عطش در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
خط ۳: خط ۳:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عطش]]''' است. "'''[[عطش]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عطش]]''' است. "'''[[عطش]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عطش در قرآن]] | [[عطش در حدیث]] | [[عطش در معارف دعا و زیارات]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عطش در قرآن]] - [[عطش در حدیث]] - [[عطش در معارف دعا و زیارات]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">



نسخهٔ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۶

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عطش است. "عطش" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

به احساس میل به نوشیدن آب و نیاز طبیعت به آب، تشنگی گفته می‌شود. [۱] در کتاب‌های لغت معادل‌های عربی فراوانی برای آن ذکر شده است. [۲]

در قرآن واژه‌های زیر یا یکی از هم‌خانواده‌هایشان به معنای تشنگی به کار رفته‌اند: ظَمَأٌ[۳].[۴]، الْهِيمِ[۵].[۶]، يَلْهَث [۷].[۸]، لَوَّاحَةٌ [۹].[۱۰]

و در مواردی هم بدون استعمال واژه‌ای خاص، ترکیب کلمات و قراین موجود در کلام معنای تشنگی را می‌رسانند؛ مانند: كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ[۱۱]، وَاسْتَفْتَحُواْ وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاء صَدِيدٍ[۱۲]، افزون بر آن واژه‌هایی نظیر نوشاندن، سیرابی، باران و آب غالباً یادآور مفهوم تشنگی هستند: فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ[۱۳]، وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ[۱۴].

برخی واژه شناسان معاصر "ظَمَأ" را به معنای احساس سوزش درون بر اثر تشنگی و نه خود تشنگی دانسته‌اند؛[۱۵] همچنین "هُیام" حرکت در حال سرگردانی است که گاه به سبب تشنگی پدید می‌آید، بنابراین هیم (جمع أهْیَم و هَیْماء) به هر‌آنچه که بر اثر تشنگی یا سبب دیگری متحیرانه رفت و آمد می‌کند گفته می‌شود. [۱۶] بین "لَهَثان" و "عَطَش" نیز فرق قائل شده، لهثان را حالت شخص هیجان‌زده‌ای معرفی کرده‌اند که زبان و دهان خود را از شدت تشنگی به گردش درمی‌آورد و عطش را حالت اشتیاق به آب می‌دانند،[۱۷] بر این اساس برخی آیه فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ[۱۸] را به تشنگی مربوط دانسته‌اند. [۱۹] این در حالی است که صفت لَهَثان در خصوص سگ به حالت تشنگی او اختصاص ندارد و در هر حال زبان را از دهان بیرون افکنده که به این صفت او "لهثان" گفته می‌شود.

آیات قرآن غالباً در سه محور به مسئله تشنگی اشاره دارند:

  1. در رویدادهای تاریخی؛ مانند: مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۲۰].
  2. ‌به‌هنگام مرگ و در آخرت؛ مانند: فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ[۲۱].
  3. در تشبیه و تمثیل‌ها؛ مانند: وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۲۲].

وجود معادل‌های فراوان در مورد تشنگی و کاربرد فراوان مفهوم آن در قرآن به‌هنگام تبیین واقعیت‌های اخروی و تشبیه‌ها نشان‌ از‌ اهمیت این مفهوم در میان اعراب آن زمان‌دارد. ‌کمی آب و تشنگی در محیط خشک جزیرة‌العرب[۲۳]، اهتمام ادیان سامی به آب و نجات دادن تشنگان از هلاکت،[۲۴] خواندن نماز استسقا برای باریدن باران و نجات از تشنگی [۲۵] و نفرین‌های اعراب در مورد یکدیگر: "اَحَرّ الله صدره"، "سلّط الله عليه الحرّة تحت ‌القرّة" که کنایه از آرزوی عطش برای فرد نفرین شده‌اند [۲۶] گواه بر این مدعایند.[۲۷].

