امنیت در فقه سیاسی
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اأمن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- أمن: اطمینان نفس و زوال خوف[۱]، اطمینان نفس هنگام خوف[۲]، ضد خوف[۳]، آسایش و امان و ایمن بودن[۴].
- ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ﴾[۵].
- امنیت دو جنبه دارد: امنیت فردی و امنیت اجتماعی. مسئولیت برقراری هر دو بُعد از امنیت را نظام سیاسی و دولت بر عهده دارند؛ امّا در جامعه قرآنی مؤمنان با آراستگی به صفت ایمان، در وجود خود امنیت ایجاد میکنند تا کسی از تجاوز و تعدّی آنان، دچار ظلم نگردد [۶]؛ بدین ترتیب امنیت اجتماعی در درون و باطن آحاد و اعضای جامعه خاستگاه مییابد که بسیار استوار و خدشهناپذیر خواهد بود[۷].
امنیت در واژهنامه فقه سیاسی
برخورداری از امنیت در زندگی اجتماعی، یکی از آرمانهای دیرین بشری است. امنیت در اسلام، از اصول مهمّ زندگی و عنصر ضروری، در بهرهوری از مواهب حیات بشر تلقی شده است. موارد زیر گواه بر گفتار فوق است:
- ایمان همراه با عمل- که مورد تأکید اسلام است - برای انسان، امنیت به ارمغان میآورد[۸][۹].
- قرآن، مقدسترین مکان (کعبه) را به صفت "امن" توصیف میکند[۱۰].
- قرآن، از شهری که برخوردار از امنیت باشد، به عنوان "شهر نمونه" نام میبرد[۱۱].
- امنیت، پاداش تقوا در روز سرنوشت است[۱۲].
- هدف از اقامه حکومت نیز، تأمین امنیت جامعه است[۱۳].
امنیت، همواره از سوی عواملی چون تجاوز[۱۴]، ستمگری و ستمپذیری[۱۵] و ارعاب[۱۶] و استکبار[۱۷] مورد تهدید بوده و هست[۱۸].
امنیت فراگیر
یکی از مؤلفههای عدالت سیاسی بهرهمندی همه شهروندان از امنیت فراگیر است، منظور آن است که افراد جامعه، از همه ساحتهای امنیت مانند امنیت سیاسی، امنیت فرهنگی، امنیت روانی، امنیت اقتصادی و امنیت اندیشگی برخوردار باشند. اولین وظیفه قدرت حاکم، بازداشتن کسانی است که امنیت جامعه را بر هم میزنند. در امنیت سیاسی، بر رهایی از ترس، خطر و احساس دوری از هر گونه تهدید تأکید میشود. در اصل این واژه نیز آرامش، رفع ترس، وحشت و دلهره وجود دارد، فرد ایمن، یعنی مصون از ترس[۱۹]. در «مفردات» نیز آرامش و نبود ترس، معنا شده است[۲۰].
شیخ طوسی در تفسیر تبیان مینویسد که «امن»، نقیض «خوف» و ترس است و آرامش نفس برای برانداختن ضرر و تباهی است[۲۱]. وی به آرامش روانی و براندازی ستم و تباهی اشاره میکند. در گستره امنیت، بیش از هر چیز، آرامش روانی و درونی، دارای ارزش و اهمیت میشود، امنیتی که رابطه فرد و جامعه، شهروندان و حاکم اسلامی را رابطهای محبتآمیز، قانونی و سنجیده میسازد و نقشی پیشگیرانه در برابر عوامل ناامنی دارد و بستر را فراهم میکند تا امنیت سیاسی و بیرونی آسان و همهگیر شود؛ در قرآن کریم با تأکید بر آرامش درونی آمده است: ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۲۲]. با آرامش درونی، همگان، احساس امنیت میکنند، امری که خواسته جامعه است. با امنیت روانی، امنیت فکری و اندیشگی نیز در جامعه شکل میگیرد، امری که برای نمونه بستر را برای کشمکش علمی و چالش فکری برای اجرایی کردن عدالت و راهکارهای دستیابی به آن آماده میکند. احساس امنیت در همه ساحتهای آن به ویژه عرصه سیاسی - اجتماعی، با حکمران عادل، قانونگذاری، سیاستگذاریهای شایسته، اجرای قوانین و خطمشیهای عدلمحور، در نظر داشتن مصالح جامعه اسلامی و جلوگیری از تجاوزطلبی فردی و جمعی به دست میآید.
