عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عصمت امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عصمت امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


'''عصمت امام''' به معنای [[دوری امام از خطا]] و [[گناه]] است. با توجه به ادلۀ [[عقلی]] و [[نقلی]]، [[ائمه]]{{ع}} معصومند، زیرا سرپیچی از دستورات الهی و ارتکاب معاصی با تصدی منصب [[امامت]] منافات دارد. [[عصمت]] ایشان به دلیل قابلیت درونی و [[علم]] آنها به [[باطن]] [[گناه]] و [[زشتی]] آن است، منتها [[عصمت]] به معنای سلب [[اختیار]] نیست چراکه دوری از هر [[گناه]] و اشتباهی به خاطر [[علم]] ایشان به [[باطن]] [[اعمال]] [[قبیح]] است و [[علم]] داشتن ملازم با سلب [[اختیار]] نیست.
'''عصمت امام''' به معنای دوری امام از خطا و [[گناه]] است. با توجه به ادلۀ [[عقلی]] و [[نقلی]]، [[ائمه]]{{ع}} معصومند، زیرا سرپیچی از دستورات الهی و ارتکاب معاصی با تصدی منصب [[امامت]] منافات دارد. [[عصمت]] ایشان به دلیل قابلیت درونی و [[علم]] آنها به [[باطن]] [[گناه]] و [[زشتی]] آن است، منتها [[عصمت]] به معنای سلب [[اختیار]] نیست چراکه دوری از هر [[گناه]] و اشتباهی به خاطر [[علم]] ایشان به [[باطن]] [[اعمال]] [[قبیح]] است و [[علم]] داشتن ملازم با سلب [[اختیار]] نیست.


==معناشناسی [[عصمت]] امام==
==معناشناسی [[عصمت]] امام==

نسخهٔ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۹

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث عصمت و امام است. "عصمت امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عصمت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عصمت امام به معنای دوری امام از خطا و گناه است. با توجه به ادلۀ عقلی و نقلی، ائمه(ع) معصومند، زیرا سرپیچی از دستورات الهی و ارتکاب معاصی با تصدی منصب امامت منافات دارد. عصمت ایشان به دلیل قابلیت درونی و علم آنها به باطن گناه و زشتی آن است، منتها عصمت به معنای سلب اختیار نیست چراکه دوری از هر گناه و اشتباهی به خاطر علم ایشان به باطن اعمال قبیح است و علم داشتن ملازم با سلب اختیار نیست.

معناشناسی عصمت امام

واژه عصمت در لغت به معنای منع و امساک[۱] و در اصطلاح یک نیروی درونی حفاظت از گناه و مصونیت از اشتباه است که مایۀ اعتماد و اطمینان پیروان به درستی گفته‌ها و اعمال پیامبر، امام و انطباق آنها با دین حق و دین خداست و چون ائمه به خاطر قابلیت و لطف الهی می‌‌توانند چنین نیرویی را داشته باشند و از هر خطا و گناه مصون بمانند به ایشان معصوم می‌گویند، چنانکه امام سجاد در روایتی فرمودند: «امام از ما خانواده، باید معصوم باشد»[۲].[۳]

یکی از اعتقادات شیعه دربارۀ پیامبران و امامان، عصمت آنها از هرگونه خطا و اشتباه است، به این معنی که حجت‌های الهی، هادیان بشر و پیشوایان مردمند و هادی بودن امامان به معنای اقتدای به آنها در تمام موارد است لذا این نتیجه به دست می‌‌آید که ائمۀ هدی باید مصون از هرخطا، اشتباه و گناهی باشند. امیرالمؤمنین فرمودند: «اینکه خداوند به اطاعت پیامبر و اولی‌الامر فرمان داده است به این دلیل است که آنان پاک و معصومند و هرگز به معصیت خداوند فرمان نمی‌دهند»[۴].[۵]

باید توجه داشت بین عصمت و عدالت تفاوت وجود دارد چراکه صدور گناه از معصوم، به خاطر عدم انگیزۀ گناه، ممتنع است ولی صدور گناه از عادل محال نیست، چراکه انگیزۀ گناه در وجود عادل برقرار و ثابت است[۶].