تشنگی در داستان‌ها و رویدادها

  1. آدم(ع) در بهشت برزخی خویش از هرگونه تشنگی و گرما در امان بود: وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى[۲۸].[۲۹]
  2. قوم بنی‌اسرائیل در بیابان گرفتار تشنگی شدند، از این رو به موسی شکایت و از او طلب آب کردند. او از خدا برای قومش درخواست آب کرد.[۳۰] خداوند به او فرمود: عصایت را به سنگ بزن، پس، از آن ۱۲ چشمه به تعداد قبیله‌های بنی‌اسرائیل جوشید: وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ[۳۱] آیه وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۳۲] هم با مضمونی شبیه آیه قبل به این مطلب اشاره دارد. برخی‌ روایات از سوگند موسی(ع) به حق اهل‌بیت پیامبراکرم(ص) برای درخواست آب سخن گفته‌اند.[۳۳] این معجزه را نهمین نعمت الهی بر بنی اسرائیل دانسته‌اند. فایده دنیوی معجزه ‌موسی(ع) رفع نیاز قومش هنگام تشنگی در بیابان و فایده اخروی آن دلالت بر وجود آفریدگار حکیم و پیامبری موسی بود. [۳۴]
  3. خداوند سپاهیان طالوت را به نهر آب و تشنگی آزمود. طالوت به همراه لشکر خود در گرمای شدید تابستان برای نبرد با جالوت از بیت‌المقدس خارج شد [۳۵] و در حالی که تنها اجازه نوشیدن یک مشت از آب رود را داشتند خداوند آنها را دچار تشنگی کرد. [۳۶] از آن میان شمار اندکی به دستور وی عمل کرده، سیراب شدند و سالم از نهر گذشتند؛ امّا متخلفان تشنه ماندند و از دشمن هراسیده، از نهر عبور نکردند. [۳۷] بعضی گفته‌اند: همگی از نهر گذشتند؛ ولی آنان که بیش از حد آب نوشیدند اظهار ناتوانی کرده، در جنگ شرکت نکردند: فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ[۳۸].[۳۹] مفسران برای این آزمون (ابتلا به نهر و تشنگی) سبب‌هایی بیان کرده‌اند. [۴۰] بعضی از مفسران، با رویکردی عرفانی نهر را تمثیلی از دنیا دانسته‌اند که نوشیدن بسیار از آن ذلت انسان [۴۱] و بازماندگی از آخرت را در پی دارد؛[۴۲] اما برخی دیگر این معنا را خلاف ظاهر آیه و تأویلی نادرست دانسته‌اند. [۴۳]
  4. در پی سرپیچی گروهی از مسلمانان از دستورهای پیامبر(ص) در جنگ تبوک آیه مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۴۴] نازل شد. خداوند ضمن توبیخ این افراد،[۴۵] مردم مدینه و اعراب اطراف آن را از نافرمانی پیامبر(ص) و مقدم داشتن خود بر ایشان باز می‌دارد و آنان را به تحمل سختیها ملزم می‌کند. در ادامه یادآور می‌شود که فرمان فوق از این روست که در برابر تحمل هرگونه تشنگی، گرسنگی یا هر مصیبت دیگری در راه خدا، اجر و پاداش خواهند گرفت. آیه لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۴۶]. نیز سخن از رحمت ویژه خدا نسبت به یاران پیامبر(ص) در جنگ تبوک به میان آورده است.[۴۷] آنان در گرمای شدید تابستان به سوی تبوک حرکت کردند؛ اما دچار سختی‌های فراوان شدند. در روایات فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ به سختی در آب (تشنگی)، زاد و مرکب تفسیر شده است. شدت تشنگی چنان بوده که اصحاب مجبور به کشتن شتران و استفاده از آب داخل شکم آنها شدند. در پی درخواست بعضی از صحابه و دعای پیامبر(ص) باران فراوان بارید و همگی سیراب شدند. [۴۸]
  5. در برخی از تفاسیر رِجْزَ الشَّيْطَانِ در آیه إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ[۴۹] به وسوسه شیطان در جنگ بدر و ترساندن یاران پیامبر(ص) از تشنگی تفسیر شده است. [۵۰]
  6. حرف «عین» در كهيعص[۵۱] به عطش امام حسین(ع) تأویل شده است[۵۲].[۵۳]

