حقیقت علم معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==شناخت ماهیت علم==
==[[شناخت]] ماهیت [[علم]]==
*برای تبیین [[علم امام]]{{ع}}، شناخت ماهیت علم امری ضروری است. در میان فیلسوفان مسلمان [[ملاصدرا]] با رد دیدگاه‌های دیگران درباره علم کوشیده است اثبات کند علم از سنخ وجود است.  
*برای تبیین [[علم امام]]{{ع}}، شناخت ماهیت علم امری ضروری است. در میان [[فیلسوفان مسلمان]] [[ملاصدرا]] با رد دیدگاه‌های دیگران درباره علم کوشیده است [[اثبات]] کند علم از سنخ وجود است.  
*ویژگی‌های علم از نظر وی عبارتند از:  
*ویژگی‌های علم از نظر وی عبارتند از:  
:۱. علم امری وجودی است، نه عدمی؛  
:۱. علم امری وجودی است، نه عدمی؛  
:۲. وجود علم بالفعل است؛  
:۲. وجود علم بالفعل است؛  
:۳. وجود علم صرف فعلیت است و قوه در آن راه ندارد؛  
:۳. وجود علم صرف فعلیت است و قوه در آن راه ندارد؛  
:۴.علم، وجودی بسیط است و کثرت در آن راه ندارد.<ref>همان، ج۳ ،ص۲۹۷ .</ref>  
:۴. علم، وجودی بسیط است و کثرت در آن راه ندارد.<ref>همان، ج۳،ص۲۹۷.</ref>  
*همو در کتاب مبدأ و معاد پس از بیان چهار مقدمه درباره تعریف علم می‌گوید: «علم عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در علم حضوری است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل علم حصولی. <ref>ملاصدرا، ۱۳۸۲ ،ج۱ ،ص۲۸ .</ref> نکته ضروری دیگر آن است که از نظر [[ملاصدرا]] افزون بر اینکه علم از سنخ وجود است، وجود مطلقا عین علم و شهود است. بر همین اساس، وی معتقد است عرفا پذیرفته‌اند که تمامی موجودات عارف به خداوند و ساجد اویند. <ref>ملاصدرا، ۱۳۸۶ ،ج۸، ص۱۶۴ .</ref> تأکید بر یکسانی وجود و علم این نتیجه طبیعی را -که ملاصدرا نیز بر آن تأکید می‌کند- در پی دارد که علم همانند وجود حقیقی تشکیکی و دارای مراتب است: {{عربی|"کما أن الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت والتشکیک بالکمال والنقص فکذا صفاته الحقیقیه التی هی العلم والقدره... الخ"}} <ref>همان، ج۸ ،ص۱۱۷.</ref>. بنابر اصول پذیرفته شده که در جای خود اثبات شده است، در نظام هستی اصل و تحقق موجودات به وجود است، وجود حقیقی دارای مراتب می‌باشد و ضعیف‌ترین مرتبه وجود را هیولی نامیده‌اند و شدیدترین مرتبه وجود که پیراسته از هرگونه کاستی است و حقیقه الحقایق می‌باشد، وجود واجب است. فیلسوفان مسلمان، اثبات چنین وجودی را که صرف وجود و حقیقت محض است، برابر اثبات تمامی صفات کمالی که از جمله آنها علم مطلق است، می‌دانند.  
*همو در کتاب [[مبدأ و معاد]] پس از بیان چهار مقدمه درباره تعریف علم می‌گوید: «علم عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در [[علم حضوری]] است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل [[علم حصولی]]. <ref>ملاصدرا، ۱۳۸۲،ج۱،ص۲۸.</ref> نکته ضروری دیگر آن است که از نظر ملاصدرا افزون بر اینکه علم از سنخ وجود است، وجود مطلقا عین علم و [[شهود]] است. بر همین اساس، وی [[معتقد]] است عرفا پذیرفته‌اند که تمامی موجودات [[عارف به خداوند]] و ساجد اویند. <ref>ملاصدرا، ۱۳۸۶،ج۸، ص۱۶۴.</ref> تأکید بر یکسانی وجود و علم این نتیجه طبیعی را -که ملاصدرا نیز بر آن تأکید می‌کند- در پی دارد که علم همانند وجود [[حقیقی]] تشکیکی و دارای مراتب است: {{عربی|"کما أن الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت والتشکیک بالکمال والنقص فکذا صفاته الحقیقیه التی هی العلم والقدره... الخ"}} <ref>همان، ج۸،ص۱۱۷.</ref>. بنابر اصول پذیرفته شده که در جای خود اثبات شده است، در [[نظام هستی]] اصل و تحقق موجودات به وجود است، وجود حقیقی دارای مراتب می‌باشد و ضعیف‌ترین مرتبه وجود را هیولی نامیده‌اند و شدیدترین مرتبه وجود که پیراسته از هرگونه [[کاستی]] است و حقیقه الحقایق می‌باشد، وجود [[واجب]] است. فیلسوفان مسلمان، اثبات چنین وجودی را که صرف وجود و [[حقیقت]] محض است، برابر اثبات تمامی صفات کمالی که از جمله آنها [[علم مطلق]] است، می‌دانند.  