هنگامی که در جامعه، امنیت سیاسی- فکری فراهم باشد یعنی امکانات اندیشهورزی آماده است، اراده، فکر و نظریه قدرت مسلط بر جامعه تحمیل نمیشود، سخن از یک نظریه و دیدگاه خاص نیست، نظریهای که در جهت منافع و خواستهای جناحی، گروهی، حزبی و طبقاتی خاصی باشد. با این آرامش فکری و رویکرد به آن، تحریف حقایق و اختناق فکری در جامعه بیمعنی میشود، بستر برای تولید علم و نظریهپردازی فراهم میگردد و در تضارب آرا و امنیت فکری به وجود آمده، اندیشهای که از استواری بیشتری برخوردار باشد، رشد میکند و میبالد، با آن امنیت، هر کس آزادانه، میاندیشد، آگاهانه و با احساس امنیت، بر میگزیند، لذا امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «اضرب بَعْضَ الرَّأْيِ علی بَعْضٍ يَتَوَلَّدُ مِنْهُ الصَّوَابُ»[۲۳]. همانگونه که قبلاً اشاره کردیم، قانونمحوری یکی از مؤلفههای عدالت سیاسی است، امری که با عملی شدن آن، یکی از گامهای مهم در امنیت سیاسی فراهم میگردد. هنگامی که قانون، مدار امور باشد، جلوی رفتارهای خودسرانه گرفته میشود؛ امری که در احساس امنیت روانی و درونی تأثیری بنیادین دارد، با مقید بودن امور به قانون، میتوان جامعه را به ملاک و سنجهای فراتر از میل و خواستههای شخصی مطمئن کرد. در قرآن کریم میخوانیم: ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا﴾[۲۴].
آن شریعت و روش، گویی مسیری است که افراد، دلخواهانه به هر وسیله و ابزاری چنگ نزنند، تا به هدف خود برسند. مسلط شدن ملاکها و نه خواستههای شخصی، امری است که در گام اول، زمینهسازی امنیت روانی، در گام دوم امنیت سیاسی و در مرحله سوم، عدالت سیاسی را فراهم میکند.[۲۵]
منابع
پانویس
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۰.
- ↑ احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۳۸۸.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۱۹.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۷، ص۲۰۰-۲۰۱.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۲۵.
- ↑ ﴿وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا﴾ «و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایستهای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت» سوره کهف، آیه ۸۸.
- ↑ مفردات، ص۲۶.
- ↑ ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا...﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که خانه (کعبه) را برای مردم جای بازگشت و امن کردیم.».. سوره بقره، آیه ۱۲۵.
- ↑ ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۱۴۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
- ↑ ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾ «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳؛ ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید- مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود میدهد (و شوهر میستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا﴾ «ای پیامبر! چون زنان را طلاق میدهید، هنگام (آغاز) عدهشان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانههاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بیگمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمیدانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲ و ۱۵۳؛ وسایل الشیعه، ج۱۹، ص۲۲.
- ↑ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲؛ ﴿وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ﴾ «و آن کسان که ترازوهای (کردار) شان سبک آید کسانی هستند که با ستمی که بر آیات ما روا میداشتند به خود زیان زدند» سوره اعراف، آیه ۹؛ ﴿وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا﴾ «و این شهرهاست که چون ستم ورزیدند نابودشان کردیم و برای نابودی آنها موعدی نهادیم» سوره کهف، آیه ۵۹.
- ↑ ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا﴾ «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمیدارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸؛ ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳؛ تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۸۷؛ نهج البلاغه، نامه ۴۷.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴؛ ﴿وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ﴾ «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند» سوره قصص، آیه ۳۹؛ ﴿اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا * أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا﴾ «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمیگردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم میدارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابهجایی نخواهی یافت * و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان و توانمندتر از آنان بودند چگونه بوده است؟ و خداوند چنان نیست که چیزی در آسمانها و زمین او را به ستوه آورد، بیگمان او دانایی تواناست» سوره فاطر، آیه ۴۳-۴۴.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۵۰.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۹.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۹۰.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۹۹.
- ↑ «آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ محمد التمیمی الآمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ش۲۵۶۷.
- ↑ «ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۲۵۵.