تشنگی در آخرت

  1. برخی آیات قرآن سخن از شراب‌های بهشتی به میان آورده است إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا[۵۴]، عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا[۵۵]؛ اما از سوی دیگر تشنگی و هرگونه سختی که از آثار جهان ماده است در بهشت وجود ندارد،[۵۶] بنابراین وجود نوعی میل به نوشیدن در میان بهشتیان، متفاوت با آنچه به عنوان تشنگی می‌شناسیم، ممکن است.
  2. آیه إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ[۵۷] نیز به ورود پیامبر(ص) و امت ایشان بر حوض کوثر برای فرو نشاندن عطش، قبل از رسیدن به مقام‌ کریم [۵۸] تفسیر شده است.
  3. بخشی از آیات، تشنگی شدید دوزخیان در برزخ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ[۵۹]، قیامت يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا[۶۰] هنگام ورود به جهنم وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا[۶۱] و عذاب فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ[۶۲] را تصویر کرده و صحنه‌های قبل و بعد از آن را بیان می‌کند.
  4. در برخی آیات از شیوه نزول عذاب بر ستمگران هنگام مرگ یاد شده است: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ[۶۳].[۶۴] بعضی روایات تفسیری عَذَابَ الْهُونِ را به تشنگی به هنگام مرگ و برخی دیگر تشنگی در قیامت [۶۵] معنا کرده‌اند. روایات دیگری نزول آیه را در مورد معاویه و بنی‌امیه و یاران آنها،[۶۶] مسیلمه،[۶۷] عبدالله بن سعد بن ابی سرح، مدعیان دروغین امامت، [۶۸] منکران آنچه خدا درباره آل محمد(ص) نازل کرده و ظالمان به حقوق اهل‌بیت پیامبر(ع) [۶۹] دانسته‌اند.
  5. آیه وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ[۷۰] نیز به سقایت داود(ع) در روز قیامت به هنگام عطش و گرمای شدید آن روز تفسیر شده است. [۷۱]
  6. در قیامت سیاهی چشم مجرمان از شدت تشنگی کبود رنگ گشته، با این حال محشور می‌شوند: يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا[۷۲].[۷۳] آنها بر اثر تشنگی شدید [۷۴] وارد جهنم می‌شوند تا آبی بنوشند؛ ولی از آب گوارا منع می‌شوند: وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا[۷۵].[۷۶] مفسران واژه وِرْدًا را به "عطاشاً" معنا کرده‌اند. حرکت آنها همراه با اهانت و کوچک شمردن و همچون حیوانات و شترانی است که به سوی آب رانده می‌شوند. [۷۷]
  7. الْوِرْدُ در يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ[۷۸] به آبی که حیوان و انسان تشنه بر آن وارد می‌شوند تفسیر شده‌است. [۷۹]
  8. اهل آتش پس از دیدن سختی‌ها و عذاب‌ها از بهشتیان تقاضای آب و نعمت می‌کنند تا عطش و شدت گرمای خود را فرو نشانند: وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ [۸۰][۸۱] بر‌اساس برخی روایات، اهل آتش تا ۴۰ سال پاسخی نمی‌شنوند و پس از آن با حالتی تحقیرآمیز به آنها گفته می‌شود: خداوند آن دو را بر کافران حرام کرده است: إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ[۸۲].[۸۳]
  9. دوزخیان (اصحاب شمال) بر اثر گرسنگی شدید از میوه زقوم و ضریع می‌خورند و دچار تشنگی شدید و حرارت می‌شوند. [۸۴] آنها به گمان برطرف کردن عطش خود از حمیم و صدید می‌نوشند: لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ [۸۵]؛ مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ[۸۶]؛ اما نه تنها تشنگیشان را رفع نمی‌کند، بلکه آن را شدت می‌بخشد: لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا[۸۷].[۸۸]؛ يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ[۸۹] برخی آیات هم از وارد شدن آنها به جهنم و نوشیدن از چشمه جوشان آن حکایت می‌کند: تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ[۹۰].[۹۱]
  10. آیه فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ[۹۲] برای تبیین عطش و شدت عذاب، آب آشامیدن اهل جهنم را به نوشیدن شتری تشبیه می‌کند که به مرض هُیام (احساس تشنگی پایان‌ناپذیر مبتلاست[۹۳]. در این بیماری شتر آن قدر آب می‌نوشد تا می‌میرد. [۹۴] بعضی الْهِيمِ را جمع "هَیام" به معنای شن‌ها و ریگ‌ها دانسته‌اند که آب را در خود نگه نداشته و می‌خورند (شنهای تشنه‌ای که سیراب نمی‌شوند). [۹۵] از نظر عرفا اهل دوزخ به سبب حبّ دنیا و رذایل اخلاقی دچار عطش نفس شده و بر اثر آرزوهای پست و مذموم تشنگیشان شدیدتر می‌شود و همانند شتر تشنه به سخت‌ترین درد تشنگی گرفتار می‌شوند. [۹۶]
  11. آیه وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا[۹۷] در بیانی تهدیدآمیز مردم را در انتخاب ایمان یا کفر مخیّر می‌کند و نتیجه انتخاب کفر را آتش و تشنگی شدید می‌داند. کافران در احاطه آتش به استغاثه و طلب آب می‌پردازند؛ اما جز تمسخر و آبی در نهایت حرارت (کالمهل) نصیبی ندارند[۹۸]. واژه يَسْتَغِيثُوا ممکن است از "غَوْث" به معنای طلب یاری یا از "غَیْث" به معنای درخواست باران باشد. [۹۹] روایات، یاوران ستمگران و کافران به ولایت اهل بیت(ع) را از مصادیق آیه شمرده و تشنگی آخرت را نتیجه ستم به خاندان پیامبر دانسته‌اند. [۱۰۰]
  12. در آیه‌ای دیگر به تغییر رنگ پوست اهل دوزخ از شدت تشنگی اشاره شده است: لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ[۱۰۱].[۱۰۲].[۱۰۳]

