همکاری با حاکم جائر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

حرمت همکاری با حاکم جائر

روایات بسیاری همکاری با ستمگران را منع کرده است. پیامبر(ص) قدم زدن و راه رفتن با ظالم را جرم دانسته است[۱]. در روایت دیگری به نقل از پیامبر(ص) آمده است: “کسی که به قصد کمک به ظالم حرکت کند؛ در حالی که می‌داند وی ظالم است، به تحقیق از اسلام خارج شده است”[۲]. در روایت دیگری، کمک به ستمگر برابر با بیزاری و برائت از ذمه خداوند و پیامبر(ص) شمرده شده است[۳]. روایات بسیاری نزدیک به این مضمون، در کتب روایی آمده است[۴]. امام سجاد(ع) از همراهی با گنهکاران و همکاری با ظالمان پرهیز داده‌اند: “از همراهی با گنهکاران و کمک به ظالمان برحذر باشید”[۵]. بنابر برخی روایات، چنین عملی برائت از دین شمرده شده است. پیامبر(ص) در این باره فرمودند: “کسی که بیعتی را بشکند، یا پرچم گمراهی را بلند کند، یا علمی را پنهان نماید، یا مالی را محصور کند، یا به ظالمی در ظلمش یاری رساند، درحالی که می‌داند او ظالم است، از اسلام دور شده است”[۶]. از دیدگاه شیعه، هر نوع همکاری با نظام ظلم و جور - هرچند بسیار کم - همچون گردآوری قلم و دوات حرام است و حکم عضویت در چنین نظامی را دارد. دلیل این مسئله آن است که در صورت نبودن چنین افرادی به منزله اعوان الظلمه، یا نظام ظلم مستقر نمی‌شد یا استمرار نمی‌یافت. پس استقرار و استمرار چنین نظام‌هایی، مرهون همکاران آنهاست. در روایات فراوانی این مسئله مذموم شمرده شده است. در روایتی، امام صادق(ع) همکاری با نظام جور را به مثابه خود ظلم دانسته است. ظالم و یاور وی در ظلم و نیز کسی که به ستم او رضا می‌دهد، هر سه در ظلم شریک‌اند[۷]. از نسبت دادن برخی از نصوص برداشت می‌شود که نه تنها همکاری در اعمال ستمگرانه با نظام جور حرام است، بلکه همکاری با حاکمان جائر - حتی در اعمالی که ظلم نیست - حرام و گناه کبیره است.

امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: “کسی که اسم خود را در دیوان جباران از فرزندان فلانی ثبت کند، خداوند او را روز قیامت به حالت سرگردانی محشور می‌کند”[۸]. یا در روایت دیگری آمده که امام صادق(ع) به یونس بن یعقوب فرمود: “حتی در بنای مسجد نیز آنان را یار و یاور مباش”[۹]. در روایت دیگری امام صادق(ع) می‌فرماید: “من دوست ندارم گرهی برای آنان بزنم یا در مشک آب را محکم ببندم؛ در حالی که در مقابل این عمل، مدینه مال من باشد. نه، نه، من حاضر نیستم قلم او را در مرکب بزنم. همانا اعوان و یاران ظالمان در روز قیامت در خیمه‌ای از آتش هستند تا خدای تبارک و تعالی به حساب مردم رسیدگی کند”[۱۰]. در روایت دیگری پیامبر(ص) می‌فرماید: “روز رستاخیز ندایی بلند می‌شود که کجایند همکاران ستمگران و آنان که برایشان دواتی آماده کرده و یا کیسه‌ای بسته و یا قلمی مهیا نموده‌اند؟ همه را با ستمگران محشور کنید”[۱۱]. در روایت دیگری، کمک به سلاطین ستمگر، کفر دانسته شده است، و عامل آن در آتش جهنم فرو خواهد رفت. سلیمان جعفری می‌گوید: از امام رضا(ع) پرسیدم: “نظر شما درباره اعمال سلطان چیست؟” ایشان در پاسخ فرمود: “ای سلیمان! همراهی و همکاری و کوشش برای برطرف کردن نیازهای آنان مساوی با کفر است، و نگاه کردن به آنان [[[تقلید]] از آنان] عمداً، از گناهان کبیره‌ای است که مستحق آتش جهنم است”[۱۲]. به هر حال، روایات بسیاری در متون روایی شیعه وجود دارد که همکاری با دستگاه جور را جایز نمی‌داند؛ زیرا همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، همکاری با حکام جور موجب بقای آنان است و در نتیجه، زمینه سلطه هرچه بیشتر آنان را فراهم خواهد کرد[۱۳].

