نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Admin(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۱۴ توسط Admin(بحث | مشارکتها)
آیا همه پیامبران(ع) علم غیب داشتهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
«همۀ علوم و از جمله علم غیب مختصّ به خداست و هیچکس و هیچ موجودی را در آن راه نیست، ولکن بالاستقلال و بالاصالة، و تمام علومی که از جانب خدا به غیر عنایت شده است افاضه از ناحیۀ او بوده و تمام موجودات هر یک در حدّ خود و به نوبۀ خود دارای علم هستند ولکن تَبعاً و به افاضۀ خدا و به اعطاء او. و در این صورت بین آیاتی که علم غیب را منحصر به خدا میداند، و بین آیۀ کریمه که رسولان را عالم به غیب میداند و بر غیب راه میدهد هیچگونه تنافی و تضادّی نیست. و نظیر این استقلال و تبعیّت، یا ذاتی و عرضی، و یا اصلی و ظِلّی، در عبارات قرآن کریم بسیار آمده است. همچون آیۀ: ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ﴾ }}،[۲] که دلالت بر حصر دارد؛ با آیه: ﴿حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا﴾ }}، [۳] و همچون آیۀ: ﴿فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا﴾ }}،[۴] که در این آیه علاوه بر خدا، عزّت را برای رسول خدا و برای مؤمنین معیّن نموده است و بنابراین علم غیب برای رسولان خداوند أمری ضروری و حتمی است و منافات با اختصاص آن به خدا ندارد»[۵].
«علم غیب مخصوص خداست پیامبران و امامان(ع) نیز با تعلیم خدا میدانند و این مخالف مخصوص بودن به خدا نیست، خداوند بسیاری از غیب را به رسول خودش آموخت، آن حضرت نیز به اوصیاء خودش تعلیم فرمود: هر وقت از آنها سؤال میشد که آیا علم غیب میدانید؟ جواب میدادند: نه، این علمی است که خدا به رسولش و او به ما تعلیم فرموده است»[۶].
«در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران(ع) و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق میکند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد. این آیات بر دو گروهند:
آیاتی که به طور کلی آگاهی پیامبران(ع) را از غیب، تصدیق میکند و میفرماید: خداوند پیامبران(ع) خویش را از امور پنهان، آگاه میسازد.
آیاتی است که به روشنی گواهی میدهد پیامبران(ع) در موارد مخصوصی، از غیب خبر دادهاند و یا برخی از بندگان خدا که پیامبر هم نبودهاند مانند مادر موسی (ع) با جهان غیب ارتباط پیدا کرده و از امور پنهانی آگاه شدهاند، و در حقیقت، آن نویدی که در آیات گروه اوّل داده شده که خداوند برخی از بندگان خود را از غیب آگاه میسازد در آیات گروه دوم جامه تحقق پوشیده و در پارهای از موارد از غیب خبر دادهاند و یا از غیب آگاه شدهاند.
این بود آیات گروه نخست که به طور کلی آگاهی پیامبران(ع) و فرستادگان و بندگان برگزیده او را تصدیق میکند و در صورتی که دقت شود در دلالت این آیات جای هیچ شک و شبههای نیست. البته برخی از دانشمندان، آیات دیگری را هم در این ردیف به شمار آوردهاند.(...)
آیات گروه دوم
در این بخش آیاتی عنوان میشود که به روشنی گواهی میدهند پیامبران(ع) و برخی دیگر از بندگان خدا در موارد مخصوصی از غیب خبر دادهاند و از امور پنهان از حس آگاه شدهاند و آن نویدی که در آیات گروه نخست وارد شده که خداوند پیامبران(ع) خود را از غیب آگاه میکند در این آیات جامه تحقق پوشیده و آن "امکان" به مرحله "فعلیت و تحقق" رسیده است.
از آیاتی که تا اینجا نقل شد به خوبی استفاده میشود که پیامبران الهی چون آدم، نوح، یعقوب، یوسف، صالح، داود، سلیمان، عیسی و پیامبر اسلام (ص) از غیب خبر داده اند»[۲۶].