*دیدگاه عینیت وجود و علم سبب شده است که [[علامه طباطبائی]] به طور روشن و صریح تأکید کنند که تمامی موجودات عالم هستی وجود و علم را توأمان دارند: {{عربی|"ان العلم سارفی الموجودات مع سریان الخلقه فلکل منها حظ من العلم علی مقدار حظه من الوجود"}}<ref> طباطبائی، ۱۳۸۹ ،ج۱۳ ،ص۱۱۰.</ref>. هر موجودی به اندازه بهره‌مندی که از وجود دارد، از علم نیز بهره‌مند است. بر اساس این بیان، علم انسانی تابعی از وجود وی می‌باشد و هر چه سعه وجودی شخصی گسترده‌تر باشد، میزان آگاهی و علم وی نیز فزون‌تر می‌باشد. تا اینجا این حقیقت روشن می‌گردد که اگر در جهان وجودی مطلق و بی‌نهایت از جهت شدت وجود دارد، این موجود دارای علم مطلق است و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن، موجود مطلق توان بهره‌مندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست. [[علامه طباطبائی]] می‌گوید: {{عربی|"فلا مانع من فرض ممکن له علم بکل شیء او قدره علی کل شیء او حیاه دائمه مادام غیر مستقل الوجود عن االله سبحانه و لا منعزل الکون منه کما لا مانع من تحقق الممکن مع وجود موقت ذی أمد او علم او قدره متعلقین ببعض الاشیاء دون بعض، نعم فرض الاستقلال یبطل الحاجه الامکانیه و لافرق فیه بین الکثیر والقلیل کما عرفت، هذا من جهه العقل"}}. <ref>همان، ج۱۰، ص۲۱۲.</ref> دیدگاه یاد شده درباره وجود و اینکه هر موجودی به میزان سعه وجودی که دارد، از سایر صفات کمالی برخاسته از وجود نیز برخوردار است، مستظهر به اصول پذیرفته شده‌ای است که در جای خود استدلال و اثبات گردیده‌اند»<ref>[[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]؛ [[احمد مروی|مروی، احمد]]؛ [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳ ص  ۹و ۱۰.</ref>
*دیدگاه عینیت وجود و [[علم]] سبب شده است که [[علامه طباطبائی]] به طور روشن و صریح تأکید کنند که تمامی موجودات [[عالم هستی]] وجود و علم را توأمان دارند: {{عربی|"ان العلم سارفی الموجودات مع سریان الخلقه فلکل منها حظ من العلم علی مقدار حظه من الوجود"}}<ref> طباطبائی، ۱۳۸۹،ج۱۳،ص۱۱۰.</ref>. هر موجودی به اندازه بهره‌مندی که از وجود دارد، از علم نیز بهره‌مند است. بر اساس این بیان، علم [[انسانی]] [[تابعی]] از وجود وی می‌باشد و هر چه سعه وجودی شخصی گسترده‌تر باشد، [[میزان]] [[آگاهی]] و علم وی نیز فزون‌تر می‌باشد. تا اینجا این [[حقیقت]] روشن می‌گردد که اگر در [[جهان]] وجودی مطلق و بی‌نهایت از جهت شدت وجود دارد، این موجود دارای علم مطلق است و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن، موجود مطلق توان بهره‌مندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست. علامه طباطبائی می‌گوید: {{عربی|"فلا مانع من فرض ممکن له علم بکل شیء او قدره علی کل شیء او حیاه دائمه مادام غیر مستقل الوجود عن االله سبحانه و لا منعزل الکون منه کما لا مانع من تحقق الممکن مع وجود موقت ذی أمد او علم او قدره متعلقین ببعض الاشیاء دون بعض، نعم فرض الاستقلال یبطل الحاجه الامکانیه و لافرق فیه بین الکثیر والقلیل کما عرفت، هذا من جهه العقل"}}. <ref>همان، ج۱۰، ص۲۱۲.</ref> دیدگاه یاد شده درباره وجود و اینکه هر موجودی به میزان سعه وجودی که دارد، از سایر صفات کمالی برخاسته از وجود نیز برخوردار است، مستظهر به اصول پذیرفته شده‌ای است که در جای خود [[استدلال]] و [[اثبات]] گردیده‌اند»<ref>[[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]؛ [[احمد مروی|مروی، احمد]]؛ [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳ ص۹و ۱۰.</ref>
 