بررسی اقوال فقها

حرمت یاری‌رسانی به ظالمان و همکاری با ایشان، یکی از مباحث مهم در فقه سیاسی شیعه است. اغلب فقهای شیعه این کار را در کتاب مکاسب با عنوان “معونة الظالمین”، یکی از مکاسب محرمه شمرده‌اند. مرحوم شیخ انصاری این مبحث را در ردیف بیست‌و‌دومین حرام آورده است. از نظر شیخ انصاری، همه فقهای شیعه در این بحث، یعنی حرمت معونة الظالمین هم‌نظرند، و یاری‌رسانی به ظالمان را از جمله گناهان کبیره دانسته‌اند[۱۴]. در اینکه مراد از معونة الظالمین چیست، و آیا به معنای کسی است که تنها به خود ظلم می‌کند یا شامل ظلم‌کننده به غیر خود نیز می‌شود، و یا تنها مراد از آن حکام جائر است، میان فقها اختلاف‌نظر وجود دارد. اما ایروانی در حاشیه خود بر مکاسب از سخنان شیخ چنین برداشت کرده است که در این بحث تنها مورد اخیر مراد شیخ و دیگر فقهاست. بنابراین مقصود شیخ از این بحث، تنها همان موضوع بحث ما، یعنی کمک به حکام جائر است[۱۵]. گرچه فقهای شیعه درباره حرمت اصل همکاری هم‌نظرند، بر سر موارد و جزئیات آن اختلاف‌نظر دارند؛ برای مثال مرحوم صاحب جواهر دراین‌باره میان حاکم جائر شیعه و اهل سنت تفاوت و تفصیل قایل شده است[۱۶]. همچنین مرحوم شیخ انصاری درباره دایره شمول آن، که آیا تنها شامل محرمات می‌شود یا شغل‌های غیر محرم همچون خیاطی و بنایی را نیر در بر می‌گیرد، نظری خلاف مشهور دارد. ایشان همکاری با ظالمان و یاری رساندن به ایشان را در دو مورد حرام دانسته است: مورد اول کمک به ظالمان و همکاری با آنها در ظلم، که نظریه مشهور فقهای امامیه است؛ مورد دوم که خاص نظر ایشان و برخی فقهای دیگر است، همکاری و مشارکت در امور مباح ظالم است که اگر چه حرام نیست، شخص همکار، با انجام این امور از اعوان و عمال وی به شمار می‌آید؛ همچون خیاطی، معماری و...؛ اما کمک به سلطان ظالم در غیر این موارد، مانند ساخت مسجد یا کمک برای دریافت مزد یا حتی مجانی، به طوری که عنوان عمال، همکاری و انتساب به سلطان جائر نگیرد، حرام نیست[۱۷].