«بدون شک پیامبران الهی رابطهای با علم غیب و جهان ماورای طبیعت، و به تعبیر دیگر رابطه ویژهای با خداوند متعال داشتهاند؛ و از آن طریق تعلیمات مخصوص و احکام و قوانین و فرمانهای الهی را دریافت کرده، و به امّتها میرسانیدهاند. اما این رابطه چگونه بوده است؟ مسألهای است بسیار پیچیده که آگاهی اجمالی بر آن آسان، ولی علم تفصیلی به آن بسیار مشکل است؛ چرا که افراد محروم از این رابطه هرگز نمیتوانند آن را دقیقاً در یابند؛ همان گونه که نابینایان مادرزاد اجمالا احساس میکنند که افراد بینا دارای حس دیگری هستند که به وسیله آن از تمام موجودات اطراف خود تا شعاع وسیعی آگاه میشوند؛ و رنگهای گوناگون، و انوار مختلف را درک میکنند؛ ولی این حس چگونه است و حقیقت رنگ و نور چیست؟ هرگز برای آنان مفهوم نخواهد شد»[۲۷].
«پیامآور و رسولی که خدا میفرستد خواه پیامبر باشد یا فرشته؛ عالم به غیب است منتها خدا او را عالم کرده است؛ و اگر نمیکرد، خودشان علم به غیب نمیداشتند و این همان نفیِ علم غیب ذاتی از غیر خداست. امّا اینکه دایره مغیبات، چقدر گسترده است، باید گفت بیگمان همه پیامبران یکسان نبودهاند ممکن است بعضی از انبیا(ع) و یا بعضی از اولیا خدا، علمهایی داشته باشند که دیگر انبیاء هم، نداشته باشند؛ دلیلی نداریم که هر کس که پیامبر شد به اندازه همه پیامبران و یکسان با همه، بر مغیبات آگاهی دارد؛ بلکه میتوان گفت برخلاف این معنا، دلیل داریم. حال این سؤال مطرح است که آیا ممکن است یک نبی یا غیر نبی، عالم به مغیبات باشد؟ عقلاً محال نیست؛ از آیات هم چیزی که این موضوع را نفی کند، بر نمیآید؛ زیرا هنگامی که دانستیم علم غیبی که مخصوص خداست علم غیب ذاتیاست حال، اگر خودش بخواهد که بندهای از بندگان شایستهاش علم به مغیبات پیدا کند، چه کسی یارایی دارد که جلوی آن را بگیرد؟ اینکه در برخی از روایات آمده است که بعضی از اولیاء خدا، جمیع ماکان و مایکون را میدانستهاند؛ به چه معناست؟ در برخی روایات به چنین مطالبی، اشاره شده است که آنها را ائمه اطهار؛ به خواصّ و نزدیکان خود میفرمودهاند و سفارش میکردهاند که به دیگران از آن جهت که ظرفیّت آن را نداشتهاند، نگویند زیرا ممکن میبود آنان توهّم کنند که چنین کسانی که چنان مقامی دارند؛ خدا هستند. از جمله روایتی میگوید: پیامبر اکرم(ص) به امام امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره کرده و فرمودهاند اگر ترس ازاین مطلب وجود نداشت که درباره او همان چیزی را بگویید که نصاری در باره حضرت مسیح(ع)، گفتهاند؛ مقامات او را برایتان شرح میدادم. چنانکه برخی، سرانجام قائل به خدایی امام شدند. همگان ظرفیّت درک همه مطالب را ندارند تنها برخی که خدا دلهایشان را برای ایمان آزموده است، صلاحیّت آنرا یافتند که ائمه، معانی دقیق را به آنها القاء فرمایند. برخی از اینگونه روایات که درز کرده و به برخی از خواصّ منتقل و سپس در کتابها نگاشته شده است، اشاراتی دارد که چیزهایی از آنها بر میآید؛ گرچه همانها نیز، در حدّ فهم ما نیست امّا در مورد آنها میتوانیم بیاناتی در حدّ تقریب داشته باشیم تا هنگام برخورد با آنها استیحاش نکنیم و گمان نورزیم که مخالف کتاب و سنّت است و باید آنها را طرد کرد»[۲۸].
«قرآن کریم به این پدیده در زندگی پیامبران و صالحان تصریح و تأکید کرده است. آنها به اذن خداوند علم غیب داشتهاند و از آن در راستای رسالت خویش استفاده کردهاند که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم:
۱. حضرت یوسف به برادرانش فرمود: ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا﴾ }}[۴۴] و خداوند از آنچه پس از آن اتفاق افتاد خبر میدهد: ﴿فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا﴾ }}[۴۵] ظاهر آیه بیانگر این است که حضرت یعقوب در اثر قدرت غیبیای که حضرت یوسف داشت و به کار برد، دوباره بینایی خود را به طول کامل به دست آورد. روشن است که باز گرداندن بینایی حضرت یعقوب مستقیماً توسط خداوند انجام نگرفت. بلکه به اذن او و توسط حضرت یوسف تحقق یافت. آنکه سبب بازگشت بینایی حضرت یعقوب گردید حضرت یوسف بود وگرنه به برادرانش دستور نمیداد که پیراهن او را ببرند و بر صورت پدرش بیفکنند، بلکه تنها کافی بود که دعا کند و از خدا این امر را بخواهد. این یک اقدام غیبی است که از یکی از اولیای خدا یعنی حضرت یوسف سر زده است. او به اذن خداوند جریان طبعیت را تغییر داد و هیچ کس توان این کار را ندارد مگر اینکه خداوند به او سلطه و قدرت غیبی بخشیده باشد.
