاداش شکیبایان را بی‌شمار، تمام دهند؛ سوره زمر، آیه:۱۰
  4. ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است، سوره مائده، آیه:۲.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۸۹.
  6. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۴۴.
  7. «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
  8. «ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی)‌اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خون‌بها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.
  9. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  10. «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
  11. «پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.
  12. «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
  13. «و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
  14. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
  15. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان افّ مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  16. «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم» سوره احقاف، آیه ۱۵.
  17. «آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.
  18. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۴۵.
  19. «اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید» سوره اسراء، آیه ۷.
  20. مفردات، ص۱۱۸.
  21. مجمع‌البحرین، ص۵۰۳.
  22. مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۵.
  23. مجمع البیان، ج۳، ص۶۷.
  24. مجمع البیان، ج۴، ص۳۸۲.
  25. مجمع البیان، ج۵، ص۶۴.
  26. مجمع البیان، ج۶، ص۴۰۹.
  27. مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۸.
  28. مجمع البیان، ج۶، ص۳۸۰.
  29. المیزان، ج۲، ص۲۴۴.
  30. تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.
  31. تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴
  32. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۴۷.
  33. «یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.
  34. تبیان، ج۶، ص۴۱۹.
  35. تبیان، ج۴، ص۳۱.
  36. طبرسی در مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۰ فرموده: «و آن احسانی را که از امت ما میثاق گرفت».
  37. تبیان، ج۱، ص۳۲۹.
  38. مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۹.
  39. کشاف، ج۱، ص۲۹۳.
  40. کشاف، ج۱، ص۳۳۳.
  41. کشاف، ج۱، ص۳۶۶ – ۳۶۷.
  42. کشاف، ج۱، ص۵۲۶.
  43. کشاف، ج۱، ص۵۳۶.
  44. کشاف، ج۲، ص۴۲۴.
  45. کشاف، ج۲، ص۴۴۴.
  46. کشاف، ج۴، ص۴۹.
  47. تفسیر شبر، ص۳۲.
  48. تفسیر شبر، ص۶۹.
  49. تفسیر شبر، ص۹۰.
  50. تفسیر شبر، ص۲۴۰.
  51. تفسیر شبر، ص۳۴۳.
  52. تفسیر شبر، ص۱۰۸۳.
  53. المیزان، ج۲، ص۲۴۵.
  54. المیزان، ج۴، ص۴۳۰.
  55. المیزان، ج۱۲، ص۳۵۴.
  56. المیزان، ج۱۵، ص۸۳.
  57. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۴۹.