تشنگی در تمثیل‌های قرآن

  1. آیه وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۱۰۴] اعمال کافران را به سرابی در بیابان تشبیه می‌کند که انسان تشنه به گمان آب در پی آن می‌رود؛ ولی چون بدان نزدیک می‌شود درمی‌یابد که آنچه دیده هیچ واقعیتی نداشته و عطش او را برطرف نمی‌کند، زیرا کافر سعادت را نزد خدایان دیگر و انجام عمل برای آنان می‌پندارد، در حالی که هیچ فایده‌ای ندارند و سعادت و پاداش اعمال نزد خداوند است. [۱۰۵]
  2. در آیه لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ[۱۰۶] واقعیت دعا و درخواست مشرکان و بت‌پرستان که از غیر خدا درخواست می‌کنند، ضمن تمثیلی بیان شده است. آنها مانند تشنه‌ای دو دست خود را به سوی آب دراز می‌کنند تا آب را به دهان برسانند و موفق نمی‌شوند. آنچه را مشرکان می‌پرستند در دنیا و آخرت صدایشان را نمی‌شنود و خیر و شری به آنها نمی‌رساند[۱۰۷]. عرب هم کسی را که بیهوده تلاش می‌کند به کسی که مشتی آب در دست دارد مثال می‌زند.[۱۰۸] بعضی از مفسران تعبیر كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ را تهکّم به مشرکان و از باب تعلیق بر محال دانسته‌اند. این عبارت را چندگونه توضیح داده‌اند:
    1. مرد تشنه‌ای که بر کنار چاه نشسته و دست در چاه فرو می‌کند؛ ولی به آب نمی‌رسد و هیچ سودی نمی‌برد. [۱۰۹]
    2. کسی که آب را با اشاره و زبان به سوی خود می‌خواند تا به دهانش برسد؛ ولی آب قدرت پاسخ گفتن و رسیدن به دهان او را ندارد. [۱۱۰]
    3. تشنه‌ای که دو دست خود را از راه دور به‌سوی آب دراز می‌کند تا به آن برسد و بتواند خود را سیراب کند؛ ولی بر اثر دوری مسافت آبی به دست نمی‌آورد. [۱۱۱]
    4. انسان تشنه‌ای که دست در میان آب می‌گذارد و آب به دهانش نمی‌رسد، مگر اینکه دستان را طوری مشت کند تا آب در آن جای گیرد. [۱۱۲]
    5. کسی که دو دست خود را به سوی آب دراز می‌کند؛ ولی قبل از رسیدن آب به دهانش می‌میرد. [۱۱۳] بعضی روایات در ذیل آیه داستان تشنگی قابیل را در سرزمین احقاف پس از کشتن برادر با اختلاف در مضمون بیان کرده‌اند. [۱۱۴]
  3. آیه فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ[۱۱۵] با تمثیلی چگونگی تشنگی و نوشیدن اهل جهنم را تصویر می‌کند. بر‌اساس این آیه جهنمیان مانند شتران مبتلا به بیماری عطش ازآب سوزان می‌آشامند[۱۱۶]