۲. حضرت موسی با عصای خود بر سنگی زد و از آن دوازده چشمه جوشید: ﴿فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا﴾ }}[۴۶] حضرت موسی در جای دیگر نیز قدرت غیبی خود را به کار گرفته است: هنگامی که با عصای خود به دریا زد و دریا شکافته شد و دوازده مسیر خشک در کف دریا برای بنی اسراییل به وجود آمد تا از دریا عبور کنند. ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾ }}[۴۷] در این دو مورد حضرت موسی از قدرت غیبی خدادادی خود که به اذن و اراده خدا تحقق مییابد استفاده کرده است.
مفسران شیعه و سنی نوعا قسمت اول آیه کریمه، را دلیل بر بهرهمندی پیامبر از علم غیب دانستهاند و حتی برخی از مفسران بزرگ اهل سنت، نیز با تقسیم کردن رسول، به رسول ملکی و بشری، این آیه را دلیل بر داشتن علم غیب ملائکه نیز دانستهاند. در این آیه خداوند ابتدا خود را دانای به غیب معرفی کرده است و از آنجا که ذات احدیت علم مطلق را داراست، علم او علم لدنی است که قابل تعلیم و تعلم نیست. در قسمت بعدی آیه، خداوند حکیم خداوند از این حقیقت خبر داده است که وی چنین علمی را به کسانی که خداوند از آنها راضی باشد، عطا خواهد کرد. در قسمت سوم آیه، حتی مصداق آن افراد نیز روشن شده است، خداوند متعال مصداق آن افراد را رسولان خود معرفی کرده است. راجع به این آیه برخی از مفسران معاصر بر این باور هستند که پیامبر اکرم(ص) اولین صادر و مخلوق خداوند است، بنابراین او پیش از تمام خزائن غیب آفریده شده و درجه وجودی او مقدم بر همه اشیاء بوده و قهرا عالم به تمام آنها بوده است. حال چگونه ممکن است وی از غیب بی خبر باشد. به نظر میرسد این بیان، با صریح آیات قرآن کریم منافات دارد، چرا که خداوند پس از بیان برخی داستانهای اقوام پیشین خطاب به رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾ }}[۵۳]
از دیگر آیاتی که برای اثبات علم غیب پیامبران به آن استناد کرد، دو آیه زیر است:
﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ﴾ }}[۵۴] روشن است که پدیده وحی، چیزی غیر از حس و عقل است، از این رو فرد مورد وحی، عالم به غیب است و پیشتر نیز بیان شد که یکی از طرق رسیدن به علم غیب، وحی است.
اینکه گفته میشود انبیا و ائمه (ع) دارای علم غیب هستند؛ اوّلاً منظور این است که آنان مورد تعلیم خداوند متعال هستند و خداوند متعال آنها را بر هر چه خود از امور غیبی صلاح بداند آگاه میکند. لذا اگر در موردی برخی از انبیا (ع) اظهار بی اطّلاعی نمودند به این معناست که در آن مورد خداوند متعال آنان را از غیب آگاه نساخته است. کما اینکه در آیه ۶۷ و ۶۸ سوره طه که از آن سوال فرمودهاید حضرت موسی ترسید که مردم در اثر سحر ساحران فریفته شوند ولی خدا به او خبر داد که نگران نباش چرا که تو برتر و پیروز هستی. ثانیاً علم غیب داشتن انبیاء به این معنی نیست که آنان بر هر امر غیبی علم داشتهاند؛ بلکه هر کدام از آنان به حسب مرتبه خود عالم به برخی از امور غیبی بودهاند؛ و علم غیب آنها اغلب به عنوان یکی از معجزات آنها بوده است که گاه آن را به امر خدا ظاهر مینمودند تا نبوّت خود را اثبات نمایند.