علامه مجلسی نیز در آثار مختلف خود، از جمله عین الحیات، حلیة المتقین و نیز بحارالانوار، جوانب مختلف این مسئله را بررسی کرده است. وی یکی از گناهان کبیره را “معونة الظالمین” دانسته[۱۸] و آن را در زمره محرمات برشمرده است. علامه نظریه مشهور را برگزیده و کمک به ظالمان را در موارد غیر ظالم حرام ندانسته است. وی ممنوعیت مطلق همکاری با حاکمان ظالم در روایات را حمل بر حاکمان ظالم مخالف کرده است: “اعانت ظالمان در ظلم حرام است و در غیر ظلم، مشهور آن است که حرام نیست، مانند عمارت کردن و طبخ کردن و سایر خدمات مباحه. در بعضی از اخبار منع از مطلق معاشرت و اعانت ایشان وارد شده است، و محتمل است که محمول بر مخالفان مذهب باشد”[۱۹]. شیخ مفید نیز کمک به ظالمان را، در مواردی که خداوند از آنها نهی کرده، حرام دانسته و گرفتن اجرت برای انجام آنها را ینز حرام شمرده است[۲۰]. بدین ترتیب، شیخ مفید نیز نظریه مشهور را برگزیده است. مرحوم صاحب جواهر نیز کمک به ظالمان را در موارد حرام به نقل از مقنعه و مراسم جایز ندانسته‌اند. ایشان معتقدند کمک به هر گنهکاری در امر گناهش جایز نیست و این قید را مختص ظالمان نمی‌دانند[۲۱]. مرحوم محقق نراقی نیز در کتاب مستند الشیعه بر این باور است که “معونة الظالمین فی ظلمهم بل فی مطلق الحرامحرام است و سه دسته دلیل برای آن اقامه کرده است. ایشان به دو آیه وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۲۲] و نیز آیه وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ[۲۳] استناد کرده است. مرحوم نراقی در توضیح آیه نورانی دوم می‌نویسد: “اگر میل داشتن به آنها حرام باشد،‌کمک به آنها به طریق اولی حرام خواهد بود”[۲۴]. مرحوم محقق بحرانی نیز در کتاب حدائق الناظره ذیل بحث معونة الظالمین گفته که قول مشهور مقید به قید “مایحرم” است. بنابراین آن‌چه در اصل حرام نیست – مانند خیاطی و معماری – در بحث کمک به ظالمان اشکال ندارد. ایشان به نقل از کفایة، قید “بما یحرم” را می‌آورد، لکن به نظر محقق بحرانی نیز احتیاط، احتراز از کمک به ظالمان است؛ حتی در مواردی که حرام نیست، به دلیل وجود برخی روایات و آیات عامی که بر ممنوعیت مطلق اعانت بر ظالمین دلالت دارد[۲۵]. البته محقق بحرانی در جای دیگر، همچون قول مشهور قید “بما یحرم” را آورده است[۲۶]. مرحوم محقق اردبیلی نیز در مجمع الفائده به این مسئله پرداخته و قید “بما یحرم” را آورده است. ایشان کمک به ظالمان را در حوزه مباحات جایز دانسته، اما به کراهت قایل شده است. آن مرحوم در بحث حرمت همکاری به چهار دلیل عقل، آیات، روایات و اجماع تمسک جسته است. محقق اردبیلی در آیه وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ[۲۷] دو احتمال را فرض کرده است: نخست آنکه مراد همان حکام و سلاطین جورند که خود را جانشین پیامبر و ائمه(ع) می‌دانند؛ همچون معاویه و اعوان و امثالش؛ دوم آنکه محتمل است مراد آیه هر کسی باشد که به دیگری ظلم کند[۲۸]. ابن‌ادریس حلی در کتاب سرائر، یکی از مکاسب محرمه و ممنوعه را دریافت مزد در قبال خدمت به سلطان جائر دانسته است. وی کمک به شاه ظالم، پذیرش منصبی از سوی وی یا پیروی از حاکم جائر را در انجام فعل قبیح یا کمک به او، امرونهی وی، یا رضا دادن به چیزی از سوی حاکم جائر را در شرایط عادی جایز نمی‌داند[۲۹]. صاحب جواهر در بحث حرمت کمک به ظالمان در فعل حرام با تفصیل قایل شدن میان سلاطین جائر شیعه و مخالف (اهل سنت) می‌گوید: کمک به ظالمان... به قصد تلاش در بلندی مرتبه آنها و حصول اقتدار آنها بر مردم و قصد زیاده کردن سیاهی‌لشکر و تقویت سلطنت آنها بدون شک حرام است؛ زیرا مثل اعانت بر ظلم است، بلکه خود اعانت بر ظلم است؛ اما غیر این چیزها مثل خیاطی لباس یا خانه ساختن برایشان که فی نفسه مباح هستند و قصد تقویت سلطنت و اعتلای رتبه آنها را ندارد، ظاهراً جایز است؛ گرچه خالی از کراهت نیست، مادام که ضرورتی مثل تقیه ما را بدان نکشاند. همانا نزدیکی به این سلاطین در مظان هلاکت و نابودی است. تمام این مطالب در باب سلاطین ظالم و مخالف بود[۳۰].

چنان‌که از عبارات صاحب جواهر برداشت می‌شود، ایشان صرف انجام مباحات را در خدمت سلاطین غیرشیعه، بدون قصد و حب بقای آنها مکروه دانسته است، اما کمک به سلاطین شیعه در بخش مباحات از دیدگاه صاحب جواهر نه تنها جایز است، بلکه حب بقای آنها نیز حرام نیست و او بقای این سلاطین را موجب قوت و عزت جامعه شیعه دانسته است: “اما سلاطین اهل حق، ظاهراً کمک به آنها در مباحات مکروه نیست...، بلکه بعید نیست که حب بقای آنها حرام نباشد. اگر به قصد صحیح بوده باشد که قدرت کلمه اهل حق و عزت آنها از جمله آن قصد صحیح است”[۳۱][۳۲].۱۳۶