افزون بر سه گروه آیات فوق برخی تفاسیر هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ[۱۱۷] را به آب گوارای برطرف کننده تشنگی [۱۱۸] معنا کرده‌اند؛ همچنین روایات، کسانی را که توانایی تحمل تشنگی را ندارند از مصادیق عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ [۱۱۹] برشمرده و روزه ماه رمضان را بر آنان واجب ندانسته‌اند[۱۲۰].[۱۲۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ‌فارسی، ج۱، ص۱۰۸۸؛ لغت‌نامه، ج۴، ص۵۹۱۶، «تشنگی».
  2. ر. ک: لسان‌العرب، ج۱، ص۷۴۵، «لهث»؛ ج‌۲، ص‌۲۹۱، «زنج»؛ ج‌۴، ص‌۴۵۱، «صرر».
  3. سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  4. مفردات، ص‌۵۳۹، «ظمأ»؛ مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۱۲۳ ـ ۱۲۴؛ معانی القرآن، ج‌۳،ص‌۲۶۸.
  5. سوره واقعه، آیه ۵۵.
  6. مفردات، ص‌۸۴۸، «هیم».
  7. سوره اعراف، آیه: ۱۷۶.
  8. مفردات، ص‌۷۴۸، «لهث».
  9. سوره مدثر، آیه ۲۹.
  10. مفردات، ص‌۷۵۰، «لوح».
  11. «چونان کسی که دو کف خود را به سوی آب می‌گشاید تا (آب) به دهانش برسد در حالی که نمی‌رسد؛ فراخوان کافران جز در گمراهی نیست» سوره رعد، آیه ۱۴.
  12. «و (پیامبران) گشایش خواستند و هر گردنکش ستیهنده‌ای نومید شد و پیش روی او دوزخ است و از زردابی به او می‌نوشانند» سوره ابراهیم، آیه ۱۵-۱۶.
  13. سوره حجر، آیه ۲۲.
  14. «و همان که به من می‌خوراند و می‌نوشاند» سوره شعراء، آیه ۷۹.
  15. التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۷۸، «ظمأ».
  16. التحقیق، ج‌۱۱، ص‌۳۱۰، «هیم».
  17. التحقیق، ج‌۱۰، ص‌۲۴۲ ـ ۲۴۳، «لهث».
  18. « او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی له‌له می‌زند و اگر او را وانهی (باز) له‌له می‌زند» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.
  19. غریب القرآن، ص‌۱۴۷ ـ ۱۴۸.
  20. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  21. «می‌نوشید چونان که شتران تشنه می‌نوشند» سوره واقعه، آیه ۵۵.
  22. «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.
  23. المفصل، ج‌۵، ص‌۷۶.
  24. المفصل، ج‌۷، ص‌۱۵۷.
  25. المفصل، ص‌۱۶۳.
  26. المفصل، ص‌۱۵۸.
  27. ملک محمدی، مهدی؛ مقاله «تشنگی»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  28. «و اینکه در آنجا تشنه نشوی و آفتاب‌زده نگردی» سوره طه، آیه ۱۱۹.
  29. جامع البیان، ج‌۱۶، ص‌۲۷۶؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۲۱؛ التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۷۹، «ظمأ».
  30. التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۹؛ مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۵۰؛ روح‌المعانی، ج‌۱، ص‌۴۲۷.
  31. «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنان‌که) هر دسته‌ای از مردم آبشخور خویش را باز می‌شناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.
  32. «و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به (آن) سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایه‌بان کردیم و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم (و گفتیم:) از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم می‌کردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.
  33. البرهان، ج‌۱، ص‌۲۲۶؛ الصافی، ج‌۱، ص‌۱۳۶.
  34. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۳، ص‌۴۳۴.
  35. تفسیر جلالین، ص‌۴۴.
  36. تفسیر بغوی، ج‌۱، ص‌۱۷۳.
  37. التبیان، ج‌۲، ص‌۲۹۵؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۱۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۹۵.
  38. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  39. تفسیر بغوی، ج‌۱، ص‌۱۷۳.
  40. التبیان، ج‌۲، ص‌۲۹۴؛ مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۶۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۵۱.
  41. تفسیر ابن عربی، ج‌۱، ص‌۱۴۱.
  42. تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۴۹۲.
  43. تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۵۱.
  44. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نهند و هیچ زیانی به دشمنی نمی‌زنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته می‌شود؛ بی‌گمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمی‌سازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  45. المیزان، ج‌۹، ص‌۴۰۳.