«قرآن کریم در سوره مبارکه جن آیات ۲۶ و ۲۸ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا* لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا﴾ }} تصریح دارد که خداوند دانای به غیب است و احدی بر غیب او آگاه نخواهد شد، مگر پیامبری مرضی و پسندیده که خداوند از جلو و دنبال او فرشتگان را فوج فوج میفرستد و... پیامبران الهی با وحی که از مظاهر و مصادیق تام غیب مطلق است در ارتباط هستند و آنان به مرحلهای از کمال رسیدهاند که قهراً به بخشی از علم غیب با اذن الهی واقف هستند و در مورد ائمه (ع) همانگونه که در خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه و روایات دیگر آمده است آنان هم از طریق پیامبر اکرم (ص) و تعلیمی که از او داشتند با عالم غیب در ارتباط بوده و هستند و پیشگوییهای امام علی (ع) در مورد میثم تمار و حجر بن عدی و قنبر غلام آن حضرت و دیگران مشهور و معروف است و در تاریخ ضبط شده است»[۶۳].
↑«خدا شما را بر غیب مطلع نمیکند، ولی از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند پس به خدا و فرستادگان او ایمان بیاورید و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگار باشد پاداشی بزرگ برای شما است». سوره آل عمران، آیه ١٧٩.
↑«خدا دانای غیب است پس هیچ کس را بر غیب خویش آگاه نمیکند مگر بندگانی که مورد رضایت او باشند و آن بندگان عبارتند از فرستادگان او، و خدا برای فرستادگان خود از جلو و پشت سرشان، نگهبان قرار میدهد». سوره جن، آیه ٢۶ ٢٧.
↑«محمد (ص) دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست (علم غیب که بر او القاء میشود اگر صلاح باشد به شما میگوید و بخل نمیکند و از شما پوشیده نمیدارد)». سوره تکویر، آیه ٢۲ - ٢۴.
↑«خدا همه اسمها (حقایق موجودات) را به آدم آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، آنان گفتند: ما تو را تسبیح میکنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموختهای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو. هنگامی که آدم فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمانها و زمین آگاهم و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید میدانم. سوره بقره، آیه ٣١ - ٣٣.
↑«نوح گفت: پروردگارا از این کافران کسی را روی زمین باقی مگذار، زیرا آنان بندگان تو را گمراه میسازند و جز بدکار و ناسپاس از آنها به دنیا نمیآید». سوره نوح، آیه ٢۶ ٢٧.
↑«به نوح وحی شد که از قوم تو جز آنان که از پیش ایمان آوردهاند کسی هرگز ایمان نمیآورد، پس، از کارهای آنان محزون و غمگین مباش». سوره هود، آیه ٣۶.
↑«هنگامی که یوسف(ع) به پدرش یعقوب(ع) گفت: ای پدر! در عالم رؤیا و خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه بر من سجده میکنند، یعقوب (ع) گفت: ای پسر! خواب خویش را برای برادرانت مگو که با تو از در مکر و حیله وارد میشوند، شیطان دشمن آشکار انسان است. این چنین پروردگارت تو را برمیگزیند،و تعبیر رؤیا به تو میآموزد، و نعمت خویش را بر تو و خاندان یعقوب کامل میکند چنان که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق نعمت خود را کامل کرده بود. پروردگارت دانا و حکیم است». سوره یوسف، آیه ۴ - ۶.
↑«این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود، و همه خاندانتان را نزد من آورید. * و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید، من بوی یوسف را میشنوم».سوره یوسف، آیه ٩۳ و ٩۴.
↑«یوسف(ع) آنگاه که پدر و مادر و برادران خود را در برابر خود سجدهکنان دید گفت: پرورگارا به من سلطنت و فرمانروایی و تأویل احادیث و تعبیر خواب آموختی، ای آفریدگار آسمانها و زمین، تو در دنیا و آخرت ولیّ من هستی مرا مسلمان بمیران و به بندگان شایستهات ملحق کن». همان سوره، آیه ١٠١.
↑«هنگامی که یوسف(ع) زندانی شد دو جوان هم با او زندانی شدند یک روز یکی از آنها به یوسف(ع) گفت: خواب دیدم که انگوری میفشارم و دیگری گفت: خواب دیدم که نانی بر روی سر گذاردهام و پرندگان از آن نان میخورند و هر دو تعبیر خواب خود را از یوسف(ع) خواستند و گفتند ما تو را از نیکوکاران میبینیم یوسف در تعبیر خواب اوّلی فرمود: تو ساقی پادشاه میشوی و به دومی گفت: تو را به دار میزنند و مرغان هوا بخشی از سرت را میخورند...». همان سوره، آیه ٣۶ - ۴۴.
