سوره قدر در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های '''[[سوره قدر]]''' است. "'''[[سوره قدر]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سوره قدر در علوم قرآنی]]</div>
| موضوع مرتبط = سوره قدر
| عنوان مدخل  = [[سوره قدر]]
| مداخل مرتبط = [[سوره قدر در علوم قرآنی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
==مقدمه==

نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۴

مقدمه

نود و هفتمین سوره قرآن و بیست و پنجمین آن به ترتیب نزول با موضوع شب قدر، مکی یا مدنی بودن آن اختلافی است. این سوره را «قدر» می‌نامند؛ زیرا در آیه اول آن خداوند فرموده است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[۱].

دارای ۵ آیه، ۳۰ کلمه و ۱۱۲ یا ۱۱۴ حرف است. از نظر حجم از «مفصلات» و از گروه «اوساط» و از سوره‌های کوچک قرآن است که در ردیف سوره‌های جزء عم و در پایان حزب سوم جزء سی‌ام قرار دارد. سوره قدر از نزول قرآن در شب قدر، عظمت، فضیلت و برکات شب قدر که سرنوشت‌ساز است و شب نزول فرشتگان رحمت و رقم زدن سرنوشت انسان‌ها است، سخن می‌گوید[۲].

این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می‌کند و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می‌داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل می‌شوند. این سوره، هم احتمال مکی بودن را دارد و هم می‌تواند مدنی باشد و روایاتی که درباره سبب نزول آن از امامان(ع) و از دیگران رسیده خالی از تأیید مدنی بودن آن نیست. ضمیر در ﴿أَنْزَلْنَاهُ به قرآن برمی‌گردد و ظاهرش این است که: می‌خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به «انزال» کرده است که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است. آیه زیر هم مانند آیه مورد بحث می‌باشد که می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ[۳] که صریحاً فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم. پس مدلول آیات این می‌شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یک پارچه در یک شب معین و یکی هم به تدریج و در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه: ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا[۴] نزول تدریجی آن را بیان می‌کند و همچنین آیه: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا[۵][۶].

ابن عباس می‌گوید: خدا قرآن را یک بار در شب قدر از «لوح محفوظ» به آسمان دنیا فرود آورد، آنگاه آن را به تدریج در مدت ۲۳ سال بر پیامبر فرو فرستاد[۷].

همه روایات مختلفی که از ائمه(ع) وارد شده است متفقند که شب قدر تا روز قیامت باقی است و همه ساله تکرار می‌شود و نیز لیلة القدر شبی از شب‌های رمضان و نیز یکی از سه شب نوزده و بیست و یک و بیست و سه است، اما در منابع اهل تسنن، مانند تفسیر الدر المنثور روایات به طور عجیبی اختلاف دارند که به هیچ وجه نمی‌شود بین آنها را جمع کرد، ولی معروف بین اهل تسنن این است که شب قدر، شب بیست و هفتم ماه رمضان است و در آن شب بوده که قرآن نازل شده است.

میبدی نوشته است: ای خداوندی که یاد تو بیان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان، وصل تو زندگانی جان است و رستخیز نهان، ای خداوندی که به علم هر جایی و به ذات بر آسمان. قرب تو در دیدن است و اشارت در نفس و صحبت در جان ای خداوندی که در نهانی پیدایی و در پیدایی نهان. یافت تو روز است که خود برآید ناگاهان. یاونده تو نه به شادی پردازد نه به اندوهان سرگشته در کار. تو همچون: بی‌خبران مشتاق تو در کویت از شوق تو سرگردان، از خلق جدا گشته، خرسند به خلقان‌ها، ز سوز جگر چشمی، چون حلقه گوهرها، وز آتش دل آهی، چون رشته مرجان‌ها. ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[۸].

یک قول از اقوال مفسران در معنی این آیت آن است که: "انزلنا القرآن في شأن ليلة القدر و منزلت‌ها و تعظيم‌ها". می‌گوید: ما در تعظیم شب قدر از آسمان قرآن فرستادیم و به وحی پاک و پیغام راست عالمیان را از خیرات و برکات و منزلت و مرتبت این شب خبر دادیم. اندرین شب جنات عدن و فرادیس اعلی درها باز نهاده و ساکنان جنة الخلد بر کنگره‌ها نشسته و ارواح انبیا و شهدا در علیین فرا طرب آمده، نسیم روح ازلیت از جانب قربت به دل دوستان می‌دمد و باد کرم از هواء فردانیت بر جان عاشقان می‌وزد و ز دوست خطاب می‌آید که: "ليقم القانتون أين المستغفرون؟" کجايند جوانمردان شب‌خیزان که در آرزوی مواصلت ما بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق ما شربت بلا نوشیده‌اند؟ تا ما خستگی ایشان مرهم نهیم و اندرین شب قدر ایشان را با قدر و منزلت بازگردانیم! که امشب شب نواختن بندگان است، وقت قبول توبه عاصیان است، موسم و میعاد آشتی جویان است، هنگام ناز عاشقان و راز محبان است. همه شب داعیان را اجابت است، سائلان را عطیت است، مجتهدان را معونت است، مطیعان را مثوبت است، عاصیان را مغفرت است، محبان را کرامت است... و در خبر است که فریشتگان هر مؤمنی را که در نماز بود دست در دست نهند و بر وی سلام کنند، گویند: السلام عليك يا مؤمن و اگر بیرون از نماز بود، سلام کنند و اگر در خواب بود از دور به رحمت در وی نگرند. آن ساعت که چشم بنده مؤمن آب ریزد و موی‌ها بر اندام وی به پای شود، نشان آن است که جبرئیل دست در دست وی نهاده چندان رحمت بر مؤمنان قسمت کند که زیادت آید. جبرئیل گوید: خداوندا زیادتی رحمت را چه کنم؟ فرمان آید که: سزای کرم ما نبود که رحمتی که به خلق فرستادیم باز بریم آن را می‌دار تا غازیان، کافران را هزیمت کنند و فرزندان ایشان را اسیر آرند. آن فرزندان را ازین رحمت بهره بود تا به برکت این رحمت ایمان آرند. آنگه به وقت صبحجبرئیل آواز دهد که: یا معشر الملائکة الرحیل الرحیل، علَم‌ها بردارید تا بر آسمان به مقام معلوم خود باز شویم، فرمان آید از جبار عالم که برآمدن شما روا نیست که خفتگان امت محمد را سلام نکردید. قومی که هنوز در خوابند صبر کنید تا بیدار شوند و ایشان را سلام کنید. آن گه فریشتگان به وقت طلوع آفتاب به آسمان باز شوند به جای خویش حلقه حلقه بنشینند و یکدیگر را به تعجب باز می‌گویند که: حق جل جلاله امشب با امت محمد(ص) چه فضل کرد و چه نواخت بر ایشان نهاد! و از حق جل جلاله آن ساعت ندا آید که: ای مقربان درگاه و ای طاوسان مملکت و ای عابدان سدره، گواه باشید که از امت محمد(ص) هرکه مطیع بودند طاعات ایشان پذیرفتم و پسندیدم و هر چه عاصیان بودند معصیت ایشان آمرزیدم و ایشان را به مطیعان بخشیدم[۹].