  46. «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.
  47. مجمع‌البیان، ج۵، ص۱۲۳؛ جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۱۰۳؛ روح المعانی، ج‌۱۱، ص‌۶۷.
  48. جامع البیان، ج‌۱۱، ص‌۷۵ ـ ۷۶؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۲۸۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۴۱۱.
  49. «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
  50. تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۹۳؛ روح المعانی، ج‌۹، ص‌۲۵۵.
  51. «کاف، ها، یا، عین، صاد» سوره مریم، آیه ۱.
  52. البرهان، ج‌۴، ص‌۳؛ الصافی، ج‌۳، ص‌۲۷۲.
  53. ملک محمدی، مهدی؛ مقاله «تشنگی»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  54. «نیکان از پیاله‌ای می‌نوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.
  55. «بر تن آنان جامه‌هایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراسته‌اند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک می‌نوشاند» سوره انسان، آیه ۲۱.
  56. التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۷۹، «ظمأ».
  57. «ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.
  58. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۴، ص‌۸۶.
  59. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
  60. «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد می‌آوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲.
  61. «و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.
  62. «می‌نوشید چونان که شتران تشنه می‌نوشند» سوره واقعه، آیه ۵۵.
  63. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
  64. التبیان، ج‌۴، ص‌۲۰۳؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۳۳۴؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۳ ـ ۴۵۴.
  65. مجمع‌البیان، ج۴، ص‌۵۱۹؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۳۷۰؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۱۱.
  66. البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۴.
  67. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۸.
  68. البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۳؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۳۶۹؛ مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۸.
  69. البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۴؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۱۱.
  70. «آنگاه ما آن کار او را آمرزیدیم و بی‌گمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود» سوره ص، آیه ۲۵.
  71. الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۱۶۸.
  72. «روزی که در صور دمیده شود و در آن روز گناهکاران را کبودچشم گرد می‌آوریم» سوره طه، آیه ۱۰۲.
  73. روح‌المعانی، ج۱۶، ص۳۸۱؛ جوامع‌الجامع، ج‌۲، ص‌۴۲؛ تهذیب اللغه، ج‌۸، ص‌۴۲۸.
  74. تفسیر بغوی، ج۳، ص۱۹۴؛ مجمع‌البحرین، ج‌۲، ص‌۲۷۵؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۳۴.
  75. «و گناهکاران را به سوی دوزخ، تشنه‌کام برانیم» سوره مریم، آیه ۸۶.
  76. مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۸۲۰؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۱۵۰.
  77. تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۵۳؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص‌۸۲۰؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۱۵۰.
  78. «او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد و بد آبشخوری است که بدان درمی‌آیند» سوره هود، آیه ۹۸.
  79. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۸۱.
  80. «و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! » سوره اعراف، آیه ۵۰.
  81. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۶.
  82. « خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۵۰.
  83. البرهان، ج‌۲، ص‌۵۵۶ ـ ۵۵۷.
  84. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۳؛ جوامع الجامع، ج۴، ص‌۵۶۵؛ روح المعانی، ج‌۲۷، ص‌۲۲۲.