↑«فرمانروای مصر خوابی به شرح زیر دید: هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را میخورند. و هفت خوشه سبز در کنار هفت خوشه خشکیده قرار دارد. از خواب بیدار شد و تعبیر خواب خود را از اطرافیان خویش خواست سرانجام از یوسف (ع) تعبیر آن را خواستند. یوسف(ع) در تعبیر این خواب فرمود: هفت سال به طور متوالی کشت میکنید و هر چه درو کردید جز مقدار کمی که میخورید در خوشه بگذارید سپس هفت سال سخت پیش میآید. آنچه را که اندوختهاید مصرف میکنید و تنها اندکی را نگه دارید، پس از آن سال دیگری پیش میآید که در آن باران فراوان میبارد و مردم از قحطی نجات مییابند». همان سوره، آیه ۴٢-۴٩.
↑«حضرت صالح به قوم ثمود که برای دعوت آنان به راه خداپرستی برانگیخته شده و ناقهای به عنوان معجزه برای آنان آورده بود گفت: ای قوم! این شتر خدا است که معجزهای برای شما میباشد بگذارید او در زمین خدا چرا کند و به او بدی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا میگیرد. امّا آن مردم به سخن صالح (ع) اعتنا نکردند و آن شتر را کشتند و خود را مستوجب خشم و عذاب الهی کردند در این هنگام صالح آنان را هشدار داد که پس از سه روز عذاب الهی آنان را خواهد گرفت و اینطور گفت: فقط سه روز در خانههای خود به سر برید و بدانید وعده الهی دروغ نیست». سوره هود ، آیه ۶۴ و ۶۵.
↑«سلیمان وارث داود شد و گفت: ای مردم! خدا زبان پرندگان را به ما آموخته است و از همه چیز به ما داده است اینها (برای ما) فضیلت و برتری آشکار است». سوره نمل، آیه ١۶.
↑«تا این که سپاهیان سلیمان (ع) به وادی مورچگان رسیدند. مورچهای گفت: ای مورچگان به لانههای خود بروید تا سلیمان و سپاهیان او از روی غفلت شما را لگدکوب نکنند. سلیمان از گفتار آن مورچه لبخندی زد و خندان شد». همان سوره، آیه ١٨ و ١٩.
↑«سلیمان گفت : چرا هدهد را نمیبینم؟ مگر او غایب است؟...کمی بعد، هدهد آمد و به سلیمان گفت: چیزی دیدهام که تو ندیدهای و برای تو از "سبا" خبری درست و یقینی آوردهام...». همان سوره، آیه ٢٠ ٢٢.
↑«و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید». سوره آل عمران، آیه ۴٩.
↑«مسیح (ع) میگوید: ای فرزندان اسرائیل! من پیامبر خدا به سوی شما هستم و تورات موسی را تصدیق میکنم و به آمدن پیامبری که پس از من خواهد آمد و نامش احمد است شما را بشارت و مژده میدهم». سوره صف، آیه ۶.
↑«پیامبر گرامی اسلام (ص) ، رازی را به یکی از همسران خود گفت (و به او سفارش کرد که آن راز را فاش نکند) ولی او، راز پیامبر را به دیگری گفت، خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش، راز او را به دیگری گفته است پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگری گفته امّا به قسمتی از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد یعنی به همسرش گفت از رازی که به تو سپردم فاش ساختهای؟ همسرش او را تصدیق کرد و پرسید چه کسی تو را از این جریان آگاه ساخت؟ پیامبر (ص) فرمود: «نَبَّأَنی العَلیمُ الخَبیرُ»؛ خدای دانا و آگاه مرا باخبر ساخت». سوره تحریم، آیه ۳.
↑ «إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَبَارًا؛ که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه میکنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمیآورند. پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر که را به خانه من با ایمان درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز و ستمگران را جز تباهی میفزای؛ سوره نوح، آیه ۲۷ - ۲۸».
↑«وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ؛ و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه ۷۵».
↑«قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛ یاد کن آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بیگمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از دانش خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه ۴ - ۶».
↑«وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللَّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ؛ و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب میدیدم که شراب میاندازم و دیگری گفت: من در خواب میدیدم که روی سرم نان میبرم، پرندگان از آن میخورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران میبینیم. یوسف گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمیرسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه میکنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهادهام و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی میکنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمیگزارند. ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟ شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند. ای دو یار زندان! اما تعبیر خواب یکی از شما این است که به سرور خود باده مینوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر میخواستید قطعی شده است؛ سوره یوسف، آیه ۳۶ - ۴۱».