در ادبیات و عرفان فارسی شب قدر، شبی است که عارف خدا را، به تجلی خاص مشرف می‌گردانند تا با آن تجلی، حبیب، قدر و مرتبه خود را به محبوب بشناساند. و آن وقت ابتدای وصول سالک به مقام اهل کمال در معرفت است. مطلع نور تجلی آفتاب روی اوست، لیلة القدری که می‌گویند هست آن، موی اوست[۱۰].

روزبهان بقلی، در توصیف شب قدر گفته است: خدای سبحانه هر سال به کرم و فضل خود، مرا از آن آگاه کرد و از عجایب قدرت خود آنچه را که می‌خواست به من نشان داد[۱۱].

عراقی، عارف بزرگ قرن ششم شب قدر را بقای سالک، در عین استهلاک به وجود حق تعالی تعریف کرده است: آن شب قدری که گویند اهل خلوت، امشب است باری این تأثیر دولت از کدامین کوکب است؟

از نظر ابن عربی، شب قدر، شبی است که انسان، متحقق به انسانیت خود، یعنی جامع صورت الهیه و حقایق کونیه می‌شود[۱۲].

به عقیده مولوی، پوشیدگی شب قدر به سبب این است که انسان به تکاپو بیفتد و همه شب‌های ماه رمضان را در حال مراقبه به سر برد تا بالاخره آن شب را بیابد و به مواهب آن برسد. شب قدر نشانه شایسته‌ای است از حقیقت که در دل خطاها و پندارهای نادرست نهفته است تا اهلیت و استعداد جان را در کشف حقیقت از راه جست‌وجوی توأم با شکیب بیازماید. صوفیان، شب قدر را به شبی اطلاق می‌کنند که سالک به تجلی خاصی تشرف می‌یابد تا با آن تجلی، قدر و مرتبه خود را نسبت به حضرت حق بشناسد و این ابتدای وصول سالک به مقام جمع است. همه شب‌های سال می‌تواند شب قدر باشد. به این معنی که اگر انسان به کمال خود برسد یعنی به مشاهده جمال حق نایل شود آن شب نسبت به او شب قدر محسوب می‌شود ولی نسبت به دیگران شب عادی است.

از جهت ساختاری آیه ﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[۱۳]، پیام مرکزی سوره قدر است. در تفسیر برهان از شیخ طوسی از ابوذر روایت آورده که گفت: به رسول خدا(ص) عرضه داشتم یا رسول الله آیا شب قدر، شبی است که در عهد انبیاء بوده و امر بر آنان نازل می‌شده و چون از دنیا می‌رفتند نزول امر در آن شب تعطیل می‌شده است؟ فرمود: نه بلکه شب قدر تا قیامت هست. «قدر» در معانی گوناگونی به کار رفته است؛ از جمله «تقدیر»[۱۴]؛ «تدبیر امور»[۱۵]؛ «تقسیم ارزاق»، «شرف» و «عظمت» [۱۶]. اما مطلق بودن کلمه «قدر»، آن را شایسته تطبیق بر تمام مقدرات ساخته و ﴿مِنْ كُلِّ أَمْرٍ[۱۷] (در ذیل سوره) شاهد تعمیم آن است. مولوی سروده است: تو لیلة القدری برو تا لیلة القدری شوی / چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو[۱۸].[۱۹]

منابع

پانویس

  1. «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.
  2. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص۱۲۶۶؛ تفسیر الجلالین، ص۸۱۵؛ کشف الاسرار.
  3. «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
  4. «و آن را قرآنی بخش‌بخش کرده‌ایم تا بر مردم با درنگ بخوانی و آن را خرده‌خرده فرو فرستاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۶.
  5. «و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستاده‌ایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.
  6. المیزان.
  7. مجمع البیان.
  8. «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.
  9. کشف الاسرار.
  10. نسیمی.
  11. مشارب الارواح، ص۲۹۲.
  12. المعجم الصوفی، ص۱۰۱۱.
  13. «شب قدر از هزار ماه بهتر است» سوره قدر، آیه ۳.
  14. مصباح.
  15. قاموس.
  16. تاج العروس.
  17. «برای هر کاری» سوره قدر، آیه ۴.
  18. کلیات شمس، غزل ۲۱۳۱.
  19. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره قدر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.