چرایی عصمت امام

عصمت یک عمل خارق‌العاده نیست، بلکه با شناخت زیربنای عصمت می‌‌توان فهمید عصمت، مقولۀ عقلی است. عصمت عنایت خداوند برای عده ای از افراد است که به اوج قلۀ معرفت و تقوا رسیده باشند و خداوند متعال به همین دلیل به آنها چنین عنایت کرده که بتوانند باطن و زشتی گناه را ببینند و دیدن چنین زشتی‌هایی سبب شده است این افراد نه تنها به گناه نزدیک نشوند بلکه به فکر گناه هم نیفتند. مصداق بارز این افراد براساس آیات و روایات امامان معصومند.

لذا می‌‌توان مدعی شد مقولۀ عصمت یک مقولۀ عقلی است چراکه هیچ عاقلی با دانستن و دیدن به اینکه گناه کردن یعنی بازی با آتش و انجام این فعل یعنی سرنگونی در آتش، خودش را درگیر آن نمی‌کند[۷].

باید توجه داشت عصمت، ناشی از کثرت علم است و هر چه علم، قویتر و شدیدتر باشد، عمل نیز به مقتضای علم، قوی‌تر خواهد بود. معصوم به زشتی و قبح گناه، علم دارد و با توجه به این علم، ارتکاب معصیت، محال است و باید توجه داشت این علم، موجب سلب اختیار نخواهد شد[۸].

ضرورت عصمت امام

اثبات عصمت امام

شبهه تضاد میان ختم نبوت و عصمت امام

در معصوم بودن پیامبران الهی در میان اهل سنت و شیعه اختلافی نیست، زیرا پیامبران الهی در مقام دریافت وحی و تبلیغ آن باید مصون از هرگونه خطا و اشتباهی باشند؛ در غیر این صورت ابلاغ پیام الهی با مشکل مواجه می‌‌شود و مردم نمی‌توانند مطمئن باشند که پیام الهی را به درستی دریافت کرده‌اند؛ اما در مورد عصمت امامان بین اهل سنت و شیعیان اختلاف وجود دارد، چراکه اهل سنت معتقدند بعد از رحلت پیامبر همه شئون آن حضرت از جمله عصمت ایشان منقطع و با رحلتش معدوم شد به همین دلیل شیعیان را تخطه کرده و اعتقاد دارند عصمتی که شیعیان به امامان خودشان نسبت می‌‌دهند منافات با خاتمیت پیامبر دارد، زیرا ختم نشدن عصمت پیامبر به منزلۀ خاتمه نیافتن نبوت پیامبر است. بر همین اساس بعضی از روشن فکران دینی معتقد شدند چگونه می‌شود پس از پیامبر خاتم کسانی در آینده و به اتکای وحی و شهود سخنانی بگویند که نشانی از آنها در قرآن و سنت نبوی نباشد و در عین حال تعلیم و تشریع و ایجاب و تحریمشان در رتبه وحی نبوی بنشیند و عصمت و حجیت سخنان پیامبر را پیدا کند و خللی در خاتمیت پیامبر ایجاد نشود[۹].[۱۰]

پاسخ به این شبهه

در پاسخ به این اشکال از ادلۀ عقلی و نقلی استفاده شده است:

  1. ادلۀ عقلی:
    1. لازمۀ عصمت پیامبران، نفی عصمت از دیگران نیست: عصمت از صفات لازم نبوت و انبیا به شمار می‌آید و به تعبیری لازمۀ مقام انبیا است، اما به معنای سلب صفت مزبور در دیگران و ادعای انحصار آن در پیامبران نیست.
    2. ضرورت وجود معصوم بعد از پیامبر: ضرورت بعثت انبیا مقتضی ضرورت عصمت امام نیز است. به این بیان که خداوند برای راهنمای بشر از باب لطف و حکمت باید هادیانی از جنس انسان اما معصوم را به سمت مردم روانه کند و اگر این ارسال معصومانه از جانب خداوند انجام نگیرد موجب می‌‌شود ابلاغ پیام با خطا و اشتباه مواجه شود و این خلاف غرض یعنی هدایت انسان‌ها به وسیله ابلاغ پیام الهی است. چنین خلافی را می‌‌توان بعد از ختم نبوت پیامبر هم مشاهده کرد و آن در صورتی است که بعد از پیامبران هیچ معصومی وجود نداشته باشد که آیین الهی را تفسیر و شرح کند، بنابراین همانطور که مسئولیت ابلاغ پیام الهی به دست معصومی به نام پیامبر است؛ تفسیر و شرح دین الهی هم توسط معصومی به نام امام محقق می‌‌شود[۱۱].
  2. ادله قرآنی:
    1. گوهر امامت مقتضی عصمت:امامت مقتضی عصمت است چراکه امامت به تعبیر قرآنی مافوق نبوت است چنانکه در آیۀ ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۲]، به صراحت برتری مقام امامت نسبت به نبوت مشاهده می‌‌شود. آیه بیانگر این مطلب است که اعطای مقام امامت توسط خداوند برای حضرت ابراهیم بعد از مقام نبوت و بعد از گذراندن امتحان الهی حاصل شد. آن حضرت با رسیدن به مقام امامت تقاضای اعطای آن به نسلش را می‌کند که با پاسخ منفی خداوند مواجه می‌شود و دلیل آن را خداوند صدور ظلم از نسل حضرت ابراهیم ذکر می‌کند، بنابراین معلوم می‌شود مقام امامت با هر گونه ظلم و گناه قابل جمع نیست و دارندۀ آن باید معصوم باشد.
    2. برخی از آیات قرآن مجید به صراحت بر طهارت و عصمت ائمه دلالت دارد. آیۀ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۳] از آیات روشن در این موضوع است[۱۴].
  3. روایات نبوی:
    1. از روایات پیامبر اکرم(ص) که مشهور بوده و دلالت بر عصمت معصومین می‌‌کند حدیث ثقلین است: «إِنِّی‏ قَدْ تَرَکْتُ‏ فِیکُمْ‏ مَا إِنْ‏ أَخَذْتُمْ‏ بِهِ‏ لَنْ‏ تَضِلُّوا بَعْدِی‏ الثَّقَلَیْنِ وَاحِدٌ مِنْهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الْآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏‏‏‏‏»[۱۵]. این حدیث به صورت متواتر از فریقین نقل شده است. در این روایت اهل بیت عِدل و همطراز قرآن قرار داده شده و تصریح شده که آن دو از هم جدا شدنی نیستند و برای هدایت باید به هر دو تمسک کرد، چراکه در این صورت هرگز ضلالت و گمراهی برای شخص وجود نخواهد داشت. روشن است اگر عترت معصوم نباشند، هرگز نباید همطراز و عِدل قرآن شمرده و تأکید شود که تمسک به آن دو مصون از خطا ضلالت خواهد بود.
    2. همچنین در روایت دیگری فرمودند: «أَنَا وَ عَلِیٌ‏ وَ الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَیْنُ‏ وَ تِسْعَةٌ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَیْنِ‏ مُطَهَّرُونَ‏ مَعْصُومُون»[۱۶].[۱۷]
  4. روایات ائمه(ع):
    1. در روایتی امام علی محدودۀ عصمت را فراتر از پیامبر(ص) تفسیر می‌‌کند و معتقد است عصمت شامل "أولی الأمر" هم می‌‌شود: «فقط می‌‏بایست از خداوند و پیغمبرش و جانشینان او اطاعت کرد... و اینکه فقط به اطاعت جانشینان پیغمبر امر فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به گناه نمی‌کنند»[۱۸]. حضرت در جایی دیگر در مورد صفات معصومین فرمودند «خدای تبارک و تعالی ما را پاکیزه نمود و ما را بر خلقش گواه ساخت و در زمینش حجت نهاد و ما را همراه قرآن و قرآن را همراه ما قرار داد، نه ما از آن جدا شویم و نه او از ما جدا خواهد شد»[۱۹].
    2. امام کاظم(ع) به نقل از امام سجاد(ع) یکی از مؤلفه‌های امامت و امام را عصمت ذکر کرده و می‌‌فرماید: «امام از ما اهل بیت باید معصوم باشد و عصمت در ظاهر وجود کسی نیست که مشخص شود به همین دلیل، امام باید از طریق نص مشخص شود»[۲۰].
    3. همچنین در دعاهایی که از ائمه(ع) به دست ما رسیده به عصمت ایشان اشاره شده است چنانکه در زیارت جامعه کبیره آمده است: «عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً»[۲۱].[۲۲]