↑«وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ؛ و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانهای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد. امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانههای خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعدهای بیدروغ است؛ سوره هود، آیه ۶۴ - ۶۵».
↑«وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ؛ و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز بهرهای بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است. و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و آنگاه همه آنان را به هم پیوستند. تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند. سلیمان از گفتار آن مور خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور؛ سوره نمل، آیه ۱۶ - ۱۹».
↑«وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل میفرستد، تا بگوید که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹ »
↑«وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ؛ و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید. و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه ۲۳- ۲۴ ».
↑«الم غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛ الف، لام، میم رومیان شکست خوردند در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز میگردند در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد میشوند به یاری خداوند که هر کس را بخواهد یاری میرساند و او پیروزمند بخشاینده است؛ سوره روم، آیه ۱ - ۶ ».
↑«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از گزند مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند؛ سوره مائده، آیه ۶۷ ».
↑«فَإِن رَّجَعَكَ اللَّهُ إِلَى طَائِفَةٍ مِّنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخْرُجُواْ مَعِيَ أَبَدًا وَلَن تُقَاتِلُواْ مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُم بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُواْ مَعَ الْخَالِفِينَ؛ و اگر خداوند تو را نزد دستهای از آنان باز گرداند و آنها از تو اجازه بیرون آمدن با تو را خواستند بگو: هرگز، هیچگاه با من بیرون نخواهید آمد و همراه من با دشمنی جنگ نخواهید کرد؛ نخست بار شما خود کنارهجویی از جهاد را پسندیدید بنابراین با واپسماندگان، کنار بنشینید؛ سوره توبه، آیه ۸۳ ».
↑«يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ برآنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمیخواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند. اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه ۳۲ - ۳۳ ».
↑در این زمینه ر . ک مفاهیم القرآن ج ۳ (معالم النبوة فی القرآن الکریم) از ص ۳۸۷ تا ۴۲۸.
↑«این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود»؛ سوره یوسف، آیه ۹۳
↑«چون مژدهرسان آمد، آن (پیراهن) را بر رخسار وی افکند و او بینا گشت»؛ سوره یوسف، آیه ۹۶
↑«گفتیم: با چوبدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید»؛ سوره بقره، آیه ۶۰.
↑«آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود»؛ سوره شعرا، آیه ۶۳.
↑« =و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است. * و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند. * تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند. * (سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم»؛ سوره نمل، آیه ۱۶-۱۹.
↑«و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم میوزید و ما به هر چیزی داناییم»؛ سوره انبیا، آیه ۸۱.
↑« و چون موسی به نزد قومش خشمگین اندوهناک بازگشت گفت: در نبودن من از من بد جانشینی کردید؛ آیا از فرمان پروردگارتان پیش افتادید؟! (این بگفت) و الواح را فرو افکند و سر برادرش را گرفت، به سوی خود میکشید. (برادرش) گفت: ای فرزند مادرم! این قوم مرا ناتوان شمردند و نزدیک بود مرا بکشند پس دشمنان را به سرزنش من برنیانگیز و مرا با گروه ستمبارگان مگمار!»؛ سوره اعراف، آیه۱۵۰.
↑« و (یاد کن) آنگاه را که موسی به شاگرد خود گفت: پا از رفتن باز نکشم تا به جای به هم پیوستن دو دریا برسم یا آنکه روزگاری دراز راه بپیمایم.- و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت-و چون (از آنجا) گذشتند، (موسی) به شاگرد خود گفت: چاشتمان را بیاور که به راستی از این سفر خویش خستگی دیدهایم»؛ سوره کهف، آیه۶۰و۶۱و۶۲.
↑«گفت: (خیر) بلکه شما بیفکنید! ناگهان از (اثر) جادوی آنان به نظرش آمد که ریسمانها و چوبدستهایشان میشتابد- پس، موسی در خویش ترسی یافت-گفتیم: نترس! که بیگمان این تویی که برتری»؛ سوره طه، آیه۶۶و۶۷و۶۸.
↑«و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانستهای، تو آنچه در درون من است میدانی و من آنچه در ذات توست نمیدانم، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی»؛ سوره مائده، آیه۱۱۶.
↑«و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید»؛ سوره آل عمران، آیه۴۹.