  85. «از درختی می‌خورید که از زقّوم است دوزخیان از آن می‌خورند و شکم‌ها را از آن می‌انبارند آنگاه روی آن، آب داغ می‌نوشید» سوره واقعه، آیه ۵۲-۵۴.
  86. «و پیش روی او دوزخ است و از زردابی به او می‌نوشانند» سوره ابراهیم، آیه ۱۶.
  87. «در آن، نه خنکایی (می‌یابند) و نه آشامیدنی می‌چشند،» سوره نبأ، آیه ۲۴.
  88. جامع البیان، ج‌۷، ص‌۳۰۵؛ تفسیر بغوی، ج‌۴، ص‌۴۰۷؛ زادالمسیر، ج‌۸، ص‌۱۶۴ ـ ۱۶۵.
  89. «که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و چنین نیست که آن را فرو برد؛ و مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد امّا او مردنی نیست و عذابی بسیار سخت پیش روی اوست» سوره ابراهیم، آیه ۱۷.
  90. «از چشمه‌ای گرم (و جوشان) به آنان می‌نوشانند» سوره غاشیه، آیه ۵.
  91. مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۲۶.
  92. «می‌نوشید چونان که شتران تشنه می‌نوشند» سوره واقعه، آیه ۵۵.
  93. التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۱۷۵؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵، ص‌۲۸۹.
  94. مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۳۳۴.
  95. تفسیر صدر المتالهین، ج‌۷، ص‌۶۹ ـ ۷۰؛ مقاییس اللغه، ج‌۶، ص‌۲۶، «هیم».
  96. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۷۰.
  97. «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.
  98. التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۲۰؛ تفسیربغوی، ج۳، ص‌۱۳۳؛ روح المعانی، ج‌۱۵، ص‌۳۸۷.
  99. مفردات، ص‌۶۱۷، «غوث».
  100. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۳۲۶؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۳۱.
  101. «برگرداننده رنگ پوست است» سوره مدثر، آیه ۲۹.
  102. تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۷۸.
  103. ملک محمدی، مهدی؛ مقاله «تشنگی»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  104. «و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.
  105. التبیان، ج۷، ص۴۴۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۷؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۳۱.
  106. «دعوت راستین، او راست و کسانی که جز او را (به پرستش) می‌خوانند (آنها) به آنان هیچ پاسخی نمی‌دهند مگر چونان کسی که دو کف خود را به سوی آب می‌گشاید تا (آب) به دهانش برسد در حالی که نمی‌رسد؛ فراخوان کافران جز در گمراهی نیست» سوره رعد، آیه ۱۴.
  107. جامع‌البیان، ج‌۱۳، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۵۲۵؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۲۸ ـ ۶۲۹.
  108. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۳۰۰.
  109. الدرالمنثور، ج۴، ص۶۲۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۵۲۵؛ تفسیر بغوی، ج‌۳، ص‌۹.
  110. تفسیر مجاهد، ج‌۱، ص‌۳۲۶؛ التبیان، ج‌۶، ص‌۲۳۳؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۲۸.
  111. جامع‌البیان، ج‌۱۳، ص‌۱۷۰؛ روض‌الجنان، ج‌۱۱، ص‌۲۰۲‌ـ‌۲۰۳؛ مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۴۳۶.
  112. تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۳۰۱؛ تفسیر بغوی، ج‌۳، ص‌۹؛ جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۶۶۹.
  113. جامع‌البیان، ج‌۱۳، ص۱۷۱؛ مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۴۳۶.
  114. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۳۶۱؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۲۴۱؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۲۹.
  115. «می‌نوشید چونان که شتران تشنه می‌نوشند» سوره واقعه، آیه ۵۵.
  116. التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۱۷۵؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵، ص‌۲۸۹.
  117. « این نوشین گواراست که نوشیدنش خوشگوار است» سوره فاطر، آیه ۱۲.
  118. تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۲۲۴، ۴۱۴؛ روح المعانی، ج‌۱۹، ص۵۰؛ ج‌۲۲، ص‌۲۶۵.
  119. « بر آنان که به دشواری آن را بر می‌تابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی » سوره بقره، آیه ۱۸۴.
  120. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۹۸؛ فقه القرآن، ج‌۱، ص‌۱۸۵.
  121. ملک محمدی، مهدی؛ مقاله «تشنگی»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.