==چگونگی علم معصوم==
==چگونگی علم معصوم==
*درباره چگونگی علم امام{{ع}}، همواره اختلاف نظرهایی میان علمای امامیه وجود داشته است. از آن جمله می‌توان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن علم امام{{ع}} یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد.<ref>برخی از اندیشمندان در این‌باره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار برده‌اند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص ۳۰۶.</ref> ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در فلسفه دارند، بهتر است از به کارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که علم حضوری در فلسفه به علمی گفته می‌شود که معلوم با وجودش نزد عالم حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.</ref> این در صورتی است که آنچه بیشتر علما در بحث [[علم امام]]{{ع}} با عنوان حضوری و حصولی آورده‌اند، همان چیزی است که درباره علم فعلی و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن علم پیامبران{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}: بدین معناست که آنان همه چیز را می‌دانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است. مشروط بودن علم آنان به این معناست که علوم غیبی معصومین به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۲۹.</ref>
*درباره چگونگی علم امام{{ع}}، همواره اختلاف نظرهایی میان علمای امامیه وجود داشته است. از آن جمله می‌توان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن علم امام{{ع}} یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد.<ref>برخی از اندیشمندان در این‌باره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار برده‌اند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص ۳۰۶.</ref> ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در فلسفه دارند، بهتر است از به کارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که علم حضوری در فلسفه به علمی گفته می‌شود که معلوم با وجودش نزد عالم حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.</ref> این در صورتی است که آنچه بیشتر علما در بحث [[علم امام]]{{ع}} با عنوان حضوری و حصولی آورده‌اند، همان چیزی است که درباره علم فعلی و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن علم پیامبران{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}: بدین معناست که آنان همه چیز را می‌دانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است. مشروط بودن علم آنان به این معناست که علوم غیبی معصومین به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۲۹.</ref>

نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۹

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث علم معصوم است. "حقیقت علم معصوم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

شناخت ماهیت علم

  • برای تبیین علم امام(ع)، شناخت ماهیت علم امری ضروری است. در میان فیلسوفان مسلمان ملاصدرا با رد دیدگاه‌های دیگران درباره علم کوشیده است اثبات کند علم از سنخ وجود است.
  • ویژگی‌های علم از نظر وی عبارتند از:
۱. علم امری وجودی است، نه عدمی؛
۲. وجود علم بالفعل است؛
۳. وجود علم صرف فعلیت است و قوه در آن راه ندارد؛
۴. علم، وجودی بسیط است و کثرت در آن راه ندارد.[۱]
  • همو در کتاب مبدأ و معاد پس از بیان چهار مقدمه درباره تعریف علم می‌گوید: «علم عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در علم حضوری است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل علم حصولی. [۲] نکته ضروری دیگر آن است که از نظر ملاصدرا افزون بر اینکه علم از سنخ وجود است، وجود مطلقا عین علم و شهود است. بر همین اساس، وی معتقد است عرفا پذیرفته‌اند که تمامی موجودات عارف به خداوند و ساجد اویند. [۳] تأکید بر یکسانی وجود و علم این نتیجه طبیعی را -که ملاصدرا نیز بر آن تأکید می‌کند- در پی دارد که علم همانند وجود حقیقی تشکیکی و دارای مراتب است: "کما أن الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت والتشکیک بالکمال والنقص فکذا صفاته الحقیقیه التی هی العلم والقدره... الخ" [۴]. بنابر اصول پذیرفته شده که در جای خود اثبات شده است، در نظام هستی اصل و تحقق موجودات به وجود است، وجود حقیقی دارای مراتب می‌باشد و ضعیف‌ترین مرتبه وجود را هیولی نامیده‌اند و شدیدترین مرتبه وجود که پیراسته از هرگونه کاستی است و حقیقه الحقایق می‌باشد، وجود واجب است. فیلسوفان مسلمان، اثبات چنین وجودی را که صرف وجود و حقیقت محض است، برابر اثبات تمامی صفات کمالی که از جمله آنها علم مطلق است، می‌دانند.
  • دیدگاه عینیت وجود و علم سبب شده است که علامه طباطبائی به طور روشن و صریح تأکید کنند که تمامی موجودات عالم هستی وجود و علم را توأمان دارند: "ان العلم سارفی الموجودات مع سریان الخلقه فلکل منها حظ من العلم علی مقدار حظه من الوجود"[۵]. هر موجودی به اندازه بهره‌مندی که از وجود دارد، از علم نیز بهره‌مند است. بر اساس این بیان، علم انسانی تابعی از وجود وی می‌باشد و هر چه سعه وجودی شخصی گسترده‌تر باشد، میزان آگاهی و علم وی نیز فزون‌تر می‌باشد. تا اینجا این حقیقت روشن می‌گردد که اگر در جهان وجودی مطلق و بی‌نهایت از جهت شدت وجود دارد، این موجود دارای علم مطلق است و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن، موجود مطلق توان بهره‌مندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست. علامه طباطبائی می‌گوید: "فلا مانع من فرض ممکن له علم بکل شیء او قدره علی کل شیء او حیاه دائمه مادام غیر مستقل الوجود عن االله سبحانه و لا منعزل الکون منه کما لا مانع من تحقق الممکن مع وجود موقت ذی أمد او علم او قدره متعلقین ببعض الاشیاء دون بعض، نعم فرض الاستقلال یبطل الحاجه الامکانیه و لافرق فیه بین الکثیر والقلیل کما عرفت، هذا من جهه العقل". [۶] دیدگاه یاد شده درباره وجود و اینکه هر موجودی به میزان سعه وجودی که دارد، از سایر صفات کمالی برخاسته از وجود نیز برخوردار است، مستظهر به اصول پذیرفته شده‌ای است که در جای خود استدلال و اثبات گردیده‌اند»[۷]

چگونگی علم معصوم

  • درباره چگونگی علم امام(ع)، همواره اختلاف نظرهایی میان علمای امامیه وجود داشته است. از آن جمله می‌توان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن علم امام(ع) یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد.[۸] ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در فلسفه دارند، بهتر است از به کارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که علم حضوری در فلسفه به علمی گفته می‌شود که معلوم با وجودش نزد عالم حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود[۹] این در صورتی است که آنچه بیشتر علما در بحث علم امام(ع) با عنوان حضوری و حصولی آورده‌اند، همان چیزی است که درباره علم فعلی و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن علم پیامبران(ص) و ائمه(ع): بدین معناست که آنان همه چیز را می‌دانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است. مشروط بودن علم آنان به این معناست که علوم غیبی معصومین به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است»[۱۰]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

منابع

پانویس

  1. همان، ج۳،ص۲۹۷.
  2. ملاصدرا، ۱۳۸۲،ج۱،ص۲۸.
  3. ملاصدرا، ۱۳۸۶،ج۸، ص۱۶۴.
  4. همان، ج۸،ص۱۱۷.
  5. طباطبائی، ۱۳۸۹،ج۱۳،ص۱۱۰.
  6. همان، ج۱۰، ص۲۱۲.
  7. مصطفوی، سید حسن؛ مروی، احمد؛ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ۶۳ ص۹و ۱۰.
  8. برخی از اندیشمندان در این‌باره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار برده‌اند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص ۳۰۶.
  9. طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.
  10. علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۲۹.