معصوم بودن امامان(ع)

عصمت امامان(ع) از اعتقادات مسلّم پیروان مکتب اهل بیت(ع) است. در گذشته به تفصیل، در این زمینه سخن گفتیم. اینجا به‌طور خلاصه می‌گوییم که امامان معصوم(ع) همانند پیامبران، معصوم‌اند. در سخنی از حضرت امام سجاد(ع) می‌خوانیم: "امامان از ما -دوازده امام- همگی معصوم‌اند"[۲۳][۲۴].

زیربنای "عصمتعنایت ذات مقدّس ربوبی است که این انوار الهی به اوج قلّه باور می‌رسند؛ باوری که زشتی گناه را می‌بینند، آیا آدم عاقلی حاضر می‌شود خاکروبه و کثافات را از زباله‌دان برداشته و بخورد؟! هیچ آدم باشعوری پیدا می‌کنید که دست خود را در آتش سوزان کرده و قطعات آتش را با دست خود بردارد و در میان دهان بگذارد؟! بی‌تردید نه، چرا؟! بنابراین، تمام عقلا در برابر این‌گونه کارها یک نوع "مصونیّت"، یا به تعبیر دیگر، "عصمت" دارند، البتّه اینها در حوزه‌ای محدود است، پیامبران و امامان، در برابر تمام گناهان چنین حالتی دارند، آنان به چشم، زشتی گناه را دیده و لمس می‌کنند، به این ترتیب، عوامل گناه در وجود معصومین(ع) محکوم به شکست است[۲۵].

بی‌اطّلاعی و جهل نسبت به مفاسد کارهای بی‌ارزش، لذّات و منافع آنی در نظر انسان، عدم توجّه به عواقب شوم اعمال زشت و عدم تسلّط بر نفس و محکوم بودن قدرت عقل در برابر نیروی شهوات، اینها عوامل گناه هستند، این عوامل در وجود آنان راهی ندارد[۲۶].

در آیات قرآن کریم و سخنان پیشوایان این معنا به تفصیل نقل شده است، به‌عنوان نمونه، یک آیه و یک روایت محضرتان تقدیم می‌داریم[۲۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع عصمت

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴؛ مفردات، ص۵۶۹ و ... .
  2. «الْإِمَامُ‏ مِنَّا لَا یَکُونُ‏ إِلَّا مَعْصُوماً»؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
  3. ر.ک: عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  4. «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ»؛ خصال، ج۱، ص۱۳۰.
  5. ر.ک: عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  6. ر.ک: قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۵۶.
  7. ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۱۴۶.
  8. ر.ک: قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۶۲.
  9. پاسخ عبدالکریم سروش به بهمن‌پور، سایت سروش و نیز آینه اندیشه، شماره۲، ص۸۴؛ محسن کدیور، «قرائت فراموش شده» مجله مدرسه، شماره۳، اردیبهشت۸۵،ص۹۶.
  10. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.
  11. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.
  12. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پيمان من به ظالمان نمى‏ رسد.» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  13. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  14. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.
  15. مسند احمد، ج۳، ص۵۹.
  16. بحارالانوار، ج۲۵ ص ۲۰۱، ینابیع الموده، ج۲ ص۳۶.
  17. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ – ۱۵۶.
  18. «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ... وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِه»؛‏‏‏‏‏‏‏‏‏ الخصال، ج ۱، ص ۶۶.
  19. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ - وَ جعل الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا یُفَارِقُنَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ کافی، ج۱، ص۱۹۱.
  20. «الْإِمَامُ‏ مِنَّا لَا یَکُونُ‏ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَتِ‏ الْعِصْمَةُ فِی‏ ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَیُعْرَفَ‏ بِهَا وَ لِذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً»؛‏ معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۳۱۲.
  21. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ۶۰۹.
  22. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.
  23. «الْإِمَامُ‏ مِنَّا لَا يَكُونُ‏ إِلَّا مَعْصُوماً»؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
  24. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۵.
  25. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۵.
  26. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۶.
  27. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۶.