  1. «مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ أَجْرَمَ‌» (ر.ک: تاج‌الدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۵۵؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۵۱؛ میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۵).
  2. «مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيُعِينَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲؛ ابوالفضل علی بن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۳۱۵ و ۳۵۲).
  3. «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً بباطل لیدحض به حقا فقد برئ من ذمة رسول الله و ذمة رسوله» (ر.ک: حسن بن ابی‌الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷، ص۲۴۷).
  4. برای مثال، در روایتی آمده است: «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً عَلَى مَظْلُومٍ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَلَيْهِ سَاخِطاً حَتَّى يَنْزِعَ مِنْ مَعُونَتِهِ» (ر.ک: محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، ثواب الأعمال، ص۲۷۴؛ قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۰۵۹).
  5. «إِيَّاكُمْ وَ صُحْبَةَ الْعَاصِينَ وَ مَعُونَةَ الظَّالِمِينَ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۶۰؛ رضی‌الدین علی بن یوسف حلی، العدد القویة، ص۱۹).
  6. «مَنْ نَكَثَ بَيْعَةً أَوْ رَفَعَ لِوَاءَ ضَلَالَةٍ أَوْ كَتَمَ عِلْماً أَوِ اعْتَقَلَ مَالًا ظُلْماً أَوْ أَعَانَ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الْإِسْلَامِ» (میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الشیعة، ج۱۳، ص۱۲۳).
  7. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِينُ لَهُ وَ الرَّاضِي بِهِ شُرَكَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ» (ر.ک: تاج‌الدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۵۵؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۰۷).
  8. «مَنْ سَوَّدَ اسْمَهُ فِي دِيوَانِ الْجَبَّارِينَ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَيْرَاناً» (ابی‌جعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۲۹؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، ثواب الأعمال، ص۲۶۱؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۶).
  9. «لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ» (ابی‌جعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۸؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۰).
  10. «و فی الخبر ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّهُ رُبَّمَا أَصَابَ الرَّجُلَ مِنَّا الضَّيْقُ أَوِ الشِّدَّةُ فَيُدْعَى إِلَى الْبِنَاءِ يَبْنِيهِ أَوِ النَّهَرِ يَكْرِيهِ أَوِ الْمُسَنَّاةِ يُصْلِحُهَا فَمَا تَقُولُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا لَا وَ لَا مَدَّةً بِقَلَمٍ إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَ الْعِبَادِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۰۷).
  11. «عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ» (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۲، ص۲۷۲).
  12. «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ السُّلْطَانِ فَقَالَ يَا سُلَيْمَانُ الدُّخُولُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِهِمْ عَدِيلُ الْكُفْرِ وَ النَّظَرُ إِلَيْهِمْ عَلَى الْعَمْدِ مِنَ الْكَبَائِرِ الَّتِي يُسْتَحَقُّ بِهَا النَّارُ» (میرزاحسین النوری الطبرسی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۶، ص۱۵؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۳۸).
  13. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۳۳.
  14. ر.ک: الشیخ مرتضی الأنصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۱۳؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، المقنعة، ص۵۸۷.
  15. ر.ک: حاشیه ایروانی بر مکاسب، ص۴۲؛ به نقل از: علی محمدی، شرح مکاسب، ج۲، ص۵۵۵-۵۵۶.
  16. فان القرب الیهم مطلقا مظنة الهلاک، هذا کله فی ظلمة المخالفین و سلاطینهم: و اما سلاطین أهل الحق فالظاهر عدم الکراهة فی اعانتهم علی المباحات، لکن لا علی وجه یکون من جندهم و أعوانهم، بل لا یبعد عدم الحرمة فی حب بقائهم، خصوصاً اذا کان لقصد صحیح من قوة أهل الحق وعزهم، والله العالم (ر.ک: محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۳۳، ص۴۷-۴۸).
  17. ر.ک: الشیخ مرتضی الانصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۱۳ و ۲۱۶.
  18. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۴۸.
  19. ر.ک: همو، حق الیقین، ص۴۲۶؛ به نقل از: ابوالفضل سلطان محمدی، اندیشه سیاسی علامه محلسی، ص۱۴۴.
  20. «و معونة الظالمين على ما نهى الله عنه حرام و أخذ الأجر على ذلك سحت حرام‌» (ر.ک: محمد بن محمد بن نعمان مفید، المقنعه، ص۳۴۹).
  21. ر.ک: محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۴۵.
  22. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  23. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  24. الرکون المحرم هو المیل القلیل، فکیف بالاعانة؟ (احمد بن محمد مهدی النراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعه، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) الاحیاء التراث، ج۱، ص۱۰۶).
  25. لکن الاحوط الاحتراز منه لبعض الأخبار الدالة علی المنع و قوله تعالی وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ (ر.ک: یوسف بن احمد بن ابراهیم البحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۲۶، ص۱۱۰).
  26. و اما معونة الظالمین بما کان ظلما و محرما فیدل علی تحریمه: العقل و النقل، کتابا و سنة (ر.ک: یوسف بن احمد بن ابراهیم البحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۱۸، ص۱۱۳).
  27. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  28. ر.ک: احمد الاردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق و تصحیح مجتبی العراقی و شیخ‌علی‌پناه الاشتهاری و حسین یزدی، ج۱۰، ص۵۸-۵۹.
  29. ر.ک: محمد بن ادریس الحلی، السرائر، تحقیق لجنة التحقیق، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷.
  30. فالظاهر جوازه، و إن کان هو لایخلو من کراهة، ما لم تدع الضرورة من تقیة و نحوها الیه، فان القرب الیهم مطلقا مظنة الهلاک، هذا کله فی ظلمة المخالفین و سلاطینهم (محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۴۷).
  31. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۴۷-۴۸.
  32. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۳۸.